مسأله 1362ـ لازم است تمام افراد از كشيدن سيگار و استعمال هر گونه دخانيات در هر حال پرهيز كنند بعلاوه سبب باطل شدن روزه مى شود بنابر احتياط واجب و نيز احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار غليظ را به حلق نرساند، ولى رفتن به حمّام اشكال ندارد، هرچند فضاى حمّام را بخار گرفته باشد.
مسأله 1360ـ رساندن غبار غليظ به حلق هرگاه در حلق تبديل به گِل شود و فرو رود روزه را باطل مى كند، در غير اين صورت روزه صحيح است، خواه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است مانند آرد، يا غبار چيزى كه خوردن آن حرام است. امّا اسپری هایی که برای افراد مبتلا به آسم استفاده می شود با توجّه به اینکه معمولاً گاز رقیقی بیش نیست، روزه را باطل نمی¬کند.
مسأله 1359ـ اگر در نقل احکام شرعيّه عمداً دروغ گويد، مثلاً واجبى را غير واجب و حرامى را حلال ذکر کند، اگر منظورش نسبت دادن آن حکم به خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله)باشد، روزه اش اشکال دارد و اگر قصدش نسبت دادن فتوا به مجتهد است کار حرامى کرده، امّا روزه اش باطل نمى شود و کسى که بدون اطّلاع، حکم مشکوکى را نقل مى کند، نيز همين حکم را دارد.
مسأله 1358ـ اگر از شخص روزه دار سؤال کنند که آيا پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) چنين مطلبى را فرموده، و او عمداً بگويد: آرى، در حالى که پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نگفته باشد، يا بگويد: نه، درحالى که پيغمبر(صلى الله عليه وآله) گفته باشد، روزه اش اشکال دارد.
مسأله 1356ـ اگر چيزى را به اعتقاد اين که راست است از قول خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله)نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش صحيح است، ولى بعکس اگر چيزى را دروغ مى دانست و به خدا و پيغمبر نسبت داد و بعداً معلوم شد صحيح بوده، روزه اش اشکال دارد.
مسأله 1355ـ هرگاه بخواهد خبرى را نقل کند که از راست يا دروغ بودن آن اطّلاعى ندارد، بايد از کسى که آن خبر را گفته، يا از کتابى که در آن نوشته شده نقل نمايد، مثلاً بگويد: فلان راوى چنين مى گويد و يا در فلان کتاب چنان نوشته شده است که پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود...
مسأله 1354ـ هرگاه روزه دار دروغى به خدا و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و جانشينان معصوم او(عليهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، يا نوشتن، يا اشاره و مانند آن، بنابراحتياط واجب روزه اش باطل مى شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به ساير انبيا و فاطمه زهرا(عليها السلام) نيز همين حکم را دارد.
مسأله 1353ـ اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى مثلاً با همسر خود بازى و شوخى كند در صورتى كه عادت نداشته باشد كه به اين مقدار بازى و شوخى منى از او خارج شود ولى اتّفاقاً منى بيرون آيد روزه اش صحیح است.
مسأله 1351ـ روزه دارى که محتلم شده اگر بداند منى در مجرا باقى مانده و در صورتى که پيش از غسل بول نکند بعد از غسل منى بيرون مى آيد بهتر است قبلاً بول کند ولى واجب نيست.
مسأله 1350ـ شخص روزه دارى که محتلم شده مى تواند بول و استبراء از بول کند هر چند مى داند به واسطه آن باقيمانده منى از مجرا بيرون مى آيد، حتّى اگر غسل کرده باشد اين کار براى روزه اش ضررى ندارد هر چند با خارج شدن باقيمانده منى از مجرا بايد مجدّداً غسل کند.
مسأله 1348ـ هرگاه روزه دار مى داند که اگر در روز بخوابد محتلم مى شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، جايز است بخوابد و چنانچه محتلم شود براى روزه او اشکالى ندارد.
مسأله 1347ـ اگر روزه دار با خود کارى کند که منى از او بيرون آيد روزه اش باطل مى شود، امّا اگر بى اختيار در حال خواب يا بيدارى بيرون آيد، روزه باطل نمى شود.
مسأله 1346ـ هرگاه از روى فراموشى جماع کند و يا از روى اجبار بطورى که هيچ اختيارى نداشته باشد، روزه باطل نمى شود، ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد، يا اجبار برطرف شود، بايد فورا ترک کند و الاّ روزه او باطل است.
