آن روز كه «اروپا» به سرعت، دوران توحش «قرون وسطى» و محدوديتهاى «قرون جديد» را پشت سر مى گذارد و فصل تازه اى در تاريخ خود به نام «تاريخ معاصر» به انقلاب كبير فرانسه (در سال 1789 ميلادى) مى گشود و نويسندگان پرشورى مانند «ولتر» و «منتسكيو» و «ديدرو» و «دالامبر» در آن گذرگاه حساس تاريخى به آتش اين انقلاب فرهنگى و اجتماعى دامن مى زدند، شرق در خود فرو رفته بود، و خواب عميقى بر افكار مردم اين سامان سنگينى مى كرد.[1]
لذا كشورهاى شرقى و اسلامی در این گذرگاه تاريخى بر سر دو راهى خطرناكى قرار گرفته بودند: يا تن به نابودى، يا نوعى زندگى كه بدتر از نابودى است ، و يا به پاخاستن و دست به انقلاب و تحوّل همه جانبه اى زدن.[2]
در این میان با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، مهمترین نماد باشکوه از یک انقلاب فرهنگى به منصۀ ظهور رسید؛انقلابب كه در راه نوسازى تمام سازمانهاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى صورت گرفت از يك انقلاب ريشه دار فرهنگى آغاز شد.[3]
تأملی در مفهوم انقلاب فرهنگی
باید اذعان کرد «فرهنگ» نه به معناى محدود «برنامه هاى آموزشى» بلكه به معناى وسيع كلمه است كه شامل كليه سازمانهاى فكرى و عقيده اى قشرهاى مختلف اجتماع، و همه دستگاههاى تبليغاتى و ادبيات توده، و رسوم و آداب مى گردد.[4]
بديهى است منظور از انقلاب فرهنگى تجديد نظر در برنامه هاى تحصيلى و تطبيق دادن آن بر عقايد و تاريخ و سنن يك ملّت نيست.[5]بلکه منظور از انقلاب فرهنگى، بسيج تمام نيروهاى زنده يك ملّت براى بيرون راندن طرز تفكرها، تعليمات، سنن و آداب خارجى است كه به منظور تسلّط بر ارواح آن ملّت درميان آنها پاشيده شده است.[6]
منظور از «انقلاب فرهنگى» لايروبى كامل مغزها و بيرون ريختن رسوبات فكرى است كه براثر هجوم سيلاب استعمار بيگانه در آنها به جاى مانده، همان رسوباتى كه مانع از نمو و رشد هر گونه بذر فكر سالم و مفيد در زمينه مغزهاست.[7]
خلاصه منظور از «انقلاب فرهنگى» احياى اصالت ملتها و زنده كردن افكار و سنن و اصول صحيحى است كه يك ملّت در پرتو آن نام و شكل «ملّت» به خود مى گيرد، و با زنده كردن آن روح آن ملّت هيچ گونه آمادگى براى پذيرش [8]عنوان استعمار و تحت الحمايگى، وابسته و طفيلى بودن نخواهد داشت.[9]
به تعبير ديگربراى نجات جوامع اسلامی و ايجاد يك تحوّل اساسى قبل از هر چيز يك خانه تكانى فكرى لازم است، تا آلودگيهاي فکری و نظری كه غرب در طى چندين قرن با وسايل گوناگون در خانه افكار ملل شرق جاى داده، و متأسفانه حجم آن بر اثر نبودن در و دروازه و كنترل صحيح بسيار زياد است، بيرون ريخته، و براى آينده نيز به اين وضع غلط پايان داده شود.[10]
قابل توجّه اين كه نمونه اى از اين «انقلاب فرهنگى» اخيراً در كشور پهناور چين اجرا گرديد كه اگر چه خالى از ايراداتى نبود اما از جهاتى موفقيّت آميز بود.[11]
درست است كه ما از جهات گوناگون، از نظر عقيده و از جهات سياسى و اقتصادى و اجتماعى و تاريخى با این کشور اختلاف داريم ولى در يك مسأله مشترك هستيم و آن اين كه مى خواهيم استقلال و اصالت خود را حفظ كنيم. آنها هنگامى كه ديدند افكار و آداب بيگانه به كشورشان نفوذ كرده، و مانند موريانه [12]پايه هاى اجتماع آنها را مى خورد به پا خواستند و يك باره همه آنها را به دور ريختند.[13]
