انسان يك موجود اجتماعى است كه براى زندگى دسته جمعى آفريده شده است.لذا در زندگى خود به تشكيل خانواده نياز دارد[1].
لذا خانواده يك اجتماع كوچك است؛ و در استحكام و استوارى پيوندهاى اجتماع بزرگ در پيشرفت انسان در زمينه هاى مادّى و معنوى مؤثّر است،[2] بديهى است هر قدر اين واحدهاى كوچك از انسجام و استحكام بيشترى برخوردار باشد استحكام اساس جامعه بيشتر خواهد بود، اینگونه است که يكى از علل نابساماني هاى اجتماعى جوامع صنعتى، متلاشى شدن نظام خانوادگى است كه نه احترامى از سوى فرزندان وجود دارد، نه محبتى از سوى پدران و مادران، و نه پيوند مهر و عاطفه اى از سوى همسران.[3]
چالش اجتماعی غرب، در حالی است که راه حلّ اين مشكل بزرگ در اسلام به روشنى ارائه شده است، اگر چه ما در كنار سرچشمه زلال، تشنه و از تشنگى رنج مى بريم.[4]
بر این اساس خانواده گرایی براساس الگوها و معيارها و ارزش هاى صحيح ، از يك سو رابطه مستقيم و نزديكى با حلّ مشكلات خانوادگى و نابساماني هاى شخصى مردم دارد، و از سوى ديگر نيز[5]پيوند روشنى با حلّ مشكلات اجتماعى دارد.[6] به همين دليل براى تحكيم روابط عمومى اجتماعى انسان ها، بايد قبل از هر چيز به فكر استحكام ريشه اصلى افتاد، و پايه هاى خانواده را بر شالوده قوى و محكم بنا نمود.[7]
بی شک مسأله تشكيل خانواده و ارزش هاى حاكم بر آن مى تواند محك خوبى براى شناخت مسلمانان راستين از مسلمانان سطحى باشد. در این بین معارف غنی شیعی به ویژه آموزه های اهل بیت علیهم السلام در تعمیق شناخت شناسی ارزش های اسلامی و به تبع آن تحکیم نهاد خانواده، نقش اساسی ایفا می کند که البته نقش آموزه های امام حسین علیه السلام به ویژه درس های واقعۀ عاشورا انکار ناپذیر است.[8]
از این رو در واقعۀ عاشورا اهميت زيادى به پيوند خانوادگى، و احترام و اكرام پدر و مادر، و نيز توجه به تربيت فرزندان، داده شده است ؛ اين دستاورد مهم اجتماعی به خاطر آن است كه جامعه بزرگ انسانى و نحوۀ تأثیرگذاری وقایع مهم تاریخی به نوبۀ خود از واحدهاى كوچك ترى به نام«خانواده » تشكيل مى شود، همانگونه كه يك ساختمان بزرگ از غرفه ها و سپس از سنگ ها و آجرها تشكيل مى گردد.[9]
معنازایی عاشورا در سایۀ خانواده گرایی و نفی نهیلیسم
اهمّيّت تاريخ زندگى امام حسين عليه السلام كه به صورت يكى از شورانگيزترين حماسه هاى تاريخ بشريّت درآمده، بيشتر از جهت حضور پررنگ نهاد خانواده در واقعه کربلا است؛[10]لذا حضور اهل بيت امام علیه السلام، از جمله ویژه گی های بارز واقعۀ عاشورا است که آن را از حوادث مشابه ديگر جدا مى سازد.[11]
از آنجا که نهاد خانواده بر صلح محوری متکی است لذا واقعۀ عاشورا به شدت معنازاست؛ از این رو هيچ گونه «محرّكى» جز عواطف پاك دينى و انسانى و مردمى ندارد؛[12]بر این اساس اين نهضت يك نهضت فرا زمانى و فرامكانى است؛ در حقیقت نفوذ نهضت عاشورا در طول زمان ، عرض و گستره جغرافيايى زمين، عمق و نفوذ ژرف در جان آزادگان جهان شگفت آور است.[13]
و به راستى براى رهروان اين راه، چه درس بزرگ و جالبى است كه شنيدن اين سرگذشت، آنها را بر سر شوق مى آورد، و مى گويند اى كاش ما هم در آن حلقه بوديم![14]حال پيروان و عاشقان مكتب آن حضرت می توانند به مفاسد موجود عصر و زمان خود بينديشند، و آنچه در توان دارند براى مبارزه با آن به كار گيرند.[15] از آن جهت جزء جزء عاشورا سراسر مفهوم و معناست [16]
