آیة الله العظمى مکارم شیرازى در همایش سالانه مدیران حوزه هاى علمیه سراسر کشور مطالب مهمّى را تشریح کردند که متن کامل آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
هنوز در شعاع ایام مبارک نیمه شعبان و ولادت مولامان صاحب العصر و الزمان ارواحنا فداه هستیم. این ایام مبارک را به همه شما عزیزان علما، فضلا و بزرگان و مسئولان حوزه هاى شهرستان هاى سراسر کشور تبریک عرض مى کنم و امیدواریم که حضرت ما را به سربازى خود بپذیرد و در زمره سربازان مخلص فداکار و دوستان وفادار حضرت باشیم. جلسه مهمّى است که براى مقصد مهمّى تشکیل شده و هدف هماهنگى هر چه بیشتر حوزه هاى علمیه در تمام کشور و ارتقاء کمى و کیفى آنهاست و تبادل تجربه ها و برطرف ساختن کاستى ها و تقویت نقاط قوت است قبلا اشاره کوتاهى درباره تشکیل حوزه هاى علمیه جهان اسلام عرض کنم.
از یک نظر حوزه هاى علمیه به زمان رسول خدا(ص) برمى گردد آن زمانى که آیه 122 سوره توبه نازل شد ما کان المؤمنون لینفروا فلولا نفر لعلّهم یعذرون من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم.
آیه نَفْر که نازل شد پایه اصلى حوزه هاى علمیه گذارده شد براى این که مى فرماید «فلولا نفر منهم طائفة طائفه» باید برخیزند و تشکیل حوزه علمیه دهند مخصوصاً با توجّه به این که سه واجب در آیه هست نفر واجب است (فلولا نفر)، تفکر در دین واجب است (لیتفقهوا فى الدین)، انذار هم واجب است (لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم). سه واجب دست به دست هم داده اند و یکدیگر را تقویت مى کنند مى دانیم وجوب مقدّمه دلیل بر وجوب ذى المقدمه مى شود وجوب ذى المقدمه دلیل بر وجوب مقدمه مى شود. پایه اصلى حوزه هاى علمیه در عصر رسول الله گذارده شد و بعد ادامه پیدا کرد و از یک نظر مى توانیم بگوییم پایه حوزه هاى علمیه در زمان امامین الباقر والصادق(علیهماالسلام) گذارده شد مرحوم شیخ در رسائل حدیثى را نقل کرده به این مضمون که: راوى مى گوید من در همین مسجد پیغمبر بودم از چهارهزار نفر مى شنیدم که مى گفتند قال الصادق و قال الباقر، معلوم مى شود پایه محکم حوزه علمیه را امامین صادقین گذاردند فرصتى به دست آمد و از فرصت استفاده کردند مهم ترین حوزه علمیه را در مسجد پیغمبر گذارده شد کم کم حوزه هاى علمیه مقارن همین حوزه هاى عصر ائمه در کوفه پیدا شد و بعضى آمار گرفته اند و مى گویند بیشترین اصحاب امام صادق کوفى بودند ایام حج مى آمدند خیلى از آنها اخبار را مى گرفتند و برمى گشتند و بنابراین کوفه یکى از مراکز علمى اهل بیت و یکى از حوزه هاى علمیه بود.
