مسأله 1168ـ هرگاه کسى قصد دارد ده روز در جايى بماند امّا احتمال مى دهد در اثنا مانعى پيدا شود درصورتى که مردم به اين گونه احتمالات اعتنا نکنند بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر احتمال وجود مانع قوى باشد نمازش شکسته است.
مسأله 1160ـ چند چيز است که سفر را قطع مى کند و بايد نماز را تمام خواند:
اوّل ـ رسيدن به «وطن»
منظور از وطن چيست
منظور از وطن محلّى است که انسان آن را براى اقامت و زندگى خود انتخاب کرده، خواه در آنجا متولّد شده باشد يا نه و خواه وطن پدر و مادرش باشد يا خودش آنجا را انتخاب کرده است.
مسأله 1159ـ هرگاه کسى در اثناء مسافرت به وطنش برسد نمازش در آنجا تمام است، ولى اگر مى خواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر ادامه دهد وقتى به حدّ ترخّص رسيد بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1158ـ هرگاه به جايى برسد که اذان شهر را که معمولاً در جاى بلند مى گويند نشنود نمازش شکسته است، هر چند اذانى را که با بلند گوهاى قوى مى گويند بشنود و اگر کسى گوش و چشمش از معمول ضعيف تر يا بسيار قوى تر است اعتبارى به آن نيست بلکه اعتبار به گوش و چشمهاى معمولى است.
مسأله 1157ـ هرگاه شک کند به حدّ ترخّص رسيده يا نه، يا نداند صدايى را که مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر، بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بفهمد صداى اذان است ولى کلمات آن قابل تشخيص نباشد احتياط جمع است.
مسأله 1156ـ معيار در شهرها شهرهاى معمولى است و اگر شهرى زياد در گودى يا در بلندى قرار گرفته باشد بايد مطابق شهرهاى معمولى با آن رفتار کرد، يعنى ببينيم چه اندازه مسافت سبب مى شود که در شهرهاى معمولى انسان صداى اذان شهر را نشنود و اهالى شهر او را نبينند.
مسأله 1155ـ «حدّ ترخّص» يعنى از وطن يا محلّ اقامتش به اندازه اى دور شود که صداى اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبينند، امّا ديدن و نديدن ديوارهاى شهر اثرى ندارد، ولى بايد در هوا گرد و غبار يا مه يا چيز ديگرى که مانع ديدن است يا سرو صدايى که مانع شنيدن است وجود نداشته باشد و اگر يکى از اين دو علامت حاصل شود کافى است، به شرط اينکه يقين به نبودن ديگرى نداشته باشد، و الاّ احتياط جمع ميان نماز شکسته و تمام است.
مسأله 1154ـ کسى که از وطنش صرف نظر کرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود انتخاب کند بايد در مسافرت نماز را شکسته بخواند، مگر آن که سفرش طولانى شود و جزء افراد خانه بدوش حساب شود.
مسأله 1151ـ كسى كه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در محلّى بماند، خواه وطن او باشد يا نه، و خواه از اوّل، قصد ده روز را داشته يا نه، بايد در سفر اوّل نماز را شكسته بخواند و اگر شك كند كه ده روز مانده يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1150ـ کسى که شغلش رانندگى داخل شهرهاست اگر اتّفاقاً به سفر خارج از شهر برود و هشت فرسخ و بيشتر باشد نمازش شکسته است، امّا کسى که هم رانندگى داخل شهر مى کند و هم راننده بيابانى است وقتى به خارج شهر مى رود نماز را بايد تمام بخواند.
مسأله 1149ـ کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است مثل راننده اى که فقط در تابستان يا زمستان کار رانندگى مى کند، بايد در سفرى که مشغول به کارش هست نماز را تمام بخواند.
مسأله 1148ـ كسانى كه راهنماى حج و مدير كاروان حجّاج و مانند آن مى باشند، در صورتى كه مسافرت جزء يا مقدّمه شغل آنها محسوب شود و اين كار مدّت قابل ملاحظه اى (حدود چند ماه) به طول انجامد بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1147ـ کسى که شغلش مسافرت است اگر براى کار ديگرى غير از شغل خود (مثلاً براى حج يا زيارت يا مقصد ديگرى) مسافرت کند، بايد مانند ساير مسافران نماز را شکسته بخواند، ولى اگر راننده اى اتومبيل خود را براى زيارت کرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت کند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1146ـ كسى كه شغلش مسافرت نيست، ولى مسافرت مقدّمه شغل اوست، مانند معلّم و كارگر و كارمندى كه خودش ساكن شهرى است و همه روز براى انجام كار به نقطه ديگرى مى رود كه رفت و آمد او هشت فرسخ يا بيشتر است، بايد نماز را تمام بخواند و روزه را بگيرد، ولی در آغاز کار بنابر احتیاط مستحب، دو سه روز اوّل را جمع بخواند.
