دانشمندان دوران زندگانى انسان را به دو دوره تقسيم كرده اند: دوران ما قبل تاريخ و دوران تاريخ. و تفاوت اين دو دوره در اختراع خط است. از زمانى كه بشر توانست خطى اختراع كند و چيزى بنويسد و آثار خود را براى نسل هاى بعد به يادگار بگذارد، دوران تاريخ شروع شد. و قبل از آن، دوران ماقبل تاريخ است![1]
بنابراين، پيدايش خط آن قدر مهم و سرنوشت ساز است كه زندگى بشر را از گذشته متمايز كرده است. علاوه بر اين، تمام تمدّنهاى جوامع مختلف در سايه خط و قلم بوجود آمده، و تمام علوم و دانشها نيز از همين طريق از نسلى به نسل ديگر منتقل شده است. همان گونه كه صنايع مختلف و اختراعات و اكتشافات و نوآوريها نيز مرهون و مديون قلم هستند.[2]
هم چنین پايه اسلام از همان آغاز بر علم و قلم گذارده شده، و بى جهت نيست كه قومى چنان عقب مانده بقدرى در علوم و دانشها پيش رفتند كه علم و دانش را به اعتراف دوست و دشمن به همه جهان صادر كردند، و به اعتراف مورخان معروف اروپا اين نور علم و دانش مسلمين بود كه بر صفحه اروپاى تاريك قرون وسطى تابيد، و آنها را وارد عصر تمدن ساخت.[3]
اینگونه است که برای برشمردن صاحب منصبان عالى رتبه شيعه كه در پرتو علم و دانش و نويسندگى به مقامات برجسته اى دست یافته و خدمات بزرگى ربه عالم اسلام كردند نيازمند به تأليف كتابهاى متعددى خواهيم بود.[4]
جالب اینکه قرآن مجيد زمانى به اين شى ء ارزشمند و سرنوشت ساز قسم خورد،كه بشر به ارزش واقعى آن پى نبرده بود و آيات مربوط به قلم در محيطى نازل شد كه افراد با سواد آنجا، كه تنها قادر بر خواندن و نوشتن بودند، به عدد انگشتان دست و پا نمى رسيد! و اين، معجزه قرآن بود![5]
منظور از قلم چیست؟
گفتنی است واژه قلم دو بار به صورت مفرد و دوبار به شكل جمع در قرآن مجيد آمده است.[6] لذا خداوند در نخسيتن آيه سوره «قلم» ، به قلم و تمام مسائلى را كه با قلم مى نويسند سوگند ياد کرده و مى فرمايد: « ن وَالْقَلْمِ وَ ما يَسْطُرُون ؛ن، به قلم سوگند و به آنچه با قلم مى نويسد» .[7]
اما منظور از قلم كه خداوند به آن سوگند ياد كرده، قلم چه كسى است؟[8]
سه احتمال ذكر شده است: الف) قلم وحى و علم پروردگار.ب) قلم فرشتگانى كه مأمور ثبت و ضبط اعمال هستند.ج) تمام انواع قلم.و احتمال سوم از همه قويتر به نظر مى رسد.[9]
جالب اينكه قلم عصر نزول قرآن، قلم نى بود. يعنى حدود يك وجب از نى كه در بيابانها مى روييد را مى گرفتند و نوك آن را مى تراشيدند و با آن مى نوشتند. خداوند به يك وجب نى، كه نمونه هاى فراوانى از آن در بيابانها وجود داشت، قسم ياد كرده است. و اين نشانه عظمت قلم است .[10]
فراموش نكنيم اين آيه[11] در محيطى نازل شد كه از عقب مانده ترين محيط هاى جهان بود و در آنجا كسى به اهميّت قلم و نوشتن واقف نبود؛ تعداد كسانى كه مختصر سوادى براى خواندن و نوشتن داشتند، در تمام سرزمين مكّه كه بزرگترين مركز عبادى و سياسى و اقتصادى حجاز بود- به گفته بعضى از دانشمندان- به بيست نفر نمى رسيد، سوگند خوردن به قلم در چنين محيطى، چه عظمت و ابهّتى دارد؟![12]
اهمیت و جایگاه قلم و نویسندگی در قرآن
