مادرم سالهاست به دلیل اذیتها و کتکهای پدرم قصد جدایی از او را دارد، اما مادرم در دادگاه برای اثبات کتکهای پدرم جز فرزندانش هیچ شاهدی ندارد؛آیا ما میتوانیم به دادگاه رفته و حقیقت را که برعلیه پدرم است بگوییم؟آیا فقط چون او پدرمان است و نفرین میکند نباید ما به دادگاه رفته و شاهد مادر مظلوممان شویم؟
دوستم با یک نفرحرفش شده بود طرف شکایت کرده بود تا دیه ناحق بگیرد دوستم از من خواست تابروم دادگاه وشهادت بدهم که کتکش نزده با این که من چیزی ندیده بودم ولی میدونستم دوستم راستش را می گوید رفتم شهادت دادم وگفتم که دوستم این خانم را نزده است تا دوستم را از دست ظالم نجات بدهم ودیه ناحق ندهد، آیا این کار من دروغ مصلحتی حساب میشود یاگناه دارد؟ تکلیف چیست؟
اگر کسی در دادگاه شهادت داده باشد که یه نفر قاتل هست ولی خودش با چشمش ندیده باشد و از روی حرف پدر مقتول که با چشم خود دیده قسم خورده باشد حکمش چیه؟ و همچنین اگر شاهد رضایت پدر مقتول رو بگیرد که قاتل را اعدام نکند حکمش چیست؟
اگر شخصی در جریان امری باشد و بتواند شهادت موثر در رای دادگاه دهد و غیر از او فرد دیگری که شهادت دهد نباشد، در صورتی که شخص محکوم از آن شخص برای ادای شهادت در دادگاه دعوت کند، آیا ادای شهادت بر او واجب عینی است؟ و اگر این شخص به هر دلیل از حضور در دادگاه خودداری می کند کند آیا قاضی وظیفه دارد برای اخذ شهادت نزد شاهد برود یا خیر؟
درکمیته انضباطی دانشگاه پس از مشورت جمعی بر اساس آیین نامه وزارت علوم برای دانشجوی متخلف حکم صادر می کنند. مشکل ما در اینجا، نحوه اثبات جرم است، معمولا گزارش تقلب از سوی یک مراقب که در سر جلسه حضور داشته است، داده شده و ادعا کرده که دانشجو تقلب کرده است و معمولا دانشجویان خودشات تقلب را انکار می کنند،ما در این کمیته معمولا حرف مراقب را می پذیریم، مگر اینکه دلیل محمکی بر رد آن وجود داشته باشد، آیا این کار ما از نظر شرعی درست است؟
اگر یکی از دلایل مدعی، گواهی گواهان باشد و گواهان نیز دارای شرایط لازم شرعی نیز باشند و مورد جرح هم واقع نشوند، در صورتیکه گواهان بطور قطع و یقین و متحد و همسو با سایر دلایل و قرائن بر اصل موضوع خواسته ( مانند وقوع بیع ) شهادت شرعی دهند لیکن در خصوصیات امر ( مانند میزان ثمن) به اختلاف شهادت دهند اما بتوان قدر متیقنی از آن بدست آورد، آیا بر اساس مسلمات فقه و شرع بین، قاضی محترم بمنظور صدور رای عادلانه مکلف به معتبر دانستن شهادت داده شده حداقل در جهت احراز وقوع بیع میباشد یا خیر؟
در صورت تعارض شهادت اهل خبره نسبت به اعلمیت مجتهدین، وظیفه چیست؟ آیا بهتر نیست ببینیم خبره بودن کدام خُبره بیشتر و کاملتر است و به قول او اعتماد کنیم؟
اگر دو عالم عادل خبره بگويند: «زيد اعلم است» و يك عالم عادل خبره بگويد: «عمرو اعلم است» و يك عالم عادل خبره ديگر بگويد: «بكر اعلم است» در اين صورت آيا حتماً بايد از زيد تقليد كرد، يا چون يك عالم عادل خبره گفته عمرو اعلم است و عالم عادل خبره ديگر بكر را اعلم مىداند، اینها رویهم میشوند دو عالم عادل خبره و درنتیجه بين نظر اين دو عالم عادل خبره و نظر دو عالم عادل خبرهاى كه زيد را اعلم مىدانند تعارض پيش مىآيد و شخص مخيّر است كه از هرکدام از اين سه نفر تقليد نمايد؟
مسأله 720ـ براى تعيين قبله راههاى زيادى وجود دارد: نخست کوشش کند تا يقين حاصل نمايد و نيز مى تواند به گفته دو شاهد عادل و يا يک فرد مورد اطمينان که از روى نشانه هاى حسّى شهادت مى دهد و يا به قول کسى که از روى قاعده علمى قبله را مى شناسد و محلّ اطمينان است عمل کند و اگر اينها ممکن نشد بايد به گمانى که از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر پيدا مى شود عمل نمايد.
مسأله 604ـ حکم مسأله سابق درباره کسانى است که در ميدان جنگ کشته شده باشند، يعنى پيش از آن که مسلمانان به او برسند جان داده است، امّا اگر به او برسند و زنده باشد، يا به صورت مجروح او را از ميدان جنگ خارج سازند و در بيمارستان يا غير آن از دنيا برود، گرچه ثواب شهيدان را دارد ولى حکم فوق شامل حال آنها نمى شود.
مسأله 243ـ هرگاه دو نفر عادل، يا يک نفر، از پاک شدن چيز نجسى خبر دهند شهادت آنها قبول است، همچنين اگر «ذواليد» يعنى کسى که چيزى را در اختيار دارد بگويد پاک شده است، يا بدانيم مسلمانى آن را آب کشيده، ولى نمى دانيم درست آب کشيده يا نه، پاک است.
احتراما خواهشمند است نظر شریف خود را در رابطه با سوالات زیر پیرامون موضوع «قتل در فراش» بیان فرمایید:
1- زوج برای اثبات حقانیت خود به چند شاهد نیاز دارد؟
2- شهود باید به وقوع عمل زنا توسط اجنبی و زوجه گواهی دهند، یا وجود حالت دفاع مشروع برای زوج؟
3- آیا زوج در صورت نداشتن بینه (با فرض محق بودن و وجود قیود و شرایط جواز قتل در فراش) می تواند برای رهایی خویش از قصاص با توسل به دروغ یا توریه ارتکاب قتل را انکار نماید؟
ما در خانه یکی از اقوام دعوت افطاری بودیم که یکی دیگر از اقوام هنگام ورود شروه به کتک زدن پدر اینجانب نموده آیا شهادت افراد حاضر در مهمانی که با ما و آن فرد نسبیت دارند ارزش دارد؟
چندین سال پیش یک شهادت دروغ داده و قاتلی که خانواده مقتول خواستار اعدام او بودند را از اعدام تبرئه کردم البته او در حکم مفسد فی الارض نبود و در دعوا طرف کشته شده بود، و خود قاتل دیه مقتول را هم پرداخت کرد، امروز میخواهم توبه کنم آیا لازم است بروم و واقعیت را بگویم و حلالیت بطلبم؟ از طرفی ممکن است با گفتن واقعیت مفسده ای درست شود و از طرفی حق قصاص از آنها سلب شده، برای توبه باید چه کنم؟