امامت در اندیشه و کلام حضرت زهرا سلام الله علیها از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

امامت در اندیشه و کلام حضرت زهرا سلام الله علیها از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


مفهوم امامت/ اهمیت و جایگاه امامت/ اهمیت و جایگاه امامت در قرآن/ نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در تبیین خطوط کلی عقاید شیعه/ امامت و جانشینی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم/ شخصیت همیشه پیشگام تاریخ اسلام/ پیوند دین و سیاست؛ حقیقت امامت در اندیشۀ فاطمی/ حضرت فاطمه سلام الله علیها و ترسیم نظام اجتماعی امامت و رهبری امت/ وصایت و وراثت/ نص و تنصیص/ امامت در پرتو علم و عصمت/ امامت محوری؛ راز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها‌

در مورد پیشوایان معصوم و ائمّه هدى علیهم السلام، اعتقاد ما بر این است که آنها  از سوى خداوند، و به وسیله پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم منصوب و برگزیده شده اند. آیه «یا ایُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما انْزِلَ الَیْکَ ...[1]؛ ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است» که در مورد داستان غدیر نازل شده و در و روایات متعددى که از طرق تمام فرق اسلامى در موارد و مواضع مختلف درباره نصب على علیه السلام به خلافت و جانشینى آن حضرت نازل شده و نیز روایاتى که از پیغمبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم درباره پیشوایان و خلفاى دوازده گانه او، و روایاتى که از ائمّه معصومین علیهم السلام (هر امامى درباره امام بعد) وارد شده همه گواه این مدعا است.[2]

قول و فعل معصومین علیهم السلام براى ما حجّت است یعنى هم قول و گفتار آن ها معارف دینى را براى ما روشن مى سازد، و نیز عمل و حتی سکوت آنها در موارد مختلف آموزنده و همچون دریاى بى کران از معارف و احکام و اخلاق است. [3][4]لذا معصومین علیهم السلام، الگوها و اسوه هاى مردم هستند[5]

زیرا علوم ائمه اهل بیت علیهم السلام از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم است، و با توجّه به دستورى که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم طبق روایات متواتره درباره قرآن و اهل بیت علیهم السلام به ما داده است که دست از دامان این دو برنداریم تا هدایت شویم و نیز با توجّه به این که ما، امامان اهل بیت علیهم السلام را معصوم  مى دانیم همه سخنان آنها و اعمالشان براى ما حجّت و سند است، و همچنین تقریرشان (یعنى در حضور آنها کارى انجام شود و آنها نهى نکنند)، بنابراین یکى از منابع فقهى ما بعد از قرآن و سنّت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم، قول  و فعل و تقریر امامان اهل بیت علیهم السلام است.[6]

با این تفاسیر قول، فعل و تقریرات حضرت زهرا سلام الله علیها به‌عنوان شخصیت بانوی نمونه اسلام، ملاک عمل و نظر محسوب شده و حجیت دینی دارد.[7]

لذا وقتی می بینیم سخنان آن حضرت، فقط بر محور ولایت و امامت دور مى زند، با آن که بانوى اسلام مظالم زیادى بر او رفته بود و مناسب بود دادخواهى کند، ولى نه دادخواهى کرد و نه لب به شکایت [8]گشود، بلکه هر چه گفت از ولایت و امامت على علیه السلام و از مصالح مسلمین بود، ضرورت واکاوی این اصل راهبردی در دیدگاه حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها بیش از پیش احساس می شود.[9]

مفهوم امامت

امامت از نظر پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام از اصول دین و ریشه هاى اعقتادى است.[10]در این بین «امام» به معنى پیشوا و رهبر مسلمانان است، و در اصول عقاید شیعه «امام معصوم» به کسى گفته مى شود که در همه چیز جانشین پیامبر است، با این تفاوت که پیامبر مؤسّس مکتب مى باشد، و امام حافظ و پاسدار مکتب است، بر پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم وحى نازل مى گردد ولى بر امام نه، او تعلیماتش را از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم مى گیرد، و داراى علم فوق العاده اى است.[11]

به عبارت دیگر  امام کسى است که قوانین دین و احکام الهى را اجرا کند. بنابراین نبوّت بیان قانون، رسالت ابلاغ قانون، و امامت اجراى آن است.امام براى اجراى احکام الهى تشکیل حکومت مى دهد تا حدود شرعى را اجرا کند، حقّ مظلومان را بگیرد، نظم را در جامعه حاکم کند، امنیّت را فراهم آورد، و همه امور مربوط به دین را به سامان برساند.[12]

