دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان: «اللّهُمَّ غَشِّنی فیهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنی فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبی مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ، یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ؛ خدایا در این ماه مرا به لطف و رحمتت داخل کن و توفیق عمل و دوری از گناه را روزیم گردان، و دلم را از سیاهی های تهمت پاک گردان، ای مهربان بر بندگان با ایمان».[1]
بارش رحمت الهی در نسیم رمضان
در فراز آغازین دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللّهُمَّ غَشِّنی فیهِ بِالرَّحْمَةِ؛ خدایا در این ماه مرا به لطف و رحمتت داخل کن».[2]
بی شک ماه رمضان ماه رحمت است،[3] زیرا ماهی است که اعمال عادی انسان، همچون خواب و تنفّس، ثواب عبادت را دارد تا چه رسد به عبادات و طاعات و نیکی های او،[4] اینچنین است که به تعبیر حضرت علی علیه السلام؛ امید به رحمت خدا مومنان را به تشنگی روزه روزهای گرم واداشته است.[5]
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز در خطبه معروف شعبانیّه، ماه مبارک رمضان را ماه رحمت شمرده است،[6]،[7] و از سوی آن حضرت بر توبه و بهره مندی از دریای رحمت الهی در ماه رمضان به شدت تأکید شده است.[8] رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در فرازی از خطبه (شعبانیه) درباره اهمیت ماه رمضان فرمود:«ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورده[9]... ماهی است که در آن موردکرامت و احترام الهی قرار گرفته اید؛ نفس های شما در آن حکم تسبیح را دارد، خواب شما در آن عبادت، عمل شما مقبولِ (درگاه الهی) و دعای شما در آن مستجاب است![10]با نیّت های صادق و قلب های پاک از خدا بخواهید که شما را موفّق به روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن کند؛ زیرا شقیّ و دور از سعادت کسی است که در این ماه (که دریای رحمت الهی موّاج است) از رحمت و مغفرت او محروم گردد ...».[11]
هم چنین خداوند در قرآن کریم در بیان علت اصلی نزول قرآن و ارسال پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و مقدرات شب قدر می افزاید: «همه اینها به خاطر رحمتی است از سوی پروردگارت «رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ»[12]؛ آری رحمت بیکران او ایجاب می کند که بندگان را به حال خود رها نکند، و برنامه و راهنما برای آنها بفرستد، تا در مسیر پرپیچ و خم تکامل و سیر الی اللَّه آنها را رهنمون گرداند، اصولا تمام عالم هستی از رحمت بی دریغش سرچشمه[13] گرفته است، و انسانها بیش از همه مشمول این رحمتند،[14] لذا فرشتگان در این شب مخصوص، با رحمت الهی فرود می آیند.[15]
و یا در ماه مبارک رمضان که ماه رحمت و لطف الهی است و روح انسان آمادگی بیشتری دارد فرصت بسیار مناسبی برای دعا و تحصیل شرایط راز و نیاز با خدا وجود دارد،[16] از این رو دعاهایی که در ماه مبارک رمضان زمزمه می شود، و عطر آن تمام مساجد و مراکز عبادی مؤمنان را در سراسر جهان فراگرفته، نشانه ای از رحمت و عطوفت اسلامی است.[17] لذا دست به دعا برداشته و می گوییم: خدایا در ماه رحمت، همه ما را مشمول لطف و رحمت خاصت قرار ده.[18]
رحمت فراگیر
خداوند، «رحمن»، «رحیم» و «ارحم الراحمین» است،[19] لذا فیض و رحمت الهی عام و گسترده است، ولی به تناسب شایستگی ها و لیاقت ها در میان مردم تقسیم می شود، اگر از نعمت ها استفاده صحیح کنند دائمی و جاودانی می شود، و اگر وسیله طغیان و ظلم و بیدادگری و غرور و ناسپاسی شود، نعمت ها جای خود را به بلاها می دهد.[20]
خداوند هم به خواهش کننده و هم به غیر آن بخشش می کند. علاوه بر آن، کسی را که در تمام عمرش خدا را نشناخته، مشمول رحمت گسترده خود می گردانَد. او خداوندی است که رحمتش فراگیر است و هیچ درخواست کننده ای را محروم نمی کند و به غیر درخواست کنندگان هم به مقتضای حال می بخشد.[21]
