در یک قرن گذشته واقعه تلخى در سرزمین وحى روى داد که مسلمین را از آثار تاریخى اسلامى براى همیشه محروم ساخت و آن حادثه قدرت گرفتن وهّابیت بود.[1]
94سال پیش (سنه 1344ه ق) در هشتم شوال، هنگامى که وهابی های نادان و تکفیری در حجاز به قدرت رسیدند، در یک حرکت هماهنگ ناپخته، تمام بناهاى تاریخى اسلامى به ویژه قبور ائمه بقیع علیهم السلام را به بهانه شرک یا بدعت ویران کرده، و با خاک یکسان نمودند.[2] ولى جرأت نکردند به سراغ قبر مطهّر پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم بروند، مبادا عموم مسلمین بر ضدّ آنها قیام کنند و به اصطلاح، این «مخالفان تقیه» از دیگر مسلمانان «تقیه» کردند!.[3]
هشتم شوّال؛ روز عزای امّت اسلامی
درروز هشتم شوّال 1344ه ق، دست وهابیت نادان و بی خرد از آستین ظلم و ستمگری درآمد و بارگاه ملکوتی و بسیار باشکوه ائمه هدی علیهم السلام در بقیع را با خاک یکسان کرد و قلوب صدها میلیون شیعه جهان و اهل سنّت محبّ اهل بیت را جریحه دار نمود.[4] لذا علاوه بر آنکه شیعیان همه ساله در هشتم شوال به عزاداری پرداخته و یاد و خاطره آن جنایت بزرگ را زنده نگاه می دارند، لیکن هشتم شوال تنها روز عزای شیعیان نیست بلکه تمام ملتهای مسلمان این روز را بزرگ می دارند.[5]
بازشناسی تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام به دست وهابیون
در حدود نودو چهار سال قبل یعنى در سال 1344 هـ.ق وهّابیها مدینه را تسخیر کردند. قاضى القضاتى به نام شیخ عبدالله مردم را جمع کرد و پرسید: در مورد تخریب قبور چه مى گویید؟ قطعاً قصد قاضى وهابى نظرخواهى نبود و مردم مدینه مى دانستند که آنها عدّه اى بیرحم هستند چون قبلا قبور مکه و شهرهاى دیگر را تخریب کرده بودند. از این رو عده زیادى سکوت کردند و عدّه اى هم از ترس موافقت کردند، آنها هم قبور ائمّه بقیع را که با عظمت ترین قبور آنجا بود تخریب کردند علاوه بر آن قبور زوجات پیامبر و هر چه قبر و گنبد و بارگاه بود تخریب کردند. قبر عبدالله پدر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را هم که در بقیع نبود خراب کردند و فقط قبر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را که از زمان عثمانیها به یادگار مانده بود باقى گذاشتند. البتّه آنها معتقد بودند که این بارگاه هم باید خراب شود ولى از ترس رویارویى با تمام مسلمانان از آن صرف نظر کردند که اکنون هم یک نقطه ضعف براى آنهاست، چرا که مى گوییم اگر از آثار شرک است چرا آن را باقى گذاشتند؟! و اگر بگویند به خاطر ملاحظه مسلمین است، مى گوییم که شما تقیه را حرام مى دانید و اگر تخریب را یک جا جایز و در جاى دیگر جایز ندانند. مى گوییم مگر شرک دو گونه است؟![6]
تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام؛ یک نقشه خائنانه برای نابودی تاریخ اسلام
بدیهی است حیات امّت ها با امور گوناگونى گره خورده است که یکى از آنها حفظ میراث هاى فرهنگى و آثار علمى و دینى است ، لیکن با نهایت تأسّف سرزمین وحى به خصوص مکه و مدینه بر اثر سوء تدبیر مسلمانان به دست یک جمعیت عقب افتاده و کج سلیقه و متعصّب افتاد و ارزشمندترین میراث هاى فرهنگى اسلام با بهانه هاى واهى و بسیار سست بر باد رفت، میراث هایى که هر کدام یادآور بخش هاى مهمّى از تاریخ پرافتخار اسلام بود.[7]
