خداوند براى هدايت نوع بشر و رساندن انسان ها به كمال مطلوب و سعادت جاويدان، پيامبران و رسولانى فرستاده است،[1] پيامبرانی از جنس خود ما (نه فرشته يا موجود ديگرى)،[2] تا تربيت كننده و تربيت شونده داراى خلقت مشابه و شرايط مساوى در زندگى باشند.[3]
زیرا فرشته تنها مى تواند به انسان تذكراتى بدهد و مسائلى را كه نمىداند براى عقل او روشن سازد، اما هرگز نمى تواند در قلمرو غرايز و اميال او نفوذ كند، زيرا او از كنترل و رهبرى آنها به كلى عاجز است.[4]
چه اينكه اگر انبیاء الهی را نمى فرستاد هدف آفرينش بشر حاصل نمى شد، و انسان ها در گرداب گمراهى غوطه ور مى شدند و نقض غرض لازم مى آمد: «رسلا مبشرين و منذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل و كان الله عزيزا حكيما؛ پيامبرانى (را فرستاد) كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند (و راه سعادت را به همه نشان دهند و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و حكيم است».[5]،[6]
بدین ترتیب از ميان آنها پنج نفر «اولواالعزم» يعنى «صاحب شريعت و كتاب آسمانى و آيين جديد» بودند كه نخستين آنها «نوح» عليه السلام سپس «ابراهيم» و «موسى» و «عيسى» عليهم السلام و آخرين آنها «حضرت محمد» صلى الله عليه و آله است.[7]
اهمیت و ضرورت بعثت پیامبران
بدیهی است دلائل لزوم بعثت پيامبران از سوى خدا باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد که می توان آن را به سه دلیل منحصر ساخت:[8]
نیاز به تعلیم
بی شک براى رسيدن به هدف آفرينش (پرورش و تكامل وجود انسان در جهات مختلف)، نیاز به تعليمات جامع و صحيح كه خالى از هر گونه اشتباه و متكى به واقعيات زندگى است ضروری است، تحقق این مهم جز از طريق وحى و تعليم پيامبران الهى كه مستقيماً با مبدأ جهان آفرينش ارتباط دارند ممكن نيست. آرى تنها در سايه تعليمات پيامبران خداست كه مىتوانيم از يك طرف نقايص معلومات خود را بر طرف سازيم و از طرف ديگر، اشتباهات خود را اصلاح نماييم، و به معلومات صحيح خود با تأييد آنها اطمينان خاطر پيدا كنيم.[9]
نياز به رهبرى در زمينه هاى اجتماعى و اخلاقى[10]
ما براى تربيت اخلاقى نياز به مربى داريم، نياز به «الگو» و «اسوه» كه طبق اصل «محاكات» از گفتار و رفتار او سرمشق بگيريم.[11]
در این بین تربيت، بيشتر جنبه عملى دارد، تا جنبه علمى. بايد مربى به اعماق دل و جان کسانی که تحت تربيت او هستند نفوذ کند و به تعديل و پرورش غرايز آنها بپردازد.[12]
بنابراين مربى علاوه بر كامل بودن، باید مورد اطمينان و علاقه نيز باشد تا افرادى كه مى خواهند در سايه او تربيت شوند بر اساس اصل محاكات به سرعت تحت تأثير او قرار گيرند و اين ممكن نيست مگر اينكه از ناحيه يك مبدأ مطمئن و غير قابل ترديدى، كامل بودن آن مربى از تمام جهات، تضمين شده باشد.[13]
حال آيا چنين كسى جز پيامبر معصوم كه از طرف آفريدگار جهان به عنوان مربى و راهنما تعيين شده و علاوه بر علم سرشار، از هر گونه گناه و انحراف و خطا مصونيت دارد مى تواند باشد؟[14]
نياز به وجود پيامبران از نظر طرح قوانين[15]
هم چنین شکل گیری اجتماع ، وظایف افراد جامعه نسبت به يكديگر و ضرورت قانون را آشکار می سازد لذا مرجعى لازم است كه حدود، وظايف و حقوق افراد را مشخص كند. مرجعى باشد كه در موارد برخورد قهرى منافع، تكليف افراد را روشن كند. همچنين براى تعيين تكليف تصادم هاى اشتباهى و حفظ و نگهدارى طبقات ناتوان و ضعيف چاره اندیشی نماید.[16]
