اساس هر عمل را «نيت» تشكيل مىدهد، آن هم «نيت خالص»، لذا آن كس كه براى خدا كارى انجام مىدهد، تمام تلاش او اين خواهد بود كه مردم از آن بهره بيشتر گيرند، ولى كسى كه براى تظاهر و رياكارى عملى انجام مىدهد، تنها به ظاهر و زرق و برق آن مىپردازد، بى آنكه به عمق و باطن و شالوده اهميت دهد.[1]
در این بین رياكارى نه فقط فرد را از اخلاق دور مىکند، بلكه تمام برنامه هاى اجتماعى او را از محتوا تهى مىکند، و در يك مشت ظواهر فاقد معنى خلاصه مىسازد، و چه دردناك است سرنوشت چنين انسان، و چنين جامعه اى؟! [2]
در احاديث اسلامى فوقالعاده به اين مسأله اهمّيّت داده شده و رياكارى به عنوان يكى از خطرناك ترين گناهان معرفى شده است [3]که ما در اينجا به ذكر روایت هایی تكان دهنده [از امام صادق(علیه السلام)] قناعت مىكنيم:[4]
ظاهر سازی
يكى از موانع مهمّ تهذيب نفس و پاكى قلب و روح همين ريا كارى است كه نقطه مقابل آن خلوص نيّت و پاكى دل است.[5] هر قدر خلوص بیشتر باشد به باطن كارها اهمّيّت بيشترى داده مىشود تا به ظاهر كار، و بعکس اگر نيّت آلوده به ريا باشد به ظاهر بيش از باطن اهمّيّت داده مىشود و كارها و برنامه ها توخالى مىگردد و همين امر سبب شكست است.[6]
در نتیجه دیگر فرهنگ و اقتصاد و سياست و بهداشت و نظم و نيروهاى دفاعى همه تو خالى و تهى مىگردد و همه جا به ظاهر سازى قناعت مىكنند، دنبال خير و سعادت جامعه نيستند.[7] بلکه ظاهرى آراسته و درونى فاسد دارند. سازمان هاى اجتماعى آن ها تنها، ظاهرى دارد و از واقعيّت و آن چه منبع و خير و بركت جامعه است، در آن خبرى نيست. افكار و كارهاى آن ها، همه، سطحى است و فاقد عمق و ريشه است. هدف آن ها، بيشتر، كميّت است تا كيفيّت. بديهى است كه چنين [ساختاری] رو به سقوط و انحطاط مىروند و سرنوشت آن ها سرنوشت شومى است.[8] هر چند با دروغ و پشت هم اندازى و ظاهرسازى و رياكارى [سعی کنند] چهره واقعى خويش را مكتوم کنند.[9]
در حديثى از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «مَا يَصْنَعُ أَحَدُكُمْ أَنْ يُظْهِرَ حُسْناً وَ يُسِرَّ شَيْئاً فَإِذَا رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ عَلِمَ أَنَّهُ لَيْسَ كَذَلِكَ وَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى - بَلِ اَلْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ - فَمَنْ صَحَّتْ سَرِيرَتُهُ قَوِيَتْ عَلاَنِيَتُهُ؛ هر گاه يكى از شما ظاهر خود را بيارايد اما در پنهانى بد كار باشد چه مىتواند انجام دهد؟ آيا هنگامى كه به خويشتن مراجعه كند نمىداند كه اينگونه نيست؟ همانگونه كه خداوند سبحان مىفرمايد: بلكه انسان به خويشتن آگاه است، هنگامى كه باطن انسان صالح گردد ظاهر او نيز تقويت مىشود».[10]
از سوی دیگر مردمى كه به تظاهر و رياكارى عادت مىكنند، همه مظاهر زندگى آن ها تو خالى و بىمغز مىشود: از تمدن، به ظواهر بىروح و از زندگى، به خيالات و اوهام و از سعادت و خوشبختى، تنها به نام و از دين و مذهب، فقط به يك سلسله تشريفات قناعت مىكنند و مسلّماً بهره مردمى كه ظاهر سازند، جز «ظواهر» نيست! به همين دليل [امام صادق عليه السلام] شديداً از اين صفت زشت انتقاد مىكند و مىگويد سرنوشت تو به دست اين مردم نيست، خودنمايى چرا؟! [ایشان می فرمایند:] «لا تُرَاءِ بِعَمَلِكَ مَنْ لا يُحْيِى وَلا يُمِيْتُ وَلا يُغْنى عَنْكَ شَيْئاً؛[11] كارهاى نيك خود را به خاطر خودنمايى و نشان دادن به مردمى كه نه زندگى به دست آن هاست و نه مرگ و نه قدرت دارند مشكلى را براى تو بگشايند، انجام مده!».[12]
