بازشناسی سبک زندگی امام صادق(علیه السلام) از منظر معظم له
در ایام شهادت امام صادق علیه السلام قرار داريم. زندگى آن حضرت جلوه های مختلفی دارد و درس بزرگى براى ماست، چون امام صادق(علیه السلام)از فرصت مناسبى كه براى ايشان پيدا شد نهايت استفاده را بردند، زيرا بنى اميّه رو به نابودى مى رفت و بنى عباس هم هنوز جان نگرفته بود.[1]
حال در این ایام شایسته است با تبیین چند ویژگی از زندگی آن حضرت[2] سعی کنیم با صفات و سیره ی زندگانی ایشان بیشتر آشنا شویم و بر اساس آن عمل کنیم[3].
عدالت و مُدارای اجتماعی در سبک زندگی امام صادق(علیه السلام)
باید دانست مشكلات فردی و اجتماعی جز با مدارا كردن طرفين و عفو و گذشت و رعايت اصول عدالت، حل نخواهد شد.[4] لذا در حالات اهل بیت بسیار نقل شده است که با دیگران مدارا می کردند.[5]
در این میان از جمله یکی از مسائل مهم زندگی امام صادق (علیه السلام) رعایت عدالت و توصیه به مدارای اجتماعی است؛ در روایت است که:« دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَشَكَا إِلَيْهِ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ...[6]؛ فردی نزد امام صادق علیه السلام آمد و حضرت به او فرمود: چرا در حق فرد دیگر بدی می کنی؟ او در جواب عرض کرد. من فقط حقم را می خواهم از او بگیرم. امام فرمود: چرا او را در تنگنا قرار می دهی؟ خداوند هم در قرآن می فرماید:«أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ؛[7]برای آنها حساب بدی است»(یعنی خداوند گاه در مورد این افراد سخت گیر تا آخرین ذره ی اعمالشان را حساب رسی می کند)، آیا مردم می ترسند که خداوند به آنها ظلم کند؟ آنها فقط می ترسند خداوند به نحو تمام و کمال به حساب آنها رعایت کند. در دنیا هم اگر بخواهی حق خود را تمام و کمال بگیری در واقع به او بدی کرده ای».[8]
با تأمل در کلام نورانی آن حضرت باید گفت در بسیاری موارد، انسان نباید به قول معروف مته لای خشخاش بگذارد و باید گذشت کند و به ایثار روی آورد. [9] اگر انسان بخواهد با مردم سخت گیری کند و تا آخرین حق خود را بگیرد امکان پذیر نیست.[10]
بلکه با احسان و تغافل می توان با افراد تندخو و کسی که گرفتار مشکلی شده است و کنترل خود را از دست داده است برخورد کرد تا زندگی آبرومندتری داشته باشد.[11]
حتی باید با دشمنان هم در آنجا که ضرورت ندارد باید مدارا کرد. البته اگر بخواهد ریشه ی اسلام را هدف قرار دهد باید با شدت و به نحو احسن با آنها برخورد نمود ولی در مواردی که مربوط به مشکلات شخصی است می توان با مدارا کردن با آن ها برخورد کرد.[12]
جایگاه و اثرات عفو و بخشش در زندگی
عنبسة بن عابد گويد: مردى نزد حضرت صادق عليه السلام آمد و از نزديكان (و خويشان ) خـود بـآنـحـضـرت شـكـايت كرد، حضرت به وى فرمود: خشمت را فرو نشان و مدارا کن(يعنى دائمـا خشمت را فرو نشان و در صدد انتقام برميا) عرض كرد: آنها ميكنند (آنچه مى خواهند) و مـيـكـنـنـد (و شما بمن دستور فرو نشاندن خشمم را ميدهى ؟) فرمود: آيا تو هم مى خواهى مانند آنان باشى تا خدا توجهى به شما نكند.[13]،[14]
بعضی از مردم منطق غلطی دارند و آن اینکه باید جواب بد را با بدی داد و نباید سکوت کرد. مثلا می گویند چون من بیمار بودم برادرم به دیدارم نیامد او هم که اکنون بیمار است به او سر نمی زنم.[15]
حال آنکه اسلام منطق انتقام را قبول ندارد و فقط در جایی محدود که در صورت عدم مقابله ی به مثل فرد جری تر و جسور تر شود.[16]