لذا در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «رحمت خداوند گسترده و کرمش بی پایان است».[22]،[23] آری خداوند هیچ گاه درهای توبه را به روی کسی نمی بندد، و از رحمت گسترده خود کسی را نومید نمی سازد.[24] این همان چیزی است که در دعای پرمحتوای افتتاح در ماه مبارک رمضان می خوانیم: «یا ربّ، إنّک تدعونی فأولّی عنک، و تتحبّب الیّ فاتبغّض الیک، و تتودّد الیّ فلا اقبل منک، کانّ لی التّطوّل علیک، فلم یمنعک ذلک من الرّحمة لی و الإحسان الیّ، و التّفضّل علیّ بجودک و کرمک؛ پروردگارا! تو مرا فرامی خوانی ولی من از تو روی می گردانم، تو به من محبّت می کنی؛ ولی من با تو دشمنی می ورزم، تو به من دوستی می کنی؛ ولی من پذیرا نمی شوم، گویا منّتی بر تو دارم؛ ولی این احوال تو را از رحمت و احسان و تفضّل به جود و کرمت نسبت به من باز نمی دارد».[25]
اگر انسان چشمی بینا و قلبی دانا داشته باشد که خوان نعمت بی دریغ الهی را که همه جا گسترده است ببیند، و باران رحمت بی حسابش را که همه جا[26] رسیده است مشاهده کند، بی اختیار زبان به شکر و ثنای او می گشاید و خود را در مقابل این همه عظمت و رحمت کوچک و مدیون می بیند.[27]
از آیات و اخبار اسلامی استفاده می شود که دریای رحمت الهی آن قدر وسیع و گسترده است که گروه عظیمی از خطاکاران را از طریق شفاعت ، عفو و یا از طریق اعمال نیک کوچکی که انجام داده اند پاداش می دهد؛ و گروهی دیگر بعد از آن که مدّتی در دوزخ مجازات شدند و در این بوته الهی تصفیه گشتند، به رحمت و مواهب الهی باز می گردند. تنها گروهی باقی می مانند که بر اثر لجاجت و دشمنی با حق، و ظلم و فساد و نفاق بیش از حد، وجودشان را سر تا پا ظلمت کفر و بی ایمانی فرا گرفته است.[28]
از این جهت آن بهشت گسترده، با آن مواهب عظیمش چیزی نیست که انسان با این اعمال ناچیز به آن برسد، و این تنها فضل و رحمت و لطف الهی است که در مقابل این قلیل قرار داده، و از او نیز جز این انتظار نیست چرا که پاداشها همیشه به مقیاس اعمال نیست بلکه به مقیاس کرم پاداش دهنده است.[29]
توفیق چیست؟
در فراز دوم از این دعای نورانی می خوانیم: «وَارْزُقْنی فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ؛ توفیق عمل و دوری از گناه را روزیم گردان».[30]
واژه «توفیق» در استعمالات روایات دو معنا دارد: یک معنای آن همان موفقیت در کارها است و معنای دیگر آن آماده شدن وسائل اعم از معنوی و مادی است و این که دعا می کنیم:[31] خدایا! ما را برای کارهای خیر توفیق عنایت کن؛ یعنی وسایل آن را اعم از روحانی و جسمانی فراهم نما. به یقین آنچه در اختیار ماست باید خودمان فراهم سازیم و آنها را که از اختیار ما بیرون است باید از خدا بخواهیم و این دو معنا به یک حقیقت باز می گردند؛ یعنی هر دو توفیقات الهی و حفظ تجربه ها سبب موفقیت است.[32]
از خدا خواهیم توفیق عمل
بی شک دنیا جای عمل است نه حساب و جزا،[33] هم چنین این جهان مادی به عنوان اقامتگاه همیشگی خلق نشده، بلکه به عنوان گذرگاه انسان آفریده شده است تا از آن زاد و توشه اعمال صالح برای سرای جاودانی برگیرد،[34] لذا هر کس ساعتی در این دنیا بیکار بماند (و عمل نیکی برای آخرت انجام ندهد) این ساعتِ فراغت و بیکاری موجب حسرت (و ندامت) او در قیامت خواهد شد.[35]
از این رو باید به ناپایداری زندگی مادی دنیا و لزوم توجه به سرای آخرت و آمادگی برای آن از طریق ایمان و عمل صالح اهتمام ورزید.[36]
لیکن باید دانست انجام اعمال نیکو و طاعت الهی، به توفیق و لطف خدا است.[37] اینگونه است که در فرازهای متعدد قرآنی و روایی، هدایت انسان ها به خدا نسبت داده شده است، چرا که اگر توفیق و امداد الهی نباشد کسی با نیروی خود نمی تواند به سر منزل مقصود برسد، ولی خداوند ضلالت را به خود آنها نسبت می دهد چرا که اثر اعمال خودشان بوده است.[38]