مسأله 1345ـ «جماع» (نزديکى با زن) روزه هر دو طرف را باطل مى کند، هرچند فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد و اگر کمتر از آن باشد و منى هم بيرون نيايد باطل نمى شود و هرگاه شک کند که اين مقدار داخل شده يا نه روزه اش صحيح است.
مسأله 1344ـ انسان نمى تواند به خاطر ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر بقدرى ضعف پيدا کند که تحمّل آن بسيار مشکل شود، مى تواند روزه را بخورد و همچنين اگر خوف بيمارى داشته باشد.
مسأله 1343ـ اگر روزه دار به اندازه اى تشنه شود که طاقت تحمّل آن را ندارد و يا ترس بيمارى و تلف داشته باشد، مى تواند به اندازه ضرورت آب بنوشد، ولى روزه او باطل مى شود و اگر ماه رمضان باشد بايد بقيّه روز را بنابر احتیاط واجب امساک کند.
مسأله 1342ـ جويدن غذا براى بچّه و همچنين چشيدن غذا و مانند آن و شست و شوى دهان با آب يا داروها اگر چيزى از آن فرو نرود روزه را باطل نمى کند و اگر بدون اراده به حلق برسد اشکالى ندارد، ولى اگر از اوّل بداند بى اختيار به حلق مى رسد روزه اش باطل است و قضا و کفّاره دارد.
مسأله 1341ـ فرو بردن آب دهان، هر چند به واسطه خيال کردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى کند، و فرو بردن اخلاط سر و سينه تا به فضاى دهان نرسيده اشکال ندارد، امّا اگر داخل فضاى دهان شود احتياط واجب آن است که آن را فرو نبرد.
مسأله 1340ـ کسى که مى خواهد روزه بگيرد بهتر است پيش از اذان صبح دندانهايش را بشويد و خلال کند و اگر بداند غذايى که لاى دندان مانده در روز فرو مى رود احتياط واجب آن است که قبلاً آن را بشويد و خلال کند و اگر نکند و غذا فرو رود روزه را تمام کند و بعد قضا نمايد.
مسأله 1339ـ تمام انواع آمپول هاى دارويى يا تقويتى كه به صورت عضلانى تزريق مى شوند و همچنين تزريق عضلانى واكسن براى افراد روزه دار اشكالى ندارد ولى تزريق آمپول ها و سرم هاى وريدى (که در رگ تزریق می¬شوند) جايز نيست.
همچنین، تزریق خون بنابر احتیاط واجب، روزه را باطل می کند؛ امّا باید تا آخر روز از کارهایی که روزه را باطل می کند خود داری نماید و بنابر احتیاط واجب قضای آن روز را نیز بجا آورد.
مسأله 1337ـ اگر هنگامى که مشغول خوردن غذا يا نوشيدن آب است بفهمد صبح شده، بايد آنچه را در دهان است بيرون آورد و اگر عمداً فرو برد روزه اش باطل است و کفّاره نيز دارد.
مسأله 1336ـ خوردن و آشاميدن از روى عمد روزه را باطل مى کند، خواه از چيزهاى معمولى باشد مانند نان و آب و يا غير معمولى مانند برگ درختان، کم باشد يا زياد، حتّى اگر مسواک را از دهان بيرون آورده، دوباره داخل دهان کند و رطوبت آن را فرو برد روزه اش باطل مى شود، مگر آن که رطوبت مسواک کم باشد و در آب دهان از بين برود.
مسأله 1335ـ کارهايى که روزه را باطل مى کند بنابر احتياط نُه چيز است:
1ـ خوردن و آشاميدن، 2ـ جماع، 3ـ استمناء، 4ـ دروغ بستن به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله)و ائمّه(عليهم السلام)، 5ـ رساندن غبار غليظ به حلق، 6ـ فرو بردن سر در آب، 7ـ باقى ماندن بر جنابت يا حيض يا نفاس تا اذان صبح، 8ـ اماله کردن با مايعات، 9ـ قى کردن عمدى.
مسأله 2334ـ هرگاه انسان از وصيّت خود برگردد (مثلاً اوّل بگويد ثلث مالش را به کسى دهند و بعد بگويد ندهند) وصيّت باطل مى شود، همچنين اگر وصيّت خود را تغيير دهد مثل آن که قيّمى براى صغير معيّن کرده بعد ديگرى را به جاى او تعيين کند وصيّت اوّل باطل مى شود و نيز اگر کارى کند که معلوم شود از وصيّت خود برگشته است (مثلاً خانه اى را که وصيّت کرده به کسى بدهند، بفروشد، يا کسى را براى فروش آن وکيل نمايد).