اسلام که آیینى اجتماعى است به موضوع «صله رحم» اهمّیت زیادى داده و صله رحم را از واجبات و قطع رحم را از محرّمات و گناهان بزرگ شمرده است.[1] در آیات و روایات تأکید فراوانى درباره صله رَحِم شده که در این نگاشته به اهمّیت و آثار مادّى و معنوى آن،[2] اشاره می شود.
صله رحم چیست؟
صله یک معناى عرفى دارد که داشتن نوعى رابطه است که این رابطه مختلف است، گاهى رابطه به این است که زندگى پدر و مادرى را که در مضیقه هستند تأمین کند، (وجوب نفقه مصداق صله رحم است) و گاهى وجوب نفقه نیست، بلکه خبر داشتن از بیماران آنها و کمک کردن به گرفتاری ها و مشکلات آنها در حد توان، مصداق صله است، و گاهى با یک سلام، صله رحم صورت مى گیرد، در حدی که او را بیگانه ندانند.[3] یعنی قطع رابطه با پدر و مادر نکند و در حدّ عرفیات رابطه را برقرار کند. در عرف شرکت در عزا و عیادت و حتّى شرکت در مراسم عروسى هم صله رحم است و باید ارتباط در حدّى باشد که عرفاً نگویند اینها قهر هستند و مشکل دارند.[4]
ظاهر رحم که در روایات آمده، تمام ارحام را شامل مى شود و دلیلى نداریم که فقط طبقه اوّل ارث، داخل ارحام باشد و طبقات دیگر داخل نباشد، منتها چگونگى صله مختلف است یعنى صلهاى که درباره درجه اوّل مثل پدر، مادر و فرزند است، غیر از آن صلهاى است که درباره وابستگان درجه دوم است.[5]
مرحوم نراقى در جامع السعادات مى گوید: «مراد از رَحمى که قطع ارتباط با آن حرام و ارتباط با آن واجب است و اگر چیزى به او بخشیدى نمى توانى در آن رجوع کنى و پس گیرى، تمام افرادى هستند که از طریق نَسَبى با تو آشنا هستند. گرچه نسبت آنها دور باشد و ازدواج با آنها جائز باشد (نه فقط برادر و خواهر که ازدواج با آنها حرام است) و مراد به قطع ارتباط این است که با قول و فعل او را اذیت کنى، یا سختى و مشکلى در زندگى دارند و تو از کمک به آنها امتناع کنى، یا بتوانى دفع ظلمى از آنها کنى ولى نکنى... و آنچه مقابل اینها است از کمک و یارى با زبان و دست و پا و وِجهه اگر انجام دهى صِله و ارتباط است [که ممدوح است]».[6]
بنابراین تمام خویشاوندان نَسَبى اعم از برادر و خواهر و پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و هر چه بالاتر روى مثل جد و جده و برادرزاده و خواهرزاده و عمه و خاله و دائى و عمو و فرزندان و نوهها و نتیجههاى اینها همه رَحِم محسوب مى شوند، بله خویشاوندان سببى که از طریق ازدواج ها بوجود مى آیند، مثل عروس و داماد و پدر و مادر آنها و خویشاوندان آنها اگر خویشاوندى نسبى نداشته باشند رَحِم محسوب نمى شوند ولى باز ارتباط با آنها از ویژگی ها و خصائص اهل ایمان و تقوى است و بسیار ضرورى است.[7]
فلسفۀ صله رحم
در بیان حکمت و فلسفۀ صله رحم باید گفت، اسلام روى مسأله وحدت و انسجام خیلىسرمایه گذارى مى کند؛ به همین جهت وحدت را چند مرحله اى کرده است: مرحله اوّل وحدت در خانواده و مرحله دوم وحدت در بین فامیل ها و مرحله بعد وحدت در کل مؤمنان وجامعه اسلامى است. چرا که همیشه براى اصلاح، تقویت و پیشرفت جامعه، وحدت، از ضروریات است و با پیشرفت و تقویت تمام واحدهاى کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد. وحدت هزینه زیادى لازم دارد، در صورتى که تفرقه با یک سوء ظن حاصل مى شود.[8]
سؤال از صله رحم در قیامت
در اهمّیت این موضوع کافى است که قرآن مجید مکرّر به خصوص در این باره سخن گفته و متذکر شده است که روز رستاخیز از انجام این فریضه (صله رحم) سؤال خواهد شد و افراد درباره آن مسؤول خواهند بود؛ آنجا که مى فرماید: «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیکمْ رَقِیباً؛ و از خدایى بپرهیزید که [همگى به عظمت او معترفید و] هنگامى که چیزى از یکدیگر مى خواهید، نام او را مى برید. [و نیز] از [قطع رابطه با] خویشاوندان خود پرهیز کنید! زیرا خداوند مراقب شماست».[9]