نمونه بارز آن قبرستان بقیع است، این قبرستان مهمترین قبرستان در اسلام است که بخش مهمّى از تاریخ اسلام را در خود جاى داده و کتاب بزرگ و گویایى از تاریخ ما مسلمین است.[8] لیکن وهابیت، میراث فرهنگی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّمو اهل بیت علیهم السلام ایشان را از بین برد و آثار فراوانی از اصحاب پیامبر، بزرگان و دانشمندان اسلام را تخریب کرد؛ وهابیت تاریخ زنده اسلام را نابود کرد.[9]
البته تنها قبور امامان و بزرگان خفته در بقیع از میان نرفت، بلکه این «قوم» هر جا اثرى گرانبها از تاریخ اسلام یافتند آن را از میان بردند و از این رهگذر خسارات غیر قابل جبرانى دامان مسلمین را گرفت.[10] زیرا این آثار تاریخى جاذبه عجیبى داشت و انسان را به اعماق تاریخ اسلام فرو مى برد.[11]
این در حالی است که تمام جهانیان سعی دارند آثار تاریخی خود را که حکایت از ریشهدار بودن تمدّن آنها می کند با هزینههای بسیاری نگهداری کنند و برای تخریب آنها جرائم سنگینی قائلند ولی این نابخردان مهمترین اثار تاریخی اسلام و تمدّن اسلامی را که قلوب مسلمین برای آن می تپد به دست نابودی سپردند و جهان اسلام را از این گنجینههای گرانقدر محروم ساختند، و خسارت عظیمی به بار آوردند که با هیچ چیز قابل جبران نیست.[12]
آری آنان به سبب همین عقاید جاهلانه و خشک، با تأسّف بسیار آثار تاریخى اسلامى فراوانى را در حرمین شریفین تخریب کردند؛ آثار ارزشمندى که مى توانست سبب پیوند نسل حاضر با تاریخ گذشته اسلام باشد که متأسّفانه همه آنها از دست رفت.[13]
تخریب بقیع؛ ارمغان توحید وارونه وهابیت
هشتم شوال روزی است که قبور فرزندان پیامبر اسلام به دست افرادی بیسواد ویران شد؛[14] وهابیت نادان و تکفیری که قبور ائمه بقیع را ویران کردند نه تنها از قرآن، سنت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و روایات معصومان علیهم السلام بی خبر هستند بلکه توحید را نیز وارونه جلوه می دهند.[15]
وهّابیان بر اثر عدم قدرت کافى علمى بر تحلیل مسائل اسلامى به خصوص مسأله توحید و شرک، گرفتار وسواس عجیبى در این مسأله شده و هر جا دستاویزى پیدا کردند به مخالفت برخاستند، در مسأله زیارت، در موضوع شفاعت، در باب بناى بر قبور و امور دیگرى از این قبیل، همه را به نحوى مخالف شرع دانسته و با مسأله «شرک» و «بدعت» پیوند زدند و با آن مخالفت نمودند.[16]
بهانه وهابیون برای تخریب بارگاه بقیع چه بود؟
به اعتقاد وهابیت ساختن بنا بر قبور سبب پرستش قبرها مى شود و این حدیث نبوى را گواه بر عدم جواز آن می گیرند:««لَعَنَ اللهُ الْیهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِیائِهِمْ مَسَاجِدَ؛ خداوند یهود را لعن کرد زیرا قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند».[17]،[18] لذا وهابى هاى نادان و تندرو به شیعیان اشکال مى کنند که چرا شما بر مزار و قبور امامان و بزرگان دینتان گنبد و بارگاه مى سازید؟[19]
ولى بر همه مسلمین روشن است که هیچ کس قبور اولیاء الله را پرستش نمى کند و میان «زیارت» و «عبادت» فرق واضح و روشنى است. ما همان گونه که به زیارت و دیدار احیا و زنده ها مى رویم و بزرگان را احترام کرده و از آنها التماس دعا مى کنیم، همین گونه به زیارت اموات مى رویم و به بزرگان دین و شهداى راه اسلام احترام مى گذاریم و از آنها التماس دعا داریم.[20]
