هفدهم ربیع الاول مصادف است با ولادت با سعادت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم؛[1] در این میان ادیان آسمانى همواره با مدارک روشن و معجزات انبیاء همراه بوده و براى حقیقت جویان ابهامى باقى نمى گذاشته، مثلاً پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم علاوه بر معجزات آشکار، از جمله قرآن مجید و دلایل روشنى که در متن این آیین آمده، اوصاف و مشخصاتش در کتب آسمانى پیشین که بخش هایى از آن در دست یهود و نصارى وجود داشت بیان شده بود و به همین دلیل دانشمندان آنها قبل از ظهور او بشارت ظهورش را با شوق و تاکید فراوان مى دادند،[2] اما همین که مبعوث شد چون منافع خود را در خطر مى دیدند از روى طغیان و ظلم و حسد همه رانادیده گرفتند.[3]
در حدیث مشروحى از امام باقر علیه السلام، به این مطلب تصریح شده است که مى فرماید: «فلما نزلت التوراة على موسى بشر بمحمد صلّی الله علیه وآله وسلّم ... فلم تزل الانبیاء تبشر بمحمد صلّی الله علیه وآله وسلّم حتى بعث الله تبارک و تعالى المسیح عیسى بن مریم فبشر بمحمد صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ هنگامى که تورات بر موسى علیه السلام نازل شد، بشارت به محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم داد... همین گونه پیامبران بشارت به ظهور آن حضرت مى دادند، تا زمانى که مسیح، عیسى بن مریم مبعوث به نبوت شد، او هم بشارت به ظهور پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم داد».[4]،[5]
ولادت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ مبدأ برکات؛ آغاز عصر نوین در مسیر توحید
در تعابیر امام علی علیه السلام در مسألۀ ولادت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم اینگونه می خوانیم: «خداوند سبحان، محمد رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم را براى وفاى به عهد خویش و کامل کردن نبوتش مبعوث کرد. این در حالى بود که از همه پیامبران، پیمان در باره او گرفته شده بود (که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند)؛ در حالى که «مشهورة سماته[6]، کریما میلاده[7]؛ نشانه هایش مشهود و میلادش ارزنده و پسندیده» بود.[8]
در تبیین این تعبیر باید از کلام آن حضرت بهره گرفت که فرمود: «در آن روز (که او قدم به جهان گذارد) مردم زمین داراى مذاهب پراکنده، و خواسته هاى ضد و نقیض، و جمعیت هایى متشتت بودند، عدهاى خداى را به مخلوقش تشبیه می کردند، گروهى ملحد بودند، و جمعى معبودهاى دیگرى غیر از خداى یگانه داشتند، اما او آنها را از گمراهى نجات داد و هدایت نمود، و با موقعیت خود آنان را از جهالت نجات بخشید».[9]
تبار و خاستگاهِ محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ کرامت و دوری از دنائت
تفسیر و تبیین دیگر تعبیر «مشهورة سماته، کریما میلاده؛ نشانه هایش مشهور و میلادش پسندیده بود»؛ ممکن است اشاره به کرامت و عظمت پدر و مادر و اجداد او باشد،[10] زیرا یکى از ابعاد شخصیت انسان را مسأله وراثت او تشکیل مى دهد و پدران پاک و با فضیلت و مادران با تقوا و صاحب شخصیت، زمینه هاى قداست فرزندان را به وجود مى آورند، (بى آن که اجبارى در کار باشد) و پیامبر گرامى اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم از این نظر کاملا برجسته بود؛ از دودمان ابراهیم علیه السلام و پیامبران بزرگى که از تبار او برخاستند، از صلب بنى هاشم که فداکارى و ایثار و بخشندگى جزء صفات برجسته آنان بود؛ از فرزندان عبد المطلب که ایمان و عدالت و شجاعت در خمیره وجود او قرار داشت و در حقیقت آنچه خوبان همه داشتند او تنها داشت.[11] این نکته نیز مسلم است که فرزندان با شخصیت و نواده هاى با فضیلت، دلیل دیگرى بر شخصیت هر انسانى است! چرا که «از کوزه همان برون تراود که در او است».[12]
ظهور سبز؛ اصالت و طهارت خانوادگی
حضرت علی علیه السلام در بخش دیگرى از نهج البلاغه درباره ولادت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اینگونه سخن مى گوید:«مستقره خیر مستقر، و منبته أشرف منبت...[13] ؛ جایگاه او بهترین جایگاه و محل رویش او شریف ترین محل ها بود. در معدن بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش یافت...».[14]
