دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان: «اللَّهُمَّ لا تُؤاخِذْنی فیهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقِلْنِی فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنی فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَالْأفاتِ، بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمین؛ خدایا در این ماه مرا بر لغزشهایم مؤاخذه مکن، و از اشتباهات و لغزش هایم درگذر، و هدف بلاها و آفت ها قرارم مده به عزّتت ای عزّت مسلمانان».[1]
خداوند با فضلش با ما برخورد می کند
در نخستین فراز دعای روز چهاردهم ماه رمضان می خوانیم: «اللَّهُمَّ لا تُؤاخِذْنی فیهِ بِالْعَثَراتِ؛ خدایا در این ماه مرا بر لغزشهایم مؤاخذه مکن»[2]
«عثرات» جمع «عثره» به معنای لغزش و خطاست؛ روشن است که هر انسانی به جز معصومان علیهم السلام در زندگی خود گرفتار لغزش یا لغزش هایی می شوند.[3]لذا می گوییم: خدایا آنچه از لغزش ها و گناهان که تو عالم بر آن هستی ما را ببخش و مورد عفو قرارم ده.[4]
در این میان اگر از خشم و غضبش ترسان بودیم، به عفو و رحمتش پناه می بریم و اگر از عدالتش بیمناک شدیم، به فضل و کرمش پناهنده می شویم[5] و هم نوا با کلام مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام عرض می کنیم: «اللّهمّ احملنی علی عفوک، و لا تحملنی علی عدلک؛ خداوندا با عفو و بخشش خود با من رفتار کن و با عدل و دادگریت رفتار مکن».[6]
گویی امام علیه السّلام در این جمله عفو و عدل الهی را مرکبی راهوار شمرده، زیرا عدل مرکبی است نگران کننده، در حالی که عفو مرکبی است آرام بخش و از خداوند تقاضا می کند که مرا بر آن مرکب آرام بخش سوار کن تا آسوده خاطر به جوار قرب تو آیم و فارغ البال از مجازات های دردناک در سایه لطف تو قرار گیرم، و این همان مضمون جمله معروفی است که به عنوان دعا در نمازها و غیر نمازها خوانده می شود: «إلهنا عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک یا کریم».[7]
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم می خوانیم که فرمود: «و الّذی نفسی بیده ما من النّاس أحد یدخل الجنّة بعمله؛ احدی از مردم به سبب عمل خود وارد بهشت نمی شود»، اصحاب گفتند: «و لا أنت یا رسول اللّه؛ تو نیز با عملت وارد بهشت نمی شوی؟» فرمود: «و لا أنا إلّا أن یتغمّدنی اللّه برحمة منه و فضل و وضع یده علی فوق رأسه و طوّل بها صوته؛ من نیز به سبب عملم وارد بهشت نمی شوم جز اینکه خداوند مرا در رحمتش و فضلش بپوشاند و هنگامی که پیغمبر این سخن را می گفت دست خود را بر سر نهاد و صدای خود را بلند و طولانی کرد».[8]،[9]
لذا موازنه ای میان پاداش الهی و اعمال مؤمنان نیست، بلکه از آن افزون و بسیار برتر و بالاتر است، و در این مرحله همه جا با فضل او روبرو هستیم و در کیفرش با عدل او.[10]
«اقاله» چیست؟
در فراز دوم از دعا می خوانیم: «وَأَقِلْنِی فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ؛ خدایا «اقاله» کن و از اشتباهات و لغزش هایم درگذر»[11]
«إقاله» از مادّه «قیل» (بر وزن سیل) به معنای فسخ کردن معامله و مانند آن و باز پس گرفتن معامله در جایی است که خریدار، پشیمان می شود، سپس به هر نوع چشم پوشی اطلاق شده است.[12]
و گاه گفته اند که معنای اصلی آن نجات دادن کسی از سقوط است، هم چنین به معنای عفو خداوند از گناهان بنده آمده است و خواب نیم روز را از این جهت «قیلوله» می گویند که موجب آرامش است. همان گونه که فسخ کردن معامله کسی که از معامله پشیمان شده است، مایه آرامش و راحتی اوست.[13]
خداوند بسیار توبه پذیر است
ممکن است افرادی که آلوده به بعضی از گناهان هستند در صدد جبران برآیند، لذا خداوند در قرآن کریم راه را به روی آنها گشوده و می فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ؛[14]و تقوای الهی، پیشه کنید (و از خدا بترسید) که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است» [15]