مسأله 1145ـ راننده ها، خلبان ها، كشتيبان ها و ساربان ها و مانند آنها كه سفر شغل آنهاست بايد نماز را تمام بخوانند، ولی در آغاز کار بنابر احتیاط مستحب، دو سه روز اوّل را جمع بخوانند.
مسأله 1144ـ هرگاه صحرانشين خانه به دوش مانند مردم ديگر براى زيارت خانه خدا، يا تجارت، يا مسافرت ديگرى غير از آن مسافرت که جزء زندگى اوست برود بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1142ـ هرگاه کسى که سفرش سفر معصيت است در اثناء راه از قصد خود برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ يا بيشتر باشد و يا مجموع رفتن و برگشتن هشت فرسخ است بايد نماز را شکسته بخواند، ولى بعکس اگر به قصد معصيت سفر نکرده، ولى در بين راه قصدش تغيير کند و بقيّه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند، امّا آنچه را قبلاً شکسته خوانده اشکالى ندارد.
مسأله 1141ـ کسى که از سفر معصيت بر مى گردد اگر توبه کرده و تا محلّى که مى خواهد بر گردد هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شکسته بخواند، همچنين اگر توبه نکرده ولى در بازگشت آلوده به معصيت نيست.
مسأله 1140ـ کسى که براى امرار معاش به شکار مى رود سفرش حلال و نمازش شکسته است، همچنين اگر براى فراهم کردن درآمد بيشتر باشد، امّا کسى که براى لهو و تفريح و خوشگذرانى به شکار مى رود، سفرش حرام ونمازش را بايد تمام بخواند.
مسأله 1139ـ مسافرت به قصد تفريح و گردش و استفاده از آب و هوا و مانند آن تا آنجا که موجب اسراف و کار حرام ديگرى نباشد جايز است و نماز را بايد شکسته بخواند.
مسأله 1138ـ هرگاه کسى همراه ظالمى سفر کند و مسافرت او کمک به ظالم محسوب شود سفر او حرام است و نمازش را بايد تمام بخواند، مگر آن که مجبور باشد يا براى انجام وظيفه مهمترى مانند نجات جان مظلومى با او سفر کند که در اين صورت نمازش شکسته است.
مسأله 1136ـ هرگاه براى فرار از انجام کار واجبى مسافرت نمايد، مثل اين که بدهکار است و مى تواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه مى کند، امّا او براى فرار از پرداخت بدهى مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام به جا آورد، ولى اگر چنين قصدى را ندارد بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1135ـ هرگاه خود سفر حرام نباشد و به منظور کار حرامى نيز سفر نمى کند، ولى در اثناء سفر، معصيت يا معصيتهايى انجام مى دهد، مثل اين که در سفر شراب بخورد، يا غيبت کند و به مردم ظلم نمايد، نماز او شکسته است.
مسأله 1134ـ اگر به قصد دزدى، خيانت، يا کار حرام ديگرى سفر کند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر خود سفر حرام باشد مثل اين که چنان مسافرتى براى بدن او ضرر قابل ملاحظه اى دارد، يا زن بدون اجازه شوهر سفر کند (بنا بر احتياط واجب) يا فرزند با نهى پدر و مادر سفر نمايد بطورى که مايه اذيّت آنها شود، بايد نماز را تمام بخواند; ولى اگر سفر واجبى مانند حجّ واجب بوده باشد رضايت شوهر و پدر ومادر شرط نيست و نماز شکسته است.
مسأله 1133ـ اگر مسافر به وطن خود وارد شود سفر او قطع مى گردد و همچنين اگر به محلّ اقامه ده روز برسد، حتّى اگر ترديد دارد که از وطنش بگذرد يا در جايى ده روز اقامه کند باز هم نماز او تمام است.