پاسخ به پرسش های اربعین از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

پاسخ به پرسش های اربعین از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


تاریخچه اربعین / نقش اهل بیت علیهم السلام در زیارت اربعین / ریشه پیاده‌روی اربعین / دلیل اهمیت زیارت اربعین / چرا پیاده روی اربعین؟! / سر مبارک امام حسین علیه السلام / چرا فقط امام حسین علیه السلام! / اربعین حسینی و اسرای کربلا / چهل روز عزاداری / فلسفه سینه زنی‌

بحمدالله جاذبه اربعین حسینی تمام دنیا را به خود مشغول داشته، سال به سال این مراسم با شکوه تر برگزار می گردد که حسودان از این نظر بسیار ناراحتند و سعی می کنند به نحوی آن را آلوده به خرافات و اختلافات [و شبهات] کنند که باید همگان در مقابل توطئه های افراد نفوذی هوشیار باشند.[1]

[در این میان وظیفۀ فرهیختگان جهان تشیع آن است که در راستای شبهه زدایی به شبهات پیرامون مراسم باشکوه اربعین حسینی پاسخ های محکم و متقن ارائه دهند. نگاشته پیش رو در صدد است تا به پرسش های پیرامون اربعین پاسخ دهد].

تاریخچه اربعین

ریشه زیارت اربعین چیست؟

شیخ مفید مى‏ نویسد: «روز بیستم صفر روزى است که جابر بن عبداللَّه انصارى به کربلا براى زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمد و او نخستین کسى است که قبر آن حضرت را زیارت کرد».[2]

همچنین برخى دیگر از صاحب نظران مى‏ نویسند: امام سجاد علیه السلام سر مبارک امام حسین علیه السلام را به کربلا آورد و به بدن پدر بزرگوارش ملحق کرد. از آنجا که ورود آن حضرت به کربلا را، جز در اربعین حسینى ننوشته ‏اند، و الحاق سر نیز فقط توسط آن حضرت صورت گرفت، مى‏ توان نتیجه گرفت که ورود آنان به کربلا و الحاق‏ سرها در همان بیستم صفر بوده است.[3]

نقش اهل بیت علیهم السلام در زیارت اربعین

آیا خود اهل بیت در ایجاد و استمرار زیارت اربعین، نقشى داشته اند؟

مطابق روایت «شیخ طوسى» در «تهذیب» و «مصباح المتهجّد»، از امام حسن عسکرى علیه السلام، زیارت‏ اربعین یکى از علامات مؤمن به حساب آمده است؛ می فرماید: «علامات مؤمن پنج چیز است: 51 رکعت نماز گزاردن (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) در هر شب و روز، و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و بر خاک سجده نمودن و بلند گفتن «بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم [در نمازها]».[4]

همچنین براى این روز زیارت مخصوصى از امام صادق علیه السلام نقل شده است.[5] «شیخ طوسى» از «صفوان جمّال» روایت می کند که گفت: مولایم امام صادق علیه السلام در ارتباط با زیارت اربعین به من فرمود: هنگامى که روز، بالا آمد خطاب به امام حسین علیه السلام می گویى: «السَّلامُ عَلى‏ وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ، السَّلامُ عَلى‏ خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ...؛ سلام بر ولىّ خدا و دوستدارش، سلام بر خلیل خدا و محرم اسرارش...»، آنگاه دو رکعت نماز مى‏ خوانى و دعا می کنى به آنچه خواهى، سپس برمی گردى.[6]

لذا از گذشته دور تا زمان ما، هر زمان که شیعیان فرصتى پیدا مى‏ کردند، روز اربعین حسینى را به کربلا می رفتند و با شور و هیجان و اخلاص، آن حضرت را زیارت می نمودند. در این سالها نیز میلیون ‏ها عاشق دلسوخته اربعین را به کربلا مى‏روند و شهیدان کربلا را زیارت می کنند.[7]

