در سالروز میلاد باسعادت حضرت امام علی النقی علیه السلام، پیشوای دهم شيعيان ضرورت تعمیق وکسب معرفت و شناخت نسبت به آموزه های راهبردی آن امام همام بیش از پیش خودنمایی می کند، زیرا امام هادى عليه السلام در عصرى امامت و زعامت شيعه را به عهده گرفت، كه فشارها و اختناق بيش از گذشته شد.[1]
هم چنین آن حضرت براى فعاليت فرهنگى در سطحى گسترده، آزادى عمل نداشت؛ اما در همان شرايط نامساعد نيز، افزون بر پاسخ به شبهات اعتقادى، فعاليت هاى حديثى و فقهى نيز داشت و شاگردان فراوانى را تربيت كرد، پاسخ ها و حل مشكلات فقهى آن امام در فرصت هاى به دست آمده، گواه دانش سرشار او است.[2]،[3]
لذا از شاگردان برجسته امام هادى عليه السلام مى توان از ايّوب بن نوح، عثمان بن سعيد اهوازى و عبد العظيم حسنى (مدفون در شهر رى) نام برد كه برخى از آنان داراى آثار ارزشمند علمى و فقهى هستند.[4]
با این تفاسیر در این نگاشته آموزه های کلیدی و کاربردی امام هادی علیه السلام در ارتقای سبک زندگی اسلامی با بهره گیری از آراء و اندیشه های متعالی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مخاطبان گرامی ارائه می گردد.
تأملی در چیستی ماهیت دنیا از منظر امام هادی علیه السلام؛ دنیا تجارتخانۀ آخرت
ازجمله آموزه های مهم و کلیدی در بیانات نورانی امام هادی علیه السلام می توان به معرفی و تبیین نقش بی نظیر دنیا در ارتقای سعادت انسان ها در راستای حصول رشد و کمال مورد نظر قرار داد، از این رو حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تشریح کلام نورانی امام هادی علیه السلام در مقولۀ نحوۀ مواجهۀ انسانها با دنیا فرمودند: از امام هادى عليه السّلام نقل شده که، دنيا را به عنوان بازارى معرفى مى كند كه گروهى در آن سود مى كنند و گروهى زيان مى برند، ايشان فرموده اند: «الدّنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون»، دنيا، بازارى است كه گروهى در آن سود مى برند و گروهى زيان مى بينند.»[5]
معظم له در تفسیر این فراز نورانی از آن امام همام فرمودند: این روایت از امام علی النقی علیه السلام، نشان مى دهد كه نبايد به دنيا، به عنوان يک هدف نهايى نگاه كرد، بلكه ابزار و وسيله اى است براى اندوختن سرمايه عمل صالح و تحصيل معارف الهى جهت نتيجه گيرى در جايگاه ابدى.[6]
مرجع عالی قدر جهان تشیع در ادامه تفسیر کلام نورانی امام هادی علیه السلام و تثبیت ادعای لزوم بهره گیری از دنیا در قالب تجارتخانۀ آخرت فرمودند: اين جهان نه وطن اصلى انسان است و نه محل سكونت دائم، بلكه تجارتخانه بزرگى است كه انسان با سرمايه هاى عظيمى همچون ساعات عمر، نيروى انسانى، مواهب فكرى و عقلى به آن فرستاده شده است تا از آن بهره اى ارزنده براى سعادت ابدى و زندگى جاويدانش بگيرد.[7]
معظم له در ادامه فرمودند: آنها كه فعال و سخت كوش و هوشيارند و پرتلاش و آگاه، از فنون اين تجارت بزرگ با خبرند، لحظه اى آرام نيستند و دائماً در تكاپو تا با اين سرمايه ها، كالايى ارزنده تر، متاعى جاويدان، سرنوشتى درخشان براى خود و جامعه خود انتخاب كنند، نه آن كه در مسير فساد و تبهكارى و بيهودگى همه را از دست بدهند، و با دستى تهى از آن بيرون روند.[8]
دنیا و تفاوت نگاه مادی غرب و جهان بینی توحیدی اسلام
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در ادامۀ تشریح روایت نورانی امام هادی علیه السلام با اذعان به تفاوت گفتمان غرب و مکتب اسلام در مقوله ی دنیا فرمودند: در نگاه منفور تمدن مادی همه چیز بعد از مرگ از بین می رود به همین دلیل اخلاق مفهومی ندارد اما از دید قرآن و اسلام دنیا میدان مسابقه برای آخرت است.[9]
