آسیب شناسی مهدویّت از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

آسیب شناسی مهدویّت از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


مدعیان دروغین! / برداشت غلط از انتظار فرج / زمینه سازی با گناه! / سستی و مسئولیت گریزی / ملاقات گرایی / تطبیق نشانههای ظهور / تعیین زمان ظهور / مهدی هراسی / به سوی بازشناسی مجدد‌

در خصوص مسئلۀ مهدویّت مطالب فراوانی وجود دارد به‌طوری‌که این مسئله جنبۀ اسلامی و شیعی و سیاسی پیدا کرده و به همین دلیل از اهمیت فراوانی برخوردار است.

متأسفانه در حال حاضر برخی گروه‌های منحرف از مهدویّت سوء استفاده‌های فراوانی می‌کنند،[1] به نحوی که مسئلۀ مهدویّت، سال‌های زیادی است که در تحت پوشش یک عناوین دیگر قرار گرفته و شکل و شمایل خودش را از دست داده و سبب شده که عدّۀ زیادی از آن فاصله بگیرند.[2]

در این میان دو گروه با تعالیم مربوط به امام زمان عجّل اللَّه تعالی‏ فرجه الشریف مبارزه می‌کنند: گروه اول دشمنان خارجی هستند که با شبهه‌افکنی سعی می‌کنند عقیده به مهدویّت را از شیعه بگیرند تا آینده روشنی را برای خود تصور نکنند و به راحتی بر آنان غلبه کنند. گروه دوم افرادی هستند که درون خود ما هستند و دانسته و یا ندانسته این برنامۀ جهانی را سست می‌کنند و به آن شکل خرافی می‌دهند و دشمنان خارجی نیز از آن برای تضعیف دین استفاده می‌کنند.[3]

در این نگاشته به مهمّ‌ترین آسیب‌هایی که فرهنگ مهدویّت را تهدید می‌کند در عناوین ذیل مورد بررسی قرار می‌دهیم.

مدّعیان دروغین!

در طول تاریخ اسلام، تقریباً از همان قرن نخست، به نام کسانی برخورد می‌کنیم که با گذاردن نام «مهدی موعود» بر خود، و یا چسباندن این عنوان از سوی دیگران به آنها، داعیه‌های بزرگی داشتند، یا برای آنها قائل بودند. گرچه هیچ ‏کدام از این مدّعیان نه تنها توفیق اصلاح جهان را نیافتند و دنیای پر از ظلم و جور را، از عدالت و داد پر نکردند؛ حتّی در محیط کوچک خود نیز مبدأ یک حرکت مختصر اصلاحی نبودند.

شاید نخستین کسی که این نام را بر او گذاشتند هر چند راضی به این کار نبود محمّد حنفیه فرزند علی علیه السلام البتّه از مادری غیر از فاطمه علیها السلام بود که گروه «کیسانیه» اعتقاد داشتند او مهدی موعود است و پس از مرگ او، سر و صدا بلند کردند که او هرگز نمرده است؛ بلکه در کوه «رضوی»[4] در میان دو شیر قرار گرفته‏ که حافظ و نگهبان اویند!

درحالی‌که می‌‏دانیم «محمّد حنفیه» در سال 80 یا 81 هجری وفات کرد و در بقیع (گورستان معروف مدینه) به خاک سپرده شده، و خوشبختانه امروز دیگر سر و صدایی از این گروه به گوش نمی‌رسد.

سپس بعضی از خلفای جبّار عبّاسی برای رسیدن به مقام خلافت و استفاده از عقاید پاک مذهبی گروهی از مردم ساده‌دل برای نیل به این هدف، با توجّه به آمادگی ذهنی مردم مسلمان درباره مهدی موعود، با همین عنوان قدم به میدان گذاردند و خود را مهدی معرفی کردند. ولی گذشت زمان نشان داد که نه تنها مهدی نبودند، بلکه از ستمکارانی بودند که باید به دست مهدی و با شمشیر او نابود شوند!

این امر همچنان ادامه یافت و هر از چندی، کسی مدّعی مهدویّت‏ شد و گروهی را گرد خود جمع کرد و به گمراه ساختن آنها پرداخت؛ امّا این مهدی‌های موسمی و فصلی، هیچ‌کدام دیری نپاییدند که نقشه‌های‌شان نقش بر آب شد!

زیرا دعوی مهدویّت به همان اندازه که برای جلب موقّت گروهی از عوام، دل‌انگیز و رؤیایی است، خطرناک و دور از مصلحت سودجویان است؛ چون مهدی باید جهان را پر از عدالت کند و این چیزی است که زود مدّعیان دروغین را رسوا می‌کند.

در میان این مدّعیان دروغین همه‌گونه افراد بودند. در بعضی نشانه‌های بیماری روانی و سبک‌مغزی و حدّاقل ساده‌لوحی دیده شده، درحالی‌که بعضی جاه‌طلب و دنیاپرست بودند و به خاطر اشباع همین روحیه، بدون مطالعه عواقب کار، این دعوی را عنوان کردند.