ریشه پیاده ‌روی اربعین

سوال: آیا پیاده روى اربعین، اساس و ریشه اى در اسلام دارد؟ دلایل مشروعیت آن چیست؟

داستان زیارت قبر امام حسین علیه السلام توسط جابر در اوّلین اربعین‏، مشهور است و از نشانه ‏هاى عشق و علاقه او به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله می باشد که در آن سن و سال در حالى که نابینا بود مسیر میان مدینه و کربلا را [ پیاده] طى کرد و خود را در میان انبوه مشکلات به آنجا رسانید و آن زیارت پرمعناى مخصوص را در کنار قبر حضرت خواند و گریست.[8]

 [هم چنین ائمۀ علیهم السلام بر فضیلت سنت مقدس پیاده روی اربعین تأکید کردند]؛ امام صادق علیه السلام به جابر جعفى فرمود: مسافت بین شما و قبر امام حسین علیه السلام چقدر است؟ می گوید: عرض کردم: کمى بیش از یک روز، فرمود: آن حضرت را زیارت مى‏ کنى؟ گفتم: آرى، فرمود: دوست ندارى که تو را به ثواب زیارتش خشنود سازم و بشارت دهم؟ عرض کردم: آرى فدایت شوم، فرمود: هر کس از شما که براى زیارتش مهیا مى‏ شود اهل آسمان یکدیگر را مژده می دهند، هنگامى که از منزلش، سواره یا پیاده‏، بیرون می رود خداوند متعال چهار هزار فرشته را موکل بر او قرار می دهد که بر او تا رسیدن به قبر امام حسین علیه السلام، درود بفرستند.[9]

امام صادق علیه السلام فرمود: «در ازاى هر گامى که برمی دارد هزار حسنه براى او نوشته می شود».[10]وقتى به شطّ فرات رسید غسل کند و با پاى پیاده و برهنه حرکت کند.[11]

دلیل اهمیت زیارت اربعین

چرا چنین زیارتى در این روز مستحب شمرده شد؟

مرحوم‏ علّامه مجلسى‏ در زاد المعاد می نویسد: «چون جابر که از بزرگان صحابه بود، اساس این کار را گذاشت، مى‏ تواند دلیل فضیلت زیارت آن حضرت در این روز شده باشد» ولى با این حال، احتمال مى‏ دهد وجوه دیگرى داشته باشد که بر ما مخفى است.[12]

امّا به نظر می رسد که نمی تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زیارت نامه‏اى مخصوص از سوى امام صادق علیه السلام، به صرف زیارت آن حضرت از سوى جابر بن عبداللَّه انصارى در اربعین باشد؛ به ویژه آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین علیه السلام است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتى وارد نشده است. بلکه همانطور که دانشمند بزرگ و محقّق شهیر ابوریحان بیرونى‏ گفته است: «وَفِی الْعِشْرینَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَینِ علیه السلام إلى جُثَّتِهِ حَتَّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فیهِ زِیارَةُ الْأَرْبَعینَ‏؛ در بیستم صفر سر مطهّر امام حسین علیه السلام به پیکرش بازگردانده شد و همراه آن به خاک سپرده شد و در همین روز زیارت اربعین وارد شده است»،[13] زیارت اربعین پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بیستم صفر، سنّت گردید و می دانیم سر مبارک آن حضرت توسط امام سجاد علیه السلام به کربلا آورده شد؛ لذا به نظر می رسد که این همه اهمیت زیارت اربعین نه به خاطر زیارت آن حضرت توسط جابر عبداللَّه انصارى در چنین روزى است، بلکه به سبب الحاق سرهاى شهدا در این روز توسط امام سجاد علیه السلام و زیارت آن قبور پاک، توسط امام علیه السلام و کاروان حرم حسینى در اربعین است و این عمل، از شعائر مهم شیعه و در کنار 51 رکعت نماز و سجده بر خاک، مطرح شد.

از این رو، علّامه مجلسى در زادالمعاد می نویسد: «مشهور آن است که سبب تأکید زیارت آن حضرت در این روز، آن است که امام زین العابدین علیه السلام با سایر اهل بیت در این روز بعد از مراجعت از شام به کربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدن‏ هاى ایشان ملحق کردند».[14] هرچند خود او ورود آنها را در بیستم صفر به‏ کربلا بعید می داند، ولى سخنان وى نشان می دهد که در زمان مرحوم علّامه مجلسى نیز این نکته مشهور بوده است که اهمیت زیارت اربعین، به سبب زیارت شهداى کربلا و الحاق سرها به بدن‏ ها توسط امام زین العابدین علیه السلام بوده است.