بلکه مبنای اسلام بر عفو و گذشت است ، زیرا غالباً انتقام به شکل تصاعدی پیش می رود و هر کس در انتقام گرفتن اعمال خشونت بیشتری می کند به یک نزاع دامنه دار منتهی می شود ؛ در این میان تنها چیزی که مانع آن می شود همان عفو است مخصوصا در مورد خویشاوندان و نزدیکان.[17]
اینچنین است که امام صادق(عليه السلام) در روایتی دیگر مى فرمايد: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در خطبه اى فرمودند: آيا به شما خبر دهم كه بهترين اخلاق در دنيا و آخرت چيست؟ از كسى كه به تو ستم كرده درگذر، با كسى كه از تو قطع رابطه كرده رابطه برقرار كن، به كسى كه به تو بدى كرده نيكى كن، به كسى كه تو را محروم كرده عطا كن.[18]،[19]
در جامعه بعضى به مقابله به مثل خود افتخار هم مى كنند كه اين افتخار ندارد بلكه نشانه كوچكى روح و فكر انسان است. اگر اين برنامه را در مسائل خانوادگى پياده كنيم بسيارى از طلاقها و اختلافها از بين مى رود.[20]
کار و تلاش در سیره امام صادق(علیه السلام)
زاهد مسلمان چون انبيا و اولياى الهى را الگو و اسوه خود مى داند، طبيعى است كه شيوه زندگى آنها را مورد تأسى قرار دهد. با توجه به اينكه آن بزرگواران همگى به كار و تلاش مى پرداختند و از دسترنج خود بهره مى گرفتند، او نيز تلاش و كار براى تأمين زندگى را جزو برنامه هاى اصلى خود قرار دهد.[21]
اینگونه است که امام صادق عليه السلام بيل به دست مى گرفت و در باغ خويش كار مى كرد و عرق مى ريخت. ».[22]،[23]
آن حضرت در این زمینه فرمود: «من در بعضى از اراضى مزروعيم كار مى كنم و عرق مى ريزم، با اينك كسانى دارم كه اين كارهاى مشكل را بعهده بگيرند، تا خداوند بزرگ مرا در طلب روزى حلال ببيند»[24]،[25]
«روزى امام عليه السلام لباس كار پوشيده بود، و بيل به دست گرفته كار مى كرد، و عرق از او مى چكيد، بعضى از ناظران اين امر تعجب كردند و علت اين امر را پرسيدند![26]،[27] و حتی كسى به ايشان عرض كرد: اجازه بدهيد من به جاى شما كار كنم؛ لیکن آن حضرت فرمود:«إنّى احبّ أن يتأذّى الرّجل بحرّ الشّمس في طلب المعيشة؛ من دوست دارم كه انسان در طلب معيشت و روزى، با حرارت آفتاب آزار ببيند».[28]،[29]
دوری از مجلس گناه
اسلام دينى اجتماعى است و مانند مرتاضها و صوفيها دعوت به جدايى از اجتماع نمى كند و مى فرمايد: «يداللّه مع الجماعة[30]; دست خدا با جماعت است»،لذا اجتماع و جمعيّت از مسائلى است كه اسلام به آن اهميّت داده و به همين جهت نماز جمعه و جماعت مورد توجّه اسلام است. لیکن آموزه های روایی در اسلام، جلسات ناسالم و مجالس توأم با گناه را بر نمی تابد، كه در اين زمان نود درصد از عافيت در كناره گيرى از اين مجالس ده درصد آن هم در سكوت و سخن نگفتن جز به خير خواهد بود.[31]
بنابراین در اسلام حضور در مجالس گناه، گناه است هر چند فرد تماشاچى باشد. در سیرۀ زندگی امام صادق(عليه السلام)آمده است كه كسى حضرت را با جماعتى دعوت كرده بود و براى خوش آيند بعضى از حاضران ظرف شرابى آوردند، امام از جا برخاست و فرمود در مجلسى كه گناه شود حاضر نمى شوم چون حضور در مجلس گناه هم گناه است.[32]
بنابراين سیرۀ امام صادق (علیه السلام) ناظر به پرهيز از مجالس گناه است كه عافيت و سلامت دين و دنيا در كناره گيرى از اين مجالس است و بخشى هم در خلوت است كه زبان آلوده به غيبت و تهمت و... نشود.[33]
با این تفاسیر باید به این آسیب مهم در جامعه اشاره کرد که امروزه مجالس گناه كم نيست و همان مجالس سبب نشر فساد و گناه مى شود. گاه به نام مجلس عروسى افرادى نيمه عريان در آن حاضر مى شوند و جوانهاى مجرّد آلوده مى شوند و گاه از يك مجلس عروسى ده ها طلاق بوجود مى آيد و نطفه طلاقهاى متعدّد در آنجا منعقد مى شود و دهها جوان به انحراف كشيده مى شود و ده ها زن همسردار آلوده مى شوند، مجلس گناه مانند مجلسى است كه در آن آتش روشن شده است كه اگر دامان حاضران را نگيرد دود آن آتش دستگاه تنفّسى آنها را آلوده مى كند.[34]
