هیچ طوفان عظیمی در طبیعت بدون مقدّمه آغاز نمیگردد، و هیچ انقلابی در جامعۀ انسانی بدون نشانههای قبلی صورت نمیگیرد.[1]
در این میان، موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعی است که در همۀ مذاهب بزرگ جهان واجد اهمّیت خاصّی است.[2] به ویژه در احادیث شیعه صدها حدیث از راویان مختلف از پیامبر و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین نقل شده؛ بهطوریکه از حدّ تواتر گذشته، و نزد شیعه از ضروریات مذهب گردیده است. لذا احدی نمیتواند در میان اهل مذهب وارد شود و از اعتقاد آنها بر ظهور مهدی و بسیاری از ویژگیهای او، و علائم ظهور و چگونگی حکومت و برنامههای مختلف او، با خبر نگردد.
علمای بزرگ شیعه از قرون نخستین تا به امروز کتابهای متعدّدی در این زمینه نگاشته و احادیث را در آن جمعآوری کردهاند.[3]
گونهشناسی علائم ظهور
در احادیث اسلامی اشاره به یک سلسله علامتها و نشانهها برای نزدیکشدن آن رستاخیز عظیم آمده است که میتوان آنها را بر دو گونه تقسیم کرد:[4]
دسته اول، نشانههایی که کموبیش در هر انقلابی به تناسب ابعاد آن قابل پیشبینی است.
دسته دوم، جزئیاتی است که از طریق اطّلاعات و معلومات عادی نمیتوان به آنها پی برد و بیشتر شکل یک پیشگویی اعجازآمیز را دارد.
در اینجا، به «چند نشانۀ مهم» از هر دو قسمت اشاره میکنیم:[5]
فراگیرشدن ظلم و فساد
نخستین نشانهای که با مشاهدۀ آن میتوان نزدیکشدن هر انقلابی از جمله این انقلاب بزرگ را پیشبینی کرد، گسترش ظلم و جور و فساد و تجاوز به حقوق دیگران و انواع مفاسد اجتماعی و انحرافات اخلاقی است که خود عامل توسعه فساد در جامعه است.
طبیعی است فشار که از حدّ گذشت انفجار رخ میدهد، زیرا انفجارهای اجتماعی همانند انفجارهای میکانیکی به دنبال فشارهای شدید و زائد از حدّ است.
گسترش دامنههای ظلم و فساد وسیله ضحّاکان هر زمان بذرهای انقلاب را آبیاری میکند، و کاوههای آهنگر را در کنار کورههای آتش پرورش میدهد؛ کمکم بحران اوج میگیرد و لحظۀ انقلاب نزدیک میگردد.
در مورد نزدیکشدن انقلاب بزرگ جهانی و ظهور مصلح بزرگ مهدی نیز مسئله همینگونه است.
به هر حال، این موضوع در بسیاری از روایات اسلامی تحت عنوان «کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ همانگونه که جهان از ظلم و جور پر شده باشد»، آمده است.[6]
عین این تعبیر در بسیاری از احادیث که در منابع شیعه و اهل سنّت آمده دیده میشود.
و از مجموع آنها استفاده میشود که از روشنترین نشانههای این انقلاب همین موضوع است.
به هر حال، به هنگامی که «تجاوز» به حقوق دیگران از یک سو و «تبعیضها» از سوی دیگر، جامعۀ انسانی را پر میکند او ظاهر میشود و همۀ اینها را از میان میبرد.
قابل توجّه اینکه در روایات اسلامی چنان انگشت روی جزئیات این علائم و مفاسد گذارده شده که گویی این پیشگوییها مربوط به 14 یا 13 قرن پیش نیست، بلکه مربوط به همین قرن است و یا چند سال قبل صورت گرفته؛ و امروز که بسیاری از آنها را با چشم خود میبینیم قبول میکنیم که راستی معجزهآساست!
از جمله، در روایتی از امام صادق علیه السلام به دهها نوع از این مفاسد که قسمتی از آن جنبۀ اجتماعی و سیاسی و قسمتی جنبۀ اخلاقی دارد، اشاره شده است که مطالعۀ آن انسان را عمیقاً در فکر فرو میبرد.