در نتیجه با توجه به این نکته که اربعین فى حدّ نفسه امتیازى ندارد، آنگونه که شب ‏هاى جمعه و نیمه شعبان و لیالى قدر و عیدَین و عرفه، بر سایر ایام و لیالى امتیاز دارند، باید در اربعین امام حسین علیه السلام حادثه ویژه ‏اى اتفاق افتاده باشد که آن را از سایر روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و این جز با الحاق سرهاى شهدا به بدن‏ هایشان و زیارت قبور شهدا توسط امام سجاد علیه السلام و کاروان همراه، نمی تواند باشد.[15]

چرا پیاده روی اربعین؟!

سوال: با وجود این که این همه وسائل نقلیه هست، چرا پیاده به سوی کربلا می روید؟ پیاده روی چه فایده ای دارد؟ چرا به خودتان زحمت می دهید؟

این یک نوع ابراز عظمت امام حسین علیه السلام است. عیناً در روایات داریم ائمه علیهم السلام پیاده از مدینه می رفتند مکّه. امام سجاد علیه السلام بیست و پنج سفر شاید با پای پیاده رفت. گاهی مرکب هم همراه خودشان می بردند. به دو فایده؛ یک فایده اگر وسط راه ناچار شوند سوار بشوند، دیگر اینکه بگویند از بی مرکبی نیست که ما پیاده می رویم.

این یک نوع اظهار عظمت و تجلیل از مقام شامخ اباعبدالله علیه السلام است. این پیاده رفتن، این دلیل بر این است. لذا این پیاده رویِ اربعین خیلی در دنیا صدا می کند؛ و تبلیغ خوبی برای عالم تشیّع و عالم اسلام است.

می دانید که در ایام اربعین، اجتماع در کربلا، از عاشورا بیشتر است، انبوه جمعیت خیلی بیشتر است. آن وقت عدۀ زیادی پیاده، زن، بچه، با اینکه خطراتی هم که احتمال می دهند تهدیدشان بکند می آیند، این دلیل بر این است که واقعاً عاشق این مکتب هستند. تنها عشق است که آنها را به این سمت و سو می برد.

سؤال: اگر هدف ما زیارت است، چرا چند روز وقتمان را صرف پیاده روی کنیم و از زیارت بیشتر در جوار امام حسین علیه السلام محروم بمانیم؟

آن تأثیری که در این پیاده روی هست، در زیارت معمولی نیست. انسان یک حال و هوایی دیگری پیدا می کند. تا آدم نرود، توجّه پیدا نمی کند؛ یک شور و نشاط و یک عشق دیگری پیدا می کند.

آثار و برکاتی که از زیارت معمولی حاصل می شود، ارزشمند است. خب می رود زیارت می کند، به جای دو روز، سه روز چهار روز زیارت می کند، تکرار زیارت؛ اما این یک خاطره ای می شود برای تمام عمر. اصلاً در موقع راه رفتن، وقتی به آن سمت می رود، دارد خودسازی می کند. غیر از بحث هایی که [در طول راه] می شود، شب هایی که مستقر می شوند و صحبت هایی که می شود، اصلاً خودِ این یک تأثیر در خودسازی دارد.

و خب همین اشکال را هم به امام سجاد می کردند، چرا شما این کار را می کنید؟ خب سریع با مرکب بروید و بیشتر طواف خانۀ خدا کنید. چرا؟ یک آثاری در پیاده روی هست که در آن نیست. و بنابراین جای این ایراد نیست. بعضی ها که حوصلۀ پیاده روی ندارند، معمولاً این گونه اشکالات را می کنند که خودشان را تبرئه بکنند و یک مجوّز برای خودشان پیدا بکنند.