در حدیثى از ابن عباس آمده است که مى گفت بر جهنم هفت پل قرار دارد، نزد پل اوّل از «ایمان» سؤال مى شود اگر آن را به طور کامل ارائه دهد به پل دوّم مى رود، و در آنجا از «نماز» سؤال مى شود، اگر به طور کامل ارائه دهد به پل سوّم مى رود، در آنجا سؤال از «زکات» مى شود، اگر آن را ارائه دهد به پل چهارم مى رود، در آنجا از «روزه» ماه مبارک رمضان سؤال مى شود، اگر آن را ارائه دهد به پل پنجم مىرود، در آنجا از «حج و عمره» سؤال مىشود، اگر آنها را ارائه دهد به پل ششم مى رود، و در آنجا از «صله رحم» سؤال مى شود اگر آنرا ارائه دهد به پل هفتم مى رود، در آنجا از «مظالم و حقوق بندگان» از او سؤال مى کنند...».[10]
صلۀ رحم؛ سفارش پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم
مردى حضور رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم شرفیاب گردید و گفت: «بستگانم مرا ترک گفته و ارتباط خویشاوندى را با من قطع کرده اند تکلیف من درباره آنان چیست؟ آیا من نیز آنان را ترک گویم و رابطه خود را با آنان بگسلم؟»، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «اگر تو نیز این کار را انجام دهى خداوند همه شما را ترک مى گوید و همه را از رحمت خود دور مى سازد»، سپس پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به وى سه دستور مهمّ زیر را تعلیم داد و فرمود :«تَصِلُ مَنْ قَطَعَک؛ اگر کسى ارتباط خود را با تو برید، تو برخلاف او رفتار کن و پیوند خویشاوندى و دوستى را فراموش مکن!»، «تُعْطِی مَنَ حَرّمک؛ کسى که تو را از نعمتى محروم ساخت، تو به او نیکى کن و او را محروم مساز!»، «وَ تَعْفُو عَمَّن ظَلَمَک؛ از کسى که بر تو ستم کرده است در گذر!».[11]
همچنین پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به اهمّیت این موضوع در یکى دیگر از سخنان پر ارج خود تصریح فرموده، آنجا که به یاران خود مى گوید: «من شما و همه امّت خود را که تا روز رستاخیز پا به عرصه وجود خواهند گذارد توصیه مى کنم از صله رحم غفلت نورزند؛ و اگر انجام این فریضه الهى در گرو مسافرت به نقطه دورى باشد، رنج سفر را بر خود هموار ساخته و این دین اخلاقى و اجتماعى را ادا نمایند».[12]
محرومیت از بوی بهشت؛ از آثار قطع رحم
قطع رحم و بریدن پیوند هاى خویشاوندى، آثار دردناکى در زندگى انسان، در دنیا، و مجازات سختى در آخرت براى او دارد. از جمله در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم می خوانیم: «أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام أَنَّ رِیحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عَامٍ مَا یجِدُهَا عَاقٌّ وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا شَیخٌ زَانٍ...؛ جبرئیل، به من خبر داد که بوى بهشت، از هزار سال راه، به مشام مى رسد، ولى چند گروه، آن را احساس نمى کنند: کسى که عاق (پدر و مادر) باشد و کسى که رابطه خویش را با خویشاوندان قطع کند و پیرمردى که زنا کند...».[13] تعبیر فوق، بسیار پرمعنا است و مفهومش این است که این چند گروه، نه تنها، وارد بهشت نمى شوند، بلکه نزدیک آن نیز هرگز نخواهند شد.[14]
رسول گرامى صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «ثَلَاثَةٌ لَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُؤْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِمٍ؛ سه کس وارد بهشت نمى شوند: دائم الخمر و مؤمن به سِحر و جادو و قطع کننده رحم با خویشاوند».[15]
پاداش آخرت
