ياران همراه امام حسین علیه السلام، در اوصاف گوناگونى ممتاز بودند، لذا بررسی ویژگی های اصحاب و ياران آن حضرت و اوصاف آن ها، از یک سو، از آنچه ياران امام حسین علیه السلام متصف به آن بوده اند، حكايت می كند و از سوى ديگر به تمام كسانى كه مى خواهند، مسلمان حقيقى و ياور واقعى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و اهل بيت عليهم السلام و در زمره ی پیرو واقعی امام حسین علیه السلام باشند، مى آموزد كه بايد داراى چه صفات و ويژگى هايى باشند.
شجاعت و شهامت؛ ویژگی برجسته ی اصحاب عاشورا
شجاعت و شهامت، مهم ترين كليد پيروزى و اساسى ترين پايه سربلندى و عظمت انسان هاست.[1] شجاعت و شهامت داراى ريشه ايمانى است؛ چرا كه مؤمن با اتكا به خدا كه قدرتش ما فوق همه قدرت هاست خود را در همه صحنه ها پيروز مى بيند.[2]
در واقعه ی عاشورا نیز مظاهر شجاعت به خوبى در اصحاب امام علیه السلام نمايان است.[3] شجاعتى كه از منطق ايمان سرچشمه گرفته است، و یاران امام حسین علیه السلام به خوبى مى ديدند كه در ميدان نبرد بر سر دو راهى قرار دارند كه هر دو به سوى بهشت و خشنودى خدا مى رود: راهى به سوى «شهادت» پيش مى رود كه نهايت آن سعادت است و راهى به سوى زنده ماندن و پيروز شدن بر دشمن، كه آن هم باعث افتخار در دنيا و آخرت است اين در حالى است كه دشمن در هر صورت محكوم به شكست است يا مرگ ذلت بار در اين دنيا يا عذاب پروردگار در آخرت.[4]
بديهى است اصحاب امام حسین علیه السلام با چنين درک و ديدى بود که هرگز ترس و سستى به خود راه ندادند.[5] بلکه اگر به آن ها اجازه داده مى شد، به اين جهان باز مى گشتند و بار ديگر جانفشانى مى كردند و شربت شهادت را با علاقه بيشترى مى نوشيدند. آرى، آنها چنان شجاع بودند كه گويى دل ها را بر زره ها پوشانده بودند.[6]
به عنوان نمونه در تاريخ، كمتر مردانى همچون «عابس» می توان سراغ گرفت كه در ميدان نبرد به هنگام حمله ناجوانمردانه و نابرابر دشمن، زره از تن بيرون آورد و پشت سر پرتاب كند، و با اسلحه خود بر دشمن بتازد، و او را شرمنده و شرمسار كند و به استقبال شهادتى پرافتخار بشتابد كه نظيرش كمتر ديده شده است.[7]
و یا عمرو بن جناده در حالی که يازده سال بيشتر نداشت،[8] با زبانی گویا، شجاعت، عقل و خرد، و قوت و قدرت فوق العاده[9] خود را به رخ دشمنان کشید و حماسه هاى پرهيجانى از خود در ميدان نبرد به يادگار گذارد[10] و اين رجز به يادماندنى را خواند:
«أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الامیرُ *** سُرُورُ فُؤادِ الْبَشیرِ النَّذیرِ
عَلِیٌّ وَ فاطِمَةُ والِداهُ *** فَهَلْ تَعْلَمُونَ لَهُ مِنْ نَظیر
لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْسِ الضُّحی *** لَهُ غُرَّةٌ مِثْلُ بَدْر مُنیر
امير من، حسين است و چه نيكو اميرى؛ كه شادى دل پيامبر بشير و نذير است. على و فاطمه پدر و مادر اويند، آيا شما براى او همانندى مى شناسيد؟! طلعتش مانند خورشيد نيم روز است و چهره اش چون ماه شب چهارده درخشان است».[11]
همه ی این امور به خوبی مؤیّد این مدعاست که اصحاب امام حسین علیه السلام اسطوره هاى مقاومت و شجاعتند و سرمشق خوبى براى همه انسان ها.[12]
اعتقاد به معاد؛ شاخصه اصلی یاران امام حسین علیه السلام
رمز حماسه هاى عاشورا و شجاعت بی نظير ياران امام حسین علیه السلام را كه در تاريخ با خطوط زرين و درخشان ثبت شده است بايد، در ايمان قوى و مستحكم آنان نسبت به معاد و زندگى جاويدان آخرت جستجو كرد.[13]
لذا امام حسين عليه السلام روز عاشورا ياران خود را مخاطب ساخته فرمود: «صَبْراً بَنِى الْكِرامِ، فَمَا الْمَوْتُ إِلّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرّاءِ إِلَى الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعيمِ الدّائِمَةِ، فَأَيُّكُمْ يَكْرَهُ أَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلى قَصْرٍ؛ استقامت كنيد اى بزرگ زادگان! چرا كه مرگ (و شهادت) تنها پلى است كه شما را از ناراحتى ها و رنج ها به سوى باغ هاى وسيع و نعمت هاى جاويدان بهشت عبور مى دهد، كداميك از شما ناخشنوديد كه از زندانى به قصرى منتقل شويد؟».[14]