بعضی دیگر، آلت دست دشمنان شناخته‌شدۀ اسلام بودند که از وجودشان برای انحراف فکر مسلمانان از مسائل حیاتی که با آن روبه‌رو بودند؛ و یا برای ایجاد تفرقه و نفاق و تضعیف قدرت مذهبی مخصوصاً قدرت روحانیون که همواره مزاحم سرسخت آنها بودند، استفاده می‌شد.

خلاصه، این بازی ادّعای مهدویّت همچنان ادامه یافت تا این اواخر که «سید محمّد علی باب» را به روی صحنه آوردند.

گرچه او در آغاز، جرأت چنین ادّعائی را نداشت، بلکه طبق اسناد زنده و گواهی سخنان خودش که امروز در نوشته‌ها موجود است، مدّعی مهدویّت نبود، بلکه به همین مقدار قانع بود که او را «باب» و «نائب خاصّ مهدی» بدانند.

ولی با گذشت زمان و جمع‌شدن عدّه‌ای اطراف او و تحریک آنها که در پشت صحنه سر نخ این برنامه را در دست داشتند، ادّعای خود را به قائمیت (مهدویّت) تغییر داد.[5]

قرائن و اسنادی که از تاریخ زندگی او و پیروانش جمع‌آوری شده، نشان می‌دهد که دعوی او از هر سه‏ امر سرچشمه می‌گرفت؛ یعنی، هم از ناحیه عمّال دولت‌های استعماری همچون «روسیه تزاری» در آغاز، و «انگلستان» و «آمریکای میراث‌خوار استعمار» در ادامه، رسماً «تحریک» و «تقویت» و «حمایت» می‌شد؛ و هم جاه‌طلبی خاصّی که بر وجود او مستولی بود او را آرام نمی‌گذاشت؛ و هم خالی از یک نوع ناراحتی روانی نبود.[6]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توجّه مردم به مسائل دینی بسیار زیاد، و مسائل مذهبی در گوشه و کنار مطرح شد. از جمله این مسائل، امور مربوط به حضرت ولیّ ‏عصر علیه السلام است، که روزبه‌روز توجّه مردم به آن بیشتر می‌شود. طبیعی است که هر چه علاقۀ مردم به امام‏ زمان‏ علیه السلام بیشتر و عشق آنها به حضرت شعله‌ورتر گردد، بازار مدّعیان دروغین و قلّابی نیز رونق بیشتری پیدا می‌کند.[7]

اخیراً متأسّفانه با داغ‌شدن بازار مدّعیان دروغگو، هر از گاهی شخصی از گوشه‌ای بر می‌خیزد و ادّعای علم غیب و ارتباط با امام‏ زمان‏ علیه السلام می‌کند. به عنوان نمونه چندی پیش زنی ادّعا کرده بود که از سوی امام‏ زمان‏ عجّل اللَّه تعالی‏ فرجه الشریف فرستاده شده تا مردم را هدایت کند. قرآنی نیز به مردم ارائه می‌کرد و مدّعی بود امام‏ زمان‏ عجّل الله تعالی فرجه الشریف به او داده است. پول فراوانی از مردم گرفته تا خدمت امام‏ زمان‏ ببرد! بعد روشن شد که همه این سخنان دروغ بوده، و پول‌ها را در بانک ذخیره کرده، و قصد داشته بدین وسیله از مردم اخّاذی کند![8]

همین امروز، در میان نامه‌هایی که برای ما آمده است، نامه‌ای بود که نوشته بود: «برگه‌ای به دست ما رسیده، به نام این که سیّد حسنی در عراق ظهور کرده است و مردم را دعوت کرده است و مراجع را به مباهله خوانده است!».[9]

امّا آنچه مهم است اینکه مردم و عاشقان امام‏ زمان علیه السلام‏ باید مواظب این مدّعیان دروغین باشند، تا از احساسات پاک و عشق و علاقۀ خالصانۀ آنها سوءاستفاده نکنند، و بر مسئولین حکومت اسلامی نیز لازم است همچون گذشته با آنها برخورد کرده، و به مردم هشدارهای لازم را بدهند.[10]

از جمله از این سوء استفاده‌هایی که مرتب گزارش می‌شود باید جلوگیری شود و هر روز خبری می‌آورند که کسی فرزند چندم امام زمان عجّل اللَّه تعالی‏ فرجه الشریف، یا نائب ایشان است و باید نسبت به این مسائل روشنگری شود. زیرا دشمنان سعی می‌کنند که شکل خرافی به مهدویّت بدهند زیرا وقتی بخشی از مذهب با خرافات آمیخته شود، دین ارزش خود را از دست می‌دهد.[11]

برداشت غلط از انتظار فرج

دوست‌داران امام زمان عجّل اللَّه تعالی‏ فرجه الشریف باید دقت کنند که فقط با دعای ندبه و توسل، ایشان ظهور نمی‌‌کند و باید سعی کنند امام زمانی باشند.[12]

گفتنی است در این مسیر بسیاری از دعاها از مسیر اصلی منحرف شده و به خاطر از دست‌دادن روح و فلسفۀ اصلی، شکل تخدیری‏ به خود گرفته، تا آنجا که دعا [برای تعجیل ظهور] در نزد بعضی، پوششی برای تن‌دادن به تنبلی، فرار از زیر بار مسئولیت، ابراز دین‌داری کاذب، عدم تحمّل مشکلات و وسیله‌ای برای فریب وجدان خود و دیگران گردیده است‏.[13]

