دعای روز نهم: اللهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ، وَاهْدِنى فيهِ لِبَراهينِكَ السَّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِيَتى الى مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِكَ يا امَلَ الْمُشْتاقينَ؛ خدايا در اين ماه بهره اى از رحمت وسيعت برايم قرار ده و با دلايل روشنت هدايتم كن و به سوى خشنودى فراگير خود ببر به محبّتت اى آرزوى مشتاقان.[1]
راه های جلب رحمت الهی
در فراز آغازین دعای روز نهم می خوانیم؛«اللهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ؛ خدايا در اين ماه بهره اى از رحمت وسيعت برايم قرار ده».[2]
در این زمینه باید اذعان نمود لطف و رحمت خداوند به قدرى وسيع و گسترده است كه حتی کسانی که در دشمنى و مخالفت با حق، چيزى فروگذار نكرده اند لیکن خداوند اين ها را مانع بر سر راه خود نمى بيند، و باز هم كتاب را پى درپى بر برهمگان نازل مى كند، تا دل هايى كه اندك آمادگى دارند، تكان بخورند و به راه آيند، و اين است مقام رحمت عامه و رحمانيت پروردگار كه دوست و دشمن را در بر مى گيرد.[3]
توبه و استغفار؛ دریچه ای به سوی رحمت الهی
خداوند درهاى توبه و استغفار را به روى بندگانش گشوده و آنها را به رحمت خود اميدوار ساخته است و فرمود: « «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»؛ اى بندگانى كه راه اسراف به خود را درپيش گرفتهايد و مرتكب گناهان شده ايد از رحمت خداوند مأيوس نشويد، چرا كه او همه گناهان (توبه كنندگان) را به يقين او آمرزنده مهربان است».[4]،[5]
«يَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى نااميدى است و مىدانيم يأس از رحمت خدا بالاترين گناهان است، زيرا كسى كه از رحمت حق مأيوس شود از هيچ گناهى إبايى ندارد، چون مى گويد: آب از سر من گذشته و من غرق شده ام چه يك قامت چه صد قامت. نوميدى خطرناكترين راه نفوذ شيطان در دل آدمى است كه او را آلوده هر گونه گناه مى كند.[6]
همانگونه كه بسيارى از مفسّران گفته اند اين آيه يكى از اميدبخشترين آيات قرآن است زيرا مى فرمايد: اگر انسان با ايمان از دنيا برود مأيوس از رحمت خدا نخواهد بود، ولى اگر بى ايمان و مشرك برود هيچ راهى براى نجات او نيست.[7]
آری استغفار يكى از وسايل جلب رحمت خداست، زيرا خودش بندگان را دعوت به استغفار كرده و وعده غفران و آمرزش داده است[8].
هدایت و جلب رحمت الهی در گرو عمل به آموزه های قرآنی
در بسيارى از آيات قرآن اين جهان به تجارتخانه اى تشبيه شده كه تاجران آن انسان ها، و مشترى پروردگار بزرگ و متاع آن عمل صالح، و بها بهشت و رحمت و رضاى او است.[9]،[10]
لذا تحقق مفهوم «هدايت« یعنی وظيفه يك مسلمان اين است كه آنچه در توان دارد عمل كند و زمين دل را آماده باران رحمت الهى كند و از خداوند، خواستار توفيق و بخشش كاستي ها شود.[11]
بنابراین مؤمنانى كه از آيات قرآن، شفا مى طلبند و رحمت كسب مى كنند، طبق روحياتشان عمل مى كنند، روحياتى كه بر اثر تعليم و تربيت قرآنی شكل گرفته است و به اعمال انسان شكل و جهت مى دهد.[12]
لذا وقتی خداوند در قرآن مجيد مى گويد: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ هنگامى كه قرآن خوانده شود گوش كنيد و خاموش باشيد اميد است مشمول رحمت خداوند شويد.[13]،[14]روشن است كه تنها با گوش دادن آيات قرآن انسان مشمول رحمت خداوند نمى شود، بلكه اين يكى از مقدمات است و مقدمات ديگر آن فهم و درك آيات، و سپس به كار بردن دستوراتى است كه در آنها آمده، لذا براى درك رحمت خدا غير از گوش فرا دادن به قرآن، عمل به آنهم لازم است.[15]