از دیدگاه سوّم مى توانیم پایه هاى حوزه هاى علمیه را به زمان شیخ طوسى (رض) برگردانیم. شیخ طوسى قدر و مقامش هنوز در میان ما شناخته نشده است بزرگ تر از آن است که ما فکر مى کنیم مرحوم آیة الله العظمى بروجردى وقتى به نام شیخ طوسى مى رسید خیلى تجلیل مى کرد و مى فرمود ایشان در تمام علوم اسلام و در تمام فنون صاحب نظر و داراى آثار گرانبهاست و ما مثل او کم داریم. هستند کسانى که در علوم مختلف بودند امّا در یکى صاحبنظر در یکى نه چندان، امّا شیخ در علم رجال، حدیث، فقه، تفسیر و... در هر کجا وارد مى شود حرف اول را مى زند. این مرد بزرگ در بغداد پنج سال در خدمت شیخ مفید بود 27 سال در خدمت سیّد مرتضى و بعد از سید مرتضى شیخ مفید 24 سال زنده بود، 12 سال در بغداد، 12 سال در نجف، دشمنان متعصّب دیدند شیخ طوسى در بغداد گُل کرده و تمام مذاهب تحت الشعاع واقع شده پیروان مذاهب دیگر مسائلشان را از شیخ طوسى مى پرسند، حسادت هاى آنها سبب شد شیخ بغداد را ترک کند کرسى درس او را که از طرف حکومت هم به رسمیّت شناخته شده بود آتش زدند کتاب هاى شیخ را آتش زدند، شیخ دید اگر بماند شیعه و سنّى به هم مى ریزند و فتنه اى برپا مى شود او پایه حوزه علمیه نجف را گذاشت و این از جاهایى است که عدو سبب خیر مى شود اگر خدا خواهد; و دیدیم در طول تاریخ حوزه علمیه نجف چه کارهاى مهمّى را انجام داد و ما با تمام وجود دعا مى کنیم که بار دیگر با از بین رفتن این طاغیان و ظالمان و بعثیان حوزه علمیه نجف زنده شود و وضع سابق خودش و بهتر را بگیرد حوزه علمیه قم هم از زمان ائمه بوده تا به عصر اخیر رسید و مرحوم آیة الله العظمى حائرى و آیة الله العظمى بروجردى و الان هم کار به جایى رسیده که از حدود نود کشور از کشورهاى دنیا طلبه در حوزه علمیه است و علوم آل محمّد را در عش آل محمّد مى خوانند تا انشاءالله بتوانند پیام اهل بیت را به دنیا برسانند. براى تشکیل حوزه هاى علمیه دینیه برادران زحمت زیاد کشیده شد; قربانى هاى زیادى داده اند امروز این میراث به دست شما عزیزان افتاده است تا چگونه از این میراث پاسدارى کنید و پاسدارى کنیم و چگونه آن را به آیندگان برسانیم.
مشکل مهمّى که در عصر ما پیدا شده در اعصار سابقه کمتر بود یا بعضاً نبود این تهاجمى است که سیاستمداران ابرقدرت دنیا بر ضدّ کانون هاى دینى و علمى شروع کرده اند دلیل آن هم خیلى واضح است، آنها مى بینند مانع اصلیشان در این مناطق دین اسلام است و دین اسلام هم قلب تپنده اش حوزه هاى علمیه و روحانیان هستند، اگر اسلام در این مناطق نبود یعنى اسلام در کشور ما نبود کارى که در 23 سال نتوانستند انجام دهند در یک هفته انجام مى دادند، سیطره بر ایران براى آنها اگر اسلامى نباشد و اگر این جانبازان و سربازان اسلام و عقاید اسلامى نباشد در یک هفته و یک ماه مى توانند کارى که در 23 سال نکردند انجام بدهند مزاحم اصلى در فلسطین و در جنوب لبنان، در افغانستان و پاکستان اسلام است اینها که دیدند اسلام مزاحم اصلى است با انواع وسائل وارد شدند کم کم عقیده شان این شده است که در نسل گذشته نمى توان نفوذ کرد، دل به نسل دوم در انقلاب بسته اند، در آن هم دیدند نفوذ نمى توانند بکنند اخیراً مى گویند نسل سوّم وقتى روى کار بیاید ما مشکلى بر آنها نداریم، امّا وقتى مى بینند نسل سوّمى ها قاریان قرآن، حافظان قرآن، طلاب حوزه هاى علمیه، بسیجیان هستند وقتى استعدادهاى درخشان نسل سوّم مدال هاى افتخارآمیزشان را در المپیادها تقدیم رهبر انقلاب مى کنند و ایشان هم به موزه امام ثامن على بن موسى الرضا مى دهد باز مأیوس مى شوند. غرض این است حوزه هاى علمیه الان با دشمنان سرسختى روبه روست که مى خواهند به هر قیمت که شده آنها را متلاشى کنند و به همین دلیل حوزه هاى علمیه رسالت بسیار سنگینى در عصر ما دارند بیش از اعصار و زمان هاى دیگر، مسائل سیاسى جهان اسلام با مسائل مذهبى گره خورده، مسائل مختلف با مسائل حوزوى گره خورده آنها براى این که بر همه چیز سلطه پیدا کنند به فکر افتادند که ریشه ها را از حوزه ها ببرند، جوانان را از حوزه ها دور کنند جوانان را از اسلام و قرآن دور کنند تا بتوانند نقشه هاى شومشان را پیاده کنند مانع اصلى اینجاست و مزاحم اصلى آنها اینجاست. با توجه به این مطالب سراغ بعضى از مسائلى که لازم مى دانم مى روم.