از این رو شناخت کامل انسان، شکوفا سازی همۀ ظرفیت های انسان، پیش بینی حوادث و عکس العمل های لازم، اجتناب از منفعت طلبی شخصی و قومی، آگاهی از همۀ پیشرفت ها و سقوط های انسانی ، بهره گیری از حدأکثر مصونیت از خطا ، عدم مرعوبیت در برابر چالش ها و در عین حال بهره گیری از اوج مهربانی و دلسوزی از جمله ویژگی های اصلی شخص قانونگذار است؛ با این تفاسیر غير از خدا و كسى كه وحى الهى را دريافت مىدارد نمى تواند قانونگذار خوب و جامعى باشد.[17]
بدین ترتیب خدايى كه بشر را براى پيمودن راه تكامل آفريده، بايد كسانى را مأمور هدايت او كند تا قوانين آسمانى و جامع الاطراف الهى را در اختيار انسان ها بگذارند؛ و مسلما هنگامى كه مردم بدانند قانون، قانون خداست با اعتماد و اطمينان بيشتر به آن عمل مى كنند ؛ به تعبير ديگر اين آگاهى ضامن اجراى ارزنده اى براى قوانين خواهد بود.[18]
بعثت نبوی، حادثه ای عظیم در سرنوشت هدایت بشری
هدف از بعثت انبياء و ارسال رسل، هدايت جامعه بشرى است،[19] بدین نحوكه مردم را بشارت و انذار دهند و حق در اعتقاد و عمل را روشن سازند و از اين طريق آنها را هدايت كنند.[20]
لذا غایت بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نیز هدايت عموم انسان ها (در هر مكان و هر زمان تا پايان جهان) بوده است.[21]
اين هدايت نیز در دو بعد انجام مى شود: اول هدايت به معنى ارائه طريق (نشان دادن راه) يعنى: همان چيزى كه وظيفه هر پيامبرى از پيامبران خدا است، دوم ايصال به مطلوب (رساندن به مقصود) است.[22]
هدایت گرایی در بعثت پیامبر بزرگ اسلام از دیدگاه قرآن کریم
خداوند در قرآن کریم به مقايسه اى در ميان بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و مخالفت زورمندان عرب، و قيام موسى بن عمران در مقابل فرعونيان پرداخته، مى فرمايد: «ما پيامبرى به سوى شما فرستاديم كه گواه بر شماست، همان گونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم» (انا ارسلنا اليكم رسولا شاهدا عليكم كما ارسلنا الى فرعون رسولا).[23]،[24]
هدف او، هدايت شما و نظارت بر اعمال شماست، همان گونه كه هدف موسى بن عمران، هدايت فرعون و فرعونيان و نظارت بر اعمال آنها بود.[25]
بعثت نبوی و هدایت بشری در کلام امام علی(علیه السلام)
در تبیین این مسأله باید به گفتارى از اميرمؤمنان على عليه السلام كه عصر اسلام و جاهليت هر دو را درك كرده تأمل نمود؛ آن حضرت در ترسيم عصر جاهليت و آثار بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در هدایت جوامع بشری فرمود: «خداوند او را در زمانى فرستاد كه مدت ها از بعثت پيامبران پيشين گذشته بود و امت ها در خواب عميقى فرو رفته بودند، فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود و اعمال خلاف ميان مردم منتشر شده بود، آتش جنگ زبانه مى كشيد و دنيا بى فروغ و پر از مكر و فريب گشته بود، اين در حالى بود كه برگ هاى درخت زندگى به زردى گراييده و به ثمره زندگى اميدى نبود آب حيات زندگى انسانى به زمين فرو رفته و آثار هدايت فرسوده شده، پرچم هاى هلاكت و بدبختى آشكار گرديده و دنيا با قيافه زشت و كريه به اهلش مى نگريست، و با چهره عبوس با طالبانش روبرو بود، ميوه درختش فتنه، و طعامش مردار بود، در درون وحشت و اضطراب و در برون شمشير حكومت مى كرد»[26]،[27]