آنچه لازم است، خودسازی و دیگرسازی است: «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ».[14] دنیا، پر از فساد شده است و جنایتکاران دنیا، جنایت، را به حدّ اعلا رسانده‌اند! دو دولت یاغی و جانی، تمام قوانینی را که خودشان تصویب کرده‌اند، قوانین بین المللی و قوانین انسانی و قوانین بشری، همه را زیر پا گذاشتند! اسرائیل، هر روز، می‌کشد و ویران می‌کند و از بین می‌برد! آمریکای جنایتکار هم مسابقه جنایت گذاشته است! نه تابع قانونی هستند و نه تابع حکمی و نه هیچ کانونی را در دنیا به رسمیت می‌شناسند و نه عاطفه انسانی دارند و نه رحم! واقعاً، وقتی انسان می‌بیند، این همه از ملّت مظلوم فلسطین و [لبنان] کشته شود، خانه‌های‌شان ویران شود، دنیا هم خاموش است، اینجاست که ظلم و فساد به اندازه کافی هست، باید «عِبَادِی الصَّالِحُونَ»، ان شاء الله، از نفس گرم منتظران، یک فعّالیّت همگانی بشود.[15]

لذا آن کس که برای ظهور مصلح جهانی دعا می‌کند، باید برای اصلاح خویش و جامعه خود بکوشد و آن کس که در انتظار منجی بشریت و امام بر حق به سر می‌برد، خود نیز همچون سربازی فداکار و گوش به فرمان، برای جانبازی در راه اسلام و نجات ستمدیدگان، تلاش ‏کند.[16]

با این تفاسیر مفهوم انتظار اگر به مفهوم واقعی در جامعه و فرد پیاده شود یک عامل مهم تربیت و خودسازی و تحرّک و امید خواهد بود.[17]

از جمله مدارک روشنی که این موضوع را تایید می‌کند این است که در ذیل آیه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ‏ ...؛[18] خداوند به آنها که ایمان دارند و عمل صالح انجام می‌دهند، وعده داده است که حکومت روی زمین را در اختیارشان بگذارد»، از پیشوایان بزرگ اسلام نقل شده است که منظور از این آیه ««هُوَ الْقائِمُ‏ وَ اصْحابُهُ‏؛ مهدی و یاران او هستند».[19] در حدیث دیگری می‌خوانیم: «نَزَلَتْ فی الْمَهْدی‏؛ این آیه در بارۀ مهدی ع نازل شده است».

در این آیه مهدی علیه السلام و یارانش به عنوان «الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏؛[20] آنها که ایمان و عمل صالحی دارند» معرفی شده‌اند. بنابراین تحقق این انقلاب جهانی بدون یک ایمان مستحکم که هرگونه ضعف و زبونی و ناتوانی را دور سازد، و بدون اعمال صالحی که راه را برای اصلاح جهان بگشاید امکان‌پذیر نیست. و آنها که در انتظار چنین برنامه‌ای هستند، هم باید سطح آگاهی و ایمان خود را بالا ببرند و هم در اصلاح اعمال خویش بکوشند.

تنها چنین کسانی هستند که می‌توانند نوید همگامی در حکومت او به خود دهند، نه آنها که با ظلم و ستم همکاری دارند و نه آنها که از ایمان و عمل صالح بیگانه‌اند و نه افراد ترسو و زبونی که بر اثر ضعف ایمان از همه چیز حتی از سایۀ خود می‌ترسند و نه افراد سست و بی حال و بیکاره‌ای که دست روی دست گذارده و در برابر مفاسد محیط و جامعه‌شان سکوت اختیار کرده و کم‌ترین تلاش و کوششی در راه مبارزه با فساد ندارند.[21]

به هر حال این اشتباه بزرگ را باید به طور کامل از مغزها بیرون کرد که مصلح بزرگ جهانی برنامه‌ای دارد که تمام اصولش بر محور معجزات دور می‌زند، همه پیروزی‌ها و فتح‌ها، انقلاب‌ها و اصلاح‌ها، دگرگونی‌ها و تحوّل هایش روی اصول اعجاز صورت می‌گیرد، او و چند نفر به پا می‌خیزند، درحالی‌که سایرین تماشاچی خواهند بود، دنیایی را که هیچ‌گونه آمادگی برای حکومت واحد عادلانۀ جهانی بر اساس عالی‌ترین ارزش‌های انسانی ندارد، یک شبه، با دم مسیحایی آماده می‌کنند، و برق‌آسا عناصر غیر قابل اصلاح را نابود، و همۀ افکار را به سطح بالا می‌کشند، و پرچم حقّ و عدالت را در سراسر عالم به اهتزاز در می‌آورند!