از سوی دیگر باید دانست هر كارى که انجام مى شود هدفى در پى آن است. ولى بين اهداف الهى و اهداف غیر الهی تفاوت وجود دارد. در اهداف مادی، انجام كارهاى مختلف صرفاً در راستای تأمین نيازهاى اومانیستی است.[17]
و آن گاه كه بشر بخواهد در زمين خدايى كند نتايج آن وحشتناك است. زیرا در محيطى كه بر طبل حرص، لذت جويى، منفعت طلبى، سودپرستى و مصرفِ بيشتر كوبيده مى شود، به يقين فضيلت، تقوا، اخلاق و دگردوستى جايى ندارد، چرا كه از درختى كه ريشه هايش لذت جويى و ساقه هايش سودپرستى است و با آب مفاخره و مصرف گرايى آبيارى مى گردد، ميوه اى جز تبعيض، شكاف طبقاتى و آسيب هاى اجتماعى و در یک کلمه نهیلیسم نخواهد روييد و هرگز نمى توان چيدن ميوه عدالت و نوع دوستى و اخلاق و معنويت را از آن انتظار داشت.[18]
این نقیصه حاصل از مدرنیته، در حالی است که قيام و انقلاب اولياى الهى نمى تواند بدون هدف باشد. بلكه هر حركت و قيامى كه از سوى پيامبران يا امامان عليهم السلام صورت پذيرفته، اهداف مهم الهی در پى داشته است. به همين دليل، قيام امام حسين عليه السلام نيز اهداف بسيار مهمّى دارد.[19]
اهدافی از قبیل اصلاح امت، امر به معروف و نهی از منکر، احیای سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حمایت از حق و مبارزه با باطل،مبارزه با جهل، تشکیل حکومت اسلامی، اجرای عدالت، افشای چهرۀ منافقان، امتحان گستردۀ مسلمین و مقام شفاعت عظمی، كه بر خلاف حملات بى رويه افرادى كه مى گويند«اسلام عملا آيين مردان است و زنان و خانواده در آن به حساب نيامده اند» نقش خانواده به ویژه زنان در پیشرفت اسلام غیر قابل انکار است، زیرا در مواقع حساس به سهم خود در پيشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن مى ايستاده اند، صفحات درخشان اهل بیت امام حسین علیه السلام به ویژه خواهرش زينب كبرى سلام الله علیها در واقعۀ عاشورا خود گواه اين حقيقت است.[20]
لذا خانواده گرایی رمز جاودانگى و ماندگارى عاشورا است؛[21] اینگونه است كه پس از قرن ها، ميليون ها علاقمند به آن حضرت در قالب خانواده ، هر سال در ايّام محرّم و به خصوص در تاسوعا و عاشوراى حسينى، به عزادارى براى آن حضرت و يارانش، و تجليل و تكريم از آنان مى پردازند و زحمات و رنج ها را به جان [22]مى خرند و كودك و جوان و پير، زن و مرد مشتاقانه به راه اقامه هر چه باشكوه تر عزاى حسينى بر مى خيزند.[23]
درسهای حسین علیه السلام برای محبت در خانواده
محيط خانواده كانون احساسات و عواطف است، [24]لذا بناى خانواده بر اساس محبّت و اخلاق انسانى است همان گونه كه در قرآن هم آمده است:«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها ...؛[25] و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید » كه نشان می دهد محبّت و اخلاق انسانى را از آيات خدا است و پايه خانواده بر اين امر استوار است؛ هم چنین آيه «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛[26]در زندگانی به آنها به انصاف رفتار نمایید» هم شاهد ديگرى بر اين معناست، پس بنیان خانواده بايد بر محبّت و رأفت باشد.[27]