لذا امام کسى است که سخنان و اعمال و سیره او سرمشق زندگى مردم است. حضرت ابراهیم علیه السلام به این معنا از ابتداى رسالت امام محسوب مى شود، و گفتار و کردارش سرمشق و اسوه مردم بود.[13] از این جهت امامت چیزى فراتر از ریاست و حکومت بر مردم مى باشد؛ بلکه تمام وظایف انبیاء علیهم السلام بجز دریافت وحى و آنچه شبیه آن است براى امامان ثابت است و به همین دلیل شرط عصمت که در انبیاء مى باشد در امام نیز هست.[14]

با این تفاسیر امامت عبارت است از تحقّق بخشیدن برنامه هاى دینى اعمّ از حکومت به معناى وسیع کلمه و اجراى حدود و احکام خدا و اجراى عدالت اجتماعى و همچنین تربیت و پرورش نفوس در ظاهر و باطن.[15] لذا امام معصوم تنها به معنى رهبر حکومت اسلامى نیست، بلکه رهبرىِ معنوى و مادى، ظاهرى و باطنى، و خلاصه رهبرى همه جانبه جامعه اسلامى را بر عهده دارد، او پاسدارى [16] عقاید و احکام اسلامى را بدون هیچ گونه اشتباه و انحراف بر عهده دارد و او بنده برگزیده خدا است.[17]

مطابق این تعریف، امام از سوى خداوند و به وسیله پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم تعیین مى شود، و همان فضایل و امتیازات پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم را (جز مقام نبوت) دارد، و کار او منحصر به حکومت دینى نیست.به همین دلیل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دین محسوب مى شود، نه یکى از فروع دین و وظایف عملى.[18]

البته در هر عصر و زمان باید یک نماینده الهى، پیامبر یا امام معصومى در روى زمین باشد. تا آیین حق را پاسدارى کند، و حق طلبان را رهبرى نماید، و اگر روزى به عللى از نظر مردم پنهان گردد، نمایندگانى از سوى او عهده دار تبلیغ احکام و تشکیل حکومت مى گردند.[19]

اهمیت و جایگاه امامت

مسئله ولایت و رهبرى بطور کلى، و امامت  به معنى جانشینى پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم بطور خاص، از مهم ترین مباحث عقیدتى و تفسیرى و روایى در تاریخ اسلام است [20]، مسئله اى که از نظر دینى سرنوشت ساز است و به هیچ وجه جنبه شخصى ندارد و بر خلافت آنچه برخى ناآگاهان مى اندیشند تنها یک بحث تاریخى مربوط به گذشته نیست، بلکه آثار زیادى براى امروز و فردا و فرداها دارد و مى تواند در بسیارى از مسائل مربوط به اصول و فروع اسلام  اثر بگذارد و درست به همین دلیل على علیه السلام در دوران خلافت ظاهریش به طور مکرّر متذکّر این مسئله شده است.[21]

به هر حال  اگر حکومت عادلى بر کار نباشد و امامت به معناى صحیح پیاده نشود، نظم امت به هم مى ریزد، ظالمان بر مظلومان چیره مى شوند و فاسدان و مفسدان پست هاى حساس را در اختیار مى گیرند و بیت المال مسلمانان به غارت مى رود و ناامنى همه جا را فرا مى گیرد که تاریخ معاصر و گذشته، نمونه هاى فراوانى از آن را به ما ارائه داده است.[22]

هم چنین مى دانیم دایره مأموریت امامت امامان علیهم السلام بسیار گسترده است، چه از نظر زمان و چه از نظر مکان، این مأموریت «جهانى» و «جاودانى» است، یعنى هم تمام روى زمین را شامل مى شود و هم تمام زمان ها را تا دامنه قیامت در بر مى گیرد.[23] لذا اسلام بدون امامت و رهبرى یک دین جهانى فراگیر و خاتم نخواهد شد، دین خاتم باید همواره پاسخگوى نیازهاى مردم در تمام زمانها باشد و این، بدون وجود امامى معصوم در هر زمان امکان پذیر نیست.[24]

از این جهت مسئله امامت  تنها مسئله دیروز ما نیست، مسئله امروز جهان اسلام  و مسئله رهبرى امت است که عامل بقاء و استمرار نبوت، و مسئله سرنوشت اسلام است.[25]،[26]

مسئله امامت و رهبرى تنها یک مسئله دینى و تشریعى نیست، بلکه مجموعه جهان آفرینش و تکوین را نیز زیر بال و پر خود گرفته و خداوند بزرگ، امام کل جهان هستى و مجموعه هاى مختلف آن است، و همه آن را رهبرى و هدایت و تدبیر مى کند.[27]

اهمیت و جایگاه امامت در قرآن

قرآن مجید نیز اهمیت خاصى براى امامت قائل است و آن را آخرین مرحله سیر تکاملى انسان شمرده که تنها پیامبران اولو العزم به آن رسیده اند، چنانکه در کلام آسمانی مى خوانیم: «وَ اذا ابْتَلى ابْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاتَمَّهُنَّ قال انّى جاعِلُکَ لِلنّاسِ اماماً قالَ وَ مَنْ ذُرَّیَّتى قالَ لایَنالُ عَهْدِى الظّالِمینَ؛ به خاطر آورید هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود؛ و او به خوبى از عهده این آزمایش ها بر آمد خداوند به او فرمود: من تو را امام و «پیشواى مردم قرار دادم.»[28]،[29]

