اسراف و تبذیر در قرآن و روایات از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

اسراف و تبذیر در قرآن و روایات از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


اسراف چیست؟ / تفاوت اسراف و تبذیر / اسراف و تبذیر در قرآن / اسراف و تبذیر در روایات / اسراف در منطق عقل / کم ترین حد اسراف / اسراف‏ و اِفساد / مجازات «اسراف کاران» و «تبذیر کنندگان» / بدترین امت کیست؟ / ضرورت مقابله با اسراف کنندگان / خطر هدر رفت آب، غذا، انرژی‌

بدون شک، نعمت‌ها و مواهب موجود در کره زمین، برای ساکنانش کافی است، اما به یک شرط و آن اینکه بیهوده به هدر داده نشوند، بلکه به صورت صحیح و معقول و دور از هرگونه افراط و تفریط مورد بهره‌برداری قرار گیرد، وگرنه این مواهب آن قدر زیاد و نامحدود نیست که با بهره‌گیری نادرست، آسیب نپذیرد.

و‌ای بسا اسراف و تبذیر در منطقه‌ای از زمین باعث محرومیت منطقه دیگری شود، و یا اسراف و تبذیر انسان‌های امروز باعث محرومیت نسل‌های آینده گردد.

آن روز که ارقام و آمار، هم‌چون امروز دست انسان‌ها نبود، اسلام هشدار داد که در بهره‌گیری از مواهب خدا در زمین، اسراف و تبذیر روا مدارید.[1] به گونه‌ای که هم در قرآن مجید، هم در روایات اسلامی و هم به حکم عقل مورد نکوهش شدید است.[2]

در نگاشتۀ حاضر به ابعاد مختلف اسراف و تبذیر در آینۀ قرآن و روایات می‌پردازیم.

اسراف چیست؟

«اسراف» به معنی وسیع کلمه، هرگونه تجاوز از حد در هر کاری است که انسان انجام می‌دهد، ولی غالباً این کلمه در مورد هزینه‌ها و خرج‌ها گفته می‌شود.

از آیات قرآن به خوبی استفاده می‌شود، اسراف نقطه مقابل تنگ گرفتن و سخت‌گیری است آنجا که می‌فرماید: «وَالَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکانَ بَینَ ذلِکَ قَواماً؛ کسانی که به هنگام انفاق، نه اسراف می‌کنند و نه سخت‌گیری و بخل می‌ورزند، بلکه در میان این دو حد اعتدال و میانه را می‌گیرند».[3]

جالب اینکه در حدیثی، امام صادق علیه السلام با ذکر مثال‌هایی معنای «اسراف» و «تقتیر» و «قوام» (اعتدال) را در جواب سؤال یکی از اصحاب این‌گونه بیان فرمود: «أَخَذَ قَبْضَةٌ مِنْ حَصًی وَقَبَضَهَا بِیدِهِ فَقَالَ: هَذَا الْإِفْتَارُ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ، ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً أُخْرَی فَأَرْخَی کَنَّهُ کُلَّهَا ثُمَّ قَالَ: هَذَا الْإِسْرَافُ، ثُمَّ أَخَذَ قَبْضَةٌ أُخْرَی فَأَرْخَی بَعْضَهَا وَأَمْسَکَ بَعْضَهَا وَقَالَ: هَذَا الْقَوَام؛ امام علیه السلام مشتی از سنگ‌ریزه را در دست گرفت و انگشتان را به هم فشرد تا چیزی از آن نریزد، سپس فرمود: اقتار و بخل و تنگ گرفتن که خدا در قرآن گفته است همین است. سپس مشت دیگری از سنگ‌ریزه را گرفت و دستش را باز کرد به گونه‌ای که تمام سنگ‌ریزه‌ها بر زمین ریخت. فرمود: اسراف چنین است. سپس مشت دیگری را در دست گرفت و دست خود را به اندازه‌ای باز کرد که بخشی از آنها روی زمین ریخت و بخشی در دست ماند، فرمود: قوام و میانه‌روی همین است».[4]

تفاوت اسراف و تبذیر

اسراف به معنی خارج شدن از حدّ اعتدال است بی‌آن‌که چیزی را ظاهراً ضایع کرده باشد، مثل اینکه ما لباس گران‌قیمتی بپوشیم که بهایش ده برابر لباس مورد نیاز ما باشد، و یا غذای خود را آن چنان گران‌قیمت تهیه کنیم که با قیمت آن بتوان عدّه زیادی را تغذیه کرد؛ در اینجا از حدّ گذرانده ایم ولی ظاهراً چیزی نابود نشده است.

