در عصری به سر می بریم که موج روز افزون نشر انديشه و گسترش علم و دانش و آگاهى از همه اخبار جهان در دسترس همگان قرار گرفته [1] است، در این میان براى كارايى بيشتر، بايد از اسباب و وسائل موجود در دنياى امروز با برنامه ريزى صحيح و كار گروهى استفاده كرد.[2]
در این بین رسالت خبرنگارى بر مبنای معنى عرفى که خبر واقعيّتى را بيان مى كند[3]و حوادثى كه آشكارا در سطح جامعه اتفاق می افتد را شرح می دهد.[4] مبدأ معرفت و آگاهى بسيار عظيم به شمار می آید،[5] که بيدارى و آگاهى همگان مخصوصاً نسل جوان و تحصيل كرده[6] و بصیرت و آگاهى و رشد فكرى ملت ها در مبارزه با حكومت هاى خودكامه و شيطانى را به همراه دارد.[7]
البته نباید فراموش نمود مقولۀ خبرنگاری هم به لحاظ گستره و پهنه اطّلاع رسانى، و هم تأثيرگذارى عميق آن در آحاد مردم، و هم از جهت نقش نظارتى و كنترلى آن كه رابط ميان توده مردم با حكومت؛ متأثر از تحوّلات ماشينى و تکنولوژی قرون اخير است و به نوعی اين موضوع پديده اى نو قلمداد می شود؛ لیکن از شمول عمومات و قوانين كلّى اسلام خارج نيست بلکه باید الزامات و بایسته هایی را در انجام بهینۀ رسالت خبرنگاری مورد توجه قرار داد.[8]
خبرنگاران؛ افسران جنگ نرم
شکی نیست که دشمنان اسلام براى متزلزل ساختن ايمان مسلمانان از هر وسيله اى استفاده می کنند[9] که عرصۀ اطلاع رسانی یکی از مهمترين ابزارهاى غرب در تهاجم فرهنگى به شمار مى رود.[10]
لذا خبرنگاران متعهد و متدین نظام اسلامی مى توانند با تهاجم، يا شبيخون فرهنگى مقابله كنند، بدین نحو که فعالان عرصل خبر از طريق اطّلاع رسانى به افرادى كه آماده انجام وظيفه در مورد اين مبارزه هستند، همچنين از طريق افشاگرى در سطح جامعه، به ويژه[11] اطّلاع رسانى درباره پيامدهاى سوء و اثرات زيانبار اين تهاجم، مى تواند به نحوم موثر و مطلوب در مقابله با تهام فرهنگی تلاش نمایند.[12]
خبرنگاری؛ مهمترین جبهه امر به معروف و نهی از منکر
بی تردید فعالان عرصۀ خبر بر مبنای «كُلُّكُمْ راعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعيَّته؛[13] هريك از شما مراقب و هريك از شما مسئول رعيت خود هستيد»، ابزارى براى اعمال نظارت در همه شئون (امور سياسى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى) جامعه قلمداد می شوند؛ لذا يك خبرنگار باید از مسير قوانين شرعى و اخلاقى خارج نگردد، و هم وظيفه نظارت دقيق را بر عهده گیرد.[14]
از این رو يك خبرنگار می تواند مطابق ضوابط در مقابل ضدّ ارزش ها امر به معروف و نهى از منكر كند، یعنی در جايى كه احتمال تأثير وجود دارد، و ضررى بر آن مترتّب نمى شود، و منكر بودن آن مسلّم است، بايد به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر عمل كند. مگر اين كه شغل او (كه به عنوان يک واجب كفايى عمل مى كند) به خطر افتد؛ در اين صورت مى تواند اين كار را به طور غير مستقيم انجام دهد؛ يعنى به وسيله ديگران.[15]
اینگونه است که می گوییم افشای هر گونه اخباری که موجب امر به معروف و نهى از منكر و تقویت مبارزه با فساد باشد، هيچ اشكالى ندارد.[16]
خبرنگاران؛ تجلی نظارت مردم بر دولت