همان طور که قبلا هم اشاره شد ارزش هایى در حوزه ها هست که ما باید این ارزش ها را حفظ کنیم. در هیچ دانشگاه و مرکز علمى دنیا این ارزش ها وجود ندارد و ما باید این ارزش ها را حفظ کنیم. یکى از آنها اکرام علم به خاطر علم است نه به خاطر مدرک نه به خاطر پست و مقام و عنوان. درست است ضرورت هاى زمان ایجاب مى کند حوزویان ما داراى مدارکى باشند بتوانند در دانشگاه ها در مراکز دیگر حضور داشته باشند امّا داشتن مدرک غیر از این است که ارزش مربوط به مدرک باشد نه مربوط به علم. این روحیه (علم را براى علم خواستن) باید همچنان زنده بماند حتى در آنهایى هم که مدرک دارند و ضرورت هایى ایجاب مى کند داشته باشند. در مراکز دیگر دنیا این مسئله نیست علم را براى مدرک و مدرک را هم براى زندگى مادّیشان مى خواهند و شوخى هم ندارد; از ارزش هاى والایى که در حوزه ها هست آن اهتمام به مسائل اخلاقى است، طبیب مقیّد نیست به مسائل اخلاقى، یک اخلاق پزشکى دارند که آن هم یک اخلاق خیلى محدود است. مهندس مقیّد به مسائل اخلاقى نیست، حتى حقوقدان ها هم در دنیاى امروز مقیّد به مسائل اخلاقى نیستند، ولى ما در حوزه ها مى گوییم اخلاق دوش به دوش علم باید پیش برود، فراموش نکردیم آن حدیثى را که امام صادق(ع) فرمود هنگامى که عالم عمل به علمش نکند پایبند به اصول اخلاق نباشد مواعظ او از دل ها مى ریزد همان طور که دانه هاى باران از ابر. نکته اى که در این حدیث است این است که دل هاى مردم در مقابل عالم منهاى اخلاق و عمل یک حالت نفوذناپذیرى پیدا مى کند مقابل یک عالم داراى عمل قرار بگیرند مثل یک زمین نرم تمام قطره هاى باران را به خود مى گیرد و به دنبال آن شکوفا مى شود زنده مى شود امّا وقتى مى بینند عالم العیاذ بالله مطیع لهوى مخالف لامر مولى باشد اگر این چنین دیدند مردم نفوذناپذیرى پیدا مى کنند دیگر چیزى نمى پذیرند. سرمایه ما هم نفوذ در افکار است بنابراین مؤسسات محترم و حوزه ها به درس هاى اخلاق خیلى اهمیت بدهند و اخلاق عملى را حاکم کنند در حوزه ها که مهم تر از اخلاق علمى و تدریسى است سابقاً مى گفتیم در حوزه ها براى این که درس را خوب مسلط شویم شش کار باید بکنیم اول مطالعه بعد درس استاد بعد مطالعه مجدد بعد از درس، بعد مباحثه، بعد خلاصه نویسى آخر سر هم تحصیل مراحل بالاتر و مدرّس مراحل پایین تر که یکى از رموز خودکفایى حوزه ها عمل کردن به این برنامه است استعدادهاى خوب را پرورش دهند که اینها نسبت به مراحل پایین تر تدریس کنند، اگر این مراحل ششگانه گذرانده شود طلاب خیلى قوى و نیرومند مى شوند هر کجا باشند مى درخشند حالا اگر شش مرحله نمى شود به هر مقدارى که مى شود مطالعه، درس، بحث و تدریس که باید باشد این یکى از سنّت هاى حوزه هاست که در هیچ دانشگاه و مرکز علمى پیدا نمى شود و ما افتخار مى کنیم و این را براى خودمان حفظ کنیم.
در مراکز علمى دنیا رابطه عاطفى بین استاد و شاگرد نیست ولى در حوزه هاى علمیه هست استاد غالباً معلم اخلاقى و مقتداى شاگرد است، حتّى این رابطه عاطفى بعد از فوت هم هست نسبت به استاد، مرقد استاد و یاد استاد و فاتحه اى براى استاد.
