تأمل در تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی ؛ از نقش آفرینی بارز شخصیت های مبارز و انقلابی حکایت دارد؛ در این میان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی درزمره مبارزین ثابت قدم و انقلابی به شمار می آید که با چاپ اعلامیه ها، بیانیه ها، مقالات، سخنرانی ها و نیز تحمل زندان و تبعید رژیم پهلوی نقش به سزایی در گسترش مبارزات کردمی علیه حکومت منحوس پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرده است. [1]
بی تردید روش شناسی مبارزاتی آیتالله العظمی مکارم شیرازی در مجموع الگویی از چگونگی استفاده هوشمندانه یک شخصیت مبارز از مولفه های مختلف و متنوع مبارزاتی از قبیل استفاده از منبر به عنوان اولين رسانه تاريخ اسلام علیه سیاست های ضد اسلامی شاه،تبلیغ چهره به چهره اصول و مبانی اسلام اصیل حتی در زندادن و نیز دوران تبعید علیه رژیم پهلوی و حتی بهره گیری از رسانههای حکومت مستقر برای سرنگونی آن رژیم را ارایه میکند. [2] که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرد.
ارسال اطلاعات برای امام خمینی رحمه الله علیه
آیتالله العظمی مکارم شیرازی در تهیه اطلاعات برای امام خمینی(ره) نیز فعال بود. در اسناد ساواک آمده است ایشان به همراه تعدادی از روحانیون آمار مخارج جشنهای تاجگذاری را که در 4 آبان 1346 برپا شد تهیه کردهاند تا برای درج در اعلامیه امام خمینی(ره) به نجف ارسال شود.[3]
تاکید بر مرجعیت امام خمینی(ره)
پس از رحلت آیتالله سیدمحسن حکیم تلگرام تسلیتی از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، از جمله آیتالله العظمی مکارم شیرازی، خطاب به امام خمینی(ره) در نجف اشرف ارسال شد. مفهوم این تلگرام تاکید بر مرجعیت امام خمینی(ره) بود.[4]
فعالیت های اجتماعی و سیاسی معظم له در مسجد ارک
آیتالله مکارم شیرازی یکی از سخنرانان مسجد ارک[5] در ابتدای دهه 50 بود. ایشان در این مسجد درباره دهها موضوع از جمله پیدایش مذهب، نقد ماکسیست، مبارزه اسلام با سرمایهداری، رابطه اسلام و سیاست، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، سازمان ملل و حق وتو، فلسطین سخنرانی کردند. در گزارشی از ساواک آمده است: «در 17مهر1352 آیتالله مکارم شیرازی در سخنانی ، در جمع حدود دو هزار نفری در مسجد ارک، با اشاره جنگ اعراب با اسرائیل، برای نابودی اسرائیل دعا کرد که با آمین حضار همراهی شد».[6]
معظم له در مسجد ارک در سلسله جلساتی به نام «معارف اسلامی» نیز سخنرانی میکرد. سخنان ایشان در قالب «جزوه معاف اسلامی» در اختیار علاقمندان قرار میگرفت.[7]
مرجع عالیقدر جهان تشیع در خاطرات خود درباره فعالیت در مسجد ارک میگوید: «در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اینجانب در فکر بودم که در مقابل تهاجم فرهنگی غرب که دستگاه سلطنتی شاه نیز آن را تقویت میکرد، به نوبه خود کاری انجام دهم و از همه جا مناسبتر تهران را دیدم و فکر کردم اگر در قلب تهران، مسجد ارک را پایگاه قرار دهیم، حرکت خوبی انجام خواهد شد؛ لذا برنامه پاسخ به شبهات شبههافکنان را در شبهای پنجشنبه در مسجد ارک شروع کردیم. سراسر ماه رمضان را نیز ظهرها در آنجا برنامه داشتیم. گروه زیادی از جوانان و قشرهای تحصیلکرده به آنجا جذب شدند و کمکم مسجد به صورت یک پایگاه مهم فرهنگی و سیاسی در برابر هجوم بیگانگان به اسلام و سیاست های ضد دینی رژیم پهلوی درآمد. چیزی نگذشت که اینجانب را از سوی ساواک احضار کردند و تحقیق نمودند، ولی من دست از برنامهها برنداشتم و کار به حمدالله ادامه یافت.»[8]