لیکن جهان امروز، جهان بى عاطفه هاست. لذا در كشورهاى صنعتى معيار و ارزش مادّه و پول است و كالاى محبّت و عاطفه هم كمياب است و هم بى خريدار! حتّى عواطف خانوادگى در ميان اعضاى خانواده نیز به شدّت كم و ضعيف شده است.[28]
حال آنکه دين و مذهب، تقويت كننده عواطف است؛ زيرا كه اساس دين «محبّت» است؛[29]حضرت صادق عليه السلام طبق روايت مشهورى فرمود:«هَلِ الدّينُ الَّا الْحُبِ ؛ آيا دين اسلام جز محبّت و عاطفه چيز ديگرى هست؟».[30]،[31]و درروايتی ديگر از امام باقر عليه السلام چنين مى خوانيم:«الدّين هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدّينُ؛[32]دين محبّت است و محبّت دين است».[33]
از این رو سيره عملى، و رفتار و معاشرت هاى اجتماعى بزرگان دينى و رهبران و پيشوايان اسلامى، مملوّ از رحمت و عطوفت و محبّت است!.[34]
در اینجا میتوان به مناسبات امام حسین علیه السلام با همسرش رباب[35] اشاره کرد؛ امام حسین علیه السلام رباب را بسیار دوست می داشت؛ آنچه در منابع از شعر امام حسین علیه السلام در این باره نقل شده، بسیار مشهور است: «لعمرک إنّنی لأحبّ دارا تکون بها سکینة و الرّباب..؛به جان تو سوگند، من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشندآن دو را دوست دارم...»در مقابل رباب نیز فداکارانه امام حسین را دوست داشت.[36]
مرحوم سيد بن طاووس در حوادث عصر تاسوعا آنجا كه نقل مى كند حسين عليه السلام زنان را دلدارى مى دهد، از رباب نام مى برد و مى نويسد: امام حسين عليه السلام امّ كلثوم، زينب، رقيه، فاطمه و رباب را مورد خطاب قرار داد و آنها را به صبر و بردبارى دعوت كرد[37]،[38]
در تبیین اوج محبت و عشق میان امام حسین علیه السلام و رباب می توان به کلام امام صادق علیه السلام استناد کرد؛ آنجا که فرمود: «وقتى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، همسرش رباب براى او ماتم برپا كرد؛ همراه با زنان و كنيزان براى آن حضرت مى گريست تا آنجاكه اشك چشم او خشك شد ... براى آنكه بتواند اشكش جارى شود، از سويق (نوعى غذا) بهره مى گرفت و مى گفت ما از اين نوع غذا استفاده مى كنيم تا بتوانيم براى امام شهيدمان گريه كنيم».[39]،[40]
هم چنین در تاریخ می خوانیم: روز عاشورا هنگامی که هلال بن نافع عازم میدان جنگ بود، همسر جوانش از رفتن او ناراحت شده و به شدّت می گریست. امام حسین علیه السلام متوجّه آن زوج جوان گردیده و به هلال فرمود:«إنَّ أهلک لایطیبُ لَها فِراقُکَ، فَلَو رأیتَ أن تَختارَ سُرُورَها علَی البَراز؛[41]همسرت جدایی تو را نمی پسندد، تو آزادی و می توانی خشنودی او را بر مبارزه با شمشیرها مقدم بداری».[42]
و یا در مثالی دیگر می خوانیم: يكى از كنيزان امام حسن عليه السلام شاخه گلى به امام حسين عليه السلام هديه نمود.آن حضرت همان لحظه، آن كنيز را در راه خدا آزاد كرد. انس بن مالك به آن حضرت عرض كرد؟ يك شاخه گل، آن قدر ارزش نداشت كه شما به خاطر آن، كنيزى را آزاد سازى؟ امام حسين عليه السلام فرمود: خداوند ما را چنين تربيت نموده كه:«وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ...؛[43]هر گاه به شما تحيّت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد يا (لا اقل) به همان گونه پاسخ گوييد ...[44]پس بهترين چيزى كه من مى توانستم در ازاى محبتش برايش انجام دهم، آزادى او بود».[45]