گفتنی است برخی فعالیت های مختلف دولت در مقام اجرا با دشوارى هايى روبرو است كه ممكن است از سوى گروهى سودجو و قانون شكن پديد آمده باشد.[17] حال آنکه نظارت بر اعمال همگان به ویژه دولتمردان توسط نهادهاى مختلف رسمى و غير رسمى از درصد اشتباه و خطاى آنان مى كاهد؛ لذا نظارت ملّت و رسانه ها بر [18] ارکان اجرایی دولت، پى جويى، جستجوگرى و اطلاع رسانى صحيح در كاستن از ستم ها، نابرابرى ها، اشتباهات تأثيرگذار است.[19]
در اين صورت، كار رسانه ها به ویژه فعالان عرصه خبر مى تواند سازنده و تأثيرگذار باشد. رسانه ها به ویژه خبرنگاران به عنوان چشم و گوش ملّت، سودجويان را تعقيب، شناسايى و معرّفى كرده و از زيان رسانى آنان به عرصه های كشور جلوگيرى مى كنند.[20]
آری رسانه ها مى توانند نقش چشم هاى بينا را براى واليان عادل و توده هاى مردم داشته باشند و با اطلاع رسانى صحيح، به روز و سازنده، نقش حرفه اى خود را ايفا كنند.[21]
روشن است كه اگر رسانه ها نخواهند و يا نتوانند نقش اساسى خود را در اين زمينه ايفا كنند و يا به طور سليقه اى و جناحى عمل نمايند و يا با غوغاسالارى، مسائل فرعى و غير مهم را مهم و اصلى نشان دهند، و يا اخبار ناصحيح را منعكس سازند، به يقين نقش نظارتى سازنده خود را از دست مى دهند و نه تنها به ثبات اقتصادى جامعه كمک نمى كنند، بلكه جامعه را به بى ثباتى و به هم ريختگى مى كشانند.[22]
متأسفانه در عصر ما بسيارى از رسانه ها زير نظر مالكان خصوصى اداره مى شوند؛ گرچه اين كار از جهت مردمى بودن داراى امتياز است؛ ولى از اين جهت كه اين گونه رسانه ها در اختيار گروه هاى ثروتمند و سرمايه دارند دائماً به منافع آنها مى انديشند و از تحريف حقايق و دادن نشانى هاى غلط و امور ديگرى از اين قبيل ابا ندارندکه باید برای برون رفت از این نقیصه چاره ای اندیشید.[23]
لزوم صیانت از منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
بدیهی است نظام بر اساس اسلام بنا شده است،[24] لذا نباید از خطوط قرمز نظام فراتر رفت.[25]
در این زمینه باید گفت هرگونه خبرى كه انتشار آن به حال جامعه مضرّ است، يا سبب بيدارى دشمنان يا بهره بردارى سوء آنان مى شود، يا موجب تفرقه بين صفوف مسلمين مى گردد، يا ايجاد يأس و وحشت و بدبينى مى كند ويا تبعات ديگر...، چنين اخبارى نبايد انتشار يابد. به همين دليل در زمان جنگ، بسيارى از اخبار موقّتاً مكتوم مى ماند، و پس از برطرف شدن خطر، انتشار می یافت.[26] لذا بايد اخبار واقعى را در مسير مصلحت نظام منتشر كرد.[27]
اهمیت رتبه بندی اخبار در عرصه خبر
بی شک رسانه هاى جمعى در جامعه اسلامى، وظيفه دارند اخبارى را كه[28] باعث پيشرفت و شكوفائى اسلام مى شود، يا ضرر و زيانهاى محتمل (از داخل، يا خارج) را مى گيرد، با نهايت دقّت و بى كم و كاست در اختيار آنان بگذارند. و هر خبرى تأثير بيشترى در جهت فوق داشته باشد، اهميّت بيشترى دارد، و اخبار بر اساس همين معيار درجه بندى مى شود.[29]
راستگویی و صداقت؛ مهمترین رسالت خبرنگاران
بی شک براى هر كارى به ویژه در عرصۀ خبررسانی بايد حتی الامکان از صداقت بهره گرفت، كه هم به شرع نزديكتر است، و هم به عقل.[30] لذا لازم است از طريق صداقت و راستگويى اخبار را منعكس كنيم، و مراقب توطئه هاى دشمنان اسلام باشيم، و دروغ هاى آنها را افشا كنيم، و مطمئن باشيم دروغ سرانجام فاش، و سبب بى اعتبارى مى شود.[31]
