اگر به خاطر کمبود امکانات لازم براى تشخیص کامل بیماری این کار ممکن نگردد و مداواى لازم صورت نگیرد و بیمارى تشدید یا منجر به مرگ شود، آیا پزشک معالج مسئول است؟
برخى از اوقات، پزشک تنها جهت احتیاط و مطمئن شدن در جهت تشخیص و یا ردِّ یک بیمارىِ احتمالى در هر بیمار مشکوکى ـ با هر علامت غیراختصاصی ـ دستور آزمایشی می‌دهد تا بیمارى مخفى احتمالى را کشف کند، در صورت وجود یا عدم هرگونه بیمارى (که احتیاج به آزمایش دارد) آیا پزشک در ایجاد عوارض احتمالى و هزینه درمان مسئول است؟
زنی در حین زایمان طبیعى و به هنگام خروج جنین، دچار پارگى عضو شده و به علّت عدم‌تشخیص دکتر زایمان و درنتیجه ترمیم نشدن به‌موقع، نقص مذکور به‌خوبی ترمیم نشده، آیا دکتر زایمان ضامن است و بایستى دیه نقص ایجادشده را بپردازد؟
چنانچه دکتر مریض را از روزه گرفتن منع کند (با توجّه به اینکه بعضى از دکترها نسبت به مسائل شرعى بى اطّلاع هستند) آیا نظریه او در این مورد قابل‌قبول است؟
زنى 63 ساله هستم که شش بچه به دنیا آورده‌ام. در دوران حاملگى و شیرخوارگى بچه‌ها (حدود 12 سال) نتوانستم روزه‌بگیرم، پس‌ازآن نیز تاکنون هر وقت خواستم روزه‌بگیرم دچار خونریزى معده شده و با توصیه پزشکان روزه نگرفته‌ام، اکنون تکلیف بنده چیست؟
چنانچه فردی بیماری یبوست داشته یا یکی از بیضه‌های او آسیب‌دیده باشد، در ماه رمضان هنگام روزه در زمان تخلی با زور زدن مقداری منی از او به‌صورت ناخواسته خارج میشود، از طرفی می‌داند منی است و از طرف دیگر چاره‌ای جز زور زدن ندارد، تکلیف او، در مورد روزه‌هایش چیست؟
اگر غسل بر ما واجب باشد واب مقداری یخ باشد و شک داشته باشیم که مریض میشیم یا نه و ما به خودمان تلقین بکنیم که مریض نمی‌شوم و بعد از غسل هم مریض نشویم آیا غسلی که گرفتیم درست است؟
بنده دچار بیماری اگزمای پوستی هستم که بیماری ام تقریباً حاد است و مشمول خدمت سربازی هستم: ازآنجایی اگزمای پوستی شدید شامل معافیت پزشکی از خدمت سربازی است بنده در حال حاضر داروهای ضدالتهاب پوستی که علائم بیماری را مخفی میکند مصرف می‌کنم و از خوردن غذاهای حساسیت‌زا خودداری می‌کنم و قرار است تا چند روز دیگر برای معاینه به پزشک نظام‌وظیفه مراجعه کنم. حال ازآنجاکه وقتی این داروها را مصرف کنم ممکن است پزشک معاینه کننده بیماری را خفیف تشخیص دهد و حقم ضایع شود بنده قصد دارم تا روز معاینه پزشکی مصرف داروها را قطع کنم و مبادرت به خوردن غذاهای حساسیت‌زا که الآن از مصرف آن پرهیز می‌کنم کنم که باعث به اوج رسیدن علائم بیماری شود. (البته تقریباً یقین دارم این کار هیچ ضرر عمده‌ای به بدنم نمی‌زند) حال می‌خواستم بپرسم آیا این کار ازلحاظ شرعی مشکلی دارد و یا خیر؟
اگر ولی دختر باکره در بیماری منجر به فوت اذن ازدواج را داده باشد :
الف- اگر هوشیار بوده ازدواج چه حکمی دارد ؟
ب- اگر کاملا هوشیار نبوده اذن او نافذ بوده است؟ اگر نافذ نبوده اذن بزرگترها بعد از فوت ولی جبران کننده خواهد بود یا باید عقد جدیدی واقع شود؟
1- بیماری واژینیسموس که بیماری زنانه و روحی است که در آن خانم های بیمار از دخول ممانعت می کنند ، و دخول در این بیماری غیر ممکن می گردد ، به عبارت دیگر در این نوع بیماری ، بیمار چون به شدت از دخول می ترسد مانع آمیزش زناشویی می گردد و طبق گفته پزشکان متخصص ، این بیماری درمان ندارد و یا صعب العلاج می باشد .