در این خطبه کوتاه، امام علیه السلام اوصافى براى پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم بیان مى کند[15] که هر یک از دیگرى پر معناتر است. نخست از اساس و ریشه خانوادگى و جایگاه تولد او شروع مى کند؛ مى فرماید: «مستقره خیر مستقر، و منبته أشرف منبت، فی معادن الکرامة، و مماهد السلامة؛ جایگاه او بهترین جایگاه و محل رویش او شریف ترین محلها بود؛ درمعدن بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش یافت».[16]
منظور از «مستقر» و «منبت» رحم مادران پاک و صلب پدران موحد و با ایمان است، این سخن در مورد شخص پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم از زبان خودش نیز نقل شده است. همان گونه که «فخر رازى» در تفسیر آیه «و تقلبک فی الساجدین»[17] نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلى أرحام الطاهرات؛ پیوسته من از صلب پدران پاک، به رحم مادران پاکدامن انتقال مى یافتم».[18] «معادن کرامت» و «مماهد سلامت» نیز تأکیدى بر آن است و یا اشاره به این است که پدران و اجداد و مادران پیامبر اسلام، علاوه بر پاکدامنى و ایمان، داراى فضایل انسانى، و از عیوب اخلاقى پاک بودند.[19]
معجزاتی که هنگام ولادت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم رخ داد
هم چنین در تبیین «مشهورة سماته، کریما میلاده، می توان به برکاتى که هنگام تولد او براى جهانیان فراهم گشت اشاره کرد.[20] چه این که مطابق نقل تواریخ، همزمان با تولد آن حضرت، بتها در خانه کعبه فرو ریختند، آتشکده فارس خاموش شد، دریاچه ساوه که مورد پرستش گروهى بود خشکید و قسمتى از قصر شاهان جبار در هم شکست و فرو ریخت و همه اینها بیانگر آغاز عصر جدیدى در مسیر توحید و مبارزه با شرک بود.[21]
گفتنی است در برهه اى از زمان بت پرستان، بعضى از رودخانه ها و دریاچه هاى مهم مانند رودخانه نیل و دریاچه ساوه را مى پرستیدند و شاید خشک شدن دریاچه ساوه و خاموش گشتن آتشکده فارس در هنگام ولادت حضرت[22] رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم، از این جهت بوده است که این دو، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند.[23]
مولودی به غایت مبارک
علی(علیه السلام) درباره دودمان پاک نبی گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم بیاناتی دارد که مبین شکوه و عظمت ولادت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم است، و از آن جمله می فرماید:« عترته[24] خیر العتر، و أسرته خیر الأسر، و شجرته خیر الشجر؛[25] عترت او بهترین عترت ها، خاندانش بهترین خاندان ها، و درخت پر بار وجودش بهترین درختان بود».[26]
به تعبیر آن حضرت«نبتت فی حرم؛ و بسقت فی کرم؛[27] درختى که در حرم «امن خداوند» رویید، و در آسمان کرامت و فضیلت سر برکشید»[28]. «لها فروع طوال، و ثمر لا ینال؛[29] این درخت، شاخه هاى بلندى دارد و میوه هایى (بسیار شیرین و پر ارزش،) که دست (فرومایگان) هرگز بدان نمى رسد».[30]
امام علیه السلام با این تعبیرات بسیار زیبا، حق سخن را درباره پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و عترت او ادا فرموده و عظمت و برکت این شجره طیبه را روشن ساخته و با تشبیهات و تعبیراتى دلنشین، فضایل آنها را بیان فرموده است.[31]
جمله «نبتت فی حرم[32]» اشاره به «حرم مکه» است، که شجره وجودى پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم از آن رویید و در آن پرورش یافت.[33] و جمله «بسقت فی کرم»[34] اشاره به این است که نه تنها پیامبر در سرزمین و خانواده آبرومندى متولد شد، بلکه پرورش و نمو و رشد او نیز، در محیطى مملو از کرامت و بزرگوارى تحقق یافت.[35]
ولادت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم؛ عامل طرد کامل شیطان
از روایات متعدد، استفاده مى شود که ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدنشان بوسیله نجوم هنگام تولد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بود، و از بعضى از آنها استفاده مى شود که به هنگام تولد حضرت عیسى علیه السلام تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بطور کامل ممنوع گشتند.[36]،[37]