امّا «تبذیر» و «ریخت‌وپاش» آن است که آن ‏چنان مصرف کنیم که به اتلاف و تضییع بینجامد؛ مثل اینکه برای دو نفر میهمان غذای ده نفر را تهیه ببینیم، و باقی‌مانده را در زباله‌دان بریزیم و اتلاف کنیم آن‌گونه که بعضی از ثروتمندان می‌کنند.

ولی ناگفته نماند که گاه این دو کلمه در یک معنی به کار می‌رود و حتّی به عنوان تأکید پشت سر یکدیگر قرار می‌گیرند.[5]

اسراف و تبذیر در قرآن

در قرآن مجید آیاتی با صراحت از اسراف‏ و تبذیر نهی می‌کند که با توجه به ظهور صیغه نهی در حرمت، دال بر حرام بودن اسراف است:

1. «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَایحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛‌ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید، و [از نعمت‌های الهی] بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست‏ نمی‌دارد».[6]

در این آیه ابتدا دستور می‌دهد هنگام شرکت در مساجد بهترین لباس‌ها را پوشیده و با مرتب کردن و تمیز نمودن خود و رعایت نظافت و آرایش [درونی و بیرونی] گام به مسجد بنهیم. سپس دستور استفاده از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های پاکیزه را می‌دهد، و از آنجا که طبع زیاده‌طلب انسان ممکن است از این دو دستور سوء استفاده کند و به جای اعتدال، راه تجمل‌پرستی و اسراف را در پیش گیرد، فرموده است: «وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَایحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ ولی زیاده‌روی نکنید که خدا مسرفان را دوست نمی‌دارد».

2. «وَآتِ ذَا الْقُرْبَی‏ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ وَکَانَ الشَّیطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً؛ و حق نزدیکان را بپرداز، و [همچنین حق] مستمند و وامانده در راه را؛ و هرگز اسراف و تبذیر مکن * چرا که تبذیر کنندگان، برادران شیاطین‌اند؛ و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود».[7]

در این آیات سخن از رعایت اعتدال در انفاق و بخشش است به گونه‌ای که زیاده‌روی در آن «تبذیر» (ریخت‌وپاش) شمرده شده و تبذیرکنندگان برادران شیاطین خوانده شده‌اند.

روشن است که شیطان، با آنکه از نیرو و توان فوق العاده‌ای برخوردار است همه آنها را در غیر موردش، یعنی در گمراه کردن مردم صرف می‌کند و تبذیرکنندگان نیز به همین جهت که نیروهای خداداد را در غیر موردش صرف می‌کنند، اعمالشان هماهنگ با اعمال شیاطین گشته و همچون برادران شیطان محسوب می‌شوند.

از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که تبذیر، عمل شیطانی است، و تبذیر کننده هم‌ردیف شیطان است چه تعبیری رساتر از این در زشتی و ناپسندی این عمل!

3. «کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَایحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ از میوه آنها به هنگامی که به ثمر نشست بخورید، ولی حقّ آن را به هنگام درو بپردازید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد».[8]

تعبیر به «لاتسرفوا» در این آیه می‌تواند اشاره به پرهیز از اسراف در خوردن یا انفاق کردن باشد، زیرا برخی از افراد به قدری در بخشش اموال خود، افراط می‌کنند که چیزی برای خود و فرزندانشان باقی نمی‌گذارند.

