بررسی مضامین قرآنی در دعای جوشن کبیر از منظر معظم له

بررسی مضامین قرآنی در دعای جوشن کبیر از منظر معظم له


اسماء حسنى؛ فرصتی برای تخلق به اخلاق الهی/ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را/ خدا از رگ گردن نزدیک تر است/ سبقت رحمت خدا بر غضب الهی/ دعای جوشن کبیر اوج خداشناسی و توحید است‌

در قرآن مجيد، علاوه بر آياتى كه اهمّيّت دعا را به طور كلّى بيان مى كند، نمونه هايى از دعا همچون قنوت دعای نماز[1] نيز آمده است كه بسيار پرمعنا و پرمحتواست و سزاوار است در قنوت نمازها و در سجده آخر و تعقيبات و به طور كلّى در مواقع دعا از آنها استفاده شود كه اميد اجابت در آن فراوان است.[2]

از سوی دیگر، از جمله مسائل مهم در ادعیه این است که مضامین لفظی و معنوی ادعیه و زیارات در آيات قرآن و روايات معصومان عليهم السلام به گونه گسترده اى مطرح شده است؛[3] چرا که آیات قران و ادعیه ی مأثوره هر دو از یک سرچشمه نشأت می گیرند و آن هم علم لایزال الهی است؛ در این میان دعای جوشن کبیر که مشتمل بر هزار و یک اسم از اسماء الهی است عیناً و یا تلویحاً در قرآن بدانها اشاره شده است لذا انطباق معنوی و مفهومی این دو، به دلیل دارا بودن محتوا و مضامین عالی قرآنی، برای سالکان و عارفان و محققان و دعا پژوهان مورد توجه قرار خوهد گرفت.[4]

اسماء حسنى؛ فرصتی برای تخلق به اخلاق الهی

در فرازی از دعای جوشن کبیر می خوانیم:«یا مَنْ لَهُ الاسْماَّءُ الْحُسْنی؛ای کسی که بهترین نامها از آن اوست»، «یا مَنْ لَهُ الْصِّفاتُ الْعُلْیا؛ای کسی که برترین صفات برای اوست«یا مَنْ تَبارَکَ اسْمُهُ؛ای کسی که نامش با برکت است»، «یا مَنْ تَقَدَّسَتْ اَسْمائُهُ؛ ای کسی که نام هایش پاک و منزّه است».[5]

اصولاً خدا را با يك نام نمى توان خواند، و نمى توان شناخت، بلكه نام هاى او بايد همچون صفاتش بى پايان باشد، تا بتواند بيانگر آن ذات شود، ولى از آنجا كه الفاظ ما، مانند همه چيزمان، محدود است نمى توانيم جز نام هاى محدودى براى او پيدا كنيم ، لذا معرفت و شناخت ما هم هر چه باشد محدود است، حتى پيامبر صلی الله علیه و آله با آن وسعت روح مى فرمايد:«ما عرفناك حق معرفتك».[6]

ولى اين دليل بر آن نيست كه به اندازه عقل و درايت خويش او را نشناسيم، به خصوص كه او خودش در شناخت ذاتش به ما كمك بسيار فرموده و با نام هاى گوناگون در كتابش از خود ياد كرده است،«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى ؛[7] بگو شما او را به نام«اللَّه» بخوانيد و يا به نام رحمان هر كدام را بخوانيد فرق نمى كند براى او نام هاى متعدد نيك است»، «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها[8]؛براى خدا نام هاى نيكى است، خدا را به آنها بخوانيد»، «اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى [9]؛ او اللّه است همان خداوندى كه معبودى جز او نيست براى او نام ها و صفات نيك است» ،« تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَالاْکْرامِ[10]؛ با برکت است نام پروردگارت ، آن صاحب جلال و بزرگواری» و حتّى در بعضى از دعاها مانند دعاى جوشن كبير عدد نام هاى مقدّس او به يك هزار بالغ شده است.[11]

منظور از«اسماء حسنى»، صفات مختلف پروردگار است كه همگى نيك و همگى«حسنى» است مى دانيم خدا عالم است[12]، قادر است[13]، رازق است[14]، عادل است[15]، جواد است[16]، كريم است[17] و رحيم است[18]، و همچنين داراى صفات نيك فراوان ديگرى از اين قبيل مى باشد.[19]

بديهى است همه اينها اسم است، و يك معنى اسم، علامت و نشانه است، همه اينها نشانه هايى از ذات پاك او مى باشد، و تمام اين خطوط به يك نقطه منتهى مى گردد، و به هيچ وجه از توحيد ذات و صفات او نمى كاهد.[20]