و بهترین دلیلش این است که ممکن است خاطرۀ زیارت نماند، اما خاطرۀ این پیاده روی و این برنامه، تا آخر عمر بماند. بنابراین این وسوسه ها را باید از خود دور کرد و ان شاءالله رحمان، با موفقیت ادامه بدهید.[16]

سرانجام سر مبارک امام حسین علیه السلام

سر انجام سر مبارک امام حسین  علیه السلام چه شد؟

الف) شیخ صدوق (متوفاى 381 ق) می نویسد: «امام سجاد علیه السلام با اهل ‏بیت علیهم السلام به همراه سرهاى مبارک شهیدان [از دمشق] خارج شدند و سرهاى مقدس را به کربلا باز گردانند [و به خاک سپردند]».[17]

ب) فتّال نیشابورى (متوفاى 508 ق) نیز می نویسد: «خَرَجَ عَلی بْنُ الْحُسَینِ علیه السلام بِالنِّسْوَةِ، وَرَدَّ رَأْسَ الْحُسَینِ إلى‏ کرْبَلاءَ؛ امام على بن الحسین علیه السلام همراه با زنان، سر امام حسین علیه السلام را به کربلا بازگرداند».[18]

ج) ابن شهر آشوب (متوفاى 588 ق) نیز در مناقب، اعاده سر مطهر امام حسین علیه السلام را به بدنش ذکر کرده است.[19]

د) عالم بزرگ اهل سنّت سبط بن جوزى (متوفاى 654 ق) نیز می نویسد: «أَلْأَشْهَرُ أَنَّهُ رُدَّ إلى‏ کرْبِلاءَ فَدُفِنَ مَعَ الْجَسَدِ؛ قول مشهورتر آن است که سر مبارک آن حضرت به کربلا آورده شد و در کنار پیکر مطهرش دفن گردید».[20]

ه) علّامه مجلسى نیز مى‏ نویسد: «مشهور میان علماى امامیه آن است که سر مبارک آن حضرت کنار پیکر شریفش به خاک سپرده شد و این کار توسط امام على‏ بن‏الحسین علیه السلام انجام گرفت».[21]

و) شبلنجى‏ عالم بزرگ اهل سنت نیز می نویسد: «امامیه معتقد است بعد از چهل روز از شهادت امام حسین علیه السلام سر مطهر آن حضرت به بدنش در کربلا ملحق شد».[22]

چرا فقط امام حسین علیه السلام!

چرا شیعیان، تنها براى امام حسین علیه السلام، مراسم اربعین مى گیرند؟

زیارت اربعین‏ تنها در مورد امام حسین‏ علیه السلام وارد شده، و براى سایر معصومین علیهم السلام زیارت اربعین وجود ندارد.[23]

علّت آن نقش بسیار مهمّى بود که شهادت امام حسین علیه السلام در بقاء اسلام داشت؛ به علاوه مصائب آن حضرت، قابل مقایسه با مصائب هیچ یک از معصومین علیهم السلام نیست.[24]

اربعین حسینی و اسرای کربلا

آیا کاروان اسرا روز اربعین به کربلا رسیدند؟

ورود اهل بیت علیهم السلام در روز اربعین به کربلا از دو جهت مورد تردید قرار گرفته است؛ نخست ‏از نگاه تاریخى نظرات مخالفى در این زمینه ابراز شده و دیگر آنکه‏ بُعد مسافت مانع تحقق چنین امرى است.

قول‏ اول‏، آن است که اهل بیت علیهم السلام در همان سال 61 در روز بیستم صفر به کربلا وارد شدند.

 قول دوم‏، از شیخ مفید است که می نویسد: «روز بیستم صفر روزى است که خاندان حرم حسینى از شام به مدینه آمدند...».[25]

قول سوم‏، از سید بن طاووس که هم ورود حرم حسینى را در اربعین به کربلا بعید می شمرد و هم ورودشان را به مدینه‏[26] و علامه‏ مجلسى نیز این هر دو را بعید مى‏ داند.[27]

قول چهارم و پنجم‏، آنکه به هنگام رفتن از کوفه به شام، نخست به کربلا آمده ‏اند[28] و یا آنکه بعد از مراجعت از شام به مدینه، در زمان دیگرى به کربلا آمده ‏اند.