در حدیثى مى خوانیم: شخصى خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: به خدا ما دنیا را دوست داریم و علاقه مندیم به ما داده شود. امام علیه السلام به او فرمود: دنیا را دوست دارى؟ مى خواهى با آن چه کنى؟ عرض کرد: زندگى خودم و خانواده ام را تأمین کنم، با آن صله رحم به جا آورم، در راه خدا صدقه دهم و حج و عمره به جا آورم. امام علیه السلام فرمود: «لَیسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیا، هَذَا طَلَبُ الْآخِرَة؛ این طلب دنیا نیست، بلکه طلب آخرت است».[16]
در خطبه 209 نهج البلاغه آمده است: امیرمؤمنان در بصره جهت عیادت علاء بن زیاد حارثى که یکى از یاران آن حضرت بود به منزل وى رفت و چون خانه او را وسیع دید، فرمود: با این خانه وسیع در دنیا چه مى کنى و حال آنکه در آخرت به خانه گسترده، محتاج ترى؟ سپس اضافه فرمود: آرى اگر بخواهى به وسیله این خانه به منزل وسیع آخرت برسى در این خانه میهمانى کن، صله رحم به جاى آور، و حقوقى را که خداوند بر عهده ات گذاشته، در جاى خود پرداخت کن در این صورت به سبب این خانه به آخرت دست یافته اى.[17]
در حدیثى دیگر مى خوانیم که شخصى در خدمت امام صادق علیه السّلام از اغنیا و ثروتمندان نکوهش کرد و به آنها بد گفت؛ امام فرمود: «اسْکتْ! فَإِنَّ الْغَنِی إِذَا کانَ وَصُولًا لِرَحِمِهِ بَارّاً بِإِخْوَانِهِ، أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الْأَجْرَ ضِعْفَینِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ یقُولُ: "وَ ما أَمْوالُکمْ وَ لا أَوْلادُکمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِک لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ"؛ ساکت باش! شخص غنى هرگاه صله رحم بجا آورد و نسبت به برادران دینى خود نیکوکار باشد، خداوند پاداش او را دو برابر مى کند؛ زیرا خداوند مى فرماید: "اموال شما و اولادتان، چنان نیست که شما را به خداوند نزدیک کند، مگر کسى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهد، آنها در برابر اعمالشان پاداش مضاعف دارند و در غرفه هاى بهشتى در امنیت به سر مى برند"».[18]
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم مى خوانیم: «أسْرَعُ الْخَیرُ ثَواباً الْبِرُّ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ أسْرَعُ الشَّرُّ عُقُوبَةً الْبَغْىُ وَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ؛ از کارهاى خیر چیزى که از همه زودتر پاداشش به انسان مى رسد نیکوکارى و صله رحم است و از کارهاى شر چیزى که کیفرش زودتر از همه به انسان مى رسد ظلم و قطع رحم است».[19]
در حدیث دیگرى از امام باقر علیه لسلام مى خوانیم: «وَ مَا مِنْ قَدَمٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ مِنْ خُطْوَةٍ إِلَى ذِی رَحِمٍ؛ هیچ گامى محبوب تر در پیشگاه خدا از گامى که براى صله رحم برداشته مى شود نمى باشد».[20]
آسان کردن حساب قیامت
آسان گرفتن بر خلق خدا که عیال او محسوب مى شوند و به ویژه آسان گرفتن بر نزدیکان و کمک کردن بر آنها مسلّماً آسانى در آخرت را به دنبال دارد، زندگى و حیاتى که بر محور آگاهى و معرفت دور زده و در آن هر فردى جلوه اى از جلوات الهى و رشحه اى از رشحات خداوندى به حساب آید، و هر کمکى به فردى بر مبناى چنین دیدى انجام پذیرد، حیاتى معقول خواهد بود و چنین حیات معقولى یقیناً، معلولى به نام آسانى حساب را به دنبال دارد.[21]
امام صادق علیه السلام مى فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ یومَ القِیامَةِ؛ صله رحم حساب روز قیامت را آسان مى کند».[22]
کمترین مصداق صله رحم
در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السّلام مى خوانیم که فرمود: «صِلُوا أَرْحَامَکمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِیمِ؛ صله رحم را به جا بیاورید، هر چند با یک سلام کردن باشد».[23]
حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «صِلُوا ارْحامَکمْ وَ لَوْ بِالسَّلامِ؛ صله أرحام خود کنید حتى اینکه سلام کردن باشد».[24]