از ميان اين همه اسماء قسمتى اهميت و عظمت بيشترى دارد، زيرا معرفت و آگاهى فزون ترى به ما مى دهد كه از آن به اسماء حسنى در قرآن و روايات اسلامى تعبير شده است.[21]

اما مهم آن است كه بدانيم معنى شمارش اين اسماء اين نيست كه تنها اين نام ها را بر زبان جارى كنيم و خدا را به آن بخوانيم تا بهشتى شويم يا مستجاب الدعوة.[22]

بلكه هدف«تخلق» به اين اسماء و پياده كردن پرتوى از نامهاى عالم و رحمان و رحيم و جواد و كريم ... در وجودمان مى باشد[23] تا در پرتو اين علم و قدرت و اين عدالت و رحمت بتوانيم خويش و اجتماعى را كه در آن زندگى مى كنيم از صف دوزخيان خارج سازيم.[24]

بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را

دعا از يك سو انسان را به شناخت پروردگار (معرفة اللَّه) كه برترين سرمايه هر انسان است دعوت مى كند.[25]

و از سوى ديگر سبب مى شود كه خود را نيازمند او ببيند و در برابرش خضوع كند، و از مركب غرور كه سرچشمه انواع بدبختى ها و مجادله در آيات اللَّه است فرود آيد، و براى خود در برابر ذات پاك او موجوديتى قائل نشود.[26]

 اظهار نيازمندی و خود را مرهون نعمت هاى خدا دیدن موجبات اطاعت، خلوص نیت و صفای دل و توبه از گناه،اعتماد به نفس و تلاش و کوشش بیشتر را برای اجابت دعا فراهم خواهد کرد.[27]

 اینگونه است که پروردگار متعال آغوش رحمتش را بر توبه كنندگان مى گشايد و مى گويد: «وَقالَ رَبُّكُمْ أُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛[28] پروردگارتان گفته است كه مرا بخوانيد تا دعايتان را اجابت كنم». [29]

جمله «أَسْتَجِبْ لَكُمْ» از اين آيه استفاده مى شود که دعاكردن محبوب خدا و خواست اوست. او تضمين كرده كه دعاى شما را مستجاب كند.[30]

هم چنین در آیه شریفۀ دیگر می خوانیم:« وَ لَالِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَيُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ؛چنين نيست كه خداوند باب دعا را به روى كسى بگشايد و باب اجابت را به رويش ببندد»[31]

و یا این آیۀ شریفۀ قرآن :« «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِى[32]؛ هرگاه بندگان من درباره من از تو سؤال كنند (بگو:) من به آن ها نزديكم و دعاى دعا كننده را هنگامى كه مرا (از صميم دل) بخواند اجابت مى كنم».[33]

دليل آن هم روشن است زيرا نه خداوند بخيل است و نه اجابت دعا چيزى از او مى كاهد بلكه رحمانيت و رحيميت او ايجاب مى كند كه تمام تقاضاهاى بندگان را اجابت فرمايد و اگر گاهى اجابت دعا تأخير مى افتد و يا بعضى از دعاها به اجابت نمى رسد حتماً به دليل مصالحى است يا به واسطه وجود موانع.[34]

اصولًا امكان ندارد خداوند دستور به چيزى بدهد و نتيجه آن را پذيرا نشود؛ از يك سو به بندگانش بگويد توبه كنيد يا بفرمايد درى به سوى رحمتم براى شما گشوده ام و آن، باب توبه است از اين در وارد شويد ولى خودش حاضر نباشد توبه توبه كاران را بپذيرد.[35]

بر این اساس در فرازهای متعدد دعای جوشن کبیر می خوانیم:«یا سامِعَ الدعاءِ؛ای شنونده دعا!»، «یا سامِعَ؛ای شنونده»، «یا سَمِیعُ؛ای شنوا»، «یا سامِعَ الاصْواتِ؛ای شنونده صداها!»، «یا مَنْ یَسْمَعُ اَنِیْنَ الْواهِنینَ؛ای کسی که ناله ضعیفان و درماندگان را می شنود!»، «یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ؛ای کسی که هیچ شنیدنی او را از شنیدن دیگر باز نمی دارد!»، « یا مَنْ هُوَ لِمَنْ دعاهُ مُجِیب؛ای کسی که جواب دهنده است برای هر آن کسی که او را بخواند!».[36]