نه، هرگز چنین نیست؛ مگر سایر پیامبران الهی و مصلحان آسمانی چنین برنامه‌ای داشته‌اند که او هم داشته باشد؟! مگر او یک استثنا در عالم خلقت است؟! مگر شخص پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم از تمام امکانات و اسباب طبیعی برای پیشبرد اهداف خود استفاده نمی‌کرد؟! مگر در میدان نبرد، هیچ‌یک از محاسبات و نقشه‌ها را از نظر دور می‌داشت؟! بنابراین شکی نیست او هم تا آنجا که ممکن است از عوامل و اسباب طبیعی استفاده می‌کند، و امدادهای خاصّ الهی مخصوص به موارد نارسایی این اسباب است.

با در نظر گرفتن این حقیقت، روشن می‌شود که آماده‌ساختن زمینه برای چنان تحوّلی، از شرایط نخستین آن تحوّل است.[22]

زمینه‌سازی با گناه!

آنچه در دنیای کنونی کم داریم آگاهی از عواقب دردناک و خطرناک نظام فعلی جهان و عوامل و علل آن است وگرنه ظلم و فساد به حدّ کافی وجود دارد.

معمولا افراد سوءاستفاده‌چی برای پنهان‌داشتن چهرۀ واقعی خود، سعی می‌کنند در گوشه و کنارِ قوانین و مقررات، جمله‌ای یا تبصره‌ای پیدا کنند که بتوانند آن را به نحوی طبق مقاصد خود تفسیر کنند، در مسئله انتظار مصلح جهانی نیز این موضوع به خوبی به چشم می‌خورد، زیرا بعضی می‌گویند:

اگر شرایط ظهور آن مصلح بزرگ، پر شدن زمین از ظلم‏ و فساد است – آن‌چنآنکه در روایات اسلامی وارد شده - پس چرا ما در این عصر و زمان مبارزه با فساد کنیم و با ظلم و ستم بجنگیم؟! یا سراغ امر به معروف و نهی از منکر برویم، با این عمل آن انقلاب بزرگ را به تأخیر بیندازیم؟!

اگر بخواهیم درست فکر کنیم نه تنها نباید گام در جهت اصلاح برداشت، بلکه برای تسریع آن ظهور بزرگ، باید کمک به فساد، فسادی هرچه وسیع‌تر و دامنه‌دارتر کرد تا شرط ظهور آن مصلح بزرگ زودتر تحقق یابد!

این سخن را می‌توان به شکل دیگری تشریح کرد، و آن اینکه: انتظار ظهور آن مصلح بزرگ عاملی برای تخدیر توده‌ها در راه مبارزه با ظلم و فساد است، مردم را تشویق به سکوت و یا همکاری با ظالمان و ستمگران می‌کند، و این موهبت بزرگی برای استعمار و استعمارگران خواهد بود که «استعمارشدگان» با دست خود زنجیر را به گردن خود بگذارند.

گمان نمی‌کنیم آنها که به چنین منطقی دست می‌زنند واقعاً به آن عقیده داشته باشند؛ بعید نیست این ماسکی باشد که برای پوشاندن چهرۀ اصلی کارهای خود، به صورت می‌زنند، ولی در هر صورت ایرادی است که باید پاسخ آن روشن گردد، خواه ایرادکنندگانش مؤمن به آن باشند یا غیرمؤمن.[23]

باید توجه داشت که در انقلاب وسیع جهانی آن مصلح بزرگ، تماشاچی، و بی طرف مفهوم ندارد. زیرا اگر به سود اجتماع است، تمام افراد متعهد وظیفه دارند در آن شرکت کنند و اگر زیان‌بخش است، همه وظیفه دارند با آن مبارزه کنند. اما فرض این که یک انقلاب گسترده، نه زیانی به حال اجتماع داشته باشد و نه سود، فرض محال است.

بنابراین هر یک از ما از همین حالا باید موقعیت خودمان را در انقلاب آن مصلح بزرگ روشن سازیم و صف خود را مشخص کنیم.

من اگر امروز کمک به ظلم و فساد کنم، چگونه ممکن است به هنگام برپا شدن آن انقلاب، در صف مصلحان و رزمندگان بر ضد ظلم باشم؟! با این عمل بی شک در صفّ مخالف قرار خواهم گرفت. مگر غیر از این است که ظهور آن مصلح جهانی برای‏ ریشه‌کن‌ساختن و نابودکردن ظالم است؟ بنابراین من با کمک به ظلم و فساد باید آمادۀ پذیرش شمشیر آن مصلح بزرگ بر گردن خویش باشم، نه قرارگرفتن در صف یاران و سربازان او. به تعبیر دیگر معقول نیست ما کمک به تسریع انقلابی کنیم که خود جزء تصفیه‌شدگان آن خواهیم بود، این درست به آن می‌ماند که آتشی برافروزیم که شعله هایش اول دامان خود ما را خواهد گرفت.

اگر می‌خواهیم موقعیت خود را در این مبارزه مشخص کنیم، از هم‌اکنون باید حساب خود را از ظلم و ظالم و فاسد و مفسد جدا سازیم.

خلاصه اینکه به فرض که ما به کمک‌کردن به ظلم و ستم، انقلاب را پیش بیندازیم، نابودی خودمان را نیز به عنوان یک ستمگر پیش انداخته‌ایم.

از سوی دیگر برخلاف آنچه بعضی تصور می‌کنند برای تسریع ظهور مصلح جهانی، آنچه لازم است آمادگی و تشنگی محیط است، نه وجود ظلم و فساد.