منظور آنها از انقلاب فرهنگى همان مبارزه با تمام مظاهر بيگانه پرستى بود؛ البته نباید فراموش کرد که منظور اين نيست كه آن طرز انقلاب فرهنگى چينى براى ما قابل اقتباس است، بلكه منظور اين است كه هر ملّتى بخواهد اصالت و استقلال معنوى و مادى خود را زنده نگهدارد، بدون توسّل به ايجاد يك انقلاب فكرى و فرهنگى قادر نخواهد بود.[14]
جایگاه، ضرورت و اهمیت انقلاب فرهنگی در حکومت اسلامی
يكى از اركان مهم حكومت اسلامى نشر فرهنگ صحيح و تعليم و تربيت است.[15]و با توجّه به اين كه انسان يك موجود فرهنگى است، يعنى اعمال و رفتار او بازتابى از مجموعه تفكّرات و آگاهى هاى اوست؛ هر گونه اصلاح و دگرگونى در وضع جامعه بدون نفوذ در فكر و روح او امكان پذير نيست و درست به همين دليل در جوامع امروزى براى رسيدن به اهداف مختلف سياسى و اجتماعى و نظامى و اقتصادى، سعى مى شود در فرهنگ ملّت ها نفوذ كنند.[16]
لذا برای پویایی جامعۀ اسلامی يك انقلاب فرهنگى لازم است ؛ به ویژه آنکه در حال حاضروضع اسفبارى كه امروزه شرق و برخی ممالک اسلامی با آن رو به رو هستند مولود خودباختگيها، كوته انديشيها، اقتباس نادرست تمدّن غربى، وابستگى و دنباله روى بدون قيد و شرط از غرب، و به وجود آوردن اسارت صنعتى و اقتصادى كه زنجيرهاى آن را با دست خود به گردن خويش انداخته ايم، مى باشد.
ازی این رو تدوام وضعیت کنونی آينده پیش روی شرق را نه تنها روشنتر از گذشته نخواهد کرد بلكه به درجات اندوه بارتر خواهد بود.[17]
بدیهی است وضع كنونى جوامع شرقى، و به طور مسلم آينده اى كه در پيش دارند نه تنها در خور يك ملّت زنده با آن همه سوابق درخشان تاريخى نيست، بلكه اساس موجوديّت و هستى آنها را نيز به خطر مى اندازد.[18]
ولى اينها همه «جنبه منفى» قضيه بود كه اثر آن تنها بيدار ساختن افكار خواب آلود و برانگيختن احساسات براى پذيرش يك راه حل صحيح و عاقلانه است.[19]
در این میان يا بايد بنشينيم و ناظر بر باد رفتن آخرين بقاياى تمدّن شرق و اصالت و استقلال آن باشيم یا اینکه كشورهاى شرقى براى تجديد عظمت ديرين خود و پاره كردن زنجيرهاى اسارت بايد دست به اقداماتى بزنند، و نقطه شروع اين است[20] که پيش از هر چيز يك انقلاب فرهنگى لازم است، همان طور كه نفوذ استعمار و تسلط غرب در نقاط مختلف شرق نيز از همين راه صورت گرفته است.[21]
شايد نيازمند به توضيح نباشد كه «استعمار سياسى» و «اقتصادى» مادام كه از يك برنامه «استعمار فكرى» مايه نگيرد نه آن قدر خطرناك است و نه پايدار؛به عبارت ديگر مادام كه افكار و عقايد و فرهنگ و سنتهاى يك كشور كه معرّف مليّت آنهاست اصالت خود را حفظ نموده است تأثير برنامه هاى استعمارى بر آنها كاملًا سطحى و متزلزل خواهد بود، و اين بناى استعمارى هر قدر محكم باشد در حكم ستون هاى بتون آرمه است كه روى شنهاى نرم بيابان بنا شود و به زودى فرو خواهد ريخت.[22]
بنابراين براى احياى ملّتها و نيل به استقلال كامل و همه جانبه بايد از همين جا شروع كرد.[23]آری در انقلاب فرهنگى در جوامع بشری قبل از هر چيز «ايمان به لزوم اين انقلاب» اهميّت دارد.[24]