و نیز در فرازهای دیگر هم چون: «یا مُجِیبَ الدَّعْواتِ؛ای پاسخ دهنده به دعاها و خواندنها!»، «یا مُجِیبُ؛ای پاسخ دهنده !»، «یا ضامِنُ؛ای ضمانت کننده !»، «یا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضطرِّینَ؛ای پاسخ دهنده به دعای درماندگان !»، « یا نِعْمَ المُجِیبُ ؛ای بهترین پاسخ دهنده !»، «یا خَیْر الْمَدْعُوِّینَ؛ای بهترین خوانده شده !»، «یا داعِی ؛ای دعوت کننده و خواننده »، «یا خَیْرَ داعٍ وَمَدْعُوٍّ؛ای بهترین خواننده و خوانده شده !»، «یا خَیْرَ مُجِیبٍ وَمُجابٍ؛ای بهترین پاسخ دهنده و پاسخ گیرنده».[37]

هم چنین فرازهایی از قبیل«یا مَسْئُولُ؛ای درخواست شونده !»، «یا خَیْرَالْمَسْئُولِیَن؛ای بهترین درخواست شونده !»، «یا اَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ؛ای بهترین کسی که مورد درخواست قرار می گیرد!»، «یا مَنْ لا یُغَلِّطُهُ سؤ الٌ عَن سؤ الٍ؛ای کسی که هیچ درخواستی او را از خواسته ای دیگر باز نمی دارد!»، «یا مُعْطِیَ الْمَسْئلاتِ؛ای بخشنده خواسته ها».که بیانگر «نزدیکی زیاد» خدا به انسان به ویژه در ماه رمضان است.[38]

خدا از رگ گردن نزدیک تر است

عشق به خدا هميشه در جان ما بوده و خواهد بود.ايمان به خدا شعله جاويدانى است كه قلب و روح ما را گرم مى سازد، لذا براى شناسايى خدا ما مجبور نيستيم راه هاى طولانى بپيماييم سرى به اعماق وجود خود مى زنيم، ايمان به او را در آن جا مى يابيم.[39]

لذا خداوند در فرازهای مختلف، به ذات پاك خود اشاره كرده و به دفعات به بندگان! راه نهايت پيوستگى و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته و در قرآن مجيد می فرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[40]؛ ما به انسان از رگ گردن (يا رگ قلب) او نزديكتريم»[41]

در شأن نزول این آیه آمده است؛ كسى از پيامبر پرسيد: آيا خداى ما نزديك است تا آهسته با او مناجات كنيم؟ يا دور است تا با صداى بلند او را بخوانيم؟ که آيه فوق نازل شد (و به آنها پاسخ داد كه خدا به بندگانش نزديك است).[42]،[43]

بى شك تعبيرى ظريف و زيباتر از اين براى قرب و نزديكى بين خالق و مخلوق، عابد و معبود و بنده و مولا وجود ندارد.[44]

اين نام مقدس قريب «هزار بار» در قرآن مجيد تكرار شده، و هيچ اسمى از اسماء مقدس او اين اندازه در قرآن نيامده است، نامى است كه قلب را روشن مى كند، به انسان نيرو و آرامش مى بخشد، و او را در جهانى از نور و صفا مستغرق مى سازد.[45]

 در این میان آیات مختلف قرآن کریم؛ مویّد این مدعاست: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ، او با شماست هر كجا باشيد»[46]، «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ، هيچ سخن در گوشى در ميان سه نفر رد و بدل نمى شود مگر اين كه او چهارمين آنهاست»[47]، «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، خداوند نور آسمانها و زمين است»[48] و «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»، بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حايل مى شود[49] که اينها همه مثال هاى مجازى مى باشند كه براى نزديك ساختن آن حقيقت بى مثال به اذهان، انتخاب شده است.[50]

آری خداوندى كه قادر و عالم و حاضر مطلق است و در همه زمان ها و مكان ها حاضر است و در قلب همه انسان ها جاى دارد و از رگ گردن انسان به او نزديك تر است، ارتباط و دستيابى به او كار آسانى [51]است. ارتباط با خداوند، نه تنها براى همگان امكان پذير است؛ بلكه از ارتباط با پدر، مادر، همسر، خواهر، برادر و فرزند هم آسان تر است؛ زيرا به خاطر عدم محدوديّت ذات حق تعالى، انسان در هر لحظه اى مى تواند با او به گفتگو بنشيند؛ در حال خواب يا بيدارى، در حال ايستاده يا نشسته، در بيابان يا خيابان و خلاصه در هر زمان و مكان و تحت هر گونه شرايطى، امكان ار تباط با او وجود دارد.[52]

خداوند متعال هنگام توصيف خردمندان مى فرمايد:الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ[53]؛همان ها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته و آنگاه كه بر پهلو خوابيده اند، ياد مى كنند و در اسرار آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند؛ (و مى گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده اى؛ منزّهى تو! ما را از عذاب آتش نگاه دار!»[54]

