علماى اخلاق اسلامى كه فن آنها بررسى فضايل ورذايل اخلاقى در كتاب وسنت است بى آن كه روش معين ومراحل مختلفى را براى سيروسلوك تعيين كنند به بررسى فضايل اخلاقى وطرق تحصيل آن ورذايل وراه هاى مبارزه با آن پرداختهاند كه اگر مجموعه آن در وجود انسانى حاصل شود انسان كاملى خواهد بود كه عملاً مسير سير و سلوك الى الله را كامل كرده است[1].
لیکن سيره اصحاب ائمه وعلماى بزرگ شيعه در طى قرون واعصار بر اين نبوده كه افراد را به انتخاب استادى براى پيمودن مسير سيروسلوك الىالله توصيه كنند بلكه همه را موظف مىساختند كه از برنامههاى قرآنى وكلمات ائمه و به ويژه مفاهيم اخلاقی و عرفانى صحيفه سجاديه بهره گيرند واين راه را با توكل بر خداوند متعال بپيمايند.[2] به ویژه دعايى كه فضايل اخلاقى و مكارم الاخلاق را بهطور گسترده بيان مىكند وبه زبان دعا وخطاب به خداوند همه آنها را از درگاه او مىطلبد مانند دعاى بيستم.[3]
به اين ترتيب صحيفه سجاديه يگانه ميراث فرهنگى الهى، يك منبع بزرگ مكتبى ويك مشعل هدايت ربانى ويك مدرسه اخلاق وتربيت اسلامى است كه با گذشت روزگاران پايدار مىماند وانسانيت، پيوسته به اين ميراث محمدى وعلوى نيازمند است.[4]،[5]
تهذیب نفس و راهکارهای تحقق آن
در آموزه های قرآنی روى اين مساله تكيه شده است كه فلاح و رستگارى در تزكيه نفس است، و محروميت و شكست و بدبختى در ترك تزكيه است.[6] «قد أفلح من زكاها»[7].
بی شک تهذيب نفوس نه فقط بهتر زيستن از نظر مادى را شامل می شود بلکه به عنوان سیرو سلوک اخلاقی مورد توجه است که هدف نهايى آن رسيدن به معرفةالله وقرب جوار اوست[8] ، لذا دليل نخستين شرط براى رهروان راه حق، تهذيب نفس و تقوا است، كه بدون آن انسان در ظلمات وهم، گرفتار و در بيراهه ها سرگردان مىشود.[9]
كسانى كه مى خواهند به تهذيب نفس راه يابند بايد از در عبوديت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالكان راه خدا، و پويندگان طريق خودسازى و تقوا، بايد از نيايش و عبادت يارى طلبند و ناخالصي هاى وجود خود را در كوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بين ببرند، و مس وجود خود را با كيمياى عبادت زر كنند.[10]
پس هر چه تهذيب نفس بيشتر شود، شناخت عظمت الهى و معرفت صفات جلا و جمالش بيشتر شود، شناخت عظمت الهى و معرفت صفات جلال و جمالش بيشتر. [11]
اینگونه است که امام سجاد علیه السلام در بخش نوزدهم از دعای مکارم الاخلاق در موضوع تهذیب نفس و اخلاق عرضه می دارد « اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا ، وَ أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا ، فَإِنَّ نَفْسِی هَالِکَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا؛خداوندا صفات ناپسند را از من بگیر و صفات نیکم را برای من بگذار و تقویت کن؛ چرا که اگر تو از من حمایت نکنی من راه به جایی نمی برم».[12]
خودشناسی مهمترین ضرورت برای تهذیب نفس
گفتنی است يكى از راه هاى اصلاح و تهذيب نفس، خودشناسى است وقتى انسان خود را نشناسد و از كاستى ها و عيب هاى خود باخبر نشود، به دنبال اصلاح خود نخواهد رفت.[13] لذا خودشناسى پايه مهم تهذيب نفس و تكامل در جنبه هاى اخلاقى و مسائل ديگر است، زیرا جاهل بودن به قدر خويش، سبب بيگانگى از همه چيز و دورى از خدا مى گردد.[14]
از این رو «شناخت خویشتن» مقدمه تهذیب نفس به شمار می آید[15] لیکن انسان تا گردوغبار رذايل اخلاقى را فرو ننشاند وحجاب هاى هوى و هوس را از برابر چشم دل برنچيند، شناختن خويشتن بهصورت وجود وابسته به ذات پاك پروردگار درحقيقت حاصل نمىشود.[16]