ما ذیلًا قسمتی از ترجمۀ آن روایات را برای آنها که به ادبیات عرب آشنایی کامل ندارند میآوریم:
امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خود فرمود: «1. هنگامی که ببینی ظلم و ستم، همهجا فراگیر شده؛ 2. قرآن، فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده؛ 3. آیین خدا (عملًا) بیمحتوا شده همانند ظرفی که آن را واژگون سازند؛ 4. هنگامی که ببینی اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛ 5. مردان به مردان و زنان به زنان قناعت کنند؛ 6. افراد با ایمان سکوت اختیار کردهاند؛ 7. کوچکترها احترام بزرگترها را رعایت نمیکنند؛ 8. پیوند خویشاوندی بریده شده؛ 9. چاپلوسی فراوان شده؛ 10. آشکارا شراب نوشیده شود؛ 11. راههای خیر منقطع و راههای شرّ مورد توجّه قرار گرفته؛ 12. حلال تحریم شود؛ و حرام مجاز شمرده شود؛ 13. قوانین و فرمانهای دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر گردد؛ 14. از افراد باایمان چنان سلب آزادی شود که جز با دل نتوانند ابراز تنفّر کنند؛ 15. سرمایههای عظیم در راه خشم خدا [و فساد و ابتذال و ویرانی] صرف گردد؛ 16. رشوهخواری در میان کارکنان دولت رایج گردد؛ 17. پستهای حسّاس به مزایده گذارده شود؛ 18. [بعضی از] مردان از خودفروشی زنان خود، ارتزاق کنند؛ 19. قمار آشکار گردد [حتّی در پناه قانون]؛ 20. سرگرمیهای ناسالم چنان رواج پیدا کند که هیچکس جرأت جلوگیری از آن نداشته باشد؛ 21. شنیدن حقایق قرآن بر مردم گران آید امّا شنیدن باطل سهل و آسان؛ 22. هنگامی که ببینی همسایه، همسایۀ خود را از ترس زبانش احترام میکند؛ 23. مساجد را به زیورها بیارایند؛ 24. برای غیر خدا به حجّ خانه خدا بشتابند؛ 25. مردم سنگدل شوند [و عواطف بمیرد]؛ 26. مردم طرفدار کسی باشند که پیروز است [خواه بر حق باشد یا باطل]؛ 27. آنها که به دنبال حلال هستند نکوهش شوند و آنها که به دنبال حرامند مدح؛ 28. آلات لهو و لعب [حتّی] در مکّه و مدینه آشکار گردد؛ 29. اگر کسی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند به او توصیه میکنند که این کار وظیفه تو نیست؛ 30. مساجد پر از کسانی است که از خدا نمیترسد؛ 31. تمام همّت مردم شکم و فرجشان است؛ 32. امکانات مادّی و دنیوی فراوان میگردد و دنیا به مردم روی میکند؛ 33. زنان خود را در اختیار افراد بیایمان میگذارند؛ 34. پرچمهای حقّپرستی فرسوده و کهنه میگردد؛ 35. ویرانگری [به وسیله جنگها] بر عمران و آبادی پیشی می گیرد؛ 36. درآمد زندگی بعضی تنها از طریق کمفروشی میشود؛ 37. کسانی هستند با سرمایۀ فراوان درحالیکه در عمرشان حتّی یک مرتبه هم زکات نپرداختهاند؛ 38. مردم عصرها در حال نشئه و صبحگاهان مستند؛ 39. هنگامی که ببینی مردم همه به یکدیگر نگاه میکنند و از فاسدان شرور تقلید مینمایند؛ 40. هر سال فساد و بدعتی نو، پیدا میشود؛ 41. مردم و محافل همه پیرو ثروتمندان خودخواه میشوند؛ 42. در حضور جمع، همانند بهائم مرتکب اعمال جنسی میشوند؛ 43. اموال زیاد در غیر راه خدا صرف میکنند امّا در راه خدا از کمی مضایقه دارند؛ 44. افرادی پیدا میشوند که اگر یک روز گناه کبیرهای انجام ندهند غمگینند؛ 45. حکومت به دست زنان میافتد؛ 46. نسیمها به سود منافقان میوزد و هیچ جریانی به سود افراد باایمان نیست؛ 47. دادرسان بر خلاف فرمان خدا قضاوت میکنند؛ 48. بر فراز منابر دعوت به تقوا میشود ولی دعوتکننده خود به آن عمل نمیکند؛ 49. مردم نسبت به وقت نماز بیاعتنا میشوند؛ 50. حتّی کمک به نیازمندان با توصیه و پارتیبازی صورت میگیرد، نه برای خدا؛ ... در چنین زمانی مراقب خویش باش و از خدا تقاضای نجات و رهایی از این وضع ناهنجار کن! [که فرج نزدیک است!]».[7]
همانطور که گفتیم آنچه در بالا ذکر کردیم خلاصهای از یک حدیث طولانی است که انگشت روی مفاسدی که در آستانۀ انقلاب بزرگ فراگیر میشود گذارده.[8]
انواع فسادهای آخر الزمان
مفاسد [آخر الزمانی] را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
1. مفاسد مربوط به مسائل حقوقی و حکومتها مانند گسترش ستم؛ پیروزی حامیان باطل؛ عدم آزادی بیان و عمل؛ تا آنجا که افراد باایمان گاهی تنها در دل میتوانند از ظلم و ظالم ابراز تنفّر کنند؛ همچنین صرف سرمایههای عظیم در مصارف بیهوده یا زیانبار و ویرانگر؛ توسعه رشوهخواری؛ به مزایدهگذاردن پستها و منصبها؛ گرایش مردم ضعیف و فاقد فرهنگ سازنده به هر قدرتی که پیروز گردد (هر کس که باشد)؛ همچنین صرف ثروتها در طریق جنگها و مسابقات تسلیحاتی ویرانگر و اهتمام به این مسائل حتّی بیشتر از عمران و آبادی (تا آنجا که هزینههای جنگی بر هزینههای عمرانی پیشی خواهد گرفت).