به راستی آیا هیچ عاقلى مى گوید زیارت بزرگان در حیاتشان به صورتى که گفته شد، عبادت، کفر و شرک است؟ زیارت بعد از وفات نیز همین گونه است.[21]
اینگونه است که پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم به زیارت قبور بقیع مى رفت و روایات بسیارى در منابع اهل سنّت در مورد زیارت قبر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و زیارت سایر قبور آمده است.[22]
لذا اگر خداوند یهود را لعن کرده به سبب این بوده که قبور انبیا را سجده گاه قرار دادند، در حالى که هیچ مسلمانى هیچ قبرى را سجده گاه خود قرار نمى دهد.[23]
از این جهت زیارت قبور ربطى به عبادت ندارد، و نماز در کنار قبر پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و قبور سایر اولیاء الله هیچ مشکلى ندارد و روایت مذکور، ناظر به کسانى است که واقعاً پرستش قبور مى کردند.[24]
هم چنین کسانى که با زیارت شیعیان جهان از قبور امامان علیهم السلام آشنا هستند، مى دانند هنگام نمازهاى واجب وقتى صداى مؤذّن بلند مى شود، همه رو به قبله مى ایستند و نمازهاى واجب را به جماعت برگزار مى کنند و موقع زیارت نخست صد بار تکبیر مى گویند و بعد از زیارت نیز دو رکعت نماز مستحب رو به قبله بجا مى آورند، تا در آغاز و پایان روشن شود پرستش مخصوص خداست.[25]
ولى متأسّفانه باب تهمت و افترا و دروغ بر اثر انگیزه هاى خاصّى گشوده شده و اقلّیت وهّابیها همه مخالفان خود را به انواع تهمت ها متّهم مى سازند[26] که در خوش بینانه ترین حالت باید گفت؛ آنها بر اثر قلّت بضاعت علمى، توان تحلیل مسائل را به خوبى ندارند و حقیقت شرک و توحید را در نیافته و فرق میان زیارت و عبادت را به طور دقیق نمى دانند.[27]
تخریب قبور بقیع در سایه تفسیر خرافی وهابیت از اسلام
در سال 1344 هجری قمری وهابیها تصمیم گرفتند قبور ائمه بقیه و سایر بزرگان را که قبه و بارگاه داشتند و بیش از هزار سال برای این قبه احترام قائل بودند همه را ویران کنند لیکن در آن زمان از تمام کشورهای اسلامی به این عملکرد وهابیها اعتراض شد؛ ولی این قوم لجوج اعتنا نکردند و حتی برخی تصمیم داشتند بارگاه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را هم ویران کنند.وهابیها زمانی که هجوم جهان اسلام را فوق العاده دیدند از تخریب بارگاه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم دست نگه داشتند.[28]
شکی نیست که اساس بحثهای اسلامی را توحید و شرک تشکیل میدهد؛ ولی وهابی ها تفسیر خرافی برای این دو مسائل دارند که این تفسیر بیگانه از اسلام است و در این مساله این گروه اندک یک طرف قرار دارند وتمام جهان اسلامی شیعی و سنی در طرف دیگر قرار دارند.[29]
وهابی ها براساس برداشت نادرستی که دارند هر پدیده نو و تازه را بدعت میدانند برهمین اساس با نوآوری مخالفت میکنند؛ در حالی که نوآوری در دو شکل صورت میگیرد که یکی از آنها عرفی و دیگری شرعی است.[30]
شرک آن است که کسی چیزی یا کسی را همتای خدا بداند،حال آنکه آیات زیادی در قرآن وارد شده است که شفاعت طلبیدن شرک نیست و شفیع هرگز هم ردیف خدا نیست و فقط واسطه ای است که از خدا تقاضا می کند و اگر شرک است چرا قرآن آن را مجاز شمرده است.[31]