اما به راستی این چه مقامى است که حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از دارا بودن مقام نبوت و رسالت، و آن همه مبارزات در اواخر عمر به آن نائل گردید؟! حتماً مقامى والاتر و بالاتر از همه آن ها بود که ابراهیم علیه السلام بعد از آن همه امتحان، شایستگى دریافت آن را از سوى خداوند پیدا کرد.[30]

لذا  از قرآن مجید به خوبى استفاده مى شود که «مقام امامت» برترین مقامى است که یک انسان ممکن است به آن برسد، حتّى برتر از مقام «نبوت»و «رسالت» است.[31]

به این ترتیب ابراهیم بعد از پیمودن مرحله نبوت و رسالت و پیروزى در آزمون هاى مختلف به این مقام ارجمند، مقام پیشوایى ظاهرى و باطنى مادى و معنوى مردم ارتقاء یافت.پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى مقام امامت و رهبرى خلق بود، گروهى از پیامبران دیگر نیز داراى چنین مقامى بودند.[32]

نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در تبیین خطوط کلی عقاید شیعه

گفتنی است  حضرت فاطمه سلام الله علیها علیرغم  عمر کوتاه  و پر درد و رنجش، معارف عمیق و والایی  را در آن برهه از زمان مطرح  کرد [33]؛ تحلیل های فشرده و عمیق پیرامون مسئله توحید و صفات پروردگار و اسماى حسنى و هدف آفرینش ؛تأکید بر مقام والاى پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و مسؤولیت ها و ویژگى ها و اهداف آن حضرت  و نیز تبیین اهمیّت قرآن مجید و عمق تعلیمات اسلام، فلسفه و اسرار احکام[34] تا اطراف خود را روشن سازد و گمراهان را نجات دهد و مدافع حق و عدالت باشد.[35]

به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه فدک (نخستین خطبه بانوى اسلام) تمام سخن از توحید و مبدأ، و معاد، و فلسفه احکام، و حوادث دوران بعثت پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و برکات وجود او، و مسئله غضب خلافت داشت.[36] هم چنین در خطبه دوّم (خطبه زنان مهاجر و انصار) سخنان او فقط بر محور ولایت و  امامت استوار بود.[37]

هم چنین شاهدیم  از جمله مباحث عقیدتی که آن حضرت به آن اهتمام می ورزید وجوب معرفة الله بود که علماى علم کلام و عقاید تحت عنوان «وجوب شکر منعم» در مسئله خداشناسى روى آن تکیه مى کنند.[38]

بر این اساس تحلیل هاى عمیق بانوى اسلام سلام الله علیها در برهه های مختلف تاریخی به ویژه در  آخرین روزهای حیات فاطمه سلام الله علیها بیانگر بینش دقیق او در پیچیده ترین مسائل اعتقادی است.[39]تفسیرهایى بی بدیل که از سوی  دختر گرامى پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم براى مسائل مهم عقیدتى و سیاسى و اجتماعى مطرح شده و   از این رهگذر خطوط کلی عقاید شیعه نیز تبیین می شد .[40]

امامت و جانشینی پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم

در اصول عقاید شیعه «امام معصوم» به کسى گفته مى شود که در همه چیز جانشین پیامبر است،[41] زیرا شیعه معتقد است که خلیفه و جانشین خلیفه پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم باید از سوى خداوند تعیین و نصب  شود[42]، پس تعیین خلیفه طبق نظر شیعه انتصابى است.[43]

از این رو باید از تمام سنّت هاى پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم با اطّلاع باشد؛ امام باید حلّال مشکلات مردم باشد و روشن است که لازمه این کار، علم و آگاهى در سطح بالایى است.[44]

از سوى دیگر مى دانیم که امام و خلیفه پس از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم باید آگاه ترین، شجاع ترین، فداکارترین، و ایثارگرترین فرد مسلمانان باشد. و از آنجا که مسئله امامت و خلافت انتصابى است، لذا خداوند خلیفه پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را همچون خود پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نصب می کند.[45]

امّ سلمه مى گوید: هنگامى که بعد از وفات پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم به دیدن بانوى اسلام فاطمه سلام الله علیها رفتم و جویاى حال او شدم، در پاسخ این جمله هاى پر معنا را بیان کرد:[46] از حالم چه مى پرسى اى امّ سلمه،من در میان اندوه و رنج بسیار بسر مى برم، از یکسو پدرم پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را از دست داده ام، و از سوى دیگر با چشم خود مى بینم که به جانشینش على بن ابى طالب ستم شده است.[47]