معظم له بهجز تدریس قرآن و علوم دینی بیشتر اوقات به سخنرانی نیز میپرداختند. سخنرانیهای ایشان بهطور عمده پیرامون «آثار عقاید اسلامی»، «عدالت امام علی(ع) و سیره حکومتی ایشان»، «نظام طبقاتی در اسلام و مکتبهای دیگر» و... بود. علاوه بر این به تصویر کشیدن قیام امام حسین(ع) و انگیزههای آن از جمله مباحث مهم ایشان در مسجد ارک به شمار می آید.ویژگیهای یک رهبر اسلامی و جایگاه آن در جامعه و تأثیر حیاتبخش آن در تداوم و تحول اجتماع، از دیگر محورهای سخنرانیهای معظم له در مسجد ارک تهران محسوب می شود.[9]
در فهرست ممنوع القلم های ساواک
ساواک در سال 1354 نام آیتالله العظمی مکارم شیرازی از نشریه درسهایی از مکتب اسلام را در فهرست کسانی قرار داد که فعالیتشان در مطبوعات به «مصلحت نیست». این فهرست به تایید شاه نیز رسید. در سال 1355 نیز در جلسهای با حضور امیر عباس هویدا، نخست وزیر، مقرر شد درج مطلب از این افرادِ ممنوع القلم مشروط به این باشد که وزارت اطلاعات و جهانگردی نوشتههای آنان را کنترل کند.[10]
پیام تسلیت به امام (ره) در پی شهادت حاج آقا مصطفی خمينی(ره)
آیتالله العظمی مکارم شیرازی با شدت گرفتن حوادث انقلابی در سال 1356 بر فعالیت سیاسی خود افزود. در پی درگذشت مشکوک آیتالله سیدمصطفی خمینی(ره)، فرزند امام خمینی(ره)، در نجف اشرف در اول آبان 1356، معظم له به همراه 42 نفر از روحانیان حوزه علمیه قم در تلگرامی به امام خمینی در نجف اشرف نوشتند: «محضر مقدس بزرگ مرجع اسلام آیتاللهالعظمی آقای خمینی ـ متعالله المسلمین به طول بقائه ـ ضایعه اسفناک و فقدان جانگداز فرزند برومند و رشید اسلام حضرت مستطاب علامه حجتالاسلام والمسلمین مرحوم آقای حاج آقا مصطفی خمینی قدسسره موجب تأثر عمیق جامعه روحانیت و امت اسلامی گردید. مصیبت وارده را به ساحت مقدس حضرت ولیعصر ارواحنا له الفداء و حضرت مستطابعالی تسلیت میگوییم. گرچه تحمل این ضایعه سنگین و دشوار است، ولی با توجه به نیاز مبرمی که جامعه اسلامی به رهبری آن حضرت دارد، مطمئناً این مصیبت دردناک در اراده راسخ آن زعیم بزرگ و ایفای وظایف رهبری تاثیری نخواهد گذاشت. امید آنکه با بازگشت آن جناب به ایران کلیه آلام و مصایب جامعه اسلامی تخفیف و تسکین یابد.»[11]
برگزاری مراسم چهلم آیتالله سید مصطفی خمینی در مدرسه امیرالمومنین(ع)
مرجع عالیقدر جهان تشیع در مدرسه امیرالمومنین مراسم چهلم فرزند امام خمینی(ره) را برپا کرد. ساواک از این مراسم چنین گزارش داد: «ساعت 30/14 روز جاری [9 آذر 1356] در مدرسه امام امیرالمومنین مجلس تذکری به مناسبت چهلم مصطفی خمینی از طرف ناصر مکارم شیرازی تشکیل که تعدادی حدود سه هزار نفر در آن شرکت داشتند. پس از پایان مجلس در ساعت 30/17 حدود دویست نفر از شرکتکنندگان که اکثراً طلاب علوم دینی و تعدادی دانشجو و طبقات مختلف بودند ضمن دادن شعار «درود بر خمینی» وارد خیابان ارم شده و به طرف مدرسه خان حرکت کردند. در جلو مدرسه خان نیز حدود صد نفر از طلاب به تظاهرکنندگان پیوسته و چند نوبت شعار درود بر خمینی را تکرار که با مداخله پلیس متفرق گردیدند...»[12]