و نیز امام صادق علیه السلام مى فرماید: «صِلْ رَحِمَک وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ، وَ أَفْضَلُ مَا یوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کفُّ الْأَذَى عَنْهَا؛ پیوند خویشاوندى خویش را حتّى با جرعه اى از آب محکم کن و بهترین راه براى خدمت به آنان این است که [لااقل] از تو آزار و مزاحمتى نبینند».[25]
آبادی و طول عمر
در حدیثى از امام صادق از پدرانش از رسول خدا علیهم السلام آمده است: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ، وَ تَزِیدُ فِی الْأَعْمَارِ، وَ إِنْ کانَ أَهْلُهَا غَیرَ أَخْیارٍ؛ صله رحم خانه ها را آباد و عمرها را زیاد مى کند، هرچند اهل آن از نیکان نباشند».[26]
ممکن است جمعیتى فاجر و گنهکار باشند و از نیکان نباشند؛ ولى در عین حال صله رحم به جا آورند. در این صورت اموالشان افزایش پیدا مى کند و عمرشان طولانى مى شود، تا چه رسد به اینکه از نیکان و خوبان باشند».[27]
در روایت دیگر از رسول گرامى صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده: مَرد صله رحم مى کند در حالى که سه سال از عمرش باقى مانده و خداوند سى سال مى کند و نیز قطع رحم مى کند و سى سال از عمرش مانده و خداوند به سه سال مبدل مى کند، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «یمْحُوا اللهُ مَا یشَاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکتَابِ؛ خداوند محو مى کند آنچه را مى خواهد و اثبات مى کند و نزد او ام الکتاب است».[28]
مُیسّرى گوید امام صادق علیه السلام به من فرمودند: «چندین مرتبه اجل تو رسیده است و هر مرتبه خداوند بواسطه صله رحم تو و نیکى به نزدیکانت آن را به تأخیر انداخته است».[29]
هنگامى که اجتماعات کوچک خویشاوندى نیرومند شد عمر انسان نیز طولانى مى شود و در نتیجه موجب عمران شهرها مى گردد.[30]
از سوی دیگر تأثیر صله رحم در طول عمر ممکن است از این جهت باشد که ارحام به یکدیگر دعا مى کنند و همین دعا سبب طول عمر آن ها مى شود؛ به علاوه، هنگامى که روابط خوبى با هم داشته باشند، در مشکلات و از جمله بیمارى ها به یارى هم مى شتابند و همین امر باعث طول عمر آن ها مى شود. اضافه بر این، صله رحم، غم و اندوه را کم مى کند و نشاط و شادابى که از عوامل طول عمر است مى آفریند.[31]
از امام باقر علیه السلام نقل شده است که مى فرماید: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَکی الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ؛ صله رحم اعمال انسان را پاکیزه و اموال را فزونى مى دهد».[32]
گفتنی است پیوند هاى خانوادگى غالباً سبب همکارى هاى دسته جمعى اقتصادى مى شود و معمولا کارهاى گروهى در مسایل اقتصادى سود آورتر است.[33]
صله رحم؛ پاک کننده گناهان
امام صادق علیه السّلام به یکى از یارانش فرمود: آیا برادران دینى خود را دوست مى دارى؟ عرض کرد: آرى ... سپس فرمود: آیا آنها را به منزل خود دعوت مى کنى؟ عرض مى کند: آرى، من [تنها بر سر سفره نمى نشینم و] همواره با دو یا سه نفر یا کمتر و یا بیشتر از دوستان غذا مى خورم، امام صادق علیه السّلام فرمود: بخشش آنها بر تو از بخشش تو بر آن ها بیشتر است. راوى تعجب مى کند و عرضه مى دارد: فدایت شوم من به آنها غذا مى دهم و به خانه خود دعوت مى کنم، با این حال بخشش آن ها بر من بیشتر است؟
امام علیه السّلام فرمود: آرى «إِنَّهُمْ إِذَا دَخَلُوا مَنْزِلَک دَخَلُوا بِمَغْفِرَتِک وَ مَغْفِرَةِ عِیالِک وَ إِذَا خَرَجُوا مِنْ مَنْزِلِک خَرَجُوا بِذُنُوبِک وَ ذُنُوبِ عِیالِک؛ آنها هنگامى که وارد منزل تو مى شوند، آمرزش براى تو و خانواده ات را با خود مى آورند، و هنگامى که بیرون مى روند گناهان تو و خانواده ات را بیرون مى برند».[34]