اینگونه است که دختر پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در خطبۀ فدکیه، خدمات بزرگ حضرت على علیه السلام را یادآور مى شود، که چگونه پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در حوادث خطرناک، او را به مقابله مى فرستاد، و او با ایثارگرى فوق العاده و جانبازى و فداکارى تمام، به مقابله بر مى خاست، در کام فتنه ها فرو مى رفت و آن را خاموش مى کرد و پیروزمند باز مى گشت، سرهاى سرکشان را با شمشیر خود فرو مى افکند و دماغ طاغوت ها را به خاک مى مالید، و همه جا یار و یاور پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و حامى و پشتیبان او بود.[48]

فاطمه سلام الله علیها این بانوى شجاع در ترسیم این مسئله می فرماید: چه کسى بهتر از پسرعمویم على علیه السلام که در آغوش وحى پرورش یافته، و از کاتبان وحى بوده، و قرآن و تفسیر قرآن را از دو لب پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم شنیده[49] به این کار سزاوارتر است؟ اصلا قرآن در خانه ما نازل شده و «اهل البیت ادرى بما فى البیت؛[50] صاحبان خانه بهتر می‌دانند که در زوایای خانه‌شان چیست»[51]

آن حضرت به این مهم اشاره کرد که اگر معیار خلافت، قدرت روحى و جسمى، خلوصنیّت و زهد و پارسایى و عصمت، دلسوزى و مهربانى براى امت است، چه کسى بهتر از امیر المؤمنین علیه السلام واجد این شرایط بود؟ و اگر پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم على علیه السلام را به جانشینى خود نصب کرد و بارها و بارها این معنا را در قالب عبارت هاى مختلف ریخت و بیان فرمود، و او را از همه لایق تر براى این مقام شمرد، به همین دلیل بود، نه او، که خداى او نیز او را از همه لایق تر شمرد.[52]

شخصیت همیشه پیشگام تاریخ اسلام

على علیه السلام پیشگام همه پیشگامان و سابق بر همه سابقین است[53]؛ ابن عبّاس، راوى و مفسّر معروف، که مورد قبول شیعه و سنّى است، مى گوید: سابِقُ هذِهِ الْامَّةِ عَلِىُّ بْنُ ابی طالِبٍ[54]؛ پیشگام پیشگامان مسلمان ها، علىّ بن أبی طالب است.[55]

وى در روایت دیگرى چنین مى گوید: یُوشَعُ بْنُ نُونْ سَبَقَ الى مُوسى، وَ مُؤْمِنُ آلِ یاسین سَبَقَ الی عیسى، وَ عَلِىُّ بْنُ ابی طالِبٍ سَبَقَ الى مُحَمَّدٍ[56]؛ پیشگام پیشگامان در امّت حضرت موسى علیه السلام یوشع بن نون، و در امّت حضرت عیسى، حبیب نجّار، و در امّت محمّد، علىّ بن أبی طالب است.[57]

هم چنین پیامبر گرامى اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم و سلم هنگامى که مى خواست صیغه مبارک ترین عقد ازدواج را اجرا کند، و فاطمه زهرا سلام الله علیها را به عقد على علیه السلام درآورد، خطاب به دخترش فرمود: «زَوَّجْتُکِ باوَّلِ مَنْ آمَنَ بى وَ عَرَفَنى وَ ساعَدَنى [58]؛فاطمه جان! شوهرى براى تو انتخاب کردم که نخستین ایمان آورنده به من بود و نخستین کسى بود که مرا شناخت و به یارى ام شتافت.[59]

آرى، طبق این روایات، و دیگر روایات؛ على علیه السلام پیشگام  پیشگامان مسلمانان است. حال آیا شایسته است با وجود على علیه السلام، شخصدیگرى خلیفه پیامبر شود؟[60]

چه خوش گفت خزیمة بن ثابت آن شاعر شیرین زبان عرب:«أَ لَیْسَ اوَّلُ مَنْ صَلَّى بِقِبْلَتِهِمْ وَ اعْلَمُ النَّاسِ بِالْقُرْآنِ وَ السُّنَنِ، مگر نه این که على علیه السلام (پس از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و سلم) اوّلین مسلمانى است که به سمت قبله نماز خوانده و آگاه ترین مسلمانان به قرآن و سنّت پیامبر اسلام است؟ پس چرا با وجود على به در خانه دیگران که معترفند على بر آن ها رجحان دارد مى روید؟[61]

اینچنین است که حضرت فاطمه سلام الله علیها در خطبۀ فدکیه می فرماید: «...؛ اوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیْطانِ،اوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَذَفَ اخاهُ فِی لَهَواتِها...؛ و هر گاه شاخ شیطان نمایان مى گشت و فتنه هاى مشرکان دهان مى گشود، پدرم برادرش على علیه السلام را در کام آنها مى افکند، و آنها را بوسیله او سرکوب مى نمود، و او هرگز از این مأموریت هاى خطرناک باز نمى گشت مگر زمانى که سرهاى دشمنان را پایمال مى کرد و بینى آنها را به خاک مى مالید!».[62]

