در قانون جدید چنانچه زوجه قصد اخذ گذرنامه داشته باشد، زوج باید در دفتر اسناد رسمی اجازه خروج نامحدود او را تا پایان مهلت اعتبار گذرنامه از کشور تعهد نماید؛ نظر معظم له در مورد این اجازه نامحدود چیست؟
قرآنهایى در مسجدالحرام وجود دارد که بر روى بعضى از آنها جمله «وقف لله تعالى» نوشته شده، و
بر تعدادى نیز این جمله نوشته نشده است در بین حجّاج مشهور است که برداشتن قرآنهایى که جمله مذکور در آن وجود ندارد، جایز است،آیا این سخن صحیح است؟
متولّى موقوفه ای بسیار قدیمی ادّعا دارد كه مسؤوليّت تكيه و مسجد از قبيل انتخاب روحانى ايّام ماه مبارك رمضان و دهه محرّم و صفر، انتخاب مدّاحان و خادمين مسجد، و حسينيه با اوست، وحتّى ورود به داخل مسجد و حسينيّه جهت اقامه نماز و عزادارى بايد با اجازه او باشد. آيا مىتواند چنين ادعايى داشته باشد؟
لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد :
الف) چنانچه مالكى، زمينى را كه به بيع قطعى و شرعى خريدارى نموده و داراى سند مالكيّت رسمى مىباشد، جهت انجام مراسم مذهبى و مانند آن، در اختيار هيأت مذهبى براى استفاده در مواعد معيّنى قرار داده باشد، و اكنون از اذن خود رجوع نموده و درخواست رفع تصرّف آن هيأت را نمايد، آيا با توجّه به عدم رضايت مالك زمين، ادامه تصرّفات شرعاً جايز است؟
ب) چنانچه توافق شده باشد كه با مساعدت و همكارى بلاعوض هيأت مذكور، ساختمان آن از محلّ هدايا و نذورات و كمكهاى مردمى براى انجام امور مذهبى تكميل گردد، آيا ادّعاى مالكيّت ساختمان از سوى متصرّف شرعاً جايز است؟
ج) آيا صرف اجازه براى استفاده معيّن و مشخّص مذهبى از محل فوق، به منزله وقف تلقّى مىشود؟ آيا اعلام وقف مالى كه صاحب مشخّص دارد و چنين نيّتى نداشته، وجهه شرعى دارد؟
بعضى از مردم به عنوان مثال ميوۀ باغى را چند سال معيّن در اختيار مردم قرار می دهند و بعد از آن دوباره در اختيار خودش قرار می گیرد؛ آیا اين کار در حکم وقف است؟
شخصی جایى را براى عزادارى وقف کرده است که از درآمد آن عزادارى کنند و در زمان حیات، خود متولّى وقف بود و بعد از وفات او اداره اوقاف عدّه اى را به عنوان متولّى تعیین کرده است که اینها مدّعى هستند از طرف فقها هم مأذونند در حالى که معروف است که اینها آدمهاى موثّقى نیستند، آیا این اوقاف بر وقفیّت خود باقى هستند و باید زیر نظر حاکم شرع باشند یا تبدیل به مجهول المالک مى شوند چون که متولّى فعلى آنها غیر شرعى هستند؟
آيا از فردى كه در حال مرگ مغزى است، ولى به وسيله دستگاه تنفس مصنوعى به حيات نباتى ادامه مىدهد، و از نظر پزشكى امكان برگشت وى به زندگى عادى وجود ندارد و مرده تلقّى مىشود، مىتوان در موارد زير عضوى را (مثل چشم يا كليه) براى پيوند خارج كرد؟
الف) در مورد مسلمانان به طور كلّى.
ب) در مورد مسلمانان با وصيّت قبلى، و يا اجازه اطرافيان.
ج) در مورد غير مسلمانان.
شخصى گوشه اى از ملك خود را براى عبادت برگزيده است به تدريج همسايگان او نيز در حال حياتش در آن محل نماز مى خوانند و بعد از وفات شخص مذكور، آن مکان را به صورت مسجد در مى آورند ولى ورثه راضى به این کار نیستند، بلكه آن زمين را غصبى اعلان كرده اند حكم این مسجد و نمازهايى كه در ظرف بيست سال در آن خوانده شده چيست؟
وقتی ما به دفتر برای پرداخت خمس میریم و خمس میدهیم یکسوم آن را به ما برمیگردانند سؤال این است که اگر نیاز به این مبلغ اگر نداشتیم باز میتوانیم آن یکسوم را بگیریم یا فقط در صورت نیاز به آن مقدار مجازیم آن را بگریم؟
در يك قريه يا شهر نهرى قديمى وجود دارد كه چندين سال از آب آن براى كشاورزى استفاده مىكردند؛ امّا الآن كسانى كه در ابتداى نهر قرار دارند و آب ازملک آنها عبور مىكند به ديگران اجازه نمىدهند كه از آن آب استفاده كنند، آيا اين كار جايز است؟
زمینى ملک کسى است که در یک سمت همین قطعه زمین خانه خود مالک بوده، راهى که از شاهراه به خانه خود مالک منتهى میشد از میان همین قطعه زمین بود و دیگران هم از این راه استفاده میکردند ولى اکنون مالک، خانه خود را در جاى دیگرى ساخته است، لذا از راه مذکور بینیاز شده است اکنون میخواهد با انسداد راه مذکور آنجا را به مزرعه خود ملحق کند و لکن دیگران که قبلاً از این راه استفاده میکردند میگویند که: سه نسل از ما گذشته و تاکنون از این راه استفاده میکردهایم لذا نمیگذاریم شما این راه را مسدود کنید آیا مسدود کردن این راه توسط مالک جایز است؟