گفتنی است همواره شیاطین در تلاشند تا از طریق انواع[38] وسوسه ها در دل مؤمنان راستین و حامیان حق نفوذ کنند.[39] لیکن مردان الهى و رهبران راه حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوایشان بر آنها هجوم مى برند و آنان را از نزدیک شدن به این آسمان حق و حقیقت مى رانند.[40]
و در اینجا است که مى توان رابطه و پیوندى میان تولد حضرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم و طرد این شیاطین از آسمان پیدا کرد.[41]
و نیز اینجا است که مى توان ارتباط میان صعود به آسمان و آگاهى از اسرار را دریافت، زیرا مى دانیم در این آسمان مادى اخبار خاصى وجود ندارد جز شگفتیهاى خلقت که حتى از روى زمین نیز قابل مطالعه است، امروز دیگر این مساله قطعى شده است که این کرات آسمانى در این فضاى بیکران پخش شده اند، قسمتى از آنها کرات مرده اى هستند، و بعضى زنده اند، و ساکنانى دارند، ولى شاید زندگى آنها با ما تفاوت بسیار داشته باشد.[42]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت پیامبر بزرگ یک الگو و اسوه براى همه حق طلبان جهان است، و مکتب او به عنوان یک مکتب انسان ساز مورد استفاده همگان قرار می گیرد.[43]
روحیات عالى او، استقامت و شکیبایى او، هوشیارى و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختیها و مشکلات، هر کدام مى تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد.[44]
این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفانها، مى شود کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان. آرى او بهترین مقتدا و اسوه مؤمنان در همه میدانها است.[45]
«خدایا! من تو را مى خوانم و به واسطه پیامبرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم که پیامبر رحمت است به سوى تو توجه مى کنم. اى محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم! من به واسطه تو به پروردگارم براى برآوردن حاجتم توجه نمودم تا حاجتم برآورده شود، پس خداوندا او را شفیع من (براى برآوردن حاجتم) قرار ده!».[46]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] آیات ولایت در قرآن؛ ص 60.
[2] تفسیر نمونه؛ ج 2؛ ص 472.
[3] همان؛ ص 473.
[4] شرح نهج البلاغه خویى؛ ج 2؛ ص 138 تا 141؛ چاپ تهران.
[5] پیام قرآن؛ ج 7؛ ص 303.
[6] «سماته» جمع «سمة» به معنى علامت.
[7] نهج البلاغه؛ خطبه 1.
[8] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص 227.
[9] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه؛ متن و ترجمه (ج 1)؛ ص 57.
[10] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص 229.
[11] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 261.
[12] همان.
[13] نهج البلاغه، خطبه 96، ص 179.
[14] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 287.
[15] همان.
[16] همان؛ ص 288.
[17] سوره شعراء، آیه 219.
[18] تفسیر کبیر فخر رازى؛ ج 24؛ ص 174، بحار الانوار؛ ج 5.
[19] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 288.
[20] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص 229.
[21] همان.
[22] مثالهاى زیباى قرآن؛ ج 1؛ ص 270.
[23] همان؛ ص 271.
[24] «عترت» از ماده «عتر» (بر وزن سطر) به معناى فرزندان و نوه ها و عشیره است و معناى اصلى آن همان اصل و ریشه است.
[25] نهج البلاغه؛ خطبه 94.
[26] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 261.
[27] نهج البلاغه؛ خطبه 94.
[28] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 261.
[29] نهج البلاغه؛ خطبه 94.
[30] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 261.
[31] همان.
[32] نهج البلاغه؛ خطبه 94.
[33] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 262.
[34] نهج البلاغه؛ خطبه 94.
[35] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 262.
[36] نور الثقلین؛ ج 3؛ ص 5؛ تفسیر قرطبى ج 5؛ صفحه 3626.
[37] تفسیر نمونه؛ ج 11؛ ص 49.
[38] همان.
[39] همان؛ ص 50.
[40] همان.
[41] همان.
[42] همان.
[43] تفسیر نمونه؛ ج 1؛ ص 460.
[44] همان؛ ج 17؛ ص 242.
[45] همان.
[46] توسل: توحید یا شرک؟؛ ص 19.