البته نمی‌توان انکار کرد که افزایش ظلم و فساد یکی از عوامل آمادگی است، چه اینکه وقتی مردم جهان ثمرۀ تلخ و شوم تبعیض‌ها و بی عدالتی‌ها را بچشند، ناراحت می‌شوند و در جستجوی یک طریق اصلاح و یافتن یک مصلح جهانی گام بر می‌دارند، و به گفتۀ شاعر:

همه از ظلم و ستم خسته شده‏              رهروی راهبری می‌جویند

موضوع دیگر اینکه مدت‌هاست که جهان از ظلم و فساد پر شده است، چه ظلم و فسادی بالاتر از این همه جنگ‌ها و خونریزی‌ها و غارت‌گری‌ها و استعمارها در اشکال مختلف، و جنایات و تبیعض‌های ناروا و تقلب‌ها و خیانت‌ها و مفاسد اخلاقی دیگر، بنابراین لزومی ندارد چیزی بر آن مفاسد بیفزاییم.

آنچه در مورد آن کمبود شدید احساس می‌شود آگاهی‏ از «عواقب» این وضع از یک سو و «علل و عوامل» آن از سوی دیگر است.

منتظران واقعی باید تمام تلاش و کوشش خود را در این دو قسمت به کار برند، نتیجه وضع کنونی را روشن سازند و علل اصلی آن را نیز مشخص کنند تا آمادگی که شرط ظهور است انجام یابد.[24]

سستی و مسئولیت‌گریزی

موضوع قیام یک مصلح جهانی که به وضع نابسامان جوامع بشری سامان بخشد و تبعیض‌ها، بی عدالتی‌ها، جنگ و خونریزی و مفاسد را از محیط زندگی انسان‌ها برچیند، یکی دیگر از مسائلی است که طرفداران گرایش به مذهب در پناه انگیزه‌های استعماری روی آن تکیه می‌کنند.

گاهی گفته می‌شود که چنین انتظاری، افراد را در یک عالم رؤیایی فرو برده و از آنچه در اطراف آنها می‌گذرد، غافل می‌سازد و آنها را به فرار از زیر بار مسئولیت‌های اجتماعی تشویق می‌کند.

به عبارت دیگر از نظر فردی، عاملی است برای رکود و توقّف، و از نظر اجتماعی وسیله‌ای است برای خاموش‌ساختن جنبش‌های ضدّ استعماری، و به هر شکل اثر تخدیری‏ دارد.[25]

ممکن است برای شما نیز این سؤال پیش آید که: سخن از آینده جهان بشریت، چه نتیجه‌ای برای امروز ما می‌تواند داشته باشد؟

امروز با هزاران مشکلات و گرفتاری دست به گریبانیم و باید برای پیروزی بر این مشکلات بیندیشیم، ما را با فردا چه کار؟ آینده بالاخره خواهد آمد، خوب باشد یا بد، آنها که تا آن روز زنده‌اند از مواهبش برخوردار می‌شوند، و آنها که نیستند خدا رحمتشان کند!

به هر حال، این مسئله فعلًا «نسیه» است و اثر مثبت و سازنده‌ای در زندگی امروز ما ندارد!

سخن [فوق] را کسانی می‌گویند که همیشه با دید سطحی‏ حوادث را می‌نگرند، و تصوّر می‌کنند امروز از دیروز و فردا جداست و جهان را مرکب از واحدهای پراکنده و از هم گسسته می‌پندارند.

ولی با توجّه به اینکه ریشه‌های «حوادث امروز» در گذشته است و آینده را هم از امروز باید بسازیم، و این که توجّه به یک آیندۀ «تاریک» یا «درخشان» انعکاس فوری در زندگی امروز و موضع‌گیری‌های ما در برابر حوادث دارد، روشن می‌شود که ما به خاطر امروز هم که باشد، باید گذشته و آینده را مورد بررسی دقیق قرار دهیم.

امّا عجب اینکه، بعضی از نویسندگان نه تنها جنبۀ مثبت این قضیه را منکر شده‌اند بلکه تصریح کرده‌اند که در انتظار چنان آینده ای‌بودن، اثرات منفی در کاربرد نیروهای اجتماعی امروز دارد و آنها را کند می‌سازد!

و عجب‌تر اینکه، بعضی معتقدند ایمان به وجود یک آیندۀ روشن، بازتابی از محرومیت‌های طبقۀ شکست‌خورده است، که غالباً در شکل مذهبی خودنمایی کرده.

ولی انکار نمی‌توان کرد که عدّه‌ای کوته‌فکر از مسئلۀ انتظار سوء استفاده کرده و به عنوان اینکه ما منتظر چنان ظهوری هستیم تمام مسئولیت‌ها را از دوش خود برداشته و به جای همۀ آنها مسئله انتظار را - آن هم محدود به زبان – گذارده‌اند![26]

ملاقات‌گرایی

همیشه، از مهمّ‌ترین مسائل سازنده، از سوی بعضی بدترین سوء استفاده‌ها شده است. مسئله مهدویّت هم همین طور است. افراد نادرستِ گناهکارِ آلوده تحت عنوان مسائل مربوط به مهدویّت، گاهی افراد را اغفال می‌کنند و سوء استفاده می‌کنند؛ در مجالس می‌آیند می‌گویند، چشم‌های‌تان را ببندید که حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف آمد و بوی حضرت را می‌شنویم و دیشب ایشان را دیدم و...!