امّا نکته دوم این است که رابطه حوزه علمیه قم و شهرستان ها، تصور نشود رابطه حاکم و محکوم است رابطه معلم و شاگرد است رابطه دو برادر است یک برادر در مرکزى است که تجربیات و مطالعات در آنجا بیشتر است این برادران عزیز در شوراى عالى حوزه من خودم مدتى بودم مى دانم چقدر زحمت مى کشیدند و الان چقدر زحمت مى کشند برادران عزیز در مدیریت حوزه زحمات زیاد مى کشند برنامه ها تدوین مى کنند، پژوهش هایى صورت مى گیرد، مطالبى که از نقاط مختلف به آنها مى رسد به آنها دیدهاى تازه اى مى دهد، اینها برنامه نویسى مى کنند و با دلسوزى هر چه بیشتر براى حوزه هاى شهرستان ها مى فرستند، حوزه هاى شهرستان ها اینها را غنیمت بشمرند ممکن است کاستى هایى در آنها باشد کاستى ها را همین جا بنویسید و بدهید امّا یک احترامى گذارده شود با تصمیماتى که در اینجا گرفته مى شود که باعث وحدت رویه و هماهنگى و نظم کافى بشود طلبه از حوزه هاى شهرستان ها مى آید اینجا، نباید اینجا که مى رسد ببیند آنچه در شهرستان ها دیده به درد اینجا نمى خورد، برنامه ها هماهنگ باشد و اصلا چه خوب است زمانى فرا رسد که قم فقط مرکز درس خارج باشد اینجا بشود دانشگاه عالى هم تراکم کم تر مى شود هم شهرستان ها زنده مى شوند و من در همین جا لازم مى دانم به تمام ائمه جمعه و علماى دیگر غیر ائمه جمعه عرض کنم مهم ترین کارى که آنها مى توانند بکنند تشکیل حوزه علمیه است حوزه علمیه خیلى بابرکت است، تمام منطقه را زنده مى کند روشن مى کند ما ارج مى نهیم بر این زحماتى که مرکز مدیریت شوراى عالى متحمل مى شوند به هر حال من به سهم خودم از زحمات این آقایان تشکر مى کنم و امیدوارم انشاءالله رحمان بازهم زحماتشان را کامل تر کنند شک نیست کاستى هایى زیادى است مشکلات زیادى اینها باید انشاءالله حل بشود.
و امّا نکته سوم رابطه حوزه هاى علمیه است با مسائل سیاسى، ما مى دانیم مسائل سیاسى مختلف و جناح هاى مختلف در کشور هست در چند سال اخیر وقت مملکت ما عمدتاً صرف مبارزات جناح ها شده و مسائل اصلى مردم به فراموشى سپرده شده و تا کى هم جنگ جناح ها ادامه خواهد یافت و وقت
مملکت تلف مى شود من نمى دانم ظاهر قضایا نشان مى دهد که باز هم ادامه پیدا مى کند درحالى که مردم هم خسته شده اند عقل هم ایجاب مى کند این همه دشمن دندان تیز کرده اند و در انتظار ما هستند، بنشینند کنار هم مسائل را به اتفاق هم حل کنند و به مشکلات مردم برسند به هر حال این وضعى است که هست و حوزه هاى علمیه باید در کنار نظام، حافظ نظام و پشتیبان نظام باشند امّا اگر رنگ جناحى بگیرند و تسلیم مبارزات جناحى بشوند مصلحت حوزه هاى علمیه نیست. نکته جالبى که در حوزه هاى علمیه مى بینیم با این که مراجع متعدّدى در حوزه ها هستند گاهى پاى درس مقلّدین چندین مرجع نشسته اند امّا اختلافى در آنها نمى بینیم یکپارچگى و یک دست بودن بر حوزه هاى علمیه حاکم است و در مسائل سیاسى هم رنگ جناح خاصى ندارند و هر کجا اقدام مى کنند براى اسلام و به خاطر انقلاب دارند اقدام مى کنند باید این موضع باشد از سطوح مراجع گرفته تا طلاب و واقعاً ما بتوانیم الهام بخش به همه جناح هاى مختلف بوده باشیم و به این مسئله سامان بدهیم.
نکته دیگرى که حتماً به آن توجه دارید و من تأکیداً عرض مى کنم شبهاتى است که در عصر و زمان ما پیدا شده است این شبهات دو رقم یا سه رقم است یک رقمش همان شبهات سابق است آمده اند یک اسم تازه اى برایش گذاشته اند سابقاً یک عقیده صلح کل در میان متصوفه و بعضى منحرفین دیگر بود حالا آمده اند آب و رنگ جدیدى به آن داده و پلورالیسمش کرده اند. بعضى هایش همان است و فقط بسته بندى اش تازه است که بعضى ها هم گول این بسته بندى را مى خورند و خیال مى کنند چیز مهمى است.