مرجع عالیقدر جهان تشیع در تثبیت مدعای خود در تشریح این آموزۀ مهم فرمودند: دنیا دار امتحان و مشکلات و آخرت سرای جاودان است و اگر دنیا را مزرعه آخرت و بازار تجارت و دانشگاه بدانیم تلاش بیشتر و هدفمندتری خواهیم داشت و گرنه مانند مادیون زندگی امری مبتذل خواهد شد.[10]
لذا معظم له با تفکیک میان نگاه مادی و نگاه توحیدی فرمودند: برای داشتن زندگی پاک باید هزینه کنیم و بدون هزینه نمی توانیم به آن برسیم.[11]
خدامحوری تنها شاخصه جلوگیری از خسران عظیم در دنیا
هم چنین حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در ادامۀ تفسیر کلام امام هادی علیه السلام، سورۀ «عصر» در قرآن کریم را به عنوان زنگ خطر غبن و زیان انسان ها در مواجهه نامطلوب با دنیا عنوان نمودند و فرمودند: يكى از بزرگان مى گويد: معنى اين سوره (عصر) را من از مرد يخ فروشى آموختم، فرياد مى زد و مى گفت: ارحموا من يذوب رأس ماله ارحموا من يذوب رأس ماله!:" رحم كنيد به كسى كه سرمايه اش ذوب مى شود، رحم كنيد به كسى كه سرمايه اش ذوب مى شود"! پيش خود گفتم اين است معنى«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ[12]»(عصر و زمان بر او مى گذرد و عمرش پايان مى گيرد، و ثوابى كسب نمى كند و در اين حال زيانكار است).[13]،[14]
از این رو تنها يک راه براى جلوگيرى از اين خسران عظيم و زيان قهرى و اجبارى وجود دارد، که خداوند متعال مى فرمايد" مگر كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، و يكديگر را به طرفدارى و انجام حق سفارش كردند، و يكديگر را به صبر و استقامت توصيه نمودند" (إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ).[15]،[16]
و به تعبير ديگر چيزى كه مى تواند جلو اين زيان بزرگ را بگيرد و آن را به منفعت و سودى عظيم مبدل كند آن است كه در برابر از دست دادن اين سرمايه، سرمايه اى گرانبهاتر و ارزشمندتر به دست آورد كه نه تنها جاى خالى آن سرمايه پر شود، بلكه دهها و صدها و هزاران بار از آن بيشتر و بهتر باشد.[17]
بی شک هر نفسى كه انسان مى زند يك گام به مرگ نزديكتر مى شود بنا بر اين، هر ضربانى كه قلب انسان مى زند او را يک قدم به پايان عمر نزديكتر مى سازد، و به اين ترتيب بايد در برابر اين زيان قطعى كارى كرد كه جاى خالى پر شود.[18]
مرجع عالی قدر جهان تشیع مواجهۀ افراد با گوهر ارزشمند عمر و زندگی در دنیارا اینگونه ترسیم نموده و فرمودند:
1. گروهى سرمايه هاى نفيس عمر و زندگى را از دست مى دهند و در برابر آن مالى مختصر يا بسيار، خانه اى محقر يا كاخى زيبا، فراهم مى سازند.
2. گروهى تمام اين سرمايه را براى رسيدن به مقامى از دست مى دهند.
3. گروه هايى آن را در مسير عيش و نوش و لذات زودگذر مادى هزینه می کنند.
4. مسلما هيچیک از اينها نمى تواند بهاى آن سرمايه عظيم باشد، بهاى آن فقط و فقط رضاى خدا و مقام قرب او است.[19]
و بى جهت نيست كه يكى از نام هاى قيامت «يوم التغابن» است، همانگونه كه در آيه 9 سوره "تغابن" آمده است: «ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ:» آن روز معلوم مى شود چه كسانى مغبون شده و زيان كرده اند.[20]
لذا بیان تفسیری معظم له از کلام امام هادی علیه السلام به این راهبرد رهنمون می گردد که حسن مطلب، و لطف مساله در اين مسأله نهفته است كه از يك سو خريدار سرمايه هاى وجود انسان خداوند بزرگ است «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ...»[21]،[22].