بدعت نیز آن است که چیزی را که جزء دین نیست به نام دین وارد دین کنند. حال اگر کار جدیدی انجام دهیم ولی به نام دین نباشد دیگر بدعت نیست زیرا اگر بدعت باشد بسیاری از کارهای وهابی ها بدعت است مثلا در زمان رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم مسجد الحرام دارای مناره و این درب های وسیع نبود و بعد آنها را درست کردند و این از باب نوآوری عرفی است و کسی قائل نشده است که اینها بدعت است و هکذا موارد بسیار دیگر.[32] به تعبیر دیگر بدعت به معنای این است که ما پدیدهای نو را به عنوان دین قلمداد کنیم؛ در حالی که نوآوریهای عرفی هرگز به معنای بدعت در دین نیست،اگر تفسیر نادرست وهابیها را در اسلام جاری کنیم باید تمام شئون اجتماعی را حرام بدانیم.[33]
آیا ساختن بنا بر روی قبور و مسجد و توسل و بوسیدن ضریح بدعت و شرک است؟
در پاسخ به این شبهه، از وهابی ها سوال می کنیم که چرا قبور بقیع را تخریب کرده اید. در جواب مى گویند شرک است. سؤال مى کنیم چرا شرک است؟ شرک آن است که غیر خدا را همردیف خدا قرار دهند، حال آنکه هیچ کس پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و ائمّه علیهم السلام را هم ردیف خدا نمى داند بلکه همه، آنها را شفیع و واسطه مى دانند.[34]
علاوه بر این آنها بوسیدن ضریح را شرک مى دانند. مى گوییم چرا بوسیدن حجر الاسود شرک و حرام نیست؟ مى گویند: این سنّت است. مگر مى شود شرک در جایى سنّت و جایز باشد و در جایى دیگر جایز نباشد.[35] همچنین همه آنها جلد قرآن را مى بوسند. در حالى که جلد قرآن یک تکه مقوّاست. اگر شرک نیست بوسیدن در و دیوار هم شرک نیست، اگر بگویند قرآن را به خاطر آن که از ناحیه خدا فرستاده شده مى بوسیم، ما نیز مى گوییم ما هم ضریح امامى را که از طرف خدا و فرستاده اوست مى بوسیم.[36]
هم چنین در تمام جهان برای افراد سرشناس قبه و بارگاهی وجود دارد و حتی در میان اهل تسنن هم چنین است، حال آیا می توان گفت که همهی این مظاهر شرک است و فقط ساکنین منطقهی کوچکی در مکه موحد هستند و ما بقی افراد از شیعه و سنی همه مشرک اند؟[37]
و یا در قرآن مجید[38] می خوانیم؛ هنگامی که اصحاب کهف شناخته شدند و مردم دور آنها را گرفتند در تفاسیر آمده است که آنها از خداوند تقاضا کردند که آنها را از دنیا ببرد و خداوند هم دعایشان را مستجاب کرد. در اینجا قرآن می فرماید: «قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً؛ یعنی آنها که بر امر آنها واقف شدند گفتند که در کنار بارگاه آنها مسجدی درست می کنیم و در آن عبادت می کنیم» ظاهر آیه این است که با این مسئله به شکل موافق برخورد می کند حال آیا می توان گفت که قرآن هم اجازهی شرک داده است.[39]
حال چطور شد که همه مسلمانان اشتباه کردند جز این عدّه قلیل!، این را هیچ عقلى نمى پذیرد.[40] از این رو باید در قبرستان بقیع، قبورى مثل قبر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم تجدید بنا شود و یا لااقل بقیع را از این شکل درآورند و اینها به هیچ عنوان شرک نیست.[41]
سوال بی جواب در مورد تخریب بقیع از علمای وهابی؛ چرا هنوز بارگاه پیامبر برپاست؟!