قول ششم‏، آن است که خاندان حسینى در سال 62 یعنى یک سال بعد، در روز بیستم صفر به کربلا آمده ‏اند.[29]

مطابق آنچه گفته شد «سید بن طاووس» در «لهوف» و «ابن نما» در «مثیر الاحزان» و «شیخ بهایى» در «توضیح المقاصد» معتقدند اهل‏ بیت علیهم السلام در اربعین اوّل به کربلا آمدند و مقصود، اربعین سال 61 است؛ زیرا گفته ‏اند به هنگام مراجعت از شام از راهنماى کاروان خواستند آنها را به کربلا ببرد؛ ولى بسیارى دیگر از مورّخان و صاحب نظران این سخن را نپذیرفتند. آنان نیز اقوال گوناگونى داشته ‏اند و همین اختلاف اقوال و گوناگونى دیدگاه ‏ها سبب تردید شده است.

امّا مسأله بُعد مسافت و توقف طولانى مدت در شام که اشکال عمده ‏اى براى تحقق چنین حادثه ‏اى شمرده شده را مى‏توان این‏گونه پاسخ داد:

در کتاب ‏هاى متعددى آمده است که روز ورود کاروان اسیران به شام، روز اوّل صفر بوده است.[30] امّا زمان حضور آنان در شام، آنگونه که سید در اقبال نوشته و آن را یک ماه دانسته است، بعید به نظر می رسد؛[31]با توجه به وضع شام و افشاگرى ‏هاى اهل ‏بیت به نظر نمی رسد که مصلحت دستگاه اموى در آن بود که اهل‏بیت علیهم السلام را مدت طولانى در شام نگه دارند و سخن کسانى که می نویسند ایامى چند در آنجا بودند، صحیح ‏تر است.

بنابراین، آنها روز اوّل صفر در شام بودند. اگر از روز ورود آن ها به شام که اوّل صفر بوده و حضور در مجلس یزید و آنگاه ماندن حداکثر هفت روز را بپذیریم، باید اهل ‏بیت علیهم السلام را دوازده روز مانده به بیستم صفر از شام حرکت داده باشند، و این مدتِ زمانى، براى رسیدن کاروان از شام به کربلا کافى است.

امام حسین علیه السلام مسیر میان مدینه و مکه را که حدود 470 کیلومتر است به مدت پنج روز پیمود، زیرا آن حضرت دو روز مانده به پایان ماه رجب از مدینه حرکت کرد و روز سوم شعبان وارد مکه شد.[32] بنابراین، مسیر شام تا کربلا که قریب 600 کیلومتر است را می توان به راحتى در مدت ده روز پیمود (دقت کنید!).

به هر حال، از مجموع شواهد و قرائن و کلماتى که از عالمان و محقّقان ذکر شد، می توان ورود اهل‏ بیت علیهم السلام را در روز اربعین به کربلا تقویت کرد و سخنان آنان که معتقدند کاروان اهل‏بیت علیهم السلام با جابر و همراهانش در کربلا ملاقات کردند و به عزادارى پرداختند، پذیرفت.

در نتیجه، با ردّ سخن آنان که اقامت یک ماهه را در شام مطرح کرده ‏اند، موضوع ورود اهل‏بیت علیهم السلام در اربعین سال 61 به کربلا تثبیت مى‏ شود.

طبیعت امر نیز اقتضا مى‏ کند که این کاروان قبل از رفتن به مدینه بار دیگر با آسودگى به کربلا بروند و با قبور شهدا تجدید دیدار نمایند.

مرحوم حاج میرزا ارباب (از علماى معروف قم) می نویسد: «به حسب عادت بعید مى‏ نماید که آن قافله دل شکسته که با اکراه و اضطرار از کربلا کوچ کردند و از گریه و سوگوارى منع شدند و اجساد شریفه شهداى خود را در مقابل آفتاب دیدند، بدون آگاهى برحال مقابر مقدّسه و اطلاع بر حال، به مدینه رجوع کنند و به زیارت آن تربت مقدّسه فائز نشده، برگردند».[33]

از طرفى مى‏ دانیم که جابر در روز اربعین به زیارت امام حسین علیه السلام آمده بود[34] و ملاقات آن ها با یکدیگر در آن روز اتفاق افتاد؛ در نتیجه، اهل بیت علیهم السلام نیز در روز اربعین به کربلا آمدند.[35]