در فرازی ديگر از همان حضرت مى خوانيم: «خداوند محمد صلى الله عليه و آله را مبعوث ساخت تا جهانيان را بيم دهد و امين آيات او باشد در حالى كه شما ملت عرب بدترين آيين ها را داشتيد و در بدترين سرزمين ها زندگى مى كرديد در ميان سنگ هاى خشن و مارهايى كر و فاقد شنوايى (كه خطرناكترين مارها هستند) آبهاى آلوده مى نوشيديد و غذاهاى ناگوار مى خورديد، خون يكديگر را مى ريختيد و پيوند خويشاوندى را قطع مى كرديد- فرزندان را به دست خود كشته يا زير خاك پنهان مى نموديد- بتها در ميان شما برپا بود، و گناهان تمام وجود شما را گرفته بود»[28]،[29]
بعثت ، برانگیختن رسول حق و شکستن بت های باطل
بی شک پيروزى حق بر باطل و روشن ساختن راه سعادت از جمله اهداف و انگیزه های بعثت است.[30] لذا اسباب سعادت بشر با بعثت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و آيين پاكى كه او آورده فراهم می شود. تنها چيزى كه باقى مى ماند پيمودن راه از سوى ماست كه آن هم با توكل بر ذات پاك او و استرشاد و تقاضاى راهنمايى از حق، ميسر مى شود،[31]
اين همان چيزى است كه از مهمترين اهداف بعثت انبيا، طبق گواهى قرآن مجيد مى باشد آن جا كه مى فرمايد: « «لقد أرسلنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»؛ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب آسمانى و ميزان (شناسايى حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند».[32]،[33]
از این جهت بعثت پيامبر هم نعمت بزرگى از سوى خداوند بود و هم نمونه بارزى از رحمت واسعه حق، چرا كه صدها میلیون نفر از مردم جهان، در پرتو تعليماتش راه حق را پيدا كردند و به آن پيوستند.[34] اینگونه است که قرآن کریم خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله مىگويد: «قل إنى على بينة من ربي وكذبتم به ما عندى ما تستعجلون به إن الحكم إلا لله يقص الحق وهو خير الفاصلين»؛ بگو من دليل روشنى از پروردگارم دارم ولى شما آن را تكذيب كرده ايد. آنچه شما (از عذاب الهى) درباره آن شتاب مى كنيد در اختيار من نيست حكم و فرمان تنها از آن خداست حق رااز باطل جدا مى كند و او بهترين جداكننده (حق از باطل) است».[35]،[36]
لذا خداوند در قرآن کریم[37] به پيغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به نوعی دلداری می دهد كه تصور نكنند در مبارزه گسترده حق و باطل تنها هستند.[38]
هم چنین امير مؤمنان على عليه السلام ، بعثت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و آثار دعوت آن حضرت را در اظهار حق و از بين بردن باطل يادآور مى شود و در مقام نتيجه گيرى، اسلام را تنها آيينى مىداند كه عدم پذيرش آن، موجب بدبختى دنيا و آخرت است.[39]
اجرای عدالت و نفی تبعیض نژادی در بعثت نبوی
مسأله عدالت اجتماعى از جمله مولفه های مهم در بعثت انبیاء الهی است[40]؛ البته همۀ اينها مقدمه اى براى پيمودن راه، و كمالات معنوى، و قرب الى الله است.[41]
لذا قرآن اصل عدالت را به عنوان «هدف نهائى بعثت پيامبران» پذيرفته و مى گويد:« لقد أرسلنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط؛[42] پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم، و به همراه آنها كتاب آسمانى و قانون نازل گردانيديم تا مردم (جهان) عدالت را برپا دارند».[43] بدين ترتيب نقش اساسى پيامبران از نظر اجتماعى همان اقامه اصول عدل و داد مى باشد.[44]
اینگونه است که حضرت رسول صلى الله عليه و آله در مورد ملاك برترى انسان در ابتداى بعثت فرمود: «لا فضل لعربى على عجمى ولا لعجمى على عربى، ولا لاحمر على اسود ولا لاسود على احمر الا بالتقوى؛ هيچ تفاوتى بين عرب و عجم و سياه و سفيد و سرخ وجود ندارد مگر به تقوا».[45]،[46]