دختر پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در این میان پیشگامی و  خدمات بزرگ حضرت على علیه السلام را یادآور مى شود، که چگونه پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در حوادث خطرناک، او را به مقابله مى فرستاد، و او با ایثارگرى فوق العاده و جانبازى و فداکارى تمام، به مقابله بر مى خاست، در کام فتنه ها فرو مى رفت و آن را خاموش مى کرد و پیروزمند باز مى گشت، سرهاى سرکشان را با شمشیر خود فرو مى افکند و دماغ طاغوت ها را به خاک مى مالید، و همه جا یار و یاور پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و حامى و پشتیبان او بود. آرى چنین کسى مى تواند تداوم بخش خط این انقلاب بزرگ و مانع انحراف آن باشد.[63]

پیوند دین و سیاست؛ حقیقت امامت در اندیشۀ فاطمی

سیره ائمّه اهل بیت علیهم السلام نشان مى دهد که آنان، دین  را جداى از سیاست  نمى دانستند و به تعبیرى که در بعضى از زیارت نامه ها وارد شده: «ساسة العباد؛ سیاستمداران بندگان خدا»[64]

به تعبیر امام  خمینى قدس سرّه: «اگر کسى دین را از سیاست  جدا بداند، خدا، رسول و ائمّه معصومین علیهم السلام را تکذیب کرده است»[65] و «اسلام دینى است که با سیاست آمیخته است».[66]،[67]

هم چنین علّامه شهید، مرحوم مطهّرى، در کتاب  «ولاءها و ولایتها» مى گوید: « ولاءِ محبّت (عشق و علاقه به اهل بیت)، و ولاءِ امامت  به معنى الگو قرار دادن امامان براى اعمال و رفتار خویش، و ولاءِ زعامت به معنى حقّ رهبرى اجتماعى و سیاسى  امامان، و[68]ولاء تصرّف یا ولاء معنوى که بالاترین مراحل، ولاء تصرّف است».[69]

اینگونه است که آن حضرت حقیقت مفهوم امامت را در پیوند مرجعیت دینی و سیاسی امام در جامعۀ اسلامی تعریف می کند؛ از یک سو فلسفۀ احکام و عبادات را تبیین می کند و از سوی دیگر نیز کارکردهای سیاسی شریعت اسلام را بر می شمردو می فرماید: کنگره عظیم اسلامى «حج» پایه هاى اسلام را مستحکم نموده، و قدرت و توان مسلمین را در زمینه هاى مختلف فکرى و فرهنگى و نظامى و سیاسى  افزایش مى دهد.[70]

لذا در خطبه فدک سخن از توحید و مبدأ، و معاد، و فلسفه احکام، و حوادث دوران بعثت پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم استولى در خطبه دوّم (خطبه زنان مهاجر و انصار) سخنان او فقط بر محور خلافت و امامت و مصالح مسلمین دور مى زند.[71]

حضرت فاطمه سلام الله علیها و ترسیم نظام اجتماعی امامت و رهبری امت

گفتنی است خداوند با برگزیدن على علیه السلام به امامت  امّت، دین اسلام را کامل گردانید و دشمنان را ناامید و مأیوس ساخت.[72] ولایت نیز به معناى صاحب اختیار و سرپرست و امامت  امّت  است، و تمام این معانى بعد از رحلت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم براى على علیه السلام فعلیّت پیدا مى کند.[73]

«امامت، در جهت جانشینى از نبوّت، در راستاى حراست از ایمان و انتظام بخشیدن به امور فردى و اجتماعى جامعه (زندگى مردم) مقرّر گشته است و تحقّق آن در میان امّت  یک مسئله لازم اجتماعى است».[74]

در یک جامعه سالم و الهى همه امتیازات خصوصاً تقسیم پست ها بر محور ارزش ها و معیارهاى خدایى دور مى زند. زد و بندهاى سیاسى، گروه بندى ها و فرصت طلبى ها، تعصب هاى قومى و قبیله اى، و بالاخره [75]معاملات پشت پرده  سوداگران بازار سیاست، در تصدى این پست ها راهى ندارد.[76]

بانوى اسلام سلام الله علیها در جمع  زنان مدینه آنان را مخاطب ساخته و مى گوید: چرا؟ و به کدام مجوز مردان شما محور خلافت را از آنچه پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در بیانات صریح و سخنان روشن خود بیان کرده بود منحرف ساختند؟[77]