سخن آخر : (صله رحم؛ یکی از شفیعان قیامت)
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم مى خوانیم: «الشُّفَعَاءُ خَمْسَةٌ: الْقُرْآنُ وَ الرَّحِمُ وَ الْأَمَانَةُ وَ نَبِیکمْ وَ أَهْلُ بَیتِ نَبِیکم؛ شفیعان در قیامت پنج اند: قرآن، صله رحم، امانت، و پیغمبر شما و اهل بیت پیغمبرتان».[35]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. پیام امام امیر المومنین علیه السلام
2. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)
[1] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص466.
[2] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج2، ص67.
[3] گفتار معصومين(ع)، ج1، ص92.
[4] كتاب النكاح، ج6، ص120.
[5] گفتار معصومين(ع)، ج1، ص92.
[6] جامع السعادات، ج2، ص256؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص454).
[7] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص454.
[8] گفتار معصومين(ع)، ج1، ص92.
[9] سوره نساء، آيه1؛ (پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص467).
[10] تفسير قرطبى، ج10، ذيل آيه مورد بحث؛ (پيام قرآن، ج6، ص146).
[11] اصول كافى، ج2، ص150؛ (پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص467).
[12] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص467.
[13] معانى الاخبار، بنا به نقل از بحار الانوار، ج71، ص95، ح26؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج2، ص67).
[14] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج2، ص66.
[15] بحار الانوار، ج74، ص90؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص453).
[16] کافى، ج5، ص72، ح10؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج12، ص713).
[17] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص413.
[18]سفينة البحار، ماده «غنى»؛ (از تو سوال مى كنند (مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص217).
[19] سنن ابن ماجه، ج2، ص1408؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج10، ص398).
[20]بحار الانوار، ج100، ص14؛ (تفسير نمونه، ج21، ص406).
[21] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص334.
[22] اصول كافى، ج3، ص229، ح32؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص94).
[23]اصول كافى، (بنا بر نقل بحار الانوار، ج71، ص126)؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج2، ص67).
[24] تحف العقول، حكمت165، بحارالانوار، ج74، ص104، ميزان الحكمه، ج4، ص89؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص91).
[25]سفينة البحار، ج1، ص514؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص93).
[26]بحارالانوار، ج71، ص93، ح21.
[27]كافى، ج2، ص155، ح21؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص90.
[28]سوره رعد، آيه13؛ بحار الانوار، ج74، ص93، ص99، ص103؛ كنز العمال، خبر6920 در روايتى دارد كه 3 سال 33 و 33 سال 3 مىشود؛ (جامع السعادات، ج2، ص256)؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص453).
[29]بحار الانوار، ج74، ص99؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص453).
[30] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص395.
[31] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج4، ص626.
[32]كافى، ج2، ص150، ح4؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص133).
[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج4، ص626.
[34] کافی، ج2، ص201، ح8؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج5، ص579).
[35]ميزان الحكمه، ج5، ص122؛ (يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص384).