کسانى که به مکه و مدینه مشرّف شده اند، مى دانند على رغم ویرانى تمام قبرستان بقیع و قبور شهداى احد و غیر آنها، گنبد و بارگاه ملکوتى پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم برپاست و مسلمانان از همه جاى دنیا به زیارت آن حضرت مى شتابند و این وضع سؤال مهمّى در اذهان همه زائران ترسیم مى کند، که چرا این گروه به سراغ بارگاه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نرفتند؟![42]
ما از علمای وهابی مى پرسیم: به راستى اگر واقعاً ساختن گنبد و بارگاه بر قبور امامان و پیامبران شرک و بت پرستى است و بدین جهت گنبد و بارگاه امامان مظلوم بقیع را ویران کرده اید، چرا گنبد و بارگاه پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را خراب نمى کنید؟ آیا شرک و بت پرستى استثنا هم دارد؟ این سؤال را مکرّر از وهابى ها پرسیده ایم، امّا هیچ گاه جواب قانع کننده اى نداشته اند. بعضى از آنها که خیلى وقیح و بى شرمند مى گویند: هنور قدرت بر این کار پیدا نکرده ایم هر زمان قدرت پیدا کنیم آن را هم خراب خواهیم کرد![43]
قابل توجّه این که هم اکنون قُبّه و بارگاه پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم در کنار مسجد نبوى سر به آسمان کشیده و همه مردم مسلمان حتّى وهّابى ها در روضه مقدّسه (آن قسمتى از مسجد نبوى که در کنار قبر آن حضرت و متّصل به آن است) در پنج وقت نماز واجب مى خوانند و در اوقات دیگر نمازهاى مستحب، و در پایان هم قبر پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم را زیارت مى کنند.[44]
حال آیا این کار پرستش قبور محسوب مى شود و حرام است؟ یا این که قبر مطهّر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم مستثناست، آیا ادلّه شرک و حرمت پرستش غیر خدا قابل استثناست؟![45]
حقیقت آن است که آنها خود را کوچک تر از آن دیدند که دست به این کار زنند و تمام جهان اسلام را بر ضدّ خود بشورانند. آرى وهّابى هاى متعصّب نتوانستند، بارگاه ملکوتى پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را از میان بردارند، و گنبد خضرا را ویران سازند و ضریح مقدّس حضرت را نابود کنند.[46]
لذا از آنها می پرسیم چگونه تمام گنبد و بارگاه هایى را که بر فراز قبور ائمّه بقیع علیهم السلام و شهداى احد و غیر آنها بنا شده بود از میان برداشتید ولى گنبد و بارگاه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم همچنان پابرجاست؟ این تناقض در عمل چه مفهومى دارد؟[47]
اگر این ها نشانه بت پرستى و شرک است، چرا این «نشانه بزرگ!» را در کنار این مسجد با شکوه و با عظمت نگه داشته اید، و اگر نیست، چرا بقیه را از میان برداشتید؟آنها پاسخى در برابر این سؤال ندارند و به راستى وامى مانند.[48]
هم چنین به آنها می گوئیم اگر بگویید که ما تقیه کردیم و از مسلمانان جهان واهمه داریم میگوئیم که تقیه به مذهب شما حرام است.[49]
لزوم اداره حرمین شریفین توسط علمای اسلامی
