آثار و اسرار بعثت نبوی از منظر معظم له

آثار و اسرار بعثت نبوی از منظر معظم له


اهمیت و ضرورت بعثت پیامبران / نیاز به تعلیم / نياز به رهبرى در زمينه ‏هاى اجتماعى و اخلاقى / نياز به وجود پيامبران از نظر طرح قوانين / بعثت نبوی، حادثه ای عظیم در سرنوشت هدایت بشری / هدایت گرایی در بعثت پیامبر بزرگ  اسلام از دیدگاه قرآن کریم / بعثت نبوی و هدایت بشری در کلام امام علی(علیه السلام) / بعثت ، برانگیختن رسول حق و شکستن بت های باطل / اجرای عدالت و نفی تبعیض نژادی در بعثت نبوی.‌  ‌

خداوند براى هدايت نوع بشر و رساندن انسان‏ ها به كمال مطلوب و سعادت جاويدان، پيامبران و رسولانى فرستاده است،[1] پيامبرانی از جنس خود ما (نه فرشته يا موجود ديگرى)،[2] تا تربيت كننده و تربيت شونده داراى خلقت مشابه و شرايط مساوى در زندگى باشند.[3]

زیرا فرشته‏ تنها مى‏ تواند به‏ انسان‏ تذكراتى بدهد و مسائلى را كه نمى‏داند براى عقل او روشن سازد، اما هرگز نمى‏ تواند در قلمرو غرايز و اميال او نفوذ كند، زيرا او از كنترل و رهبرى آنها به كلى عاجز است.[4]

چه اين‏كه اگر انبیاء الهی را نمى‏ فرستاد هدف آفرينش بشر حاصل نمى ‏شد، و انسان ‏ها در گرداب گمراهى غوطه ‏ور مى‏ شدند و نقض غرض لازم مى‏ آمد: «رسلا مبشرين و منذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل و كان الله عزيزا حكيما؛ پيامبرانى (را فرستاد) كه بشارت دهنده و بيم ‏دهنده بودند، تا حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند (و راه سعادت را به همه نشان دهند و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و حكيم است».[5]،[6]

بدین ترتیب از ميان آنها پنج نفر «اولواالعزم» يعنى «صاحب شريعت و كتاب آسمانى و آيين جديد» بودند كه نخستين آنها «نوح» عليه السلام سپس «ابراهيم» و «موسى» و «عيسى» عليهم السلام و آخرين آنها «حضرت محمد» صلى الله عليه و آله است.[7]

اهمیت و ضرورت بعثت پیامبران

بدیهی است دلائل لزوم‏ بعثت‏ پيامبران از سوى خدا باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد که می توان آن را به سه دلیل منحصر ساخت:[8]

نیاز به تعلیم

بی شک براى رسيدن به هدف آفرينش‏ (پرورش و تكامل وجود انسان در جهات مختلف)، نیاز به تعليمات جامع و صحيح كه خالى از هر گونه اشتباه و متكى به واقعيات زندگى است ضروری است، تحقق این مهم جز از طريق‏ وحى و تعليم پيامبران الهى‏ كه مستقيماً با مبدأ جهان آفرينش ارتباط دارند ممكن نيست. آرى تنها در سايه تعليمات پيامبران خداست كه مى‏توانيم از يك طرف نقايص معلومات خود را بر طرف سازيم و از طرف ديگر، اشتباهات خود را اصلاح نماييم، و به معلومات صحيح خود با تأييد آنها اطمينان خاطر پيدا كنيم.[9]

نياز به رهبرى در زمينه ‏هاى اجتماعى و اخلاقى‏[10]

ما براى تربيت اخلاقى نياز به مربى داريم، نياز به «الگو» و «اسوه» كه طبق اصل «محاكات» از گفتار و رفتار او سرمشق بگيريم.[11]

در این بین تربيت، بيشتر جنبه عملى دارد، تا جنبه علمى. بايد مربى به اعماق دل و جان کسانی که تحت تربيت او هستند  نفوذ کند و به تعديل و پرورش غرايز آنها بپردازد.[12]

بنابراين مربى علاوه بر كامل بودن، باید مورد اطمينان و علاقه نيز باشد تا افرادى كه مى‏ خواهند در سايه او تربيت شوند بر اساس اصل‏ محاكات‏ به سرعت تحت تأثير او قرار گيرند و اين ممكن نيست مگر اينكه از ناحيه يك مبدأ مطمئن و غير قابل ترديدى، كامل بودن‏ آن مربى از تمام جهات، تضمين شده باشد.[13]

