انسان برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبت هاى مختلف بهداشتى داشته باشد، پيش از خوردن هر نوع غذا و زندگى در هر محيط بايد در امورى كه ممكن است سرچشمه بيماري هاى گوناگون گردد دقت كند.[1]
گاهى انسان مجبور است براى پيشگيرى از بيماري ها تزريق واكسن كند. گاهى بايد رژيم هاى خاصى از نظر غذا و غيره را بپذيرد و گاه و بىگاه خود را براى معاينات دقيق طبى در اختيار پزشكان حاذق بگذارد و پس از ابتلاى به بيمارى و درمان آن تا مدتى بايد براى جبران نقاهت و رفع آثار سوء آن، به تقويت بنيه خويش بپردازد.[2]
همۀ این مسائل نشان می دهد انسان سالم و نيرومند، سلامت خود را مرهون ده ها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى است؛[3] در نتیجه همگان باید به سراغ بهداشت و درمان برويم تا سلامت ما تأمين شود.[4]
در این میان، اسلام دين پاك و پاكيزه اى است، و پاكيزگى را دوست دارد، و به آن سفارش مىنمايد، و بر اساس آن احكام و قوانينش را تنظيم مىكند.[5]
نظافت و پاكيزگى در اين دين مقدس، آن قدر ارزشمند و مهم است كه در برخى روايات، به عنوان بخشى از ايمان از آن ياد شده است؛[6] يعنى مسلمانى كه طهارت و نجاست و نظافت را رعايت نمىكند ايمانش كامل نيست.[7]
اين دين پاك و مبرى از هرگونه تحريف و پيرايه، دستوراتى در زمينه نظافت فردى دارد، و نیز به نظافت اجتماعى سفارش مىكند. عمل كردن به اين دستورات، مخصوصاً در عصر و زمان ما، لازم و ضرورى است.[8]
آنچه كه در اين نگاشته مطرح مىشود، بخشى از مسائلى است كه اين دين پاك آسمانى، در اين زمينه مطرح كرده است. اميد است كه بدان توجه، و سپس عمل كنيم.[9]
بهداشت فردي و عمومی در فرهنگ اسلامي در یک نگاه
انسان مجموعه اى است از جسم و جان و روح و تن و طبعاً دستورات آسمانى ما جامع ميان ماده و معنا و براى تكميل هر دو جنبه است. از جمله دستورات خداوند براى تربيت جسم و پرورش اندام ما و مزاياى بهداشتى و در جستجوى فوايد طبى و بهداشتى می باشد.[10] چرا که طب جسمانى، رابطه نزديكى با طب روحانى دارد؛ به بيان ديگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزديكى با سلامت روح دارد ازاين رو سلامت جسم نيز مورد توجه اسلام بوده است.[11]
در این بین از استحباب پوشيدن لباس نظيف و گرفتن ناخن و زدودن تار عنكبوت و نخوردن آب از كوزه شكسته و پرهيز از آبى كه خودش يا ديگرى در آن غسل كرده است گرفته، تا حتی نماز ها و نيايش ها و راز و نياز با خدا می تواند، علاوه بر آثار اخلاقى و معنوى و روحانى، به خاطر اثرات مفيد «روان تنى» و وسيله اى براى تسكين آلام روحى و درد ها و اضطراب ها مورد توجه قرار گیرد.[12]
از سوی دیگر امروزه كتاب هايى به نام طب النبى (صلى الله عليه و آله) و طب الائمة (علیهم السلام) و طب الرضا (عليه السلام) در اختيار داريم كه در آنها سخن از يك رشته دستورات طبى و بهداشتى نقل شده از معصومين عليهم السلام است، گاه نيز اشاراتى از قرآن مجيد در آنها ديده مىشود؛ مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوق العاده اى براى عسل قائلند و هرچه زمان مىگذرد خواص بيشترى براى آن در بهداشت و درمان بيمارى ها كشف مىكنند.[13]
اين در حالى است كه قرآن مجيد با صراحت مىگويد: «فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ؛[14] در آن، شفا برای مردم است»؛ و همچنين تعبيرات ديگرى كه پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى بر مىدارد؛ از جمله دستور معروف پيامبر صلى الله عليه و آله بر اينكه تا گرسنه نشده ايد غذا نخوريد و تا كاملا سير نشده ايد دست از غذا بكشيد[15] كه در واقع ناظر به آيه شريفه «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا»[16] است.[17]
هم چنین بسيارى از دستورهايى كه در زمينه نوشيدنى ها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثيرات خوب و بد آنهاست؛ تحريم شراب و مواد مخدر، تحريم گوشت حيوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهيانى كه در آب مرده اند و امثال اينها همگى ارتباط نزديكى با زيان هاى بهداشتى آنها دارد.[18]
توصيه به خوردن ميوه ها و سبزى ها و دانه هاى غذايى ارتباط آشكارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روايات طبى نقل شده از پيغمبر اكرم و ائمه هدى (عليهم السلام) نيز با صراحت اين مسائل را بازگو مىكند.[19]
