دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان: «اللّهُمَ اجْعَلْ لى فیهِ الی مَرْضاتِکَ دَلیلًا، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَىَّ سَبیلًا، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلًا وَمَقیلًا، یا قاضِىَ حَوآئِجِ الطَّالِبینَ؛ خدایا در این ماه راهنمایى براى رسیدنم به خشنودیت قرار ده، و راهى برای تسلّط شیطان بر من قرار مده و بهشت را منزل و محل بازگشتم قرار ده اى برآورنده حاجتهاى طلبکنندگان».[1]
ماه رمضان، بهترین فرصت در حصول رضای الهی
در دعای آغازین روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللّهُمَ اجْعَلْ لى فیهِ الی مَرْضاتِکَ دَلیلًا؛ خدایا در این ماه راهنمایى براى رسیدنم به خشنودیت قرار ده»[2]
ماه رمضان را «شهر اللّه»می نامند[3]که اشاره به اهمیّت و عظمت ماه مبارک رمضان است؛ وگرنه همه ماهها ماه او است.[4]
لذا امام مجتبی علیه السلام خطاب به یارانش فرمود: خداوند ماه رمضان را وسیله آزمایش خلق خود قرار داده که از طریق اطاعتش براى رسیدن به بهشت و رضایت او از یکدیگر پیشى گیرند...».[5]،[6]
هم چنین رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم در تبیین پاداش های الهی روزه دارانی که خشنودی خدا را دنبال می کنند فرمود: هیچ مؤمنى نیست که براى خشنودی خدا ماه رمضان را روزه دارد جز آنکه خداوند هفت خصلت براى او قرار دهد:[7]1. آنچه از حرام در بدنش باشد آب خواهد شد. 2. به رحمت خدا نزدیک شود. 3. کفّاره اشتباه پدرش آدم خواهد بود. 4. خداوند سکرات و سختى مرگ را بر او آسان گرداند. 5. در روز قیامت از گرسنگى و تشنگى در امان خواهد بود. 6. به او ورقه برائت و بیزارى از آتش داده خواهد شد. 7. از خوراکی هاى پاکیزه بهشت به او بخوراند.[8]
علاوه بر این مسأله، دعا مخصوصاً در ماه مبارک رمضان، شبهاى قدر و مانند آن، تأثیر به سزایى در حصول رضایت الهی به همراه دارد.[9] عارف کامل، عالم ربّانى و مرد میدان علم و عمل، مرحوم «سیّد بن طاووس» در این زمینه می گوید: «... همانگونه که براى جلب نظر فرمانروایان دنیا، از هیچ کوششى دریغ نمی ورزى و به هر طریق ممکن، خشنودی آنان را تحصیل می کنى، باید در برابر خداوند و[10] به هنگام خواستن حاجتى از او نیز، در تحصیل رضایتش کوشش فراوان نمایى! مبادا که توجّهات به خداوند، از اقبال و توجّهات به قدرتمندان دنیا کمتر باشد! اگر چنین باشى و منزلت خدا، در نزد تو، از منزلت آنها کمتر باشد، در حالى که همه آنها مملوک و بندگان خدایند، به یقین خداوند بزرگ را کوچک شمردهاى و عظمت و جلالش را به حساب نیاوردهاى!».[11]
راههای کسب و تحصیل رضای الهی
از جمله بشارت های معنوى براى مومنان، خشنودی خداوند است، و چه نعمتى بالاتر از این که انسان بداند محبوبش از او خشنود و راضى است؛[12] همان گونه که در قرآن کریم میخوانیم:«وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ؛[13] و رضا و خشنودی خداوند از همه نعمتهاى بهشتى برتر است».[14]
