سوم ماه شعبان مصادف است با ولادت با سعادت امام حسين عليه السلام؛[1] به نحوی که خاطره ميلاد مبارك سالار شهيدان كربلا، فضاى اين ماه را به بوى ولايت و امامت عطرآگين ساخته است.[2]لذا در روز سوم شعبان، شیعیان آن حضرت غرق امواج سرور و شادى هستند.[3]
در این بین باید به جایگاه ارزشمند خانواده در اسلام و آموزه های اهل بیت(علیهم السلام) اشاره کرد؛ زيرا اسلام دين كاملًا اجتماعى است؛ و نهاد خانواده در آن از جايگاه مخصوصى برخوردار است.[4]
از سوی دیگر باید دانست «خانواده بزرگ بشرى» از همين «خانواده هاى كوچك» تشكيل مى شود كه هر يك به منزله آجرى در اين ساختمان عظيم است، و استحكام اين ساختمان عظيم بستگى به استحكام اين واحدهاى كوچك دارد.[5]اگر اين آجرها محكم و صاف و با دوام و پرصلابت باشند اين مجموعه عمر طولانى و مفيد دارد، و بعكس اگر سست و ناموزون باشد دائماً دستخوش تلاطم و ناهنجاريها است، و بسرعت از هم فرو مى پاشد و متلاشى مى شود.[6]
لذا برای برون رفت از چالش های عصر کنونی در مسائل و مشکلات مرتبط با خانواده؛ باید به سوی ائمۀ معصومین(علیه السلام) رهنمون شد و سیرۀ خانوادگی آن امامان معصوم(علیهم السلام) را مورد توجه قرار داد تا در در پرتو هدايتشان راه و رسم زندگى توأم با خوشبختى را پيدا نمود.[7] و در این بین چه زيبا و الهام بخش است سیره خانوادگی امام حسین(علیه السلام) ، که واکاوی و تبعیت از آموزه های بی بدیل آن حضرت به نوبۀ خود می تواند روح تازه اى در كالبد نهاد مقدس خانواده در جامعه اسلامی بدمد.[8]
محبت و احترام به همسر
پيشوايان بزرگ ما بيش از هر چيز روى مزاياى روحى و فكرى و اخلاقى دو همسر تكيه كرده اند، به همين دليل توجه به محبّت را از هر چيز لازم تر شمرده اند.[9] لذا گر چه پيوند دو همسر يك پيوند قرار دادى و قانونى است اما قوام آن به محبت و علاقه و عاطفه گرایی است و اين در حقيقت همان چيزى است كه در قران کریم با جمله «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛[10]و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد » به آن اشاره شده است.[11]
بی شک محيط خانواده كانون احساسات و عواطف است و طبعا مقياسى كه در اين محيط بايد به كار رود با مقياس ساير محيطها متفاوت است، از این جهت نباید در خانواده و در ارتباط با همسر، با مقياس خشك قانون و مقررات بى روح گام برداشت بلکه محبت و عاطفه ورزی با همسر ضرورتی انکار ناپذیر است.[12]
در این بین امام حسین(علیه السلام) ، بالاترین حدّ تکریم و محبت را نسبت به همسر داشت در این فراز می توان به مناسبات امام حسین (علیه السلام) با همسرش رباب[13] اشاره کرد. از امام حسین علیه السلام در مورد این همسر و دختر گرامی شان اشعاری ثبت شده که نشان از کمال محبت در این خانواده دارد .لذا می خوانیم: «لعمرک إنّنی لأحبّ دارا تکون بها سکینة و الرّباب اُحبّهما و أبذل جلّ مالی و لیس للائمی فیهم عتاب و لست لهم و إن عتبوا مطیعا حیاتی أو یغیبنى التراب ؛به جان تو سوگند، من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند آن دو را دوست دارم و تمامی اموالم را در این راه می بخشم و برای ملامتگرم حاضر به پذیرش عتاب نیستم من مطیع کسانی که من را عتاب کنند نیستم، در تمام زندگی ام و تا وقتی که روی در نقاب خاک کشم.[14]
در مقابل رباب نیز فداکارانه امام حسین را دوست داشت لذا در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «هنگامى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، همسر او رباب، براى آن حضرت مجلس ماتمى برپا كرد، خود گريه مى كرد و زنان و خادمانش نيز با او همصدا مى شدند تا آنجاكه اشك چشم او خشك شد ... براى آنكه بتواند اشكش جارى شود، از سويق (نوعى غذا) بهره مى گرفت و مى گفت ما از اين نوع غذا استفاده مى كنيم تا بتوانيم براى امام شهيدمان گريه كنيم».[15]