نگاهى گذرا به عنوان بهداشت در فقه اسلامی نیز، جامعيت و شمول آن را نسبت به دو حوزه فرد و اجتماع به اثبات مىرساند؛ شاهد اين سخن در حوزۀ فرد، وجود كتاب طهارت و نجاست در فقه است براى حفظ مسائل بهداشتى، و كتاب هاى اطعمه و اشربه براى رهايى از غذاهايى كه يا ضرر جسمى دارد يا ضرر معنوى و اخلاقى، و در حوزه جامعه نيز تحريم بعضى از تصرف هاى زيانبار در طبيعت كه محيط زيست را ويران مىكند به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان ها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنيافته باشد).[20]
از مجموع آموزه های اسلامی كه شرح همه آنها به طول مىانجامد به خوبى استفاده مىشود كه چگونه اسلام يك نهضت علمى نيرومند را پايه گذارى كرد؟ و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زير پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست كه در مدت كوتاهى كتاب هاى فراوان در رشته هاى مختلف علمى به ویژه در طب بهداشت، تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه، و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانشمندان اسلام، در رشته هاى مختلف علمى انتشار يافت.[21]
پیشگیری مقدم بر درمان است
طب امروز در حقيقت به دو بخش تقسيم مىگردد: «طب درمانى» و «طب بهداشت». منظور از طب درمانى روشن است؛ اما منظور از طب بهداشت، پيشگيرى از بوجود آمدن بيماري ها و از بين بردن عوامل آن است و از آنجا كه جلوگيرى از پيدايش بيمارى به مراتب آسان تر از درمان آن است، بهداشت اهميت فوقالعاده اى در حيات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد و لذا بودجه هاى سنگينى صرف آن مىشود.[22] و سازمان و تشكيلاتى براى بهداشت، درمان، و توليد دارو، همراه با بيمارستان هاى مجهز احداث می شود.[23]
اين نكته نيز بسيار قابل دقت است كه معمولاً طب پيشگيرى (بهداشت) از طب درمانى مؤثرتر، كم هزينه تر، و به طور كلى مفيد تر است، و ضايعات آن به مراتب، كمتر مىباشد.[24] لذا كسانى كه براى هزينه بهداشت خويش سخت گيرند باید بدانند این مسأله خود، سبب مىشود كه دو يا چند برابر آن را صرف درمان بيمارى ها كنند![25]
روى اين اصل، جلوگيرى از بروز اين گونه حوادث با تدبير هاى پيشگيرانه، بسيار اميد بخشتر است تا پرداختن به اصلاح بعد از بروز فساد.[26]
در این میان نقش سازمان های درمانی براى رسيدن به اين منظور انکار ناپذیر است، این سازمان ها می توانند از طريق تعليم پيگير و آموزش مستمر، به افراد نيرو و توان دهند كه در برابر عوامل فساد «مصونيت» پيدا كنند و به هنگام بروز يك بيمارى به «واكسيناسيون» عمومى افراد بپردازند و محيط بدن را براى پرورش ميكروب هاى بيمارىزا نامساعد مىكنند.[27]
بهداشت فردی در آینۀ روایات
نمىتوان انكار كرد كه بسيارى از حوادث دردناك زندگى انسان از خود او سرچشمه مىگيرد، مثلاً بسيارى از بيمارى ها به خاطر بىاعتنائى به اصول بهداشت و حفظ الصحة، و يا افراط در غذا و پرخورى، يا عدم دقت در نظافت يا عدم تحرك و گوشهگيرى، يا عدم پرهيز از مناطق آلوده، يا اشخاص آلوده، حاصل مىشود، و اگر انسان اصول و قوانينى را كه خدا در عالم آفرينش و تكوين مقرر داشته رعايت كند، گرفتار آنها نمىشود.[28]
لذا در روايات اسلامى و گفتار امامان معصوم عليهم السلام از هر عاملى كه موجب ناپاكى و كثيفى مىشود نهى شده، و به هر امرى كه باعث پاكيزگى و بهداشت فردی مىگردد تأكيد شده است. به عنوان نمونه امام باقر عليه السلام مىفرمايد: «ناخن ها به اين خاطر گرفته مىشوند كه آنها محل خوابگاه شيطان است».[29]
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) دندان چند نفر از مسلمانان را زرد ديد، به آنها فرمود: «چرا دندان هاى شما زرد و كثيف است؟ چرا مسواك نمىزنيد؟»[30]
از آنجا كه شارب و سبيل بلند كمينگاه ميكروب خواهد شد، و عملى بر خلاف بهداشت و نظافت است، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى فهماندن مطلب به مردم عصرش، به جاى ميكروب، از شيطان نام برده، چراكه شيطان در اصل به معناى هر موجود موذى است؛ و چنين فرمود: «لا یُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأیستَتِرُ بِهِ؛ قطعا هيچ يك از شما سبيل خود را بلند نكند، زيرا اگر بلند كند، شيطان آن را كمينگاه خود قرار مىدهد».[31]
امام كاظم عليه السلام فرمود: «العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِينَ؛ استفاده از عطر، از شيوه هاى رسولان خداست».[32]