بعضى مى گويند يك شب است ولى توجّه ندارند كه اين يك شب چه بلاهايى به دنبال دارد. در مجالس آلوده جوانان معتاد و آلوده مى شوند به همين جهت ما به جوانان توصيه مى كنيم كه نماز را اوّل وقت بخوانيد و از مجالس آلوده به گناه بپرهيزيد و از دوستان ناباب دورى كنيد.[35]
خوش رفتاری با مردم
حسن خلق شايد از امورى باشد كه بى نياز از تعريف است و همه مردم با آن آشنا هستند، ولى براى توضيح بيشتر مى توان گفت: حسن خلق از مجموعه اى از صفات و برخوردها تشكيل يافته است: «نرمش و مدارا، گشاده رويى، زبان خوب و اظهار محبت، رعايت ادب، چهره خندان و تحمل و بردبارى در مقابل مزاحمت هاى اين و آن.» هنگامى كه اين صفات و اعمال به هم آميخته شد، به آن حسن خلق مى گويند.[36]
در این زمینه در حديث جامع و جالبى از امام صادق عليه السلام در تعريف حسن خلق چنين آمده است، يكى از ياران امام پرسيد: «ما حَدُّ حُسْنِ الْخُلْقِ؛ تعريف حسن خلق چيست؟» امام عليه السلام فرمود: «تَلينُ جانِبَكَ وَ تُطيِّبُ كَلامَكَ وَ تَلْقى اخاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ؛ با نرمش و مدارا با مردم رفتار مى كنى، و سخن خويش را پاكيزه مى گردانى، و برادرت را با خوش رويى ملاقات مى نمايى».[37]،[38]
لذا از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: الِانْقِبَاضُ مِنَ النَّاسِ مَكْسَبَةٌ لِلْعَدَاوَةِ؛[39] ترش روئى به مردم دشمنى ببار آرد». [40]
امام علیه السلام در این روایت می فرماید: ترشرویی کردن در برابر مردم سبب عداوت و دشمنی است، مفهوم حدیث این است که در مقابل، اگر کسی ترشرویی نکند و انبساط وجه داشته باشد این کار سبب جلب محبت می شود.[41]
این مسئله ای است که همه آن را تجربه کرده اند که انسان های بدعنق و ترشرو در زندگی تنها هستند و دشمنان زیادی هم دارند. مثلا فردی یک ترشرویی می کند و از کنار آن با بی اعتنایی می گذرد ولی خبر ندارد که در دل دیگر افراد چه می گذرد، حال آنکه ممکن است این رذیلت اخلاقی به عداوت منتهی شود.[42]
بر عکس اگر کسی با چهره ی گشاده و لب های پر از تبسم با مردم مواجه شود این کار محبت را جلب می کند. اساس اسلام بر محبت است و کسانی مانند وهابی ها که اسلام را با چهره ای عبوس و خونریز جلوه می دهند از اسلام واقعی جدا هستند. اسلام همان چیزی است که ما هر روز بارها در نماز می خوانیم و خدا را رحمان و رحیم می خوانیم. [43]
اين همه روايت در باب حسن خلق به پيوندهاى مردم با يكديگر برمى گردد و اسلام مى خواهد فرد را در ميان جمع ببيند نه جدا از خلق و فقط با خدا.[44]
بر مبنای کلام نورانی امام صادق (علیه السلام) باید گفت خوشرويى و كمك به ديگران يك ثمره دنيايى دارد كه محبوبيّت در نزد مردم است و يك ثمره اخروى كه انسان را بهشتى مى كند. بعضى به اشتباه فكر مى كنند كه انسان مقدّس كسى است كه اخمو باشد و مزاح نكند و در لاك خودش باشد و با مردم نجوشد، ابداً چنين نيست و آداب معاشرت اسلامى ضدّ اين را مى گويد.[45]
در این زمینه امام صادق عليه السلام به يكى از دوستان خود سفارش كرد كه پيام او را به همه شيعيان و علاقه مندانش برساند و فرمود: من شما را به تقواى الهى و ورع و تلاش براى خدا و راستگويى و اداى امانت ... و خوشرفتارى با ساير مسلمانان دعوت مى كنم و هرگاه كسى از شما در دينش ورع داشته باشد، راست بگويد، اداى امانت كند و با مردم خوش اخلاق باشد مى گويند:«هذا جَعْفَرىٌّ فَيَسُرُّني ...»و نيز مى گويند:«هذا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛اين جعفرى است و اين سبب سرور و خوشحالى من مى شود كار اينها ادب جعفر بن محمد است».[46]،[47]
