مطابق بعضى از روایات امروز سالروز رحلت حضرت ابوطالب علیه السلام عموى با وفاى پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و پدر گرامى حضرت على علیه السلام است.[1] شخصیتی بزرگ و مدافع و حامی رسول مکرم اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم که خدمات بسیار مهمی انجام دادند.[2]
البته مغرضان و معاندان همچنان اصرار به تخریب شخصیت حضرت ابوطالب علیه السلام دارند، لذا ضرورت انجام فعالیت های پژوهشی ماندگار و تاریخی در راستای معرفی شخصیت حضرت ابوطالب علیه السلام به گونه ای که برای همگان و در هر زمان قابل استفاده باشد انکار ناپذیر است.[3]
ابوطالب، مدافع و حامی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم
ابو طالب از حامیان درجه اوّل اسلام و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بود. حمایت او از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و اسلام به حدى بود که هرگز نمی توان آن را با علایق و پیوند هاى خویشاوندى و تعصبات قبیله اى تفسیر کرد.
نمونه زنده آن داستان شعب ابو طالب علیه السلام است. همه مورخان نوشته اند هنگامى که قریش، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و مسلمان ها را دریک محاصره اقتصادى و اجتماعى و سیاسى شدید قرار دادند و روابط خود را با آن ها قطع کردند ابو طالب علیه السلام یگانه حامى و مدافع حضرت، سه سال از همه کارهاى خود دست کشید و بنى هاشم را به درّه اى که در میان کوه هاى مکه قرار داشت و به شعب ابو طالب معروف بود برد و آنجا سکنى گزید.
آن حضرت فداکارى را به جایى رسانید که اضافه بر ساختن برج هاى مخصوص به خاطر جلوگیرى از حمله قریش، هر شب پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را از خوابگاه خود بلند می کرد و جایگاه دیگرى براى استراحت او تهیه می نمود و فرزند دلبندش على علیه السلام را به جاى او می خوابانید و هنگامى که على علیه السلام می گفت پدر جان من با این وضع بالأخره کشته خواهم شد، پاسخ می دهد عزیزم بردبارى را از دست مده؛ هر زنده بسوى مرگ رهسپار است؛ من تو را فداى فرزند عبدالله نمودم. جالب توجه اینکه على علیه السلام در جواب پدر می گوید: پدر جان این کلام من نه بخاطر این بود که از کشته شدن در راه محمّد صلّی الله علیه وآله وسلّم هراسى دارم بلکه به خاطر این بود که می خواستم بدانى چگونه در برابر تو مطیع و آماده براى یارى احمدم.[4]
به علاوه در کتب معروف اسلامى اشعارى از ابوطالب علیه السلام در اختیار ما است که مجموعه آن ها در دیوانى بنام «دیوان ابو طالب» گردآورى شده است موید این مدعاست که تعدادى از آن ها را در ذیل می آوریم:
وَاللَهِ لَن یصِلوا إِلَیک بِجَمعِهِم حَتّى أُوَسَّدَ فی التُرابِ دَفینا
اى برادرزاده تا ابو طالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت.
فَاِصدَع بِأَمرِک ما عَلَیک غَضاضَةٌ وَاِبشِر بِذاک وَقَرَّ مِنهُ عُیونا[5]
بنابراین از هیچ چیز مترس و ماموریت خود را ابلاغ کن بشارت ده و چشم ها را روشن ساز.