و نیز هر سال راههای تازهای برای فساد و ظلم و استثمار و استعمار ابداع میگردد؛ و کمتر کسی در برابر ناهنجاریهای اجتماعی احساس مسئولیت میکند و حتّی به یکدیگر توصیه میکنند که در برابر این مسائل بیتفاوت باشند.
2. بخشی دیگری از این مفاسد مربوط به مسائل اخلاقی است؛ مانند: گسترش تملّق و چاپلوسی؛ چشموهمچشمیها؛ تندادن مردان به کارهای بسیار پست [همانند ارتزاق از طریق خودفروشی همسر!]؛ همچنین گسترش شراب و قمار و انواع سرگرمیهای ناسالم؛ گفتار بدون عمل؛ ریا کاری و ظاهرسازی و پارتیبازی حتّی در کمک به نیازمندان؛ ارزیابی شخصیت افراد به حجم ثروتشان و مانند اینها.
3. قسمت دیگری از این مفاسد به جنبههای صرفاً مذهبی ارتباط دارد مانند تحمیل خواستههای هوسآلود خویش بر قرآن و تفسیر به رأی؛ و جهتگیریهای شخصی و مادّی در مسائل مذهبی؛ ازدحام افراد آلوده و گناهکار در مساجد؛ اهمّیت فوق العاده به تزیین مساجد و خالیشدن آنها از محتوا، کوچکشمردن نماز و عدم توجّه به آن و مانند اینها.[9]
آخر الزمان و حرام خدا را حلالشمردن!
رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «علی جان! این مردم بعد از من به وسیله اموال و ثروتشان آزمایش میشوند، و دینداربودن را منّتی بر خدا قرار میدهند و با این حال انتظار رحمتش را دارند، و از قدرت و خشمش خود را در امان میبینند، محرمات الهی را به وسیلۀ شبهات دروغین و غیرواقعی و هوسهای غفلت را حلال میشمرند».
حضرت رسول پس از بیان مطلب کلّی و اجمالی در مورد فتنههای آخر الزمان، به سه مصداق در مورد آن به صورت خاص اشاره میکند، توجّه فرمایید:
1. «با نام «نبیذ» آلودۀ شرابخواری میشوند»: زمانی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و مسلمانان از مکّه به مدینه هجرت کردند، آب مدینه که سنگینتر از آب مکّه بود با دستگاه گوارشی آنها سازگار نبود و آنها را اذیت میکرد. حضرت برای رفع این مشکل، دستور داد در هر ظرف بزرگ آبی چند عدد خرما بیندازند به گونهای که آب مضاف نشود. سپس از آن آب برای نوشیدن و دیگر مصارف استفاده کنند، و با این کار سنگینی آب مدینه از بین رفت.
امّا عدّهای، از این چارهجویی مثبت حضرت رسول صلّی الله علیه وآله وسلّم سوء استفاده کرده و مقدار زیادی خرما در آب ریختند که پس از مدّتی تبدیل به شراب شد و آن را به عنوان نبیذ خوردند. حضرت رسول صلّی الله علیه وآله وسلّم در حیات خویش پیشبینی کرد که مسلمانان بعد از وی گرفتار چنین کلاه شرعی منفی و ناپسندی شوند و در قالب نبیذ و مانند آن، آلودۀ شرابخواری شوند.
2. «و رشوه را به نام هدیه حلال خواهند شمرد»: اکنون در گوشه و کنار جامعه با این پدیده شوم مواجه هستیم، که برخی از افراد ضعیف الایمان رشوهخوار یا رشوهدهنده، در پوشش «هدیه»، «کادو»، «زیرمیزی»، «حقّ و حساب» و مانند آن، آلودۀ این گناه بزرگ میشوند.
