آموزه‌های نبوی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

آموزه‌های نبوی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


برای جلب محبت‌ / رهایی از وابستگی مالی / خیرخواه مردم‌ / خوشا به حال‌ / ویژگی مسلمان واقعی‌ / نگرانی‌های پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم‌ / اخلاق تبلیغ دین‌ / بدترین انسان‌ها از دیدگاه نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم‌

علی‌رغم پیشرفت‌های گسترده در دنیای معاصر، وجود بحران‌های متعدد همچون بحران فقر و بی‌عدالتی و بحران‌های اخلاقی و بیماری‌های روحی و روانی... از مشکلات جدی در جوامع بشری حکایت دارد. در این میان تعالیم پیامبران الهی به ویژه آموزه‌های اخلاقی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم راهکاری مهم برای برون رفت از این چالش‌ها به شمار می‌آید که در این نگاشته به آن اشاره می‌شود.

برای جلب محبت

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «تَهَادَوْا، تَحَابُّوا، تَهَادَوْا، فَاِنَّهَا تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ‌‌‌؛ به یكدیگر هدیه دهید كه سبب جلب محبّت می‌شود، به همدیگر هدیه دهید كه كینه‌ها را از بین می‌برد».[1]

این روایت نشان می‌دهد كه اسلام دین محبّت و مودّت و دوستی و عاطفه و انسانیّت است و در مسیر برطرف‌كردن كدورت‌ها و كینه‌ها و ناراحتی‌ها گام برمی‌دارد. لذا اگر گفته شود: «كسانی كه سهم بیشتری از محبّت و عاطفه دارند، سهم بیشتری از اسلام دارند»، سخن گزافه‌ای نیست.

در واقع تمام پیوندها به پیوند محبّت برمی‌گردد و اسلام هر چیزی را كه سبب جوشش و الفت شود مطلوب می‌داند و آنچه را كه به كاهش محبّت منتهی گردد، مبغوض می‌شمرد.

در این میان هدیه‌دادن هم نقش مهمّی در ایجاد محبّت دارد‌‌؛ حتّی هدایای كوچكی كه گاه آن را به حساب نمی‌آوریم. همین كه هدیه‌گیرنده متوجه شود شما به فكر او بوده‌اید، اهمیت زیادی دارد. مسافری كه به كربلا می‌رود و به زیارت حضرت ابی ‌عبداللّه علیه السلام مشرف می‌شود و یك مهر كربلا سوغات می‌آورد، كار مهمی كرده است‌‌؛ هرچند هدیه‌اش از نظر مادّی هدیۀ كوچكی محسوب می‌شود.

البته هدیه فقط هدیۀ مادّی نیست، بلكه هدایای معنوی نیز وجود دارد، كه ‌آنها نیز مورد تأكید اسلام است. یكی از هدایای ارزشمند معنوی، سخن حكمت‌آمیز است. در روایتی از پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم می‌خوانیم: «مَا أَهْدَی الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ اِلَی أَخِیهِ، هَدِیةً أَفْضَلَ مِنْ كَلِمَةِ حِكْمَةٍ یزِیدُهُ اللَّهُ بِهَا هُدی وَیرُدُّهُ عَنْ رَدی‌‌‌؛ بهترین هدیه‌ای كه یك مسلمان می‌تواند به برادر دینی‌اش بدهد، كلمۀ حكمت‌آمیزی است كه بر هدایتش بیفزاید یا از صفات ناپسندش بكاهد».[2]

به هر حال وجود انسان، 10 تا ۳۰ درصد استدلال‌های عقلی و ۷۰ تا ۹۰ درصد احساسات و عواطف است. بنابراین، محبّت‌كردن و احترام‌گذاشتن تأثیرش بیش از استدلال‌های عقلی است.[3]

رهایی از وابستگی مالی

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «لا تَزَالُ نَفْسُ الْمُؤْمِنِ مُعَلَّقَةً مَا كَانَ عَلَیهِ الدَّینُ‌‌‌؛ تا زمانی كه شخص مؤمن بدهكار است، وابسته خواهد بود».[4]

یك از مسائل مهمّی كه در معارف دینی نسبت ‌به آن تأكید شده، ترك وابستگی‌هاست. مؤمن كسی است كه وابسته به غیر خدا نباشد، و اساساً معنای توحید افعالی همین است.