هم چنین در محبت گرایی آن حضرت در روايتى چنين مى خوانيم:« كنيزى يك شاخه گل خدمت امام حسین(علیه السلام) هديه كرد، امام در مقابل آن وى را آزاد ساخت، و هنگامى كه از علت اين كار سؤال كردند، فرمود: خداوند اين ادب را به ما آموخته آنجا كه مى فرمايد:« وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا؛[16] هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید»! و سپس اضافه فرمود: تحيت بهتر، همان آزاد كردن او است"! [17]،[18]
توجه به حقوق و خواست همسر
در عصری امروزی به دفعات این شائبه مطرح می شود که اسلام آيين مردانه است و به همين جهت اسلام را مورد حمله قرار مى دهند. از سوی ديگر در زمان ما جمعيّتهاى دفاع از حقوق زنان سر بلند كرده اند كه قصد قربت و خدمت ندارند و در واقع كار آنها فريبكارى و در بعضى از موارد كوبيدن مذهب است، به عنوان مثال كنوانسيون حقوق زنان را تشكيل داده و فرهنگ غربى را در غالب دفاع از حقوق زنان به جوامع ديگر خصوصا جوامع اسلامى تحميل مى كنند كه لازم است ما، از اسلام دفاع كنيم، چرا كه اسلام مدافع حقوق زن و مرد است و اگر اين كار را نكنيم، بيم آن مى رود كه اسلام را به تضييع حقوق زنان متّهم كنند، در حالى كه تمام برنامه هاى آنان ريا و فريبكارى است.[19]
از نظر كلّى قرآن اهمّيت زيادى به حقوق زنان مى دهد ؛ به عنوان نمونه در فرازی از قران کریم می خوانیم:«وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ؛[20] و برای آنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایستهای قرار داده شده» لذا زنان داراى حقوقى هستند.[21]
و یا در فرازی دیگر آمده است: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛[22] و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید! »اين بخش از آيه مى فرمايد با زنان به صورت معقول و پسنديده معاشرت كنيد نه به صورت يك برده و كنيز.[23]
در قسمت ديگرى از اين آيه[24] می خوانیم:««وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ؛ و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آنها دادهاید (از مهر)، تملک کنید! »[25]
در تبیین این آیۀ شریفه باید گفت برخی مردان مهريّه را جلوتر مى دادند و بعضى از مردان بعد از ازدواج زنها را تحت فشار قرار مى دادند كه زنان مهريّه را پس دهند كه قرآن از اين عمل هم نهى مى كند.اين آيات به همراه آیات فراوان دیگر از کلام وحی به خوبی نشان مى دهد كه اسلام تا چه اندازه به حقوق زن اهميّت مى دهد.[26]
در این میان زندگانی امام حسین (علیه السلام) و توجه آن حضرت به حقوق و خواست همسر مثال زدنی است؛ در این زمینه جابر مى گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: گروهى بر امام حسين عليه السلام وارد شدند و گفتند: يابن رسول الله صلى الله عليه و آله! در خانه شما چيزهايى مشاهده مى شود كه با توجه به زهد پيشگى شما وجود آنها خلاف انتظار است :«درمنزل آن حضرت پشتى ها و فرش هاى متنوّعى ديده مى شد»؛ امام عليه السلام فرمود: ما «مَهر» همسران خود را به آنها پرداخت مى كنيم و آنها هر چه بخواهند از آن مى خرند و چيزى از آنها متعلق به ما نيست.[27]،[28]
تأمل در این روایت نورانی نشان می دهد پرداخت مهريّه يك نوع اكرام و احترام نسبت به مقام والاى زن است، و در واقع هديه است از سوى شوهر كه دليل محبّت، و نشانه جدّى بودن پيمان زناشوئى و اهتمام شوهر به حقوق و خواست همسر است.[29]
غیرت ورزی و پاسداری از حریم خانواده
از واژه هايى كه به عنوان فضيلتى اخلاقى در منابع اسلامى ديده مى شود غيرت است. غيرت، در اصل به معناى يك احساس فوق العاده درونى است كه انسان را به دفاع شديد از امورى كه متعلق به اوست وامى دارد؛ خواه امور معنوى باشد مانند دين و آيين و يا امور مادى مانند عِرض و مال و ناموس و مملكت.[30] مخصوصاً اين واژه در مواردى به كار مى رود كه چيزى حق اختصاصى شخص يا گروهى است، و ديگران مى خواهند حريم آن را بشكنند، و صاحب آن به دفاع شديد برمى خيزد.به هر حال اين وصف اگر به صورت معتدل در انسان باشد، فضيلتى بزرگ است. و چه فضيلتى از اين بالاتر كه انسان را اجازه ندهد بيگانه اى به حريم ناموس يا كشور يا دين و آيين او هجوم برد، بلكه در مقابل او بايستد، و تا سر حد جان دفاع كند.[31]
