دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان:اللهُمَّ وَفِّقْنى فيهِ لِمُوافَقَةِ الْأَبْرارِ، وَجَنِّبْنى فيهِ مُرافَقَةَ الْأَشْرارِ، وَآوِنى فيهِ بِرَحْمَتِكَ الى دارِالْقَرارِ، بِالهِيَّتِكَ يا الهَ الْعالَمينَ؛ خدايا در اين ماه مرا بر همراهى نيكان موفّق بدار، و از رفاقت با بدكاران دور بدار و در جوار قربت پناه ده به خداونديت اى معبود جهانيان .[1]
اوصاف ابرار از لسان قرآن
در فراز آغازین دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم:«اللهُمَّ وَفِّقْنى فيهِ لِمُوافَقَةِ الْأَبْرارِ؛ خدايا در اين ماه مرا بر همراهى نيكان موفّق بدار»[2].
گفتنی است در آيات قرآن مجيد كراراً سخن از«ابرار» و مقامات و پاداش هاى عظيم آنها به ميان آمده، تا آنجا كه اولو الالباب (صاحبان انديشه هاى قوى) تقاضا مى كنند كه پايان زندگيشان با ابرار باشد« وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»[3]، در آيات سوره دهر[4] نيز پاداشه اى بسيار مهمى براى آنها ذكر شده است.[5]
در بعضى آيات قرآنى، ايمان به خدا و ملائك و قرآن و انبياء(صلى الله عليه وآله) از جمله نشانه هاى ابرار شمرده است[6] و در بعضى ديگر تقوى را بعنوان مهمترین نشانه ابرار معرفى شده است.[7]،[8]
خداوند در فراز قرآنی دیگر[9] از زبان «ابرار» (نيكان) نقل مى كند كه آنها مى گويند:« انّا نَخافٌ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً؛ما از پروردگارمان خائفيم از آن روز كه عبوس و سخت است».[10]
و یا در توصيف دیگر از ابرار و نيكان می خوانیم: «وَ يَخافُونَ يَوماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً؛[11]آنها از روزى مى ترسند كه عذابش گسترده و فراگير است»[12]
در آيات قرآن؛ اطعام طعام از جمله كارهاى برجسته ابرار و عباد اللَّه به شمار می آید.[13] هم چنین خوش رفتارى با اسیران و كمك به آنان در قرآن مجيد جزء برنامه ابرار و نيكان شمرده شده است:«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً[14]؛ و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می دهند!»، لذا در حديثى از امام على عليه السلام، مى خوانيم: «اطْعامُ الاسير و الاحسانُ اليهِ حقٌ واجبٌ؛و غذا دادن به اسير و نيكى به او حق واجبى است»[15]،[16]
ابرار چه کسانی هستند؟
ابرار جمع بر آنهايى هستند كه روحى وسيع و همتى بلند و اعتقاد و عملى نيك دارند،[17] در حديثى از امام مجتبى علیه السلام مى خوانيم:«كلما فى كتاب اللَّه عز و جل من قوله ان الأبرار فو اللَّه ما اراد به الا على بن ابى طالب و فاطمة و اناو الحسين؛ هر جا در قرآن مجيد «ان الأبرار» آمده به خدا سوگند منظور پروردگار از آن على بن ابى طالب و فاطمه و من و حسين است».[18]
بدون شك خمسۀ طيبه آن پنج نور مقدس از روشنترين مصداق ابرار و مقربانند، و سوره دهر عمدتاً به امير مؤمنان على(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) و حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) اشاره مى كند و هيجده آيه از آن بحث از فضائل آنها است هر چند نزول آيات در باره آنها مانع از عموميت و گسترش مفهوم آيات نيست.[19]
پیامدهای همنشینی با بدان
در فراز دوم از این دعای نورانی می خوانیم:«وَجَنِّبْنى فيهِ مُرافَقَةَ الْأَشْرارِ؛ و از رفاقت با بدكاران دور بدار»[20]
بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است؛ حال مشاهده نمونه هاى عينى كه معاشرت با بدان سرچشمه انواع انحرافات اخلاقى مى شود، بهترين دليل براى بحث مورد نظر است،[21] زیرا تأثير مجالست و همنشينى و روحيّات دوستان در انسان به اندازه اى است[22] که امام على عليه السلام در وصايايش به فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام می فرماید: «قارِنْ اهْلَ الْخَيْرِ، تَكُنْ مِنْهُمْ، وَبايِنْ اهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمُ؛با نيكان قرين و همنشين باش تا از آنها شوى! و از بدان جدايى اختيار كن تا (از بديها) جدا شوى!»[23]،[24]