محکومیت مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات نسبت به امام خمینی(ره)
در 17 دی 1356 همزمان با سالروز کشف حجاب، حکومت پهلوی مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات چاپ کرد. این مقاله به خاطر لحن توهینآمیز و تندی که نسبت به امام خمینی(ره) داشت، مردم، بهخصوص روحانیان، را به شدت عصبانی کرد.[13]
ابراز انزجار مراجع تقليد از توهين روزنامه اطلاعات مهر تاييدي بود بر آغاز خروشي كه آرامش دربار را ربود. اجتماع مردم در منزل علما در نوزدهم ديماه 1356 نيز ادامه يافت.[14]
آیتالله مکارم شیرازی درباره وقایع قم میگوید: « انتشار مقاله موهن علیه امام(ره)موجب شد که نخست حوزه علمیه قم، و سپس بازار قم تعطیل شد و فضلا و طلاب علوم دینى به عنوان اعتراض به خانههاى مراجع در گروههاى کاملاً منظم رو آوردند و چهره شهر به کلى دگرگون شد، و به این ترتیب نخستین جرقه انقلاب در فضاى قم آشکار گردید؛ جرقهاى که هیچ کس باور نداشت این قدر توسعه یابد و سراسر مملکت را فرا گیرد و دامنه آن به خارج نیز کشیده شود.[15]
لذا همه مراجع قول دادند براى رفع این توهین اقدام کنند. روز بعد کار بالاتر گرفت و سیل جمعیت افزونتر شد. آن روز برنامه این بود که به خانههاى اساتید حوزه علمیه بروند و چنین شد. از جمله سراغ این جانب در مدرسه امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمدند. داخل و خارج مدرسه و خیابان از جمعیت موج مىزد و بنده در سخنرانى فشردهای که کردم نخست از یکپارچگى و وحدت جمعیت، و مشت محکمى که مردم بر دهان نویسنده مقاله و همفکران او زده بودند تشکر کردم و گفتم با این کار نشان دادید این گونه هتاکىها بعد از این بدون جواب نخواهد ماند، و به این ارزانى که آنها گمان مىبرند تمام نخواهد شد! سپس اضافه کردم اگر بزرگ قومى را این چنین هتک کنند، چه احترامى براى دیگران مىماند؟ اگر باید بمیریم همه با هم بمیریم، و اگر بنا هست زنده بمانیم همه با هم زنده بمانیم!،این جمله که بعد براى بسیارى شکل شعار به خود گرفته بود یکى از اسناد معتبر تبعید من به چابهار بود و رئیس امنیت قم آن را به عنوان دعوت به قیام بر ضد امنیت تفسیر مىکرد![16]
به هر حال آن جلسه تمام شد، اما عصر، هنگامى که طلاب و جوانان از خانه اساتید با آرامش کامل و حتى بدون کوچکترین شعار (چون آن روز نه تنها شکستن شیشهها معمول نشده بود، هنوز شعارهاى خیابانى نیز در کار نبود) باز مىگشتند، مورد هجوم ماموران پلیس واقع شدند و براى نخستین بار در این حوادث خون عدهاى بىگناه سطح خیابان را رنگین ساخت![17]
محکومیت جنایت رژیم پهلوی در 19 دی 56
معظم له به همراه دهها نفر از روحانیان حوزه علمیه قم پس از فاجعه خونین 19 دی 1356 قم در اعلامیهای با محکوم کردن مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات نسبت به امام خمینی اعلام کردند: «آیا فضای باز سیاسی همین است که اگر کسانی به مطالب غیر واقعی روزنامه اعتراض کنند در برابر گلوله قرار گیرند؟! آیا اگر مردمی برای دفاع از حریم مقدس اسلام در کمال آرامش به منزل زعمای دینی رفتند و اظهار تظلم نمودند باید به آتش بسته شوند؟»[18]