اين سخن را امام حسين عليه السلام در حالى بيان فرمود كه هر قدر دايره محاصره او و لشكريانش تنگ تر مى شد و مشكلات ميدان جنگ شديدتر مى گشت چهره هايى برافروخته تر و حالتى آرام تر داشتند.[15]
در اينجا بعضى از يارانش به بعضى ديگر اشاره كرده، مى گفتند: «اُنظُروا، لا يُبالي بِالمَوتِ !؛ بنگريد او به مرگ اعتنا نمى كند و هراسى از آن ندارد».[16]
امام(عليه السلام) اين معنا را شنيد و سخنان فوق را بيان فرمود، و سپس افزود: پدرم از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم چنين نقل كرد: «أنَّ الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّةُ الكافِرِ، والمَوتُ جِسرُ هؤُلاءِ إلى جَنّاتِهِم وجِسرُ هؤُلاءِ إلى جَحيمِهِم، ما كَذَبتُ و لا كُذِبتُ؛ دنيا زندان مؤمنان و بهشت كافران است و مرگ پلى است براى گروه اول به سوى بهشت، و پلى است براى گروه دوم به سوى دوزخ (اين يك حقيقت است) نه دورغ مى گويم، و نه به من دروغ گفته شده است».[17]
اصحاب امام حسین علیه السلام و حریت و آزادگی
حريت و آزادگی، ريشه بسيارى از صفات اخلاقى،[18] و به تعبیر امام صادق عليه السلام، جامع صفات برجسته است.[19]
اهمیت این مسأله از آن جهت است که خداوند انسان را آزاده آفريده است، لذا نبايد اين آزادى و آزادگى را با هيچ بهاى مادى معاوضه نمود، و تن به بردگى اين و آن داد.[20]
از این جهت افراد با شخصيت و ملت هاى آزاده ترجيح دهند از جان خود بگذرند و برده ديگران نشوند.[21] يكى از نمونه هاى روشن اين مطلب همان است كه اصحاب امام حسين عليه السلام در كربلا نشان دادند.[22]
در واقع خداگرایی و اصل توحيد در میان اصحاب امام علیه السلام باعث گردید تا آنان از ذلت بندگى موجودات ضعيف آزاد شده و خود را از اطاعت فرمان اربابان زر و زور باز دارند. با توجه به اين اصل، بلند نظری و گسترش چشم انداز فکری، باعث دميدن روح آزادگى در بین یاران سید الشهداء علیه السلام گردید.[23]
مصداق بارز حریت و آزادگی حر بن یزید ریاحی است که مدت طولانى از عمرش در خدمت حاكمان ظالم بنى اميه بود، همين كه در آخرين ساعات عمرش بيدار شد و شهادت در راه امام حسين عليه السلام را بر همه چيز ترجيح داد نام او از فهرست شقاوتمندان حذف گرديد و در فهرست سعادتمندان قرار گرفت.[24]
لذا امام علیه السلام پس از شهادت حر، بر بالين وى نشست و خون از چهره او پاك كرد و او را آزاده خطاب کرد و فرمود: «أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ حُرّاً فِي الدُّنْيَا والْآخِرَةِ؛ تويى حر وآزاده، همان گونه كه مادرت تو را چنين ناميد، تويى آزاد مرد در دنيا و آخرت».[25]
اصحاب امام حسین علیه السلام؛ مظهر ایثار
«ايثار» صفت بسيار ممتازى است كه جز اولياء الله و مؤمنان خالص و مخلص از عهده آن بر نمى آيند،[26] زیرا فرد ایثارگر دوست دارد ديگران در نعمت باشند، هرچند خودش در محروميت به سر ببرد و حتى حاضر است آنچه را دارد در اختيار ديگران بگذارد و از منافع خود چشم بپوشد.[27]
در این میان شهيدان كربلا، به عنوان كامل ترين الگو هاى فداكارى و ايثار در راه نجات امت،[28]برترين سرمايه ها را براى ايثار آماده كردند.[29] گرچه شهيدان كربلا نصف روز فداكارى و ايثار كردند، اما خداوند چنان به آنها پاداش داد. تا آنجا كه میلیون ها نفر در ايام شهادت حضرت امام حسين عليه السلام در كنار مزار آن شهدا جمع مى شوند. مقام شفاعت آن بزرگواران كه بسيار بالاتر است.[30]
جالب ترين صحنه هاى ايثار در شب عاشورا رقم خورد؛ و آن وقتی است که امام حسين علیه السلام بيعت خود را از یارانش برداشت و فرمود، تا هر جا مى خواهید بروید،[31] اما عباس بن على به امام عليه السلام عرض كرد: براى چه دست از تو برداريم؟ براى اينكه پس از تو زنده بمانيم؟ خدا نكند هرگز چنين روزى را ببينيم!![32]
سعید بن عبدالله جلوه ی دیگر ایثار گری در کربلاست؛ وقتی امام علیه السلام به همراهانش اجازه ی بازگشت داد، سعید عرض کرد: «به خدا سوگند اگر بدانم كه در راه تو كشته مى شوم و دگر بار زنده شده و در آتش سوزانده مى شوم و خاكسترم را به باد مى دهند و هفتاد بار، با من چنين كنند، باز هم هرگز از تو جدا نخواهم شد تا در ركاب تو جان دهم. پس چرا چنين نكنم در حالى كه كشته شدن فقط يك بار است و پس از آن كرامتى جاودانه است كه پايانى ندارد».[33]