این گونه برخوردها، یا ناشی از فکر کوتاه است و یا توطئه‌ای در کار است که می‌خواهند ابهت مسئله را بشکنند و خراب کنند! ما باید به هوش باشیم و جلوی این سوء استفاده‌ها را بگیریم! لباس روحانیت بسیار مقدّس است، ولی از همین لباس بسیار مقدّس، یک کسی ممکن است سوء استفاده بکند! ما باید مراقب باشیم! آنانی که ناآگاهند را باید بیدارشان کنیم.

ما مأمور نیستیم که اصرار به دیدن حضرت داشته باشیم. کسی ممکن است خدمت حضرت مشرّف بشود، امّا آنانی که مشرّف شدند، خبری نمی‌دهند؛ آنان، تظاهر به این مسائل نمی‌کنند. بر اساس رواج همین تفکر غلط، خیلی‌ها می‌آیند پیش ما و می‌گویند: «آقا! دعا کنید تا حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را ببینیم»! نباید یک چنین امیدی را و یا یک چنین فکری را در جامعه ایجاد کنیم. إن شاء الله می‌مانیم و ظهور حضرت را می‌بینیم.[27]

تطبیق نشانه‌های ظهور

تطبیق‌دادن پاره‌ای از علامات ظهور آن حضرت ‌عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف با توجیهات بی اساس و گاه مضحک و بدون هیچ حجت شرعی، آن هم از سوی کسانی که تخصصی در این مسائل ندارند، خطر دیگری است. زیرا راه را برای سودجویان و دشمنان می‌گشاید که از این طریق استفاده کرده و آن علامات را با دست‌کاری و توجیهات خودساخته بر هرکس که مایل باشند تطبیق دهند و ضربۀ دیگری بر عقاید مردم وارد سازند.

بی‌شک تطبیقات غیر کارشناسانه هرگز حجت شرعی نمی‌شود و نشر آنها سبب اشتباه و انحراف گروهی خواهد شد و حربه به دست دشمنان برای انکار اصل این موضوع مقدس می‌دهد و مسئولیت سنگینی در پیشگاه الهی دارد.

توسّل به علامات و تطبیق آن بر اشخاص به فرض محال که صحیح باشد، با فراموش‌کردن علائم حتمیه، انحراف و اشتباه بزرگ دیگری است که نشان می‌دهد این افراد آگاهی کافی برای ورود در چنین مسائلی ندارند. خطر این‌ گونه کارها هنگامی آشکارتر می‌شود که پس از نشر آن، دشمنان اسلام و شیعه در خارج از کشور آن را به عنوان مستمسکی بر ضدّ نظام جمهوری اسلامی و اینکه آنها می‌خواهند با این بهانه بر تمام کشورهای منطقه مسلط شوند، مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند.

فراموش نکنیم بررسی روایات مربوط به علائم ظهور نیاز به بررسی رجال سند از نظر وثاقت و میزان اعتبار کتبی که در آن نقل شده و همچنین مسائل مربوط به متن از نظر ریشه‌یابی لغت و حقیقت و مجاز و کنایه و تصریح دارد و همچنین از نظر وجود و عدم معارض یک کار کاملا تخصصی است. عجیب است در دنیایی که همه جا و دربارۀ هر چیز رجوع به کارشناسان و خبرگان هر فنّ می‌کنند، عده‌ای به خود اجازه می‌دهند که در یک بحث پیچیدۀ مذهبی مربوط به نشانه‌های ظهور هر چه می‌خواهند بگویند و هر طور مایل هستید استنباط کنند.[28]

تعیین زمان ظهور

افرادی نیز با حقّه‌بازی و دروغگویی زمان ظهور حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف را مشخص و گاهی از مردم سوء استفاده مالی می‌کنند![29]

متأسّفانه این عمل ناپسند که بدون شک به تحریک بعضی از دشمنان اسلام و تشیّع انجام می‌گیرد، سال‌هاست که تکرار می‌گردد و هر سال برخی خواب تازه‌ای می‌بینند و برای ظهور ولیّ عصر ارواحنا فداه تاریخ جدیدی تعیین می‌کنند و وقتی غلط از آب درآمد خواب دیگری می‌بینند!

