شرح دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

شرح دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


اوصاف ابرار از لسان قرآن / ابرار چه کسانی هستند؟ / پیامدهای همنشینی با بدان / اثر همنشینی با بدان از دیدگاه امام علی علیه السلام / عملی که قلب انسان را می میراند / همنشینی با نیکان؛ وسیله وصال انسان به «دار القرار»‌

دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان:اللهُمَّ وَفِّقْنى‏ فيهِ لِمُوافَقَةِ الْأَبْرارِ، وَجَنِّبْنى‏ فيهِ‏ مُرافَقَةَ الْأَشْرارِ، وَآوِنى‏ فيهِ بِرَحْمَتِكَ الى‏ دارِالْقَرارِ، بِالهِيَّتِكَ يا الهَ ‏الْعالَمينَ؛ خدايا در اين ماه‏ مرا بر همراهى نيكان موفّق بدار، و از رفاقت با بدكاران دور بدار و در جوار قربت پناه ده به خداونديت اى معبود جهانيان .‏[1]

اوصاف ابرار از لسان قرآن

در فراز آغازین دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم:«اللهُمَّ وَفِّقْنى‏ فيهِ لِمُوافَقَةِ الْأَبْرارِ؛ خدايا در اين ماه‏ مرا بر همراهى نيكان موفّق بدار»[2].

گفتنی است در آيات قرآن‏ مجيد كراراً سخن از«ابرار» و مقامات و پاداش هاى عظيم آنها به ميان آمده، تا آنجا كه اولو الالباب (صاحبان انديشه ‏هاى قوى) تقاضا مى‏ كنند كه پايان زندگيشان با ابرار باشد« وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»[3]، در آيات سوره دهر[4] نيز پاداشه اى بسيار مهمى براى آنها ذكر شده است.[5]

 در بعضى آيات قرآنى، ايمان به خدا و ملائك و قرآن‏ و انبياء(صلى الله عليه وآله) از جمله نشانه هاى ابرار شمرده است[6] و در بعضى ديگر تقوى را بعنوان مهمترین نشانه ابرار معرفى شده است.[7]،[8]

خداوند در فراز قرآنی دیگر[9] از زبان «ابرار» (نيكان) نقل مى‏ كند كه آنها مى‏ گويند:« انّا نَخافٌ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً؛ما از پروردگارمان خائفيم از آن روز كه عبوس و سخت است».[10]

و یا در توصيف دیگر از ابرار و نيكان می خوانیم: «وَ يَخافُونَ يَوماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً؛[11]آنها از روزى مى ‏ترسند كه عذابش گسترده و فراگير است»[12]

در آيات قرآن؛ اطعام طعام  از جمله كارهاى برجسته ابرار و عباد اللَّه به شمار می آید.[13] هم چنین خوش رفتارى با اسیران و كمك به آنان در قرآن‏ مجيد جزء برنامه ابرار و نيكان شمرده شده است:«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً[14]؛ و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می دهند!»، لذا در حديثى از امام على عليه السلام، مى‏ خوانيم: «اطْعامُ الاسير و الاحسانُ اليهِ حقٌ واجبٌ؛و غذا دادن به اسير و نيكى به او حق واجبى است»[15]،[16]

ابرار چه کسانی هستند؟

ابرار جمع بر آنهايى هستند كه روحى وسيع و همتى بلند و اعتقاد و عملى نيك دارند،[17] در حديثى از امام مجتبى علیه السلام مى‏ خوانيم:«كلما فى كتاب اللَّه عز و جل من قوله ان الأبرار فو اللَّه ما اراد به الا على بن ابى طالب و فاطمة و اناو الحسين؛ هر جا در قرآن مجيد «ان الأبرار» آمده به خدا سوگند منظور پروردگار از آن على بن ابى طالب و فاطمه و من و حسين است».[18]

 بدون شك خمسۀ طيبه آن پنج نور مقدس از روشنترين مصداق ابرار و مقربانند، و سوره دهر عمدتاً به امير مؤمنان على(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) و حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) اشاره مى ‏كند و هيجده آيه از آن بحث از فضائل آنها است هر چند نزول آيات در باره آنها مانع از عموميت و گسترش مفهوم آيات نيست.[19]

پیامدهای همنشینی با بدان

در فراز دوم از این دعای نورانی می خوانیم:«وَجَنِّبْنى‏ فيهِ‏ مُرافَقَةَ الْأَشْرارِ؛ و از رفاقت با بدكاران دور بدار»[20]

بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است؛ حال مشاهده نمونه‏ هاى عينى كه معاشرت با بدان سرچشمه انواع انحرافات اخلاقى مى ‏شود، بهترين دليل براى بحث مورد نظر است،[21] زیرا تأثير مجالست‏ و همنشينى و روحيّات دوستان در انسان به اندازه ‏اى است[22] که امام على عليه السلام در وصايايش به فرزندش امام حسن مجتبى‏ عليه السلام می فرماید: «قارِنْ اهْلَ الْخَيْرِ، تَكُنْ مِنْهُمْ، وَبايِنْ اهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمُ؛با نيكان قرين و همنشين باش تا از آنها شوى! و از بدان جدايى اختيار كن تا (از بديها) جدا شوى!»[23]،[24]

لذا اين تشبيه قديمى، كه اخلاق زشت و بد همانند بيماري هاى واگيردار است، كه به سرعت به نزديكان و همنشينان سرايت مى‏ كند، تشبيه گويايى است، مخصوصاً در مواردى كه بر اثر كمى سنّ و سال يا كمى معلومات و يا سستى ايمان و اعتقاد مذهبى، زمينه‏ هاى روحى براى پذيرش اخلاق ديگران آماده است، معاشرت اين گونه افراد با افراد آلوده سمّ مهلك و كشنده ‏اى است.[25]بسيار ديده شده است كه سرنوشت افراد خوب و بد، بر اثر معاشرتها بكلّى دگرگون شده، و مسير زندگانى آنها تغيير يافته است.[26]

از سوی دیگر مشاهده بدى و زشتى و تكرار آن، از قبح آن مى‏كاهد و كم كم به صورت يك امر عادى در مى ‏آيد؛ و مى‏دانيم يكى از عوامل مؤثّر در ترك گناه و زشتي ها، احساس قبح آن است.[27]

هم چنین تأثير تلقين در انسان ها غير قابل انكار است؛ و دوستان بد همنشينان خود را معمولًا زير بمباران تلقينات مى ‏گيرند و همين امر سبب مى‏شود كه گاه بدترين اعمال در نظر آنان، تزيين يابد و حسّ تشخيص را بكلّى دگرگون سازد.[28]

اثر همنشینی با بدان از دیدگاه امام علی(علیه السلام)

شکی نیست که افراد مأيوس، دوستان خود را مأيوس، و افراد بدبين، همنشينان خود را بدبين بار مى‏آورند، و همين امر سبب مى‏شود كه دوستان با سرعت در يكديگر تأثير بگذارند.[29]

آری معاشرت با بدان، حسّ بدبينى را در انسان، تشديد مى‏ كند و سبب مى‏ شود كه نسبت به همه كس بدبين باشد، و اين بدبينى يكى از عوامل سقوط در پرتگاه گناه و فساد اخلاق است. در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏ خوانيم: «مُجالَسَةُ الْاشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْاخْيارِ؛همنشينى با بدان موجب بدبينى به نيكان مى‏ شود.».[30]،[31]

عملی که قلب انسان را می‌میراند

به‏راستى گاه نقش دوست در خوشبختى و بدبختى انسان از هر عاملى مهم‏تر است. گاه او را تا سرحدّ فنا و نيستى پيش مى‏برد و گاه او را به اوج افتخار مى‏ رسانَد.[32]

اگر ديديد كه عدّه ‏اى لاابالى و ولگرد دور او جمع ‏اند، هرچه جانماز آب بكشد فريب او را نخوريد، زيرا «انَّ المَرءَ عَلى‏ دينِ خَليلِهِ وَ قَرينِهِ‏؛ آدمى بر دين دوست و همنشين‏اش است».[33] بنابراين همنشينى با اراذل، قلب را مى‏ميراند.[34]

‏ در روایت دیگر، معاشرت با بدان سبب مرگ دل ها شمرده شده،لذا  پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در روایتی مى‏فرمايد: همنشينى با انسان ‏هاى پست قلب را مى‏ ميرانَد.[35]،[36]

بنابراین همنشينى‏ با بدان موجب مرگ‏ معنوى است[37] و انسان بايد مراقب باشد كه روح و جان خود را به دست هر كس نسپارد.[38]

همنشینی با نیکان؛ وسیله وصال انسان به «دارالقرار»

در فراز سوم دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان آمده است:«وَآوِنى‏ فيهِ بِرَحْمَتِكَ الى‏ دارِالْقَرارِ؛ و در جوار قربت پناه ده»[39]

بی شک  بهشت‏ جاى نيكان‏ و پاكان است، نه جايگاه پليدان و آلودگان![40] بهشت‏ كانون رحمت الهى، كانون رضا و خشنودى پروردگار و مركز پاكان و نيكان و پيوستن به ابديت قرب خداوند  و بهره‏ گيرى از انواع جمال و جلال پروردگار است.[41]