ریا شرک است
«ريا»، از ماده «رؤيت» به معناى «تظاهر و خودنمايى و نشان دادن عمل خويش به ديگران» است، يعنى هدف فرد ريا كار، تظاهر به عبادت و كارهاى نيك است. چنين كسى، در حقيقت، مشرك است.[13]
مهم ترين مفسده اين عمل، آن است كه روح توحيد را از بين مىبرد و انسان را به درّه شرك و دوگانه پرستى پرتاب مىكند، چرا كه توحيد افعالى خدا، به ما مىگويد كه همه چيز، به دست خدا است و ثواب و پاداش و آبرو و حيثيت و احترام و شخصيت و رزق و روزى، همه به اراده او است ولى ريا كاران، با آلوده كردن اعمال عبادى و كارهاى نيك الهى، اين امور را از ديگرى مىطلبند و اين، يك شرك آشكار است.[14]
لذا امام صادق(علیه السلام) از يك سو ريا و شرك را همرديف قرار داده و از سويى ديگر عمل ريايى را بىنتيجه و بىاثر خوانده و مسلمانان را به شدت از چنين كارى نهى كرده است: «كُلُّ رِيَاءٍ شِرْكٌ إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ وَمَنْ عَمِلَ لِلَّهِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ؛[15] تمام ریاء شرک است، کسى که براى مردم کار کند اجرش با مردم است و کسى که براى خدا کار کند ثوابش به عهده خداست».
در روايتی دیگر از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اَنَا خَیرُ شَریکٍ مَن اَشرَکَ مَعى غَیرى فى عَملٍ لَم اَقبَلهُ اِلّا ما کانَ لى خالِصاً؛خداى عزیز فرموده است: من بهترین شریک هستم، کسى که در عمل خود دیگرى را شریک من قرار دهد، آن عمل را قبول نمىکنم تا موقعى که عمل مخصوص من باشد».[16]
آن حضرت در حديث ديگرى مىفرمايد: «الرَّجُلُ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ لا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِنَّمَا يَطْلُبُ تَزْكِيَةَ النَّاسِ يَشْتَهِي أَنْ يُسْمِعَ بِهِ النَّاسَ فَهَذَا الَّذِي أَشْرَكَ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ؛ آدمى كار ثوابى مى كند، امّا خدا را در نظر ندارد ، بلكه ستايش مردم در نظر اوست و مشتاق است كه آن را به گوش مردم برساند . چنين كسى در پرستش پروردگار خود شرك آورده است».[17]
در حديث ديگرى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانيم كه به يكى از يارانش به نام «زراره» فرمود: «مَنْ عَمِلَ لِلنّاسِ کانَ ثَوابُهُ عَلَى النّاسِ، یا زُرارَةُ! کُلُّ رِیاء شِرْکٌ؛ كسى كه براى مردم عمل كند ثوابش بر مردم است، اى زراره! هر ريايى شرك است».[18]
به هر حال، ريا بزرگترين آفت اعمال عبادى و الهى است و از آنجا كه نفوذ ريا در اعمال انسانى، بسيار باريك و پيچيده است، در روايات، مكرّر، نسبت به آن هشدار داده شده است.[19] از جمله امام صادق(علیه السلام» فرمود: «الشِّركُ أخفى من دَبيبِ النَّملِ؛ شرك در اعمال انسان مخفى تر است از حركت مورچه».[20]
ریا و نفاق