ما معتقدیم هرکس تعصب را کنار گذاشته و بی طرفانه سطور طلایى تاریخ را درباره ابوطالب علیه السلام مطالعه کند با ابن ابى الحدید شارح نهج البلاغه هم صدا شده و می گوید:
وَ لَوْلا اَبُوطالِبٍ وَ ابْنُهُ لَما مَثِّلَ الدِّینُ شَخْصاً فَقاما
فَذالک بِمَکةَ آوی وَ حامی وَ هذا بِیثرْبَ جَسَّ الْحَماما[6]
هرگاه ابو طالب علیه السلام و فرزند برومندش نبود هرگز دین و مکتب اسلام بجاى نمی ماند و قد راست نمی کرد. ابو طالب در مکه بیارى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شتافت و على علیه السلام در یثرب (مدینه) در راه حمایت از اسلام در گرداب مرگ فرو رفت![7]
حضرت ابوطالب علیه السلام، مؤمن آل قریش
تمام علماى شیعه و بعضى از بزرگان اهل تسنن مانند ابن ابى الحدید شارح نهج البلاغه و قسطلانى در ارشاد السارى و زینى دحلان در حاشیه سیره حلبى، ابو طالب علیه السلام را از مؤمنان اسلام می دانند، در منابع اصیل اسلام نیز شواهد فراوانى براى این موضوع می یابیم.
در اینجا فشرده اى از دلائل گوناگونى که به روشنى، گواهى بر ایمان ابو طالب علیه السلام می دهد فهرست وار می آوریم و شرح بیشتر را به کتاب هایى که در این زمینه نوشته شده موکول مى کنیم:
ابو طالب علیه السلام قبل از بعثت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم به خوبى می دانست که فرزند برادرش به مقام نبوت خواهد رسید، زیرا مورخان نوشته اند در سفرى که ابو طالب علیه السلام با کاروان قریش به شام رفت، برادرزاده دوازده ساله خود محمد را نیز با خویش همراه برد، در این سفر علاوه بر کرامات گوناگونى که از او دید، همین که کاروان با راهبى بنام «بحیرا» که سالیان درازى در صومعه مشغول عبادت بود و آگاهى از کتب عهدین داشت و کاروان هاى تجارتى در مسیر خود به زیارت او می رفتند برخورد کردند، در بین کاروانیان، محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم که آن روز دوازده سال بیش نداشت نظر راهب را به خود جلب کرد.
بحیرا پس از اندکى خیره شدن و نگاه هاى عمیقانه و پر معنى به او گفت این کودک به کدام یک از شما تعلق دارد؟ جمعیت به ابو طالب علیه السلام اشاره کردند او اظهار داشت برادرزاده من است.
«بحیرا» گفت این طفل آینده درخشانى دارد این همان پیامبرى است که کتاب هاى آسمانى از رسالت و نبوتش خبر داده اند و من تمام خصوصیات او را در کتب خوانده ام![8] «ابو طالب» علیه السلام پیش از این برخورد و برخوردهاى دیگر از قرائن دیگر نیز به نبوت پیامبر اکرم و معنویت او پى برده بود.[9]
فروغ ایمان در قلب ابو طالب
طبق نقل دانشمند اهل تسنن شهرستانى (صاحب ملل و نحل) و دیگران[10] در یکى از سالها آسمان مکه برکتش را از اهلش باز داشت و خشکسالى سختى به مردم روى آورد، ابو طالب علیه السلام دستور داد تا برادرزاده اش محمد را که کودکى شیر خوار بود حاضر ساختند پس از آنکه کودک را در حالى که در قنداقه اى پیچیده شده بود به او دادند در برابر کعبه ایستاد و با تضرع خاصى سه مرتبه طفل شیر خوار را بطرف بالا انداخت و هر مرتبه می گفت: «پروردگارا! بحق این کودک باران پر برکتى بر ما نازل فرما»، چیزى نگذشت که توده اى ابر از کنار افق پدیدار گشت و آسمان مکه را فرا گرفت، سیلاب آن چنان جارى شد که بیم آن می رفت مسجد الحرام ویران شود.
سپس شهرستانى مى نویسد همین جریان که دلالت بر آگاهى ابو طالب علیه السلام از رسالت و نبوت برادرزاده اش از آغاز کودکى دارد ایمان وى را به پیامبر می رساند[11].