بدین ترتیب خودشناسى بهترين راه براى خدا شناسى است، که تحقق این مهم و آگاهى از صفات جلال و جمال حق، قويترين عامل براى پرورش ملكات اخلاقى و كمالات انسانى و نجات از پستى و حضيض رذائل و رسيدن به اوج قله فضائل است.[17]
بی تردید وقتى انسان خود را شناخت و به كرامت و عظمت خود پى برد، هرگز خود را به بهاى ناچيز نمى فروشد، وقتى انسان خود را شناخت به استعدادهاى گوناگون كه خداوند در او نهفته است پى مىبرد و آن را شكوفا مى كند، و كسى كه خود را شناخت هرگز خود را به رذايل اخلاقى آلوده نمى كند، چرا كه رذايل اخلاقى زندگى انسان را تباه مى كند و در جامعه زندگى را براى افراد تلخ مى گرداند.[18] اما بعد از شناخت صفات خوب و بد انسان، مسیرهای متعددی برای اصلاح وجود دارد.[19]
تهذیب اخلاق در گرو تبعیت از سبک زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وائمۀ اطهار(علیهم السلام)
بدیهی است تهذيب نفس در سايه تعليمات پيامبران و معصومان عليهم السلام حاصل مى شود، حجاب ها كنار مىرود و انسان اسرار پشت پرده غيب را مى بيند و اطمينان و يقين و آرامش كامل حاصل مى كند.[20]
با تأمل در آموزه های روایی و قرآنی می توان گفت بايد در طريق تهذيب نفس و سير و سلوك الى الله، هر كس پيشوا و مقتدايى را برگزيند.[21] لذا مومنان در مسیر تهذیب باید در هر قدم، نيكان و پاكان مخصوصا پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام را اسوه و قدوه و سرمشق خود قرار دهند؛ و اين از گام هاى مؤثر براى وصول به هدف آفرينش انسان يعنى تهذيب نفس و پرورش فضائل اخلاقى است.[22]
بی شک بهره گيرى از استاد خاص يعنى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و پيشوايان معصوم عليهم السلام در تمام مراحل لازم است.[23] اینگونه است که صدها آيه قرآن، انسان را موجودى مختار و صاحب اراده، و مكلف به تكاليف و مسئول در برابر اعمال خويش، و قابل هدايت بوسيله پيامبران و تهذيب نفس و خودسازى، مىداند.[24]
قرآن کریم در آیه 21 سوره احزاب بر لزوم الگوگیری از پیامبراکرم صلى الله عليه و آله، تأکید می کند و می گوید:«خداوند، پیغمبران را از جنس خود انسان قرار داد تا از آنها الگوگیری کنند؛ اگر پیامبران از جنس فرشته بودند، برای انسان قابل الگوگیری نبودند».[25]
از سوى ديگر اين حقيقت را نمىتوان انكار كرد كه پيامبران با روح بلند و تهذيب نفس كامل و پاكى قلب كه دارند، حجابها از مقابل ديدگان دل آنها كنار رفته، و بسيارى از اسرار عالم غيب را مى بينند.[26]
بنابراین تمام زندگانی پیامبراکرم صلى الله عليه و آله دارای پیام و درس برای تهذیب اخلاق است،[27]و مطالعات حالات انبیاء، اولیای الهی و بزرگان یکی از راه های اصلاح انسان است، بلکه سبک زندگی بزرگان دینی در رفتار با خانواده، دوستان، دشمنان و جامعه برای همه افراد الگو[28]و زمینه ساز تهذیب نفس است [29] که آن نيز بدون خودسازى وتهذيب باطن وپرهيز از هرگونه گناه وتخلق به اخلاق انبيا واوليا حاصل نمىگردد.[30]
عفو و بخشش؛ تجلی بارز تهذیب نفس در سیره نبوی
لازم به ذکر است راهيان راه حق و سالكان الى الله و طالبان تهذيب نفس نباید به صورت انسانى عبوس و خشك و فاقد احساس و محبت در آيند،[31] بلکه صبر، شکیبایی، محبت و عفواز جمله توصیه های دین در مسیر کسب این مهم به شمار می رود [32] .