آیات دیگری نیز در قرآن مشاهده می‌شود که گرچه ممکن است حرمت اسراف، از آن استفاده نشود، ولی شکّی در دلالت آن بر ناپسند بودن اسراف نیست؛ نظیر «وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَاماً؛ و [بندگان واقعی خداوند] کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف می‌کنند و نه‏ سخت‌گیری، بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی را رعایت می‌کنند».[9]

در این آیه اصل انفاق به عنوان صفتی ممتاز از صفات «عباد الرحمان» مسلّم گرفته می‌شود و درباره کیفیت انفاق می‌فرماید: انفاق باید به دور از هرگونه اسراف و سخت‌گیری باشد؛ نه آن چنان انفاق کند که خود گرسنه بماند و نه آن چنان سخت‌گیر باشد که به دیگران هیچ خیری نرساند.[10]

اسراف و تبذیر در روایات

اسراف در روایات انعکاس گسترده‌ای دارد. پیشوایان دینی به طور دقیق و موشکافانه این بلیه اجتماعی را مورد توجّه قرار داده‌اند.[11]

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم به عناوین مختلف از اسراف نهی و نکوهش کرده است؛ از جمله: آن حضرت با تأکید به یکی از یاران فرمود: «لا تُسرِف، لا تُسرِف‏؛ اسراف مکن، اسراف مکن».[12]

در حدیث معروفی آمده است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم به یکی از مسلمانان که مشغول انجام وضو بود، فرمود: «لا تُسرِف؛ اسراف نکن». «قیل: یا رسول اللَّه! وَفی الوَضُوءِ إسرافٌ؟ قال: نَعَم وفی کُلِّ شَیءٍ إسرافٌ؛ [آن مرد] گفت یا رسول الله آیا در شستشو [نیز] اسراف هست؟ [آن حضرت] فرمود: آری در هر چیزی اسراف وجود دارد‏».[13] طبق این حدیث اسراف در همه چیز مصداق دارد.

همچنین آن حضرت فرمود: «لا خَیرَ فی صَبِّ الماءِ الکثیر فی الوضوءِ وإِنَّهُ مِنَ الشَّیطان‏؛ ریختن آب فراوان در وضو [بیش از حد متعارف] کار شایسته‌ای نیست و چنین کاری از شیطان است».[14]

چنان ‏که در حدیث دیگری می‌خوانیم: «عن عبدالله بن عمرو: مَرَّ رسولُ اللهِ صلَّی اللهُ علیه وسلَّم بسَعدٍ وهو یتَوَضَّأُ، فقال «ما هذا السَّرَفُ یا سَعدُ؟! فقال أو فی الوضوءِ سَرَفٌ؟! فقال نعم وإنْ کُنتَ علَی نَهرٍ جارٍ؛ عبداللَّه بن عمرو می‌گوید: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم از کنار [مردی به نام] سعد که در حال وضو گرفتن بود، عبور کرد، فرمود: اسراف مکن،‌ای سعد! این اسراف برای چیست؟ سعد گفت: آیا در وضو هم اسراف صدق می‌کند؟ پیامبر فرمود: آری، گرچه در کنار نهر آب باشید.[15]

این موضوع به اندازه‌ای مهم است که در احادیث آمده است: فرشته ویژه‌ای مسئول نگارش موارد اسراف در باب ریختن آب هنگام وضو است.[16]

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «ذَرِ اَلْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً؛ اسراف‌گری را کنار بگذار و میانه‌رو باش».[17]

همچنین آن حضرت فرمود: «إذا أرادَ اللّهُ بعَبدٍ خَیرا ألهَمَهُ الاقْتِصادَ وحُسنَ التَّدْبیرِ، وجَنَّبَهُ سُوءَ التّدْبیرِ والإسْرافَ‏؛ اگر خداوند خیر بنده‌ای را اراده کند، میانه‌روی و حسن تدبیر در امور را به او الهام می‌کند و از سوء تأثیر تبذیر و اسراف او را دور نگه می‌دارد».[18]

نیز فرمود: «حَلُّوا أَنْفُسَکُمْ بِالْعَفَافِ وَتَجَنَّبُوا اَلتَّبْذِیرَ وَاَلْإِسْرَافَ‏؛ خودتان را با عفاف و قناعت زینت دهید و از تبذیر و اسراف بپرهیزید».[19]

نیز فرمود: «اَلْحَازِمُ مَنْ تَجَنَّبَ اَلتَّبْذِیرَ وَعَافَ اَلسَّرَفَ‏؛ انسان خردمند کسی است که از تبذیر بپرهیزد و از اسراف چشم بپوشد».[20]

