مسأله 520ـ براى غسل و کفن و نماز و دفن ميّت بايد از ولىّ او اجازه بگيرند، شوهر نسبت به زن خود از همه اَوْلى است، سپس کسانى که از ميّت ارث مى برند به ترتيبى که در ارث بيان شده ولايت بر ميّت دارند و چنانچه در يک طبقه وارث مرد و زن باشند، احتياط اين است از هر دو اجازه بگيرند.
مسأله 517ـ غسل و کفن و نماز و دفن ميّت مسلمان واجب کفائى است يعنى، اگر بعضى انجام دهند، از ديگران ساقط مى شود چنانچه هيچ کس انجام ندهد، همه معصيت کرده اند و در اين مسأله تفاوتى ميان فرقه هاى مختلف مسلمانان نيست.
مسأله 550ـ اگر کفن به نجاستى از خارج، يا از خود ميّت نجس شود بايد آن را بشويند،يا اگر کفن ضايع نمى شود قسمت نجس را ببرند و اگر ممکن نيست، چنانچه بتوانند آن را عوض کنند.
مسأله 549ـ کفن کردن در پوست حيوانات هرچند حلال گوشت باشد در غير حال ضرورت اشکال دارد، ولى کفن کردن با پارچه اى که از پشم يا موى حيوان حلال گوشت تهيّه شده اشکال ندارد، اگرچه احتياط مستحب ترک آن است.
مسأله 548ـ کفن کردن با پارچه غصبى جايز نيست، هرچند چيز ديگرى پيدا نشود و چنانچه با پارچه غصبى کفن کرده باشند و صاحب آن راضى نشود، بايد از تنش بيرون آورند، اگرچه او را دفن کرده باشند و اين بر عهده کسى است که اين کار را کرده و نيز کفن کردن با پوست مردار و چيز نجس، جايز نيست، و احتياط واجب آن است که با پارچه ابريشمى خالص، يا پارچه طلا بافت و پارچه اى که از پشم و موى حيوان حرام گوشت گرفته شده باشد کفن نکنند، مگر اين که ناچار باشند.
مسأله 546ـ هرگاه ميّت مالى نداشته باشد، بر خويشاوندان او واجب نيست کفن او را بپردازند، هرچند واجب النّفقه آنها باشد، ولى اگر راه ديگرى نباشد احتياط واجب آن است که شخصى که ميّت، واجب النّفقه اوست کفن او را بدهد.
مسأله 544ـ مقدار واجب کفن و هزينه واجبات ديگر مانند غسل و حُنُوط و دفن را از اصل مال برمى دارند، و احتياجى به وصيّت ندارد و اگر ميّت مالى نداشته باشد، از بيت المال مى دهند.
مسأله 543ـ کفن را بطور متعارف از واجب و مستحب مى توان از اموال ميّت برداشت، هرچند صغير داشته باشد، امّا زايد بر متعارف را نمى توان از حقّ صغير برداشت، مگر اين که وصيّت کرده باشد، که در اين صورت مى توان مقدار اضافى را از ثلث حساب کرد.