وثاقت خبری؛ رسالت بنیادین فعالان عرصه خبر
باید دانست ساختن خبرهاى دروغين و تكيه بر اخبار غير موثق يكى از حربه هاى قديمى نظام هاى جبار و استعمارى است كه به وسيله آن جو كاذبى ايجاد كرده، و با فريب و اغفال مردم ناآگاه آنها را گمراه مى سازند، و سرمايه هاى آنها را به تاراج مى برند.[32]حال اگر مسلمانان دقيقا خبرهاى فاسقين را بدون تحقيق و تبين نپذيرند از بسیاری از بلاهاى بزرگ مصون خواهند ماند.[33]
زیرا به همان اندازه كه حجيت خبر واحد ثقه به زندگى سامان مى بخشد، تكيه بر اخبار غير موثق بسيار خطرناک، و موجب از هم پاشيدگى نظام جامعه ها است، مصائب فراوانى به بار مى آورد، حيثيت و حقوق اشخاص را به خطر مى اندازد، و انسان را به بيراهه و انحراف مى كشاند، و سرانجام مايه ندامت و پشيمانى خواهد بود.[34]
لذا نمى توان انكار كرد كه مساله اعتماد بر اخبار موثق اساس تاريخ و زندگى بشر را تشكيل مى دهد، به طورى كه اگر مساله حجيت خبر عادل يا موثق از جوامع انسانى حذف شود بسيارى از ميراثهاى علمى گذشته، و اطلاعات مربوط به جوامع بشرى، و حتى مسائل زيادى از آنچه امروز در جامعه خود با آن سر و كار داريم به كلى حذف خواهد شد، و نه تنها انسان به عقب باز مى گردد، بلكه گردش چرخ هاى زندگى فعلى او نيز متوقف خواهد شد.[35]
اینچنین است که می گوییم تا آن جايى كه خبر به حدّ تواتر نرسد، و محفوف به قرائن اطمينان بخش نباشد، بايد آن را به صورت خبر محتمل ذكر كند؛ نه خبر قطعى.[36]لذا هرگاه خبرنگارى شاهد ماجرايى نبوده، ولى مى خواهد خبر آن را نقل كند، اگر يك فرد مورد وثوق خبر را نقل كند، كافى است. ولى احتياط آن است كه در اخبار مهمّ به قول يك نفر قناعت نكند.[37]
آری باید به مساله مهم وثوق و اعتماد به خود خبر اهتمام ورزید، منتها گاهى اين وثوق از ناحيه اعتماد به «شخص خبر دهنده» حاصل مى شود، و گاه از قرائن ديگرى از بيرون؛[38] بنابر اين وثوق و اعتماد از هر راهى حاصل شود، خواه از طريق عدالت و تقوا و صداقت گوينده باشد، و يا از قرائن خارجى، براى ما معتبر است، و سيره عقلا كه مورد امضاى شرع اسلام قرار گرفته، نيز بر همين اساس است.[39]
راهکارهای تشخیص وثاقت خبر
در تبیین این مهم باید گفت خبر موثّق را از چند طريق مى توان شناخت: نخست از طريق وثاقت[40] راوى؛ يعنى ناقل خبر شخص مورد اعتمادى باشد. دوّم، از طريق مقبوليّت عمومى، يعنى اگر چه راوى شناخته شده نيست، امّا خبر در ميان مردم چنان شهرتى دارد كه موجب اطمينان مى شود. سوّم، از طريق محتواى خبر، يعنى مضمون خبر چنان مستدلّ و توأم با قرائن است، كه خود گواه صحّت خويش است.[41]
هم چنین ثقه بودن مخبر نیز از طريق معاشرت، يا شهادت افراد مطّلع و آگاه و ثقه به دست می آید.[42]
خبرنگاران؛ منشأ حقیقی تنظیم تضارب آرا
بی شک طبيعت تضارب آرا موجب خلق تجربه هاى جديد در عرصه هاى استنباط مى شود و اینگونه است انديشه ها در يك مرحله متوقّف نمى گردند.[43]