با توجّه به این نکته که سرهاى شهدا به کربلا بازگردانده شد و آن هم توسط امام سجّاد علیه السلام صورت گرفت و در کنار بدن ‏هاى مطهّر به خاک سپرده شد و از سوى دیگر نقل نشده است که آن حضرت پس از ورود به مدینه، سرها را به کربلا آورده باشد و یا کاروان را به مدینه فرستاده و خود به تنهایى به کربلا آمده باشد؛ می توان از آن استفاده کرد که امام سجّاد علیه السلام همراه خواهران و عمه ‏ها و دیگر بازماندگان حادثه عاشورا به کربلا آمده است. لذا با توجه به سخن کسانى که معتقدند ورود اهل بیت علیهم السلام به کربلا در بیستم صفر بوده، مى‏ توان نتیجه گرفت که الحاق سرها توسط امام سجاد علیه السلام همراه دیگر اعضاى کاروان در همان روز اتفاق افتاده است.

نکته قابل توجه دیگر آن که در روایات متعددى آمده است که آسمان و زمین چهل روز پس از شهادت امام حسین علیه السلام بر آن حضرت گریستند؛[36] ممکن است این غم و اندوه آسمان و زمین که از روز شهادت سالار شهیدان اتفاق افتاد، تا روزى که سرها به‏ بدن ‏ها ملحق شد، ادامه داشت و پس از چهل روز که این کار انجام شد، کائنات قرار و آرام یافتند![37]

چهل روز عزاداری

چرا ما برای امام حسین علیه السلام درماه محرم 40 روز عزاداری می کنیم؟

معمول شیعه آن است که عزادارى امام حسین علیه السلام را تا اربعین‏ ادامه مى‏ دهد، و در پایان ماه صفر نیز وفات هاى متعدّدى است؛ به خاطر این جهات مختلف، کلّ دو ماه محرّم و صفر در عرف پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام به عنوان دو ماه سوگوارى معروف شده است.

در بعضى از روایات آمده که بعد از واقعه کربلا تا چهل روز آثار عزاى آن حضرت در طبیعت نیز بوده است.[38]

سخن آخر: (فلسفه سینه زنی)

چرا در ایام اربعین، شیعیان بر سر و سینه مى زنند؟

به سر و سینه زدن در عزا و مصیبت بزرگى همچون مصائب امام حسین علیه السلام امرى عادى و طبیعى است. همانگونه که متعارف است مردم در مرگ عزیزترین عزیزان خویش به سر و سینه می زنند. هر چند لازم است از کارهاى موهن و نادرست پرهیز شود.

متأسّفانه بعضى از عوام دست به کارهاى زننده‏ اى می زنند که اثر منفى در شکوه و عظمت مراسم حسینى دارد و باید عقلاى قوم آن ها را با زبان خوب از این گونه اعمال زننده باز دارند.

نقل شده است هنگامى که زنان و فرزندان خاندان هاشمى را از شام به سمت مدینه حرکت دادند؛ در میان راه از راهنماى قافله خواستند آنها را به کربلا ببرد، تا تجدید دیدارى با شهیدان کربلا شود. هنگامی که به آن سرزمین رسیدند، مشاهده کردند که جابر بن عبداللّه انصارى و جمعى از بنى ‏هاشم براى زیارت قبر حسین علیه السلام به کربلا آمده‏ اند. این دو قافله وقتى با یکدیگر ملاقات کردند، دیدارشان همراه با اندوه، گریه و بر سر و صورت زدن بود و به این ترتیب ماتمى جانسوز در آن سرزمین برپا کردند.[39]

هر چند در روایات تا آنجا که ما جستجو کردیم درباره سینه زدن بر مصائب اهل ‏بیت علیهم السلام مطلبى یافت نشده است؛ ولى تعبیر به «لطم» ظاهراً شامل سینه‏ زنى‏ نیز می شود.[40]

پژوهش، تهیه و تنظیم، معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir

منبع: عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه‏ ها، رویداد ها، پیامد ها


[1]متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مناسبت اربعین حسینی، 2/7/1398.