بعضى شبهات که خاصیت عصر ماست پیدا شده و شبهه هم نیست بلکه مغالطه است به هر حال حوزه هاى علمیه باید در مقابل اینها باید جوابگو باشند اخیراً برنامه بسیار خوبى در حوزه علمیه گذارده شده و من امیدوارم حوزه هاى شهرستان ها از نتیجه آن بهره بگیرند و آن این است شب هاى چهارشنبه یا پنج شنبه جلسه اى براى پاسخ به شبهات گذاشته اند از شخصیت هاى مختلف دعوت مى کنند شبهات را مطرح کرده جوابگویى کرده چاپ مى کنند و در اختیار مى گذارند خوب شما هم از نتایج اینها استفاده کنید و در حوزه هاى خودتان اینها را مطرح کنید و جوابدهى کنید تا ورزیده بشوند و شما داستان معروف «توحید مفضل» را ملاحظه فرمودید امام صادق از مفضل شنید ابن ابى الاوجاع در مسجد پیغمبر مرکز نزول اسلام و قرآن مشغول شبهه پراکنى درباره مسئله توحید است، چهار روز تمام از اوّل آفتاب تا ظهر براى مفضّل جواب شبهه داد مفضل مى گوید رفتم داد و فریاد کردم که آقا ببینید که مسجد پیغمبر مرکز الحاد شده فرمود چى شده عرض کرد این شد فرمود بنشین مى گوید اذان ظهر گفتند حضرت فرمود فردا بیا فردا اول صبح رفتم تا ظهر فرمود پس فردا بیا چهار روز براى مفضل صحبت کردند درباره یک شبهه. بنابراین این مسئله را مهم بشمارید و از تجربیات و افکار یکدیگر استفاده کنید تا بتوانید این مسئله را انشاءالله دنبال کنید.
آخرین مسئله که شاید از یک نظر اولین مسئله بوده باشد مشکلات زندگى طلاب است مشکلات رفاهى طلاب است طلاب هم در گذشته و هم امروز که حکومت اسلامى است از قشرهاى محروم بوده و هست و از یک نظر هم افتخار مى کنیم که ما حکومت اسلامى را سکویى براى پرش به زندگى مرفه قرار ندادیم منکران بیایند و طلاب ما را در مدارس ما ببینند، درهاى مدارس ما باز است ببینند با چه وضع زندگى مى کنند، لباسشان، غذایشان، فرششان، مسکنشان مقدار شهریه شان از محروم ترین قشرها هستند ولى در عین حال ساده زیستن دلیل بر این نمى شود که ما مشکلات اینها را نادیده بگیریم با هر وسیله که مى توانیم تا آنجا که ممکن است از مشکلات طلاب بکاهیم با آنها همدردى کنیم، زندگى ما همچون زندگى آنها باشد بتوانیم منابع آبرومند، حلال بدون حرفى براى حوزه هاى علمیه فراهم کنیم من نمى دانم چرا ما هنوز نتوانسته ایم اوقافى که مخصوص حوزه هاى علمیه است به طور کامل زنده کنیم و بگذاریم در اختیار حوزه هاى علمیه و من یادم است آن وقتى که در شوراى عالى بودم پیشنهاد کردیم به سازمان اوقاف و بیایند و روشن کنند کدام یک از اوقاف مال حوزه هاى علمیه است به هر حال آنچه مسلم است باید کارى کنیم که از زحمات و آلام این برادران کاسته شود و انشاءالله بشود از این نظر هم وضع خوبى داشته باشند مسائل گفتنى خیلى زیاد است من خیلى هم معذرت مى خواهم سرتان را به درد آوردم براى موفقیتتان دعا مى کنم و امیدوارم هر مسئله اى بود راجع به کاستى ها در اختیار آقایان در شورا بگذارند و آنها هم اگر در اختیار ما بگذارند ما هم به اندازه خودمان امیدواریم درباره اش فکر کنیم و راه حلى پیدا کنیم بار دیگر این ایام مبارک را به شما تبریک عرض مى کنم و از عنایات حضرت ولى عصر مى خواهم سایه پرمهرش بر سر حوزه هاى علمیه همیشه باقى و برقرار باشد.