3. «و در پوشش بیع به رباخواری میپردازند»:[10] آنچه که در میان بعضی مرسوم است که 10 میلیون تومان به ضمیمه یک قوطی کبریت میدهند و بعد از مدّتی 12 میلیون میگیرند و دو میلیون را ارزش قوطی کبریت حساب میکنند، همان رباخواری در پوشش بیع است و جزء حیلههای شرعی منفی و ناصحیح محسوب میشود. چراکه یکی از شرایط معامله، جدّیبودن آن است و در اینجا قصد جدّی وجود ندارد و در هیچ جای عالَم یک قوطی کبریت به دو میلیون تومان خرید و فروش نمیشود.[11]
دو نشانه از آخر الزمان
در روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده است: «در دورۀ آخر الزمان، دو چیز بسیار کمیاب است؛ نخست دوست قابل اطمینان و مورد اعتماد و دیگری رزق و روزی و پول حلال».[12]
حقیقتاً هر دوی آن کمیاب است. فرض کنید با زحمت فراوان پول حلالی به دست آورده اید و آن را به حساب بانکی خود واریز کردهاید؛ گرچه پول شما حلال است؛ ولی در بانک پول انسانهای رباخوار، غیر معتقد به خمس و زکات که به پول آنها وجوه شرعیه تعلّق گرفته است، انسانهای دزد که از راه دزدی ارتزاق میکنند، انسانهای محتکر، قاچاقچیان موادّ مخدّر، کم فروشان و خلاصه تمام کسانی که به نوعی پول حرام به دست میآورند، نیز به بانک میآید و با پول حلال شما مخلوط میشود. در این صورت اگرچه به ظاهر تکلیفی بر عهده شما نیست و پول برای شما حلال است، لکن پولهای مخلوط شده به حرام، اثر وضعی خود را خواهد گذاشت.
و شاید به این جهت باشد که در روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «در دورۀ آخر الزمان همه مردم مبتلا به رباخواری میشوند و کسانی هم که رباخوار نیستند، گرد و خاک ربا به آنها نیز سرایت میکند».[13]
از واپسگرایی تا مصائب دینداری
امام علی علیه السلام در خطبه 187 نهج البلاغه پیشگوییهایی از حوادث آیندۀ دردناکی دارد که در انتظار مردم است؛ حوادثی که شبیه علاماتی است که برای ظهور حضرت مهدی علیه السلام ذکر شده است، میفرماید: «بدانید شما باید منتظر عقبگرد در امور خویش و گسیختگی پیوندها و رویکارآمدن خردسالان و بیکفایتان باشید».
بدیهی است هنگامی که افراد کمتجربه و خام و نالایق در اجتماعی بر سر کار آیند عقبگردها شروع میشود و پیوندهای اجتماعی میگسلد! حال چرا گروهی از زمامداران برای مدیریتها به سراغ صغار و کمتجربهها میروند؟ فقط برای آن است که آنها بندگانی هستند «جان و دل بر کف، چشم بر امر و گوش بر فرمان»، و این بزرگترین عامل بدبختی آنهاست.
آنگاه امام علیه السلام به شرح مبسوطی دربارۀ این حوادث دردناک پرداخته، چنین میفرماید: «و این وضع در زمانی است که ضربۀ شمشیر بر مؤمن آسانتر است از یافتن یک درهم حلال و این در زمانی است که اجر و پاداش گیرنده از دهنده بیشتر است!».
امام علیه السلام در این بخش از خطبه، قبل از هرچیز، مسئلۀ حلال و حرام اموال را یادآور میشود، زیرا سرنوشت مادی و معنوی جامعهها به آن بستگی دارد؛ سپس میفرماید: به قدری اموال آلوده و حرام و غصب و رشوه و تقلب در جامعه زیاد میشود که بهدستآوردن یک درهم حلال از تحمل ضربه شمشیر در یک جنگ مشکلتر میشود و به همین دلیل آنهایی که در راه خدا انفاق میکنند کمتر مشمول اجر و پاداش الهی میشوند، چون میدانند که اموالشان پاک نیست؛ ولی گیرندگان که از این معنا باخبر نیستند یا میدانند ولی به حکم اضطرار، آن مال مشکوک یا حرام را میگیرند، مسئولیتی در پیشگاه خدا ندارند و اجر و پاداششان بیشتر است.
سپس به مشکلات دیگر آن جامعۀ فاسد که مردم باید به حکم اجبار در انتظار آن باشند پرداخته، میفرماید: «این امر هنگامی رخ میدهد که مست میشوید بیآنکه شراب خورده باشید، بلکه مست نعمت و فزونی امکانات هستید و سوگند یاد میکنید بیآنکه مجبور باشید و دروغ میگویید درحالیکه ناچار نیستند».