مؤمن باید در گفتار و عمل مترنّم به آیۀ ۲۶ سورۀ آل‌ عمران باشد‌‌؛ آنجا كه خداوند می‌فرماید: «قُلِ اَللّهُمَّ مالِكَ اَلْمُلْكِ تُؤْتِی اَلْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَتَنْزِعُ اَلْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِكَ اَلْخَیرُ إِنَّكَ عَلی كُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ‌‌؛ بارالها!‌ای مالك حكومت‌ها! به هركس بخواهی، حكومت می‌بخشی و از هركس بخواهی، حكومت را می‌گیری، هركس را بخواهی، عزّت می‌دهی، و هركه را بخواهی خوار می‌كنی، تمام خوبی‌ها به دست توست، تو بر هر چیزی توانایی».

آری، كسی كه توحید افعالی‌اش كامل است و وابستگی به غیر خدا ندارد، مُلك و قدرت، عزّت و ذلّت و خلاصه كلید تمام خیرات و بركات را به دست خدا می‌داند و وام‌دار هیچ ‌كس نمی‌شود.

طبق روایت نبوی، بدهی وابستگی می‌آورد، و لذا مؤمن باید سعی كند زیر بار دین نرود. بسیاری از بدهی‌ها ضروری و لازم نیست و انسان مؤمن نباید برای چیزی كه ضرورت ندارد خود را وابسته كند. بسیاری از كشورها بر اثر همین وام‌ها وابسته به مستكبران و استعمارگران شدند.[5]

خیرخواه مردم

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «اِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ أَمْشَاهُمْ فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ‌‌‌؛ برترین مقام در پیشگاه خداوند در روز قیامت متعلّق به كسی است كه بیش از همه برای خیرخواهی مردم گام بردارد».[6]

مكتب اسلام یك آیین مردمی است كه بالاترین مقام را در روز قیامت ثمرۀ نصیحت به خلق خدا می‌داند. جالب اینكه تعبیر به «أَمْشَاهُمْ فِی أَرْضِهِ» كرده است. یعنی فقط حرف نمی‌زند، بلكه حركت می‌كند و آن را عملی می‌نماید.

این دستور اسلامی و دیگر معارف دینی مشابه را مقایسه كنید با آنچه در دنیای امروز به ‌عنوان دفاع از مردم ضعیف و حقوق بشر و دموكراسی گفته می‌شود.

چقدر زیباست كه مدیران و مسئولان، منطق «أَمْشَاهُمْ فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ» را در استخدام‌های خود لحاظ كنند و كسانی را به كار گیرند كه بیش از همه خیرخواه مردم هستند.[7]

خوشا به حال ...

پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «طُوبَی لِمَنْ طَابَ كَسْبُهُ‌، وَصَلُحَتْ سَرِیرَتُهُ‌، وَحَسُنَتْ عَلانِیتُهُ‌، وَاسْتَقَامَتْ خَلِیقَتُهُ‌‌‌؛ خوشا به حال كسی كه كسب‌وكارش پاكیزه و حلال، و درون و باطنش صالح و شایسته، و ظاهرش نیز پسندیده، و صفات اخلاقی او در سرحدّ اعتدال است».[8]

طبق روایت فوق، كه پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم در جملاتی كوتاه مطالب عمیقی را بیان كرده، كسانی كه واجد چهار ویژگی باشند در دنیا و آخرت سعادتمند خواهند بود.

اوّلین ویژگی و پایۀ ا‌صلّی سعادت و كام‌یابی، كسب‌وكار حلال است. یعنی آنچه كسب می‌كند و به دست می‌آورد حاصل ظلم و ستم به مردم، مانند رشوه‌خوای، رباخواری و امثال آن نباشد.

دومین ویژگی، درونی پاكیزه است؛ منافق كسی است كه ظاهری آراسته و درونی فاسد و ناصالح دارد و سعادتمند كسی است كه درون و برونش هر دو پاكیزه، و از نفاق و دورویی به دور باشد.

