هنگامى كه سر مقدس امام حسين عليه السلام را نزد آن دختر خردسال آوردند، آن دختر لبانش را بر لبهاى پدر نهاد و آنقدر گريست كه بيهوش شد
هنگامى كه سر مقدس امام حسين عليه السلام را نزد آن دختر خردسال آوردند، آن دختر لبانش را بر لبهاى پدر نهاد و آنقدر گريست كه بيهوش شد
جانسوزترین ساعت حماسه ی کربلا؛ هنگامى است كه امام عليه السلام ندا داد: «آيا كسى هست به ما کمک کند؟ آيا يارى كننده اى هست كه با اميد به عنايت خدا به يارى ما بیاید؟»