«توبه» در اصل به معنی بازگشت از گناه است (این در صورتی است که به شخص گنه کاری نسبت داده شود) ولی در قرآن و روایات اسلامی بارها به خدا نسبت داده شده است، در این صورت به معنی بازگشت به رحمت است، همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه از گنهکار سلب شده بود، پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگی خدا، رحمت الهی به او باز می گردد و به همین دلیل یکی از نام های خدا، «توّاب» (یعنی بسیار بازگشت کننده به رحمت یا بسیار توبه پذیر) است.[16]
اینگونه است که خداوند در قرآن می فرماید: «وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحیمُ[17]؛ من توبه آنها را می پذیرم؛ که من توّاب و رحیمم». «تَوَّاب» صیغه مبالغه است و به معنای کسی است که بسیار توبه پذیر می باشد.[18]،[19] یعنی توبه بندگان را بسیار می پذیرد، و الطافی را که از گناهکاران بریده بود بعد از بازگشت توبه به آنها عنایت می کند، و به سوی آنان باز می گردد.[20]
صد بار اگر توبه شکستی باز آی
ذکر وصف (توّاب) به صورت صیغه مبالغه، اشاره به این نکته است[21] که اگر بندهای یک یا چند بار گناه کرد و توبه را شکست مأیوس از عفو و رحمت او نگردد، چرا که او توّاب یعنی بسیار توبه پذیر است.[22] و هرگز نباید از عفو و رحمت او مایوس گشت.[23]
لذا این تعبیر آن چنان روح امید در انسان می دمد که پرده های یاس و نومیدی را از آسمان جان او به کلی کنار می زند[24] و انسان را به سوی چنین خداوند توّابی جذب می کند، و آتش عشق او را در دلش شعله ور می سازد.[25]
بدیهی است اگر درهای توبه به روی بندگان بسته باشد ارتکاب یک گناه کافی است که آنها را برای همیشه از لطف الهی مأیوس کند، و به گرداب انواع گناهان بزرگتر بیفکند، امّا هنگامی که این در را به روی خود باز می بینند، و دریای رحمت الهی را به حکم توّاب بودن خداوند، مواج مشاهده می کنند، در پی بازگشت و اصلاح و جبران خواهند بود، و این خود نردبان تکامل انسان محسوب می شود.[26]
از سوی دیگر این درس را به انسانها می آموزد که در برابر گناه زیردستان سختگیر نباشند، و راه بازگشت و اصلاح را به روی آنها بگشایند، و همان امیدی را که به عفو خدا دارند به دیگران در عفو خود بدهند.[27]
رابطه گناه و بلا
در فراز سوم از دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان آمده است: «وَلا تَجْعَلْنی فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَالْأفاتِ؛ خدایا در این ماه هدف بلاها و آفتها قرارم مده»[28].
در تبیین این فراز باید گفت بی تردید گناهان آثار تخریبی فراوانی دارند که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت،[29] به ویژه آنکه در عصری به سر می بریم که گناه و نافرمانی و انواع و اقسام معاصی رواج یافته، نه تنها زشتی گناه فراموش شده، بلکه برای گروهی مایه افتخار و منبع در آمد بشمار می آید، و از آن طرف انسان ها هم به انواع بلاها و رنج ها مبتلا شده اند، با این همه بیدار نشده اند،[30] لذا بر اثر انحراف از حق و ارتکاب گناه، مجازات و کیفر و بلا دامان انسان را می گیرد.[31]
امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: «هنگامی که چهار گناه شایع بشود چهار بلا دامنگیر مردم می شود: هنگامی که «زنا» شایع شود زلزله ها آشکار می گردد و هنگامی که مردم از دادن زکات امساک کنند مرگ ومیر در چهارپایان می افتد و هنگامی که حاکمان در قضا ستم کنند آسمان از باریدن باران بازمی ایستد و هنگامی که پیمان ها شکسته شود مشرکان بر مسلمین پیروز می شوند».[32]،[33]
بنابراین همانطور که در روایت ها نیز آمده است یکی از شرایط نزول بلا، شیوع برخی از گناهان بزرگ در میان مردم است؛ در دعای کمیل چنین می خوانیم:[34] «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُ نُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ، اللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ ...؛ بار خدایا! گناهان مرا ببخش که نعمت ها را دگرگون می کند، بار الها! آن گناهان مرا بیامرز که موجب نزول بلا می شود!».[35] که در این دعای نورانی گناهانی که سبب نزول بلا می شود سه چیز است: 1. بی توجّهی به فریادخواهی محزون دل سوخته 2. ترک کمک به ستم دیده 3. ضایع کردن امر به معروف و نهی از منکر.[36]،[37]
