درس‌هایی از مکتب حضرت فاطمه سلام الله علیها از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

درس‌هایی از مکتب حضرت فاطمه سلام الله علیها از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


نظم و تقسیم کار در زندگی / نهایت احترام به پدر و مادر / زیست عفیفانه  / صبر در زندگی / زنان همنشین با فاطمه زهرا سلام الله علیها‌

بی‌شک وجود نورانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و سیرۀ عملی آن حضرت و رفتار و کلام نورانی آن بانوی آسمانی برای تمام زنان الگو و اسوۀ کامل می‌باشد. همان بانوی بزرگواری که حضرت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه وآله وسلّم در ستایش او فرمود: «یا فَاطِمَةُ أَ لَا تَرْضَینَ أَنْ تَکُونِی سَیدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وسَیدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّة وسَیدَةَ نِسَاءِ الْمُوءْمِنِینَ؛‌ای فاطمه! آیا [به این کرامتی که خداوند به تو داده] خشنود نیستی که تو سرور زنان جهان و سرور زنان این امت و بانوی بانوان اهل ایمان باشی؟».[1]

لذا دختران جوان باید از زندگی زهرای مرضیه سلام الله علیها بزرگ‌ترین شخصیت زن در جهان بشریت الگو بگیرند، و به وسوسه‌های این و آن دل نسپرده، و به دشمنی‌های در لباس خیرخواهی، توجّهی نكنند.[2]

نظم و تقسیم کار در زندگی

یکی از اصول حاکم بر جهان، نظم است؛ و تمام عالم هستی در پرتو نظم حرکت می‌کند. خورشید و ماه و ستارگان و منظومه شمسی و دیگر منظومه‌ها و اجزاء این جهان پهناور، همگی دارای نظم و انضباط خیره کننده‌ای هستند. جمله معروف «بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّماواتُ وَالأَرْضُ؛ قوام و ماندگاری آسمان‌ها و زمین به عدل است»،[3] نیز به نظم اشاره می‌کند.

خانواده نیز که جزئی از جهان هستی، و مجموعه کوچکی از آن را تشکیل می‌دهد، باید منظّم باشد. اگر زن و شوهر و فرزندان بخواهند زندگی خوب و راحتی داشته باشند، باید نظم را رعایت کنند. چون با رخت‌بربستن نظم از زندگی، راحتی و خوشی نیز از زندگی خانوادگی رخت برمی‌بندد.

یکی از راه‌های نظم بخشیدن به زندگی تقسیم کارهاست. هنگامی که کارها تقسیم شود، هر یک از زن و شوهر و فرزندان وظایف خود را می‌شناسند و کارها روی زمین نمی‌ماند.

به روایت نابی، که از امام صادق علیه السلام نقل شده، توجّه فرمایید: «تَقَاضَی عَلِی وَفَاطِمَةُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ (ص) فِی اَلْخِدْمَةِ فَقَضَی عَلَی فَاطِمَةَ سلام الله علیها بِخِدْمَتِهَا مَا دُونَ اَلْبَابِ وَقَضَی عَلَی عَلِی عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ بِمَا خَلْفَهُ قَالَ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ فَلاَ یعْلَمُ مَا دَخَلَنِی مِنَ اَلسُّرُورِ إِلاَّ اَللَّهُ بِإِكْفَائِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ تَحَمُّلَ أَرْقَابِ اَلرِّجَالِ؛ حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها خدمت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم رسیده و از آن حضرت درخواست کردند کارها را بین آنها تقسیم کند، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: کارهای داخل خانه را فاطمه، و کارهای خارج خانه را علی انجام دهد، حضرت فاطمه سلام الله علیها، که از این تقسیم فوق العاده خوشحال شده بود، فرمود: هیچ کس جز خداوند متعال نمی‌داند که این تقسیم کار چقدر مرا خوشحال کرد، چرا که مجبور نیستم با مردان نامحرم مواجه شوم».[4]

این روایت نشان می‌دهد که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها چقدر به مسئله عفّت اهمیت می‌داد. به هر حال یکی از اصول اخلاقی خانواده، مسئله نظم در خانه است و فرزندان نیز باید در کارهای خانه سهیم باشند.

