چنانچه در وقف نامه اقلیت های دینی قید گردیده باشد که ( چنانچه متولی از ایین زرتشتی خارج شود از تولیت عزل می گردد ) میتوان تولیت را به کسی که ایینی غیر از زرتشتی دارد واگذار نمود؟
دریکی از دانشگاههای معتبر کشور برای تحصیلات تکمیلی پذیرفته شدم در ابتدای پذیرش از ما تعهد گرفتند که حق کار کردن حتی بهصورت پاره وقت را نداریم. با توجه به اینکه متاهل هستم آیا با این تعهدی که دادهایم اگر سر کار برویم مشکل دارد؟ آیا درآمد ما حرام یا شبه ناک است؟
آقای الف در ضمن عقد لازم متعهد می شود خانه خود را به آقای ب بعد از یک سال تملیک کند، چنانکه آقای الف از مفاد تعهد خود تخلف کند و خانه را به آقای ج بفروشد، قرارداد بیع وی صحیح است و وی تنها مرتکب حرمت تکلیفی شده است یا این که قرارداد وی غیر نافذ خواهد بود و نیازی به امضای ب خواهد داشت؟
اگر زید اموالش را به بکردر عقدی معاطاتی مانند هبه به شرط آنکه بکر بعد از مرگ زید یک سوم از اموال را صرف خیرات کند به وی واگذار کند و اتفاقا بکر زودتر از زید بمیرد حکم اموال چگونه است؟
طلابی که مشغول خارج فقه هستند و در کارگاه های فقهی تحت نظر استاد در فروعات مختلف مبسوطا تحقیق می کنند نسبت به حکم بعضی فروعات یقین میکنند حال اینکه حکم اسنباط شده خلاف فتوای مرجع تقلید آن شخص می باشد و به مبانی مرجع در آن حکم هم کاملا آشنا می باشد حال به فتوای حضرت عالی این طلبه باید به قطع و یقین خود عمل کند یا به فتوای مرجع خود؟
اگر کسی مهریش را کمک به 114 کودک نیازمند کند چجوری باید دینش را ادا کند اگر خودش تنگ دستی مالی داشته باشد باید چکار کند اگر هم به اندازه خودش داشته باشد چجوری به کودکان کمک کند ؟
اگرکسی درمهریه قبول کند که حافظ کل قرآن باشد با فرض اینکه فایده ای از اینکار عاید زن می شود و مهریه صحیح است و بعدازازدواج حفظ نکند یا در صورت فوت مرد و یا زن و یا در جاهایی که مرد ملزم به پرداخت نصف مهریه است چگونه خواهد بود؟
اگر مهریه عقد موقت معین اما غیر قابل عمل باشد عقد صحیح است؟
مثل تعیین سفر زیارتی به عنوان مهریه در حالیکه دختر می داند پدر اجازه رفتن به چنین سفری را نخواهد داد).
اگر پسری قبل ازدواج عهد با خدا ببندد که وقتی ازدواج کرد مهریه رو به نیت چهارده معصوم 14 عدد بگیرد و خانواده دختر قبول نکنند آیا عهد او صحیح است و می تواند آن را بشکند؟
در صورتی که شخص به صورت شرط ضمن عقد لازم متعهد شود که با خانم معینی ظرف یک سال ازدواج کند، اما اکنون از ازدواج سرباز می زند، آیا حاکم شرع می تواند وی را الزام کند به ازدواج؟ در صورتی که پاسخ مثبت است روش الزام به چه شیوه ای است؟
سال ها قبل پدرشوهرم به من و پسرش قول داد براى ما خانه بخرد درتهران بجاى اينکه براى ما عروسى نگرفت و نصف خانه اش را به نام پسرش كند، بعد از فوت او ما فهميدم مغازه هاى ديگرى به نام فرزندان ديگر كرده و تا الان قول انجام نشده است، ما در منزل انحصارى ایشان هستيم ، وورثه ی ایشان زير دين نيستند ؟
مهریه زنی یک میلیون تومان به شرط انتقال یک باب خانه معین توسط زوج ظرف یک سال، ضمن عقد نکاح تعیین می شود.