لذا اين تشبيه قديمى، كه اخلاق زشت و بد همانند بيماري هاى واگيردار است، كه به سرعت به نزديكان و همنشينان سرايت مى كند، تشبيه گويايى است، مخصوصاً در مواردى كه بر اثر كمى سنّ و سال يا كمى معلومات و يا سستى ايمان و اعتقاد مذهبى، زمينه هاى روحى براى پذيرش اخلاق ديگران آماده است، معاشرت اين گونه افراد با افراد آلوده سمّ مهلك و كشنده اى است.[25]بسيار ديده شده است كه سرنوشت افراد خوب و بد، بر اثر معاشرتها بكلّى دگرگون شده، و مسير زندگانى آنها تغيير يافته است.[26]
از سوی دیگر مشاهده بدى و زشتى و تكرار آن، از قبح آن مىكاهد و كم كم به صورت يك امر عادى در مى آيد؛ و مىدانيم يكى از عوامل مؤثّر در ترك گناه و زشتي ها، احساس قبح آن است.[27]
هم چنین تأثير تلقين در انسان ها غير قابل انكار است؛ و دوستان بد همنشينان خود را معمولًا زير بمباران تلقينات مى گيرند و همين امر سبب مىشود كه گاه بدترين اعمال در نظر آنان، تزيين يابد و حسّ تشخيص را بكلّى دگرگون سازد.[28]
اثر همنشینی با بدان از دیدگاه امام علی(علیه السلام)
شکی نیست که افراد مأيوس، دوستان خود را مأيوس، و افراد بدبين، همنشينان خود را بدبين بار مىآورند، و همين امر سبب مىشود كه دوستان با سرعت در يكديگر تأثير بگذارند.[29]
آری معاشرت با بدان، حسّ بدبينى را در انسان، تشديد مى كند و سبب مى شود كه نسبت به همه كس بدبين باشد، و اين بدبينى يكى از عوامل سقوط در پرتگاه گناه و فساد اخلاق است. در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى خوانيم: «مُجالَسَةُ الْاشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْاخْيارِ؛همنشينى با بدان موجب بدبينى به نيكان مى شود.».[30]،[31]
عملی که قلب انسان را میمیراند
بهراستى گاه نقش دوست در خوشبختى و بدبختى انسان از هر عاملى مهمتر است. گاه او را تا سرحدّ فنا و نيستى پيش مىبرد و گاه او را به اوج افتخار مى رسانَد.[32]
اگر ديديد كه عدّه اى لاابالى و ولگرد دور او جمع اند، هرچه جانماز آب بكشد فريب او را نخوريد، زيرا «انَّ المَرءَ عَلى دينِ خَليلِهِ وَ قَرينِهِ؛ آدمى بر دين دوست و همنشيناش است».[33] بنابراين همنشينى با اراذل، قلب را مىميراند.[34]
در روایت دیگر، معاشرت با بدان سبب مرگ دل ها شمرده شده،لذا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در روایتی مىفرمايد: همنشينى با انسان هاى پست قلب را مى ميرانَد.[35]،[36]
بنابراین همنشينى با بدان موجب مرگ معنوى است[37] و انسان بايد مراقب باشد كه روح و جان خود را به دست هر كس نسپارد.[38]
همنشینی با نیکان؛ وسیله وصال انسان به «دارالقرار»
در فراز سوم دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان آمده است:«وَآوِنى فيهِ بِرَحْمَتِكَ الى دارِالْقَرارِ؛ و در جوار قربت پناه ده»[39]
بی شک بهشت جاى نيكان و پاكان است، نه جايگاه پليدان و آلودگان![40] بهشت كانون رحمت الهى، كانون رضا و خشنودى پروردگار و مركز پاكان و نيكان و پيوستن به ابديت قرب خداوند و بهره گيرى از انواع جمال و جلال پروردگار است.[41]
در این میان، دوستى دوستان خدا، و دشمنى با دشمنان حق و به تعبير ديگر همنشینی و همسويى با نيكان و پاكان، و ناهماهنگى با بدان و شروران، يكى ديگر از كليدهاى بهشت«دارالقرار» محسوب می شود.[42]