از سوى ديگر خداوند سرمايه هاى كم را نيز خريدارى مى كند: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»[23].
و از سوى ديگر بهاى عظيم در برابر آن مى پردازد، و گاه ده برابر و گاه تا هفتصد برابر و گاه بيشتر «فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ».[24]
بنابراین خداوند با اينكه تمام سرمايه ها را خودش در اختيار گذاشته، آن قدر بزرگوار است كه برمى گردد و همانها را با گرانترين قيمت خريدارى مى كند![25]
عقلانیت؛ راهبرد بنیادین در سعادت دنیوی و اخروی
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی بر مبنای روایت نورانی امام هادی علیه السلام عقلانیت را به عنوان مهمترین راهکار برون رفت از خسران دنیوی و اخروی مورد توجه قرار دادند و فرمودند: اندیشیدن به پایان زندگی و فراهم کردن زاد و توشه برای سفر آخرت راه و رسم عقلا است و سبب می شود که جلوی بسیاری از طغیان و ظلم ها گرفته شود.[26]
معظم له در ادامه تصریح کردند: در دنیایی که مملو از حوادث گوناگون است، وقتی انسان آخرت را فراموش نکند همواره مراقب اعمال خود است؛ ظالمان و مستکبران و جنایت کاران لحظه ای به پایان زندگی خود نمی اندیشند که اگر این گونه بودند ظلم و جنایت نمی کردند.[27]
از این رو باید گفت؛ دنیا دار امتحان و مشکلات و آخرت سرای جاودان است و اگر دنیا را مزرعه آخرت و بازار تجارت و دانشگاه بدانیم تلاش بیشتر و هدفمندتری خواهیم داشت، لذا از نظر جهانبينى اسلام دنيا يک بازار تجارت است همانگونه كه در روایت امام هادى على بن محمد النقى علیه السلام نیز به روشنی بدان اشاره شده است.[28]
خودشناسی؛ اصل حیاتی در تهذیب نفس
مقولۀ خودشناسی و ارتقای معرفت و شناخت نسبت به ظرفیت ها و توانمندی های وجودی انسان در سیر الی الله از جمله آموزه های مهم و بنیادین در کلام نورانی امام هادی علیه السلام می باشد که با ژرف اندیشی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرزای به تشنه گان معارف ناب شیعی ارائه گردیده است.
معظم له در وهلۀ نخست و در تبیین آموزۀ راهبردی آن حضرت فرمودند: همان گونه كه خودشناسى پايه مهمّ تهذيب نفس و تكامل در جنبه هاى اخلاقى و مسائل ديگر است، جاهل بودن به قدر خويش، سبب بيگانگى از همه چيز و دورى از خدا مى گردد؛ لذا در حديثی از امام هادى (عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَن شَرَّهُ؛كسى كه نزد خود قدر و قيمتى ندارد، از شرّ او ايمن نباش!»[29]،[30]
مرجع عالی قدر جهان تشیع در تشریح این فراز نورانی از امام هادی علیه السلام، مقولۀ معرفه النفس را به عنوان گام اساسی در نیل به مقامات رفیع معنوی مورد توجه قرار داده و فرموند: از مضمون روایت امام هادی علیه السلام به روشنى مى توان استفاده كرد، كه يكى از پايه هاى اصلى پرورش فضائل اخلاقى و تكامل معنوى، خودشناسى و معرفة النّفس است، و تا انسان اين مرحله دشوار و اين گردنه صعب العبور را پشت سر نگذارد، به هيچ يك از مقامات معنوى نايل نخواهد شد؛ به همين دليل، علماى بزرگ اخلاق تأكيد و اصرار زيادى بر اين دارند كه رهروان اين راه بايد به خود شناسى پردازند، و از اين امر حياتى غافل نشوند.[31]
در حقيقت يكى از مهمترين عواملى كه جلو فساد و بدكارى را مى گيرد وجود شخصيّت يا لااقل احساس شخصيّت است، افراد با شخصيّت يا آنها كه براى خودش شخصيّتى قائلند هر چند در نظر ديگران چندان شخصيّتى نداشته باشند، به خاطر حفظ موقعيّت خود هم كه باشد از انجام بسيارى از زشتكارى ها و اعمال خلاف خوددارى مى كنند، ولى همين كه احساس كردند نه آبرويى دارند و نه احترام و شخصيّتى، از هيچ چيز پروا نخواهند كرد. لذا امام عليه السلام می فرمايد از اين گونه افراد بپرهيز![32]