این بلاهای سهگانه در هر جامعهای باشد آن را به ویرانی میکشد، ثروتمندان، مست ثروت شوند و خدا و خلق او را به فراموشی بسپارند که مستی نعمت از مستی شراب خطرناکتر است. مستی شراب ممکن است با گذشتن یک شب پایان یابد، ولی مستی نعمت ممکن است یک عمر باقی بماند. همچنین قسمخوردن بیجهت، ارزش نام خدا را پایین میآورد و دروغگفتن بدون اجبار، پایههای اعتماد را لرزان میسازد و زندگی در چنین جامعهای بسیار مشکل و طاقتفرساست.
و در پایان این پیشگویی، چنین میفرماید: «و این هنگامی خواهد بود که بلاها شما را میگزد و مجروح میسازد آنگونه که جهاز نامناسب شتر، پشت او را میآزارد [و مجروح میکند، آه] این رنج و سختی چه طولانی است و این امید رهایی چه دور!».
مناسبترین تفسیر برای مجموع این بحث همان است که در بالا اشاره شد و گفتیم ناظر به حوادث سخت و دردناک آخر الزمان و نجات جامعه بشری از آنها به وسیلۀ ظهور حضرت مهدی علیه السلام است.
در این خطبه و بعضی خطبههای دیگر نهج البلاغه و روایاتی از پیامبر اکرم و امامان اهل بیت علیهم السلام خبرهایی از آیندهای تاریک و سخت برای مؤمنان داده شده است.
از ویژگیهای آن زمان، پشتکردن بسیاری از مردم به مسئلۀ حلال و حرام است. آنچه را به دستشان برسد از هرجا و هرکس باشد برای خود حلال میشمرند و این آلودگی همۀ زندگی آنها را میآلاید.
ویژگی دیگر که مستی نعمت است سبب میشود مبدأ و معاد را به فراموشی بسپارند و همچون مستان شراب، در عالم بیخبری به سر ببرند. دورزدن احکام و تکیه بر بهانههای واهی برای انجام هر کار ناروا و تمسّک به حیلههای شرعی یکی دیگر از ویژگیهای آن زمان است. بدعتها به صورت سنّتها و سنّتها به صورت بدعتها در میآید.
در حدیثی در وصایای رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به ابن مسعود آمده است: «زمانی بر مردم فرا میرسد که انواع غذاهای لذیذ را میخورند و بر مرکبها [ی گرانقیمت] سوار میشوند و مردان، همچون زنان که برای همسر خود، زینت میکنند خود را میآرایند. زنان، بیپرده خارج میشوند و مانند سلاطین جبّار در اجتماع خودنمایی میکنند. این گروه، منافقان این امت در آخر الزماناند». تا آنجا که میفرماید: «زمانی بر مردم فرامی رسد که نگهداری دین همچون نگهداری آتش در کف دست است».[14]و حوادث دردناک دیگری که ذکر همه آنها به طول میانجامد.
این پیشگوییها در واقع افزون بر اینکه جنبه اعجاز دارد، هشداری است به گروههای وفادار به اسلام که خود را نبازند و بدانند این دوران پایانی دارد که به ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه میانجامد.[15]
اوج تزویر و ریاکاری
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «ای اباذر، در آخر الزمان گروهیاند که لباس پشمی در تابستان و زمستان میپوشند و گمان میکنند با این کار بر دیگران برتری دارند، اینان کسانیاند که ملائکه آسمانها و زمین لعنتشان میکنند».[16]
در حدیث مورد بحث، پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم اشاره به مطلب مهم و سربستهای کرده و آن این است که در آخر الزمان جمعیتی میآیند که در تابستان و زمستان لباس پشمی میپوشند و این کار را برای خود نشانۀ فضیلت میدانند. آنها از جمله کسانیاند که ملائکۀ آسمان و زمین لعنتشان میکنند.
در معنای حدیث دو احتمال وجود دارد: نخست اینکه مراد حضرت ریاکاران است. انسانهای ریاکار و خودبرتربین، در تابستان که مردم لباسهای نازک میپوشند، لباسهای ضخیم (پشمین و خشن) به تن میکنند و در واقع میخواهند در بین مردم به زهد و تقوا و فضیلت معروف و انگشتنما شوند. و این لباس شهرت است. اگرچه برخی علما میگویند لباس شهرت آن است که برخلاف زندگی انسان است، ولی ما از احادیث این را نفهمیدیم و لذا میگوییم: لباس شهرت لباسی است که انسان بخواهد خود را مشهور به زهد و ورع و تقوا کند، نه هر شهرتی. و این معنا مطابق با لحن روایات است.