اسراف به قدری مذموم است که در اخبار، کار شیطان شمرده شده، از جمله امام حسن عسکری علیه السلام به یکی از دوستان خود نسبت به اسراف‌کاری هشدار داده فرمود: «وَعَلَیکَ بِالاِقْتِصَادِ وَإِیاکَ وَاَلْإِسْرَافَ فَإِنَّهُ مِنْ فِعْلِ اَلشَّیطَنَةِ؛ بر تو باد به میانه‌روی و پرهیز از اسراف‌کاری، زیرا اسراف‌کاری کار شیطانی است».[21]

نیز در لسان اهل ‏بیت علیهم السلام، اسراف یکی از گناهان کبیره شمرده شده است. چنان‌که در ضمن حدیثی در شمار گناهان کبیره آمده است: «... وَاَلْإِسْرَافُ وَاَلتَّبْذِیرُ...».[22]

گفتنی است اسراف جزء چهار امری شمرده شده که سبب شکست و عقب‌گرد فرد و جامعه است؛ در سخنی از امیرمؤمنان علی علیه السلام آمده است: «یسْتَدَلُّ عَلَی اَلْإِدْبَارِ بِأَرْبَعٍ بِسُوءِ اَلتَّدْبِیرِ وَقُبْحِ اَلتَّبْذِیرِ وَقِلَّةِ اَلاِعْتِبَارِ وَکَثْرَةِ اَلاِغْتِرَارِ؛ چهار چیز نشان عقب‌گرد و پشت کردن و شکست است: سوء مدیریت؛ پرداختن به تبذیر و ریخت‌وپاش در زندگی؛ کمی پندآموزی و عبرت‌گیری و عذرخواهی فراوان [که نشان از خطاهای زیاد است]».[23]

نیز آن حضرت فرمود: «عَلَیکَ بِتَرْکِ اَلتَّبْذِیرِ وَاَلْإِسْرَافِ وَاَلتَّخَلُّقِ بِالْعَدْلِ وَاَلْإِنْصَافِ‏؛ بر تو باد دوری از تبذیر و اسراف و تخلّق به عدل و انصاف».[24]

باز فرمود: «مِنَ اَلْعَقْلِ مُجَانَبَةُ اَلتَّبْذِیرِ وَحُسْنُ اَلتَّدْبِیرِ؛ دوری از تبذیر و حسن تدبیر از علامات عقل و خرد است».[25]

اسراف در منطق عقل

اسراف در منطق عقل، کاری غیر قابل قبول است؛ بر این اساس هر عاقلی آدم اسراف‌گر را خطاکار به حساب می‌آورد و عمل وی را نکوهش می‌کند، زیرا اسراف خروج از حالت «اعتدال» است و تردیدی نیست که حالت اعتدال مورد ستایش عقل بوده و ضد آن [اسراف] را عقل نکوهش می‌کند.

نیز می‌توان گفت اسراف یکی از مصادیق «ظلم» است و هر ظلمی خلاف عقل است، زیرا منابع حیاتی جهان محدود است و اسراف‌کاری سبب محرومیت دیگران می‌شود.

حتی انسان اسراف‌کار که وجدان خود را با مسائل دیگری از قبیل ابراز «برتری‌جویی» و مانند آن ... راضی نگه می‌دارد، کار مسرفانه خود را عملی، مطابق موازین عقل و شرع نمی‌داند، زیرا هیچ کسی از تضییع اموال خود خشنود نیست.[26]

کمترین حد اسراف

روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده، که اگر دنیای امروز فقط به همین یک روایت در زمینه اسراف عمل کند، فقیری در سراسر دنیا یافت نخواهد شد؛ زیرا با همان چیزهایی که دور ریخته می‌شود، می‌توان تمام فقرا را بی‌نیاز کرد! با دقّت به این روایت توجّه کنید: «أَدْنَی اَلْإِسْرَافِ هِرَاقَةُ فَضْلِ اَلْإِنَاءِ وَاِبْتِذَالُ ثَوْبِ اَلصَّوْنِ وَإِلْقَاءُ اَلنَّوَی؛‏ کمترین حدّ اسراف، دور ریختن باقیمانده آب [لیوان که] نوشیده شده، و پوشیدن لباس میهمانی در منزل، و دور انداختن هسته خرماست!».[27]

امام صادق علیه السلام، طبق این روایت، پایین ترین حدّ اسراف را سه مطلب بیان فرموده است:

1. هر گاه آب بنوشی، و مقداری از آب ته لیوان شما اضافه بیاید، و آن را دور بریزی، این کار اسراف محسوب می‌شود! بدین جهت نقل می‌کنند که امام خمینی رحمه الله در این‌گونه موارد قطعه کاغذی روی لیوان می‌گذاشت، و بعداً باقیمانده آب را مورد استفاده قرار می‌داد و حتّی آن مقدار از آب را اسراف نمی‌کرد.