عاشورا ؛ شکوه ارتباطات خانوادگی
بی تردید غفلت از ارتباطات در ساحت خانواده از منظر مسائل اجتماعى، اساس خانواده را متزلزل مى سازد و موجب به هم ريختن نظام خانوادگى مى گردد.[46]
در چنين زندگى، سرنوشت افراد به يكديگر چندان بستگى ندارد، شايد مبارزه با فساد و جلوگيرى از انحراف ضرورى به نظر نرسد؛ لذا پيوند وحدت و ارتباط آن چنان در ميان آنان محكم و استوار نیست و هر فرد براى خود حساب جداگانه اى باز می كند و خود را از نتايج اعمال خوب و بد ديگران جدا فرض می كند.در چنين اجتماعى تمام افراد، در سود و زيان اعمال يكديگر دخالتی نخواهند داشت و نتيجه عمل يك فرد دامن گير همه افراد نمى شود. اين جاست كه همگان تماشاگر صحنه زندگى می شوند و خود را از سود و زيان كارهاى افراد ديگر دور می کنند؛ حال آنکه بی اعتنایی به اصل ارتباطات در خانواده همه اعضای یک خانه را در برابر آسیب ها گرفتار خواهد ساخت.[47]
این چالش درون خانوادگی در حالی است که واقعۀ عاشورا نماد بارز ارتباطات کلامی و غیر کلامی میان امام حسین علیه السلام و اهل بیت آن حضرت است؛ به عنوان نمونه گفتگوى پر معنى امام عليه السلام با فرزندش على اكبر عليه السلام در مسیر قیام امام حسین علیه السلام از مدینه تا کربلا موید این مدعاست.[48]
خوارزمى مورّخ معروف نقل مى كند: هنگامى كه امام حسين عليه السلام به منزل «ثعلبيّه»[49] رسيد. موقع ظهر بود امام عليه السلام در آنجا فرود آمد، خواب سبكى وى را فرا گرفت. سپس گريان از خواب برخاست. فرزندش على بن حسين عليه السلام عرض كرد: پدرجان! سبب گريه تو چيست؟ خداوند ديدگانت را گريان نكند.[50]
امام عليه السلام پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّها ساعَةٌ لا تُكْذَبُ فيهَا الرُّؤْيا، فَأُعْلِمُكَ أَنِّي خَفَقْتُ بِرَأْسِي خَفْقَةً فَرَأَيْتُ فارِساً عَلى فَرَسٍ وَقَفَ عَلَىَّ فَقالَ: يا حُسَيْنُ! إِنَّكُمْ تَسْرَعُونَ الْمَسيرَ وَ الْمَنايا بِكُمْ تَسْرَعُ إِلَى الْجَنَّةِ؛ فَعَلِمْتُ أَنَّ أَنْفُسَنا نُعِيَتْ إِلَيْنا؛ فرزندم! اين زمان، ساعتى است كه خواب آن دروغ نيست. در خواب ديدم اسب سوارى در برابرم ايستاد و گفت: «اى حسين! شما شتابان مى رويد و مرگ با شتاب شما را به بهشت مى برد!»، پس دانستم كه از مرگ ما خبر مى دهد».[51]
على اكبر عرض كرد: «يا أَبَتِ أَفَلَسْنا عَلَى الْحَقِ ؛ پدر جان! آيا ما بر حق نيستيم؟!».امام عليه السلام فرمود:«بَلى يا بُنَىَّ وَالَّذِي إِلَيْهِ مَرْجَعُ الْعِبادُ!؛ آرى، فرزندم! سوگند به خدايى كه بازگشت همه بندگان به سوى اوست، بر حقّيم».على اكبر عليه السلام عرض كرد: «إذاً لَانُبالي بِالْمَوتِ؛پس، از مردن باكى نداريم».[52]
امام حسين عليه السلام فرمود: «جَزاكَ اللَّهُ يا بُنَىَّ خَيْرَ ما جَزى بِهِ وَلَداً عَنْ والِدٍ؛ خداوند به تو بهترين پاداشى كه از ناحيه پدرى به فرزندش داده مى شود، عطا فرمايد».[53]،[54]
اوج تأثیر گذاری منبعث از ارتباطات خانوادگی را باید در فصاحت و بلاغت حضرت زينب سلام الله علیها و زين العابدين عليهما السّلام در خطبه هاى كوفه و شام جستجو کرد؛ زیرا چنان داد سخن دادند كه دوست و دشمن را منقلب ساختند، بنابراين بايد تصديق كرد كه نام «اميران سخن » براى اين خانواده ، بسيار زيبنده است.[55]
