سوم شعبان مصادف است با ولادت با سعادت امام حسين عليه السلام؛[1]به گفته «شيخ طوسى» در «مصباح»، ولادت آن حضرت طبق روايتى از امام حسن عسكرى عليه السلام در روز سوم شعبان سال سوم هجری واقع شده است.[2]،[3]
اعمال روز ولادت امام حسین عليه السلام
بنا بر نقل شيخ طوسى از «قاسم بن علاء همدانى» وكيل امام حسن عسكرى عليه السلام نامه اى رسيد كه در آن آمده بود: مولاى ما امام حسين عليه السلام در روز پنجشنبه، سوم شعبان متولد شد؛ لذا آن روز را روزه بگير و اين دعا را بخوان:[4]«اللهم انى اسئلك بحق المولود فى هذا اليوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته...،[5] وهب لنا فى هذا اليوم خير موهبة، و انجح لنا فيه كل طلبة، كما وهبت الحسين لمحمد جده..؛[6]خدايا از تو مى خواهم به حق فرزندى كه در اين روز متولد شده، و قبل از ولادت وعده به شهادتش داده شده و پيش از آن كه قدم بر اين جهان بگذارد...[7]،[8] در اين روز بهترين بخشش را به ما عطا فرما و هر خواسته اى را بر آور، همان گونه كه حسين را به جدش محمد عطا فرمودى ...».[9]
پس از آن، خواندن دعاى امام حسين عليه السلام در روز عاشورا سفارش شده است. اين دعا آخرين دعايى است كه آن حضرت در روز عاشورا خواند:[10]«اللهم انت متعالى المكان، عظيم الجبروت، شديد المحال، غنى عن الخلايق...؛خدايا تو والا مكانى، قدرت مطلقى، بسيار مدبرى، از مخلوقات بىنيازى...»[11]،[12]
ابن عياش گفت: از حسين بن على بزوفرى شنيدم كه مى گفت حضرت صادق عليه السلام اين دعا را در اين روز مى خواند و می فرمود؛ «اين دعا از دعاهاى روز سوم شعبان است و آن روز ولادت حسين عليه السلام است».[13]،[14]
انفاق توأم با حفظ کرامت انسانی در سیرۀ حسینی
در پرداخت انفاق و بخشش رعايت ادب و احترام لازم است و بايد در حفظ آبرو و شخصيت نيازمند كوشيد. قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد: «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ...؛[15] گفتار نيكو [در برابر نيازمندان] و عفو [و گذشت از خشونت هاى آنان] از بخششى كه آزارى به دنبال داشته باشد، بهتر است». لذا اگر نيازمندى به شما مراجعه كند و شما بگوييد «معذرت مى خواهم يا شرمنده ام، نمى توانم كمك كنم» و با احترام او را رد كنيد، بهتر است از اين كه پولى به او بدهيد و بى حرمتى كنيد؛ مثلا بگوييد «ديگر اين جا پيدايت نشود؟» يا «اين پول را بگير تا از شرت راحت شوم».[16] رعايت اين مفهوم در حالات معصومان عليهم السلام به خوبى ديده مى شود.[17]
پيرمردى از انصار خدمت امام حسين عليه السلام آمد و حاجتى داشت.[18]امام فرمود: «آبروى خود را حفظ كن از اينكه بخواهى آشكارا از من تقاضا كنى، حاجتت را در كاغذى بنويس و به من ده و من كار خود را انجام مى دهم». او نامه اى نوشت: «اى ابا عبدالله، فلان كس پانصد دينار از من طلبكار است و از من مى طلبد از او بخواهيد كه به من مهلت دهد تا توانايى پيدا كنم». هنگامى كه امام حسين عليه السلام نامه او را خواند داخل منزل شد، كيسه اى آورد كه در آن هزار دينار بود (هزار مثقال طلا) فرمود: پانصد دينار را براى اداى دين به تو دادم و با پانصد دينار ديگر مشكلات زندگانيت را حل كن و هرگاه خواستى تقاضا كنى از يكى از سه كس تقاضا كن، يا فرد ديندار، يا صاحب شخصيت، يا بزرگ زاده اى؛ چرا كه ديندار، دينش سبب مى شود كه آبروى تو را حفظ كند، و انسان با شخصيت به خاطر شخصيتش شرم مى كند كه حاجتت را انجام ندهد، و بزرگ زاده مى داند كه تو بى جهت از او خواهش نكرده اى، لذا آبروى تو را حفظ مى كند و تقاضاى تو را بى جواب نمى گذارد».[19]،[20]
