تاثیر روزه بر سلامت از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

تاثیر روزه بر سلامت از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعی / خانه تکانی بدن با روزه / روزه و سلامت دستگاه گوارش / درمان طبیعی بیماری ها با روزه درمانی / لزوم پایبندی به اعمال عبادی‌

عبادت و پرستش خدا مایه تکامل روحى انسان است؛ چه تکاملى بالاتر از این که روح و روان ما با جهان بیکران کمال مطلق «خدا» مرتبط گردد و در انجام وظایف بندگى و کارهاى زندگى، از قدرت نامتناهى و نیروى نامحدود او استمداد بطلبد و به اندازه ‏اى شایسته و لایق گردد که بتواند با او سخن بگوید.[1]

از طرفى عبادت مکتب عالى تربیت است؛ از جمله صفات عالى انسانى را در وجود فرد پرورش می دهد، روح ایمان را تقویت و آگاهى و مسئولیت به انسان می بخشد.[2]

از سوی دیگر عبادت‏ و نیایش حتّى گاهى در جسم‏ انسان آثار شگفت آورى از خود ظاهر می سازد که از طرق حسّى آثار آن را می توان مشاهده نمود.[3]

در این میان روزه‏ یکى از عبادت هاى مهمّ اسلامى است[4] و ابعاد گوناگونى دارد، و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان می گذارد.[5] یکى از فلسفه‏ هاى روزه‏ ماه مبارک رمضان این است که موجب سلامتى انسان است.[6]

با این تفاسیر شایسته است درباره آثار بهداشتى روزه و تأمین سلامت جسم انسان‏ ها و مصون و محفوظ ماندن از بیمارى ‏هاى گوناگون به طور اختصار اشاره ‏ای داشته باشیم.[7]

تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعی

بی شک وظایف ما پیوندى تنگاتنگ با واقعیت ‏ها دارد؛ یعنى قوانین، همیشه از دل حقایق بیرون می آید و بایدها و نبایدها زاییده هست ها و نیست‏ هاست. به عبارت دیگر، به دلیل شناخت و واقعیت ‏هایى که در مورد غناى خداوند و احتیاج انسان است، لزوم عبادت نیز استنباط می شود و این همان بحث مهمى است که می گویند بین ایدئولوژى و جهان ‏بینى ارتباط هست یا نه. جهان ‏بینى همان شناختِ واقعیت‏ هاست و ایدئولوژى در اینجا اصطلاحاً به معناى احکام و قوانینى است که به عقیده ما از دل جهان بینى متولد می شود.

از این رو شبهه کسانى که می گویند: احکام امورى اعتبارى بوده و ارتباطى با واقعیت ‏ها که امورى تکوینى است ندارد، بى اساس است؛ زیرا با جدایى این دو از یکدیگر، اعتبار احکام از میان می رود. حکم، زمانى ارزش دارد که با واقعیت پیوند داشته باشد و این فلسفه احکام است که به آن اعتبار می بخشد و این گره خوردن حکم با واقعیت است که موجب تثبیت حکم می شود.

احکام تعبدى [هم چون روزه] نیز از این قانون مستثنا نیستند و مطابق مصالح و مفاسد واقعی اند، هر چند گاهى ما فلسفه آنها را ندانیم، زیرا در غیر این صورت ترجیح بلا مرجح می شد. علماى شیعه همه بر این قول اتفاق دارند.[8]

رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در مورد روزه‏ فرموده ‏اند: «صُومُوا تَصِحُّوا؛ روزه‏ بگیرید جسم شما سالم می شود»[9] که این روایت به ارتباط تنگاتنگ بین احکام و واقعیت‏ ها تصریح دارد؛ چون کم‏خورى موجب سلامتى است.