بازداشت و تبعید معظم له به چابهار
ماموران امنیتى قم براى تبرئه خود از این خشونت و کشتار بىسابقه طبق معمول دست به کار پروندهسازى شدند و طبق راى کمیسیون امنیت اجتماعى که زیر نظر فرماندار و چهار تن دیگر از رؤساى ادارات تشکیل مىگردید، معظم له و شش نفر دیگر آقایان در حوزه علمیه قم و چند نفر از تجار محترم بازار را محرکین اصلى این حادثه معرفى کردند و حکم تبعید سهساله (حداکثر تبعید) را براى همه صادر کردند.[19]
در صورتجلسه کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم آمده است:«آقای ناصر مکارم شیرازی به اتهام تحریک مردم بر ضد یکدیگر و اخلال نظم و آسایش عمومی در تاریخ 21/10/2536 [1356] از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم به مدت 3 سال اقامت اجباری در شهرستان چابهار محکوم گردید».[20]
معظم له در 21 دی 1356 به اولین تبعیدگاه خود، چابهار، اعزام شد. ایشان درباره چگونگی این تبعید میگوید: «شب بود. هوا به شدت سرد و کاملاً تاریک شده بود. یک کامیون ارتشى در کنار ژاندارمرى در انتظار من و دو نفر دیگر از آقایان بود و براى هر نفر، دو مامور مسلح تعیین شده بود و چون وضع قم به شدت ناآرام بود، براى بیرون بردن ما زیاد عجله نشان مىدادند. [...] برزنت سقف و اطراف کامیون پاره بود و باد و برف به داخل ظلمتکده ماشین مىدوید و شاید برودت هوا به چند درجه زیر صفر رسیده بود. ماموران به نوبت پیاده مىشدند و خود را در مرکز پلیس گرم مىکردند، اما من احساس کردم نشستن در ماشین خطرناک است خوب بود پیاده مىشدیم و در بیابان در زیر برف راه مىرفتیم تا خون در بدنمان منجمد نشود، ولى موافق نبودند. آخرین فکرى که به نظرمان رسید این بود که در کامیون مرتباً دست و پاها را حرکت دهیم تا از خطر انجماد رهایى یابیم و فراموش نمىکنم که مدتها آثار ناراحتى آن شب در یک دست من باقى بود. [...] سرانجام پس از حدود پنجاه ساعت راه پیمودن به بندر چابهار، در مرز پاکستان و در ساحل دریاى عمان یعنى دورترین نقطه کشور رسیدیم؛ خسته و کوفته و بیمار گونه ...»[21]
مبارزات سیاسی معظم له در چابهار به روایت ساواک
ساواک درباره پخش اعلامیه در مسجد جامع شیعیان زاهدان در 30 دی 1356 گزارش داد: «با توجه به این که در روزهای اخیر تعدادی از طلاب قم، مشهد و سایر شهرستانها جهت ملاقات روحانیون تبعیدی، بخصوص ناصر مکارم شیرازی، به زاهدان وارد میگردند و پس از یکی دو روز اقامت در مدرسه (حوزه) علمیه به منظور فوقالذکر به شهرستانهای ایرانشهر و چابهار عزیمت مینمایند، لذا به احتمال قریب به یقین، پخش اعلامیههای مزبور از ناحیه این افراد بوده است...از محتوای سند و پیگیری آن چنین برمیآید که این حادثه برای دستگاه امنیتی شهر زاهدان حادثهای بزرگ به حساب میآمده است.[22]
در اوایل اسفند 1356 شهربانی سیستان و بلوچستان گزارشی درباره آیتالله ناصر مکارم شیرازی مخابره کرد: «برابر گزارش یگان وابسته، روزهای هفتم و نهم اسفند 1357 ناصر مکارم کتباً به شهرداری چابهار اعلام داشته که چگونه سازمان مسئول بیست هزار متر زمین را برای چهل نفر بهایی که در چابهار هستند اختصاص داده [در حالی که] برای آنان هزار متر زمین کافی بوده و میباستی بیست هزار متر را به مسلمانان واگذار مینمودند... نامبرده بطور پنهانی با روحانیون مذهبی چابهار (شیعه و سنی) تماس و آنها را دعوت به همبستگی نمود».[23]