با تأمل در سیرۀ آن حضرت می توان گفت همان گونه كه عامل اصلى آتش گرفتن باغ، خود باغبان و عامل از بين رفتن سلامت معتاد خود او، و عامل شكستن سد نيز نگهبان سد است. پس، مسلمانان و مؤمنان نبايد تنها به فكر انجام كارهاى نيك باشند، بلكه بايد در حفظ و نگهدارى آن نيز تلاش و كوشش كنند كه نگهدارى اعمال، به مراتب سخت تر از انجام آن است گاهى از اوقات، انسان با مسايل بسيار ساده اى آتش به باغ زندگى خود مى زند به عنوان نمونه طبق آيات قرآن، منت و آزار از عواملى است كه مايه حبط انفاق و صدقه مى گردد.[21]،[22]
آسیبشناسی و آسیبزدایی «مراء»؛ اخلاق مناظراتی در کلاس درس امام حسین علیه السلام
« مراء» (بر وزن حجاب) به معنى گفتگو كردن در چيزى است كه در آن«مريه» (شك) وجود دارد،[23] لذا یکی از انگيزه هاى جدال و گفتگوهاى پرخاشگرانه ناشی از جهل و نادانى است.[24]
از این رو در «مراء» يك نوع مذمت و نكوهش افتاده است، چرا كه در مواردى به كار مى رود كه انسان روى يك مساله باطل پافشارى و استدلال مى كند.[25] حال آنکه جهل و گناه و لجاجت و جدال و مراء باعث تنگى روح و قساوت قلب مى شود.[26]
شخص مراءكننده خود را خالى از خطا و ديگران را دائما خطاكار مى داند و اين دليل است كه نه خود را شناخته و نه ديگران را و چنين كسى به يقين از درك حقايق دين محروم مى ماند.[27]
لذا در روایتی اینچنین می خوانیم؛ مردى به امام حسين عليه السلام عرض كرد بنشين تا در مسائل دينى با يكديگر مناظره (و جر و بحث) كنيم. امام در پاسخ او فرمود: «يا هذا انا بصير بدينى مكشوف على هداى فان كنت جاهلا بدينك فاذهب و اطلبه مالى و للممارات و ان الشيطان ليوسوس للرجل و يناجيه و يقول ناظر الناس فى الدين كى لا يظنوا بك العجز و الجهل ...؛ اى مرد! من نسبت به دينم آگاهم و هدايتم براى من روشن است تو اگر نسبت به دينت جاهل هستى برو و تحقيق كن مرا با مراء چكار و (بدان) شيطان پيوسته انسان را وسوسه مى كند و در گوش او مى گويد با مردم مناظره و جر و بحث در دين كن تا گمان نكنند تو جاهل و ناتوان هستى».[28]،[29]
با تأمل در سیرۀ نورانی از امام حسین علیه السلام می توان دریافت؛ تأکید آن حضرت در مذمت جدال و مراء و جر و بحث هاى پرخاشگرانه و ورود به مناظره بدون رعایت قواعد منطقی به خاطر آن است كه اولا نخستين اثر منفى اين كار و اخلاق سوء، پرده افكندن بر چهره حقايق است و بدترين حجاب را ميان انسان و درك حقايق ايجاد مى كند به گونه اى كه گاه حتى واضحترين بديهيات را درك نمی كند و به انكار امورى مى پردازد يا از مطالبى دفاع مى كند كه راستى مضحك است و اين نيست مگر به خاطر اينكه انسان وقتى گرم مرا و جدال مى شود همه چيز را غير از آنچه خودش مى گويد انكار مى كند.[30]