در تبیین این مسأله باید به محبت ورزیدن و عفو کردن رسول خدا صلى الله عليه و آله به عنوان یکی از برجستۀ ترین سنت های اسلامی اشاره نمود .[33] زیرا آن حضرت روحیه انتقام جویی عرب جاهلی راکه کینه های خود از قبایل را به نسل های بعدی نیز منتقل می کرد از بین برد..[34]
هم چنین باید گفت بعد از هجرت پیامبر صلى الله عليه و آله به مدینه نیز جنگ های متعددی آغاز شد و در جنگ احد حضرت حمزه علیه السلام که از محبوب ترین افراد نزد پیامبر صلى الله عليه و آله بود، به شکلی وحشیانه به شهادت رسید؛ بعد از فتح مکه، برخی از مسلمانان آماده انتقام گیری بودند که پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله با این کار مخالفت کردند و گفتند امروز روز محبت و بخشش است تا افراد را به اسلام جذب کنیم.[35]
از این رو بعضى از مفسران خلق عظيم پيامبر صلى الله عليه و آله را به صبر در راه حق، وسعت بذل و بخشش، تدبير امور، و رفق و مدارا و تحمل سختىها در راه دعوت به سوى خدا و عفو و گذشت و جهاد در راه پروردگار و ترك حرص و حسد تفسير كرده اند.[36]،[37]
دعا زمینه ساز تهذیب نفس
دعا و مناجات يكى از بهترين وسيله هاى ارتباط معنوى با خداوند و كسب صفاى باطن و تهذيب نفس است.[38]زیرا دعا انسان را به اصلاح خويشتن وتهذيب اخلاق دعوت مى كند.[39]وزمینه ساز تهذیب نفس است[40].
بدیهی است هنگامى كه انسان خود را دربرابر خداوندى مشاهده مى كند كه از همه عيوب پاك ومنزه است، سعى مىكند خود را هرچند بهصورت ضعيف همانند او كند واز عيوب ورذايل اخلاقى پيراسته سازد.[41] و از آنجا که طالب اجابت است سعى مىكند شرايط اجابت دعا را كه تمام آنها جنبه تهذيب اخلاق دارد فراهم سازد واين فرصتى است براى او تا خود را اصلاح وتهذيب كند.[42]
از این رو محتواى سازنده دعاها سبب تهذيب نفوس وتكامل ارواح وفاصله گرفتن دعا كننده از رذايل اخلاقى مىگردد.[43] لذا امام سجاد(ع) در فصل نوزدهم دعای مکارم الاخلاق صحیفۀ سجادیه از خداوند درخواست می کند که «صفات بد اخلاقی را از من بگیر و اخلاق های خوب من را تقویت کن»[44].