اين همان چيزى است كه بشر امروزه به عنوان جامعه جهانى و تساوى همه قوميت ها به دنبال آن است، و نتوانسته به آن عمل كند. در حالى كه اسلام اين مشكل را 1400 سال قبل حل كرده، و با صداى بلند گفته است: «يا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر وأنثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أكرمكم عند الله أتقاكم إن الله عليم خبير»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك برترى نيست) گرامى ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست، به يقين خداوند دانا و آگاه است».[47]،[48]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت در آستانه انتخابات لازم است همه گروه ها به تبعیت از سفارش هاى پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اهتمام ورزند تا حضور مردم يكپارچه، خالى از تنش و توأم با نظم باشد كه در اين صورت هم اسلام و هم نظام و هم كشور و هم ملّت قوى مى شوند زیرا فضاى انتخابات بايد سالم و توأم با محبّت باشد.
اميدواریم با درايت و هوش و ايمان كه در ملّت سراغ داريم وصایا و آموزه های نورانی پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را به گوش سپرده و حضور باشکوه و البته فضاى آرامى براى انتخابات داشته باشيم.[49]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] اعتقاد ما ؛ ص29.
[2] رهبران بزرگ ؛ ص24.
[3] همان ؛ ص25.
[4] همان.
[5] سوره نساء، آيه 165.
[6] اعتقاد ما ؛ ص29.
[7] همان.
[8] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص156.
[9] رهبران بزرگ ؛ ص20.
[10] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص158.
[11] همان.
[12] رهبران بزرگ ؛ ص24.
[13] همان.
[14] همان.
[15] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص161.
[16] رهبران بزرگ ؛ ص32.
[17] همان.
[18] همان.
[19] پيام قرآن ؛ ج9 ؛ ص31.
[20] تفسير نمونه ؛ ج2 ؛ ص99.
[21] پيام قرآن ؛ ج7 ؛ ص28.
[22] همان ؛ ج9 ؛ ص31.
[23] سورۀ مزمل؛ آیۀ15.
[24] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج5 ؛ ص317.
[25] همان.
[26] نهج البلاغه، خطبه 89.
[27] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن وترجمه(ج1) ؛ ص213.
[28] نهج البلاغه، خطبه 26.
[29] پيام قرآن ؛ ج8 ؛ ص374.
[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج7 ؛ ص152.
[31] همان ؛ ج6 ؛ ص270.
[32] سورۀ حديد، آيه 25.
[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج5 ؛ ص504.
[34] همان ؛ ج4 ؛ ص483.
[35] همان ؛ ج13 ؛ ص538.
[36] سوره «انعام»؛ آيه 57.
[37] «قل هو الرحمن آمنا به و عليه توكلنا فستعلمون من هو في ضلال مبين؛ بگو اوست خداى بخشايشگر به او ايمان آورديم و بر او توكل كرديم و به زودى خواهيد دانست چه كسى است كه خود در گمراهى آشكارى است»؛(سورۀ ملک؛ آیۀ69).
[38] تفسير نمونه ؛ ج24 ؛ ص357.
[39] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج6 ؛ ص263.
[40] پيام قرآن ؛ ج2 ؛ ص27.
[41] همان ؛ ج7 ؛ ص48.
[42] سورۀحديد؛ آیۀ 25.
[43] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون ؛ ص265.
[44] همان.
[45] ميزان الحكمه، ج 11، ص 4817، باب 4163، ح 22398.
[46] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص107.
[47]. سوره حجرات، آيه 13.
[48] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص107.
[49] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1386/12/01.