در فرهنگ اسلام قلم و نوشتن آن قدر ارزش و اهميت دارد كه مى توان به آن سوگند ياد كرد؛ خداوند در آغاز يكى از سوره هاى قرآن مجيد به قلم و نوشته سوگند ياد كرده، فرمود: «ن والقلم و ما يسطرون؛[13]سوگند به نون و قلم و آنچه مى نويسند».[14]
لذا قرآن براى كتاب و كتابت اهمیّتی ویژه قائل است ؛ و طرفدار مقام علم و قلم است[15]،اینچنین است که کتابت و نویسندگی يكى از انگيزه هاى حركت علمى مسلمين در آغاز اسلام بوده است در این زمینه می توان به آیات دیگری از قران مجید اشاره کرد:[16]
1. «اقْرَءْ وَ رَبُّكَ الْاكْرَمُ- الَّذى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ- عَلَّمَ الانْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ [17]؛ بخوان كه پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است- همان كسى كه به وسيله قلم تعليم نمود- به انسان آنچه را نمى دانست ياد داد.»[18]
2. «وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأبَ كاتِبٌ انْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ [19]؛«و بايد نويسنده اى از روى عدالت، (سند را) ميان شما بنويسد، و كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن- همان طورى كه خدا به او تعليم داده- خوددارى كند پس بايد بنويسد.»[20]
3. «وَلا يُضارَّ كاتِبٌ وَلا شَهيدٌ[21]؛ و نبايد به نويسنده و شاهد (به خاطر حقگويى،) زيانى برسد.»[22]
4. «وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها[23]؛ ما (قبلًا) چيزى از كتابهاى آسمانى را به آنان نداده ايم كه آن را بخوانند (و به اتكاى آن سخنان تو را تكذيب كنند).»[24]
5.« اءِئْتُونى بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أؤْ اثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ انْ كُنْتُمْ صادِقينَ [25]؛ كتابى آسمانى پيش از اين، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مى گوييد!»[26]
6. «رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً- فيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ[27] ؛ پيامبرى از سوى خدا (بيايد) كه صحيفه هاى پاكى را (بر آنها) بخواند،- و در آن نوشته هاى صحيح و پرارزش باشد.»[28]
اهميت قلم و کتابت در روايات
در مورد اهميت قلم و كتابت، روايات بسيار فراوانى از پيامبر گرامى اسلام و ائمّه معصومين عليهم السلام رسيده است كه آنچه درزير مى آيد نمونه هايى از آن است:[29]
در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى خوانيم كه فرمود: «قَيّدُوا الْعِلْمَ؛علم و دانش را به زنجير كشيد (تا از ميان شما فرار نكند)».كسى عرض كرد: «وَ ما تَقْييدُهُ؟؛چگونه آن را به زنجير كشيم؟»فرمود: «كِتابَتُهُ؛با نوشتن».[30]،[31]
آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: «اكْتُبُوا الْعِلْمَ قَبْلَ ذَهابِ الْعُلَماءِ وَ انَّما ذَهابُ الْعِلْمِ بِمْوتِ الْعُلَماءِ؛علوم و دانش ها را پيش از آنكه دانشمندان از ميان شما بروند بنويسند چرا كه (اگر ننويسيد) علم و دانش با مرگ علما از ميان مى رود».[32]،[33]