خوشا به حال انسان‌هایی كه نه ‌تنها دورنمای زیبایی دارند، بلكه هرچه انسان به ‌آنها نزدیك تر می‌شود عشق و علاقه و محبّتش به او بیشتر می‌گردد‌‌؛ چون باطنش را بهتر از ظاهرش می‌بیند.

سومین ویژگی سعادت‌مندی، آراسته‌بودن ظاهر است‌‌؛ مسلمان سعادت‌مند نه ‌تنها باید به اصلاح درون خویش همّت بگمارد و آن را از صفات رذیله و زشت اخلاقی پاكیزه نگه دارد، بلكه باید ظاهری آراسته و جذّاب داشته باشد.

بدین علت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم هنگام خروج از منزل چهرۀ خویش را در آینه می‌دید[9] و اگر آینه‌ای در دسترس نبود از آب برای این منظور بهره می‌گرفت.[10]

اسلام نه ظاهر آراسته و درون آلوده را می‌پسندد، لذا منافقان و دو چهره‌ها را كه چنین هستند طرد می‌كند و نه ظاهر آلوده و درون پاك را قبول می‌كند، بدین علت صوفیه و دراویش كه خود را چنین جلوه می‌دهند، مورد پذیرش نیستند. بلكه هر دو ویژگی با هم مطلوب است، و لذا فقهای ما در تعریف عدالت فرموده‌اند: «عدالت، حسن ظاهر كه كاشف از ملكۀ عدالت كه همان درون پاكیزه است می‌باشد».

چهارمین ویژگی سعادت، اعتدال در مسائل اخلاقی است. مسلمان باید در همه‌ چیز معتدل باشد‌‌؛ در عبادت، خوردن، خوابیدن، مهر، خشم و تمام صفات دیگر اعتدال و میانه‌روی مطلوب و پسندیده است.[11]

ویژگی مسلمان واقعی

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «لا تَنْظُرُوا اِلَی كَثْرَةِ صَلاتِهِمْ وَصَوْمِهِمْ وَكَثْرَةِ الْحَجِّ وَالْمَعْرُوفِ وَطَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیلِ‌، انْظُرُوا اِلَی صِدْقِ الْحَدِیثِ وَأَدَاءِ الْأَمَانَةِ‌‌‌؛ به نماز زیاد و روزه و حجّ فراوان و زكات و كارهای نیك بسیار و صدای راز و نیاز نیمۀ شب ‌آنها نگاه نكنید، بلكه به صداقت در گفتار و ادای امانت ‌آنها بنگرید».[12]

این روایت معیار خوبی برای تشخیص مسلمان واقعی است‌‌؛ زیرا نماز و روزه و زكات و حج و كارهای خیر و معروف و عبادت شبانه اگرچه بسیار خوب است و اهمیت فراوانی دارد، ولی به ‌تنهایی برای شناخت مسلمان حقیقی كفایت نمی‌كند، بلكه صداقت در گفتار و رعایت امانت لازم است. اگر این دو چیز در جامعه باشد همه ‌چیز خواهد بود.

بنابراین، برای اینكه مسلمان واقعی باشیم، باید در كنار انجام عبادات و مستحبات و كارهای نیك، تلاش كنیم راست ‌گفتار و امین باشیم.[13]

نگرانی‌های پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «أَخافُ عَلی أُمَّتی مِنْ بَعْدی ثَلاثاً: ضَلالَةَ الْأَهْواءِ وَاتِّباعَ الشَّهَواتِ فی الْبُطُونِ وَالْفُرُوجِ‌، وَالْغَفْلَةَ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ‌‌‌؛ پس از مرگم نسبت به سه چیز برای امّتم ترسان هستم‌‌؛ ۱. گمراهی، ۲. پیروی از شهوات در خوردنی‌ها و مسائل جنسی، ۳. غفلت پس از معرفت».[14]

پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم می‌فرماید: امت من از سه جهت آسیب‌پذیرند و از این سه جهت برای ‌آنها می‌ترسم:

نخست اینکه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم از گمراهی مكتب‌های انحرافی و نفوذ ‌آنها در دین امّت مسلمان می‌ترسد. از كسانی كه به‌ نام علم و آزادی و اندیشه و حقوق بشر و سایر عبارت‌ها و مكتب‌های جذّاب و فریبنده دین مردم را تضعیف می‌كنند. به ویژه پیروان دیگر ادیان كه بالاجبار مسلمان شده، و هرگز از عقاید خود دست برنداشته و به انحراف مسلمانان همّت گمارده‌اند.