مسلما خشنودی خداوند، بی دلیل نمی تواند باشد،[15] بلکه حتما به خاطر ایمان راستین و یا اعمالى است که پیوند انسان را با خدا محفوظ می دارد، به تعبیر دیگر انسان ممکن است آلوده گناه شود ولى اگر رابطه خویش را با پروردگار و اولیاى الهى به کلى قطع نکند رضای الهی حاصل می شود.[16]
لذا آنها که بر اعتقاد حق باقى ماندند و به ثقلین (کتاب و عترت) که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله وسلّم دستور داده بود، تمسّک جستند و به شاخه اى از شاخه هاى پر بار شجره طیّبه خاندان پیامبر از ائمه معصومین علیهم السّلام در آویختند [17]و خطّ نصرت اسلام و مسلمین و هجرت را در پیش گرفتند[18] رضای الهی و خشنودى پروردگار را رقم می زنند.[19]
به تعبیر شاعر: غلام همّت آن قهرمان کون و مکان که بى رضای الهی نمی زند نفسى![20]،[21]
بدین ترتیب مخلصان واقعى، آنها هستند که براى جلب رضای الهی انفاق می کنند؛ [22] به عنوان نمونه انفاق آن است که تنها براى جلب رضایت پروردگار باشد، نه براى ریا و خودنمایى، یا جلب آراى دیگران در انتخابات، یا تعریف و تمجید مردم، یا به قصد جمع کردن مرید و مشترى، و امورى از این قبیل، بلکه تنها و تنها به منظور جلب رضای الهی باشد.[23]
در این راستا باور به قیامت باورى است که مبدأ هر گونه حرکت و تلاش براى کسب رضایت الهى به شمار می آید.[24] لذا هر گاه انسان نهایت تلاش خود را به کار گرفت در عین حال درها به روى او بسته شد، باید بداند در این امر مصلحتى بوده، بیتابى نکند، مایوس نشود، زبان به کفران نگشاید، و به تلاش خود ادامه دهد، و تسلیم رضای الهی نیز باشد.[25]
شگفتا و بس شگفتا که کسى می داند رضای الهی در اطاعت اوست، امّا در مخالفت او گام برمی دارد.[26]حال آنکه برای برون رفت از این چالش باید ساعتى برای محاسبه نفس اختصاصی دهد. یعنى در بخشى از شبانه روز فکر کند که در چه مرحله اى است. بیندیشد که سال گذشته در چه مرحله اى از ایمان و اخلاق بوده ام و امسال چگونه ام؟ آیا کارى که باعث جلب رضایت الهی باشد از من سرزده است؟.[27]
اینچنین است که در حدیثى از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم می خوانیم: «نخستین چیزى که به مؤمن در قبرش بشارت داده می شود این است که به او می گویند بشارت باد بر تو به خشنودی خداوند، به بهشت خوش آمدى...».[28]،[29]
ماه رمضان در بندکننده شیطان
در فراز دوم از این دعای نورانی می خوانیم: «وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَیَّ سَبیلًا؛، و راهى برای تسلّط شیطان بر من قرار مده»[30]
در این زمینه حضرت علی علیه السلام فرمود:«و صوم شهر رمضان فإنّه جنّة من العقاب؛ روزه ماه رمضان سپرى در برابر عقاب است»[31].