بدین ترتیب اگر فضل الهی در دنیا شامل حالمان نباشد هرگز نمی توانیم حسنات را بجا آوریم، زیرا توفیق هدایت و عمل در گرو قدرت پرودگار است.[39] از این رو بهره گیری از توفیقات بزرگ الهی در انجام اعمال خیر مقوله ای مهم است که جز در سایه لطف او حاصل نمی شود.[40]
اگر به این مقدّمات فکر کنیم، حسّ شکرگذاری ما تحریک می شود و در مقام شکر برمی آییم و توفیق را از خدا می خواهیم ولی باید توجّه نمود که مقدّمات توفیق به دست ماست.[41]
توفیق ترک گناه
برترین افتخار انسان توفیق اطاعت و ترک معصیت است،[42] با توجّه به این که انسان همیشه در معرض لغزش ها و معصیت قرار دارد؛ باید پیوسته از خدا توفیق ترک گناهان و بازگشت به او را طلب کند.[43]
منظور از توفیق در اینجا فراهم کردن اسباب اطاعت و ترک معصیت است، زیرا خداوند به ما عقل و هوش داده، وجدان بیدار مرحمت کرده، پیامبران الهی را فرستاده و کتب آسمانی را نازل کرده که تمام اینها ما را به طاعتش نزدیک و از معصیتش دور گرداند و اگر این اسباب وجود نداشت در گرداب گناه و ترک طاعت غوطه ور می شدیم، بنابراین سزاوار است همواره خدا را بر این نعمتهای بزرگ سپاس گوییم.[44]
در این زمینه باید با آب توبه، زنگارهای دل را شستشو دهد. البتّه توبه واقعی، با پشیمانی حقیقی، عزم بر ترک آن گناه، جبران آنچه را ترک کرده، و ادای حقوق خدا و خلق محقّق می شود؛ ولی به یقین دست عنایت الهی و امدادهای ویژه پروردگار، در این مسیر نقش مؤثّری دارد، و البتّه امداد و عنایتش شامل حال آنها که صداقت در توبه دارند، می شود.[45]
ائمّه اطهار علیهم السلام با آن که پیراسته از هر گناهی بوده اند، ولی با توجّه به عظمت پروردگار و نگاه به جلال و جبروت حق تعالی، خود را در پیشگاه ذات ربوبی، مقصّر می دیدند و معتقد بودند، نمی توانند آن گونه که شایسته خداوندی است، اطاعت و بندگی او را بجا آورند، و لذا از درگاه خدای مهربان عذرخواهی می کردند و استغفار و توبه می نمودند.[46]
علاوه بر آن که، این گونه دعاها و طلب توبه و استغفار از سوی آن بزرگواران برای مردم جنبه سرمشق و آموزشی دارد؛ و راه بازگشت به خداوند و توبه و انابه به درگاه او را، به ما می آموزد، و عظمت گناه و سنگینی نافرمانی حق را به درستی برای ما مجسّم می سازد. باشد که ما- انسانهای گناهکار- به خود آییم و هر چه بیشتر در مسیر تهذیب نفس و پاکی روح و جان بکوشیم و اگر به گناهی آلوده شده ایم، هر چه سریع تر توبه نموده و آن را جبران نماییم.[47]
گناه قلب انسان را سیاه می کند
در فراز سوم از دعای روز بیست و نهم ماه رمضان می خوانیم: «وَطَهِّرْ قَلْبی مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ؛ و دلم را از سیاهی های تهمت پاک گردان».[48]
ارتکاب هرگناه، نقطه سیاهی است در قلب که اگر توبه کند پاک می شود و اگر گناه ادامه پیدا کند این نقطه وسیع می شود و تمام قلب را می پوشاند که قرآن می فرماید: «وَأَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ»؛ و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند».[49]
لذا بدترین اثر گناه و ادامه آن، تاریک ساختن قلب، و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است، گناهان از اعضاء و جوارح سرازیر قلب می شود، و قلب را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل می سازد، اینجاست که انسان راه و چاه را تشخیص نمی دهد، و مرتکب اشتباهات عجیبی می شود که همه را حیران می کند.[50] وبا دست خود تیشه به ریشه سعادت خویش می زند و سرمایه خوشبختی خویش را به باد فنا می دهد.[51]
هم چنین نتیجه سیاهی قلب، کار را به جایی می رساند که اثر سوءِ اعمال خلاف او را دلسرد کرده و از سیر و سلوک بازمی دارد و در این وقت است که حال طلب هم از او سلب شده و دیگر رغبتی در او برای انجام دادن اعمال خیر و ثواب نیست.[52]