از سوی دیگر معمولا در برابر هر انقلابى، يك جنبش ضد انقلابى كه سعى مى كند دستاوردهاى انقلاب را در هم پيچيده و جامعه را به دوران قبل از انقلاب برگرداند وجود دارد، دليل آن هم چندان پيچيده نيست، زيرا با تحقق يك انقلاب، تمام عناصر فاسد گذشته يك مرتبه نابود نمى شوند، معمولا تفاله هايى از آن باقى ميمانند كه براى حفظ موجوديت خويش به تلاش برمى خيزند و با تفاوت شرائط و كميت و كيفيت آنها، دست به اعمال ضد انقلابى آشكار يا پنهان مى زنند لذا ضرورت و اهمیت تحقق آرمان های و اهداف انقلاب فرهنگی در جامعۀ اسلامی دو چندان می شود.[25]
انقلاب فرهنگی در حکومت اسلامی؛ از حکومت نبوی تا دولت جهانی مهدوی
جهات نخستين و مهمترين گام اصلاحى انبياء، در هم شكستن چارچوب هاى ارزشى دروغين بود، آنها با تعليماتشان اين معيارهاى غلط را در هم ريختند، و ارزشهاى اصيل الهى را جانشين آن ساختند و با يك« انقلاب فرهنگى » محور شخصيت را از اموال و اولاد و ثروت و جاه و شهرت قبيله و فاميل به تقوا و ايمان و عمل صالح مبدل ساختند.[26]
گفتنی است در برنامه حكومت اسلامى كه از متن قرآن مجيد و سنّت قطعى استنباط مى شود، و مربوط به چهارده قرن پيش از اين است بيش از آنچه تصوّر شود، روى مسائل [27]فرهنگى و تعليم و تربيت و تبشير و انذار تكيه شده، و برنامه هاى گوناگونى در اشكال مختلف براى اين معنى در نظر گرفته شده است.[28]
اين موضوع بسيار قابل دقّت است؛ كه بارزترين نوع حكومت اسلامى يعنى حكومت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله براساس يك انقلاب فرهنگى بنا شد، و آن حضرت صلى الله عليه و آله مدّت سيزده سال در مكّه به تعليم و تربيت و نشر فرهنگ و عقايد اسلامى پرداخت و اصحاب خود را چنان تعليم و آموزش داد كه بعد از هجرت به مدينه پايه گذاران اصلى حكومت اسلامى شدند؛ يعنى انقلاب اسلامى و اجتماعى و نظام اسلام بر پايه هاى همان انقلاب فرهنگى بنا شد.[29]
بنابراين پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در مقام ابلاغ وحى و تبليغ و نشر احكام خداوند و تربيت نفوس از طريق تعليم و آگاهى بخشيدن از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و خود را موظف می دانست در حوزه مأموريت خود به تلاش و كوشش برخيزد، و براى يك انقلاب فرهنگى و فكرى و عقيدتى تلاش نمايد.[30]
هم چنین امتداد انقلاب فرهنگی در عصر ظهور به زیبایی در حديثی از امام صادق عليه السّلام ترسیم شده است آنجا که فرمود: «العلم سبعة و عشرون حرفا فجميع ما جاءت به الرّسل حرفان فلم يعرف النّاس حتّى اليوم غير الحرفين فإذا قام قائمنا أخرج خمس و عشرين حرفا فبثّها فى النّاس و ضمّ إليها الحرفين حتّى يبثّها سبعة[31]و عشرين حرفا؛ علم و دانش 27 حرف (27 باب) است جميع آنچه پيامبران الهى آورده اند به اندازه دو حرف آن است و مردم تا امروز جز آن دو حرف را نشناختند. هنگامى كه قيام كننده ما قيام مى كند 25 حرف ديگر را بيرون مى آورد و در ميان مردم مى گستراند و آن دو حرف را نيز به آن ضميمه مى كند تا 27 حرف كامل شود»[32]، اشاره کلام نورانی امام صادق (علیه السلام) به اين است كه آن حضرت انقلاب فرهنگى قوى و پرشتابى پى ريزى مى كند كه سطح آگاهى و علم در جهان بيش از ده برابر وضع موجودش مى شود.[33]
حکمت؛ شالودۀ فکری اسلام در تحقق انقلاب فرهنگی