و اشعار ذیل را بعدها ابو طالب علیه السلام به همین مناسبت سروده است:
و أبیضَ یسْتـَسْقی الغَمامُ بوجهـِهِ ثمال الیتامی عِصْمَةٌ للأرامِلِ
او روشن چهره اى است که ابرها به خاطر او مى بارند، او پناهگاه یتیمان و حافظ بیوه زنان است.
یلُوذُ بِهِ الهُلَّاک مِن آلِ هَاشِمٍ فَهُم عِندَهُ فِی نِعمَةٍ وَ فَواضِلِ
هلاک شوندگان از بنى هاشم به او پناه می برند، و بوسیله او از نعمت ها و احسان ها بهره می گیرند.
و مِیزَانُ عَدْلٍ لَا یخِیسُ شَعِیرَةً وَ وَزّانُ صِدْقٍ وَزْنُهُ غَیرُ هَائِلِ[12]
او میزان عدالتى است که یک جو تخلف نمی کند، و وزن کننده درستکارى است که توزین او بیم اشتباه ندارد.
وَدَعَوْتَنِی وَ ذَکَرْتَ اَنَّکَ نَاصِحِی فَلَقَدْ صدَقْتَ وَ کُنْتَ قَبْلُ اَمِیناً
مرا بمکتب خود دعوت کردى و خوب می دانم که هدفت تنها پند دادن و بیدار ساختن من بوده است، تو در دعوت خود امین و درستکارى.
وَ لَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ دِینَ مُحَمَّد مِنْ خَیرِ أَدْیانِ الْبَرِیةِ دِیناً[13]
من هم این را دریافتم که مکتب و دین محمد بهترین دین و مکتب ها است»!
و نیز گفته است:
أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنـّا وَجَدْنا مُحَمَّداً نَبِیاً کمُوسَى خُطَّ فِی أَوَّلِ الْکتُبِ
اى قریش آیا نمی دانید که ما محمد را همانند موسى پیامبر و رسول خدا می دانیم و نام و نشان او در کتب آسمانى قید گردیده است (و ما آن را یافته ایم).
وَ اِنَّ عَلَیهِ فِى الْعِبادِ مَحَبَّةً وَ لاحَیفَ فِى مَنْ خَصُّهُ اللّهِ فِى الْحُبِّ[14]
بندگان خدا علاقه ویژه اى بوى دارند و نسبت به کسى که خدا او را بمحبت خود اختصاص داده است این علاقه بی مورد نیست.
ابن ابى الحدید پس از نقل قسمت زیادى از اشعار ابو طالب علیه السلام (که ابن شهر آشوب در متشابهات القرآن آنها را سه هزار بیت می داند) می گوید: از مطالعه مجموع این اشعار براى ما هیچ گونه تردیدى نخواهد ماند که ابو طالب علیه السلام به مکتب برادرزاده اش ایمان داشته است.[15]
ابوطالب علیه السلام از زبان پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم
احادیثى از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز نقل شده که گواهى آن حضرت را به ایمان عموى فداکارش ابو طالب علیه السلام روشن می سازد از جمله اینکه چون ابو طالب علیه السلام در گذشت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم پس از تشییع جنازه او ضمن سوگوارى که در مصیبت از دست دادن عمویش می کرد، می گفت:
«وا أَبَتاهُ! وا أَبا طالِباهُ! وا حُزْناهُ عَلَیک! کیفَ أَسْلُو عَلَیک یا مَنْ رَبَّیتَنِى صَغِیراً، وَ أَجَبْتَنِى کبِیراً، وَ کنْتُ عِنْدَک بِمَنْزِلَةِ الْعَینِ مِنَ الْحَدَقَهِ وَ الرُّوحِ مِنَ الْجَسَدِ؛[16] واى پدرم! واى ابو طالب! چقدر از مرگ تو غمگینم؟ چگونه مصیبت تو را فراموش کنم اى کسى که در کودکى مرا پرورش دادى، و در بزرگى دعوت مرا اجابت نمودى، و من در نزد تو همچون چشم در حدقه و روح در بدن بودم».