حال آنکه نخستین شرط رستگاری درک حقایق است، آن کس که قلب یعنی عقلش از کار افتاده است چگونه می تواند سعادتمند و رستگار شود؟[53]
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم آمده است که فرمود: «هنگامی که انسان گناهی می کند نقطه سیاهی در قلب او ظاهر می گردد، اگر از آن گناه خودداری کرده و استغفار و توبه کند صیقل داده می شود، اما اگر مجدداً ادامه داده، گناه را تکرار کند، آن نقطه سیاه زیادتر می شود، تا تمام قلبش را فرا گیرد، و این همان زنگاری است که خداوند در کتابش ذکر فرموده است: «کَلّا بَلْ رانَ عَلَی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ چنین نیست که آنها میپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است! »[54]،[55]،[56]
سخن آخر
در فراز پایانی دعا به درگاه الهی عرضه می داریم: یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ؛ ای مهربان بر بندگان با ایمان».[57]
«رحیم» اشاره به «رحمت خاص» پروردگار است که ویژه مؤمنان است و تنها در اختیار نیکان و پاکان قرار می گیرد،[58] زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافته اند که از رحمت و بخشش و احسان خاصی که آلودگان و تبهکاران از آن سهمی ندارند، بهره مند گردند.[59]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[2] همان.
[3] تفسیر نمونه، ج 11، ص 467.
[4] مثالهای زیبای قرآن، ج 1، ص 7.
[5] ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، متن و ترجمه (ج 1)، ص 191.
[6] وسایل الشیعه، ج 7، ابواب احکام شهر رمضان، ب 18، ح 20.
[7] مثالهای زیبای قرآن، ج 1، ص 7.
[8] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی؛ برنامه «چشمه معرفت»؛ شبکه سوم سیما؛ 1396/03/07.
[9] کلیات مفاتیح نوین، ص 695.
[10] همان.
[11] همان.
[12] سورۀ دخان، آیۀ 6.
[13] تفسیر نمونه، ج 21، ص 153.
[14] همان؛ ص 154.
[15] پاسخ به پرسشهای مذهبی، ص 500.
[16] مثالهای زیبای قرآن، ج 1، ص 287.
[17] آیین رحمت، ص 40.
[18] تفسیر نمونه، ج 11، ص 467.
[19] پیام قرآن، ج 1، ص 33.
[20] همان، ج 4، ص 528.
[21] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص 244.
[22] بحارالانوار، ج 8، ص 261.
[23] اخلاق در قرآن، ج 2، ص 197.
[24] برگزیده تفسیر نمونه، ج 2، ص 191.
[25] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 8، ص 379.
[26] برگزیده تفسیر نمونه، ج 4، ص 281.
[27] همان؛ ص 282.
[28] پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص 149.
[29] برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، ص 106.
[30] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[31] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 13، ص 628.
[32] همان؛ ص 629.
[33] پیام قرآن، ج 5، ص 335.
[34] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 5، ص 443.
[35] همان، ج 11، ص 207.
[36] تفسیر نمونه، ج 8، ص 212.
[37] همان، ج 23، ص 172.
[38] پیام قرآن، ج 3، ص 329.
[39] تفسیر نمونه، ج 21، ص 214.
[40] همان.
[41] مشکات هدایت، ص 133.
[42] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 7، ص 600.
[43] کلیات مفاتیح نوین، ص 1154.
[44] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 7، ص 600
[45] کلیات مفاتیح نوین، ص 1154.
[46] همان.
[47] همان.
[48] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[49] سوره بقره، آیه 81
[50] تفسیر نمونه، ج 26، ص 265.
[51] همان؛ ص 266.
[52] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص 567.
[53] پیام قرآن، ج 1، ص 356.
[54] تفسیر قرطبی، ج 10، ص 7050 / روح المعانی، ج 30، ص 73 / تفسیر فخر رازی، ج 31، ص 94.
[55] سورۀ مطففین، آیۀ 14.
[56] پیام قرآن، ج 1، ص 355.
[57] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[58] پیام قرآن، ج 4، ص 356.
[59] تفسیر نمونه، ج 1، ص 22.