هم چنین امام صادق عليه السلام به يكى از يارانش فرمود: «بنويس و دانش خود را در ميان برادرانت منتشرساز، و اگر از دنيا رفتى كتاب هايت را به ارث براى فرزندات بگذار، زيرا زمان پرفتنه اى مى آيد كه مردم تنها به كتاب هايشان انس مى گيرند».[34]،[35] در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «مَنَّ اللَّهُ عَلَى النّاسِ بَرِّهم وَ فاجِرهُمْ بِالْكِتابِ وَالْحِسابِ وَلَوْلا ذلِكَ لَتَغالَطُوا؛خداوند بر مردم اعم از نيكان و بدان به وسيله نوشتن و حساب منّت گذارده، و اگر كتاب و كتابت نبود، مردم به غلط مى افتدند».[36] ،[37]
آغاز وحی در سایۀ ترغیب به قلم و کتابت
شکی نیست که آغاز وحى با آغاز حركت علمى نشأت گرفته از قلم همراه بوده، و اين بسيار پرمعنى و براى هر مسلمانى آموزنده است.[38]لذا آيات سورۀ علق به اعتقاد غالب مفسران يا تمام آنها نخستين آياتى است كه بر قلب پاك پيامبر ص نازل شده است و با تابش نخستين اشعه وحى فصل تازه اى در تاريخ بشريت آغاز شد، و نوع بشر مشمول يكى از بزرگترين الطاف الهى گشت.[39]
موضوع کلیدی این است که علیرغم آنکه پيامبر ص«امی»و درس نخوانده بود، و محيط حجاز را يكپارچه محيط جهل و نادانى فرا گرفته بود، لیکن در نخستين آيات وحى تكيه بر مساله«علم» و« قلم» است كه بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرينش در آيات سورۀ علق ذکر شده است! در حقيقت اين آيات نخست از تكامل«جسم» انسان، از يك موجود بى ارزش مانند«علقه»، خبر مى دهد، و از سوى ديگر از تكامل«روح» به وسيله تعليم و تعلم مخصوصا از طريق قلم سخن مى گويد.[40]
در حالی که آن روز نه تنها در محيط حجاز كه محيط جهل بود كسى ارزشى براى قلم قائل نبود در دنياى متمدن آن زمان نيز قلم از اهميت كمى برخوردار بود.[41]
قلم و نویسندگی؛ بزرگترین نعمت الهی
قابل توجّه اينكه همان گونه كه بيان از ويژگى هاى انسان است قلم نيز از مختصّات او است، بلكه از بيان به مراتب پيچيده تر است؛ و بى جهت نيست كه تعليم قلم از سوى خداوند خواه به معنى تعليم مستقيم به وسيله يكى از انبياء (آدم يا ادريس) باشد، يا از طريق غير مستقيم يعنى بخشيدن موهبت استعداد خواندن و نوشتن به نوع بشر به عنوان يكى از بزرگ ترين نعمت ها شمرده شده، و در آيات آغازين وحى[42]، بر آن تكيه گرديده است؛ و بعد از بيان عظمت خداوند به اين نعمت اشاره شده است.[43]
لذا خداوند در قران می فرماید:سپس مى افزايد: « وَلا يَأبَ كاتِب انْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُب [44]؛كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد نبايد از نوشتن خوددارى كند همانگونه كه خدا به او تعليم داده است» [45]
در اين فراز قرآنی مسأله قدرت بر نوشتن به عنوان يك موهبت الهى بر شمرده شده است و خداوند به كسانى كه این موهبت را در اختيار آنها گذارده است توصيه مى كند كه به افراد بى سواد براى احقاق حقوقشان كمك كرده، و از اين توانايى بهره بگيرند و براى آنها بنويسند.[46]
تحقق آگاهی و اندیشه؛ مهمترین شاخصۀ سوگند به قلم و آنچه مي نويسند
گفتنی است در آيات قرآن مجيد، براى تأكيد بر مسائل مهم، گاه تكيه بر سوگند مى شود، اين سوگندها گاه به ذات پاك خداوند، و در بسيارى از موارد، به موجودات مهم جهان آفرينش تعلّق مى گيرد، مانند: سوگند به خورشيد و ماه و زمين و آسمان، و مانند آنها.[47]
حال يكى از فلسفه هاى سوگندهاى قرآن اين بود، كه مسلمانان را به انديشه در امورى كه مورد سوگند بود وامى داشت، و در مورد آیۀ نخست سورۀ قلم[48] نيز چنين بود و همين انديشه ها سبب گسترش خواندن و نوشتن و تأليف كتابها و ترجمه كتاب هاى ديگران و گسترش علوم در جهان اسلام شد.[49]