‌آنها با تفسیر غلط قرآن، و داخل‌كردن عقاید خود در معارف اسلامی، و تفسیر به ‌رأی و مانند آن، بر نگرانی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم افزودند.

متأسفانه مسلمانان این هشدار پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را جدّی نگرفته و به دسته‌ها و گروه‌های مختلف (هفتاد و چند فرقه) تقسیم شدند.

پیروی از شهوات جنسی و شكمی دومین مسئله‌ای است كه باعث نگرانی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نسبت ‌به امّت خویش است. غذاهای رنگارنگ حرام و آلودگی‌های جنسی، مردم را از توحید و امامت و نبوّت و تقوا و عفّت دور كرده و سبب خسران ‌آنها در دنیا و آخرت می‌شود.

جملۀ «غفلت بعد از شناخت» جملۀ بسیار مهمّی است. انسان مسلمان پس از آگاهی بر معارف الهی، براثر غرق‌شدن در دنیا آن را فراموش می‌كند و از دین خدا و یاد خدا غافل می‌شود، همان‌گونه كه برخی از مجاهدان سخت‌كوش بدر و حنین، در وادی غفلت افتادند و جنایات بزرگی آفریدند.

نكتۀ قابل توجّه اینكه سه هشدار بالا مخصوص مسلمانان صدر اسلام نیست، بلكه هر سه لغزش‌گاه در تمام عصرها و زمان‌ها، به ویژه در زمان ما وجود دارد و مسلمانان باید با هوشیاری و فراست و زیركی مراقب آن باشند.

مسلمانان هم باید بكوشند تا به سلامت از لابه‌لای انواع و اقسام گمراهی‌ها عبور كنند، و هم تمام تلاش خود را به كار گیرند تا در دام شهوات گرفتار نشوند و از آن بگذرند، و هم مراقب غفلت‌های بعد از معرفت باشند تا از آفت‌های آن رهایی یابند.[15]

اخلاق تبلیغ دین

ابن عبّاس می‌گوید: هنگامی كه آیۀ‌ شریفۀ ۴۵ سورۀ احزاب نازل شد، رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به علی علیه السلام و معاذ مأموریت داد كه جهت تبلیغ به یمن بروند. سپس به ‌آنها فرمود: «اِنْطَلَقا فَبَشِّرا وَلا تُنَفِّرا وَیسِّرا وَلا تُعَسِّرا، فَإِنَّهُ قَدْ اَنْزَلَ عَلَیَّ "یا أَیهَا اَلنَّبِی إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً[16] وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً"‌‌؛ به ‌سوی یمن بروید و به مردم بشارت دهید [و ‌آنها را جذب اسلام كنید] و كاری نكنید كه از اسلام دور شوند. و بر مردم سخت نگیرید، بلكه آسان بگیرید، زیرا خداوند این آیه را بر من نازل كرده است: "ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده!"».[17]

این روایت ارزشمند وظیفۀ مبلغان دین و چگونگی مواجهۀ آنان با مردم، به ویژه كسانی را كه تازه با اسلام آشنا شده‌اند بیان می‌كند.

ما باید جاذبه‌های اسلام را به مردم جهان نشان دهیم. لازم است به غیرمسلمان و كسانی كه تازه به اسلام گرویده‌اند بگوییم: «پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم رحمة للعالمین[18] است». باید به ‌آنها اعلام كنیم كه «تمام سوره‌های قرآن مجید، به غیر از سورۀ توبه،[19] با رحمت خداوند آغاز شده است؛ رحمتی كه اختصاص به مسلمانان ندارد».