در واقع بانوى اسلام سلام الله علیها این حقیقت را به آنها یادآورى مى کند[78]  که یکی  از شرایط رهبران الهى، دلسوزى و خیرخواهى براى امت  است، حال آیا آنها کسى را دلسوزتر از على علیه السلام سراغ داشتند؟ کسى که همّتش سیر کردن گرسنگان و سیراب کردن تشنه کامان بود، درد و رنج هاى مردم او را رنج مى داد، و غم و اندوه آنان قلبش را مى فشرد.[79]

لذا می بینیم روح بزرگ زهرا سلام الله علیها نگران شخص خود نبود، او نگران امت اسلامى بود که با خلافت شورایی چه آینده شوم و دردناکى در پیش خواهد داشت.[80]

وصایت و وراثت

اصل سخن درباره امامت این است که خداوند هیچ گاه روى زمین را از حجّت خود (پیغمبر یا امام) خالى نمى گذارد، خواه او ظاهر و آشکار باشد یا مخفى و پنهان.[81]

و لذا پیغمبر صلّى الله علیه وآله وسلّم صریحاً على علیه السلام را به وصایت و جانشینى خود انتخاب  فرمود[82]، على نیز فرزندش امام حسن را وصى  خود معرفى نمود، او هم برادرش امام حسین را به عنوان جانشینى تعیین نمود و به همین ترتیب تا امام دوازدهم که مهدى منتظر صلوات الله علیهم اجمعین است.[83]

این موضوع تازگى ندارد و همه پیغمبران خدا از حضرت آدم تا خاتم این برنامه را اجرا کرده اند و براى خود جانشین تعیین نموده اند.[84]،[85]

لیکن تأسف آور این است که در «سقیفه» مطلقا سخنى از وصایاى پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در امر خلافت به میان نیامد با اینکه همه مى دانستند پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم طبق روایت معروف، فرموده بود:«إنّی تارک فیکم الثّقلین: کتاب اللّه و عترتی، ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی أبدا؛ من دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم که اگر به آنها چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و خاندانم را»[86] و پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم نه یک بار، بلکه چندین بار و در موارد مختلف آن را بیان کرد.[87]

آیا  توصیه هاى مکرّر پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم از نخستین روز آشکار کردن دعوتش که در حدیث «یوم الدّار» منعکس است و به وضوح سخن از وصایت  و خلافت على علیه السّلام مى گوید و یا آنچه که در آخرین ساعات عمر پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم که داستان «قلم و دوات» است پیش آمد، کافى نبود که حداقل سخنى از خلافت على علیه السّلام که شایسته ترین فرد بود به میان آید؟ به راستى شگفت آور است!! ولى از یک نظر نیز مى توان گفت شگفت آور نیست! زیرا هنگامى که از بیمارى پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم سوء استفاده مى کنند و از آوردن «قلم و دوات و کاغذ» براى نوشتن آخرین پیام، جلوگیرى مى نمایند و حتّى زشت ترین کلمات را درباره پاک ترین فرزندان آدم علیه السّلام یعنى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم بر زبان جارى مى کنند، پیدا است از قبل تصمیماتى درباره خلافت گرفته اند که هیچ چیز حتّى سخنان رسول اللّه صلّى الله عليه وآله وسلّم نمى تواند مانع آن شود. چه مى توان کرد؟ مسئله مقام است که انسان را به سوى  خود جذب مى کند و همه چیز را پشت پرده فراموشى قرار مى دهد.[88] ،[89]

لذا حضرت زهرا سلام الله علیها در فرازی فرمود: «فَقْدِ النَّبِىِّ صلّى الله عليه وآله وسلّم وَ ظُلْمِ الْوَصِیِ؛ در حالی که پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم رفته و وصیّ او مظلوم شده است»[90]

بی شک «فریاد دردآلود حضرت زهرا سلام الله علیهادر حمایت از امیرمؤمنان على علیه السلام به عنوان وصى و جانشین پیامبر اکرم صلّى الله عليه وآله وسلّم که گروهى از بازیگران سیاسى، آیات قرآن و توصیه هاى مؤکد «رسول الله» را درباره او نادیده گرفته بودند. حقیقت مفهوم  امامت به معنی وصایت پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را آشکار می کند.[91]

نص و تنصیص

در مسئله امامت و ولایت بعد از پیغمبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم مطابق عقیده شیعه، امامت و خلافت با نص و تنصیص است؛ یعنى به وسیله خداوند از طریق پیغمبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم، امام علیه السلام و خلیفه بعد از او تعیین شده است. آیاتى از قرآن نیز این نظر را تأیید مى کند و احادیثى همچون حدیث غدیر، منزلت و حدیث ثقلین نیز گواه بر آن است. اضافه بر این شیعیان دلیل عقلى نیز بر این مسئله اقامه مى کنند.[92]