توجّه به این نکته نیز لازم است که اگر یکی از اعضای خانواده به سفر رفت، یا مشکلی پیدا کرد که نتوانست به وظیفه‌اش عمل کند، نباید کار او روی زمین بماند، دیگر اعضای خانواده باید آن را انجام دهند. معنای نظم این نیست که اگر یکی از اعضای خانواده به هر علّتی قادر به انجام وظیفه‌اش نبود، دیگر اعضای خانواده واکنشی نشان ندهند، بلکه باید تلاش مضاعفی کرده، و علاوه بر انجام وظایف خود، کار او را نیز به سامان برسانند.[5]

نهایت احترام به پدر و مادر

امام سجاد علیه السلام به نکتۀ مهمی دربارۀ پدر و مادر می‌پردازد؛ عرضه می‌دارد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَأَبَرُّهُمَا برَّ الْأُمِّ الرَّسُوف؛ خداوندا! مرا چنان قرار ده که از آنها جلال و هیبتی در دل داشته باشم، همانند هیبتی که مردم از پادشاه ظالم دارند، و چنان نیکی و مهربانی در حق آنها کنم همانند نیکی و مهربانی مادر بسیار مهربان».[6]

واژۀ «هیبة» به معنای بزرگداشت آمیخته با ترس آمده است.

واژۀ «عَسوف» از مادۀ «عسف» [بر وزن وصف]، در اصل به معنای منحرف شدن از جاده و انجام کار بی‌تفکر است و از آنجا که شخص ظالم از جاده حق انحراف یافته و کار بی‌رویه می‌کند این واژه به معنای ظلم و ستم نیز آمده است؛ همان گونه که در حدیثی می‌خوانیم که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «لا تَبْلُغُ شَفَاعَتِی إماماً عَسُوفاً؛ شفاعت من به پیشوای ظالم هرگز نخواهد رسید».[7]

البته منظور امام علیه السلام این نیست که پدر و مادر را به پادشاه ظالم تشبیه کند، در واقع می‌فرماید: همان هیبت و ابهتی که چنان افرادی در دل مردم دارند، پدر و مادرم نیز در دل من داشته باشند.

همان‌گونه که در روایتی دیگر از امیرمؤمنان علی علیه السلام آمده است که: «أَشْتَكِی مِمَّا أَنْدَأُ بِالْقِرَبِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها وَاللَّهِ إِنِّی أَشْتَكِی یدَی مِمَّا طُحِنَ بِالرَّحَی وَكَانَ عِنْدَ النَّبِی علیه السلام أَسَارَی فَأَمَرَهَا الهَا أَنْ تَطْلُبُ مِنَ النَّبِی خَادِماً فَدَخَلَتْ عَلَی النَّبِی وَسَلَّمَتْ عَلَیهِ وَرَجَعَتْ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَا لَكِ قَالَتْ وَاللَّهِ مَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أُكَلَّمَ رَسُولَ اللَّهِ مِنْ هَیبَتِهِ؛ بانوی اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها از حمل مشک‌های آب ناراحت شده بود و همچنین دست هایش از آسیاب کردن گندم و جو در خانه آسیب دیده بود؛ امیرمؤمنان علیه السلام به حضرت فاطمه سلام الله علیها پیشنهاد کرد که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم خادمی بخواهد تا به او کمک کند، آن حضرت بر پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم وارد شد و سلام کرد و سخنی نگفته بازگشت. امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: چه کردی؟ عرض کرد: به خدا از هیبت پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نتوانستم سخنی بگویم».[8]

در گذشته که سنت‌های خوبی میان مردم بود، پسران و دختران در برابر پدر بسیار متواضع بودند و حتی پای خود را دراز نمی‌کردند و زیاد سخن نمی‌گفتند، یعنی ابهت و هیبت پدر مانع از این کار بود.

در حدیثی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم: «لا تَمْلَأُ عَینَیكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَیهِمَا إِلَّا بِرَحْمَةٍ وَرِقَةٍ وَلا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا وَلَا یدَكَ فَوْقَ أَیدِیهِمَا وَلَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا؛ خیره به آنها نگاه نکن و نگاهت تنها نگاه رحمت و لطف و محبت باشد، صدای خود را برتر از صدای آن‌ها مکن و دستت را بالای دست آنها قرار مده و جلوتر از آنها راه نرو».[9] این است معنای هیبت و جلالت پدر و مادر.