این نكته را به ‌آنها یادآوری می‌كنیم كه مسلمانان در هر نماز حداقل دوازده بار خداوند را به رحمت و مهربانی یاد كرده، و بدین‌وسیله رحمت و مهربانی را تمرین می‌كنند.

تا ‌آنها بفهمند كه اسلام، آنچه وهّابی‌ها و غربی‌ها معرّفی می‌كنند نیست‌‌؛ بلكه دینی سراسر رأفت و مهربانی و عطوفت است و با خشونت و تندی میانه‌ای ندارد.

درضمن، برای حفظ جاذبه‌های اسلام و تأثیرگذاری بیشتر آن، انجام كارهای زیر مؤثّر است:

۱. برخورد خوب با مردم، نظیر سلام و احوال‌پرسی و ملاقات با روی گشاده و مانند آن، كه ممكن است غیر مسلمانی را مسلمان كند.[20]

۲. هم‌دردی با مردم در سختی‌ها و مشكلات‌شان كه گاه معجزه كرده و در ‌آنها انقلابی ایجاد می‌كند، كه نمونه‌های فراوانی دارد.[21]

سخن آخر: (بدترین انسان‌ها از دیدگاه نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم)

رسول اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «شِرارُ أُمَّتی الَّذینَ غَذَّوا بِالنَّعیمِ‌، الَّذینَ یأْكُلُونَ اَنْواعَ الطَّعامَ‌، وَیلْبَسُونَ أَلْوانَ الثّیابِ‌، وَیتَشَدَّقُونَ فی الْكَلامِ‌‌‌؛ بدترین افراد امّت من كسانی هستند كه انواع غذاها را برای خود تهیه می‌كنند [و از حدّ اقتصاد و قناعت خارج شده و دچار اسراف و تبذیر می‌شوند] و لباس‌های رنگارنگ پوشیده [و هر روز به دنبال مُد تازه‌ای هستند] و همواره طلبكارند».[22]

یكی از صفات شرورترین مسلمانان، اسراف و تبذیر و بی‌خبری از توده‌های محروم، گرسنه، نیازمند و بیمار است.

«اسراف» به معنای خارج‌شدن از حدّ اعتدال است، بی‌آنكه چیزی را ظاهراً ضایع كرده باشد، مانند این‌ كه لباس گران‌قیمتی بپوشیم كه بهایش صد برابر لباس مورد نیاز ما باشد و یا غذای خود را آن چنان گران قیمت تهیه كنیم كه با قیمت آن بتوان عدّۀ زیادی را آبرومندانه تغذیه كرد. در اینجا از حدّ گذرانده‌ایم، ولی ظاهراً چیزی نابود نشده است.

اما «تبذیر» و ریخت‌وپاش آن است كه آن چنان مصرف كنیم كه به اتلاف و تضییع بینجامد، مانند اینكه برای دو نفر میهمان غذای ده نفر را تهیه كنیم آنگونه كه بعضی از جاهلان می‌كنند و نوعی افتخار می‌دانند و باقیمانده را در زباله‌دان بریزیم و اتلاف كنیم.[23]

متأسّفانه شنیده شده در بعضی از هتل‌های تهران، هجده نوع غذا تهیه می‌كنند! كه قطعاً كار زشت و حرامی است.

چندی قبل خبر از بستنی‌های طلایی (حاوی مقداری طلا) در برج میلاد به گوش رسید كه از صفات شرار امّت رسول اللّه صلّی الله علیه وآله وسلّم محسوب می‌شود. درحالی‌كه می‌توان با یكی دو نوع غذای ساده و مناسب و آبرومند، مجالس را برگزار كرد و آلودۀ اسراف و تبذیر نشد.

اسراف در پوشش و مسابقۀ مد لباس متأسفانه غوغا می‌كند. سیرۀ پیشوایان و معارف اسلامی، ما را به قناعت در همه ‌چیز و پرهیز از اسراف و تبذیر دعوت كرده، و به كمك به ‌دیگران، به ‌ویژه نیازمندان و فقرا و تهیدستان فرا می‌خواند.