چرایی تبعید معظم له به مهاباد
کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی قم در تاریخ 30/11/2536[1356] اعلام کرد: «ناصر مکارم شیرازی یکی از روحانیون افراطی و ناراحت شهرستان قم میباشد که طبق رای کمیسیون امنیت اجتماعی قم به اتهام تحریک مردم به انجام تظاهرات و اخلال در نظم عمومی به سه سال اقامت اجباری در شهرستان چابهار محکوم، لکن چون محل اقامت اجباری یادشده در شهرستان مذکور به مصلحت تشخیص داده نشده، محل تبعید وی از شهرستان چابهار به مهاباد تغییر یافته و یادشده به منطقه موصوف اعزام گردیده است. [24]
آیتالله العظمی مکارم شیرازی درباره تبعیدگاه دوم خود در مهاباد میگوید: «پس از پنجاه روز حضور در چابهار با دو مامور یکى شیعه و دیگرى سنى؛ یکى مسلسل به دست و دیگرى با اسلحه کمرى، یکى حرفزن، و دیگرى تیرانداز ماهر، با مقدار زیادى فشنگ اضافى، این فاصله سه هزار و دویست کیلومترى را در مدتى قریب به یک هفته پشت سر گذاشتیم، و در میان برف و سرما وارد مهاباد شدیم![25]
تبعید به انارک نائین
در همین حال کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم در 27 اردیبهشت 1357 ، محل تبعید آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی را به بخش انارکِ شهرستان نایین تغییر داد و ایشان در 9 خرداد 1357 وارد بخش انارک شد. [26]
ایشان حتی در دوران تبعید نیز زیر نظر ساواک بود؛لیکن معظم له در تبعید از فعالیت سیاسی غافل نبود. معظم له به همراه دهها نفر از استادان حوزه علمیه قم در تیرماه 1357 در اعلامیهای به مناسبت نیمه شعبان 1398 خطاب به«ملت مسلمان و آگاه ایران» با اشاره به حوادث جاری کشور نوشتند: «باید به جای برگزاری جشنهای پرشکوه، مصایب سنگینی را که به دست این رژیم جنایتکار بر اسلام و مسلمانان وارد شده، به حضرت ولی عصر (عج) تسلیت گفت».[27]
در همین حال برخی روحانیون در تلاش برای آزادی تبعیدیها بودند. آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی از آیات مقیم نجف اشرف بود، که از شاه خواست که چند تن از روحانیون از جمله آیتالله العظمی مکارم شیرازی که به علل مختلف از محلهای سکونت خود به نقاط دیگر تبعید شده بودند، آزاد شوند.[28]
در همین حال در 3 مرداد 1357 رئیس ساواک اراک به خمین رفت و با آیتالله سیدمرتضی پسندیده گفتوگو کرد. در این دیدار آیتالله پسندیده پیشنهاد عفو سه نفر از روحانیون تبعیدی به نقاط مختلف کشور به اسامی ناصر مکارم شیرازی، هادی خسروشاهی، و اسدالله مدنی را مطرح کرد.[29]
خبر انتقال به تبعید گاه چهارم
در گزارش ساواک درباره انتقال معظم له تبعید گاه چهارم در جیرفت آمده است: « از طرفداران خمینی است که در سالهای اخیر، کمتر فعالیتهای علنی داشته است. در جریان حوادث 19 دی56، از محرکین درجه اول اخلالگرانه شناخته شد و به سه سال اقامت اجباری در شهرستان چاهبهار محکوم گردید. به سبب تحریکاتی که در محل انجام میداد، محل اقامت وی به مهاباد و از آنجا به انارک و بالاخره به جیرفت تغییر داده شده است.»[30]