هم چنین کلام نورانی امام حسین علیه السلام «و ان الشيطان ليوسوس... شيطان پيوسته انسان را وسوسه مى كند...»،[31] نشان می دهد خودنمائى و اظهار فضل و رياكارى يكى ديگر از انگيزه هاى جدال و مراء و جر و بحثهاى پرخاشگرانه است كه بسيار متداول و معمول است به ويژه در مجلسى كه گروهى از عوام حضور داشته باشند و بخواهد فضيلت خويش را به آنان نشان دهد يا بخواهد در برابر ارباب فضل جايى براى خود بگشايد.[32]
اضافه بر همه اينها جدال و مراء ابهت و شخصيت انسان را در هم مى شكند و زبان جاهلان را به روى انسان باز مى كند اگر با افرادى نادان مجادله كند سبب هتك و توهين او مى شوند و اگر با دانشمندان ستيزه جوئى كند او را مغلوب و حقير مى سازند.[33]
خدمت گزاری در سیره حسین بن علی علیه السلام
زحمات ناشی از خدمت به مردم، در مقابل پاداش هاى پروردگار بسيار ناچيز است.[34] لذا خدمت به مردم با دست، زبان يا مال، از جمله بالاترین اعمال به شمار می آید که خبط و گناهان گذشته مارا جبران می کند.[35]
و اين دليل روشنى است بر اينكه حكومت هاى اسلامى بايد صد در صد مردمى باشند و منافع توده هاى رعيت را بعد از جلب رضاى الهى از هر چيز برتر بشمرند.[36]
تأمل در جمله «من جاد ساد؛ كسى كه جود و بخشش كند بزرگ و آقا مى شود»[37]، كه از حضرت حسين عليه السلام نقل شده، و تدريجا به صورت ضرب المثلى در آمده، گواه بر اين معناست.[38]
روش شناسی ترک گناه در کلام نورانی امام حسین علیه السلام
طبيعى است كه اگر انسان به گناه كردن (حتى كوچك) ادامه دهد به تدريج با آن انس مى گيرد؛ نخست يك حالت است بعدا يك عادت مى شود سپس مبدل به يك ملكه مى گردد و جزء بافت انسان مىشود و كارش به جايى مى رسد كه بازگشت براى او ممكن نيست.[39] لیکن باید دانست ترك گناه از جمله عوامل مؤثر در حضور قلب و خشوع و صفا و نورانيت عبادت است.[40] لذا با تلاش و كوشش در حسن عمل، ترك گناه امکان پذیر خواهد بود.[41]
اینگونه است که امام حسين عليه السلام در پاسخ كسى كه گفت: من مرد گناهكارى هستم و نمى توانم ترك معصيت كنم مرا موعظه اى كن.[42] فرمود:«افعل خمسة أشياء وأذنب ما شئت..پنج چيز را انجام بده سپس هرچه مى خواهى گناه كن. (نخست آنكه) روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه كن. (دوم) از ولايت خدا بيرون رو و هرچه مى خواهى گناه كن، (سوم) محلى را طلب كن كه خدا تو را در آنجا نبيند و هر گناهى مى خواهى انجام ده، (چهارم) هنگامى كه فرشته مرگ به سراغ تو مى آيد تا قبض روحت كند او را از خود دور كن سپس هر گناهى مى خواهى انجام ده. (پنجم) هنگامى كه مالك دوزخ تو را وارد آن مى كند مقاومت كن و داخل در آتش مشو و هر گناهى مى خواهى انجام ده».[43]،[44]
در اين حديث نورانی منطق روشنى به كار رفته است و آن اينكه انسان در پنج موقف گرفتار است كه هر يك از آنها براى ترك گناه كافى است: از يكسو دائما بر سر خوان نعمت خدا نشسته و از رزق او استفاده مى كند. آيا با اين حال وجدان انسان بيدار اجازه مى دهد گناهى كند؟.[45]
ديگر اينكه دائما تحت سرپرستى خداست و خدا فرشتگانى را براى حفظ او مأمور كرده است. آيا شرم آور نيست كه انسان تحت اين حفاظت به معصيت مولايش بپردازد؟[46]
سوم اينكه تمام عالم، محضر خداست آيا شرم آور نيست كه انسان در محضر او مرتكب گناه شود؟[47]