ظاهراً جاعلین این خواب‌ها به خیال خام خود می‌خواهند بعضی از ساده‌دلان را در مورد ظهور حضرت ولیّ عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف متزلزل سازند. غافل از اینکه مسلمانان هر قدر هم ساده‌دل باشند گوش به این‌گونه اباطیل نمی‌دهند. تازه به‏ فرض اینکه کسی چنین خوابی ببیند، از نظر مبانی مذهبی به هیچ ‏وجه اعتبار ندارد.[30]

از نظر روایات متعدد اسلامی و اجماع علمای امامیه نیز مسلم است که تعیین وقت برای ظهور آن بزرگوار جایز نیست و هر کس چنین ادعایی کند باید او را تکذیب کرد. چراکه این‌گونه تعیین وقت‌ها مخصوصاً اگر همراه با تعیین فرماندۀ لشکر امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف و فرماندۀ لشکر مخالفان و تطبیق آن بر اشخاص موجود باشد. [وقتی چنین تعیین وقت و تطبیقی انجام شود،] بعد از آنکه خلاف آن ظاهر شد ضربۀ سختی بر عقاید مردم نسبت به آن وجود مقدس که قطب عالم امکان است وارد می‌سازد و آن را سست می‌کند و شاید یکی از اهداف گردانندگان اصلی نیز همین بوده است.[31]

[در پاسخ به] کسانی که از زمان‏ ظهور حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف که جز خداوند کسی از آن اطّلاع ندارد، می‌پرسند نیز [باید گفت] تو آماده و منتظر باش؛ یعنی کاری کن که جزء یاران و سربازان آن حضرت باشی. با زمان ظهورش کاری نداشته باش.[32]

بی‌تردید کسانی که می‌آیند و خبر از نزدیک‌شدن ظهور می‌دهند، کارشان برای متزلزل کردن دل‌هاست! من فراموش نمی‌کنم که قبل از سال 1414 هجری قمری، یک شایعۀ مفصلی پخش کردند که در سال 1414 هـ ق حضرت می‌آید!

هر کس وقت ظهور را تعیین کند، به ما دستور داده شده که تکذیبش کنیم و او را آدم کذّاب و درغگو بدانیم! هر کسی ادعای رؤیت کند، وظیفه‌مان این است که تکذیبش کنیم! مسائل مهدویّت را به سطح پایین، نباید نازل دهیم! امام زمان علیه السلام به این کار راضی نیست! همیشه، ما، گرفتار دوستان نادان بودیم و دشمنان دانا! الان هم گرفتاریم! البته در هر دو جبهه، باید کوشید. منتهی در این دو جبهه، دوستان نادان را بیش‌تر باید ارشاد کرد. حالا اگر یک جریان‌هایی باشد و یک حساب و کتابی، با آنان باید مبارزه کرد! در همۀ این مراحل، باید با منطق برخورد کرد.[33]

البته ظهور آن حضرت مشروط به شرایطی است که اگر آن شرایط تحقّق یابد، نزدیک‏ است و اگر تحقّق نیابد دور است و به تعبیر دیگر: مؤمنان می‌توانند با فراهم‌کردن شرایط ظهور، یعنی خودسازی و آمادگی کامل و دعاهای پی‌درپی، ظهور آن حضرت را از نزدیک‏ سازند و هرگاه این امور ترک شود ظهور به تأخیر خواهد افتاد، بنابراین ظهور از یک نظر نزدیک‏ است و از یک نظر دور و امیدواریم که به لطف پروردگار نزدیک‏ باشد.[34]

مهدی‌هراسی

بعضی کوته‌فکران چنین می‌پندارند که آن حضرت به هنگام قیامش بی مقدّمه دست به سلاح می‌برد و طبق آن افسانه دروغین «آن قدر خون می‌ریزد که خون به رکابش می‌رسد»!

[این تحریف در حالی است که آن حضرت] نخست از طریق رهبری فکری و روشنگری در همه زمینه‌ها، می‌پردازد. به تعبیر رسای مذهبی‏ «اتمام حجّت» می‌کند؛ آنچنان که هر کس کمترین آمادگی برای پذیراشدن منطقی آیین حق داشته باشد روشن شود، و تنها کسانی باقی بمانند که جز از طریق توسّل به زور و خشونت اصلاح‌پذیر نیستند.

از قرائن روشن بر این موضوع گذشته از این که دلیلش با خود آن است اینکه می‌دانیم روش او روش پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم است. [رسول خدا] سیزده سال تمام در مکه به دعوت پنهان و آشکار مشغول بود و آنها که پذیرای حق بودند گرد او را گرفتند، ولی گردن‌کشان یاغی و زورمند که اکثریت تودۀ نادان را به دنبال خود می‌کشانیدند در برابرش بپاخاستند و او به ناچار به مدینه آمد و با تشکیل حکومت اسلامی و فراهم‌ساختن قدرت، در برابر آنها ایستاد و راه خود به سوی یک دعوت عمومی گشود.

به هر حال، آن حضرت در این روش همانند پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم عمل می‌کند. ضمن اینکه در عصر او سطح افکار عمومی بالاتر آمده و توسّل به منطق ضرورت بیشتری دارد، همان‌گونه که در برابر خشونت روزافزون گردن‌کشان زورگو، خشونت لازم است.

مسلّماً انقلاب او در پاره‌ای از قسمت‌ها یک انقلاب خونین خواهد بود، و خون‌های کثیف کالبد جامعه بشری با تیغ او بیرون خواهد ریخت و در هیچ جامعه فاسدی جز از این راه اصلاحات بنیادی مایه نخواهد گرفت. ولی مفهوم این سخن آن نیست که او بی حساب خون می‌ریزد و بی دلیل می‌کشد؛ درست همانند طبیبی است که در خون‌گرفتن از کالبد بیمار نهایت دقّت را به عمل می‌آورد!