البته اين احساس در همه انسان ها با تفاوت هايى وجود دارد و اگر به صورت افراطى درنيايد يكى از فضايل مهم و كارساز است.[32] لیکن اگر به راه افراط كشيده شود مبدل به ضد مى شود، و خلق نكوهيده اى است، و آن در صورتى است كه به شكل دفاع غير منطقى و آميخته با وسواس درآيد.[33]
لذا انسان غيور؛ يعنى كسى كه نسبت به تجاوز ناموسش حساسيت فوق العاده دارد، نواميس ديگران را نيز به همان چشم نگاه مى كند و هرگز راضى [34]نمى شود به نواميس مردم تجاوز كند. به همين دليل، غيرت ، او را از آلوده شدن به اعمال منافى عفت بازمى دارد. حتى حاضر نيست به همسر يا خواهر و مادر ديگرى نگاه كند، زيرا نسبت به نگاه ديگران به همسر و خواهر و مادرش احساس تنفر مى كند.[35]
از این رو افراد غيرتمند راضى نمى شوند كه كسى نگاه آلوده به نواميس آنها كند؛ به همين دليل، نسبت به نواميس ديگران نيز حسّاسند و متعرض آنها نمى شوند.[36] بنابراين هر اندازه غيرت انسان بيشتر باشد عفت او هم بيشتر خواهد بود.[37]
از سويى ديگر، اگر شخص براثر تكرار اعمال منافى غيرت، تضعيف شود اين خود يكى از رذائل خطرناك اخلاقى به شمار خواهد آمد.[38] لذا فرد زنا كار غالبا وقتی اين گناه برايش عادى مى شود در نهایت به مرحله اى مى رسد كه آنرا مباح و يا شبيه به مباح مى داند، وقتى مباح دانست اگر در باره خانواده اش هم چنين عملى انجام شود باكى ندارد چون براى او عادى است، لذا بتدريج غيرت او نسبت بخانواده اش از بين مى رود و به همين علت است كه آدم غيور هرگز زنا نمى كند زيرا او نسبت به خاندانش سخت تعصب دارد.[39]
بدین ترتیب غيرت سبب امنيت جامعه و از ميان رفتن مظاهر فساد و فحشاء است در حالى كه بى غيرتى هم امنيت را در هم مى شكند، و هم ارزش ها را به باد مى دهد و هم صحنه جامعه را به صحنه فساد و آلودگى ها مبدّل مى سازد.[40] از سوی دیگر افراد آلوده و منحرف هنگامى كه خود را در برابر يك انسان غيرتمند ببينند به زودى مقاومت خود را از دست مى دهند و عقب نشينى مى كنند و اين يكى ديگر از بركات غيرت است.که سبب می شود حريم ارزش هاى والاى يك جامعه نشكند و پاك و محفوظ بماند.[41]
در این بین شکوه غیرت ورزی نسبت به حریم خانواده را باید در سیرۀ حسینی جستجو نمود آنجا که در روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند. به عنوان نمونه امام عليه السلام، به خواهر خود حضرت زینب(س) اینگونه فرمود:«يا أُخَيَّةُ! إِنّي أُقْسِمُ عَلَيْكِ فَأُبَرّي قَسَمي، لا تَشَقّي عَلَىَّ جَيْباً، وَ لا تَخْمِشي عَلَىَّ وَجْهاً، وَلا تَدْعي عَلَىَّ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ انَا اذا هَلَكْتُ ؛ اى خواهرم! تو را به خدا سوگند مى دهم و بر آن تأكيد مى كنم كه در مصيبت من گريبان خود را چاك مزن، و صورت خود را مخراش و پس از شهادتم فرياد و شيون و زارى بلند مكن».[42]
و یا وقتی سپاه دشمن در روز عاشورا به جانب خيمه ها حمله ور شدند وميان آن حضرت و خيامش فاصله انداختند.امام عليه السلام فرياد برآورد:«وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ ؛ واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمى ترسيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد، و اگر خود را عرب مى دانيد به خلق و خوى عربى خويش پايبند باشيد».[43]
ایجاد ارتباط عاطفی با فرزندان
بی تردید حق زن و فرزند تنها با تامين هزينه زندگى و مسكن و تغذيه آنها حاصل نمى شود، مهمتر از آن تغذيه روح و جان آنها و به كار گرفتن اصول تعليم و تربيت صحيح است.[44]