در این میان، دوستى دوستان خدا، و دشمنى با دشمنان حق و به تعبير ديگر همنشینی و  همسويى با نيكان‏ و پاكان، و ناهماهنگى با بدان و شروران، يكى ديگر از كليدهاى بهشت«دارالقرار»‏ محسوب می شود.[42]

لذا در کلام وحی می خوانیم: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آبائهُمْ اوْ ابْنائهُمْ اوْ اخْوانَهُمْ اوْ عَشيرَتَهُمْ..[43]؛ هيچ جمعيتى را كه ايمان به خدا روز قيامت دارد نمى‏يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران، يا فرزندان، يا برادران، يا خويشاوندان آنها باشند.»[44]

سپس مى‏ افزايد:«اولئكَ كَتَبَ في قُلُوبِهِمْ الأيْمانَ وَ ايَّدَهُمْ بِرُوْحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ ...؛[45] آنها كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه قلوبشان رقم زده و با روحى از سوى خودش آنان را تقويت نموده، و آنها را در باغ‏هايى از بهشت وارد مى‏ كند كه نهرها از زير درختانش جارى است».[46]

سخن آخر

يكى از شرايط اساسى استجابت دعاها، شناخت خداوندى‏ است كه خوانده ماست و از او مى‏ خواهيم كه دعاى ما را اجابت كند. مگر مى ‏شود انسان از كسى چيزى بخواهد كه او را نشناسد؟![47]لذا در فراز پایانی دعای می خوانیم«بِالهِيَّتِكَ يا الهَ‏الْعالَمينَ؛ به خداونديت اى معبود جهانيان».[48]

خداوندى كه مشرق و مغرب عالم، يعنى، مجموعه جهان‏ هستى در زير سيطره حكومت و ربوبيت او قرار دارد، و تنها معبود شايسته پرستش، اوست.[49]

اين تعبير در حقيقت به منزله دليلى است براى موضوع توكل بر خدا، چگونه انسان بر او توكل نكند، و كار خويش را به او نسپارد، در حالى كه در پهنه جهان هستى غير از او حاكم و فرمانروا و منعم و مربّى و معبود نيست.[50]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[2] همان.

[3] سوره آل عمران؛ آيه 193.

[4]  سورۀ دهر ؛آيه 5 – 22.

[5] تفسير نمونه ؛ ج‏26 ؛ ص279.

[6]  سوره بقره، آيه 177.

[7] همان، آيه 189.

[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص80.

[9] سوره انسان؛ آیۀ10.

[10] پيام قرآن ؛ ج‏5 ؛ ص62.

[11] سورۀ انسان؛آیۀ 7.

[12] پيام قرآن ؛ ج‏5 ؛ ص89.

[13] تفسير نمونه ؛ ج‏25 ؛ ص357.

[14]  سوره دهر، آيه 8.

[15]  وسائل الشيعه، ج 11، ص69، ابواب جهاد العدو، باب 32، ح 3.

[16] پيام قرآن ؛ ج‏8 ؛ ص385.

[17] تفسير نمونه ؛ ج‏26 ؛ ص279.

[18]  نور الثقلين؛ ج 5؛ ص 533؛ح 33.

[19] تفسير نمونه، ج‏26، ص: 280.

[20] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[21] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص162.

[22] همان ؛ ص161.

[23]  نهج البلاغه، وصيّت على عليه السلام به امام حسن عليه السلام؛« نامه 31».

[24] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص162.

[25] همان.

[26] همان.

[27] همان ؛ ص163.

[28] همان.

[29] همان.

[30]  صفات الشّيعه صدوق، طبق نقل بحار، ج 71، ص 197.

[31] اخلاق در قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص163.

[32] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص260.

[33] بحارالانوار، ج 74، ص 197.

[34] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص260.

[35] «يا عَلىّ، ثَلاثٌ مُجالَسَتُهُم تُميتُ القَلبَ: مُجالَسَةُ الأنذال وَمُجالَسَةُ الاغنياء وَالحَديثُ مَعَ‏النّساءِ»/بحارالانوار، ج 77، ص 45.

[36] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص255.

[37] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص261.

[38] همان.

[39] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[40] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏2 ؛ ص243.

[41] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص593.

[42] پيام قرآن ؛ ج‏6 ؛ ص171.

[43] سورۀ مجادله؛ آیۀ 22.

[44] پيام قرآن، ج‏6، ص: 172.

[45] سورۀ مجادله؛ آیۀ 22.

[46] پيام قرآن، ج‏6، ص: 172

[47] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص282.

[48] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.

[49] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص315.

[50] همان.

captcha