تعبیر به «جنّة» (سپر) درباره روزه ماه رمضان که یک وسیله مهم دفاعى در میدان مبارزه است، به خاطر آن است که سرچشمه اصلى گناهان وسوسه هاى شیطان و ابزار شیطان، هواى نفس است. هنگامى که به وسیله روزه، شهوات در کنترل عقل در آیند انسان با این وسیله دفاعى، از حملات شیطان محفوظ می ماند.[32]
روزه گرفتن در هر ماه به ویژه ماه رمضان از اسباب زدودن وسوسه های شیطانی شمرده شده است؛ در حدیثى پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «مَن سَرَّهُ أن یَذهَبَ کَثیرٌ مِن وَحَرِ صَدرِهِ فَلیَصُم شَهرَ الصَّبرِ وَثَلاثَةَ أیّامٍ مِن کُلّ شَهرٍ؛ هر که از زودوده شدن بسیارى از وسوسه هاى دلش شادمان می شود، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیرد».[33] البتّه در برخى روایات مطلق روزه از عوامل دورکننده شیطان به شمار آمده است.[34]
در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم به یارانش فرمود: «آیا شما را آگاه سازم از چیزى که اگر آن را بدانید، شیطان از شما دور شود، مانند دورى مشرق از مغرب؟ گفتند: آرى. فرمود: روزه چهره شیطان را سیاه می کند».[35]،[36]
راه های رهایی از وسوسه شیطان چیست؟
منزل فتح و ظفر بر جنود و لشکریان شیطان، و رهایی از سلطه آنان و خروج از عالم جهل و طبیعت[37]، از جمله مراحل مهم در سیر و سلوک الى اللَّه و پیمودن راه قرب به پروردگار است.[38]
در این میان تقوا (احساس مسئولیت درونى در برابر فرمان هاى الهى)، خمیرمایه تمام برنامه هاى انبیا و اولیاست و بدون آن، کسى از وسوسه هاى شیطان و هواى نفس رهایی نمی یابد.[39]
از سوی دیگر باید دانست نفس اماره در واقع مهمترین ابزار شیطان است و اگر انسان از شر آن رهایی یابد از شر شیطان هم رهایی خواهد یافت.[40]
حال بسیار می شود که هواى نفس سبب ارتکاب گناهان مهمى می شود و به دنبال آن روح یأس بر کسانى که مرتکب آن گناهان شده اند غلبه میکند، و این یأس آنها را به آلودگى بیشتر، و غوطه ور شدن در گناهان سوق می دهد، زیرا آنها فکر می کنند آب از سرشان گذشته، بنابراین چه یک قامت چه صد قامت! لذا ایجاد امید و مبارزه با روح یأس[41] و ایجاد رابطه اى معنوى با اولیاء اللَّه سبب می شود که تدریجاً از صف آلودگان درآید، و از سقوط در دامان شیطان رهایی یابد.[42]
هم چنین یگانه راه براى تقویت روح و تحصیل معنویت و نجات یافتن از وسوسه هاى شیطان، تفکر و تدبر در پیرامون آیات قرآن مجید است،[43]
از سوی دیگر توبه گذشته را می شوید و باعث نجات از سلطۀ شیطان می شود، مشروط بر اینکه بار دیگر شخص توبه کار در همان دره شرک و گناه، سقوط نکند و دائما مراقب باشد که وسوسه هاى شیطان و نفس او را به خط سابق باز نگرداند.[44]
اسباب ورود به منزلگاه بهشت؛ اینگونه و اینچنین...
در فراز سوم از دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلًا وَمَقیلًا؛ و بهشت را منزل و محل بازگشتم قرار ده»[45].
در وهلۀ نخست باید گفت اعمال انسان و تقواى او پایه استحقاق بهشت است؛ لذا در روایت پر معنایى از رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم و در تفسیر این مطلب می خوانیم[46] «هر انسانى منزلگاهى در بهشت و منزلگاهى در جهنم دارد، کافران منزل دوزخى مؤمنان را به ارث می برند، و مؤمنان جایگاه بهشتى کافران را!.[47]،[48]
این تعبیر به خوبى نشان می دهد که همه انسانها آزاد آفریده شده اند، هم استعداد بهشتى شدن را دارند و هم دوزخى شدن را، و این بسته به انتخاب خود آنهاست.[49]
لذا مبدأ سفر طولانى برای ورود به منزلگاه بهشت، از لحظه مرگ و سکرات موت شروع می شود و در عالم برزخ ادامه دارد و همچنان در مواقف قیامت و منزلگاه هاى سؤال و حساب و صراط که منازل مخوف و متعدّدى هستند تداوم می یابد تا سرانجام به بهشت منتهى شود. بى شک تقوا هم در جهان برزخ زاد و توشه راه است و هم در مواقف قیامت و منزلگاه هایى که قبل از ورود به بهشت وجود دارد. آرى، زاد و توشه تقواست که انسان را از این منازل پر خطر، بسلامت عبور می دهد و به سر منزل مقصود که بهشت برین و جنّات عدن است رهنمون می شود.[50]