یکى از اطباء گفته بود تجربه بیست سال پزشکى من در مورد سلامتى انسان دو چیز است: فعالیت جسمانى و امساک در غذا.[10]

نظیر احکام روزه، فراوان است به گونه‏ اى که کتابى نیز بر این اساس به وسیله یکى از بزرگ ترین محدّثان شیعى یعنى «شیخ صدوق» (م 381) به نام «علل الشرایع» نوشته شده است.[11]

خانه تکانی بدن با روزه

بی شک «اثرات بهداشتى و درمانى» روزه از نظر شستشو و خانه تکانى بدن از موادّ زائد مصرف نشده غذایى که به طور معمول به صورت چربى ‏هاى مزاحم و اضافه وزن در می آید و عامل بسیارى از ناراحتى ‏هاى جسمى می گردد، قابل انکار نیست، روزه زباله ‏ها و مواد اضافى و جذب نشده بدن را می سوزاند، و در واقع بدن را «خانه تکانى» می کند. به همین دلیل روزه‏ یکى از عوامل مهم پیشگیرى یا درمانى در برابر بسیارى از بیماری ها محسوب می گردد.[12]

روزه و سلامت دستگاه گوارش

اعتدال در غذا مسأله ‏اى است که ما به اهمّیت آن واقف نیستیم و نمی دانیم چه اثر مهمّى هم از نظر جسمانى و بهداشتى دارد و هم از نظر روحانى و معنوى. ثابت شده که بیشتر بیمارى ‏هاى انسان به سبب پرخورى است.

برخى پزشکان استدلالى براى آن دارند و می گویند: میکروب ها دائم از چهار طریق معروف: هوا، غذا، آب و گاهى هم پوست وارد بدن می شوند و هیچ راهى براى جلوگیرى از آن ها نیست.

بنابراین ما همیشه در معرض هجوم انواع میکروب ها و بیماری ها هستیم و در صورتى بدن ما آمادگى دفاع پیدا می کند که مراکز عفونى در بدن نباشد. می گویند جاهاى آماده در بدن براى میکروب ‏ها و پرورش انواع آن ها عبارت است از انواع چربى ‏هاى اضافى که در لابه‏لاى بافت‏ هاى بدن ذخیره می شوند، درست مثل زباله اى که وقتى در جایى مدّت زیادى بماند عامل بیمارى و پخش میکروب می شود. از جمله چیزهایى که می تواند این بیماری ها را درمان‏ کند سوزاندن این موادّ اضافى در بدن است و سوزاندنش هم از طریق روزه‏ گرفتن صورت می گیرد. این استدلالى است همه فهم؛ زیرا هرکسى متوجّه می شود که وقتى مقدارى غذاى اضافى در بدن باشد و جذب بدن نشود در بدن ذخیره و در نتیجه کار قلب زیادتر می گردد.

بار سنگین به کلّیه دستگاه‏ هاى بدن ضربه می زند لذا قلب و سایر دستگاه ‏ها زود بیمار و طبعاً عمر آدمى کوتاه می شود. بنابراین اگر کسى طالب سلامتى است باید از پرخورى بپرهیزد و به کم‏خورى عادت کند، به‏خصوص کسانى که فعّالیت جسمانى کمترى دارند.[13]

با این اوصاف روزه داری یک نوع استراحت قابل ملاحظه براى دستگاه گوارش و عامل مؤثرى براى سرویس کردن آن است، و با توجه به اینکه این دستگاه از حساس ترین دستگاه هاى بدن است و در تمام سال به طور دائم مشغول کار است، این استراحت براى آن ها نهایت لزوم را دارد.

در حدیث معروفی نیز از پیغمبر(صلی الله علیه و آله) رسیده است: «المَعِدَةُ بَیتُ کلِّ داءٍ، وَالحِمیةُ رأسُ کلِّ دَواءٍ؛ معده خانه تمام دردها است و امساک بالاترین داروها!»[14]

بدیهى است شخص روزه دار طبق دستور اسلام به هنگام «افطار» و «سحر» نباید در غذا افراط و زیاده روى کند، تا از این اثر بهداشتى نتیجه کامل بگیرد، در غیر این صورت ممکن است نتیجه برعکس شود.[15]

درمان طبیعی بیماری ها با روزه درمانی

در طب امروز و همچنین طب قدیم، اثر معجزآسای «امساک» در درمان انواع بیماری ها به ثبوت رسیده و قابل انکار نیست، کمتر طبیبى است که در نوشته‏ هاى خود اشاره اى به این حقیقت نکرده باشد.[16]