تفسیر دوم این است که حدیث اشاره است به صوفیه و متصوّفه؛ زیرا صوفیگری از صدر اسلام وارد اسلام نشده بود، بلکه از جمله افکار التقاطی و وارداتی است که از قرن دوم به این طرف همراه با افکار هندی و یونانی از ممالک دیگر وارد اسلام شد و از طریق ترجمۀ کتابها به ممالک اسلامی منتقل گردید. به این ترتیب - طبق این تفسیر - حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم خبر غیبی میدهد که در آینده در بین امّت من گروهی پیدا میشوند و این لعن شدید که در روایت آمده متناسب با انحراف مکتبی است نه انحراف فردی؛ چراکه ممکن است انسانی را لعن کنند، امّا نه به این شدّت.[17]
خروج دجّال
هنگامی که سخن از «دجّال» به میان میآید، معمولًا طبق یک سابقۀ ذهنی عامیانه، ذهنها متوجّه شخص معین یکچشمی میشود که با جثّه افسانهای و مرکب افسانه ایتر، با برنامهای مخصوص به خود پیش از آن انقلاب بزرگ مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور خواهد کرد.
ولی همانگونه که از ریشۀ لغت دجّال از یک سو[18] و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده میشود، دجّال منحصر به یک فرد نیست، بلکه عنوانی است کلّی برای افراد پرتزویر و حیلهگر و پرمکر و فریب و حقّهباز که برای کشیدن تودههای مردم به دنبال خود، از هر وسیلهای استفاده میکنند، و بر سر راه هر انقلاب سازندهای که در ابعاد مختلف صورت میگیرد ظاهر میشوند.
در حدیث معروفی که از صحیح «ترمذی» نقل شده میخوانیم که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: ««هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنۀ دجّال بر حذر داشت، من نیز شما را بر حذر میدارم!».[19]
مسلّماً انبیای پیشین به مردم عصر خود نسبت به فتنۀ دجّالی که در آخر الزمان آشکار میشود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمیدادند.
بهخصوص که در پایان حدیث میخوانیم: «سپس پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم صفات او را برای ما بیان کرد و گفت شاید پارهای از آنها که مرا دیدهاند یا سخن مرا شنیدهاند عصر او را درک کنند!».[20]
و نیز در حدیث دیگری در همان کتاب میخوانیم: پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در مورد دجّال فرمود: «هیچ پیامبری نبود مگر اینکه قوم خود را از فتنۀ دجّال بر حذر داشت، ولی من جملهای دربارۀ او میگویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته، من میگویم او یکچشمی است!».
جالب توجّه اینکه در پارهای از احادیث آمده است که پیش از ظهور مهدی علیه السلام 30 دجّال ظهور خواهد کرد![21]
حتّی در اناجیل نیز اشاره به ظهور دجّال شده است.
در رساله دوم یوحنا (باب1، جمله 6 و 7) میخوانیم: «شنیده اید که دجّال میآید؛ الحال هم دجّالان بسیار ظاهر شدهاند».
و این عبارت نیز تعدّد دجّالها را تأکید میکند.
در حدیث دیگری میخوانیم: «رستاخیز برپا نمیشود مگر آن که شصت نفر دروغگو ظهور خواهند کرد که همه ادّعای نبوّت میکنند!».[22]
گرچه در این روایت عنوان دجّال به میان نیامده، ولی اجمالًا از آن برمیآید که مدّعیان دروغین و فریبکار در آخر الزمان محدود به یک یا چند نفر نخواهند بود.
به هر حال، آنچه را نمیتوان در آن تردید کرد این است که هنگام فراهمشدن زمینههای انقلاب، در هر جامعهای که باشد، افراد فریبکاری که در واقع پاسدار نظامهای فاسد و فرسودهاند برای نگاهداری وضع موجود، و بهرهبرداری از زمینههای فکری و اجتماعی مردم به نفع اهداف نادرست خود، دست به تزویر و حیلهگری میزنند، و حتّی شعارهای انقلابی میدهند، و این یکی از بزرگترین موانع راه اصلاح و انقلاب راستین است.
اینها دجّالانی هستند که همۀ پیامبران، امّت خویش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشههای فریبندۀ آنها هشدار دادند.
منتها پیش از ظهور مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و آن انقلاب عظیم و وسیع و راستین، هر قدر زمینههای فکری و روانی و اجتماعی در سطح جهانی آمادهتر میگردد، فعّالیت این دجّالان که یکی از بعد از دیگری ظهور میکنند افزایش مییابد؛ تا در پیشرفت زمینههای انقلابی وقفه ایجاد نمایند و به هزار حیله و فن برای منحرفساختن افکار دست زنند.