در نقطۀ مقابل، امام علیه السلام تقاضا می‌کند که نسبت به آنها مانند مادری بسیار مهربان رفتار کند و آن هیبت را با این محبت شدید بیامیزد.[10]

زیست عفیفانه

در روایتی می‌خوانیم: روزی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم می‌خواست وارد خانۀ دخترش فاطمه سلام الله علیها شود؛ نخست در را كمی باز كرد؛ سپس فرمود: السلام علیكم! فاطمه سلام الله علیها پاسخ سلام پدر را داد. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: اجازه دارم وارد شوم‌؟ عرض كرد: وارد شو‌ای رسول خدا! پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: كسی كه همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟ فاطمه سلام الله علیها عرض كرد: مقنعه بر سر من نیست؛ هنگامی كه خود را با حجاب اسلامی پوشانید، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم دوباره سلام كرد و فاطمه سلام الله علیها جواب داد و دوباره برای خود اجازۀ ورود گرفت و بعد از پاسخ موافق فاطمه سلام الله علیها، برای همراهش جابر بن عبداللّه نیز اجازۀ ورود گرفت.[11]

حتی در بعضی از روایات می‌خوانیم كه باید سه بار اجازه گرفت تا اهل خانه اجازۀ اول را بشنوند، هنگام اجازۀ دوم خود را آماده سازند و هنگام اجازۀ سوم اگر خواستند، اجازه دهند و اگر نخواستند، اجازه ندهند![12]

حتی بعضی لازم دانسته‌اند كه در میان این سه اجازه، فاصله‌ای باشد، چراكه گاهی لباس مناسبی بر تن صاحب‌ خانه نیست، و گاهی در حالی است كه نمی‌خواهد كسی او را در آن حال ببیند؛ گاهی وضع اطاق به‌هم ریخته است و گاهی اسراری وجود دارد كه نمی‌خواهد دیگری بر آن واقف شود. باید به او فرصتی داد تا خود را جمع‌وجور كند، و اگر اجازه نداد، بدون كمترین احساس ناراحتی باید صرف ‌نظر كرد.

البته همیشه میان انسان‌ها مقرارت ویژه‌ای در این زمینه بوده است و در تمام قوانین دنیا وارد شدن به خانۀ اشخاص بدون اجازۀ آنها ممنوع است و مجازات دارد. حتی در مواردی كه به دلایل امنیتی یا دلایل دیگر، ضرورتی باشد كه بدون اجازه وارد شوند، مقامات محدود و معینی حق دادن چنین اجازه‌ای را دارند. در اسلام نیز در این زمینه دستور بسیار مؤكدی داده شده و آداب و ریزه‌كاری‌هایی وجود دارد كه نظیر آن كمتر دیده می‌شود.[13]

صبر در زندگی

مسئله مهمی که جزء اخلاق خانواده محسوب شده و در استحکام آن تأثیر به سزایی دارد، صبوری زن و شوهر است. زندگی همیشه بر یک پاشنه نمی‌چرخد و به کام انسان نیست، بلکه پستی و بلندی‌های فراوانی دارد و ممکن است مشکلاتی دامن‌گیر انسان شود. مشکلاتی از قبیل ورشکستگی، بیماری، کسادی بازار، اخراج از کار، ازدست دادن عزیزان و مانند آن برای هر کسی ممکن است اتّفاق بیفتد. در چنین مواردی است که زن و شوهر باید صبوری به خرج دهند و بی‌تابی نکنند تا بتوانند بحران را به خوبی مدیریت نمایند، و زندگی‌شان آسیبی نبیند. به روایتی زیبا در این زمینه توجّه فرمایید:

جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: «أَنَّهُ رَأَی اَلنَّبِی (ص) فَاطِمَةَ وَعَلَیهَا كِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ اَلْإِبِلِ وَهِی تَطْحَنُ بِیدَیهَا وَتُرْضِعُ وُلْدَهَا فَدَمَعَتْ عَینَا رَسُولِ اَللَّهِ (ص) فَقَالَ یا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ اَلدُّنْیا بِحَلاَوَةِ اَلْآخِرَةِ فَقَالَتْ یا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَاَلشُّكْرُ لِلَّهِ عَلَی آلاَئِهِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ "وَلَسَوْفَ یعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضی"؛ روزی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شد. مشاهده کرد که دخترش لباس بسیار کم‌ارزشی بر تن دارد و درحالی‌که کودکش را شیر می‌دهد، مشغول آسیاب کردن است و خدمت کار و کمک‌کاری ندارد. اشک در چشمان پیامبر رحمت صلّی الله علیه وآله وسلّم جاری شد. خطاب به بانوی اسلام سلام الله علیها فرمود: «یا بِنتاهُ‌! تَعَجَّلی مَرارَةَ الدُّنیا بِحَلاوَةِ الْآخِرَة؛ دخترم تلخی‌ها و مشکلات دنیا را تحملّ کن، تا شیرینی آخرت نصیب و روزی‌ات شود».

فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض کرد: «یا رَسُولَ اللهِ الْحَمدُ للهِ عَلَی نَعمائِهِ وَالشُّکْرُ عَلَی آلائِهِ؛‌ای رسول خدا! خداوند را به خاطر نعمت هایش حمد و سپاس می‌کنم و او را در برابر آلائش شکر می‌کنم». ظاهراً «نعمائه» اشاره به نعمت‌های مادّی، و «آلائه» اشاره به نعمت‌های معنوی است. البته اگر هر کدام تنها ذکر شود ممکن است هر دو معنا را برساند؛ امّا وقتی با هم می‌آیند چنین تفاوتی دارند.

در اینجا بود که جبرئیل بر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نازل شد و این آیه شریفه را نازل کرد: «وَلَسَوْفَ یعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضی؛ و به زودی پروردگارت آن‌قدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی».[14]

این وعده خداوند متعال به پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به خاطر صبر و تحمّلی است که بانوی اسلام در برابر مشکلات داشت.

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «اِنَّ فِی الْجَنَّةِ دَرَجَةً لا یبلُغُها إِلّا اِمامٌ عادِلٌ، أَو ذُو رَحِمٍ وَصُولٍ، أَو ذُو عیالٍ صَبُورٌ؛ در بهشت درجه و مقام والایی وجود دارد که تنها سه گروه می‌توانند به آن دست یابند: 1. پیشوا و زمامدار عادل 2. کسی که بسیار صله رحم می‌کند 3. کسی که در خانه صبور است».[15]

امام و پیشوا و زمامدار عادل، که به عدالت رفتار می‌کند و از ظلم و ستم و تعدّی می‌پرهیزد، به آن درجه عالی بهشت می‌رسد.

همچنین اشخاصی که به صله رحم اهمیت می‌دهند و مرتب به اقوام و خویشاوندان خود سر می‌زنند، و اگر نیاز به کمکی داشته باشند به آنها کمک می‌کنند و از این کار خسته نمی‌شوند، بلکه آن را در حدّ اعلی به جا می‌آورند، به آن درجه بهشتی نائل می‌شوند.

زن و شوهری که مشکلات را تحمّل می‌کنند و در مواجهه با آنها خود را کنترل نموده، و به یکدیگر توهین نمی‌کنند، و می‌فهمند که زندگی همه انسان‌ها فراز و نشیب دارد، و زندگی را به کام یکدیگر تلخ نمی‌کنند، آنها نیز در آن جایگاه ویژه جای خواهند گرفت.

به هر حال، یکی از اصولی که در خانواده‌ها هنگام مواجهه با حوادث و مشکلات باید حاکم باشد صبوری است. اگر بخواهند اخلاق اسلامی را رعایت کنند باید صبور باشند.[16]

سخن آخر: (زنان همنشین با فاطمه زهرا علیها السلام)

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در روایتی فرمودند: «ثَلاثٌ مِنَ النِّسَاءِ یرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ وَیکُونُ مَحْشَرُهُنَّ مَعَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (ص)؛ سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و با حضرت فاطمه سلام الله علیها محشور می‌شوند»:

1. زنان صبور در برابر غیرت شوهر

«اِمْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَی غَیرَةِ زَوْجِهَا؛ زنی که در برابر غیرت [افراطی] شوهرش صبر کند». بعضی از مردها بیش از اندازه غیرت به خرج می‌دهند، برای مثال: وقتی می‌بینند همسرشان با پسرعمو یا پسر خاله خود با حفظ اصول شرعی و آداب اسلامی احوال‌پرسی می‌کند، ناراحت شده و همسرشان را از این کار برحذر می‌دارند. درحالی‌که زوجه مرتکب کار خلافی نشده، و به صورت رسمی و به دور از شوخی و خنده و انجام کار ناشایست، با آن شخص سلام و علیکی کرده است. احوال‌پرسی از خویشاوندان نوعی صله رحم و از وظایف خویشاوندی است.

به هر حال پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم می‌فرماید: اگر زنی در مقابل چنین شوهری که وسواس به خرج می‌دهد و سخت‌گیری می‌کند، صبر نماید عذاب قبر از او برطرف می‌شود.

2. زنان صبور در برابر سوء خلق شوهر

«وَاِمْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَی سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا؛ زنی که بداخلاقی شوهرش را تحمّل کند». زنانی که درک خوبی از مشکلات همسرشان دارند و در برابر بداخلاقی‌های شوهر، که علل و عوامل مختلفی دارد، صبر می‌کنند، با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها محشور خواهند شد.

3. زنانی که به شوهر کمک مالی می‌کنند

«وَاِمْرَأَةٌ وَهَبَتْ صَدَاقَهَا لِزَوْجِهَا؛ زنی که مهریه‌اش را به شوهر ببخشد».

فرض کنید زنی مهریه‌اش را گرفته و در اختیار دارد. همسرش با مشکل مالی مواجه می‌شود. زوجه با دادن مهریه، او را از مشکل نجات می‌دهد. چنین زنی، هم از عذاب قبر رها می‌شود و هم لیاقت همنشینی با دخت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم را پیدا می‌کند.

این سه گروه از زنان که گفته شد، در مقابل کارهای بسیار ارزشمندی که انجام می‌دهند، علاوه بر دو پاداش فوق العاده‌ای که در صدر حدیث گذشت، دو پاداش مهم دیگر نیز نصیبشان می‌شود، توجّه بفرمایید: «یعْطِی اللَّهُ تَعَالَی لِکُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ ثَوَابَ أَلْفِ شَهِیدٍ وَیکْتُبُ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُنَّ عِبَادَةَ سَنَةٍ؛ خداوند به هر کدام از آنان، ثواب هزار شهید عنایت می‌کند و در پرونده هر کدامشان عبادت یک سال را می‌نویسد».[17]

آنچه گفته شد، به زنان اختصاص ندارد، مردان نیز باید دربرابر بداخلاقی‌های همسرشان صبور باشند، که در این صورت، اجر و پاداش‌های فراوانی نصیبشان خواهد شد.[18]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir

منابع:
1. طرحی نو در مسائل اخلاقی

2. عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)


[1] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏37، ص67، ح38؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏8، ص41).

[2] شیوه همسرى در خانواده، ص65.

[3] عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة (ط - قم)، ج‏4، ص103، ح150.

[4] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج‏20، ص172، ح25341-1.

[5] طرحی نو در مسائل اخلاقی، ج۲، ص۱۳۳.

[6] صحیفه سجادیه، دعای 24.

[7] النهایة فی غریب الحدیث و الأثر (ط - قم)، ج‏3، ص237.

[8] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏43، ص85، ح8.

[9] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏71، ص79، ح79.

[10] عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)، ج4، ص368.

[11] تفسیر نور الثقلین (ط - قم)، ج3، ص۵۸۷.

[12] وسائل الشیعه  (ط - قم)، ج۱۴، ص۱۶۱.

[13] تعلیم و تربیت در تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲۳.

[14] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏43، ص86، ح8؛ سورۀ ضحی، آیۀ 5.

[15] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏71، ص90، ح9.

[16] طرحی نو در مسائل اخلاقی، ج۲، ص140.

[17] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج‏21، ص285، ح27099-3.

[18] طرحی نو در مسائل اخلاقی، ج۲، ص۱۴۵.

captcha