این جانب مدّتى است که در یکى از باجه هاى مخابرات مشغول به کار هستم. کارفرمایم معتقد است که باید از ارباب رجوع بیشتر از نرخ هاى مخابرات گرفت. ضمنا کار دیگرى که انجام مى دهیم، خدمات فورى است؛ مثلا کارهایى از قبیل خلافى ماشین ها باید زود گرفته شود، ولى به دلایلى زود انجام نمى شود. وى مى گوید: «ارباب رجوع را با دروغ بفرست تا بروند» حال اگر من دروغ بگویم، گناه کرده، و به خلق خدا نیز ظلم نموده ام، و اگر راستش را بگویم، ارباب رجوع با من درگیر شده، کارم را هم از دست مى دهم؛ با توجه به این مطلب، تکلیف چیست؟
آیا قرض گرفتن از بخش هاى خصوصى، یا دولتى که ربا مى گیرند، به این ترتیب که بدون قبول سود فقط قرض را قبول کند، جایز است هر چند سود را به زور از او مى گیرند؟ همچنین در معاملات نسیه ـ فروش اقساطى ـ که در صورت تأخیر در تأدیه اقساط شرط سود دیر کرد مى شود، آیا جایز است شرط دیر کرد را در نیّت قبول نکرد، و اصل معامله را انجام داد؟
مادرم باغی به بنده داده که من همه کارهای آن را انجام دهم و محصول و مالکیت آن بصورت نصف نصف باشد و پس از چند ماه که در آن کار کردم، ملک را با اجبار از بنده پس گرفت و اکنون برادرنم آن ملک را با آگاهی از عدم رضایت بنده خریداری نموده اند آیا ملک مذکور برای مادر و برادرانم مباح است؟
مسأله 1396ـ اگر چيزى را به زور در گلوى روزه دار بريزند، يا سر او را در آب فرو برند، روزه اش باطل نمى شود، ولى اگر مجبورش کنند که خودش افطار کند، مثلاً به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر جانى يا مالى به تو مى زنيم و او براى جلوگيرى از ضرر، غذا بخورد روزه اش باطل مى شود.
مسأله 1130ـ کسى که اختيارش در سفر با ديگرى است مانند پسرى که با پدر خود مسافرت مى کند، چنانچه بداند سفر پدرش هشت فرسخ است بايد نماز را شکسته بخواند، حتّى اگر کسى را به اجبار به جايى مى برند (مانند زندانى) و بداند مسافت او هشت فرسخ يا بيشتر است همين حکم را دارد، مگر اين که احتمال عقلايى بدهد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از آنها جدا مى شود و برمى گردد.