همو ظهر عاشورا هنگامى كه امام عليه السلام در زير باران تيرها به نماز ايستاد، بدن خويش را سپر تيرها كردند و درد تيرها را با تمام توان در صورت و سينه و پهلوى خود به جان خريد و با اصابت سيزده تير در بدنش بر زمين افتاد و به چهره نورانى امام نگريست و عرض كرد: «أَوَفَيتُ يا بْنَ رسولِ الله؛ آيا به وظيفه ام عمل كردم و وفا نمودم؟». امام عليه السلام در پاسخ فرمود: «نَعَم، أنتَ أمامي في الجنّة!؛ آرى، تو پيشاپيش من به بهشت خواهى رفت».[34]
به راستی آيا تاريخ جهان همانند اين ايثار و فداكارى ها را به خاطر دارد؟ آرى اين است جالب ترين صحنه هاى ايثار![35]
سخن آخر: (اصحاب امام حسین علیه السلام، الگویی برای تمام عصرها و نسل ها)
به يقين اصحاب امام حسین علیه السلام که در ميدان نبرد در صف مقدم جاى داشتند و همواره سر بر فرمان امام زمان خود نهادند و شربت شهادت نوشيدند. عالى ترين درس بندگى و عبوديت خداوند و استقامت و ايستادگى و ايثار و فداكارى را در راه اسلام، از محضر سید الشهداء علیه السلام آموخته بودند، لذا سزاوار است الگو و اسوه مسلمانان، در هر عصر و زمان باشند.
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويداد ها، پيامد ها
2. پيام امام امير المومنين عليه السلام
3. اخلاق در قرآن
4. دائرة المعارف فقه مقارن
5. قهرمان توحيد
6. تفسير نمونه
7. آيين ما (اصل الشيعة)
8. آيات ولايت در قرآن
[1] اخلاق در قرآن؛ ج 2؛ ص 225.
[2] همان؛ ص 236.
[3] همان؛ ص 225.
[4] همان؛ ص 233.
[5] همان.
[6] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويداد ها، پيامد ها؛ ص 502.
[7] همان؛ ص 464.
[8] همان؛ ص 459.
[9] آيات ولايت در قرآن؛ ص 278.
[10] آيين ما (اصل الشيعة)؛ ص 81.
[11] بحارالانوار، ج 45، ص 27 و رجوع شود به: مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص104 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 22. بخش هايى از اين اشعار به برخى ديگر از ياران امام حسين عليه السلام نيز نسبت داده شد. (رجوع شود به: اعيان الشيعة؛ ج 3؛ ص 303)؛ (عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويداد ها، پيامد ها؛ ص 460).
[12] اخلاق در قرآن؛ ج 2؛ ص 225.
[13] پيام قرآن؛ ج 5؛ ص 327.
[14] همان.
[15] همان.
[16] همان.
[17] بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 297 (باب فضل الشهداء معه و علة عدم مبالاتهم بالقتل). مرحوم صدوق در كتاب «معانى الاخبار» اين حديث را از امام على بن الحسين در باب «معنى الموت» نقل می کند؛ ص 288؛ (پيام قرآن؛ ج 5؛ ص 327).
[18] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)؛ ج 2؛ ص 33.
[19] خصال؛ ج 1؛ ص 284؛ ح 33؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 9؛ ص 624).
[20] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 9؛ ص 623.
[21] همان.
[22] همان.
[23] خدا را چگونه بشناسيم؛ ص 57.
[24] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 13؛ ص 263.
[25] حياة الامام الحسين؛ ج 3؛ ص 221؛ بحارالانوار؛ ج 45؛ ص 14؛ امالى صدوق؛ مجلس 30 و مقتل الحسين خوارزمى؛ ج 2؛ ص 11؛ (عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويداد ها، پيامد ها؛ ص 441).
[26] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 454.
[27] رجوع شود به: تفسير نمونه، ذيل آيات 7- 10 سوره يوسف؛ (انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص 290).
[28] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويداد ها، پيامد ها؛ ص 49.
[29] همان؛ ص 502.
[30] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم علیه السلام؛ ص 161.
[31] تفسير نمونه؛ ج 22؛ ص 71.
[32] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويداد ها، پيامد ها؛ ص 396.
[33] همان؛ ص 397.
[34] همان؛ ص 467.
[35] همان؛ ص 408.