و نیز پیوسته اظهار می داشت:
«ما نالَتْ مِنِّى قُرَیشٌ شَیئاً أَکرَهُهُ حَتّى ماتَ أَبُوطالِب؛[17] قریش هیچگاه نتوانست مکروهى بر من وارد کند مگر زمانى که ابو طالب از جهان رفت».
این همه اظهار علاقه و مهر به ابو طالب علیه السلام نشان مى دهد که پیامبر او را معتقد به مکتب توحید مى دانسته است.[18]
ابوطالب در احادیث اهل بیت علیهم السلام
در احادیثى که از طرق اهل بیت علیهم السلام رسیده است نیز مدارک فراوانى بر ایمان و اخلاص ابو طالب علیه السلام دیده می شود، این احادیث آمیخته با استدلالات منطقى و عقلى است. مانند روایتى که از امام چهارم علیه السلام نقل گردیده است که حضرتش پس از این که در پاسخ سؤالى اظهار می دارد ابو طالب علیه السلام مؤمن بود می فرماید: «اِنَّ هُنا قَوْماً یزْعُمُونَ اِنَّهُ کافِرٌ».
سپس فرمود: «وا عَجَباً کُلَّ الْعَجَبِ أَ یطْعَنُونَ عَلى أَبِى طالِبِ أَوْ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلّى الله علیه وآله وسلّم وَ قَدْ نَهاهُ اللّهُ أَنْ تَقِرَّ مُؤْمِنَةً مَعَ کافِر غَیرَ آیة مِنَ الْقُرْآنِ وَ لا یشُکُّ أَحَدٌ أَنَّ فاطِمَةَ بِنْتَ أَسَد رَضِىَ اللّهُ تَعالى عَنْها مِنَ الْمُؤْمِناتِ السّابِقاتِ فَاِنَّها لَمْ تَزَلْ تَحْتَ أَبِى طالِب حَتّى ماتَ أَبُوطالِب رَضِىَ اللّهُ عَنْهُ». یعنى راستى در شگفتم که چرا برخى می پندارند که ابو طالب کافر بوده است! آیا نمی دانند که با این عقیده بر پیامبر و ابو طالب طعنه می زنند؟ مگر نه این است که در چندین آیه از آیات قرآن از این موضوع منع شده است که زن بعد از اسلام آوردن در قید زوجیت کافر خود نماند و این مسلم است که فاطمه بنت اسد از پیشگامان در اسلام است و تا پایان عمر ابو طالب علیه السلام همسرش بود.[19]
ابوطالب، شخصیت مظلوم تاریخ
با این تفاسیر می توان دریافت ابوطالب علیه السلام همچون فرزندش علی علیه السلام مظلوم است مظلوم بزرگ تاریخ اسلام بر اثر ظلم کج اندیشان اموی صفت.[20]
متأسّفانه دشمنان امیر المؤمنین علیه السلام سعى کرده اند که چهره این مرد بزرگ و مجاهد عالیقدر را در تاریخشان بد نما کنند.