تشخیص وهابیت این است که قبه و بارگاه شرک و بدعت است و ما هم خطاب به آنها می گوئیم که شما اشتباه می کنید. آیا مکه و مدینه فقط از آن شما ست که هر چه تشخیص داده اید در آن اعمال کنید یا اینکه همهی مسلمانان در آن شریک هستند، چرا شما نظرات شخصی خود را به مرحهی انجام می رسانید و همه را مجبور می کنید که به حکم شما گردن نهند. در حالی که شما فقط از لحاظ سیاسی آن هم به نحو مستبدانه حاکم منطقه خود هستید ولی از لحاظ مذهبی همهی مسلمانان در آن سهیم هستند.[50]
جای بسی تأسف است که وهابی ها با میراثهای اسلامی معامله ملک شخصی می کنند و خیال می کنند مکه و مدینه فقط به آنها تعلق دارد و هر کاری خواستند می توانند با این مواقف اسلامی بکنند.[51] در حالی که آثار اسلامی تنها متعلق به کسانی که در آن منطقه زندگی می کنند نیست و متعلق به همه مسلمان است از این رو هر اقدامی که می خواهد صورت بگیرد باید با مشورت همه علمای اسلام باشد.[52]
لذا جهان اسلام باید فریاد کشد و به آنها بفهماند که اینها ذخایری است متعلق به تمام مسلمین جهان، در گذشته و حال، و هیچ کس در هر مقامی باشد حق ندارد خودسرانه با آنها به صورت ملک شخصی عمل کند، از این رو مفتیان وهابی سعودی که فقط اطلاعات بسیار سطحی از مبانی اسلامی و کتاب و سنت دارند حق ندارند برای این امور تصمیم بگیرند و فتوا صادر کنند.[53]
بنابراین در اداره حرم اهل بیت علیهم السلام باید نمایندگانی از تمام کشورهای اسلامی حضور داشته باشند، اگر چنین شود قطعاً اتفاقاتی همچون تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام و سایر آثار اسلامی رخ نخواهد داد.[54]
بی تردید کسانی که در سوریه قبور بزرگان اسلام را ویران کردند افرادی هستند که فاقد فکر و فرهنگ انسانی هستند و نمی توانند بر حرمین شریفین حکومت کنند.[55]
سخن آخر
امید است بازسازی قبور ائمه علیهم السلام در مکه و مدینه به زودی اتفاق افتد.[56] برای تحقق این مهم، انتظار روزی را می کشیم که مسلمین جهان بیدار شوند و حق مشروع خود را مطالبه کنند و اداره امور فرهنگی حرمین شریفین را به دست گروهی از نمایندگان بصیر تمام کشورهای اسلامی بسپارند و دست وهابیت تندرو را از این مقدسات اسلامی، نه تنها قبور ائمه بقیع علیهم السلام بلکه تمام آثار تاریخی مکه و مدینه که هر کدام نشانهای از عظمت اسلام و تاریخ گویای مسلمین جهان بود و به سبب افکار سفیهانه تخریب شدند، کوتاه کنند.[57]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] شیعه پاسخ مى گوید، ص 102.
[4] پیام حضرت آیة الله العظمى مکارم شیرازى مدّ ظلّه العالى به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه اهل بیت علیهم السلام در بقیع؛ 1390/06/13.
[7] شیعه پاسخ مى گوید، ص 103.
[8] وهابیت بر سر دو راهى، ص 64.
[10] شیعه پاسخ مى گوید، ص 103.
[12] پیام حضرت آیة الله العظمى مکارم شیرازى مدّ ظلّه العالى به مناسبت سالروز تخریب قبور ائمه اهل بیت علیهم السلام در بقیع؛ 1390/06/13.
[13] کلیات مفاتیح نوین؛ ص 818.
[16] شیعه پاسخ مى گوید؛ ص 101.
[17] صحیح بخارى؛ ج 1؛ ص 110 / صحیح مسلم؛ ج 2؛ ص 67.
[18] شیعه پاسخ مى گوید؛ ص 104.
[42] وهابیت بر سر دو راهى؛ ص 65.
[44] شیعه پاسخ مى گوید؛ ص 105.
[46] وهابیت بر سر دو راهى؛ ص 65.