سومین صفت زشتی كه برای اشرار امّت بیان شده، طلبكاربودن از دیگران است. برخی، خود را ارباب و دیگران را رعیت، خویش را رئیس و بقیه را مرئوس، و خود را طلبكار و همه را بدهكار خویش می‌پندارند.

آن دسته از مسئولین كه از بیت ‌المال بی‌حساب و كتاب هزینه می‌كنند، و به فكر نیازمندان نیستند و خود را طلبكار از مردم می‌دانند، شرار امّت محسوب می‌شوند. باید جلوی ریخت‌وپاش‌ها گرفته شود تا الطاف الهی شامل حال مردم گردد.[24]

پژوهش‌‌؛ تهیه و تنظیم‌‌؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir

منبع:
کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم)


[1] الكافي (ط- الإسلامية)‌، ج‏5‌، ص144، ح14.

[2] سفينة البحار (ط- قم)، ‌ج۸، ‌ص۶۳۶.

[3] کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۵۸.

[4] وسائل الشيعة (ط- قم)‌، ج‏18‌، ص317، ح23754-7 .

[5] (کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۴۵)

[6] الكافي (ط- الإسلامية)‌، ج‏2‌، ص208، ح5.

[7] کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۱۴۱.

[8] بحار الأنوار (ط- بيروت)‌، ج‏74‌، ص126، ح32.

[9] همان، ‌ج۷۶، ‌ص۲۳۹، ‌ح۲۱.

[10] همان، ‌ج۱۶، ‌ص۲۴۹، ‌ح۲۱.

[11] شرح اين مطلب را در كتاب «زندگى در پرتو اخلاق»، ‌ص۴۵ به بعد مطالعه فرماييد‌‌؛ (کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۲۴).

[12] بحار الأنوار (ط- بيروت)‌، ج‏68‌، ص9، ح13.

[13] کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۹۳.

[14] نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله) (ط- تهران)‌، ص172، ح105.

[15] کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۳۸.

[16] به شهادت آيۀ شريفۀ ۱۰۵ سورۀ توبه، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله گواه اعمال امت خويش، و به ‌شهادت آيۀ شريفۀ ۳ سورۀ نساء، شاهد و گواه بر انبياى پيشين است.

[17] الدر المنثور، ‌ج۵، ‌ص۳۹۰.

[18] سورۀ انبياء، آيۀ ۱۰۷.

[19] علّت عدم ذكر بسم اللّه در ابتداى سورۀ مذكور اين است كه سورۀ توبه درواقع با اعلان ‌جنگ به دشمن پيمان‌ شكن و اظهار برائت و بيزارى و پيش گرفتن يك روش سخت در مقابل آنان آغاز شده است، و نشان دهندۀ خشم خداوند نسبت ‌به اين گروه است و با بسم اللّه الرحمن الرحيم كه نشانۀ صلح و دوستى و محبّت و بيان كنندۀ صفت رحمانيّت و رحيميّت خداست، تناسب ندارد. (تفسير نمونه، ‌ج۷، ‌ص۳۲۹، ذيل آيۀ ۱ سورۀ توبه).

[20] نظير برخورد بسيار خوب حضرت على عليه السلام با مرد غير مسلمانى كه در نهايت سبب مسلمان شدن وى شد (شر‌ح اين روايت را در كتاب آداب معاشرت در اسلام، ‌ص۳۸ به بعد نوشته‌ ايم).

[21] همانند حلم و بردبارى امام مجتبى عليه السلام و پيشنهاد كمك به حل مشكل مرد شامى كه به آن حضرت جسارت‌ هاى فراوانى كرده بود، كه اين برخورد زيبا او را متحوّل كرد (بحارالانوار، ‌ج۳۴، ‌ص۳۴۴، ذيل ‌ح۱۷)‌‌؛ (کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۱۴۵).

[22] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (ط- قم)‌، ج۱۱، ص910، ح78.

[23] ر.ک: شر‌ح و تفسير لغات قرآن براساس تفسير نمونه، ‌ج۲، ‌ص۳۵۱.

[24] کشتی نجات (چهل حدیث از پیامبر (ص))، ‌ص۱۵۷.

captcha