در این بین نقش عاطفه و ارتقای ارتباطات صمیمی میان والدین و فرزندان ضروری است و هرگز نبايد از آن غفلت نمود[45] لذا اگر پدر و مادر در تعليم و تربيت فرزند و تقویت ارتباط خود با فرزندان كوتاهى كنند خسارت عظيمى، هم دامان پدر و مادر را مى گيرد و هم فرزند را، به خصوص اگر وسوسه هاى شيطانى بر فرزند غلبه كند يا افراد ناباب يا رسانه هاى آلوده با آن ها ارتباط برقرار كنند و تعليمات زشت و ناپسند خود را در روح كودك فرو ريزند.[46]
از این جهت تقویت رابطه محبّت ميان فرزند و پدر اصل راهبردی در تحقق تقویت خانواده است[47] از آن جهت که رابطه پدر با فرزند براساس «عاطفه و محبت » است، و رابطه فرزند با پدر براساس «احترام و محبت »، و در واقع از نزديكترين و قوى ترين پيوندهاى عاطفى انسان همين دو رابطه است [48]
نمونه ای از ارتباط عاطفی و صمیمی امام حسین(علیه السلام) با فرزندان را می توان در گفت و گوی آن حضرت با حضرت علی اکبر(علیه السلام) در مسیر کربلا مشاهده کرد؛ خوارزمى مورّخ معروف نقل مى كند: هنگامى كه امام حسين عليه السلام به منزل «ثعلبيّه»[49] رسيد. موقع ظهر بود امام عليه السلام در آنجا فرود آمد، خواب سبكى وى را فرا گرفت. سپس گريان از خواب برخاست. فرزندش على بن حسين عليه السلام عرض كرد: پدرجان! سبب گريه تو چيست؟ خداوند ديدگانت را گريان نكند.[50]
امام عليه السلام پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّها ساعَةٌ لا تُكْذَبُ فيهَا الرُّؤْيا، فَأُعْلِمُكَ أَنِّي خَفَقْتُ بِرَأْسِي [51]خَفْقَةً فَرَأَيْتُ فارِساً عَلى فَرَسٍ وَقَفَ عَلَىَّ فَقالَ: يا حُسَيْنُ! إِنَّكُمْ تَسْرَعُونَ الْمَسيرَ وَ الْمَنايا بِكُمْ تَسْرَعُ إِلَى الْجَنَّةِ؛ فَعَلِمْتُ أَنَّ أَنْفُسَنا نُعِيَتْ إِلَيْنا؛ فرزندم! اين زمان، ساعتى است كه خواب آن دروغ نيست. در خواب ديدم اسب سوارى در برابرم ايستاد و گفت: «اى حسين! شما شتابان مى رويد و مرگ با شتاب شما را به بهشت مى برد!»، پس دانستم كه از مرگ ما خبر مى دهد».[52]
على اكبر(علیه السلام) عرض كرد: «يا أَبَتِ أَفَلَسْنا عَلَى الْحَقِ ؛ پدر جان! آيا ما بر حق نيستيم؟!».امام عليه السلام فرمود: «بَلى يا بُنَىَّ وَالَّذِي إِلَيْهِ مَرْجَعُ الْعِبادُ! ؛ آرى، فرزندم! سوگند به خدايى كه بازگشت همه بندگان به سوى اوست، بر حقّيم».[53]
على اكبر عليه السلام عرض كرد: «إذاً لَانُبالي بِالْمَوتِ؛پس، از مردن باكى نداريم».امام حسين عليه السلام فرمود: «جَزاكَ اللَّهُ يا بُنَىَّ خَيْرَ ما جَزى بِهِ وَلَداً عَنْ والِدٍ؛ خداوند به تو بهترين پاداشى كه از ناحيه پدرى به فرزندش داده مى شود، عطا فرمايد».[54]،[55]
سخن آخر:( خانواده گرایی؛محور فعالیت های امام حسین(علیه السلام) در واقعه کربلا)
در خاتمه باید گفت نهاد خانواده در نهضت حسینی از اهمیت بالایی برخوردار است؛ تعامل گرایی عاطفی امام با فرزندان و خاندان آن حضرت به ویژه در شب عاشورا و عصر عاشورا و نیز تأکید مکرر بر خانواده در کلام حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) در واقعه عاشورا نشان می دهد خانواده، محور برنامهها و فعالیتهای حماسی امام حسین(علیه السلام) در واقعه کربلاست و موید و منعکس کنندۀ اهتمام فراوان اسلام به اهمیت خانواده است.[56]
آری تحلیل روان شناسی روابط خانوادگی امام حسین(علیهالسلام)؛ عمق محبت، مهربانی و تکریم میان اعضای خانواده و دیگر خویشاوندان آن حضرت حکایت دارد.امید است سیرۀ خانوادگی آن حضرت سرمشقی برای همه مسائل مرتبط با آن نهاد مقدس در جامعه اسلامی قرار گیرد .[57]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] به گفته «شيخ طوسى» در «مصباح»، ولادت آن حضرت طبق روايتى از امام حسن عسكرى عليه السلام در روز پنج شنبه، سوم شعبان سال سوم هجری واقع شده است،(مصباح المتهجّد؛ ص 826)، (كليات مفاتيح نوين ؛ ص666).