در این میان چهار احتمال در تفسير «ما يسطرون» كه سوگند دوم را تشكيل مى دهد، مطرح شده است:[50]
الف) «ما يسطرون» سطورى است كه نوشته مى شود. يعنى قسم به قلم و آنچه مى نويسد.[51]
ب) «ما يسطرون» چيزى است كه به سطرها و خطها نظم مى بخشد. «مسطر» و سیله و ابزاری بود که براى تنظيم سطور و جلوگيرى از اعوجاج در نوشتار به کار می رفت. طبق اين احتمال خداوند به اين وسيله قسم ياد كرده است. قسم به قلم و آنچه بوسيله آن سطرها و نوشته ها را منظّم مى كنند، تا قلم از مسير مستقيم انحراف و اعوجاج پيدا نكند.[52]
ج) منظور از ما يسطرون، «ما يسطرون فيه» است، يعنى كاغذى كه بر روى آن مى نويسند. قسم به قلم و قسم به كاغذى كه بر روى آن نوشته مى شود.[53]
د) منظور «ما يسطرون به» است، يعنى جوهرى كه به كمك آن خط نوشته مى شود؛ قسم به قلم و مركب.[54]
و بعيد نيست كه همه اينها در معناى ما يسطرون جمع باشد. يعنى قسم به قلم وحى و علم پروردگار، سوگند به قلم فرشتگان، قسم بر قلم انسانها، سوگند به مركّب و كاغذ و سطرهاى نوشته شده بر روى كاغذ و آنچه بوسيله آن سطرها را تنظيم مى كنند. و تمام اين قسمها به يك نكته اشاره دارد و آن اهميّت فوق العاده قلم است.[55]
در حقيقت آنچه در اينجا به آن سوگند ياد شده است، ظاهراً موضوع كوچكى است: يك قطعه كوچك نى يا چيزى شبيه آن، و كمى مادّه رنگين و سپس سطورى كه بر صفحات ناچيزى رقم زده مى شود، امّا در واقع اين همان سرچمشه پيدايش تمام تمدن هاى انسانى و پيشرفت علوم و دانش ها و بيدارى انديشه ها و شكل گرفتن مذهب ها، و سرچشمه آموزش و پرورش و هدايت و آگاهى بشر است.[56]
برتری قلم علما بر خون شهدا
قرآن مجيد و روايات اسلامى پر است از آيات و رواياتى كه در مدح و ستايش علم آمده است تا آنجا كه مركّب هاى نوك قلم دانشمندان از خون شهيدان برتر شمرده شده است.[57]
لذا در حديث معروف و مشهورى كه در اسلام آمده است مى خوانيم كه امام صادق عليه السلام از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود:«وُزِّنَ مِدادُ الْعُلَماءِ بِدِماءِ الشُّهَداءِ فَيُرَجَّحُ مِدادُ الْعُلَماءِ عَلى دِماءِ الشُّهَداءِ؛روز قيامت مُركّبهاى (نوك قلمهاى) علما و دانشمندان با خونهاى شهيدان در ترازوى سنجنش اعمال مقايسه مى شود و مركّبهاى دانشمندان بر خونهاى شهيدان برترى مى گيرد!»[58]،[59]
بی تردید اگر در روايات اسلامى آمده كه «مداد علماء» (مركّب نوك قلم دانشمندان) بر «دماء شهداء» (خونهاى شهيدان) پيشى گرفته، به خاطر همين است كه زير بناى خون شهيد، معارف و عقايدى است كه عمدتاً از قلم سرچشمه گرفته، به علاوه پشتوانه بقاى خون شهيد نيز مركّب قلم دانشمندان است.[60]
آری امروز مى دانيم كه تمام تمدنها و علوم و دانشها و پيشرفتهايى كه در هر زمينه نصيب بشر شده بر محور قلم دور مى زند، و به راستی«مداد علماء» بر«دماء شهداء»پيشى گرفته، چرا كه هم زيربناى خون شهيد، و هم پشتوانه آن مركبهاى قلمهاى دانشمندان است، و اصولا سرنوشت اجتماعات انسانى در درجه اول به نيش قلمها بسته است.[61]
آزادی قلم و قلمهای واقعا آزاد!