آری ادب و آداب مفهوم وسيعى دارد كه همه فضايل اخلاقى مخصوصا آنچه را مربوط به اخلاق اجتماعى است در بر مى گيرد كه بزرگترين افتخار آدمى و مايه آبرومندى او در اجتماع است.[48]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت اگر چه نمی توانیم به عینه همانند معصومین(علیهم السلام) باشیم ولی باید تا آنجا که می توانیم خود را به ایشان نزدیک کنیم.[49]
شکی نیست که باید با تاسی بر اهل بیت(علیهم السلام) به ویژه با تأسی از سیره و سبک زندگی امام صادق (علیه السلام) خود می توانیم ارزش های انقلاب اسلامی را برجسته کنیم و به جهانیان معرفی نماییم. بی تردید رعایت نکردن این موارد موجب عقب افتادگی است.[50] لذا ما نباید به صرف ادعای محبت کردن بسنده کنیم بلکه باید از ایشان پیروی کنیم تا ان شاء الله در روز قیامت از شفاعت آن حضرت بهره مند شویم. [51]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛86/08/1413.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛11/7/1389.
[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛9/11/1391.
[4] استفتاءات جديد ؛ ج 2 ؛ ص371.
[5] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛14/2/1390.
[6] اصول کافی؛ج5؛ ص100؛ح1.
[7] سورۀ رعد؛ آیۀ18.
[8] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.
[9] همان.
[10] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛20/9/1387.
[11] همان.
[12] همان.
[13] اصول كافى؛ ج 4 ؛ص48؛ح5.
[14] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛12/3/1389.
[15] همان.
[16] همان.
[17] همان.
[18] وسائل، ج 8، ح 1، باب 113 از ابواب آداب العشرة.
[19] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛24/11/1386.
[20] همان.
[21] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص485.
[22] وسائل الشيعه، ج 12، ص 23، ح 7.
[23] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص486.
[24]. وسائل الشيعه، ج 12، ص 23.
[25] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص28.
[26] وسائل الشيعه، ج 12، ص 23.
[27] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص28.
[28] وسائل الشيعه، ج 12، ص 23، ح 7.
[29] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص486.
[30] نهج البلاغه؛ خطبه ۱۲۷.
[31] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛11/2/1387.
[32] همان.
[33] همان.
[34] همان.
[35] همان.
[36] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص147.
[37] بحارالانوار، ج 68، ص 389، ح 42.
[38] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص147.
[39] اصول كافى؛ج4، ص450؛ح5.
[40] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛11/3/1390.
[41] همان.
[42] همان.
[43] همان.
[44] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛7/9/1386.
[45] همان.
[46] كافى، ج 2، ص 636( با تلخيص)، ح 5.
[47] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 12، ص 55.
[48] همان.
[49] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.
[50] همان.
[51] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛19/1/1394.