حال آيا چنين كسى جز پيامبر معصوم‏ كه از طرف آفريدگار جهان به عنوان مربى و راهنما تعيين شده و علاوه بر علم سرشار، از هر گونه گناه و انحراف و خطا مصونيت دارد مى‏ تواند باشد؟[14]

نياز به وجود پيامبران از نظر طرح قوانين[15]

هم چنین شکل گیری‏ اجتماع‏ ، وظایف افراد جامعه نسبت به  يكديگر و ضرورت قانون‏ را آشکار می سازد لذا مرجعى لازم است كه حدود، وظايف و حقوق افراد را مشخص كند. مرجعى باشد كه در موارد برخورد قهرى منافع، تكليف افراد را روشن كند. همچنين براى تعيين تكليف تصادم‏ هاى اشتباهى و حفظ و نگهدارى طبقات ناتوان و ضعيف‏ چاره اندیشی نماید.[16]

از این رو شناخت کامل انسان، شکوفا سازی همۀ ظرفیت های انسان، پیش بینی حوادث و عکس العمل های لازم، اجتناب از منفعت طلبی شخصی و قومی، آگاهی از همۀ پیشرفت ها و سقوط های انسانی ، بهره گیری از حدأکثر مصونیت از خطا ، عدم مرعوبیت در برابر چالش ها و در عین حال بهره گیری از اوج مهربانی و دلسوزی از جمله ویژگی های اصلی شخص قانونگذار است؛ با این تفاسیر غير از خدا و كسى كه وحى الهى را دريافت مى‏دارد نمى ‏تواند قانون‏گذار خوب و جامعى باشد.[17]

بدین ترتیب خدايى كه بشر را براى پيمودن راه تكامل آفريده، بايد كسانى را مأمور هدايت او كند تا قوانين آسمانى و جامع الاطراف الهى را در اختيار انسان‏ ها بگذارند؛ و مسلما هنگامى كه مردم بدانند قانون، قانون خداست با اعتماد و اطمينان بيشتر به آن عمل مى‏ كنند ؛ به تعبير ديگر اين آگاهى ضامن اجراى ارزنده ‏اى براى قوانين خواهد بود.[18]

بعثت نبوی، حادثه ای عظیم در سرنوشت هدایت بشری

هدف از بعثت‏ انبياء و ارسال رسل، هدايت‏ جامعه بشرى است،[19] بدین نحوكه مردم را بشارت و انذار دهند و حق در اعتقاد و عمل را روشن سازند و از اين طريق آنها را هدايت‏ كنند.[20]

لذا غایت بعثت‏ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نیز هدايت‏ عموم انسان ها (در هر مكان و هر زمان تا پايان جهان) بوده است‏.[21]

اين هدايت نیز در دو بعد انجام مى‏ شود: اول‏ هدايت به معنى ارائه طريق (نشان دادن راه) يعنى: همان چيزى كه وظيفه هر پيامبرى از پيامبران خدا است، دوم ايصال به مطلوب (رساندن به مقصود) است‏.[22]

هدایت گرایی در بعثت پیامبر بزرگ  اسلام از دیدگاه قرآن کریم

خداوند در قرآن کریم به مقايسه ‏اى در ميان بعثت‏ پيامبر صلى الله عليه و آله و مخالفت زورمندان عرب، و قيام موسى بن عمران در مقابل فرعونيان پرداخته، مى‏ فرمايد: «ما پيامبرى به سوى شما فرستاديم كه گواه بر شماست، همان گونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم» (انا ارسلنا اليكم رسولا شاهدا عليكم كما ارسلنا الى فرعون رسولا).[23]،[24]

هدف او، هدايت شما و نظارت بر اعمال شماست، همان گونه كه هدف موسى بن عمران، هدايت فرعون و فرعونيان و نظارت بر اعمال آنها بود.[25]

بعثت نبوی و هدایت بشری در کلام امام علی(علیه السلام)