2. معمولًا لباس بیرون انسان با لباسی که داخل منزل می‌پوشد تفاوت دارد؛ لباس بیرون به شکلی است که آبروی انسان را حفظ کند – بدین‌جهت از آن به «الثّوب الصّون» تعبیر شده است - اسلام می‌گوید پوشیدن لباس میهمانی و استفاده از آن در داخل منزل، اسراف محسوب می‌شود.

3. مسلمان باید از همه چیز بیشترین بهره را ببرد؛ مثلًا در صورت امکان از هسته خرما برای تنور و پختن نان و مانند آن استفاده کند؛ مخصوصاً که در زمان ما هیچ‌چیز بی‌فایده و بلا استفاده نمی‌ماند؛ تا آنجا که زباله‌ها را تبدیل به کود می‌نمایند و بعضاً از آن برق تولید می‌کنند! یا فاضلاب‌ها را با دستگاه‌های مدرن تصفیه نموده، و برای کشاورزی آماده می‌کنند؛ بلکه گاه به عنوان آب آشامیدنی نیز مورد استفاده قرار می‌دهند!

سخنان امام صادق علیه السلام زمانی بیان شده که هیچ‌یک از امکانات فعلی برای استفاده از زباله‌ها و فاضلاب‌ها وجود نداشت. و این خود نوعی معجزه است.

آری، اسلام برای زدودن فقر از چهره جامعه این‌قدر برنامه‌های ظریف و دقیق دارد، امّا امروزه شاهد اسراف‌های کلان و گسترده، در سراسر جهان، حتّی در بین مسلمانان و شیعیان، هستیم![28]

اسراف‏ و اِفساد

می‌دانیم اسراف همان تجاوز از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است. این نیز روشن است که در یک نظام صحیح هرگونه تجاوز از حد موجب فساد و ازهم‌گسیختگی می‌شود، و به تعبیر دیگر سرچشمه فساد، اسراف است و نتیجه اسراف فساد.

البته باید توجه داشت که اسراف معنی گسترده‌ای دارد، گاه در مسائل ساده‌ای مانند خوردن و آشامیدن است؛ چنان که در آیه 31 سوره اعراف آمده است.

و گاه در انتقام‏گیری و قصاص بیش از حد؛ چنان که در آیه 33 سوره اسراء آمده است.

و گاه در انفاق و بذل و بخشش بیش از اندازه، چنان که در آیه 67 سوره فرقان آمده است.

و گاه در داوری کردن و قضاوت نمودنی که منجر به کذب و دروغ می‌شود؛ چنان که در آیه 28 سوره غافر، «مسرف و کذاب» در ردیف هم قرار گرفته‌اند.

و گاه در اعتقادات است که منتهی به شک و تردید می‌شود؛ همان‌گونه که در آیه 34 سوره غافر «مسرف و مرتاب» با هم آمده است.

و گاه به معنی برتری‌جویی و استکبار و استثمار آمده؛ چنان که درباره فرعون در آیه 31 سوره دخان می‌خوانیم: «إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ‏؛ او برتری‌جوی و مسرف بود».

و بالآخره گاه به معنی هرگونه گناه می‌آید؛ چنان‌که در آیه 53 زمر می‌خوانیم: «قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً؛ بگو‌ای بندگان من که بر خود اسراف کردید از رحمت خدا مأیوس نشوید که خداوند همه گناهان را می‌بخشد».

با توجه به آنچه گفتیم رابطه اسراف و فساد به خوبی آشکار می‌شود.

بی‌شک عالم هستی یک پارچه نظم و صلاح است، این نظام به سوی اهداف صالحی در جریان است، حال اگر یکی از این اجزاء از مدار خود خارج شود و راه فساد را پیش گیرد، میان آن و سایر اجزای این جهان درگیری ایجاد می‌شود.