در این زمینه در کلام وحی مى خوانيم: « وَ لايُضارُّ كاتِب وَلا شَهيد؛[62]نبايد به نويسنده و شاهد (به خاطر حق گويى) زيانى برسد»[63]
اگر اين آيه[64] را كه در مورد خاصّى (نوشتن اسناد وام) وارد شده گسترش دهيم و به اصطلاح، با الغاء خصوصيّت موارد ديگرى را كه از موهبت قلم مى توان براى يارى افراد جامعه استفاده كرد، به آن ملحق كنيم؛ و همچنين عدم مزاحمت نسبت به نويسندگان و به تعبير ديگر حفظ آزادى قلم را در اين مفهوم گسترده وارد كنيم، به نقطه اى مى رسيم كه بشريّت بعد از قرنها، به آن رسيده هر چند در عمل هنوز گرفتار مشكلات فراوان است.[65]
لذا نباید جلوى آزادى قلم و مطبوعات و نشريات مفيد و سودمندى كه مايه بيدارى افكار مردم است گرفته شود، لیکن اگر يك نويسنده براى پر كردن جيب خود از مقام شامخ نويسندگى سوء استفاده نموده و دست به اغفال مردم، تحريك شهوات، خلق سوژه هاى دروغ جنجالى، و دلالى براى مقامات مختلف كند، در این صورت قلم سوء استفاده چى را بايد شكست.[66]
ضرورت تبیین چارچوب و محدودۀ آزادی قلم
امروز سخن از آزادى قلم فراوان، و در اطراف اين موضوع ما نور زيادى داده مى شود، امّا راستى حدّ و حدود آزادى قلم تا كجاست؟[67]
هر نشريّه و روزنامه ومجلّه اى كه مرتكب خلافى مى شود، و مسئولين امر با آن برخورد مى كنند، فرياد عدّه اى از گوشه و كنار بر مى خيزد كه آزادى مطبوعات مخدوش شد! آيا آزادى قلم بدان معناست كه مطبوعات آزادند هر مطلب صحيح و غلط، سالم و ناسالم، مفيد و غير مفيدى بنويسند، و هيچ كس حق اعتراض و برخورد با آنها را ندارد؟[68]
قرآن مجيد در اين زمينه مى فرمايد:« «يَا عِبَادِىَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِى وَاسِعَةٌ فَإِيَّاىَ فَاعْبُدُونِ»؛ اى بندگان من! زمين وسيع است و شما آزاد هستيد در هر كجا زندگى كنيد، ولى در مسير بندگى من گام برداريد. (آزادى شما بايد در چهارچوبه بندگى من باشد)».[69]،[70]
بنابراين آزادى قلم و مطبوعات نيز بايد در چارچوب بندگى پروردگار، و رعايت شئونات اسلامى و حريم هاى شرعى باشد؛ نه اينكه از توهين كنندگان به مقدّسات، تهمت زنندگان به افراد پاك، اختلاف ايجاد كنندگان، شبهه افكنان و مانند آن، به بهانه آزادى قلم و مطبوعات حمايت شود)، كه چنين چيزى واقعاً شرم آور است.[71]
نتيجه اينكه بايد براى آزادى قلم و مطبوعات چهارچوبه خاصّى تعيين كرد، و همه در آن چهارچوبه حركت نموده و هرگز از آن تخطّى ننمايند. تا قلم دچار انحراف و اعوجاج نگردد، و از مسير مستقيم خارج نشود، و ارزش قسم ياد كردن را پيدا كند، و همواره مقدّس و مورد احترام باشد.[72]
سخن آخر
با این تفاسیر اهميّت و جايگاه ويژه قلم ، در صورت استفاده صحيح و خطرات فراوان و پيامدهاى بسيار زشت و گاه جبران ناپذيرش، چنانچه بطور ناصحيح و غلط مورد استفاده قرار گيرد، روشن شد. بنابراين همه ما در مقابل اين دو نوع قلم وظيفه داريم. وظيفه ما حمايت، تشويق، كمك و توسعه نوع اوّل، و اعتراض، برائت و بيزارى و برخود با قلم هاى ناسالم است.[73]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص336.