در تبیین این مسأله باید به گفتارى از اميرمؤمنان على عليه السلام كه عصر اسلام و جاهليت هر دو را درك كرده تأمل نمود؛ آن حضرت در ترسيم عصر جاهليت و آثار بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در هدایت جوامع بشری فرمود: «خداوند او را در زمانى فرستاد كه مدت‏ ها از بعثت‏ پيامبران پيشين گذشته بود و امت ‏ها در خواب عميقى فرو رفته بودند، فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود و اعمال خلاف ميان مردم منتشر شده بود، آتش جنگ زبانه مى‏ كشيد و دنيا بى فروغ و پر از مكر و فريب گشته بود، اين در حالى بود كه برگ‏ هاى درخت زندگى به زردى گراييده و به ثمره زندگى اميدى نبود آب حيات زندگى انسانى به زمين فرو رفته و آثار هدايت فرسوده شده، پرچم ‏هاى هلاكت و بدبختى آشكار گرديده و دنيا با قيافه زشت و كريه به اهلش مى‏ نگريست، و با چهره عبوس با طالبانش روبرو بود، ميوه درختش فتنه، و طعامش مردار بود، در درون وحشت و اضطراب و در برون شمشير حكومت مى‏ كرد»[26]،[27]

در فرازی  ديگر از همان حضرت مى‏ خوانيم: «خداوند محمد صلى الله عليه و آله را مبعوث ساخت تا جهانيان را بيم دهد و امين آيات او باشد در حالى كه شما ملت عرب بدترين آيين ‏ها را داشتيد و در بدترين سرزمين ‏ها زندگى مى‏ كرديد در ميان سنگ‏ هاى خشن و مارهايى كر و فاقد شنوايى (كه خطرناكترين مارها هستند) آب‏هاى آلوده مى‏ نوشيديد و غذاهاى ناگوار مى ‏خورديد، خون يكديگر را مى ‏ريختيد و پيوند خويشاوندى را قطع مى ‏كرديد- فرزندان را به دست خود كشته يا زير خاك پنهان مى‏ نموديد- بت‏ها در ميان شما برپا بود، و گناهان تمام وجود شما را گرفته بود»[28]،[29]

بعثت ، برانگیختن رسول حق و شکستن بت های باطل

بی شک ‏ پيروزى حق‏ بر باطل و روشن ساختن راه سعادت از جمله اهداف و انگیزه های بعثت است.[30] لذا اسباب سعادت بشر با بعثت‏ پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و آيين پاكى كه او آورده فراهم می شود. تنها چيزى كه باقى مى‏ ماند پيمودن راه از سوى ماست كه آن هم با توكل بر ذات پاك او و استرشاد و تقاضاى راهنمايى از حق‏، ميسر مى‏ شود،[31]

اين همان چيزى است كه از مهمترين اهداف بعثت‏ انبيا، طبق گواهى قرآن مجيد مى‏ باشد آن جا كه مى ‏فرمايد: « «لقد أرسلنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»؛ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب آسمانى و ميزان (شناسايى حق‏ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند».[32]،[33]

از این جهت بعثت‏ پيامبر هم نعمت بزرگى از سوى خداوند بود و هم نمونه بارزى از رحمت واسعه حق‏، چرا كه صدها میلیون نفر از مردم جهان، در پرتو تعليماتش راه حق را پيدا كردند و به آن پيوستند.[34] اینگونه است که قرآن کریم خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله مى‏گويد: «قل إنى على بينة من ربي وكذبتم به ما عندى ما تستعجلون به إن الحكم إلا لله يقص الحق‏ وهو خير الفاصلين»؛ بگو من دليل روشنى از پروردگارم دارم ولى شما آن را تكذيب كرده ‏ايد. آنچه شما (از عذاب الهى) درباره آن شتاب مى‏ كنيد در اختيار من نيست حكم و فرمان تنها از آن خداست حق رااز باطل‏ جدا مى ‏كند و او بهترين جداكننده (حق از باطل) است».[35]،[36]

لذا خداوند در قرآن کریم[37] به پيغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به نوعی دلداری می دهد كه تصور نكنند در  مبارزه گسترده حق‏ و باطل‏ تنها هستند.[38]

هم چنین امير مؤمنان على عليه السلام  ،  بعثت‏ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و آثار دعوت آن حضرت را در اظهار حق و از بين بردن باطل يادآور مى‏ شود و در مقام نتيجه‏ گيرى، اسلام را تنها آيينى مى‏داند كه عدم پذيرش آن، موجب بدبختى دنيا و آخرت است.[39]

اجرای عدالت و نفی تبعیض نژادی در بعثت نبوی

مسأله عدالت‏ اجتماعى از جمله مولفه های مهم در بعثت انبیاء الهی است[40]؛ البته همۀ اينها مقدمه ‏اى براى پيمودن راه، و كمالات معنوى، و قرب الى الله است.[41]