انسان که یکی اجزای این عالم هستی است از این قانون عمومی مستثنی نیست، اگر بر اساس فطرت، بر مدار خود حرکت کند و هماهنگ نظام هستی باشد به هدف سعادت‌بخش که برای او مقدر شده است می‌رسد، اما اگر از حدّ خود تجاوز کند و قدم در جاده «فساد در ارض» بگذارد، نخست خداوند او را گوشمالی داده، و با حوادث سخط و دردناک او را هشدار می‌دهد؛ چنان که در آیه 41 سوره روم می‌خوانیم‏: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ‏؛ فساد بر صفحه دریا و صحرا بر اثر اعمال مردم آشکار گشت خدا می‌خواهد نتیجه سوء پاره‌ای از اعمال مردم را به آنها بچشاند شاید بازگردند».

اما اگر این هم مؤثر نیفتاد و فساد در اعماق جان او ریشه دوانید، خداوند با عذاب «استیصال» صفحه زمین را از لوث وجود چنین کسانی پاکسازی می‌کند و از اینجا روشن می‌شود که چرا در آیات فوق، خداوند «اسراف» را با «فساد در ارض» و عدم اصلاح هماهنگ ذکر کرده است.[29]

مجازات «اسراف‌کاران» و «تبذیرکنندگان»

قرآن در مورد اسراف می‌فرماید: «وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ؛ مسرفان اهل آشتند».[30]

و در مورد تبذیر می‌فرماید: «انَّ المُبَذِّرِینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطینِ‏؛ تبذیرکنندگان همیشه برادران شیاطین بوده‌اند».[31] روشن است سرنوشت شیاطین و برادرانشان جز گرفتار شدن در کانون قهر و غضب اهلی یعنی دوزخ نیست.[32]

اگر دقیقاً در وضع دنیای امروز و اسراف تبذیری که بر آن حاکم است که نه تنها در مواد غذایی و امکانات مادی بلکه در همه چیز از حد و مرز تجاوز می‌شود بیندیشیم می‌بینیم این اسراف و تبذیرها قبل از آنکه جهنم آخرت را موجب گردد، جهنم سوزانی در همین دنیا فراهم ساخته است که صغیر و کبیر در آتش آن می‌سوزند و فریادشان به جایی نمی‌رسد، آنگاه تصدیق خواهیم کرد که مجازات اسراف و تبذیر باید آتش دوزخ باشد.[33]

بدترین امت کیست؟

رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «شِرارُ اُمَّتِی: الَّذینَ وُلِدوا فِی النَّعیمِ وغُذوا بِهِ، هِمَّتُهُم ألوانُ الطَّعامِ وألوانُ الثِّیابِ، یتَشَدَّقونَ حدیث فِی الکَلامِ؛ بدترین افراد امّت من کسانی هستند که انواع غذاها را برای خود تهیه می‌کنند [و از حدّ اقتصاد و قناعت خارج شده و دچار اسراف و تبذیر می‌شوند] و لباس‌های رنگارنگ پوشیده [و هر روز به ‌دنبال مُد تازه‌ای هستند] و همواره طلب‌کارند».[34]

یکی از صفات شرورترین مسلمانان، اسراف و تبذیر و بی‌خبری از توده‌های محروم، گرسنه، نیازمند و بیمار است.

چندی قبل خبر از بستنی‌های طلایی [حاوی مقداری طلا] در برج میلاد به گوش رسید که از صفات شرار امّت رسول اللّه صلّی الله علیه وآله وسلّم محسوب می‌شود. درحالی‌که می‌توان با یکی دو نوع غذای ساده و مناسب و آبرومند، مجالس را برگزار کرد و آلودۀ اسراف و تبذیر نشد. اسراف در پوشش و مسابقۀ مد لباس نیز متأسفانه غوغا می‌کند.

سیرۀ پیشوایان و معارف اسلامی، ما را به قناعت در همه ‌چیز و پرهیز از اسراف و تبذیر دعوت کرده، و به کمک به دیگران، به‌ ویژه نیازمندان و فقرا و تهیدستان فرا می‌خواند.