بدیهی است احياى تفكّر و انديشه، خمير مايه تمام برنامه هاى اسلامى است؛ تا آنجا كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از مخالفانش تنها همين موضوع را مطالبه مى كرد؛ و مى فرمود: «به طور جدّى قيام كنيد و انديشه و فكر خود را به كار گيرد؛ «قَلْ انَّما اعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ ان تُقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّروا ....[34] ؛ بگو شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید »، هم چنین در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى خوانيم:«انَّ التَّفَكُّرَ حَياةُ قَلْبِ الْبَصيرِ، كَما يَمْشِى الْمُستَنيرُ فِى الظُّلُماتِ بالنُّورِ؛تفكّر حيات قلب بينااست، همان گونه كه انسان در تاريك با نور راه مى رود در حلّ مشكلات فردى و اجتماعى نيز با نور تفكّر بايد گام برداشت.»[35] در حديث ديگرى از امام على عليه السلام مى خوانيم: «بِالْفِكْرِ تَنْجَلى غَياهِبُ الامُورِ؛با تفكّر و انديشه تاريكى ها بر طرف مى شود».[36]،[37]
اینگونه است که بر مسألۀ نشر علم و آموزش و پرورش دراسلام، و اهميّت فراگيرى علوم مفيد در روايات اسلامى و مقام معلّم در اسلام و ...به شدت تأکید شده است.[38]
لازه به ذکر است منظور از فراگیری علوم شامل شناخت معارف دينى و آشنايى با احكام و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و اگاهی از علائم و نشانه هايى است كه حق را از باطل جدا مى سازد، در یک کلام در واژه ای به نام حکمت معنی می یابد،[39] و با توجه به ريشه معنوى حكمت كه به معنى عامل باز دارنده از جهل وخطا، وقرار دادن هر چيز در موضوع مناسب آن است؛ به نظر مى رسد كه منظور از حكمت در اينجا آگاهى از اسرار و علل ونتايج احكام، ونيز اسرار آفرينش جهان وانسان، وسر نوشت و سرانجام كار او است.[40]
در این زمینه مفسّر عاليقدر مرحوم علّامه طباطبايى مى فرمايد: در جمله«وَمَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ[41] و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است » به صورت فعل مجهول آمده، تا روشن شود[42]كه حكمت و دانش، ذاتاً سرچشمه خير كثير است، نه تنها از جهت انتساب به خداوند متعال بلكه ذات و حقيقت علم، خير فراوان است»![43]،[44]
انقلاب فرهنگی؛ زمینه ساز ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)
بی تردید جامعه ای که ادعا می کند منتظر ظهور امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است باید انقلاب فرهنگی ایجاد کند، سطح معارف خود را بالا برده و به اخلاق پاک و صفات نیکو ملبس شود چرا که انقلاب فرهنگی مقدمه ای برای ظهور امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.[45]
طبق سیره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، قیام نظامی تنها برای اقلیتی است که انقلاب فرهنگی در آن ها مؤثر واقع نشود، اکثریت مردم جهان از طریق فرهنگ، استدلال و برنامه های آموزنده به حضرت ایمان می آورند.[46]
در اخبارى كه در بعضى از منابع اسلامى وارد شده به اين موضوع اشاره گرديده كه قبل از قيام آن مصلح بزرگ، بايد تعليمات اسلام در سطح جهانى تبليغ گردد و حجّت بر همه تمام شود؛ چنان كه در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم:[47]«سَتَخْلُوا كُوفَةُ مِنَ المُؤْمِنِينَ وَ يَأْزَرُ عَنْهَا العِلْمُ كَمَا تَأْزَرُ الحَيَّةُ فى جَاجرِها[48] ثُمَّ يَظْهَرُالعِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا قُمْ وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الفَضْلِ حَتَّى لَايَبْقَى فِى الأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِى الدّينِ حَتَّى المُخَدَّرَاتِ فِى الحِجَالِ وَ ذَلِكَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا ... فَيَفِيضُ العِلْمُ مِنْهُ إلَى سَايِرِ البِلَادَ فِى المَشْرِقِ وَ المَغْرِبِ فَيَتُمُ اللّهُ حُجَّتَهُ عَلَى الخَلْقِ حَتَّى لَايَبْقَى أحَدٌ عَلَى الأرْضِ لَمْ يَبْلُغْ إلَيْه الدِّينُ وَ العِلْمُ ثُمَّ يَظْهَرُ القَائِمُ عليه السلام».[49]