این منازل عالى وقتى به دام مراد انسان افتد و به او داده شود که رنج کشیده باشد[51] البته برنامه قرآن در همه جا این است که راه بازگشت به سوى ایمان و حق را باز بگذارد لذا می خوانیم: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً؛[52] مگر آنها که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، آنها داخل بهشت می شوند و کمترین ظلمى به آنها نخواهد شد»[53]
لذا امام صادق علیه السلام در روایتی نورانی می فرماید: توبه کار حقیقى چنان مورد عنایت و محبّت پروردگار قرار می گیرد که حاملان عرش الهى نیز براى او استغفار می کنند، و تقاضاى ورود او و خانواده اش را در بهشت برین و جنّات عدن می نمایند.[54] البته باید دانست توبه تنها در این جهان امکان پذیر است، نه در جهان دیگر و نه بعد از ورود در جهنم.[55]
سخن آخر
در فراز پایانی دعا به درگاه الهی عرضه می داریم: «یا قاضِىَ حَوآئِجِ الطَّالِبینَ؛ اى برآورنده حاجت هاى طلب کنندگان».[56]
بارالها! ما را از همسویى و همرنگى با شیطان رهایی ببخش و عاقبت امر ما را ختم به خیر بگردان! [57]
خدایا! تو خود شاهد فقر و نیاز ما هستى. تو خود شاهد کوله بار گناهان و خطاهاى ما هستى. تو خود از خواسته ها و حاجات ما آگاهى، پس آنها را برآورده فرما.[58]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.
[2] همان.
[3] برگزیده تفسیر نمونه، ج 1، ص 122.
[4] پیام قرآن، ج 2، ص 117
[5] من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 511، ح 1479.
[6] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 15، ص 435.
[7] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 130.
[8] همان.
[9] ر.ک: بحار الانوار؛ ج 90؛ ح 15-16؛ ص 348-351.
[10] کلیات مفاتیح نوین، ص 21.
[11] همان؛ ص 22.
[12] آیات ولایت در قرآن، ص 298.
[13] سوره توبه، آیه 72.
[14] برگزیده تفسیر نمونه، ج 4، ص 478.
[15] تفسیر نمونه، ج 13، ص 390.
[16] همان، ص 391.
[17] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 6، ص 414.
[18] آیات ولایت در قرآن، ص 356.
[19] همان.
[20] کلیات دیوان شهریار، ج 1، ص 690.
[21] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 2، ص 582.
[22] همان، ج 13، ص 139.
[23] از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله)، ص 50.
[24] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 104.
[25] تفسیر نمونه، ج 20، ص 434.
[26] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 134.
[27] همان، ص 450.
[28] تفسیر در المنثور، ج 6، ص 166.
[29] تفسیر نمونه، ج 23، ص 287.
[30] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.
[31] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 4، ص 624.
[32]همان.
[33] بحارالأنوار، ج 97، ص 109، ح 48.
[34] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 354.
[35] بحارالأنوار؛ ج 63، ص 261، ح 140.
[36] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص 354.
[37] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 134.
[38] همان، ص 133.
[39] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 10، ص 258.
[40] همان، ص 370.
[41] پیام قرآن، ج 6، ص 396.
[42] همان، ص 397.
[43] جلوه حق بحثى پیرامون (صوفیگرى) در گذشته و حال، ص 109.
[44] تفسیر نمونه، ج 13، ص 263.
[45] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.
[46] پیام قرآن، ج 6، ص 155.
[47] نور الثقلین، ج 2، ص 31، ح 121.
[48] پیام قرآن، ج 6، ص 156.
[49] همان.
[50] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 2، ص 196.
[51] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج 1، ص 503.
[52] سورۀ مریم؛ آیۀ 60.
[53] تفسیر نمونه، ج 13، ص 102.
[54] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 245.
[55] تفسیر نمونه، ج 24، ص 289.
[56] کلیات مفاتیح نوین، ص 816.
[57] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 4، ص 640.
[58] قهرمان توحید، شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم علیه السلام، ص 97.