باید دانست ائمه اطهار عليهم السلام با آنكه پيراسته از هر گناهى بوده اند، ولى با توجه به عظمت پروردگار و نگاه به جلال و جبروت حق تعالى، خود را در پيشگاه ذات ربوبى، مقصر مىديدند و معتقد بودند، نمىتوانند آن گونه كه شايسته خداوندى است، اطاعت و بندگى او را بجا آورند، و لذا از درگاه خداى مهربان عذرخواهى مىكردند و استغفار و توبه مىنمودند.[45]
علاوه بر آنكه، اين گونه دعاها و طلب توبه و استغفار از سوى آن بزرگواران براى مردم جنبه سرمشق و آموزشى دارد؛ و راه بازگشت به خداوند و توبه و انابه به درگاه او را، به ما مى آموزد، و عظمت گناه و سنگينى نافرمانى حق را به درستى براى ما مجسم مىسازد.[46]
دعا؛ درخواست کسب توفیق نه اجبار
حال ممکن است این سوال در ذهن برای برخی افراد شکل بگیرد که اگر خداوند اخلاق های زشت را بگیرد و فضیلت های نیک را بدهد که افتخاری نیست و این مسئله جبر می باشد.[47]
در پاسخ باید گفت این دعاها به معنای درخواست توفیق از خدا برای ترک معصیت و انجام کارهای نیک است.[48]
زیرا تقاضا از خداوند برای تقویت صفات خوب و ترک رذیلت های اخلاقی به معنی اجبار نیست، بلکه منظور فراهم کردن توفیق است.[49]
به تعبیر دیگر مسائل مربوط به تأثیردعا و و توبه و مانند اين ها همه به قضاى مشروط (غیر حتمی)باز مى گردد، كه اگر نباشد، تمام درها به روى انسان ها بسته مى شود و همگى در بن بست جبر قرار مى گيرند.[50]
به عبارت ديگر سعادت و شقاوت ما به اعمال ما و تصميم و اراده ما بستگى دارد، و اراده و مشيت الهى نيز در اين جا بر طبق كوشش ما و بر طبق اعمالى است كه انجام مى دهيم. [51]
چیستی مفهوم توفیق
«توفيق» در لغت به معناى موافق ساختن و هماهنگ نمودن است كه با معناى عرفى آن كاملا سازگار است. منظور از «توفيق» یعنی آماده بودن اسباب براى انجام دادن كارى است، مثلا اگر انسان حال خوبى براى دعا پيدا كند و مجلس مناسبى تشكيل شود و خطيب دانشمند و باصفايى آن مجلس را اداره كند، گفته مىشود توفيق براى دعا حاصل شد. همچنين فراهم شدن اسباب مثلا براى زيارت بيت الله يا كمك به محرومان يا فرا گرفتن علم و دانش تمام اينها توفيق ناميده مىشود .[52]
حصول توفیق در گرو انجام عمل خیر
باید اذعان کرد انجام عمل خير سبب توفيق الهى مىگردد، و انجام اعمال شر توفيق را از آدمى سلب مىكند.[53] لذا «توفیق» را به هرکسی نمی دهند، بلکه گاهی انسان باید یک کار خوبی انجام دهد تا توفیق پیدا کند؛ در روایات اشاره شده بعضی کارهای زشت، توفیق اقامه نماز شب را از انسان می گیرد.[54]
هم چنین گاهی انجام یک کار کوچک توفیق بزرگ می آورد، گاهی خدمت بدون ریا به مردم، مایه کارهای بزرگ برای انسان می شود و بر این اساس از انجام کارهای کوچک بااخلاص نباید غفلت کرد.[55]
لذا حضرت موسى با يك عمل صالح كوچك همچون سیراب کردن گوسفندان حضرت شعیب پیغمبر علیه السلام،صاحب زن و زندگى شد، و توفيق تلمذ و شاگردى در محضر پيامبرى بزرگ را يافت، و در حقيقت دوران پيش دانشگاهى و پيش نبوت خود را در نزد حضرت شعيب گذراند، تا آماده دريافت رسالت و نبوت و مأموريتى عظيم گردد. آرى! تمام اين توفيقات نتيجه آن عمل صالح كوچك بود.[56]
بنابراین «توفیق» به معنای کمک های الهی است، گاهی انسان نمی تواند به تنهایی در یک مسیر قدم بگ ذارد؛ دعا سبب می شود که خداوند، ما را در مسیر ترک عادات و رفتارهای ناپسند و انجام کار نیک کمک کند.[57]
سخن آخر
در خاتمه باید از اولياى حق كمك گرفت وبه آنها اقتدا نمود، لذا سعى كنيم متخلق به اخلاق آنها شويم واين بهترين سرمشق ماست وسرانجام در پرتو نور ولايت آنها شاهراه هدايت را ادامه مىدهيم تا به سرمنزل مقصود برسيم.[58]
هم چنین از خدا میخواهيم ايمان ما را به حدى برساند كه مرگ را لحظه شكستن زندان بدانيم و اين ميسر نمىشود مگر اينكه تهذيب نفس و عمل صالح داشته باشيم.[59]
بی شک همه دعاها وارد شده از ائمۀ معصومین علیهم السلام داراى پيامهاى مفيد وسازندهاند؛ به راستی چه كسى است كه دعاى مكارم الاخلاق را مىخواند ومحتوايش در او اثر نمىگذارد.[60] باشد كه ما انسانهاى گناهكار به خود آييم و هر چه بيشتر در مسير تهذيب نفس و پاكى روح و جان بكوشيم و اگر به گناهى آلوده شدهايم، هر چه سريعتر توبه نموده و آن را جبران نماييم.[61]
سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصا جوانان پاكدل) از فضاى آكنده از معنويت اين ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذيب نفس بكوشند كه به پيشرفت هاى مهمى نائل مىشوند.[62]
خدايا! ما را براى كارهاى خير توفيق عنايت كن؛ يعنى وسايل آن را اعم از روحانى و جسمانى فراهم نما[63].
خداوندا! تو خوب مىدانى، اگر ما توفيق پيمودن راه اوليائت را در تهذيب نفس و حسن اخلاق و صفاى باطن نيافته ايم، خواهان و عاشق آن هستيم، ما را بر اين كار موفق دار و در اين راه ما را يارى فرما و به گروه «من انعم الله عليهم» ملحق نما و همراه و همدم «و حسن أولئك رفيقا» كن!.[64]
امیدواریم ان شاءالله خداوند توفیق الگوگیری از انبیاء، اولیای الهی و عالمان دین را در ماه مبارک رمضان برای تبدیل شدن به انسانی کامل و متعالی عنایت بفرماید.[65]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
[1] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص52.
[2] همان؛ص174.
[3] همان؛ص330.
[4] مقدمه آيت الله سيد محمد باقر صدر بر صحيفه سجاديه.
[5] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص292.
[6] تفسير نمونه، ج27، ص: 63.
[7] سورۀ شمس؛ آیۀ 10.
[8] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص272.
[9] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص26.
[10] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص337.
[11] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج1 ؛ ص244.
[12] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛29/3/1395.
[13] گفتار معصومين(ع) ؛ ج2 ؛ ص100.
[14] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص326.
[15] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص92.
[16] همان.
[17] اخلاق در قرآن، ج1، ص: 324.
[18] گفتار معصومين(ع) ؛ ج2 ؛ ص100.
[19] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛29/3/1395.
[20] جلوه حق بحثى پيرامون( صوفيگرى) در گذشته و حال ؛ ص174.
[21] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص376.
[22] همان ؛ ص375.
[23] همان ؛ ص145.
[24] تفسير نمونه ؛ ج17 ؛ ص138.
[25] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛29/3/1395.
[26] پيام قرآن ؛ ج7 ؛ ص203.
[27] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛29/3/1395.
[28] همان.
[29] همان.
[30] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص92.
[31] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص170.
[32] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛29/3/1395.
[33] همان.
[34] همان.
[35] همان.
[36] مجمع البيان، جلد 10، صفحه 331.
[37] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص139.
[38] كليات مفاتيح نوين ؛ ص61.
[39] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص333.
[40] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛31/3/1395.
[41] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص336.
[42] همان.
[43] همان.
[44] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛31/3/1395.
[45] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1154
[46] همان.
[47] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛31/3/1395.
[48] همان.
[49] همان.
[50] مناظرات تاريخى امام رضا عليه السلام با پيروان مذاهب و مكاتب ديگر ؛ ص82.
[51] همان.
[52] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص673.
[53] تفسير نمونه ؛ ج19 ؛ ص464.
[54] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛31/3/1395.
[55] همان.
[56] سوگندهاى پر بار قرآن، ص: 229.
[57] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛31/3/1395.
[58] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص26.
[59] گفتار معصومين(ع) ؛ ج1 ؛ ص187.
[60] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه) ؛ص336.
[61] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1154.
[62] همان ؛ ص837.
[63] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص: 629.
[64] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص464.
[65] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،شبکۀ دوم سیما؛(برنامه چشمۀ معرفت)؛29/3/1395.