در اين حديث جالب، امام چنين پيشگويى مى كند كه:«به زودى علم و دانش از كوفه برچيده مى شود ... سپس در شهرى به نام «قم» آشكار مى گردد و معدن علم و دانش مى شود، تا در سراسر زمين افرادى كه از اسلام آگاهى ندارند، باقى نمانند، حتّى زنانى كه به حجله مى روند (و كم سنّ و سالند) و اين به هنگام نزديك شدن قيامِ رهبر انقلابى ماست ... علم و دانش از اين شهر به ساير شهرها در شرق و غرب جهان سرازير خواهد شد و خداوند بدين وسيله حجّت خود را بر مردم تمام مى كند، تا كسى روى زمين باقى نماند كه اين آگاهى به او نرسيده باشد، سپس آن قيام كننده قيام خواهد كرد».[50]
در اين مسأله كارى به اين موضوع نداريم كه مخالفان ما پيشگويى فوق را بپذيرند يا نپذيرند، هدف اين است كه منتظران واقعى طبق حديث فوق معتقد به لزوم يك انقلاب فرهنگى دامنه دار و گسترده از نظر مفاهيم و تعليمات اسلام در سراسر جهان هستند، كه قبل از قيام حضرت مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) بايد انجام گيرد و طبيعى است كه چنين انقلاب سازنده اى بايد به دست منتظران واقعى صورت گيرد و روزى فرا رسد كه از مراكز بزرگ علمى اسلام با نيرومندترين [51]دستگاههاى ارتباط جمعى و مجهّزترين وسايل تبليغاتى، يك اصلاح همه جانبه در سراسر جهان انجام پذيرد.[52]
زیرا هيچ برنامه انقلابى بدون يك جهش فكرى و فرهنگى، پايا و پويا نخواهد بود و رشد و تكامل لازم را نخواهد يافت؛ لذا، بدون شك نخستين گام در تحقّق بخشيدن به چنين هدفى، اقدام به يك انقلاب فرهنگى است كه افكار را از دو سو به حركت در آورد:از طرفى، در زمينه علوم و دانشهايى كه مورد نياز يك جامعه آباد و آزاد و سالم است (اين از نظر مادّى و روبنائى).[53]
و از سوى ديگر، در زمينه آگاهى به اصول يك زندگى صحيح انسانى آميخته با ايمان در جهت معنوى و زير بنائى.[54]
سخن آخر(پویایی فرهنگ در گرو سیاستگذاری صحیح شورای عالی انقلاب فرهنگی)
بديهى است لزوم تحقق عینی انقلاب فرهنگی در جامعۀ اسلامی با توجه به جنگ نرم دشمنان(مدرنیته) که آداب و سنن و افكار جوامع بشری را تحت سیطرۀ خود درآورده است بسیار ضروری است، لذا نبايد فراموش كرد كه نجات از بن بست فعلى كه جوامع در حال توسعه با آن روبه روهستند پيشگيرى [55]از خطرات بزرگى است كه در پيش است ، لذا نيازمند به فداكارى فراون نخبگان و سیاستگذاران فرهنگی جامعه هستيم، به نحوی که براى آماده ساختن افكار عمومى در اين راه بايد مغزهاى دانشمندان، قلم و زبان نويسندگان و گويندگان و همه وسايل تبليغاتى بسيج گردد تا حيات نوينى را آغاز كنيم.[56]
و همۀ این مسائل منوط به سیاستگذاری صحیح و مطلوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است و بدون تحقق این مهم هيچ گونه تحول ريشه دارى در عرصۀ فرهنگ جامعه امكان پذير نخواهد بود.[57]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] اسرار عقب ماندگى شرق ؛ ص114.