آیتالله العظمی مکارم شیرازی دراینباره میگوید: «چند ماهی در انارک گذشت یک روز خبر آوردند که جاى شما عوض شده و باید به تبعیدگاه چهارم، جیرفت. حرکت کنید؛ مامورین و ماشین آمادهاند![31]
من فکر میکردم معنی ندارد که ما خاموش بنشینیم لذا راننده خود را فوراً خبر کردم و شبانه از بیراهه به قم آمدم و گفتم بالاتر از سیاهی رنگی نیست و نامهای نوشتم و در انارک گذاشتم که صبح به مامورین بدهند به این مضمون: من برای مشورت با وکیل مدافعم به قم و تهران رفتم...،و اتفاقاً مقارن همین اوضاع، ایام دگرگون شد و عملاً برات آزادی ما صادر گشت».[32]
پایان تبعید و آغاز مجدد فعالیتهای انقلابی
روزنامه کیهان در 9 شهریور 1357 در خبری با عنوان «هفت روحانی تبعیدی آزاد شدند» نوشت:
هفت تن از روحانیون سرشناس حوزه علمیه که از مدتها پیش به نقاط مختلف کشور تبعید شده بودند طى سه روز گذشته آزاد شدند وبه قم بازگشتند. که حضرت حجتالاسلام ناصر مکارم شیرازى مدیر موسسه مکتب اسلام از جمله روحانیون تبعیدى آزادشده است...»[33]
درس بزرگ از زندان و تبعید
آیتالله مکارم شیرازی درباره دوران زندان و تبعید میگوید: «سرانجام این درس بزرگ را فهمیدیم که: زندان عناصر انقلابی را پختهتر، آگاهتر و مقاومتر میکند، و تبعید، ندای انقلاب را به نقاط دور و نزدیک میرساند».[34]
نامه به رئیس جمهور فرانسه در سایۀ تشدید فعالیت های سیاسی
آیتالله العظمی مکارم شیرازی پس از بازگشت از تبعید، به فعالیتهای سیاسی خود شدت بیشتری بخشید. ایشان پس از آنکه امام خمینی(ره) در 14 مهرماه 1357 از عراق به فرانسه رفتند به همراه گروهی از مدرسین حوزه علمیه قم در تلگرامی به والری ژیسکاردستن، رئیس جمهور فرانسه، از او خواستند در مهماننوازی و احترام به امام خمینی بذل توجه کند.[35]
مقالههایی که راهنمای مبارزات شد
آیتالله العظمی مکارم شیرازی همچنین با نگارش و انتشار خاطراتی از هفت ماه تبعید خود در روزنامه کیهان (4 و 6 آبان 1357) به افشای اقدامات رژیم پهلوی پرداخت.[36]
معظم له به همراه گروهی از علما، روحانیان تهران در 8 آبان 1357 اعلامیهای درباره ترفندهای رژیم برای ایجاد تفرقه در میان ملت مسلمان نوشت.[37]
نامه به امام خمینی(ره)
در 10 آبان 1357 آیتالله مکارم شیرازی به همراه گروهى از علما و استادان و فضلاى حوزه علمیه قم که مجله مکتب اسلام، ارگان حوزه علمیه قم را هم اداره میکردند، تلگرامی به فرانسه مخابره کردند: «بسمه تعالى. حضرت آیتاللهالعظمى خمینى مرجع و زعیم عالیقدر شیعیان جهان مدظلهالعالى.« الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبیل الله و اموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله[38]؛ آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است»، ترک اجبارى جوار مولا امیرمومنان على (ع) و مهاجرت به دیار غرب موجب ناراحتى شدید عموم مردم مسلمان ایران و همه گروههاى علاقمند به آزادى و عدالت در سراسر جهان است. شک نیست حضرتعالى در هر کجا که باشید دفاع از حقوق این ملت ستمدیده در سر لوحه برنامههایتان قرار دارد. دوام عمر و پیروزى حضرتعالى را در راه احقاق حق و دفاع از حریم مقدس اسلام از خداى بزرگ خواستاریم.»[39]