به قول مرحوم علاّمه امینى عدّه اى اصرار دارند که چهره هرکسى که به على علیه السلام انتساب دارد را دگرگون نشان دهند. ابوذر علیه السلام را طورى منکوب کنند، ابوطالب علیه السلام را به گونه اى دیگر و خلاصه همه علاقمندان به على علیه السلام را زیر سئوال ببرند.[21]
لذا شفاف سازی در مورد شخصیت حضرت ابوطالب علیه السلام، در حقیقت اظهار علاقه به مولا علی علیه السلام است، در این میان درباره حضرت ابوطالب علیه السلام مطالبی نوشته شده که برخی به صورت مستقل به چاپ رسیده و برخی از نویسندگان نیز در لابلای کتب خود درباره ایشان بحث کرده اند؛ که باید به این دو مهم توجه کنند. [22]
اگر فیلمی هم برای این شخصیت آماده شود خوب است، چون نسل جوان زبان فیلم را بهتر از زبان کتابت دریافت می کنند. ان شاء الله فیلم مستند با تیم قوی هنری تهیه شود که این سبب می شود که چهره ابوطالب علیه السلام از مظلومیت درآمده و معرفی شود.[23]
سخن آخر: (معرفی شخصیت حضرت ابوطالب علیه السلام خدمت به اسلام است)
ما به حضرت ابوطالب علیه السلام رنگ شیعی نمیدهیم بلکه به آن با نگاه اسلامی و تاریخی نگاه می کنیم چرا که شخصیت ایشان متعلق به همه عالم اسلام است و معرفی شخصیت حضرت ابوطالب علیه السلام نیز خدمت به اسلام است؛ تا از این رهگذر دشمنان بهانه نکنند و به این بهانه دست به تخریب این شخصیت مهم و اثرگذار تاریخ اسلام نزنند.[24]
خوشبختانه در این اواخر، کتاب های متعددی در بیان شخصیت و ایمان ابوطالب علیه السلام از سوی دانشمندان شیعه نگاشته شده است که زوایایی از زندگی و ایمان محکم او را به اسلام روشن می سازد. این جانب به سهم خود از همه کسانی که در این راه تلاش و کوشش کرده اند، تشکر می کنم.[25]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1.تفسیر نمونه
2. بیانات معظم له
[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 22/6/1383.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع)، 3/12/1398.
[3] متن پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مراسم افتتاحیه همایش «حضرت ابوطالب(ع) حامی پیامبر اعظم (ص)»، 19/12/1399.
[4] الغدیر، ج 7، ص 357 و 363؛ (تفسیر نمونه، ج 5، ص198).
[5] بحار الانوار، ج 35، ص 87 و 147.
[6] الغدیر، ج 7، ص 330.
[7] تفسیر نمونه، ج 5، ص 198.
[8] تلخیص از سیره ابن هشام، ج 1، ص 191 و سیره حلبى، ج 1، ص 131 و کتب دیگر.
[9] تفسیر نمونه، ج 5، ص193.
[10] جریان توجه قریش را در هنگام خشکسالى به ابو طالب و سوگند دادن ابو طالب خدا را بحق او علاوه بر شهرستانى بسیارى از مورخان بزرگ نقل کرده اند، علامه امینى در الغدیر آن را از کتاب «شرح بخارى» و «المواهب اللدنیه» و«الخصائص الکبرى» و«شرح بهجة المحافل» و«سیره حلبى» و«سیره نبوى» و«طلبة الطالب» نقل کرده است؛ (جلد هفتم الغدیر صفحه 346).
[11] تفسیر نمونه، ج 5، ص194.
[12] بحارالانوار، ج 35، ص 166 (با اندکى تفاوت).
[13] همان، ص 87 و 147.
[14] همان، ص 141 و 159.
[15] تفسیر نمونه، ج 5، ص196.
[16] شیخ الاباطح به نقل از ابو طالب مؤمن قریش.
[17] طبرى به نقل از ابو طالب مؤمن قریش.
[18] تفسیر نمونه، ج5 ، ص 196.
[19] کتاب الحجه، درجات الرفیعه، به نقل از الغدیر، ج 8؛ (تفسیر نمونه، ج 5، ص197).
[20] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ماهنامۀ اخبار شیعیان، شهریور 1386، شماره 22.
[21] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 22/6/1383.
[22] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع)، 21/10/1397.
[23] متن پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مراسم افتتاحیه همایش «حضرت ابوطالب(ع) حامی پیامبر اعظم (ص)»، 19/12/1399.
[24] همان.
[25] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ماهنامۀ اخبار شیعیان، شهریور 1386، شماره 22.