البتّه هیچ مانعی ندارد که یک دجّال بزرگ در رأس همۀ آنها باشد. و امّا نشانههایی که در بعضی از روایات برای او ذکر شده بیشباهت به تعبیرات سمبولیک و اشاره و کنایه نیست.
البتّه این یک تفسیر احتمالی برای دجّال بود که قرائن مختلفی آن را تأیید میکند. ولی قبول یا عدم قبول این تفسیر به اصل موضوع صدمه نمیزند که مسئلۀ دجّال، با این صفات جنبۀ کنایه دارد نه اینکه انسانی باشد با چنان مرکب و چنان صفات و مزایا![23]
ظهور سفیانی
ظهور «سفیانی» همانند ظهور «دجّال» نیز در بسیاری از منابع حدیث شیعه و اهل تسنّن به عنوان یکی از نشانههای ظهور مصلح بزرگ جهانی، و یا به عنوان یکی از حوادث آخر الزمان، آمده است.[24]
در روایتی از امام علی بن الحسین علیه السلام نقل شده: «ظهور سفیانی از مسائل حتمی و مسلّم است و در برابر هر قیام کنندهای یک سفیانی وجود دارد».[25]
از این حدیث به خوبی روشن میشود که سفیانی جنبۀ «توصیفی» دارد نه «شخصی» و اوصاف او همان برنامهها و ویژگیهای اوست و نیز استفاده میشود که در برابر هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک - یا چند - سفیانی قد علم خواهد کرد.[26]
خسف در بیداء
«خسف در بیداء» یعنی شکافتن بیابان و فرورفتن گروهی [لشکر سفیانی] در آن و میدانیم که «خسف بیداء» جزو علائم ظهور حضرت مهدی علیه السلام است که در روایات به آن اشاره شده است.[27]
پنج نشانۀ حتمی ظهور
عمر بن حنظله روایتی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود: «پنج علامت است که قبل از قیام قائم ظاهر میشود: صیحۀ آسمانی، خروج سفیانی، فرورفتن گروهی در بیابان در زمین [بر اثر زلزله و شکاف زمین] و قتل نفس زکیه (شخصی که معروف به پاکدامنی در میان مؤمنان است) و یمانی (فرد دیگری که از یمن قیام میکند)».[28]
قیامهای قبل از ظهور
در روایاتی آمده است که قبل از قیام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف اقوامی قیام میکنند، و زمینه را برای قیام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف آماده میسازند، و از آنها در روایات به نیکی یاد شده است؛ در اینجا به دو روایت از طرق شیعه و اهل سنّت قناعت میکنیم؛ درحالیکه تعداد این روایات زیاد است.
در حدیثی از امام ابوالحسن الاول، امام کاظم علیه السلام، میخوانیم که فرمود: «مردی از اهل قم قیام میکند و مردم را دعوت به حق مینماید، جمعیتی گرد او را میگیرند که مانند پارههای آهن [سخت و محکم] هستند، طوفانهای سخت آنها را تکان نمیدهد، و از جنگ خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند و بر خدا توکّل میکنند و عاقبت برای پرهیزکاران است»![29]
در بعضی از روایاتی که به اینگونه قیامها اشاره میکند، تصریح شده که: آنها زمینه ساز قیام حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف هستند، و به هر حال نشان میدهد که قیامهای مشروعی قبل از قیام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف صورت میگیرد، قیامهایی که خونین، و برای دعوت به سوی حق، و توأم با پیروزی است.
در حدیثی در سنن ابن ماجه، از منابع معروف اهل سنّت، میخوانیم: «گروهی از جوانان بنی هاشم خدمت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آمدند، هنگامی که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آنها را دید، چشمانش پر از اشک شد و رنگ مبارکش دگرگون گشت، سؤال شد چرا در صورت مبارک شما آثار ناراحتی میبینیم؟ فرمود: «ما خاندانی هستیم که خداوند آخرت را برای ما بر دنیا برگزیده و خاندان من بعد از من با حوادث سخت و تبعید و کنارزدن آنها از مقامهایشان روبرو میشوند، تا اینکه گروهی از مشرق میآیند که با آنها پرچمهای سیاه است، مطالبه نیکی میکنند و خواهان حقّ و عدالت میشوند امّا به آنها نمیدهند؛ پس پیکار میکنند و یاری میشوند، و پیروز میگردند، و آنچه را میخواهند به آنها میدهند؛ ولی آنها پذیرا نمیشوند تا آن را به کسی از اهل بیت من بسپارند؛ پس زمین را از عدالت پر میکند آنگونه که از ظلم پر شده است، هر کدام از شما آن زمان را درک کند باید به آنها بپیوندد؛ هر چند روی برفها با سینه راه برود»![30] از ذیل روایت به خوبی استفاده میشود که این قیام در آستانه قیام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و قبل از آن واقع میشود و زمینهساز قیام آن حضرت خواهد بود و قیامی مشروع است.[31]
سخن آخر: (نشانههایی از جنس خودآگاهی)
اگر خوب دقّت کنیم میبینیم بسیاری از این مفاسد بزرگ [آخر الزمانی] در مجتمعات کنونی جنبۀ عینی به خود گرفته است و انتظار بقیه نیز میرود؛ پس ما چه چیز برای فراهمساختن زمینۀ آن انقلاب بزرگ کم داریم؟
پاسخ این سؤال این است که ما آگاهی کم داریم؛ و به تعبیر دیگر، واکنشی سازنده و انقلابی در برابر این گونه مفاسد.