خودسازی؛ زمینه ساز تحقق «جهاد اکبر»
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تبیین روایت کلیدی امام هادی علیه السلام مقولۀ «جهاد اکبر» را به عنوان اصل راهبردی در اسلام مورد توجه قرار دادند و این روایت نورانی امام هادی علیه السلام را ناظر بر تحقق این فضیلت اخلاقی و اعتقادی توصیف نموده و فرمودند: مى دانيم مبارزه با هوا و هوس هاى سركش كه سرچشمه اصلى گناهان است؛ در اسلام به نام «جهاد اكبر» ناميده شده است كه از مبارزه با دشمنان مهمتر و پر ارج تر است. چرا كه اين جهاد وسيله خودسازى است و تا خودسازى انجام نگردد پيروزى نيست؛ زيرا شكست ها غالباً نتيجه نقطه ضعف هاست.[33]
در محيط هاى آلوده به گناه ارزش اين جهاد آشكارتر و اهميّت آن در پيشبرد اهداف اجتماعى روشن تر است.[34]
ارزش بی بدیل شخصیت؛ تبلور گوهر وجودی انسان
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تشریح ابعاد و زوایای موجود در بیانات نورانی امام هادی علیه السلام لزوم ارزش و منزلت شخصیت را یادآور شده و فرمودند: یکی از مسائل مهم، مسائل نظام ارزشى در اديان آسمانى در جوامع بشرى است. در عالم مادّه و در عالم معنويّت، هر چيزى قيمتى دارد و امورى ارزان و امورى با ارزش هستند و طبيعى است اگر انسان چيزى را كم بها تشخيص دهد، به آسانى آن را از دست خواهد داد و اگر پر بها تشخيص دهد، به آسانى از دست نمى دهد؛ به عنوان مثال يک گوهر گرانبها در دست كودک، وسيله اى براى بازى است و در نظر او ارزشى ندارد و به ارزانى آن را از دست مى دهد.[35]
شخصيّت انسان هم همين است، اگر براى آن ارزش قائل باشد به آسانى نمى فروشد. قرآن در اين زمينه مى فرمايد، در عالم هستى بعد از ذات پاك الهى چيزى گرانقيمتتر از انسان نيست و دليل آن اين است كه همه چيز براى انسان خلق شده:
«خَلَقْتُ الأشْيَاءَ لِأجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِأجْلِى؛ همه اشيا را براى تو خلق كردم و تو را براى خودم خلق كردم»[36] و بالاترين مخلوقات خدا (فرشتگان) بر انسان سجده كردند «فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ؛ پس همه ملائكه بر آدم سجده كردند»[37]، از اين جا قيمت و ارزش انسان روشن مى شود. علاوه بر اين تمام اشياء براى انسان مسخّر شده اند؛ يعنى همه آنها براى انسان كار مى كنند كه نشان دهنده مقام انسان است.[38]
حال اگر گوهر نفس را بشناسيم آن را در مقابل شهوات زودگذر و مقامات بى ارزش دنيايى نمى فروشيم، ولى اگر ارزش خود را نشناسيم، شخصيّت خود را مى فروشيم و از شرّ چنين انسانى بايد ترسيد، زيرا با مبلغ ناچيزى انسان مى كُشد، چرا كه ارزشى براى خود قائل نيست.[39]،[40]
حقیقت شکر نعمت در آموزه های امام هادی علیه السلام
مقولۀ شکر نعمت در میان انسان ها ازجمله مولّفه هایی است که به دفعات مورد غفلت و بی اعتنایی واقع شده است به نحوی که برخی رذایل اخلاقی ظرفیت های وجودی انسانها را در مقولۀ شکرگزاری با تبعات و پیامدهای مختلف مواجه ساخته اند، از این رو حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با استناد به روایتی از امام علی النقی علیه السلام، در تبیین اهمیت شکر نعمت های الهی فرمودند: امام هادى عليه السلام مى فرمايد: الشّاكِرُ اسْعَدُ بِالشُّكرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ التَّى اوجَبَتِ الشُّكْرَ لِانَّ النَّعَمَ مَتاعٌ وَالشُّكْرَ نِعَمٌ وَ عُقْبى[41]؛ آن كس كه شكر نعمت گويد سعادتش به خاطر شكرش از سعادتش به خاطر آن نعمت بيشتر است، زيرا نعمت ها وسيله زندگى اين جهانند و شكر سرمايه اين جهان و آن جهان.