1-چنانچه زوج قبل از انجام شرط فعل مذکور، زوجه خود را طلاق شرعی دهد، آیا به جهت منتفی شدن عقد اصلی، شرط فعل مذکور نیز زایل می شود و دیگر زوجه حقی نسبت به خانه مذکور ندارد یا دارد؟
2-اگر زوج قبل از طلاق و قبل از انتقال خانه مذکور به زوجه، آن را به شخص ثالثی بفروشد. آیا معامله دوم صحیح است یا زوجه به استناد شرط ضمن عقد نکاح، می تواند ادعا کند معامله یاد شده سبب تضییع حق وی شده؛ بنابراین نافذ نیست و آن را ردّ بنماید؟
3-در صورتی که زوج بعد از عقد نکاح و قبل از عمل به شرط یاد شده، از دنیا برود و عقد نکاح به سبب مرگ منفسخ شود، آیا زوجه می تواند علیه ورثه نسبت به انتقال خانه مذکور اقامه دعوا کند، یا به جهت این که شرط فعل تنها ایجاد تکلیف علیه مشروط علیه می کند و حکم وضعی بر آن بار نمی شود تا قابل انتقال به ترکه باشد، دیگر پس از وفات زوج، تکلیف مذکور منتفی می شود و زوجه حقی به خانه ندارد؟
4-در صورتی که مهر مذکور به صورت شرط فعل ضمن عقد نکاح تعیین نمی شد بلکه به عنوان یک قرارداد معین و مستقل تعیین می شد، آیا تأثیری در پاسخ پرسشهای سابق الذکر داشت یا خیر؟
اگر مردی با دختر مجرد یا زن بیوه رابطه نامشروع بدون خطبه عقد موقت برقرار کند و قبل از رابطه بین طرفین قرار شود به ان دختر یا زن بیوه مبلغ پولی داده شود در ازای رابطه ولی بعد از رابطه مرد پولی به دختر ندهد و دختر ناراضی برود آیا مرد باید طبق قرار عمل کند و پول دختر یا زن بیوه را بدهد تا رضایت او را حاصل کند؟
چنانچه شخصی به زن دوم خود قول داده باشد که اگر با من ازدواج کنی زن اولم را طلاق می دهم و زن دوم با این شرط ازدواج را قبول کرده باشد و در حال حاضر طلاق زن اول برای او عسر و حرج داشته باشد آیا وفای به این شرط واجب است؟
بنده طلبه ام و در حوزه ای تحصیل می کنم که واقف آن فرموده هر کس در این حوزه تحصیل کند، باید شبانه 2 رکعت نماز به امام زمان هدیه کند، بنده ماه ها این نماز را عمدا ترک کرده بودم. آیا باید الان قضای آن ها را به جا آورم؟ درحالی که در به جا آوردن قضای آنها ،واقف طلبه هارا به تبعیت از مرجع تقلید خود فرا خوانده است، لذا به نظر شما باید نماز های نخوانده شده قضا شود؟
من به یک دختر سید علاقمند شده ام که مذهبی است و محجبه است و نماز می خواند و روزه می گیرد و در یک کشور غربی است ، او در اینجا به دنیا آمده است وقتی 16 ساله بود پدرش فوت کرد. او سه خواهر و یک برادر دارد؛
برادر او تغییر روش داده و الکل و دارو مصرف می کند و با مردم خشن است و از لحاظ روحی هم مشکل دارد، او (دختر) در ابتدا نسبت به این موضوع چیزی به من نگفت ولی بعدا که به من گفت مساله را خبردار شدم، قبل از اینکه رسما با او ازدواج کنم با هم متعه کردیم؛
اکنون دو سوال دارم:
1- وقتی برای بار اول با هم متعه کردیم و نامزد نکرده بودیم به او قول دادم که با او ازدواج خواهم کرد، این برای وقتی بود که می خواستیم با هم رابطه داشته باشیم، آیا من باید به این قول پایبند باشیم؟
2- اکنون که برادر او چنین رفتاری دارد آیا این آینده فرزندان من را تحت تاثیر قرار می دهد؟ آیا اینطور نیست که فرزندان تحت تاثیر شخصیت و خصوصیات عموها و عمه ها قرار می گیرند؟ این سوال دوم برایم مهم تر است.
بنده نمیدانستم اگر سجده را فراموش کردیم باید خود عمل فراموششده را دوباره تکرار کنیم و بعد باید سجده سهو را انجام بدهیم حالا باید تمامی سجدههایی که به این شکل نخواندم را تکرار کنم؟
در زمان دانشجویی بر اساس گفتههای امامهای جماعت و نوشتههای نصبشده در نمازخانه دریافتم که اگر قصد 10 روز در محل تحصیل نداشته باشیم، به دلیل آنکه تابستانها در محل تحصیل حضور نداریم، نمازمان شکسته است، اما اکنون فهمیدهام که فتوای شما به کامل بودن نماز است، آیا من بازهم مقصر هستم؟
اگر کسی در نماز جماعت هنگام رکوع ذکر آن را بگوید وشک کند درست تلفظ کرده یا نه، امّا به منظور اینکه درست بوده نماز را ادامه دهد و ذکر را تکرار نکند اما بعد از نماز بفهمد ذکررا اشتباه گفته حکم نماز او چیست؟
نزدیک به 17 سال است که به تشیع گرویدم و قبل از آن نماز را بر اساس مذهب سنی بهجا میآوردم؛ شایانذکر است که قبل از گرویدن به تشیع سنی مذهب نبودم بلکه دستورات مذهبی که به آن اعتقاد و ایمان داشتم اصلاً قائل به وجوب نماز نبود؛ اما چون بنده با اهل سنت زندگی میکردم از کودکی تحت تأثیر آنها قرار گرفتم و خود را جزئی از آنها تلقی میکردم، لذا نماز را بهجا میآوردم؛ البته نماز را از آن زمانی که میبایست شروع کنم شروع نکردم آیا باید نمازهایی را که در آن مدت ادا نکردهام قضا کنم؟ اما چون بنده با اهل سنت زندگی می کردم از کودکی تحت تاثیر آنها قرار گرفتم و خود را جزیی از آنها تلقی می کردم، لذا نماز را به جا می آوردم؛ البته نماز را از آن زمانی که می بایست شروع کنم شروع نکردم آیا باید نمازهایی را که در آن مدت ادا نکرده ام قضا کنم؟