در نظام ارزشى جاهلى که بر محور «تفاخر به آباء و اموال و اولاد» دور مىزد یک مشت دزد و غارتگر پرورش مىیافت، اما با دگرگون شدن این نظام و احیاى اصل والاى «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ»[1]محصول آن انسان هایى همچون سلمان و ابو ذر و عمار یاسر و مقداد بود.[2]
در این میان شایسته است به مناسبت نهم صفر سالروز شهادت عمار یاسر فضایل و مناقب آن مرد پاکباز و صحابى بزرگ و مخلص رسول اللَّه صلّى الله علیه وآله وسلّم و امیرمؤمنان على علیه السلام مورد اشاره قرار گیرد.
پیشگامی در اسلام
در آغاز اسلام که مسلمانان در اقلیت و دشمنان و مشرکان در اکثریت بودند، برخى از جوانان شیفته پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم شده، به آن حضرت ایمان می آوردند.[3] یعنی مستضعفان پاکدلى که دستشان از مال و منال دنیا تهى بود، همان گروه محروم و مظلومى که آئین هاى الهى براى نجات آنان از چنگال ظالمان و ستمگران آمده، مردان و زنان بلند همت و با ایمانى همچون بلال، سلمان، عمار، خباب، سمیه و امثال آن ها.[4]
بسیارى از یاران بزرگ پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده، و در حقیقت بسیارى از آن ها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه می کردند که عمار یاسر را در این گروه می توان نام برد.[5]
آری عمّار یاسر، از جوانان شجاع، از جان گذشته و پیشگام در اسلام بود،[6] و در این مسیر مرارت هاى فراوانى را متحمل شد. او از کسانى بود که به سرزمین حبشه هجرت کرد و به دو قبله نماز گزارد. او از مهاجران نخستین است که در جنگ بدر و همه جنگ هاى اسلامى حضور داشت.[7]
کسی که بهشت شوق دیدارش را داشت
در فضائل عمار همین بس که «انس» از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نقل کرده بهشت مشتاق چهار نفر است على علیه السلام، عمار، سلمان و بلال![8]
گفتنی است سران مکه از تأثیر گذاردن بر ابوطالب علیه السلام و رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم مأیوس شدند؛ و تصمیم گرفتند که تازه مسلمانان مستضعف را تحت فشار قرار دهند؛ تا شاید آن ها از اسلام باز گردند و از قدرت پیامبر کاسته شود و ناچار گردد دست از تبلیغ اسلام بکشد. در این میان بر بلال، عمار، یاسر، سمیه، حباب ابن ارت صهیب، عامر بن فهیره، ابوفکیهه، لبیبه، زبیده، نهدیه، و ام عبیس و دیگر افراد فشار هاى طاقت فرسایى وارد کردند؛ تا آنجا که یاسر و سمیه [پدر و مادر عمّار] در این راه شهید شدند؛ پیامبر از کنار آن ها می گذشت و چنین می فرمود: «صَبْراً آلَ یاسَرٍ فَانَّ مَوعِدَکمُ الجَنَّةُ؛ اى خاندان یاسر استقامت کنید که وعده گاه شما بهشت است».[9]
و یا هنگامى که عمّار از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اجازه ورود خواست فرمود: «ائذَنوا له مرحبًا بالطّیبِ المُطیبِ؛ به او اجازه دهید! آفرین به شخص پاک و پاکیزه».[10]
و بالاخره در حدیثى از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: آیه 107 سوره کهف درباره ابوذر و سلمان و مقداد و عمار یاسر نازل شده، « جَعَلَ اللَّه لَهُمْ جَناتُ الفِردوسِ نُزلًا ای مأوى و منَزلا؛ خداوند باغ هاى فردوس را منزلگاه آن ها قرار داده».[11]
ایمان عمّار
او کسى است که یکى از آیات قرآن درباره او نازل شد زمانى که جماعتى از مشرکین، او و پدر و مادرش را شکنجه کردند تا اظهار برائت از پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم کنند پدر و مادرش حاضر نشدند و شهید شدند، ولى عمار با زبان و لفظ خود آنچه را می خواستند گفت و گریه کنان خدمت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم آمد. آیه شریفه نازل شد: «مَنْ کفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ؛ کسانى که بعد از ایمان کافر شوند [مجازات می شوند] به جز آن ها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است».[12] در اینجا بعضى از ناآگاهان گفتند: عمار با گفتن الفاظ مربوط به برائت و بیزارى از اسلام، کافر شد.
پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «کلَّا إِنَّ عَمَّاراً مَلِىءٌ إِیمَاناً مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ وَ اخْتَلَطَ الْإِیمَانُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِه؛ چنین نیست، عمار از فرق سر تا قدم مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است». سپس پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم افزود: اگر باز در چنین شرایطى قرار گرفتى همینگونه عمل کن.[13]
حامی سرسخت ولایت
«ابو مخنف» در کتاب «جمل» آورده است که پس از قتل عثمان مهاجر و انصار در مسجد گرد آمدند تا در باره سرنوشت مسلمانان مشورت کنند، در این میان عده اى از بزرگان اصحاب به ویژه «عمار» درباره فضائل على علیه السلام و این که او از همه شایسته تر است سخن گفتند.[14]
در فراز تاریخی دیگر می خوانیم امام در صفین به منبر رفت و تمام لشکرش از مهاجر و انصار حاضر بودند، پس از حمد و ثناى خداوند فرمود: کدام یک از شما شنیده است که پیغمبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «من افضل پیامبرانم و وصى من على بن ابی طالب افضل اوصیاء است». من از همه پیامبران برترم و وصى من از همه اوصیاء برتر است.
حدود 70 نفر از کسانى که در جنگ بدر، حاضر بودند و اکثر آن ها از انصار و بقیه از مهاجران بودند به پا خاستند و گفتند: ما شهادت می دهیم که پیغمبر همین گونه فرمود؛ از جمله این افراد «عمار یاسر» بود.[15]
پیشگویی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در مورد شهادت عمار
در حدیثی آمده است که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به عمار بشارت داد، فرمود: «یا ابا الیقظان[16]فَإِنَّک أَخُو عَلِى فِى دِیانَتِهِ وَ مِنْ أَفَاضِلِ أَهْلِ وَلَایتِهِ وَ مِنَ الْمَقْتُولِینَ فِى مَحَبَّتِهِ تَقْتُلُک الْفِئَةُ الْبَاغِیة؛ تو برادر على در دیانتش هستى و از افراد برجسته اهل ولایت او می باشى و از کسانى هستى که در محبت او شهید می شوى و تو را گروه ستمکار شهید می کنند».[17]و همینگونه شد؛ او در صفین به دست لشکریان معاویه به شهادت رسید.[18]
ابن عبد البرّ روایتى از ابو عبد الرحمان سلمى نقل می کند که می گوید: ما با على علیه السلام در صفین بودیم. عمّار یاسر را دیدم که به هرسو حرکت می کرد اصحاب محمّد او را همراهى می کردند گویى پرچم آن ها بود. و از عمار شنیدم که به هاشم ابن عقبه (عتبه) می گفت اى هاشم به پیش بتاز که بهشت در سایه شمشیر هاست. امروز دوستانم محمد صلّى الله علیه وآله وسلّم و یارانش را ملاقات خواهند کرد. می دانم که ما بر حق و آن ها بر باطلاند. عبد الله ابن سلمه می گوید: من در روز صفین به عمار می نگریستم که تشنه شد و تقاضاى آب کرد، ظرف شیرى براى او آوردند او گفت امروز روز ملاقات دوستان است چرا که رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم به من فرمود: آخرین شربتى که از دنیا می نوشى شیر است.[19]
قابل توجه است هنگامى که خبر شهادت مالک اشتر بعد از جنگ صفین به معاویه رسید، در میان مردم خطبه اى خواند و گفت: على دو دوست نیرومند داشت؛ یکى در صفین قطع شد؛ یعنى عمار یاسر و دیگرى امروز؛ یعنى مالک اشتر.[20]
سخن آخر: (أین عمار؟)