اوجگیری انقلاب و تحصن در مسجد دانشگاه تهران
معظم له در 14 آبان 1357، یک روز پس از کشتار دانشآموزان ودانشجویان مقابل دانشگاه تهران، در مصاحبهای با خبرنگار روزنامه اطلاعات تشكيل حكومت اسلامي در ایران را امكانپذير دانست و تاکید کرد حكومت اسلامي بر اساس عدالت، آزادي، مبارزه با فساد طبقاتي و مبارزه با فساد در تمام دستگاههاست. ایشان افزود: اگر دولت نظامي سر كار آيد و مردم چارهاي جز دفاع از خود نداشته باشند، جهاد اعلام میشود.[40]
آیتالله العظمی مکارم شیرازی که در آن برهه در تهران اقامت داشتند، علاوه بر مشارکت در صدور اعلامیه، در مراکز مختلف سخنرانی میکرد. ایشان بعدازظهر 4 بهمن 1357 درباره جمهورى اسلامى در حسینیه بنىفاطمه، واقع در خیابان امیرکبیر تهران، سخنرانى کرد. [41]
با بسته شدن فرودگاههای کشور به دستور شاپور بختیار برای ممانعت از ورود امام خمینی به کشور، روحانیان مبارز ، از جمله آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازى از صبح 8 بهمن 1357 در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن زدند. این تحصن که با استقبال مردم و گروههای سیاسی مختلف روبرو شد تا ورود امام خمینی به ایران ادامه یافت.[42]
سخن آخر:( استقبال از امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی)
سرانجام در 12 بهمن1357 امام خمینی(ره) به کشور بازگشتند. آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز صبح 12 بهمن به فرودگاه مهرآباد رفت و در مراسم استقبال از امام خمینی(ره) شرکت کرد. سه روز بعد ، در 15 بهمن ، امام در حکمی مهندس مهدی بازرگان را به نخستوزیری موقت برگزیدند و مردم نیز با تظاهرات گسترده در سراسر کشور از این انتخاب امام خمینی(ره) حمایت کردند. سرانجام پس از چند روز مقاوت ارتش و کشتار مردم در شهرهای مختلف در 22 بهمن1357 ارتش اعلام بیطرفی کرد و حکومت پهلوی سقوط کرد.[43]
لازم به ذکر است علاقمندان به تاریخ انقلاب اسلامی، جهت مطالعه تفصیلی مبارزات سیاسی آیت الله العظمی مکارم شیرازی علیه رژیم منحوس پهلوی، می توانند به کتاب ارزشمند «از تبعید تا پیروزی»؛ اثر میرزا باقر علیاننژاد مراجعه نمایند.
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] از تبعید تا پیروزی؛ص14.
[2] همان؛ص17.
[3] همان؛ص63.
[4] همان؛ص74.
[5] مسجد ارک تهران به لحاظ آوازه و مکانت والای اجتماعی و دینی و سیاسی خویش، نقش مهمی در فعل و انفعالات فرهنگی سیاسی مردم در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرد.
[6] از تبعید تا پیروزی؛ص64.
[7] همان.
[8] همان؛ص65.
[9] http://www.farsnews.com/13950226000896.
[10] از تبعید تا پیروزی؛ص65.
[11] همان؛ص66.
[12] همان؛ص67.
[13] همان؛ص68
[14] همان؛ص69.
[15] همان؛ص71.
[16] همان؛ص72.
[17] همان.
[18] همان؛ص73.
[19] همان.
[20] همان؛ص75.
[21] همان؛ص76.
[22] همان؛ص78.
[23] همان.
[24] همان؛ص79.
[25] همان؛ص80.
[26] همان؛ص81.
[27] همان؛ص82.
[28] همان؛ص83.
[29] همان.
[30] همان؛ص84.
[31] همان؛ص85.
[32] همان؛
[33] همان.
[34] همان؛ص86.
[35] همان؛ص87.
[36] همان.
[37] همان.
[38] سورۀ توبه؛آیۀ20.
[39] از تبعید تا پیروزی؛ص87.
[40] همان؛ص88.
[41] همان.
[42] همان.
[43] همان؛ص89.