حضرت زهرا سلام الله علیها در بخشی از سخنان خود در جمع زنان انصار فرمود: «وَ تَاللهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللّائِحَةِ، وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْواضِحَةِ، لَرَدَّهُمْ الَیْها، وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْها، وَ لَسارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحا..؛ به خدا سوگند! اگر پای در میان می نهادند و علیعلیه السلام را بر زمام امور که پیغمبر صلّى الله عليه وآله وسلّم برعهده او نهاده بود، می گذاردند و این حجت واضح را پذیرا می شدند، ایشان را به آسانی به راه راست می برد و حق هر یک را به او می سپرد، چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است، بچیند.»[93]

و اینگونه آن حضرت بر اساس تنصیصی بودن ولایت، خلافت را که زادۀ سقیفه بود را انکار کرد و همان طور که حضرت پیش بینی کرده بود خلافت در نهایت به سلطنت استبدادی منجر شد.[94]

امامت در پرتو علم و عصمت

یکی از شرایط مهم امام علیه السلام آن است که معصوم باشد یعنى از هر گونه خطا و گناه مصونیت الهى داشته باشد، تا بتواند مقام امامت و رهبرى معنوى و مادى، ظاهرى و باطنى امت را بر عهده گیرد، تشخیصاین مهم مسلماً جز به وسیله خدا و پیامبر امکان پذیر نیست، اوست که مى داند روح عصمت  در درون جان چه کسى پرتوافکن است، و اوست که مى داند حدّ نصاب علم لازم براى احراز مقام امامت، در چه کسى موجود است.[95]

از این رو جانشینان پیامبران باید از سوى خدا تعیین شوند. به تعبیر دیگر، نه انتخاب مردم در این زمینه نقشى دارد، و نه اجماع امت یا انتصاب از سوى افراد عادى، چرا که ویژگى هایى در امام معتبر است که جز خدا از آن آگاه نیست، و مهمترین آنها همان مقام عصمت و علم مخصوص است که امام بدون این دو بال و پر قادر بر پرواز در فضاى امامت و پیشوایى خلق نیست![96]

حال آنچه از زبان فاطمه سلام الله علیها در احتجاج با مسلمانان و خلیفه آمده چنین است: انَّ مَنْ اذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرَّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهیراً لا تَجُوزُ عَلَیْهِمْ شَهادَة لِانَّهُمْ مَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ مُطَهَّرُونَ مِنْ کُلِّ فاحِشَة؛ «آن کسانى که خداوند رجس و پلیدى را از آنها برده و از هر عیب مصون و مبرّى داشته است جایز نیست گواهى گواهان را بر علیه آنها پذیرفت چون آنها معصوم و پاکیزه اند از هر زشتى و مبرّى و مصون اند از هر عمل قبیح».[97]

هم چنین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در جمه زنان انصار و مهاجر به علم امام اشاره می کند :«وَیْحَهُمْ انّى زَعْزَعُوها عَنْ رَواسِی الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلالَةِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْامِینَ وَ المطّلعِینِ بِامُورِ الدُّنْیا وَ الدِّین، واى بر آنها چگونه خلافت را از کوه هاى محکم رسالت، و شالوده هاى متین نبوّت و رهبرى، و جایگاه نزول وحى و جبرئیل امین، و آگاهان در امر دنیا و دین، کنار زدند؟»[98]

سخن آخر: (امامت محوری؛ راز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها)

در خاتمه باید گفت شهادت مظلومانۀ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به خوبى نشان مى دهد که توطئه بزرگى براى کنار زدن اهل بیت پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم از متن حکومت و خلافت اسلامى و نادیده گرفتن مقام ولایت و امامت  در جریان بود، توطئه اى حساب شده و در تمام ابعاد.[99]

لیکن سعی و تلاش بی بدیل  حضرت زهرا سلام الله علیها بر محور احیاء مفهوم واقعی امامت و مظلومیت على علیه السلام و روشنگری نسبت به پیامدهای تئوری شوم  خلافت شورایی براى امت اسلامى قرار گرفت.[100]

خداوندا! ما را با محبّت این بانوى بزرگ و پدر و همسر و فرزندانش صلوات الله علیهم اجمعین زنده بدار، و با محبّت آنها محشور گردان.[101]

بار الها! به ما توفیق پیروى از مکتبشان، و اهتدا به نور هدایتشان، و اقتدا به سنّت پربارشان مرحمت فرما.[102]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] سوره مائده، آیه 67.

[2] پیام قرآن، ج10، ص140.

[3] اخلاق در قرآن، ج3، ص87.

[4] ربا و بانکدارى اسلامى، ص30.

[5] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج2، ص345.

[6] اعتقاد ما، ص88.

[7] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، متن وترجمه(ج 1)، ص390.

[8] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص213.

[9] همان، ص214.

[10] پیام قرآن، ج9، ص19.

[11] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص237.

