مسأله 1060ـ هرگاه بعد از گذشتن وقت نمازظهر و عصر بداند فقط چهار رکعت نماز خوانده، ولى نداند به نيّت ظهر بوده يا عصر بايد چهار رکعت نماز قضا به نيّت ما فى الذّمّه (يعنى نمازى که بر او واجب است) خواه ظهر يا عصر به جا آورد، امّا اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا بداند يکى از آن دو نماز را به جا آورده ولى نداند مغرب بوده يا عشا بايدهم نماز مغرب را قضا کند و هم عشا را.
مسأله 1059ـ هرگاه بعد از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز را خوانده يا نه يا حتّى گمان کند نخوانده است، به شک اعتنا نکند، ولى هرگاه پيش از گذشتن وقت نماز شک کند، بايد نماز را به جا آورد، حتّى اگر گمان دارد نماز را خوانده کافى نيست.
مسأله 1058ـ هرگاه بعد از سلام نماز شک کند که نمازش صحيح بود يا نه خواه شک مربوط به عدد رکعتهاى نماز باشد يا شرايط نماز، مانند قبله و طهارت و يا اجزاى نماز مانند رکوع و سجود، به شکّ خود اعتنا نمى کند.
مسأله 1057ـ هرگاه شک کند که «سلام» نماز را گفته يا نه يا شک کند درست گفته يا نه چنانچه وارد نماز ديگرى شده، يا مشغول کارى است که نماز را به هم مى زند،و از حال نمازگزار بيرون رفته بايد به شکّ خود اعتنا نکند و اگر پيش از اينهاست بايد برگردد و سلام را بگويد.
مسأله 1056ـ هرگاه بعد از گذشتن محل، شک کند و طبق دستور، اعتنا نکرده و بگذرد، بعد متوجّه شود که آن عمل مشکوک را انجام نداده، هرگاه وارد رکن بعد نشده بايد برگردد و به جا آورد و اگر وارد رکن بعد شده نمازش صحيح است، مگر آن که آن جزء مشکوکى که ترک شده رکن باشد.
مسأله 1055ـ هرگاه قبل از گذشتن محل، شک کند و برگردد و به جا آورد، بعد معلوم شود آن جزء را انجام داده بود و بار دوم اضافه بوده، اگر رکن باشد نمازش باطل مى شود و اگر رکن نباشد صحيح است.
مسأله 1054ـ کسى که نشسته يا خوابيده نماز مى خواند هرگاه موقعى که حمد و تسبيحات مى خواند شک کند سجده يا تشهّد را به جا آورده يانه، بايد اعتنا نکند، امّا اگر پيش از آن که مشغول حمد و تسبيحات شود شک کند بايد به جا آورد.
مسأله 1049ـ شکهايى که نبايد به آنها اعتنا کرد به شرح زير است:
1ـ شکّ بعد از محل
2ـ شکّ بعد از سلام
3ـ شکّ بعد از گذشتن وقت نماز
4ـ شکّ کثيرالشّک يعنى کسى که زياد شک مى کند.
5ـ شکّ امام و ماموم
6ـ شکّ در نمازهاى مستحبّى و شرح هر يک از اينها در مسائل آينده مى آيد.
مسأله 1048ـ اگر يکى از شکهاى باطل در اثناء نماز براى انسان پيش آيد نمى تواند نماز را بشکند، بلکه بايد اوّل مقدارى فکر کند اگر شک پابرجا شود، نماز را رها کند.
مسأله 1046ـ شکيّات نماز 23 قسم است:
1ـ شکهايى که نماز را باطل مى کند و آن 8 قسم است.
2ـ شکهايى که نبايد به آن اعتنا کرد و آن 6 قسم است.
3ـ شکهاى صحيح و آن 9 قسم است که شرح همه آنها در مسائل آينده به خواست خدا مى آيد.
مسأله 1045ـ اگر پيش از رکوع متوجّه شود اذان و اقامه را فراموش کرده چنانچه وقت وسعت داشته باشد بهتر است نماز را بشکند و اذان و اقامه را بگويد و دوباره شروع کند.
مسأله 1047ـ شکهاى هشتگانه اى که نماز را باطل مى کند به شرح زير است:
1ـ شک در رکعتهاى نماز دو رکعتى مانند نماز صبح و نماز مسافر، ولى شک در نمازهاى مستحب دو رکعتى نماز را باطل نمى کند.
2ـ شک در رکعتهاى نماز سه رکعتى (مغرب).
3ـ شک در نماز چهار رکعتى هرگاه يک طرف شک ،يک باشد، مثل اين که شک کند يک رکعت خوانده يا سه رکعت.
4ـ شک در نمازهاى چهار رکعتى پيش از تمام شدن سجده دوم در حالى که يک طرف شک دو باشد (مانند شک دو و سه قبل از اتمام دو سجده).
5ـ شک بين دو و پنج يا بيشتر از پنج.
6ـ شک بين سه و شش يا بيشتر (البتّه اين شکها کمتر اتّفاق مى افتد ولى در عين حال بايد حکم آن روشن شود).
7ـ شک بين چهار و شش يا بيشتر، ولى در اينجا احتياط واجب آن است که مانند شک چهار و پنج عمل کند، يعنى بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد و سپس نماز را دوباره بخواند.
8ـ شک در عدد رکعتهاى نماز که اصلاً نداند چند رکعت خوانده است.
مسأله 1043ـ هرگاه در اثناء نماز بفهمد مسجد نجس شده و تطهير مسجد نماز را به هم نزند آن را تطهير کند، در غير اين صورت بعد از نماز اقدام به تطهير مسجد نمايد و احتياط آن است که نماز خود را طولانى نکند.