ما در طول عمر خود افراد زیادى را دیده ایم که براى بعضى از معالجات طبى، گاه ده روز و بیست روز، و حتى چهل روز امساک می کنند؛ یعنى چهل روز تمام تنها آب می نوشند و هیچ گونه غذایى نمی خورند (حتى آب میوه و چاى) و همین امر به عقیده بعضى از پزشکان که بیمارى ها را از طریق امساک درمان می کنند موجب درمان بسیارى از بیماری هاى آن ها شده تا آنجا که یکى از پزشکان مشهور غیر مسلمان به نام آلکسى سوفورین کتابى درباره آثار درمانى امساک چهل روز با ذکر برنامه هاى دقیقى نوشته است.[17]

«الکسى سوفورین» دانشمند روسى در کتاب خود می نویسد: «درمان از طریق روزه فائده ویژه اى براى درمان کم خونى، ضعف روده ها، التهاب بسیط و مزمن، دمل هاى خارجى و داخلى، سل، اسکلیروز، روماتیسم، نقرس، استسقاء، نوارستنى، عرق النساء، خراز (ریختگى پوست)، بیماری هاى چشم، مرض قند، بیماری هاى جلدى، بیماری هاى کلیه، کبد و بیماری هاى دیگر دارد.

معالجه از طریق امساک اختصاص به بیماری هاى فوق ندارد، بلکه بیماری هایى که مربوط به اصول جسم انسان است و با سلول هاى جسم آمیخته شده همانند: سرطان سفلیس، سل و طاعون را نیز شفا می بخشد»![18]

سخن آخر: (لزوم پایبندی به اعمال عبادی)

در خاتمه باید گوشزد نمود اگرچه تمام افعال و احکام الهى فلسفه و سرّى دارد اما همه اسرار احکام در دست همگان نیست، بلکه فلسفه برخى از احکام، بر انسان هاى معمولى پنهان است.

لذا ما موظفیم به همه دستورات الهى عمل کنیم و به هیچ وجه عمل به آن وابسته به آگاهى از فلسفه آن نیست. زیرا در اعمال عبادى و احکام تعبّدى قصد قربت شرط قبولى و صحّت عمل است و دست یابى به فلسفه هاى اخلاقى، اجتماعى، بهداشتى و امثال آن نمی تواند انگیزه اصلى عمل باشد، مثلًا در حدیث‏ «صوموا تصحّوا»[19] اثر بهداشتى آن را نمی توان انگیزه اصلى روزه گرفتن قرار داد، بلکه در چنین مواردى صرفاً امتثال امر و فرمان خدا و به اصطلاح «قربةً الى اللَّه» باید انگیزه باشد. هر چند آگاهى بر فلسفه هاى عمل تأکید بیشترى بر آن می کند.[20]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:
1. تفسیر نمونه

2. یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ

 

[1] پاسخ به پرسش هاى مذهبى؛ ص 284.

[2] تفسیر نمونه؛ ج‏ 11؛ ص 145.

[3] اسلام در یک نگاه؛ ص 74.

[4] رساله احکام جوانان (پسران)؛ ص 115.

[5] تفسیر نمونه؛ ج‏ 1؛ ص 628.

[6] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج‏ 10؛ ص 212.

[7] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج‏ 1؛ ص 413.

[8] پیام امام امیرالمومنین علیه السلام؛ ج‏ 9؛ ص 551.

[9] بحار الانوار؛ ج 59؛ ص 267؛ ح 46.

[10] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج‏ 2؛ ص 368.

[11] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج‏ 1؛ ص 413.

[12] اسلام در یک نگاه؛ ص 76.

[13] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص 130.

[14] بحار الانوار؛ ج 14و ارکان الاسلام؛ ص 108.

[15] یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ؛ ص 421.

[16] تفسیر نمونه؛ ج‏ 1؛ ص 631.

[17] این کتاب به عربى ترجمه شده و نام آن «التطبیب بالصوم» است وبه فارسى نیز ترجمه شده به نام «روزه روش نوین براى درمان بیمارى ‏ها».

[18] «روزه روش نوین براى درمان بیماری ها» ص 65 چاپ اول؛ (تفسیر نمونه؛ ج‏ 1؛ ص 632).

[19] بحار الأنوار؛ ج 59؛ ص 267؛ ح 45.

[20] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج‏ 1؛ ص 417.

captcha