 تفكّر در آيات قرآن کریم اهمیت دعا از نظر اسلام را آشکار می سازد ؛ به گونه اى كه هم عبادت است؛ و هم باعث اعتناى خدا به انسان؛ و هم وسيله تقرب بنده به مولاست.[55]

اینگونه است که در فرازهای مختلف دعای جوشن کبیر می خوانیم:« یا قَریِبُ؛ ای نزدیک»، « یا اَقْرَبَ مِنْ کُلِّ قَریبٍ؛ ای که از هر نزدیکی ، نزدیک تر هستی»، « یا قَرِیباً غَیْرَ بَعیدٍ!؛ ای نزدیک بدون دوری»، «یا نِعْمَ الْقَریبُ؛ ای بهترین نزدیک»، «یا مَنْ هُوَ فی عُلُوِّهِ قَرِیبٌ ؛ای کسی که در عین برتری و والایی نزدیک هستی »، «یا مَنْ دَنی فی عُلُوِّهِ؛ای کسی که نزدیک هستی در عین بلندمرتبگی»، «یا مَنْ عَلی فی دُنُوِّهِ؛ای کسی که در عین نزدیکی بلندمرتبه و والا هستی»، «یا مَنْ هُوَ فی قُرْبِهِ لَطیفٌ ؛ای کسی که در نزدیکی خود، نافذ و آگاه هستی»، «یا مَنْ قَرَّبَنی وَاَدْنانی ؛ای کسی که مرا نزدیک کردی و در نزد خود جای دادی »، «یا مَنْ هُوَ اِلی مَنْ اَحَبَّهُ قَریبٌ؛ای کسی که به هرکسی که تو را دوست بدارد، نزدیک هستی»[56]

سبقت رحمت خدا بر غضب الهی

اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد؛ چنانكه در دعای جوشن کبیر مى خوانيم: «يا من سبقت رحمته غضبه ؛اى خدائى كه رحمتت بر غضبت پيشى گرفته است». [57]

هم چنان که در اكثر آيات قرآن، بشارت بر انذار مقدم داشته شده که اين نيز ممكن است به خاطر اين باشد كه در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پيشى گرفته است؛ همانگونه که مقدم داشتن«مغفرت» بر«عقاب» همانند موارد ديگر نیز دليل بر«پيشى گرفتن رحمت بر غضب» است.[58]

از سوی دیگر در قرآن مجید درباره دوزخ مى خوانيم:«لَها سَبْعَةُ ابْوابٍ ؛[59]براى آن هفت در است» [60]حال آنکه كراراً در احاديث اسلامى به اين نكته اشاره شده كه بهشت داراى هشت در است؛ اشاره به اينكه طرق وصول به سعادت كه بهشت مظهر آن است از طرق سقوط در دامان بدبختى كه جهنّم كانون آن است، بيشتر مى باشد، و رحمت واسعه الهى بر غضبش پيشى گرفته«سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»[61]

اين درس را نيز از«بسم اللَّه» به خوبى مى توان آموخت كه اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنايى دارد كه تا عوامل قاطعى براى آن پيدا نشود تحقق نخواهد يافت؛ قرآن کریم صدو چهارده سوره دارد، که صدو سیزده سوره با«رحمت»آغاز مى شود، تنها سوره توبه كه با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى شود و بدون بسم اللَّه است![62]

با این تفاسیر انسان ها نيز بايد در برنامه زندگى چنين باشند، اساس و پايه كار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند.[63]زیرا نيرويى كه همچون نيروى جاذبه، جنبه عمومى دارد و دل ها را به هم پيوند مى دهد صفت رحمت است، لذا براى پيوند خلق با خالق نيز از اين صفت رحمت بايد استفاده كرد،[64]ولى افسوس! كه هميشه انسان هاى خيره سر، عجله بر عذاب الهى دارند، نه مغفرت![65]

سخن آخر: ( دعای جوشن کبیر اوج خداشناسی و توحید است)

بدیهی است دعای جوشن کبیر براى تقويت معرفت الهى، و رابطه عميق تر با حضرت حق و شناخت صفات جمال و جلال پروردگار، بسيار مناسب و مغتنم است.[66]

دعایی پرمحتوا كه سزاوار است انسان هر زمان به ویژه در شب قدر، از آن بهره گيرد؛ دعايى است كه جمله هاى آن غالباً از آيات قرآن گرفته شده و صفات جمال و جلال خداوند در آن منعكس است.[67]