مسأله 1042ـ هرگاه مشغول نماز باشد و طلبکارى طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد و صورت نماز به هم نخورد بهتر است در همان حال بپردازد، ولى اگر بدون شکستن نماز ممکن نيست صبر کند تا نماز تمام شود و اين مقدار تأخير منافات با فوريت اداى دين ندارد مگر اين که ضرورت خاصى داشته باشد، مثل اين که همراهان وهمسفران طلبکار مى روند واو به زحمت مى افتد.
مسأله 1041ـ شکستن نماز واجب عمداً بنابر احتياط جايز نيست، ولى براى جلوگيرى کردن از ضرر قابل توجّه مالى يا بدنى مانعى ندارد، مثلاً اگر جان نمازگزار يا کسى که حفظ جان او واجب است به خطر بيفتد و بدون شکستن نماز رفع خطر ممکن نباشد بايد نماز را شکست، همچنين براى حفظ مالى که نگهدارى آن لازم است، امّا براى مالى که اهمّيّت چندانى ندارد، مکروه است.
مسأله 1040ـ هرکارى که خضوع و خشوع نمازگزار را از بين ببرد مکروه است، از جمله نگاه کردن به چپ و راست (البته اگر صورت را زياد برگرداند نماز اشکال دارد) و بازى کردن با ريش و با دست خود و داخل کردن انگشتها در يکديگر و انداختن آب دهان و نگاه کردن به خط انگشتر و نيز مکروه است هنگامى که مشغول حمد و سوره و ذکر نماز است براى شنيدن حرف کسى ساکت شود، همچنين مکروه است که انسان در موقع خواب آلودگى يا وقتى که نياز به دفع بول و غائط دارد، يا لباس تنگ در تن کرده نماز بخواند.
مسأله 1036ـ خوردن و آشاميدن به گونه اى که صورت نماز را به هم زند موجب باطل شدن نماز است، ولى اگر ذرّاتى از غذا و مانند آن در دهان باشد و موقع نماز فرو برد نماز را باطل نمى کند.
مسأله 1035ـ هرگاه در اثناء نماز آنقدر سکوت کند که از صورت نمازگزار خارج شود نمازش باطل است، امّا اگر مقدارى سکوت کند و شک کند که آيا اين مقدار سکوت، نماز را به هم زده يا نه، نمازش صحيح است، همچنين اگر کارى انجام داده که شک دارد صورت نماز را به هم مى زند يا نه.
مسأله 1034ـ کارهايى که صورت نماز را به هم مى زند مانند کف زدن و به هوا پريدن و مانند آن، خواه از روى عمد باشد يا از روى فراموشى باعث باطل شدن نماز است، امّا کارهايى که صورت نماز را به هم نمى زند اشکالى ندارد مانند اشاره کردن به دست.
مسأله 1033ـ گريه کردن با صدا نماز را باطل مى کند هرچند بى اختيارشود، بلکه بنابر احتياط واجب گريه بى صدا نيز نماز را باطل مى کند اينهادر صورتى است که گريه از ترس خدا و براى آخرت نباشد، و الاّ نه تنها نماز را باطل نمى کند، بلکه از بهترين اعمال و از کارهاى اولياى خداست.
مسأله 1032ـ هرگاه براى جلوگيرى از صداى خنده به خود فشار آورد بطورى که حالش تغيير کند و رنگش سرخ شود و بدن تکان بخورد بطورى که از شکل نمازگزار بيرون رود نماز او باطل است واگر به اين حد نرسد اشکالى ندارد.
مسأله 1031ـ خنده عمدى و با صدا نماز را باطل مى کند و همچنين خنده اى که در آن بى اختيار باشد، امّا تبسم و لبخند نماز را باطل نمى کند هرچند عمدى باشد و نيز خنده سهوى به گمان اين که در حال نماز نيست موجب باطل شدن نماز نمى شود.
مسأله 1021ـ واجب است جواب سلام را طورى بگويد که سلام کننده بشنود، امّا اگر سلام کننده کر باشد يا در محيطى است که سر و صدا زياد است چنانچه بطور معمول جواب دهد کافى است و احتياط آن است که با اشاره نيز به او بفهماند.
مسأله 1018ـ نمازگزار نبايد در حال نماز به ديگرى سلام کند، ولى اگر ديگرى به او سلام کند جواب او واجب است، امّا جواب بايد مانند سلام باشد، مثلاً اگر گفت: «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ» در جواب بگويد «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ» و اگر بگويد «سَلامٌ عَلَيْکُمْ» در جواب بگويد «سَلامٌ عَلَيْکُمْ»، حتّى اگر بگويد «سلام» در جواب بايد بگويد «سلام».
مسأله 1016ـ ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جاى نماز جايز است اگر جمله اى را مانند «اَللّهُ اَکْبَرُ» به قصد ذکر خدا بگويد، امّا در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چيزى را به ديگرى بفهماند اشکال ندارد، ولى دعا و ذکر به زبانهاى غير عربى جایز نیست.
مسأله 1015ـ سرفه کردن، آه کشيدن، عطسه زدن، نماز را باطل نمى کند، هرچند عمدى باشد، ولى گفتن «آخ» و «آه» و مانند اينها که دو حرف دارد اگر عمدى باشد بنابر احتياط واجب نماز را باطل مى کند.
مسأله 1014ـ هرگاه کلمه اى بگويد که يک حرف بيشتر ندارد چنانچه معنى داشته باشد (مانند «ق» در عربى يعنى نگه دار) و معنى آن را قصد کند نمازش باطل است و اگر قصد نکند امّا متوجّه معنى آن باشد احتياط آن است که نماز را اعاده کند.