لذا در کلام وحی می خوانیم: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آبائهُمْ اوْ ابْنائهُمْ اوْ اخْوانَهُمْ اوْ عَشيرَتَهُمْ..[43]؛ هيچ جمعيتى را كه ايمان به خدا روز قيامت دارد نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران، يا فرزندان، يا برادران، يا خويشاوندان آنها باشند.»[44]
سپس مى افزايد:«اولئكَ كَتَبَ في قُلُوبِهِمْ الأيْمانَ وَ ايَّدَهُمْ بِرُوْحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ ...؛[45] آنها كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه قلوبشان رقم زده و با روحى از سوى خودش آنان را تقويت نموده، و آنها را در باغهايى از بهشت وارد مى كند كه نهرها از زير درختانش جارى است».[46]
سخن آخر
يكى از شرايط اساسى استجابت دعاها، شناخت خداوندى است كه خوانده ماست و از او مى خواهيم كه دعاى ما را اجابت كند. مگر مى شود انسان از كسى چيزى بخواهد كه او را نشناسد؟![47]لذا در فراز پایانی دعای می خوانیم«بِالهِيَّتِكَ يا الهَالْعالَمينَ؛ به خداونديت اى معبود جهانيان».[48]
خداوندى كه مشرق و مغرب عالم، يعنى، مجموعه جهان هستى در زير سيطره حكومت و ربوبيت او قرار دارد، و تنها معبود شايسته پرستش، اوست.[49]
اين تعبير در حقيقت به منزله دليلى است براى موضوع توكل بر خدا، چگونه انسان بر او توكل نكند، و كار خويش را به او نسپارد، در حالى كه در پهنه جهان هستى غير از او حاكم و فرمانروا و منعم و مربّى و معبود نيست.[50]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[2] همان.
[3] سوره آل عمران؛ آيه 193.
[4] سورۀ دهر ؛آيه 5 – 22.
[5] تفسير نمونه ؛ ج26 ؛ ص279.
[6] سوره بقره، آيه 177.
[7] همان، آيه 189.
[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص80.
[9] سوره انسان؛ آیۀ10.
[10] پيام قرآن ؛ ج5 ؛ ص62.
[11] سورۀ انسان؛آیۀ 7.
[12] پيام قرآن ؛ ج5 ؛ ص89.
[13] تفسير نمونه ؛ ج25 ؛ ص357.
[14] سوره دهر، آيه 8.
[15] وسائل الشيعه، ج 11، ص69، ابواب جهاد العدو، باب 32، ح 3.
[16] پيام قرآن ؛ ج8 ؛ ص385.
[17] تفسير نمونه ؛ ج26 ؛ ص279.
[18] نور الثقلين؛ ج 5؛ ص 533؛ح 33.
[19] تفسير نمونه، ج26، ص: 280.
[20] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[21] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص162.
[22] همان ؛ ص161.
[23] نهج البلاغه، وصيّت على عليه السلام به امام حسن عليه السلام؛« نامه 31».
[24] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص162.
[25] همان.
[26] همان.
[27] همان ؛ ص163.
[28] همان.
[29] همان.
[30] صفات الشّيعه صدوق، طبق نقل بحار، ج 71، ص 197.
[31] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص163.
[32] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص260.
[33] بحارالانوار، ج 74، ص 197.
[34] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص260.
[35] «يا عَلىّ، ثَلاثٌ مُجالَسَتُهُم تُميتُ القَلبَ: مُجالَسَةُ الأنذال وَمُجالَسَةُ الاغنياء وَالحَديثُ مَعَالنّساءِ»/بحارالانوار، ج 77، ص 45.
[36] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص255.
[37] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص261.
[38] همان.
[39] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[40] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج2 ؛ ص243.
[41] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج15 ؛ ص593.
[42] پيام قرآن ؛ ج6 ؛ ص171.
[43] سورۀ مجادله؛ آیۀ 22.
[44] پيام قرآن، ج6، ص: 172.
[45] سورۀ مجادله؛ آیۀ 22.
[46] پيام قرآن، ج6، ص: 172
[47] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص282.
[48] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[49] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج5 ؛ ص315.
[50] همان.