سخن امیرمؤمنان على علیه السلام درباره «عمّار یاسر» و دیگر یارانش مقام اخلاقى آن ها را روشن می سازد، فرمود: «اینَ اخْوانِىَ الَّذینَ رَکبُوا الطَّرِیقَ وَمَضَوْا عَلَى الْحَقِّ، اینَ عَمَّارُ ... ثُمَّ ضَرَبَ یدَهُ عَلى لِحْیتِهِ الشَّرِیفَةِ الْکرِیمَةِ فَاطالَ الْبُکاءَ، ثُمَّ قالَ: أُوَّهْ عَلى اخْوانِىَ الَّذینَ تَلَوُا الْقُرانَ فَاحْکمُوهُ، وَتَدَبَّرُوا الْفُرَضَ فَاقامُوهُ، احْیوُا السُّنَّةَ وَاماتُوا الْبِدْعَةَ؛ کجا هستند برادران من! همان ها که براه حق آمدند و در راه حق گام بر می داشتند، کجاست عمّار یاسر! ... سپس دست به محاسن شریف خود زد و مدّت طولانى گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همان ها که قرآن را تلاوت می کردند و به کار می بستند، در فرائض دقّت می کردند و آن را به پا می داشتند، سنّت ها را زنده کرده، و بدعت ها را میراندند».[21]
در محیط پر خفقانى همچون محیط حکومت معاویه که تبلیغات دروغین دستگاهش که به وسیله جیره خواران و مزدوران و پاره اى از دانشمندان دین فروش که زمانى هم در صف صحابه پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم قرار داشته اند چنان اوج گرفته که مردم به کلى از حقایق اسلام و آنچه حکومت جبار با آن ها می کند بى خبر مانده اند. و مکتب انسان ساز على علیه السلام با تمام نقاط درخشانش چنان سانسور شده و زیر پرده هاى سکوت و خفقان قرار گرفته که براى عقب راندن این ابرهاى ضخیم و تیره و تار، قربانیانى لازم است که مرگشان طوفان هاى عظیمى به پا کند، در اینگونه موارد و لو به عنوان واجب کفایى افشاگرانى لازمند که تا سر حد مرگ و قربانى شدن این راه پیش بروند.
در این بین عماریاسرها... می بایست در این میدان ها گام بگذارند و دست به افشاگرى زنند، و دیدیم که تنها مرگشان چه طوفان هایى به پا کرد.[22]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منبع: پیام امام امیر المومنین علیه السلام
[1] «گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست». سورۀ حجرات، آیۀ 13.
[2] تفسير نمونه، ج 22، ص 202.
[3] مثال هاى زيباى قرآن، ج 1، ص 370.
[4] تفسير نمونه، ج 13، ص 122.
[5] همان، ج 21، ص 421.
[6] مثال هاى زيباى قرآن، ج 1، ص 189.
[7] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 84.
[8] «ان الجنة لتشتاق الى عمار؛ بهشت مشتاق عمار است». (مناقب الإمام أمیرالمؤمنین علیه السلام، ج 1، ص 241).
[9] كامل ابن اثير، ج 1، ص 491؛ (پيام قرآن، ج 8، ص 14).
[10] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، نصج 2، ص 467.
[11] تفسير قمى(طبق نقل الميزان ذيل آيه مورد بحث)؛ (پيام قرآن، ج 6، ص 268).
[12] سورۀ نحل، آيه 106.
[13] بحارالانوار، ج 19، ص 35؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 15، ص 298).
[14] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، متن و ترجمه، ج 1، ص 356.
[15] همان، ص 377.
[16] (انتخاب اين كنيه براى عمار شايد به اين دليل بود كه در بعضى از جنگ ها او و بعضى ديگر از صحابه پيغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شب بيدار بودند و از لشكريان حفاظت می كردند تا دشمن به آن ها شبيخون نزند).
[17] بحارالانوار، ج 22، ص 333.
[18] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 15، ص 298.
[19] استيعاب، ج 2، ص 68 به بعد (شرح حال عمار)؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 7، ص 85).
[20] كامل ابن اثير، ج 3، ص 353. در حوادث سال 38 هجرى.
[21] نهج البلاغه، خطبه 182؛ (اخلاق در قرآن، ج 1، ص 40).
[22] تقيه، ص 32.