لذا قرآن اصل عدالت‏ را به عنوان «هدف نهائى بعثت‏ پيامبران» پذيرفته و مى‏ گويد:« لقد أرسلنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط؛[42] پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم، و به همراه آنها كتاب آسمانى و قانون نازل گردانيديم تا مردم (جهان) عدالت را برپا دارند».[43] بدين ترتيب نقش اساسى پيامبران از نظر اجتماعى همان اقامه اصول عدل و داد مى ‏باشد.[44]

اینگونه است که  حضرت رسول صلى الله عليه و آله در مورد ملاك برترى انسان در ابتداى بعثت‏ فرمود: «لا فضل لعربى على عجمى ولا لعجمى على عربى، ولا لاحمر على اسود ولا لاسود على احمر الا بالتقوى‏؛ هيچ تفاوتى بين عرب و عجم و سياه و سفيد و سرخ وجود ندارد مگر به تقوا».[45]،[46]

اين همان چيزى است كه بشر امروزه به عنوان جامعه جهانى و تساوى همه قوميت ‏ها به دنبال آن است، و نتوانسته به آن عمل كند. در حالى كه اسلام اين مشكل را 1400 سال قبل حل كرده، و با صداى بلند گفته است: «يا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر وأنثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أكرمكم عند الله أتقاكم إن الله عليم خبير»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك برترى نيست) گرامى‏ ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست، به يقين خداوند دانا و آگاه است».[47]،[48]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت در آستانه انتخابات لازم است همه گروه ها به تبعیت از سفارش­ هاى پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اهتمام ورزند تا حضور مردم يكپارچه، خالى از تنش و توأم با نظم باشد كه در اين صورت هم اسلام و هم نظام و هم كشور و هم ملّت قوى مى شوند زیرا  فضاى انتخابات بايد سالم و توأم با محبّت باشد.

اميدواریم با درايت و هوش و ايمان كه در ملّت سراغ داريم وصایا و آموزه های نورانی پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را به گوش سپرده و حضور باشکوه و البته فضاى آرامى براى انتخابات داشته باشيم.[49]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] اعتقاد ما ؛ ص29.

[2] رهبران بزرگ ؛ ص24.

[3] همان ؛ ص25.

[4] همان.

[5] سوره نساء، آيه 165.

[6] اعتقاد ما ؛ ص29.

[7] همان.

[8] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص156.

[9] رهبران بزرگ ؛ ص20.

[10] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص158.

[11] همان.

[12] رهبران بزرگ ؛ ص24.

[13] همان.

[14] همان.

[15] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص161.

[16] رهبران بزرگ ؛ ص32.

[17] همان.

[18] همان.

[19] پيام قرآن ؛ ج‏9 ؛ ص31.

[20] تفسير نمونه ؛ ج‏2 ؛ ص99.

[21] پيام قرآن ؛ ج‏7 ؛ ص28.

[22] همان ؛ ج‏9 ؛ ص31.

[23] سورۀ مزمل؛ آیۀ15.

[24] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص317.

[25] همان.

[26] نهج البلاغه، خطبه 89.

[27] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن ‏وترجمه(ج‏1) ؛ ص213.

[28]  نهج البلاغه، خطبه 26.

[29] پيام قرآن ؛ ج‏8 ؛ ص374.

[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏7 ؛ ص152.

[31] همان ؛ ج‏6 ؛ ص270.

[32] سورۀ  حديد، آيه 25.

[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏5 ؛ ص504.

[34] همان ؛ ج‏4 ؛ ص483.

[35] همان ؛ ج‏13 ؛ ص538.

[36] سوره «انعام»؛ آيه 57.

[37] «قل هو الرحمن آمنا به و عليه توكلنا فستعلمون من هو في ضلال مبين‏؛ بگو اوست‏ خداى بخشايشگر به او ايمان آورديم و بر او توكل كرديم و به زودى خواهيد دانست چه كسى است كه خود در گمراهى آشكارى است»؛(سورۀ ملک؛ آیۀ69).

[38] تفسير نمونه ؛ ج‏24 ؛ ص357.

[39] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص263.

[40] پيام قرآن ؛ ج‏2 ؛ ص27.

[41] همان ؛ ج‏7 ؛ ص48.

[42] سورۀحديد؛ آیۀ 25.

[43] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون ؛ ص265.

[44] همان.

[45]  ميزان الحكمه، ج 11، ص 4817، باب 4163، ح 22398.

[46] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص107.

[47]. سوره حجرات، آيه 13.

[48] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص107.

[49]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1386/12/01.

برچسب ها :
captcha