شخصى بهائى منزل خود را جهت مجالس و مراسم بهائیّت وقف نموده و از دنیا مى رود، فرزندان وى نیز محلّ سکونت خود را ترک کرده و به شهر دیگرى رفته و سپس با دنیا وداع کرده اند، یکى از فرزندان واقف زنده و مدّعى است که مسلمان شده است، آیا وقف صحیح است؟ یا وقف باطل و تمام اولاد، بالسّویه از آن ماترک ارث مى برند؟ یا فقط آن که مدّعى اسلام است ارث مى برد؟
پدرم مقلّد امام خمینی رحمةالله علیه میباشد و اینجانب مقلّد حضرتعالی هستم؛ قابلذکر است که پدرم هرساله محصولات خرمای نخلستان را به شش نفر از فرزندانش واگذار میکند تا آنها پس از رسیدن محصول و فروش آن، درآمد آن را صرف تحصیل، لباس و مانند آن کنند؛ درمجموع محصول به حدنصاب زکات میرسد اما سهم تکتک فرزندان به حدنصاب نمیرسد. با توجه به این مطلب، پرداخت زکات آنچه حکمی دارد؟
موارد مصداق تصرف یا تحویل گرفتن در هبه برای فرزندان دختر و برای فرزندان پسر چه تفاوتی دارد؟ و به عبارتی دیگر تعریف تصرف بطور جامع و کامل چیست و چه اختیاراتی را شامل میشود و عدم تصرف چیست؟
شخصى در قيد حياتش قصد تقسيم املاكش را داشت يك پسر و دو دختر دارد، يك دختر فوت شد اگر دو فرزند ديگر در نوشته اى بنويسند! ما يك هكتار از سهممان را به پسر خواهر مرحوم خود ميدهيم در حاليكه پدرشان در قيد حياتست؛
سؤال اینکه: 1) آيا چنين نوشته اى با بود پدر نافذ است؟
2) آيا برادر و خواهر ميتوانند بعد يكسال بگويند ما ان زمين را به كل فرزندان خواهر ميبخشيم، در حاليكه ان زمين را يكسال قبل به پسر دادند؟
شخصى که داراى مقداری پول نقد بوده سکته مغزى نموده و در اثر آن در مشاعر و حواسّ او اختلال پیشآمده، بهطوریکه عملاً سفیه شرعى محسوب شده و محجور میگردد; همسر و یکى از فرزندان او تصمیم میگیرند خانهای با همان پول خریدارى کنند تا این فرزندى که در سنّ ازدواج بوده در آن سکونت نماید; قابل توجّه اینکه شخص محجور، ولی خاصی ندارد و همسر و فرزندان او نیز از طرف حاکم شرع یا بهحکم قانون قیّم او نیستند و از طرف دیگر، هیچیک از همسر و دو فرزند مذکور قصد تملّک و خرید خانه براى خود نداشته و قصد قرض گرفتن پول را نیز نداشتهاند، حال در این صورت شرعاً چه کسى مالک آن خانه است؟ و چنانچه فرزندى که در آن خانه سکونت کرده و سند به نام اوست، مخارجى در آن منزل بنماید تکلیف این مخارج چیست؟
آیا زنی که طلاق گرفته است و حضانت فرزندانش را میخواهد درصورتیکه دادگاه حضانت را به پدر داده میتوان برای زن شرطی گذاشت مثال آن زن شوهر نکند یا آن زن صیغه دائم ان مرد باشد تا حضانت به زن داده شود تا فرزندان مرد غریبه را در زندگیشان احساس نکنند؟
مسأله 118ـ بچّه هاى كفّار به حكم آنها هستند و بچّه هاى مسلمانان حتّى بچّه اى كه فقط پدرش مسلمان باشد پاك است ولی اگر فقط مادرش مسلمان است احتیاط آن است که از او اجتناب کنند.
در قبولی دانشگاه ها سهمیه ای وجود دارد تحت عنوان سهمیه هیئت علمی که اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی می توانند پس از اینکه فرزندشان در دانشگاهی پذیرفته شد با استفاده ازین سهمیه وی را به دانشگاه و رشته ای بالاتر منتقل کنند که امکانات آموزشی برتری دارد. نظر به این که دانشگاه ها دولتی بوده و هزینه ی آن از بودجه عمومی کشور هزینه می شود و کنکور سراسری تنها معیار قبولی در دانشگاه بوده و دیگر دانشجویان بدون سهمیه و از طریق کنکور سراسری در آن دانشگاه پذیرفته می شوند ،با توجه به دیدگاه مترقی اسلام در مورد عدالت آموزشی و استفاده از بیت المال، آیا تحصیل این افراد با استفاده از سهمیه ی هیئت علمی مصداق تبعیض در استفاده از بیت المال نبوده و مجاز می باشد یا خیر؟ و اینکه فردی که به این شکل تحصیل نموده است رزقی که از راه آن مدرک تحصیلی به دست می آورد چه حکمی دارد؟
زنی قبل از ازدواج به زور مورد تجاوز شوهرش قرار گرفته و باردار شده است و بعدا ازدواج کرده اند فرزند قبل از ازدواج با فرزندان بعد از ازدواج حکم ابوینی دارند یا امی محسوب می شوند؟
برادر من مشکل شخصیتی دارد و با زنی ازدواج کرده است که او هم مشکل روانی شدید دارد، آنها بصورت ناخواسته بچه دارشده اند و بچه خود را به فرد دیگر فروخته اند، بعد از آن بچه ،دوتا بچه دیگر هم دارند که در شرایط نامناسبی بزرگ میشوند:
اولا میخواهم بدانم در این زمینه حدیثی یا روایتی هست و چقدر این کار آنها گناه دارد؟
ثانیا : ما با آنها چه کار کنیم؛ آیا ما وظیفه داریم بچه فروخته شده را پیدا کنیم و این دوتا بچه ی دیگر را از آنها بگیریم؟ چون روانپزشک گفت می توانید باتوجه به مشکل روانی آنها بچه ها رو از آنها بگیریم؟
آیا وظیفه دختران در خصوص عزت و احترام و رسیدگی به پدر و مادر به صرف ازدواج کردن آنها و داشتن زندگی مستقل نسبت به اولاد ذکور یا دختران ازدواج نکرده کمتر می باشد؟ و تبعیت زن در این مورد از شوهرش چگونه است؟ و آیا شوهر در خصوص رسیدگی و مراقبت از والدین سالخورده (دارای فرزندان ازدواج کرده و ازدواج نکرده دیگر می باشد) می تواند محدودیتی در نظر بگیرد و اعمال نظر نماید؟ اگر آری پس وظیف دختر در قبال پدر و مادر که قرآن تأکید فراوان بر احترام و عزت والدین دارد چه می شود؟
بعد از طلاق اگر فرزندان (دختر)، خودشان بخواهند که نزد مادر بمانند و با او زندگی کنند و تصمیم بگیرند تا دیگر نزد پدر برای همیشه برنگردند، در این صورت نفقه به فرزندان تعلق میگیرد یا نه ؟