آن دسته از مسئولین که از بیت ‌المال بی‌حساب و کتاب هزینه می‌کنند، و به فکر نیازمندان نیستند و خود را طلبکار از مردم می‌دانند، شرار امّت محسوب می‌شوند. باید جلوی ریخت‌وپاش‌ها گرفته شود تا الطاف الهی شامل حال مردم گردد.[35]

ضرورت مقابله با اسراف کنندگان

مصرف بی‌رویه و اسراف‏ و تبذیر و ریخت‌وپاش گروهی مرفّه و ناآگاه، به سیستم اقتصادی جامعه آسیب می‌رساند. مصرف نامتعادل، هم ثروت‌های جامعه را هدر می‌دهد و بنیه اقتصادی کشور را ضعیف می‌سازد و هم سبب فشار روانی بر توده مردم، به ویژه قشرهای محروم، می‌شود.

اسلام اجازه نمی‌دهد افراد جامعه به صرف داشتن سرمایه و ثروت فراوان، ریخت‌وپاش کنند؛ بنابر اعتقاد اصل «خدا مالکی» آنها موظّفند ثروت‌های خود را در مسیرهای مجاز که حدود و ثغور آن را خدا معین می‌کند، هزینه کنند.

امام صادق علیه السلام در روایتی خطاب به «ابان بن تغلب» فرمود: «... اَلْمَالَ مَالُ اَللَّهِ یضَعُهُ عِنْدَ اَلرَّجُلِ وَدَائِعَ وَجَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یأْکُلُوا قَصْداً وَیشْرَبُوا قَصْداً وَیلْبَسُوا قَصْداً وَینْکِحُوا قَصْداً وَیرْکَبُوا قَصْداً وَیعُودُوا بِمَا سِوَی ذَلِکَ عَلَی فُقَرَاءِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَیلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یأْکُلُ حَلاَلاً وَیشْرَبُ حَلاَلاً وَیرْکَبُ وَینْکِحُ حَلاَلاً وَمَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیهِ حَرَاماً ثُمَّ قَالَ: «لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُّ اَلْمُسْرِفِینَ» أَ تَرَی اَللَّهَ اِئْتَمَنَ رَجُلاً عَلَی مَالٍ خُوِّلَ لَهُ أَنْ یشْتَرِی فَرَساً بِعَشَرَةِ آلاَفِ دِرْهَمٍ وَیجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً؛ مال متعلّق به خداست که نزد انسان به امانت می‌سپارد و به انسان‌ها اجازه داده است که از این اموال مقتصدانه بخورند و بیاشامند و لباس و مرکب تهیه نمایند و مقتصدانه ازدواج کنند و فراتر از آن را به نیازمندان باایمان بدهند و پریشانی آنها را مرتفع سازند، آن کس که چنین کند، آنچه را که می‌خورد و می‌آشامد و برای خود مرکب تهیه می‌کند و با آن ازدواج می‌نماید، بر او حلال است، ولی کسی که از این حدود تجاوز کند، بر او حرام است. سپس امام این آیه را خواند «اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد». آیا خداوند انسان را امین بر اموال قرار داده [و مجاز دانسته است که وی] اسبی بسیار گران‌قیمت را با قیمت ده هزار درهم بخرد با آنکه یک اسب بیست درهمی وی را کفایت می‌کند».[36]

مطابق مفاد این روایت، ثروتمندان نه تنها حق ندارند مسرفانه و بی‌رویه از اموال خود استفاده کنند، بلکه نمی‌توانند آنها را انباشته نمایند؛ باید باقیمانده درآمد خود را به مصرف محرومان برسانند.

نظارت دولت برای پیشگیری از چنین پدیده‌ای، هم شامل دستگاه‌ها و شرکت‌های وابسته به خود و هم شامل بخش‌های خصوصی و مردمی می‌شود، تا از مصرف بی‌رویه اموال و روی آوردن به تجمل‌پرستی و اشرافی‌گری بپرهیزند. نیز بر دولت‏ است که نظارت مستمرّ خویش را بر بازار و چگونگی صرف اموال اعمال نماید.[37]

سخن آخر: (خطر هدر رفت آب، غذا، انرژی)

در اینجا صِرفاً سخن از چند نمونه از اسراف‌های شایع اجتماعی است که در میان توده مردم، چیزی به حساب نمی‌آید.