این مهم در حالی است که برخى فعالان رسانه و عرصۀ خبر در بيان نظرات بسته عمل نموده، و فقط به نشر ديدگاه هاى خود بسنده مى كنند. امّا عدّه اى براى تنوير افكار جامعه نظر ديگران را گرفته، و آن را نقد نموده، و به نوعى تضارب آرا مى كنند. لذا مادام كه طرح نظرات ديگران، و نقد و بررسى آن، سبب پيشرفت فكرى و فرهنگى مسلمين است، بايد از اين روش استفاده كرد. و اگر در مواردى جنبه تخريبى پيدا كند، بايد از آن پرهيز كرد.[44]
لزوم بازنمایی خبر، بر مبنای رويکرد تحلیلی
لازم به ذکر است دشمنان نظام اسلامی در عرصه بين المللى به صورت دائم از طريق خبر، گزارش، تحليل دروغ عليه ما تبليغ مى كنند[45]؛ به عنوان نمونه فردی در يكى از خيابان هاى تهران به صورت مشكوك كشته مى شود، تمام رسانه هاى جهان خبر آن را منعكس كرده، و ساعتها روى آن تحليل نموده، و ناجوانمردانه بر عليه جمهورى اسلامى ايران تبليغ مى كنند، امّا عدّه اى از مردم آزادى خواه و غيرتمند جهان هم چون مردم مظلوم غزه توسط رژیم صهیونیستی به خاک خون کشیده می شوند ولی آب از آب تكان نمى خورد! و رسانه هاى جهان به آن نمی پردازند.[46]
حال برای برون رفت از این چالش، تفسير و تحليل اخبار در رسانه های داخلی، كه سبب بهره گيرى صحيح و پرهيز از سوء استفاده مى شود، نه تنها جايز بلكه گاه واجب است.[47]زیرا اگر مخاطبان تحليل روشنى در مواجهه با سیل روز افزون انتشار اخبار داشته باشند ماهیت پلید رسانه های غربی را به خوبی خواهند شناخت و مقصود فریبکارانۀ رسانه ها بیگانه را در خواهند یافت.[48]
البته براى تحليل اخبار بايد از قرائن و شواهد و سوابق موجود و مسائل مشابه استفاده كرد. اگر به نتيجه قطعى برسند، مى توانند به طور قطع قضاوت كنند. در غير اين صورت، بايد روى عنوان احتمالى بودن تكيه شود، تا مطلبى بر خلاف واقع نگفته باشند.[49]
حد افشای خبر محرمانه
حدّ افشاى یک خبر محرمانه تا آنجاست كه توليد ضرر و زيانى براى جامعه نكند.[50]لذا اخبارى كه افشاى آن سبب سوء استفاده افراد منحرف، يا آگاهى دشمن، يا ضرر و زيانى در سطح جامعه شود، يا آبروى فرد يا گروهى را به خطر مى اندازد، يا افشاى اسرار خصوصى افراد را در پى دارد، جزء اخبار محرمانه به شمار مى رود.[51]
تبیین مبانی و حدود آزادی مطبوعات
با توجّه به اصل 24 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، كه مقرّر مى دارد: «نشريّات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند، مگر اين كه مخلّ به مبانى اسلام، يا حقوق عمومى باشد.» باید گفت منظور از «مبانى اسلام»، مسائل ضرورى دينى است. خواه در مسائل اعتقادى باشد، مانند توحيد و معاد و عصمت انبيا و ائمّه معصومين عليهم السلام و امثال آن، و خواه در فروع دين و احكام و قوانين اسلام، و خواه در مسائل اخلاقى و اجتماعى باشد، و منظور از «اخلال» هر كارى است كه سبب تضعيف مبانى فوق، يا ايجاد بدبينى و شكّ و ترديد نسبت به آنها شود، خواه از طريق درج مقاله باشد،[52] يا داستان، يا عكس و كاريكاتور، و يا غير آن.[53]