ابداع در گناه، ابداع در بلا
لذا باید گفت حوادث دردناکی که در این جهان صورت می گیرد (از قبیل زلزله ها و آفات و بلاها) گاه جنبه مجازات الهی دارد[38] و مصائبی است که انسان با دست خویش برای خود فراهم می سازد و به تعبیر دیگر نتیجه ندانم کاری های خود اوست، زیرا «انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِانْفُسِهِمْ؛ خداوند آنچه را مردم دارند تغییر نمی دهد مگر اینکه آنها خودشان را تغییر دهند».[39]،[40]
اینگونه است که حضرت علی علیه السلام می فرماید: «...چگونه ترس از نزول بلا در شب ترا بیدار نکرده، با اینکه در گناه و معصیت او غوطه وری، و در حالی که زیر سلطه او قرار داری».[41]
حال آنکه فیض رحمت خدا بیکران و عمومی و همگانی است ولی به تناسب شایستگی ها و لیاقت ها به مردم می رسد. چنانچه نعمت های الهی را وسیله ای برای تکامل خویش ساختند و شکر آن را که همان استفاده صحیح است به جا آوردند، نعمتش را پایدار بلکه افزون می سازد اما هنگامی که این مواهب وسیله ای برای طغیان و ظلم و ناسپاسی و آلودگی گردد در این هنگام نعمت ها را می گیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت می کند، بنابراین دگرگونی ها همواره از ناحیه ماست و گر نه مواهب الهی زوال ناپذیر است.[42]
سخن آخر
بر مبنای آیۀ شریفۀ «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»[43]، عزّت برای خدا و پیامبر و مؤمنان است»[44] به درگاه الهی عرضه می داریم: «بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمین؛ به عزّتت ای عزّت مسلمانان»،[45] انسانها را از خواب غفلت بیدار کن! تا بار دیگر به سوی تو آئیم و در پیشگاهت سر تسلیم به خاک سائیم باشد که توبه ما را بپذیری و به ما رحم کنی!.[46]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] کلیات مفاتیح نوین، ص 814.
[2] همان.
[3] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 12، ص 133.
[4] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج 2، ص 136.
[5] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 2، ص 73.
[6] همان، ج 8، ص 461.
[7] همان، ص 463.
[8] بحار الانوار، ج 7، ص 11.
[9] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 8، ص 463.
[10] تفسیر نمونه، ج 22، ص 282.
[11] کلیات مفاتیح نوین، ص 814.
[12] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 12، ص 133.
[13] همان، ج 4، ص 576.
[14] سورۀ حجرات، آیۀ 12.
[15] برگزیده تفسیر نمونه، ج 4، ص 505.
[16] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 219.
[17] سورۀ بقره، آیۀ 160.
[18] تفسیر نمونه، ج 1، ص 624- 628.
[19] لغات در تفسیر نمونه، ص 145.
[20] پیام قرآن، ج 4، ص 52.
[21] همان، ص 372.
[22] همان، ص 373.
[23] تفسیر نمونه، ج 1، ص 552.
[24] همان، ص 549.
[25] پیام قرآن، ج 4، ص 373.
[26] همان.
[27] همان.
[28] کلیات مفاتیح نوین، ص 814.
[29] داستان یاران: مجموعه بحث های تفسیری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه، ص 112.
[30] ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، ج 2، ص 505.
[31] تفسیر نمونه، ج 6، ص 325.
[32] بحار الانوار، ج 76، ص 21، ح 13.
[33] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 15، ص 691.
[34] پاسخ به پرسشهای مذهبی، ص 64.
[35] همان.
[36] شرح دعای کمیل، ص 192.
[37] داستان یاران: مجموعه بحث های تفسیری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه، ص 111.
[38] اعتقاد ما، ص 96.
[39] سوره رعد، آیه 11.
[40] اعتقاد ما، ص 97.
[41] تفسیر نمونه، ج 26، ص 220.
[42] برگزیده تفسیر نمونه، ج 2، ص 162.
[43] سوره منافقون، آیه 8.
[44] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 2، ص 578.
[45] کلیات مفاتیح نوین، ص 814.
[46] ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، نصج 2، ص 505.