آیا این بیماری در فرض اثبات آن برای بیمار ، شرعا ً جزو موارد فسخ نکاح توسط زوج میگردد ؟
2- تکلیف مردی که قریب 5 سال هست ازدواج کرده و همسرش این بیماری را دارد و برای درمان به پزشکان فراوانی مراجعه نموده و حتی به تصور اینکه با ازاله ی بکارت این مشکل حل می گردد بیمار، تحت عمل جراحی قرار گرفته ، به نظر حضرت آقا با فرض پابر جا بودن بیماری ، و اینکه هیچ نوع دخولی توسط زوج صورت نگرفته ، و با فرض اینکه زوج توانایی دخول داشته و دارد ، با احراز این فروض و بعد از ازاله ی بکارت ، از نظر شرعی مهریه چه می شود ؟
اگر بیماری سابقه 10سال دیابت که روزانه برای زنده ماندن باید 3 بار تزریق انسولین داشته باشند و با این حال زخمهایی دارد بسیار بد بو در نواحی جنسی نیز زخم داردکه تا چند روز بعد از عادت ماهانه ادامه دارد و مانع میباشد در همبستری نیز بیهوش میشود و انگیختگی جنسی ندارد و ماهیانه400هزار تومان هزینه پزشکی دارد حق فسخ دارد؟
بنده دوسال است که ازدواج کردم خانمم از قبل بیماری بی نظمی یاکم داشتن عادت داشت(هر دو ماه یک بار) است که از نشانهای نازایی میباشد. در موقع عقد به عمد از بنده این موضوع مخفی مانده و سه ماه پس از عروسی از این امر مطلع شدم. و الان دوسال است که هر دکتر رفتیم فایده نداشت. آیا این فریب یا تدلیس در عقد حساب نمی‌شود؟
من چند سالیست بدلائلی تحت نظر روانپزشک بوده و با تجویز ایشان داروهای خاص آرامبخش اعصاب و روان مصرف مینمایم ، والدینم برای تزویجم اقدام و پدر دختر از پدرم اینگونه سوال نمود که : آیا شما شهادت به صحت و سلامت حال آقازاده تان میدهید؟ ولی پدرم پاسخی ندادند؛ البته فردای آنروز با پدر دختر تماس گرفته و کفتند چون سوال نمودید باطلاع میرسانم که ایشان بدلائلی مثل تنهائی و ... قرصهای آرامبخش مصرف میکند ولی خانواده دختر از این اطلاع پدرم متوجه بیماریم نشدند و تزویج صورت گرفت تا آنکه بیماریم برایشان محرز و ثابت و ناراحتیهائی پیش آمد و باعث شد همسرم دختر شیرخواره و وسائل زندگیش را برداشته و برود،حال میگویند با استفتائاتی که (در خصوص سوال ازصحت و سلامت حال من پرسیدند و مخفی نمودن بیماریم قبل از عقد) انجام شده در امر نکاح تدلیس صورت گرفته و ایشان نکاح را فسخ و طی اظهارنامه ای به بنده اعلام نمودند؛ اکنون از آن محضر شریف تقاضامندم بفرمائید با توحه به مطالب فوق آیا شهادت خواستن از صحت و سلامت حال بنده و عدم پاسخ بآن تدلیس است ؟
بنده پارکینسون دهان و زبان دارم مغزم به فک و زبانم فرمان نمی‌دهد و خواندن حمد و سوره‌ام دریک رکعت با مشقت 7 دقیقه طول می‌کشد با این وضعیت عسر و حرج و سختی و خستگی آیا میشود سوره را نخوانم؟ اگر برای نمازخواندنم راهنمایی خاصی دارید بفرمایید؟ جماعت هم شرکت می‌کنم تا میشود اما برای نمازهای فرادا واقعاً مستأصل هستم و نمی‌دانم وظیفه چیست؟ (حمد و سوره وکلا نماز را که می‌خوانم بعدش سرم و مغزم سوت می‌کشد)