عاشورا و تقویت معنویت گرایی در خانواده
اسلام دينى است كاملًا اجتماعى؛ اجتماع خانواده ، اجتماع خويشاوندان، اجتماع همسايگان، اجتماع اهل يك شهر و اجتماع يك ملت و هر كدام در اسلام جايگاه مخصوصى دارند [56]لذا ضرورت تعمیق اعتقادات دینی و معنوی در نظام خانواده غیر قابل انکار است[57]
در این بین قيام ابى عبداللّه الحسين عليه السلام در حقیقت ترويج عقايد ناب محمّدى و تقويت اعتقادات اصيل اسلامى و اخلاق حسنه و ايثار و فداكارى است که در نهایت به تقویت معنویت گرایی در نهاد خانواده خواهد انجامید.[58]
به يقين، امام حسين عليه السلام كه تمام هستى خويش را يكجا با خداوند معامله كرد و با تمام اهل بيت عليهم السلام و فرزندان در قربانگاه عشق قدم نهاد و مخلصانه از همه چيزش در راه خدا گذشت، از عظيم ترين شعائر الهى است [59]
وقتی ياران و فرزندان حتّى فرزندان به ظاهر خردسال نيز آگاهانه و با اشتياق فراوان همگى به استقبال شهادت رفتند؛ در حقیقت درس عشق به خدا و شهادت طلبى را به گونه اى فراموش نشدنى بر سينه تاريخ بشريّت ثبت کردند.[60]
به عنوان نمونه حضرت على اكبر عليه السلام در واقعۀ عاشورا عرض كرد: «إذاً لَانُبالي بِالْمَوتِ؛پس، از مردن باكى نداريم»،پاسخ شجاعانه و مخلصانه او نيز همه چيز را روشن ساخت، و نشان داد اين خاندان در مسير حق و معنویت، از هيچ چيز باك ندارند، و از خبر شهادت در اضطراب فرو نمى روند بلكه با آغوش باز از آن استقبال مى كنند.[61]
و یا آنجا كه امام عليه السلام در شب عاشورا خبر شهادت همه يارانش را داد، در آن هنگام قاسم بن حسن به امام عليه السلام عرض كرد: «أَنَا فِي مَنْ يُقْتَلْ؟؛ آيا من هم فردا در شمار شهيدان خواهم بود؟».امام عليه السلام با مهربانى و عطوفت فرمود: «يا بُنَىَّ كَيْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ؟؛ فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟». عرض كرد: «يا عَمِّ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ ؛عموجان! از عسل شيرين تر!».[62]
لذا در تاریخ می خوانیم: قاسم علیه السلام اجازه ميدان رفتن خواست، ولى امام عليه السلام نپذيرفت، آنقدر دست و پاى امام را بوسه زد تا رضايت امام را جلب كرد و در حالى كه اشك مى ريخت به ميدان آمد.[63]
و نیز رجز خوانی حضرت عبّاس عليه السلام که فرمود:« وَاللَّهِ إنْ قَطَعْتُمُ يَميني إِنِّي أُحامِي أَبَداً عَنْ دينِي وَ عَنْ إِمامٍ صادِقِ الْيَقينِ نَجْلِ الْنَّبِيِّ الطَّاهِرِ الْأَمينِ ؛«به خدا سوگند! اگر چه دست راستم را قطع نموديد، ولى من پيوسته از دينم حمايت مى كنم و از امامى صادق الايمان كه فرزند پيامبر پاك و امين است، حمايت مى كنم». همه و همه درس معنویت گرایی است، درس فضيلت و ايثار، درس شجاعت و شهامت و از خودگذشتگى.[64]
سخن آخر:(غیرت حسینی و دفاع از حریم خانواده)
«غيرت» انزجار طبيعى انسان نسبت به تصور شركت ديگران در امورى است كه مورد علاقه اوست و به تعبير ديگر غيرت به معناى حفظ ارزش هاى مربوط به خود و جلوگيرى از تجاوز ديگران به حريم اوست كه غالباً در عرف ما در امور ناموسى به كار مى رود؛ بنابراين هر اندازه غيرت انسان بيشتر باشد عفت او هم بيشتر خواهد بود.[65]