می‌دانیم از نگاه دین، حتّی دور ریختن ته‌مانده آب لیوان، از مصادیق اسراف است. امام صادق علیه السلام برای ارائه اهمیت مبارزه با اسراف از هر شکل و هر صورت یکی از مصادیق را همین می‌شمارد: «اَلسَّرَفُ فِی ثَلاَثٍ... وَإِهْرَاقُکَ فَضْلَةَ اَلْمَاءِ».[38]

این در حالی است که در جامعه اسلامی، آب لوله‌کشی منازل که گاهی برای انتقال آن از فرسنگ‌ها راه، هزینه‌های سنگینی بر بیت ‏المال تحمیل می‌کند و برای استخراج، نگهداری، تصفیه و انتقال آنها به خانه‌ها میلیاردها صرف می‌گردد، به راحتی به صورت‌های مختلف هدر می‌رود و از آن طرف در نقاط دیگر، آبادی‌های فراوانی در مضیقه بی‌آبی و خشک‌سالی با انواع مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کنند. تمام این‌ها از نظر اسلام غیر مشروع است.

یا اینکه می‌بینیم مقادیر زیادی مواد غذایی در سطل‌های زباله ریخته می‌شود، درحالی‌که میلیون‌ها نفر در دنیا از گرسنگی رنج می‌برند و نظیر آن در مورد مصرف دیده می‌شود.

درحالی‌که می‌دانیم از نگاه دین، دور انداختن یک هسته خرما که می‌تواند در جایی مورد استفاده قرار گیرد، از مصادیق اسراف است. امام صادق علیه السلام آن را از دیگر مصادیق اسراف شمرده است: «وَ إِلْقَاؤُکَ اَلنَّوَی یمِیناً وَ شِمَالاً؛ هسته خرما را به اطراف بپرانی».[39]

و داستان مصرف‌های بی‌رویه در استفاده از انواع انرژی‌ها داستانی است که همه از آن باخبریم.

به عنوان مصداق دیگر می‌توان از دور ریختن روزانه مقادیر زیادی لوازم و اسباب قابل بازیافت نام برد که در صورت برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح و سرمایه‌گذاری در این بخش می‌توان از هدر دادن این سرمایه‌های هنگفت پیشگیری کرد.

ناگفته پیداست که این نوع بی‌مبالاتی‌ها در مصرف، که در زندگی امروز کم نیست، ضربه شدیدی بر رشد اقتصادی جامعه وارد می‌سازد.[40]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir

منبع:
دائرة المعارف فقه مقارن


[1]‌تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۹۵.

[2] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)، ج3، ص126.

[3] سورۀ فرقان، آیۀ 67؛ (تفسیر نمونه، ج‏12، ص96).

[4] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏12، ص226.

[5] اسلام و کمک هاى مردمى، ص105.

[6] سورۀ اعراف، آیه 31.

[7] سورۀ اسراء، آیات 26-27.

[8] سورۀ انعام، آیه 141.

[9] سورۀ فرقان، آیه 67.

[10] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص398.

[11] والاترین بندگان، ص146.

[12] کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال (ط - الرسالة)، ج9، ص325، ح26250.

[13] همان، ص327، ح26261.

[14] همان، ح26260.

[15] سنن ابن ماجة (ط - بیروت)، ج1، ص147، ح425.

[16] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏3 ، ص22، ح9.

[17] غرر الحکم و درر الکلم (ط - قم)، ص370، ح26.

[18] همان، ص291، ح164.

[19] همان، ص353، ح82.

[20] همان، ص80، ح1543.

[21] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏50، ص292، ح66.

[22] عیون أخبار الرضا علیه السلام (ط - تهران)، ج‏2، ص127، ح1.

[23] غرر الحکم و درر الکلم (ط - قم)، ص799، ح4.

[24] همان، ص445، ح43.

[25]همان، ص675، ح71؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص399).

[26] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص399.

[27] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏72، ص303، ح7.

[28] والاترین بندگان، ص146.

[29] تفسیر نمونه، ج‏15، ص309.

[30] سورۀ مؤمن، آیۀ 43.

[31] سورۀ اسراء، آیۀ 27.

[32] مفردات الفاظ القرآن (ط - بیروت)، واژۀ سرف، ص407.

[33] پیام قرآن، ج‏6، ص297.

[34] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج‏10، ص175، ح13146-6.

[35] کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ص۱۵۵،

[36] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏76، ص304، ح17.

[37] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص306.

[38] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏72، ص304، ح2.

[39] همان.

[40] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص350.

captcha