در حقيقت «هدايت» مقدمه اى است براى «رحمت پروردگار»، چرا كه انسان نخست در پرتو نور قرآن حقيقت را پيدا مى كند و به آن معتقد مى شود، و در عمل خود آن را به كار مى بندد، و به دنبال آن مشمول رحمت واسعه و نعمت هاى بى پايان پروردگار مى گردد.[16]
دعا ؛كلید گشایش درهای رحمت الهی
دعا در درگاه خداوند هرچند عبادتى است بى رنج و زحمت؛ ليكن در نزد خداوند جايگاهى بس عظيم دارد كه متأسّفانه، انسان ها به جهت سهل و آسانى آن كمتر بدان توجّه دارند.[17]
مولاى متّقيان، حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «الدُّعا مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ وَ مِصْباحُ الظُّلْمَةِ»؛ دعا كليد رحمت خداوند و چراغ روشنى براى تاريكى هاى دنيا و آخرت است.[18] دعا نه تنها دنيا، بلكه آخرت انسان را نيز روشن مى كند.[19]
رحمت واسعه الهی چگونه با عقاب اخروی گنهکاران سازگار است؟
در پاسخ بایدگفت: «رحمت خداوند»، «حكمت» او را از بين نمى برد، زيرا رحمت او هم چون حس ترحم ما از احساسات و رقت قلب سرچشمه نمى گيرد، بلكه رحمت او هميشه آميخته با حكمت است، و حكمت ايجاب مى كند، كه گنهكاران (جز در موارد خاصى) به مجازات برسند.[20] زیرا مجازات آنها نتيجه گناه آنها و متناسب با آن بوده است، و اين عين عدالت و حكمت است.[21]
حقیقت هدایت به دلایل روشن الهی
در فراز دوم از دعا می خوانیم:« وَاهْدِنى فيهِ لِبَراهينِكَ السَّاطِعَةِ؛ و با دلايل روشنت هدايتم كن».[22]
در قران کریم می خوانیم:« هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛[23] او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر تمام اديان پيروز و غالب گرداند، هر چند مشركان را خوشايند نباشد» منظور از هدايت دلائل روشن و براهين آشكارى است كه در آئين اسلام وجود دارد و منظور از دين حق همين آئينى است كه اصولش حق و فروعش نيز حق و بالآخره تاريخ و مدارك و اسناد و نتيجه و برداشت آن نيز حق است و بدون شك آئينى كه هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارك و تاريخ آن روشن، بايد سرانجام بر همه آئين ها پيروز گردد.[24]
با گذشت زمان، و پيشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعيت ها چهره خود را از پشت پرده هاى تبليغات مسموم بدر خواهد آورد و موانعى را كه مخالفان حق بر سر راه آن قرار مى دهند در هم كوبيده خواهد شد، و به اين ترتيب آئين حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هيچگونه كار شكنى مضايقه نكنند، زيرا حركت آنها حركتى است بر خلاف مسير تاريخ و بر ضد سنن آفرينش![25]
آرى! به راستى قرآن مجيد آن چنان محتوائى از نظر استدلال و براهين توحيدى و همچنين از نظر پند و اندرز دارد كه هر دلى كمترين آمادگى در آن باشد، او را به سوى خدا و پاكى و تقوا دعوت مى كند، هرگاه اين آيات بينات در كسى اثر نبخشد هرگز اميدى به هدايت او نيست.[26]که نشان می دهد براى هدايت يك انسان تنها تعليمات صحيح و آيات تكان دهنده و اعجاز آميز و دلائل روشن كافى نيست، بلكه آمادگى و استعداد پذيرش و شايستگى براى قبول حق نيز لازم است، همانگونه كه براى پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده كافى نمى باشد، زمين مستعد نيز لازم است.[27]
جلب رضایت الهی در گرو تحقق سبک زندگی اسلامی
بی تردید باورى كه مبدأ حركت و تلاش براى كسب رضايت الهى باشد باورى است كه در زندگى بازتاب داشته باشد.[28] لذا در دعای روز نهم ماه مبارک رمضان به درگاه خداوند عرضه می داریم:« وَخُذْ بِناصِيَتى الى مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ؛ و مرا به سوى رضایت خشنودى فراگير خود ببر».[29]