معظم له در تشریح حقیقت شکر در آموزه های امام هادی علیه السلام فرمودند: با توجه به اين حقيقت كه شكر تنها قدردانى با زبان نيست؛ بلكه قدردانى عملى است و هر نعمتى را به جا مصرف كردن، روشن مى شود كه شكر نعمت، بركات و سعادت هايى به بار مى آورد كه خود نعمت در برابر آن ناچيز است، نعمت ها را در مسير رضاى خدا و خشنودى بندگان او به كار گرفتن، هم سرمايه افتخار اين جهان و هم سعادت جاويدان آن جهان است؛ در حالى كه اگر به نعمت بنگرى به تنهايى ممكن است جز يک موهبت مادى نباشد پس شكر از خود نعمت بالاتر و ارزنده تر است!.[42]
بنابراین شکر شامل شکر قلبی، لسانی و عملی است، اگر انسان شکر نعمت را بجا آورد، چیزی که عاید او می شود از خود نعمت بالاتر است که متأسفانه غالباً به این نکته کمتر توجه می شود.[43]
مرجع عالی قدر جهان تشیع «ایمان، حلم و معرفت» را از جمله برکات شکر نعمت عنوان نموده و فرمودند: همه باید توجه داشته باشیم اگر شکر نعمت های الهی را به جای می آوریم ثمره و نتیجه آن عاید حال خود ما می شود و خداوند تبارک و تعالی از شکرگذاری انسان بی نیاز است.[44]
معظم له در اثبات این مدّعا سیرۀ امام هادی علیه السلام را در این مقوله مورد اشاره قرار داده و بیان نمودند: در حالات امام هادى عليه السلام مى خوانيم كه يكى از ياران آن حضرت به نام «ابوهاشم جعفرى» مى گويد در تنگناى شديدى واقع شدم و به خدمت امام هادى عليه السلام رفتم، تا به او شكايت كنم، پيش از آن كه من سخن آغاز كنم، امام فرمود: اى «ابوهاشم» كدام يك از نعمت هاى الهى را مى خواهى شكر آن را ادا كنى؟ ابو هاشم مى گويد: من از اين سخن ناراحت شدم و سكوت كردم و ندانستم چه در پاسخ بگويم. امام خودش ادامه داد و فرمود خداوند ايمان را به تو روزى كرد، و بدن تو را به وسيله آن بر آتش دوزخ حرام نمود، خداوند سلامت و تندرستى به تو داد و تو را بر اطاعتش يارى كرد، خداوند قناعت به تو روزى داد تا در پيش مردم بى ارزش نشوى.[45]
اى ابو هاشم! من ابتدا به سخن كردم براى اين كه گمان كردم مى خواهى شكايتى از كسى كه اين نعمت ها را به تو ارزانى داشته است نزد من مطرح كنى، و من دستور دادم يكصد دينار به تو بدهند، آن را بگير (و مشكل خود را با آن مرتفع كن).[46]
اين بزرگوارى و حسن برخورد سبب شد كه او راضى و خشنود، بى آنكه طرح شكايتى از زندگى خود كند، از خدمت امام باز گردد.[47]
هم چنین آیت الله العظمی مکارم شیرازی صاحب تفسیر شریف نمونه در تشریح مصداق های ناشکری در این عصر و زمانه به برخی از آسیب ها در نهاد خانواده و جامعه اشاره نموده و فرمودند: به عنوان مثال خداوند فرزندى را به خانواده اى ارزانى مى كند، ولى آنها در تربيت آن كوتاهى مى كنند، و عملًا ناشكرى نعمت خدا را بجا مى آورند، و اين نعمت تبديل به نقمت و وبال مى گردد؛ بدين شكل كه مثلًا رو به اعتياد مى آورد، و دنيا و آخرت خود و خانواده اش را خراب مى كند. وبالعكس فردى مبتلا به كسالت و بيمارى مى شود، و در برابر آن صبر مى كند و شكر خداى را بجاى مى آورد، و دوران كسالت طى مى شود، آنگاه متوجّه مى شود كه اگر سالم بود، در فلان برنامه شركت مى كرد كه باعث نابودى او مى گرديد.[48]
بنابراین انسان مؤمن با استفاده صحيح از نعمتهاى الهى، و به كار بردن آن در جايى كه خداوند فرموده، شكر عملى مى كند، اما انسان هاى منافق فقط در گفتار مدّعى شكرگزارى اند، و در عمل شاكر نيستند.[49]
سخن آخر