به هر حال، ظهور این نشانهها به تنهایی شرط تحقّقیافتن آن انقلاب بزرگ نیست؛ بلکه مقدّمهای است برای بیدارساختن اندیشهها؛ شلّاقهایی است برای بیداری ارواح خفته و خوابآلود؛ و زمینهای است برای فراهمشدن آمادگیهای اجتماعی و روانی.
جهانیان خواهناخواه مجبور به تجزیه و تحلیل ریشههای این ناهنجاریها و همچنین نتائج و عواقب آنها خواهند شد و این یک خودآگاهی عمومی را پایهگذاری میکند و در پرتو آن یقین میکنند که ادامۀ وضع کنونی امکانپذیر نیست؛ بلکه انقلابی باید کرد؛ انقلابی در تمام زمینهها برای بنیانگذاری یک نظام عادلانۀ الهی و مردمی.
ذکر این نیز نکته کاملًا ضروری است که لزومی ندارد که این مفاسد در تمام نقاط جهان آشکار گردد؛ و اگر محیطهای کوچکی پاک باشند این شرط حاصل نباشد؛ بلکه معیار چهرۀ نوعی مردم جهان است خواه در شرق باشد یا غرب؛ و به تعبیر دیگر، این حکم مانند بسیاری از احکام بر اساس روش غالب است.[32]
به هر صورت، مهم آن است که عناصر انقلابی یعنی سربازان راستین مصلح بزرگ مهدی موعود علیه السلام همچون بسیاری از مردم سادهلوح و ظاهربین، فریب دجّال صفتان را نخورند و برای پیادهکردن طرح انقلابی خود بر اساس ایمان و حق و عدالت از هیچ فرصتی غفلت نکنند.[33]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منبع:
حکومت جهانی مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف
[1] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص158.
[2] همان، ص57.
[3] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص321.
[4] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص158.
[5] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص160.
[6] به کتاب بحار الأنوار(ط- بیروت)، ج51، صفحات32-81- 74 و117 و کتابهاى دیگر مراجعه شود.
[7] بحار الأنوار(ط- بیروت)، ج۵۲، ص۲۵۴.
[8]حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص169.
[9] همان.
[10] بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج۱۰۰، ص۵۶.
[11] داستان یاران: مجموعه بحث هاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى (مدظله)، ص146.
[12] بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج۷۴، ص۱۵۷.
[13] مستدرک الوسائل (ط- بیروت)، ج۱۳، ص۳۳۳؛ (مثالهاى زیباى قرآن، ج2، ص48).
[14] مستدرک الوسائل(ط- بیروت)، ج۱۲، ص۳۲۷.
[15] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج7، ص256.
[16] بحار الأنوار(ط- بیروت)، ج۷۴، ص۷۳.
[17] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص607.
[18] دجّال از ماده دجل (بر وزن درد) به معنى دروغگویى و حقّه بازى است.
[19] صحیح ترمذى، «باب ما جاء فى الدّجال»، ص42.
[20] همان.
[21] سنن ابى داوود.
[22] بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج۵۲، ص۲۰۸.
[23] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص180.
[24] به کتاب بحار الأنوار(ط- بیروت)، ج53، صفحات182،190، 192، 206، 208 و209 و کتابهاى دیگر مراجعه شود.
[25] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج52، ص182.
[26] (حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص181.
[27]به بحث علامات ظهور المهدى علیه السلام در کتاب سفینة البحار ماده «هدى» و بحار الانوار، ج2، صفحات119 و181 به بعد مراجعه شود؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج7، ص250).
[28] الکافی(ط-تهران)، ج۸، ص۳۱۰؛ (عرفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۸).
[29] بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج۵۷، ص۲۱۶.
[30] سنن ابن ماجه، ج2، ص1366، ح482 .
[31] پیام قرآن، ج10، ص62.
[32] حکومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ص171.
[33] همان، ص180.