چهارم و پنجم اينكه انسان گنهكار چه بخواهد و چه نخواهد روزى به دست ملك الموت قبض روح مى شود و در عرصه محشر به حساب او مى رسند و او را مجازات خواهند كرد. آيا مى تواند در مقابل فرشته مرگ مقاومت كند و يا بر مالك دوزخ غلبه نمايد؟ حال كه خود را اسير چنگال آنها مى بيند چگونه به خود اجازه مى دهد آشكارا به مخالفت فرمان خدا برخيزد و آلوده انواع گناهان شود؟ فكر كردن در اين امور براى بازداشتن انسان از گناه، به يقين كافى است.[48]
سخن آخر
سعى كنيد در روزهاى تولد معصومين عليهم السلام شيرينى هر چند مختصرى به فرزندان بدهيد و يادآورى كنيد كه اين شيرينى به مناسبت تولد كدام يك از معصومين است تا عشق به آن معصوم با شيرينى مذكور تلفيق شود و در قلبش جاى گيرد. [49]
لذا شایسته است در روز سوم شعبان، سالروز ميلاد سرور و سالار آزادگان، با شيرينى وارد منزل شده و به تمام اهل خانه يادآور شویم كه ميلاد امام حسين عليه السلام است. اهتمام به این امور باعث خواهد شد امام حسين عليه السلام هرگز از ذهن و خاطره فرزندانمان پاك نشود.[50]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص666.
[2] مصباح المتهجد، صفحه 826.
[3] كليات مفاتيح نوين ؛ ص666.
[4] همان؛ ص678.
[5] همان.
[6] همان ؛ ص679.
[7] مصباح المتهجد، ص 826 و بحارالانوار، ج 98، ص 347.
[8] برای اطلاع بیشتر؛ ر. ک: كليات مفاتيح نوين ؛ ص678-680.
[9] كليات مفاتيح نوين ؛ ص679.
[10] همان.
[11] مصباح المتهجد، ص 827 و بحارالانوار، ج 98، ص 348.
[12] برای اطلاع بیشتر ر. ک: كليات مفاتيح نوين ؛679-680.
[13] مصباح المتهجد، ، ص 828.
[14] كليات مفاتيح نوين ؛ ص680.
[15] سوره بقره، آيه 263.
[16] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص137.
[17] همان.
[18] گفتار معصومين(ع) ؛ ج2 ؛ ص229.
[19] اخلاق در قرآن، ج 3، ص 154. به نقل از تحف العقول، ص 178.
[20] گفتار معصومين(ع) ؛ ج2 ؛ ص229.
[21] سوره بقره، آيه 264.
[22] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص325.
[23] تفسير نمونه ؛ ج20 ؛ ص21.
[24] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص287.
[25] تفسير نمونه ؛ ج9 ؛ ص83.
[26] همان ؛ ج19 ؛ ص427.
[27] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص282.
[28] بحارالانوار،ج2،ص35،ح32.
[29] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص283.
[30] همان ؛ ص285.
[31] بحارالانوار،ج2،ص35،ح32.
[32] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص286.
[33] همان.
[34] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج11 ؛ ص212.
[35] استفتاءات جديد ؛ ج3 ؛ ص623.
[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج11 ؛ ص212
[37] كشف الغمه، ج 2، ص 242.
[38] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج5 ؛ ص580.
[39] گفتار معصومين(ع) ؛ ج1 ؛ ص173.
[40] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص180.
[41] پيدايش مذاهب ؛ ص151.
[42] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج14 ؛ ص658.
[43] بحارالانوار، ج 75، ص 126، ح 7.
[44] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج14 ؛ ص658.
[45] همان؛ص659.
[46] همان.
[47] همان.
[48] همان.
[49] والاترين بندگان ؛ ص236.
[50] همان.