[2] مسارّالشيعه، ص46، (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ، ص626).

[3] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ، ص630.

[4] مصباح المتهجّد، ص787 و تهذيب، ج6، ص52، ح37.

[5] رجوع كنيد به: مفاتيح نوين، زيارت اربعين، (ص393)؛ (عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها، ص633).

[6] تهذيب، ج6، ص113، ح17 و مصباح المتهجّد، ص788 و بحارالانوار، ج98، ص331، ح2.

[7] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامدها ، ص633.

[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏15، ص101.

[9] كليات مفاتيح نوين، ص376.

[10] كامل‏الزيارات، باب49، ص134، ح8.

[11] همان مدرك، ص133، ح4.

[12] زاد المعاد، ص402.

[13] الآثار الباقية، ص331.

[14] زادالمعاد، ص402.

[15] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها، ص635.

[16] پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی به سوالات پیرامون پیاده روی در ایام اربعین حسینی،12/10/1391؛ .(https://noo.rs/xXpqu)

[17] امالى صدوق، مجلس31، ص168، ح4.

[18] روضة الواعظين، ص192.

[19] مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص85.

[20] تذكرة الخواص، ص150.

[21] بحارالانوار، ج45، ص145؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها، ص632).

[22] نورالابصار، ج2، ص44.

[23] اهداف قيام حسينى، ص73.

[24] احكام عزادارى، ص117.

[25] مسارّالشيعه، ص46.

[26] اقبال الاعمال، ج3، ص100- 101. وى مى‏نويسد: پس از ورود كاروان اسيران به كوفه، عبيداللَّه بن ‏زياد براى يزيد نامه نوشت تا تكليفش را درباره اسرا روشن سازد. يزيد پاسخ داد كه آنها را به شام روانه كند. اين رفت و برگشت و سپس حركت و رسيدن به شام بيست روز يا بيشتر طول مى‏كشيد، و از طرفى وقتى آنها به شام رسيدند، در آنجا نيز آنها را يك ماه در مكانى كه از سرما و گرما حفظشان نمى ‏كرد، جاى دادند، بنابراين، طبيعت كار اقتضا مى ‏كند كه آنها بيش از چهل روز از شهادت امام حسين به عراق و يا مدينه برسند.

[27] زاد المعاد، ص402.

[28] قول چهارم را ناسخ التواريخ (ج3، ص176) انتخاب كرده است. مرحوم شعرانى نيز در ترجمه ‏نفس المهموم (ص270) اين قول را ترجيح داده است.

[29] قمقام زخار، ص586.

[30] شهيد آيت اللَّه قاضى طباطبايى مى ‏نويسد: در برخى از كتاب ‏هاى معتبر آمده است كه 15 ماه محرم اسرا را از كوفه حركت دادند و در حدود ده تا پانزده روز به شام رسيدند. (تحقيق درباره اربعين، ص23).

[31] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ، ص635.

[32] ارشاد مفيد، ص375 و377، و مقتل الحسين مقرّم، ص140.

[33] اربعين حسينيه، ص242- 243؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، ص638).

[34] شيخ طوسى در مصباح المتهجد، ص548، و شيخ مفيد در مسارّ الشيعه، ص46، به اين مطلب ‏تصريح كرده‏اند. همچنين رجوع كنيد به: منتهى الآمال، شرح حال زندگانى امام حسين عليه السلام.

[35] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها، ص625.

[36] رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج45، ص206، ح13، ص210، ح18، ح22 و ح23.

[37] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها، ص633.

[38] استفتاءات جديد، ج‏3، ص625.

[39] «... فَوَجَدُوا جابِرَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ الْانصارِي وَ جَماعَةً مِنْ بَنِي هاشِمَ وَ رَجُلًا مِنْ آلِ رَسُولُ اللَّهِ، قَدْ وَرَدُوا لِزِيارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام، فَوافَوْا فِي وَقْتٍ واحِدٍ، وَ تَلاقَوْا بِالْبُكاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ، وَ أَقامُوا الْمَأْتَمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَكْبادِ». (بحارالانوار، ج45، ص146).

[40] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، ص85.

captcha