«عفت» به معناى خوددارى و حالت انزجار از ملاحظه صحنه هاى زشت و «غيرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهى و انسانى خويش است؛[66] لذا كاملًا هماهنگ با منطق عقل است.[67]
در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است:«انَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَ غَيُورٍ وَلِغيرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَباطِنَها؛خدا غيور است و هر غيورى را دوست دارد و به دليل غيرتش تمام كارهاى زشت را اعم از آشكار و پنهان تحريم كرده است».[68]،[69]
بنابر اين روايت و بعضى از روايات ديگر، غيرت از اوصافى است كه هم در خداى تعالى و هم در انسان ها وجود دارد البته با اين تفاوت كه غيرت در خداوند به معناى نهى از كارهاى زشت و ناپسند و در انسان ها به معناى دفاع از حريم خانواده و دين و آب و خاك است.[70]
متأسفانه در دنياى امروز ارزش هاى اخلاقى كمرنگ شده و انحرافات اخلاقى خانواده هايى را فرا گرفته، و بعضاً ارتباط زنان و مردان با افراد بيگانه عيب شمرده نمى شود، اين واژه تدريجاً به فراموشى سپرده شده و گاه در نظر بعضى، ضد ارزش و ناشى از تعصب كور قلمداد مى شود،حال آنکه اين يك فاجعه عظيم است و بدون غيرت، حمايت و دفاع قوى از ارزش ها و افتخارات امكان پذير نيست.[71]
بی شک غيرت سبب مى شود كه حريم ارزش هاى والاى يك جامعه و خانواده نشكند و پاك و محفوظ بماند؛ غيرت سبب امنيت خانواده و از ميان رفتن مظاهر فساد و فحشاء است در حالى كه بى غيرتى هم امنيت خانواده را در هم مى شكند، و هم ارزش ها را به باد مى دهد و هم صحنه جامعه را به صحنه فساد و آلودگى ها مبدّل مى سازد.[72]
در این بین امام حسین علیه السلام نماد بارز غیرت ورزی در دفاع از حریم آل الله است، لذا در واقعۀ عاشورا می بینیم آن حضرت در روز عاشورا هنگام مبارزه با سپاه دشمن، محلي را انتخاب كرد كه نزديك خيمه ها باشد؛ لیکن غروب عاشورا وقتی لشکر عمر سعد از سوی دیگر به جانب خيمه ها حمله ور شدند میان آن حضرت و خيامش فاصله انداختند.امام عليه السلام فرياد برآورد:«وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ ؛ واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمى ترسيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد، و اگر خود را عرب مى دانيد به خلق و خوى عربى خويش پايبند باشيد».[73]
امام عليه السلام در ادامه فرمود: «أَنَا الَّذي أُقاتِلُكُمْ، وَ تُقاتِلُوني، وَ النِّساءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَكُمْ وَ طُغاتَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمي ما دُمْتُ حَيّاً؛ من با شما جنگ دارم و شما با من، ولى زنان كه گناهى ندارند، پس تا زمانى كه زنده هستم، سپاهيان طغيانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز داريد».[74]
امام عليه السلام با اين شعار خود، دشمن را شرمنده كرد؛ ولى اين شعار پيامى فراتر از اينها دارد، اين شعار همه جهانيان را مخاطب مى سازد و به آنها مى گويد حتّى اگر تابع دين و مذهبى نيستيد، اصول انسانيّت و غیرت را در جامعه فراموش نكنيد.[75]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص101.