بنابراین طرح سؤال، و طرح برداشت های جدید نسبت به مسائل اسلامی اگر منظور، گرفتن پاسخ باشد، اخلال نيست. ولى اگر به منظور ايجاد شبهه در افكار مردم باشد، إخلال محسوب مى شود. و منظور از برداشت، اگر صرفاً بيان يك احتمال علمى باشد كه تحت مطالعه قرار گيرد، إخلال نيست؛ امّا هرگاه به طور قطع روى آن تكيه شود، يا به طورى نشر گردد كه در تضادّ با مسائل ضرورى اسلام محسوب گردد، اخلال به مبانى خواهد بود.[54]
البته باید ميان طرح سؤال و برداشت هاى جديد در مجلّات علمى و تخصّصى، با طرح آنها در نشريّات عمومى تفاوت قائل شد زیرا در نشريّات عمومى گاه ممكن است شكل إخلال به مبانى اسلام به خود بگيرد، ولى در نشريّات خصوصى اين چنين نيست.[55]
حدو مرز انتقاد کجاست؟
از جمله آثار و حقوق متقابل زندگى دسته جمعى در آموزه های اسلامی این است که به هر مسلمانى اجازه مى دهد تا روح «اجتماعى بودن» را به طور كامل در خود حفظ كرده و از مرحله فرديّت گام بيرون نهاده و چيزى جز اجتماع نبيند، لذا هر فردى باید خود را در برابر همه افراد اجتماع مسؤول دانسته و اجتماع هم خود را در برابر هر فرد مسؤول ببيند، در موقع لزوم انتقاد كرده، و به هنگام نياز پيشنهاد دهند و خلاصه در ساختن اجتماع خود از هر نظر سهيم باشند.[56]
لذا انتقاد نه تنها جايز است؛ بلكه براى يك اجتماع يا يك رشته علمى و فكرى زنده، لازم و ضرورى است؛ امّا كدام انتقاد؟ انتقاد از طرف كسانى كه صلاحيّت علمى براى انتقاد دارند؛ يعنى، در آن رشته، صاحب نظر و صاحب تخصّصند؛ نه از افرادى كه الفباى آن فن را هم نمى دانند.[57]
وانگهى، انتقاد را نبايد هرگز به معنى توهين، تحقير، هتّاكى، حق كشى، و يا مانند اينها تفسر كرد؛ اين طرز فكر بسيار نادرست است.[58]بلکه انتقاد اگر با پيشنهاد توأم باشد، به يقين بهتر است؛ ولى اگر انتقادكننده نتواند پيشنهادى مطرح كند، بازهم از باب امر به معروف و نهى از منكر بايد وظيفه خود را انجام دهد.[59]
لیکن توهين در هر صورت جرم است. البتّه با تفاوت اشخاص و زمان و مكان و گستره آن، تفاوت مى كند.[60] که احراز این موضوع گرچه از موضوعات مستحدثه است، ولى از چهارچوب قوانين كلّى اسلام خارج نيست، و ثبوت موضوع به وسيله اهل خبره در اينجا چيز تازه اى نیست، و عناوين اوّليّه براى تبيين احكام مربوط به جرايم مطبوعاتى كافى است، لیکن اگر در شرايط خاصّى كافى نباشد، مى توان از عناوين ثانويّه استفاده كرد.[61]
تساهل و تسامح و حدود آن در عرصه خبرى
تسامح و مدارا معانى مختلفى دارد. اگر منظور سازش با مخالفان اسلام، و ميدان دادن به دشمن براى ضربه زدن به دوست است، چنين چيزى جايز نيست؛ امّا اگر منظور همزيستى مسالمت آميز، با گروه هاى سالم، يا پيروان مذاهب ديگر باشد، به گونه اى كه ضررى به حال مسلمين و آيين اسلام نداشته باشد، جايز است.[62]
لزوم اجتناب از برجسته سازی کاذب در عرصه خبر
برخى افراد كه مورد اعتماد نظامند، بايد مطرح شوند.[63] لیکن مبالغه بى جا و بزرگ نمايى بى مورد جايز نيست.[64] البته در صورتى كه هدف مشروع و مثبتى در «برجسته سازى»، «انگاره سازى (ارائه تصويرى هدفدار از يک موضوع )» ، «چينش اطّلاعات در كنار هم» دنبال شود مانعى ندارد.[65] ولی اگر منظور معرّفى چهره هاى ناشناخته گرانقدر با ايمان است، نه تنها كار خوبى است، بلكه لازم مى باشد.[66]
عرصه خبر و پدیده ای به نام كم فروشى!