[12] قهرمان توحید، شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم علیه السلام، ص194.

[13] همان.

[14] پیام قرآن، ج 9، ص21.

[15] قهرمان توحید، شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم علیه السلام، ص194.

[16] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص237.

[17] همان، ص238.

[18] پیام قرآن، ج9، ص21.

[19] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص238.

[20] پیام قرآن، ج9، ص18.

[21] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج1، ص334.

[22] همان، ج14، ص103.

[23] پیام قرآن، ج7، ص247.

[24] آیات ولایت در قرآن، ص57.

[25] امامت و رهبرى، ص13.

[26] پیام قرآن، ج9، ص19.

[27] همان، ص28.

[28] همان.

[29] سوره «بقره»، آیۀ124.

[30] پیام قرآن، ج9، ص29.

[31] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص249.

[32] همان، ص250.

[33] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص213.

[34] همان، ص149.

[35] همان، ص213.

[36] همان.

[37] همان.

[38] همان، ص154.

[39] همان، ص142.

[40] همان.

[41] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص237.

[42]  زیرا جانشین پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم باید معصوم باشد و عصمت جز از ناحیه خدا قابل تشخیصنیست، پس خداوند باید شخصمعصومى را به عنوان خلیفه معرّفى کند.

[43] آیات ولایت در قرآن، ص444.

[44] همان، ص402.

[45] همان، ص281.

[46] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص49.

[47] همان، ص50.

[48] همان، ص179.

[49] همان، ص193.

[50] بحارالانوار، ج50، ص311،

[51] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص194.

[52] همان، ص228.

[53] آیات ولایت در قرآن، ص390.

[54]  احقاق الحق، ج3، ص114.

[55] آیات ولایت در قرآن، ص390.

[56]  احقاق الحق، ج3، ص115.

[57] آیات ولایت در قرآن، ص391.

[58]  روضة الاحباب، ج3، ص10؛ (به نقل از احقاق الحق، ج3، ص117).

[59] آیات ولایت در قرآن، ص391.

[60] همان.

[61] همان.

[62] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص176.

[63] همان، ص179.

[64] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص531.

[65] صحیفه نور، ج20، ص29- 28.

[66]  همان، ج9، ص136.

[67] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص551.

[68] اخلاق در قرآن، ج1، ص393.

[69] همان، ص394.

[70] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص170.

[71] همان، ص213.

[72] کلیات مفاتیح نوین، ص887.

[73] آیات ولایت در قرآن، ص100.

[74] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص537.

[75] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص225.

[76] همان، ص226.

[77] همان.

[78] همان.

[79] همان، ص227.

[80] همان، ص212.

[81] آیین ما (اصل الشیعة)، ص157.

[82] مجمع الزوائد، ج8، ص253 و 6659، ج1، ص113، تاریخ دمشق، ج3، ص5، الریاض النضرة، ج2، ص178، کنزالعمال؛ ح 1192.

[83] آیین ما (اصل الشیعة)، ص157.

[84] اثبات الوصیة، ص5-70، تاریخ یعقوبى، ج1، ص46 و 343.

[85] آیین ما (اصل الشیعة)، ص157.

[86]  این حدیث را حداقل «بیست و سه نفر» از صحابه از شخص پیغمبر اکرم صلّى الله عليه وآله وسلّم بلا واسطه نقل کرده اند، برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: پیام قرآن، ج9، ص62 تا 79. « خلاصه عبقات الانوار؛ ج، ص105 تا 242، احقاق الحق، ج4، ص؛438 و نیز سیره حلبى، مستدرک حاکم، صواعق، اسد الغابه و سنن بیهقى .

[87] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 3، ص121.

[88] در داستان قلم  و دوات  که پیغمبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم در آخرین لحظات عمرش درخواست کرد آن را بیاورند و فرمانى درباره جانشین خود که قطعاً على بن ابى طالب علیه السلام بود بنویسد و آنچه را قبلًا گفته بود تأکید کند، مخالفت یک نفر (خلیفه دوم) سبب شد که گروه دیگرى نیز نغمه خلاف سر دهند و جلوى این کار گرفته و حتى به ساحت قدس پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم اهانت زشتى شود که شرح آن در چندین جاى صحیح بخارى و کتب دیگر حدیث و تاریخ آمده است. (ر.ک: صحیح مسلم، ج3، کتاب الوصیة؛ ب 5، ص1259)، (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج13، ص654).

[89] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 3، ص122.

[90] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص49.

[91] همان، ص141.

[92] ر.ک: پیام قرآن، ج9 .

[93] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص223.

[94] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص200.

[95] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص259.

[96] پیام قرآن، ج9، ص152.

[97] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان، ص126.

[98] همان، ص224.

[99] همان، ص135.

[100] همان، ص212.

[101] همان، ص106.

[102] همان.

captcha