[2] همان.
[3] تفسير نمونه ؛ ج 27 ؛ ص160.
[4] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص87.
[5] سوگندهاى پر بار قرآن، ص: 337.
[6] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص334.
[7] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص278.
[8] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص334.
[9] همان؛ ص 335.
[10] همان.
[11] سورۀ قلم؛ آیۀ1.
[12] پيام قرآن، ج 10، ص: 279.
[13] سوره قلم؛ آيه 1 .
[14] جلوه حق بحثى پيرامون( صوفيگرى) در گذشته و حال ؛ ص57.
[15] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص122.
[16] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 276.
[17] سوره علق؛ آيه هاى 3- 5 .
[18] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 276.
[19] سوره بقره؛ آيه 282 .
[20] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 277.
[21] سوره بقره؛ آيه 282 .
[22] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 277.
[23] سوره سبأ؛ آيه 44 .
[24] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 277.
[25] سوره احقاف؛ آيه 4 .
[26] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 278.
[27] سوره بيّنه، آيه 2 و 3 .
[28] پيام قرآن، ج 10، ص: 278.
[29] همان؛ ص282.
[30] بحار الانوار؛ ج 2؛ ص 151 .
[31] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص282.
[32] كنز العمال؛ح 28733 .
[33] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص282.
[34] بحار الانوار؛ ج 2؛ ص 150.
[35] پيام قرآن؛ ج 10؛ ص 283.
[36] فروع كافى؛ ج 5؛ ص 155.
[37] پيام قرآن؛ج 10؛ ص 283.
[38] همان ؛ ص279.
[39] تفسير نمونه، ج 27، ص 159.
[40] همان.
[41] همان.
[42] سورۀ علق؛ آیۀ4-5.
[43] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص280.
[44] سوره بقره، آيه 282 .
[45] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص280.
[46] همان ؛ ص281.
[47] همان ؛ ص278.
[48] « ن وَالْقَلْمِ وَ ما يَسْطُرُون ؛ن، به قلم سوگند و به آنچه با قلم مى نويسد».
[49] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص279.
[50] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص335.
[51] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص96.
[52] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص336.
[53] همان.
[54] همان.
[55] همان.
[56] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص278.
[57] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 12 ؛ ص680.
[58] بحارالانوار، ج 2، ص 16، ح 35.
[59] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص396.
[60] پيام قرآن، ج 10، ص 280.
[61] تفسير نمونه ؛ ج 27 ؛ ص159.
[62] سورۀ بقره؛ آیۀ282.
[63] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص281.
[64] سورۀ بقره؛ آیۀ282.
[65] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص281.
[66] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص235.
[67] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص338.
[68] همان.
[69] سورۀعنكبوت؛ آيه 56.
[70] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص338.
[71] همان؛ ص 339.
[72] همان.
[73] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص340