ایام حزن انگیر و غم بار ماه صفر مصادف است با حوادث تاریخی دردناک، همچون رحلت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، اربعین عظیم حسینی، شهادت امام مجتبی(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام)، که وجود این مناسبت ها زمینه ای را برای تبلیغ دین فراهم کرده است که باید از این فرصت به خوبی استفاده نمود.[1] لیکن در این نگاشته سعی و کوشش فراگیر بر این مسأله استوار شده است تا از سیره و روش زندگانی امام حسن مجتبی(علیه السلام) درس و الگو بگیریم.[2]
تردیدی نیست نام مبارک «حَسَن» آنچنان با مسمّا است که واقعاً تمام صفات آن حضرت به بهترین نحو«حَسَن» بود، لذا امیدواریم همه در سایۀ عنایات آن حضرت دنباله روی سیره و منش ایشان باشیم. [3]
با این تفاسیر مهمترین و موثّرترین رهیافت های کلیدی در سیرۀ عملی امام حسن مجتبی(علیه السلام) و با بهره گیری از اندیشه های متعالی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) به مخاطبان گرامی ارائه می گردد.
عبودیّت خداوند در نگاه امام مجتبی(علیه السلام)
بی تردید عبادت با ویژگی های خاص خود، از جمله شاخصه های مهم امام دوم شیعیان است،[4] این صفت بارز در سیرۀ عبادی امام(علیه السلام) آنچنان از برجستگی خاصی برخودار است که آن حضرت از موقع وضو گرفتن برای نماز حالش منقب می شد تا در محراب نماز.[5] لذا هنگامی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) در مسجد می رسیدند، می ایستادند در حالی که لرزه بر بدن مبارکشان می افتاد، و این گونه زمزمه می کردند: «إِلَهِی ضَیْفُکَ بِبَابِکَ یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِیءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ یَا کَرِیم[6]؛ خدایا! مهمانت به درگاهت آمده است. ای نیکوکردار! بدکار به نزد تو آمده است. پس از زشتی و گناهی که نزد من است به زیبایی آنچه نزد توست، درگذر؛ ای بخشاینده!».
هم چنین حضرت هنگامی که مشغول عبادت می شد از خوف خدا بدن شان می لرزید و با تمام وجود مشغول عبادت و راز و نیاز با معبود می شد.[7]
لذ اینگونه است که جُنادة بن ابىسفيان، از اصحاب باوفاى امام مجتبى عليه السلام، وقتی در آخرين ساعات عمر با بركت سبط اكبر پيامبر صلى الله عليه و آله به خدمت آن حضرت شرف ياب گشت.[8] وى به سوى اين درخت پاكيزه دست تمنّا دراز كرد تا ميوه اى بچيند. على رغم اينكه امام(علیه السلام) بر اثر زهر حال مناسبى نداشت؛ ليكن شروع به موعظه جناده نمود. از جمله مواعظ آن حضرت اين جمله بسيار زيبا و پرمعنا است: «انْ ارَدْتَ عِزّاً بِلا عَشيرِةٍ وَ هَيْبَةً بِلا سُلْطانٍ فَاخْرُجْ عَنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ الى عِزِّ طاعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ اى جنادة! اگر مىخواهى قوى باشى، بى آنكه قبيله و عشيره اى داشته باشى و اگر مى خواهى ابهت و شكوه و عظمت داشته باشى، بى آنكه تاج و تخت پادشاهى داشته باشى، از سايه شوم معصيت و نافرمانى خداوند خارج شو و در سايه اطاعت و فرمانبردارى خداوند قرارگير».[9]،[10] آرى؛ بندگى كن تا كه سلطانت كنند، سلطنت در بندگى خداست، عزّت و آبرو و قدرت در بندگى پروردگار عالم است. «فَانَّ الْعِزَّةِ لِلَّهِ جَميعاً».[11]،[12]
زیبایی شناسی در سیرۀ عبای امام حسن مجتبی(علیه السلام)
به گواهى روانشناسان، حسّ زيبائى يكى از چهار بعد روح انسانى است، كه به ضميمه حسّ نيكى و حسّ دانائى و حسّ مذهبى ابعاد اصلى روان آدمى را تشكيل مى دهند،[13] آنان معتقدند زيبائي هاى ادبى، شعرى، صنايع ظريفه و هنر به معنى واقعى همه مولود اين حس است، با وجود اين چگونه ممكن است، يك قانون صحيح، اين حسّ اصيل را در روح انسان خفه كند، و عواقب سوء عدم اشباع صحيح آن را ناديده بگيرد.[14]
لذا در اسلام استفاده كردن از زيبائي هاى طبيعت، لباسهاى زيبا و متناسب، به كار بردن انواع عطرها و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده، بلكه به آن توصيه و سفارش نيز شده است،[15] از این رو این آموزه مهم به خوبی در تاريخ زندگانى امام حسن مجتبى(عليه السلام) قابل مشاهده است بدین صورت که هر زمان که آن حضرت به نماز برمىخواست، بهترين لباسهاى خود را مىپوشيد، از امام(علیه السلام)پرسیدند، چرا بهترين لباس خود را مىپوشيد؟ فرمود: «انّ اللّه جميل يحب الجمال، فاتجمل لربّى و هو يقول خذوا زينتكم عند كلّ مسجد؛خداوند زيبا است و زيبائى را دوست دارد و به همين جهت من لباس زيبا براى راز و نياز با پروردگارم مى پوشم، و هم او دستور داده است كه زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيريد».[16]،[17]
اين تعبير ارزشمند از امام حسن مجتبی(علیه السلام) مبنی بر اینکه خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد اشاره به اين حقيقت است كه اگر استفاده از هر گونه زيبايى، ممنوع بود، خداوند هرگز اينها را نمى آفريد، آفرينش زيبائي ها در جهان هستى خود دليل بر اين است كه خالق زيبائي ها آن را دوست دارد.[18]
حلم و بردباری؛ آموزه ای اخلاقی در سیرۀ عملی امام مجتبی(علیه السلام)
از جمله صفات و ویژگیهای برجستۀ اخلاقی امام حسن مجتبی(علیه السلام) می توان به مولّفۀ حلم و بردباری اشاره نمود.
بدیهی است حلم و بردبارى مانند ساير صفات انسان داراى سرچشمه ها و انگيزه هاى متعددى است، لیکن مهمترین منشأ و سرچشمه حلم را مىتوان سلطه بر نفس و مالكيت خويشتن دانست که سبب مىشود انسان در برابر ناملائمات از كوره در نرود، و گرفتار خشم و آشفتگى ها نشود، لذا نقطه مقابل غضب و خشم لجام گيسخته، حلم و بردبارى و خويشتن دارى است، اینگونه است كه از امام حسن عليه السلام نقل شده كه وقتى از حضرتش درباره تفسير حلم سؤال كردند فرمود؛ «كَظْمُ الْغَيْظِ وَمِلْكُ النَّفْسِ؛[19]حلم فروبردن غضب و تسلط بر نفس خويش است به گونهاى كه عكس العملى نشان ندهد».[20]
در حديث معروفى از برخورد امام حسن مجتبى عليه السلام با فردی از شام، مى خوانيم كه روزى يك مرد شامى امام را (در كوچه هاى مدينه) ديد و شروع به لعن و ناسزا به آن حضرت كرد، امام پاسخى به او نمى گفت، هنگامى كه از لعن و ناسزاها فراغت حاصل كرد، امام روبه او كرد سلام فرمود و در چهره او خنديد فرمود: اى مرد محترم! گمان مى كنم كه تو در اين ديار غريبى [21]... اگر گرسنه اى سيرت مى كنيم، و اگر برهنه اى لباس در اندامت مى پوشانيم...هر حاجتى داشته باشى برآورده مى كنيم. و اگر دعوت ما را بپذيرى و به خانه ما بيائى و ميهمان ما باشى، تا موقع حركت از تو پذيرائى مى كنيم، ما محل وسيعى داريم و امكانات فراوان و مال بسيار (پذيرائى از تو به هر مقدار، براى ما مشكلى ايجاد نمى كند).
هنگامى كه آن مرد اين سخن محبتآميز را (در برابر سخنان ركيكى كه گفته بود) شنيد گريه كرد (و به كلى منقلب و دگرگون شد) و گفت: گواهى مى دهم كه تو خليفة اللّه در زمين هستى، خدا آگاهتر است كه نبوت (و امامت) را در كدام خاندان قرار دهد. آن فرد تا روزى كه مى خواست از آنجا برود، ميهمان امام بود. و از معتقدان به محبت آنها شد.[22] لذا زمانی که شخصی به پدر حضرت اهانت هایی می کند ایشان با برخورد خوب خود بالاترین نهی از منکر را انجام دادند، بی تردید امام حسن(علیه السلام) از زبان خود بهترین استفاده را انجام دادند.[23]
هم چنین آن حضرت در برابر طوفان حوادث سخت از جمله درمواجهه با بی وفایی دوستان، نفوذ منافقین در صفوف لشگر، بی رحمی بنی امیه که همه اینها دست به دست هم داد تا صلح تحمیلی بر آن حضرت وارد گردد،[24] لیکن امام مجتبی (علیه السلام) علیرغم اینکه بعداً زخم زبان هایی از سوی برخی از افراد أعم از دوست و دشمن شنید تحمل کرد و به بهترین وجه ممکن از خود حلم و بردباری نشان داد.[25]
گفتنی است ما که شیعه هستیم باید در عمل شیعه بودن خود را ثابت کنیم وآستانۀ تحمل خود را بالا ببریم، متأسفانه در جامعه مشاهده می شود که برخی از افراد به خاطر کوچک ترین مسائل با هم درگیر می شوند و مشکلاتی را ایجاد می کنند. [26] در حالی که اگر حلم و بردباری را از حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) درس بگیریم، دنیا گلستان می شود.[27]
سخاوت و انفاق
باید اذعان نمود معنای انفاق، و مفهوم واقعی جود و کرم را باید از خاندان اهل بیت(علیه السلام) به ویژه از صفت برجستۀ سخاوت و انفاق امام حسن مجتبی(علیه السلام) آموخت.[28] به عنوان نمونه هنگامی که فقیری به نزد امام حسن(علیه السلام) رفت و گفت تنها چیزی که برای من باقی مانده، آبروی من است و می خواهم آن را به شما بفروشم، آن حضرت در راستای حفظ آبروی آن فرد نیازمند، 12 هزار درهم را در اختیار فقیر قرار داد تا آبروی او حفظ شود.[29]
هم چنین آن امام همام به قدری سخاوت داشت که گاه تمام زندگیش را باسائل و متقاضی نصف می کرد و کسی از در خانۀ او مأیوس برنگشت.[30]
لذا باید گفت همگان باید انفاق کریمانه را از زندگی امام حسن مجتبی(علیه السلام) بیاموزیم، زیرا[31] اظهار ارادت و مودّت به ائمه به این است که افراد از اعمال و رفتار آنها سرمشق بگیرند و درمیان همسایگان و فامیل، افراد نیازمند را دریابند.[32]
شکوه نهضت عاشورا؛مرهون صلح امام حسن(علیه السلام)
در تشریح این مسأله مهم و بنیادین در سیرۀ سیاسی امام مجتبی (علیه السلام) باید گفت، وقتی آن حضرت مى بيند كه جنگ در آن شرايط خاص نتيجه اى جز خونريزى ندارد، و دشمن از يك سو سران قبايل را خريده و از سوى ديگر كيسه هاى زر، چشم برخى از فرماندهان را كور كرده، و به معاويه نامه نوشته اند كه حاضريم امام حسن عليه السلام را دست بسته تحويل تو دهيم، چارهاى جز صلح نمى بيند.[33] آرى همان كسانى كه نسبت به على عليه السلام بى وفايى كردند، به امام حسن عليه السلام هم پشت كرده، و در مقابل امام حسين عليه السلام شمشير كشيدند.[34]
مرحوم علّامه مجلسى رحمه الله علّت صلح را از زبان امام حسن عليه السلام اینچنين بيان مى كند: «فَتَرَكْتُهُ لِصَلاحِ الْامَّةِ وَحِقْنِ دِمائِها[35]؛ صلح من با معاويه فقط به خاطر حفظ خون مسلمانان بود».[36] هر چند پس از برقرارى صلح زخم زبان های بی شماری به امام زدند، و حتّى بی وفایی مردمى كه امام را مجبور به صلح نمودند و به اشكال مختلف به امام اعتراض مىكردند، لیکن امام مجتبى عليه السلام با حلم و بردباری زاید الوصف، سال هاى دردناكى را پشت سر گذاشت، ولى صلح آن حضرت آثار عميقى در مردم گذاشت، و زمينه ساز نهضت عاشورا و قيام هاى پس از آن شد، که سرانجام منتهى به سقوط حكومت بنى اميّه گرديد.[37]
موضوع مهمّ ديگر اين است كه طبق گواهى تاريخ وضعیت سياست خارجى مسلمانان در زمان معاويه ايجاب چنان صلحى را مى نمود؛ زيرا امپراطور روم شرقى كه جنگ هاى داخلى مسلمانان را به دقّت تعقيب مى كرد، خود را آماده مىساخت كه اگر جنگ ديگرى ميان امام حسن عليه السلام و معاويه درگيرد، بر مرزهاى كشورهاى اسلامى حمله كند و شكست هاى گذشته خود را جبران سازد و اگر چنين حادثه اى رخ مى داد، ممكن بود ضربه سختى بر پيكر اسلام و مسلمين وارد شود. چنين شرايطى ايجاب مى كرد كه امام مجتبى عليه السلام صلح كند و دشمن را عملًا سرجاى خود بنشاند.[38]
نفی حکومت سکولار در سیرۀ سیاسی امام مجتبی(علیه السلام)
سيره ائمّه اهل بيت عليهم السلام نشان مىدهد كه آنان، دين را جداى از سياست نمى دانستند بلکه به تعبيرى كه در بعضى از زيارتنامه ها وارد شده: «وَساسَةَ الْعِبادِ[39]؛ سياستمداران بندگان خدا»، حاکی از عمق پیوند دین و سیاست است، به بيان امام مجتبی عليه السلام تشكيل حكومت اسلامى يك مسئوليت الهى است كه بر دوش آنها افكنده شده است،(إنّ اللَّه تعالى ندبنا لسياسة الامّة).[40]،[41] امام مجتبى عليه السلام در برهه اى از زمان، حكومت اسلامى را به دست گرفت؛ امّا طولى نكشيد كه ظالمان خلافت را از مسير حق منحرف كرده و امام از رأس حكومت كنار رفت. و دشمن نگذاشت بقيّه امامان اهلبيت عليهم السلام حكومت الهى را جهت پياده كردن فرامين پروردگار به دست بگيرند.[42]
دستگاه ضدّ جاسوسى امام حسن عليه السلام و مقابله با پروژۀ نفوذ
گفتنی است در عصر پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام دستگاه هاى اطلاعاتى به طور فعّال كار مىكردند، هم در جهت كشف توطئه هاى دشمنان، و هم خنثى كردن دستگاه هاى جاسوسى مخالفان، و هم بررسى دقيق اعمال كارگزاران دولت، و نيز براى كشف توطئه هاى منافقان در داخل كشور اسلامى، تلاش و كوشش گستردهاى داشتند.[43]
این رهیافت مهم و کلیدی در سیرۀ سیاسی و تاريخ زندگى امام حسن مجتبى عليه السلام به عینه مورد اشاره قرار گرفته است بدین نحو كه بعد از شهادت حضرت على عليه السلام و بيعت كردن مردم با آن حضرت، معاويه دو جاسوس فرستاد: يكى به سوى بصره، و ديگرى به سوى كوفه كه اخبار اين دو شهر را دقيقاً براى او بنويسند و براى بر هم زدن امر خلافت امام حسن مجتبى عليه السلام با استفاده از منافقان آنچه در تلاش دارند مضايقه نكنند؛ ولى دستگاه ضدّ جاسوسى امام حسن عليه السلام اين موضوع را كشف كردند، جاسوسى كه به كوفه رفته بود دستگير و اعدام شد، و نامه اى با ذكر مشخصات به بصره فرستاده و نفر دوّم را نيز دستگير كردند و به مجازات رساندند، سپس نامه اى به معاويه مرقوم فرمود كه تو جاسوسها را مى فرستى و فتنه ها را بر مى انگيزى گويا اراده جنگ دارى؛ اگر چنين است من نيز مهيّا هستم.[44] ،[45]
شهادت مظلومانۀ امام(علیه السلام) در سایۀ ظلم ستیزی
بدیهی است معاويه مىدانست كه با وجود امام حسن عليه السلام نمىتواند به سادگى به اهداف شوم دراز مدّت خويش و تثبيت خلافت در خاندان اموى دست يابد، مخصوصاً كه در پيمان نامه صلح او با امام مجتبى عليه السلام آمده بود كه معاويه پس از خويش، كسى را براى خلافت معرّفى نكند و كار آن را به مسلمين بسپارد.[46]،[47] از اين رو، معاويه براى برداشتن موانع از سر راه خويش و هموارساختن سلطنت يزيد فاسد، دست به جنايت ديگرى زد و امام مجتبى عليه السلام را به شهادت رساند. ولى براى در امان ماندن از پىآمد چنين جنايت بزرگى، مخفيانه و با مسموم ساختن آن حضرت، به چنين عملى اقدام كرد.[48]
مطابق نقل جمعى از مورّخان شيعه و سنّى، معاويه به همسر امام حسن عليه السلام كه دختر اشعث بن قيس[49] بود، پيام داد كه اگر وى حسن بن على عليه السلام را مسموم سازد، او را به همسرى پسرش يزيد درخواهد آورد. معاويه براى جلب اعتماد «جعده دختر اشعث» مبلغ يكصد هزار درهم نيز براى وى فرستاد. دختر اشعث نيز پذيرفت كه همسر خود حضرت امام مجتبى عليه السلام را مسموم سازد و به شهادت برساند، (هر چند معاويه، وى را هرگز به همسرى يزيد در نياورد!).[50]،[51]
مورّخ معروف «ابوالفرج اصفهانى» مىنويسد: معاويه مى خواست براى فرزندش يزيد از مردم بيعت بگيرد؛ ولى وجود امام حسن عليه السلام كار را براى او مشكل مىساخت، از اين رو، آن حضرت را مسموم ساخت.[52]،[53]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت هنگامى كه امام حسن مجتبى عليه السّلام شربت شهادت نوشيد خبر به معاويه رسيد اظهار شادى و سرور كرد و او و اطرافيانش به سجده افتادند. اين خبر به ابن عباس رسيد كه در آن زمان در شام بود نزد معاويه آمد. معاويه گفت: ابن عباس شنيدم حسن بن على عليه السّلام از دنيا رفت. ابن عباس گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»،[54] و چند بار اين آيه را (به عنوان اظهار غم و اندوه) تكرار كرد. سپس گفت: شنيدم هنگامى كه اين خبر را به تو دادند اظهار شادى كردى! به خدا سوگند اين اظهار شادى راه قبر را بر تو نمى بندد و پايان عمر او به عمر تو نمى افزايد. اگر ما امروز به مصيبت حسن بن على عليه السّلام گرفتار شده ايم پيش از اين به مصيبت كسى كه از او بهتر بود؛ يعنى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله گرفتار شديم. سپس صيحه اى زد و سخت گريه كرد به گونه اى كه تمام حاضران به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند.[55]،[56]
حال با این اصاف عمق تأسف و تأثر واقعۀ تلخ شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) و نیز وجود همه شايستگى ها و عظمت فردى و خانوادگى آن حضرت، به گونه ای است که امیدواریم کرامت و عنایات آن حضرت، نصیب همۀ مسلمانان شود.[57] هم چنین بر ما و آحاد جامعۀ اسلامی فرض است تا با تدبر در سیره و روش امام حسن مجتبی(علیه السلام)، قدری اعمال و رفتار خود را شبیه آن بزرگوار کنیم.[58]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
[1]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 1392/09/13.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 1391/05/14.
[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 1391/05/15.
[4] همان.
[5] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 1391/05/15.
[6] مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص17 و بحارالانوار، ج43، ص339.. .
[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 1391/05/15.
[8] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص335.
[9] مسند الامام المجتبى عليه السلام، صفحه 556.
[10] مثالهاى زيباى قرآن، ج1، ص: 336.
[11] سوره نساء، آيه 139.
[12] مثالهاى زيباى قرآن، ج1، ص: 336.
[13] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج1 ؛ ص305.
[14] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص: 306.
[15] همان.
[16] وسائل الشيعه، جلد 3، ابواب احكام الملابس.
[17] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج1 ؛ ص306.
[18] تفسير نمونه، ج6، ص: 152.
[19] بحارالانوار، ج 75، ص 102، ح 2.
[20] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج13 ؛ ص717.
[21] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص153.
[22] بحارالانوار، جلد 43، صفحه 344.
[23] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 11/04/ 1394.
[24] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 1391/05/15.
[25] همان.
[26] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 1391/05/15.
[27] همان.
[28] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، شبستان امام خمینی (ره)، حرم مطهر حضرت معصومه (س)، 1389/6/4.
[29] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، شبستان امام خمینی (ره)، حرم مطهر حضرت معصومه (س)، 1392/05/03.
[30] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم، 1391/05/1.
[31] همان.
[32] همان.
[33] از تو سوال مى كنند (مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص94.
[34] همان.
[35] بحارالانوار، ج 44، ص 30.
[36] از تو سوال مى كنند (مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص: 95.
[37] از تو سوال مى كنند (مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص95.
[38] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص201.
[39] كليات مفاتيح نوين ؛ ص538.
[40] سفينة البحار، ماده« حسن».
[41] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص531.
[42] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص195.
[43] پيام قرآن، ج10، ص: 376.
[44] بحار الانوار، جلد 44، صفحه 45، حديث 5 .
[45] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص375.
[46] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 38 و بحارالانوار، ج 44، ص 65.( البتّه مطابق نقل ابن قتيبه در«الامامة و السياسة» جلد 1، صفحه 184، معاويه تعهّد كرده بود كه پس از مرگش، خلافت به امام حسن عليه السلام منتقل شود. در اين صورت انگيزه معاويه براى به شهادت رساندن آن حضرت، روشنتر است. همين انگيزه را علّامه امينى در الغدير، ج 11، ص 9، از ابوالفرج اصفهانى نويسنده كتاب «مقاتل الطالبيين» نقل مى كند؛ ابن عبدالبرّ نيز در استيعاب، ج 1، ص 438 و 439 مى نويسد: امام حسن عليه السلام با وى شرط كرده بود كه خلافت پس از معاويه، در اختيار او قرار گيرد).
[47] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص186.
[48] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص187.
[49] براى آگاهى از زندگى و سابقه اشعث، رجوع كنيد به: پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص 644 به بعد( ذيل خطبه نوزدهم).
[50] رجوع كنيد به: كتابهاى معتبر تاريخى از شيعه و سنّى؛ مانند: ارشاد مفيد، ص 356 و 357؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 47- 49؛ بحارالانوار، ج 44، ص 147؛ تاريخ الخلفاء سيوطى، ص 214؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 29؛ مختصر تاريخ دمشق، ج 7، ص 39؛ تذكرة الخواص سبط بن جوزى، ص 191 و 192. ابن عبدالبر نيز در استيعاب، ج 1، ص 440 در شرح حال امام حسن عليه السلام مى نويسد: گروهى گفته اند كه آن زن به دسيسه معاويه و پولى كه براى وى فرستاد، آن حضرت را مسموم ساخت( وَ قَالَتْ طائِفَةٌ: كَانَ ذَلِكَ مِنْهَا بِتَدْسِيسِ مُعاوِيَةَ إِلَيْهَا وَ مَا بَذَلَ لَهَا فِي ذلِكَ).
[51] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 187.
[52] مقاتل الطالبيين، ص 48.
[53] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 188.
[54] بقره، آيه 156.
[55] الامامة و السياسة ابن قتيبه، ص 175.
[56] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج8، ص: 495.
[57] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم ،شبستان امام خمینی(ره)، حرم مطهر حضرت معصومه(س)، 1392/05/03.
[58] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم،1391/05/15.