نفاق هرگونه دوگانگى ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل مىشود [21]و رياكارى نيز شكل ديگرى از دوگانگى ظاهر و باطن مىباشد چرا كه ظاهر عمل الهى و باطن آن شيطانى و ريائى است، بنابراين، طبيعى است كه ريا جزء برنامه منافقان باشد.[22] مخصوصاً درباره رياكاران از امام صادق(علیه السلام) مىخوانيم كه فرمود: «الرِّيَاءُ شَجَرَةٌ لَا تُثْمِرُ إِلَّا الشِّرْكَ الْخَفِيَّ وَ أَصْلُهَا النِّفَاقُ![23]؛ ريا و ظاهرسازى، درختى (شوم و تلخ) است كه ميوه اى جز شرك خفى ندارد و اصل و ريشه آن نفاق است».[24]
سخن آخر: (به اخلاص بازگردیم)
هنگامى كه انسان به آثار مرگبار رياكارى بينديشد كه:
ريا همچون آتش سوزانى است كه در خرمن اعمال انسان مىافتد و همه را خاكستر مىكند؛ نه تنها عبادات و طاعات انسان را بر باد مىدهد بلكه گناه عظيمى است كه مايه روسياهى صاحب آن در دنيا و آخرت است.
ريا همچون موريانه اى است كه ستون هاى كاخ سعادت انسان را از درون تهى مىكند و بر سر صاحبش ويران مىسازد.
ريا كارى نوعى كفر و نفاق و شرك است.
رياكارى شخصيّت انسان را در هم مىكوبد و آزادگى و حريّت و كرامت انسانى را از او مىگيرد و بدبخت ترين مردم در قيامت رياكارانند!
توجّه به اين حقايق، اثر باز دارنده مهمّى بر رياكاران دارد.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه پنهان كردن نيّت هاى آلوده به ريا، براى مدّت طولانى ممكن نيست، و رياكاران غالباً در همين دنيا شناخته و رسوا مىشوند و از لا به لاى سخنان و رفتار آن ها آلودگى نيّت آن ها فاش مىشود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست مىدهند؛ توجّه به اين معنى نيز اثر باز دارنده مهمّى دارد.
در نتیجه لذّتى كه از عمل خالص و نيّت پاك به انسان دست مىدهد با هيچ چيز قابل مقايسه نيست، و همين امر براى خلوص نيّت كافى است.[25]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. اخلاق در قرآن
2. تفسیر نمونه
[1] تفسير نمونه، ج27، ص364.
[2]همان، ج21، ص183.
[3] اخلاق در قرآن، ج1، ص286.
[4] تفسير نمونه، ج27، ص364.
[5] اخلاق در قرآن، ج1، ص286.
[6] همان، ص280.
[7] همان، ص290.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج2، ص56.
[9] تفسير نمونه، ج25، ص293.
[10] مجمع البيان، ج10، ص396؛ (تفسير نمونه، ج25، ص293).
[11]بحار الانوار، ج72، ص300؛ (يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص27).
[12] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص27.
[13] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج2، ص54.
[14] همان، ص55.
[15] کافی، ج2، ص293، ح3؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص319).
[16] اصول کافى، ج2، ص295؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص57).
[17] كافى، ج2، ص293، ح4؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص320).
[18] وسائل الشيعه، ج1، ص49( ذيل حديث 11)؛ (تفسير نمونه، ج27، ص365).
[19] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج2، ص55.
[20] سفينة البحار، ج1، ص697؛ (اخلاق در قرآن، ج1، ص272).
[21] تفسير نمونه ، ج1، ص100.
[22] اخلاق در قرآن، ج1، ص285.
[23] سفينة البحار، ج1، ص300؛ (تفسير نمونه ، ج1، ص101).
[24] تفسير نمونه، ج1، ص101.
[25] اخلاق در قرآن، ج1، ص295.