كم فروشى معنى خاصّى دارد، كه در معاملات تصوّر مى شود، و مفهوم عامّى دارد، كه هركس از كار خودش كم بگذرد (و به اصطلاح بدزدد) مصداق آن خواهد بود. و در مورد خبر، اگر خبر را به طور ناقص و دست و پا شكسته نقل كنند، يا اصلًا بعضى از اخبار را نقل كنند و بعضى را نقل نكنند، شبيه آن است كه كم فروشى كرده اند.[67]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت در همۀ عرصه ها به ویژه عرصۀ خبر، هر آن چه موجب تضعيف نظام، يا تشويش اذهان عمومى است باید پرهيز شود، و صرفاً مى توان آنچه را مفيد، و يا حدّ اقل فاقد ضرر است، منتشر ساخت.[68] زيرا حفظ نظام از مهمترين اهداف اسلام است، كه انحراف از آن جايز نيست.[69]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] تفسير نمونه ؛ ج 10 ؛ ص345.
[2] استفتاءات جديد ؛ ج 3 ؛ ص546.
[3] همان ؛ ص579.
[4] همان؛ ص 589.
[5] پيام قرآن ؛ ج 1 ؛ ص170.
[6] جلوه حق بحثى پيرامون( صوفيگرى) در گذشته و حال ؛ ص9.
[7] تفسير نمونه ؛ ج 21 ؛ ص88.
[8] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 592.
[9] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص614.
[10] استفتاءات جديد ؛ ج 3 ؛ ص637.
[11] همان؛ ص 581.
[12] همان؛ ص 582.
[13] ميزان الحكمة: الباب 1700، الحديث 8034.
[14] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 588.
[15] همان؛ص 581.
[16] استفتاء ميزان الحكمة: الباب 1700، الحديث 8034.ات جديد، ج 3، ص: 588.
[17] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص308.
[18] همان؛ ص309.
[19] همان.
[20] همان ؛ ص308.
[21] همان.
[22] همان.
[23] همان.
[24] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 581.
[25] همان.
[26] همان؛ ص 580.
[27] همان؛ص 587.
[28] همان؛ ص579.
[29] همان؛ ص 580 .
[30] همان؛ ص 590.
[31] همان؛ ص 589.
[32] تفسير نمونه ؛ ج 22 ؛ ص157.
[33] همان.
[34] همان.
[35] همان ؛ ص156.
[36] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 584.
[37] همان.
[38] تفسير نمونه ؛ ج 22 ؛ ص157.
[39] همان.
[40] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 583.
[41] همان؛ ص 584.
[42] همان؛ ص 585.
[43] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص234.
[44] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 590.
[45] همان؛ ص589.
[46] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص331.
[47] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 588.
[48] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص269.
[49] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 581.
[50] همان؛ ص 586.
[51] همان؛ص 587.
[52] همان؛ ص 594.
[53] همان؛ ص 595.
[54]همان.
[55] همان.
[56] اسلام در يك نگاه ؛ ص83.
[57] ارتباط با ارواح ؛ ص175.
[58] همان.
[59] استفتاءات جديد، ج 3، ص: 582.
[60] همان؛ص592.
[61] همان؛ ص 593.
[62] همان؛ ص 580.
[63] همان؛ص591.
[64] همان.
[65] همان؛ ص586.
[66] همان؛ص 591.
[67] همان؛ ص582.
[68]همان؛ ص 587.
[69] همان ؛ ص564.