بی تردید باورى كه مبدأ حركت و تلاش براى كسب رضايت الهى باشد باورى است كه در زندگى بازتاب داشته باشد.[30] و می توان به آن حیات طیبه اطلاق نمود که بعضى آن را به معنى روزى حلال، و بعضى به قناعت و رضا به داده الهى، بعضى به عبادت همراه با روزى حلال، بعضى به توفيق بر اطاعت فرمان الهى، و بعضی نیز به هرگونه پاكيزگى از آلودگي ها، ظلم ها، خيانت ها، عداوت ها، اسارت ها و ذلّت ها و طهارت و پاكيزگى و رفاه و آسايش را در مفهوم آن مندرج دانسته اند.[31]
به عنوان نمونه بعضى مفهوم قناعت را به معناى رضايت به آنچه خدا به انسان داده تفسير كرده اند و برخى به راضى بودن به كمتر از نيازها و عدّه اى به رضايت به حداقل زندگى و گاه گفته اند قناعت آن است كه انسان در برابر آنچه خدا به او داده است خشنود باشد و بيش از آن را طلب نكند و اين همان حقيقتى است كه بسيارى از بارهاى زندگى را از دوش انسان بر مىدارد و رضایت الهی را محقق می سازد.[32]
از این رو باید به طور مداوم نفس خود را مورد عتاب قرار دهیم آيا زندگى تكرارى را ادامه داده ام يا برنامه و راه تازه اى به سوى خدا گشوده ام؟ آيا گرهى از مشكل مردم باز كردهام؟ آيا كارى كه باعث جلب رضايت الهى باشد از من سرزده است؟ و هزاران اگر ديگر .[33]
سخن آخر
همانگونه که در فراز پایانی دعا می خوانیم: «ِبمَحَبَّتِكَ يا امَلَ الْمُشْتاقينَ؛ به محبّتت اى آرزوى مشتاقان»،[34] اینگونه به درگاه با کرامت خداوند عرضه می داریم: پروردگارا! رحمتت گسترده، الطافت بيكران، كرمت بى انتها و لطف و محبّتت فراگير، تو را به اولياء گرامت سوگند مى دهيم كه در این روز از ماه مبارک رمضان ما را مشمول عناياتت قرار دهي و از باده لقايت سر مست، و از عشق ديدارت بهره مند گردانى.[35]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[2] همان.
[3] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج4 ؛ ص359.
[4] سورۀ زمر، آيه 53.
[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص515.
[6] همان.
[7] پيام قرآن، ج3، ص: 163.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص520.
[9] سوره صف آيه 1، توبه 111، بقره 207 ، نساء 74.
[10] تفسير نمونه ؛ ج18 ؛ ص255.
[11] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص28.
[12] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج2 ؛ ص664.
[13] سورۀاعراف؛ آیۀ204.
[14] تفسير نمونه، ج4، ص: 36.
[15] همان.
[16] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج3 ؛ ص551.
[17] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص275.
[18] بحارالانوار، ج 90، ص 30.
[19] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص275.
[20] تفسير نمونه ؛ ج3 ؛ ص85.
[21] همان ؛ ج27 ؛ ص58.
[22] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[23] سورۀ توبه؛آیۀ33.
[24] تفسير نمونه ؛ ج7 ؛ ص370.
[25] همان.
[26] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج4 ؛ ص408.
[27] تفسير نمونه ؛ ج8 ؛ ص299.
[28] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص104.
[29] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[30] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص104.
[31] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص55.
[32] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج13 ؛ ص753.
[33] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص450.
[34] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[35] پيام قرآن ؛ ج6 ؛ ص424.