[2] همان ؛ ص466.
[3] تفسير نمونه ؛ ج 21 ؛ ص334.
[4] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص13.
[5] همان ؛ ص16.
[6] همان؛ ص 17.
[7] همان.
[8] همان ؛ ص28.
[9] تفسير نمونه ؛ ج 21 ؛ ص334.
[10] احكام عزادارى ؛ ص13.
[11] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص33.
[12] احكام عزادارى ؛ ص13.
[13] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص34.
[14] همان ؛ ص410.
[15] اهداف قيام حسينى ؛ ص33.
[16] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص27.
[17] اهداف قيام حسينى ؛ ص12.
[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص57.
[19] اهداف قيام حسينى ؛ ص17.
[20] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص590.
[21] اهداف قيام حسينى ؛ ص17.
[22] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص35.
[23] همان؛ ص 36.
[24] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص376.
[25] سوره روم؛ آيه 21.
[26] سوره نساء؛ آيه 19.
[27] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص128.
[28] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص76.
[29] آيين رحمت ؛ ص31.
[30] ميزان الحكمة؛ ج 2؛ ص 215؛ ب 658؛ ح 3097.
[31] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص122.
[32] نورالثّقلين؛ ج 5؛ ص 285؛ح 49.
[33] آيين رحمت، ص 32.
[34] همان ؛ ص45.
[35] يكى از همسران امام حسين عليه السلام رباب دختر «امرءالقيس كلبى» است كه مادر حضرت سكينه عليها السلام مى باشد،( ارشاد مفيد؛ تاريخ زندگانى امام حسين عليه السلام؛ ب 5؛ ص 491)،( عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص62).
[36] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص62.
[37] ملهوف( لهوف)؛ ص 141.
[38] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص615.
[39] كافى؛ ج 1؛ ص 466.
[40] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص649.
[41] کلمات الامام الحسین علیه السلام؛ ص 447.
[42] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص649.
[43] سوره نساء؛ آيه 86.
[44] كشف الغمه؛ ج 2؛ص 206.
[45] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 2 ؛ ص203.
[46] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص382.
[47] همان ؛ ص456.
[48] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص358.
[49] ثعلبيّه، در منزل شقوق در مسير كوفه به مكّه واقع شده است. در اين مكان مردى به نام ثعلبه از بنى اسد، آبى را استخراج كرد و به همين مناسبت آن مكان به نام وى معروف شد.( معجم البلدان؛ ج 2؛ ص 78).
[50] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص358.
[51] همان؛ ص 359.
[52] همان.
[53] مقتل الحسين خوارزمى؛ ج 1؛ ص 226.
[54] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 359.
[55] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 8 ؛ ص525.
[56] همان ؛ ج 10 ؛ ص273.
[57] همان ؛ ج 1 ؛ ص417.
[58] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص86.
[59] همان ؛ ص79.
[60] همان ؛ ص400.
[61] همان ؛ ص359.
[62] همان ؛ ص399.
[63] همان؛ص482.
[64] همان؛ص496.
[65] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 12 ؛ ص311.
[66] همان.
[67] همان ؛ ج 14 ؛ ص503.
[68] كافى؛ ج 5؛ ص 535؛ ح 1.
[69] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص505.
[70] همان.
[71] اخلاق در قرآن، ج 3، ص: 432.
[72] همان ؛ ص440.
[73] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص521.
[74] همان؛ ص 522.
[75] همان.