بی شک کلمات امام هادی علیه السلام سعادت بخش دنیا و آخرت است[50]، بی شک احترام تمام معصومین علیهم السلام بر همه ما واجب است و باید از طریق صحیح و حساب شده و با برنامه های خوب بدگویان را پاسخ دهیم، لیکن طلاب و سخنرانان با معرفی بیشتر امام دهم علیه السلام که از جهات زیادی نیز مظلوم واقع شده است به مقابله با هتاکان و مواجهۀ مطلوب و موثر با تضعیف مبانی اعتقادی مردم بپردازند.[51]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
[1] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 1؛ ص 104.
[2] فتواى فقهى امام عليه السلام درباره مسيحى زناكار كه قبل از اجراى حد مسلمان شده بود و مخالفت آن حضرت با نظر يحيى بن اكثم و ديگر فقهاى دربارى، بسيار جالب است. (ر. ك: وسائل الشيعة، ج 18، ص 408، ابواب حد الزنا، باب 36). همچنين نذر متوكّل و اختلاف نظر در نحوه اجراى آن و راهگشايى امام عليه السلام نمونه ديگرى است( ر. ك: تذكرة الخواص، ص 360).
[3] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 1؛ ص 104.
[4] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 1؛ ص 107.
[5] بحار الانوار، جلد 75، مواعظ امام هادى عليه السلام، صفحه 366.
[6] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 2؛ ص 185.
[7] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)؛ ص 78.
[8] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى ؛ ص 78.
[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم. 1391/3/4.
[10] همان.
[11] همان.
[12] سورۀ عصر، آیۀ 2.
[13] "تفسير فخر رازى" جلد 32 صفحه 85.
[14] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 296.
[15] سورۀ عصر، آیۀ 3.
[16] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 296.
[17] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 297.
[18] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 297.
[19] همان.
[20] تفسير نمونه، ج 27، ص 298.
[21] سورۀ توبه؛ آیه 111.
[22] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 298.
[23] سورۀ زلزال؛ آیۀ 7.
[24] سورۀ بقره؛ آیۀ 261.
[25] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 298.
[26] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 1392/11/2.
[27] همان.
[28] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 296.
[29] تحف العقول؛ ص 362.
[30] اخلاق در قرآن؛ ج 1؛ ص 326.
[31] اخلاق در قرآن؛ ج 1؛ ص 326.
[32] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)؛ ص 142.
[33] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)؛ ص 143.
[34] همان.
[35] مشكات هدايت؛ ص 71.
[36] جواهر السنيّه؛ ص 361.
[37] سوره حجر؛ آيه 30.
[38] همان.
[39] مشكات هدايت؛ ص 72.
[40] مشكات هدايت؛ ص 73.
[41] تحف العقول؛ صفحه 362.
[42] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)؛ ص 153.
[43] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 1391/2/27.
[44] همان.
[45] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 160.
[46] همان.
[47] همان.
[48] سوگندهاى پر بار قرآن؛ ص 421.
[49] سوگندهاى پر بار قرآن؛ ص 422.
[50] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 1391/3/3.
[51] پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی به دهه بزرگداشت امام علی النقی علیه السلام در فضای مجازی، 1391/2/2.