تنها این سؤال باقی می‌ماند که پس این همه تعبیرات مربوط به «قیام به شمشیر» در مورد مهدی‏ علیه السلام چه مفهومی دارد؟ اما حقیقت این است که منظور از قیام مهدی علیه السلام به سیف، همان اتّکای بر قدرت است. برای اینکه چنین گمان نشود که این مصلح بزرگ آسمانی به شکل یک معلم، یا یک واعظ، و یا راهنمای مسائل اجتماعی ظاهر می‌شود و رسالت او تنها اندرزدادن مردم است.

بلکه او یک رهبر دورگر و دوراندیشی است که نخست از حربۀ منطق بهره‌گیری کافی می‌کند، و آنجا که گفتار حقّ سودی نبخشد - که در مورد بسیاری از زورگویان و جبّاران سودی هم نخواهد داد - دست به شمشیر می‌کند؛ یعنی متوسّل به قدرت می‌شود و ستمکاران را بر سر جای خودشان می‌نشاند، یا در صورت لزوم، وجود کثیفشان را از سر راه بر می‌دارد.[35]

سخن آخر: (به سوی بازشناسی مجدد)

واقعیت مسئله این است که هر چه ما به ظهور نزدیک‌تر می‌شویم باید تلاش بیشتری در معرفی فرهنگ مهدویّت و برنامۀ جهانی حضرت مهدی موعود عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف صورت بگیرد.

باید در مسئله مهدویّت با دقت بسیار زیاد اقدامات اساسی صورت بگیرد و کلیۀ احادیثی که در این ارتباط وجود دارد، بررسی شود.

ما باید نقاط آسیب‌پذیر [مباحث مهدویّت] را شناسایی کرده و اصلاح کنیم و اجازه ندهیم تا دشمنان اسلام و مهدویّت به سوء استفاده از آن بپردازند.[36]

پژوهش، تهیه و تنظیم: معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir

منابع:
1. حکومت جهانی مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف

2. بیانات معظم له


[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیران مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم، 1/4/1389.

[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مجله انتظار، بهار و تابستان 1383، شماره 11 و 12.

[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیر و کارکنان پژوهشکده مهدویت، 23/3/1387.

[4] «رَضوى» بر وزن «رعنا» کوهى در نزدیکى مدینه است، علّت ذکر نام این کوه را در دعاى ندبه، در کتاب «پاسخ به پرسش هاى مذهبى» ذکر کرده ‏ایم.

[5] در کتاب «ظهور الحق» که مورد قبول این فرقه است (در صفحه 173) مى ‏خوانیم که «باب» در اواسط سال 1265 در زندان ماکو طى نامه ‏اى به ملّا عبد الخالق نوشت: «انا القائم الحق الّذى انتم بظهوره توعدون» و ملّا عبد الخالق پس از این جریان از ادّعاى او سخت ناراحت شد.

[6] دلیل بر ناراحتى روانى او علاوه بر محتویات کتاب هاى او و الفاظ و عباراتى که کاملًا شبیه الفاظ یک بیمار روانى است، این که در کتاب «کشف الغطاء» از «میرزا أبو الفضل گلپایگانى» که از سران آنهاست مى‏ خوانیم که مجتهدین تبریز پس از بازجویى از «باب» در آن مجلس معروف گفتند: «سخنان تو خون تو را براى ما مباح مى ‏کند امّا علّت اینکه دستور اعدام تو را نمى ‏دهیم احتمال خبط دماغ تو است». (حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص295).

[7] سوگندهاى پر بار قرآن، ص533.

[8] از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم )، ص165.

[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مجله انتظار، بهار و تابستان 1383، شماره 11 و 12.

[10] سوگندهاى پر بار قرآن، ص533.

[11] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس و پژوهشگران موسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت)، 14/2/1393.

[12] همان.

[13] پیدایش مذاهب، ص108.

[14] انبیاء، آیه105.

[15] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مجله انتظار، بهار و تابستان 1383، شماره 11 و 12.

[16] کلیات مفاتیح نوین، ص189.

[17] پیام قرآن، ج‏9، ص423.

[18] نور، آیه55.

[19] بحار الانوار قدیم، ج13، ص14.

[20] نور، آیه55.

[21] تفسیر نمونه، ج‏7، ص389.

[22] پیدایش مذاهب، ص120.

[23] مسئله انتظار، ص46.

[24] همان، ص51.

[25] پیدایش مذاهب، ص113.

[26] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص90.

[27] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مجله انتظار، بهار و تابستان 1383، شماره 11 و 12.

[28] متن پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی به نامه جمعی از فضلای حوزه علمیه قم، 31/1/1390.

[29] بیانات آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی، مسجد مقدس جمکران، 7/6/1386.

[30] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص606.

[31] متن پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی به نامه جمعی از فضلای حوزه علمیه قم، 31/1/1390.

[32] از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم )، ص156.

[33] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مجله انتظار، بهار و تابستان 1383، شماره 11 و 12.

[34] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏7، ص255.

[35] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص255.

[36] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیر و کارکنان پژوهشکده مهدویت، 23/3/1387.

captcha