[2] كليات مفاتيح نوين ؛ ص666.
[3] همان ؛ ص619.
[4] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 10 ؛ ص273.
[5] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص16.
[6] همان.
[7] همان ؛ ص50.
[8] كليات مفاتيح نوين ؛ ص619.
[9] مشكلات جنسى جوانان ؛ ص120.
[10] سوره روم؛آیۀ21.
[11] تفسير نمونه ؛ ج 16 ؛ ص406.
[12] همان ؛ ج 3 ؛ ص376.
[13] مرحوم شيخ مفيد مى نويسد: يكى از همسران امام حسين عليه السلام رباب دختر« امرءالقيس كلبى» است كه مادر حضرت سكينه عليها السلام مى باشد.( ارشاد مفيد؛ تاريخ زندگانى امام حسين عليه السلام؛ ب 5؛ ص 491)،( عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص62).
[14] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص62.
[15] كافى؛ ج 1؛ ص 466.
[16] سورۀ نساء؛آیۀ84.
[17] نثر الدر؛ ج 1؛ ص 335.
[18] تفسير نمونه ؛ ج 4 ؛ ص42.
[19] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص113.
[20] سوره بقره؛ آيه 228.
[21] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص113.
[22] سوره نساء؛ آيه 19.
[23] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص113.
[24] سوره نساء؛ آيه 19.
[25] شان نزول آيات قرآن ؛ ص137.
[26] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص113.
[27] عن جابر عن أبي جعفر عليه السلام قال: دخل قوم على الحسين بن عليّ عليهما السلام فقالوا: يابن رسول اللَّه نرى في منزلك أشياء نكرهها- وإذا في منزله بسط و نمارق- فقال عليه السلام: إنّا نتزوّج النساء فنعطيهنّ مهورهنّ فيشترين ماشئن ليس لنا منه شي ء،( كافى؛ ج 6؛ ص 476؛ ح 1)،( دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص414).
[28] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص414.
[29] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص48.
[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص504.
[31] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص431.
[32] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص504.
[33] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص438.
[34] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص503.
[35] همان؛ص 504.
[36] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص317.
[37] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 12، ص 312.
[38] همان ؛ ج 14 ؛ ص504.
[39] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نص ج 3 ؛ ص544.
[40] اخلاق در قرآن، ج 3، ص440.
[41] همان.
[42] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص402.
[43] همان ؛ ص521.
[44] تفسير نمونه ؛ ج 24 ؛ ص287.
[45] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص382.
[46] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص253.
[47] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص214.
[48] پيام قرآن ؛ ج 5 ؛ ص86.
[49] ثعلبيّه، در يك منزلى شقوق در مسير كوفه به مكّه واقع شده است. در اين مكان مردى به نام ثعلبه از بنى اسد، آبى را استخراج كرد و به همين مناسبت آن مكان به نام وى معروف شد،( معجم البلدان؛ ج 2؛ ص 78)،( عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص358).
[50] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص358.
[51] همان.
[52] همان؛ ص 359.
[53] همان.
[54] مقتل الحسين خوارزمى؛ ج 1؛ ص 226.
[55] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص359.
[56] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛6/7/1396.
[57] همان.