دعا كننده براى استفاده از نيروى بى پايان پروردگار، چاره اى ندارد كه پيوند خود را با او محكم كند، به ذات او نزديك شده و مظهرى از صفات جمال و جلال او كه منبع پاكى و نيكى است گردد.[68]

اینچنین است که باید تأکید کرد، دعای جوشن کبیر آثار تربيتى فراوانى در انسان دارد، و روح و جان انسان را مى سازد، و زنگار جهان ماده را از او دور مى كند، او را به ذات پاك خدا، به نيكى ها و پاكى ها و صفات برجسته انسانى نزديك مى سازد.[69]

در این بین دعای جوشن کبیر اوج خداشناسی و توحید است چرا که از يك سو انسان را به سراغ «معرفةاللّه» و شناخت و عشق معبود مى فرستد تا از طريق توسّل به اسماء و صفات حسنايش، بر سر سفره رحمتش بنشيند، پيوند ناگسستنى با او بر قرار سازد و از اين خوان رحمت، توشه برگيرد.[70]

 

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 


[1] «رَبَّنَا آتِنا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ پروردگارا؛ به ما در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت نيز نيكى مرحمت فرما و ما را از عذاب دوزخ نگهدار»،« سوره بقره؛ آيه 201».

[2] كليات مفاتيح نوين ؛ ص89.

[3] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص272.

[4] كليات مفاتيح نوين ؛ ص139.

[5] همان ؛ ص156.

[6] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص325.

[7] سورۀ اسراء؛ آیۀ110.

[8] سورۀ اعراف؛ آیۀ180.

[9] سورۀ طه؛ آیۀ 8.

[10] سورۀ رحمن؛ آیۀ 78.

[11] پيام قرآن ؛ ج 4 ؛ ص44.

[12] «وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»؛ سورۀ حدید؛ آیۀ 3.

[13] «... إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛سورۀ بقره؛ آیۀ 148.

[14] «... إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛ سورۀ جمعه؛ آیۀ11.

[15] «و لا یظلم ربک احدا»؛ سورۀ کهف؛آیۀ 49.

[16] «وَاللّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظِیمِ؛ سورۀ بقره؛ آیۀ 105.

[17] «إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ سورۀ بقره؛ آیۀ 195.

[18] «إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»؛ سورۀ بقره؛ آیۀ199.

[19] تفسير نمونه ؛ ج 7 ؛ ص23.

[20] همان؛ ج 12 ؛ ص326.

[21] همان ؛ ص326.

[22] همان.

[23] همان.

[24] همان ؛ ج 7 ؛ ص23.

[25] همان ؛ ج 20 ؛ ص149.

[26] همان؛ج1؛ ص 149.

[27] همان؛ ج20؛ ص 149.

[28] سوره غافر؛ آيه 60.

[29] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص443.

[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص584.

[31] همان؛ ج15؛ ص 473.

[32] سورۀ بقره؛ آیۀ 186.

[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص475.

[34] همان.

[35] همان.

[36] كليات مفاتيح نوين ؛ ص138.

[37] همان؛161.

[38] همان؛ص139.

[39] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص25.

[40] سوره ق؛ آيه 16.

[41] تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص638.

[42] « مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث؛« عوالى اللآلى»؛ ج 2؛ ص 82، « بحار الانوار»؛ ج 87؛ ص 53، « تفسير آلوسى» و ديگر تفاسير، ذيل آيه مورد بحث.

[43] تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص637.

[44] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص275.

[45] تفسير نمونه ؛ ج 27 ؛ ص434.

[46] سوره حديد؛ آيه 4.

[47] سوره مجادله؛ آيه 7.

[48] سوره نور؛ آيه 36.

[49] سوره انفال؛ آيه 24.

[50] پيام قرآن ؛ ج 4 ؛ ص19.

[51] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 2 ؛ ص105.

[52] همان؛ ص 106.

[53]سوره آل عمران؛آیۀ191.

[54] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص212.

[55] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص275.

[56] كليات مفاتيح نوين ؛ ص161.

[57] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص28.

[58] تفسير نمونه ؛ ج 20 ؛ ص303.

[59] سورۀ حجر؛ آیۀ44.

[60] پيام قرآن ؛ ج 6 ؛ ص237.

[61] همان.

[62] تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص26.

[63] همان.

[64] همان.

[65] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص412.

[66] كليات مفاتيح نوين ؛ ص852.

[67] همان ؛ ص855.

[68] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 3 ؛ ص264.

[69] همان ؛ ج 2 ؛ ص520.

[70] همان ؛ ج 3 ؛ ص264.

captcha