[2] همان ؛ ص160.
[3] همان.
[4] همان ؛ ص161.
[5] همان؛ ص 154.
[6] همان.
[7] همان.
[8] همان.
[9] همان؛ ص 155.
[10] همان ؛ ص161.
[11] همان.
[12] همان.
[13] همان؛ ص 163.
[14] همان.
[15] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص241.
[16] همان.
[17] اسرار عقب ماندگى شرق ؛ ص151.
[18] همان؛ ص 152.
[19] همان.
[20] همان.
[21] همان؛ ص 153.
[22] همان.
[23] همان؛ ص 154.
[24]همان؛ ص 155.
[25] تفسير نمونه ؛ ج 13 ؛ ص276.
[26] همان ؛ ج 18 ؛ ص113.
[27] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص241.
[28] همان؛ ص 242.
[29] همان.
[30] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص120.
[31] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص70.
[32] بحار الانوار؛ج 73؛ ص 336.
[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 71.
[34] سوره سبأ؛ آيه 46 .
[35] بحار الانوار؛ ج 89؛ ص 17 .
[36] غرر الحكم .
[37] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص242.
[38] همان؛ص 243.
[39] تفسير كبير؛ فخر رازى؛ج 4؛ ص 66.
[40] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص247.
[41] سورۀ بقره؛آیۀ269.
[42] لغات در تفسير نمونه ؛ ص141.
[43] تفسير الميزان؛ ج 2؛ ذيل آيه مورد بحث .
[44] پيام قرآن، ج 10، ص 251.
[45] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جمع زائران و مجاوران حرم مطهر امام رضا(علیه السلام)؛ ۱۸ /5/ ۱۳۸۸.
[46] همان.
[47] پيدايش مذاهب ؛ ص121.
[48] از اين جمله چنين استفاده مى شود كه علم به كلّى از كوفه( و اطراف آن) برچيده نمى شود، بلكه محدود و جمع مى گردد و از صورت يك واحد علمى جهانى به صورت يك واحد علمى محلّى در مى آيد.
[49] تاريخ قم، بنا به نقل بحار الانوار، ج 14، ص 338( تاريخ قم را در سال 378 هجرى« حسن بن محمّد» به نام صاحب بن عبّاد تأليف كرد. در حال حاضر عربى آن در دسترس نيست تنها ترجمه فارسى آن كه در قرن نهم هجرى توسّط حسن بن على بن حسن بن عبد الملك قمى ترجمه شده در دست است و از ترجمه آن نيز بيش از پنج باب كه جلد اوّل است باقى نمانده است).
[50] پيدايش مذاهب ؛ ص122.
[51] همان؛ص123.
[52] همان.
[53] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص260.
[54] همان؛ ص 261.
[55] اسرار عقب ماندگى شرق، ص 158.
[56] همان؛ ص 159.
[57] همان.