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود: «كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُنْفِقُ عَلَى اَلطِّيبِ أَكْثَرَ ما [مِمَّا] يُنْفِقُ عَلَى اَلطَّعَامِ؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله آنچه را كه براى مصرف عطر و بوهاى خوش، خرج مىكرد، بيشتر از آن بود كه براى غذا مصرف مىنمود».[33]
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «با هر چيزى كه توان داريد نظافت كنيد، چرا كه خداوند متعال، اسلام را بر اساس نظافت بنا كرده است، و جز انسان پاكيزه و پاك وارد بهشت نگردد».[34]
مطابق روايات فراوان، پرداختن به نظافت در جمعه بسيار خوب است از جمله شستن سر با خطمى[35] سبب رهايى از جذام و برص و جنون مىشود،[36] و در روايات متعددى از امام صادق عليه السلام آمده است كه گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه، سبب فزونى روزى مىشود.[37]
رابطه وضو و غسل با بهداشت جسماني چيست؟
بدون شك «وضو» داراى فايده روشن بهداشتی است؛ از نظر بهداشتى شستن صورت و دست ها، آن هم پنج يا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظهاى در نظافت بدن دارد، مسح كردن بر سر و پشت پاها، كه شرط آن رسيدن آب به موها، يا پوست بدن است، سبب مىشود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم، ضمن اين كه تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب «سمپاتيك» و «پاراسمپاتيك» دارد.[38]
هم چنین وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامى براى پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت، در طول زندگى است؛ زيرا بسيارند كسانى كه از نظافت خود غافل مىشوند ولى اين حكم اسلامى آن ها را وادار مىكند كه در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاه دارند، اين موضوع اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نيز بسيارند كسانى كه به علل مختلفى از نظافت و بهداشت تن غافلند. (البته اين حكم بصورت يك قانون كلى و عمومى است حتى كسى را كه تازه بدن خود را شسته شامل مىشود).[39]
در نتیجه، از آنجا كه نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولاً در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن را از هر نوع كثافت و آلودگى پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتى است كمك مىكند.[40]
اهمیت و جایگاه پزشکی در اسلام
جامعه توسعه يافته، افزون بر داشتن بهداشت و نظافت مطلوب، نيازمند به دارو و درمان كافى و استاندارد است كه بتوان بيماران را به آسانى و با پزشكان حاذق و بيمارستان هاى مجهز درمان كرد.[41]
در كلمات بزرگان دين، وجود طبيب حاذق براى هر جامعهاى ضرورى دانسته شده است؛ امام صادق عليه السلام فرمود: «لا يَستَغني أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ يَفزَعُ إلَيهِم فِي أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجاً: فَقيهٍ عالِمٍ وَرِعٍ ، و أميرٍ خَيِّرٍ مُطاعٍ ، و طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ؛ مردم هر شهرى نيازمند به سه گروهند كه در امر دنيا و آخرتشان به آنها مراجعه كنند كه اگر آنها نباشند، اوضاع آنان نابسامان است: فقيه آگاه و پرهيزكار، فرمانرواى نيكوكار و مورد پذيرش و طبيب آگاه و مطمئن».[42]
وجود طبيب ماهر در كنار فقيه پرهيزكار و فرمانرواى نيكوكار و مورد قبول جامعه، نشان از اهميت وجود پزشكان متخصص و متعهد در جامعه است.[43]
در عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله گاه براى كسانى كه جراحت سختى داشتند، پيامبر دستور مىداد براى او طبيب حاضر سازند. از جمله نقل شده است كه شخصى در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله مجروح شد؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «ادْعُوا لَهُ طَبِيبَ؛ براى او طبيب حاضر سازند». برخى ها گفتند: آيا او نياز به طبيب دارد و آيا طبيب مىتواند براى او كارى كند: «هَل يُغني عَنهُ الطَّبيبُ؟»، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عز وجل لَمْ يُنْزِلْ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً؛ خداوند متعال براى هر دردى درمانى فرستاده است (كه بايد سراغ آن رفت و از آن بهره گرفت)».[44]
اين بخش از تاريخ پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مىدهد كه در مدينه و يا اطراف آن اطبايى بودند كه براى درمان مجروحان از آنها استفاده مىشد؛ علاوه بر آن مىرساند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله دارو و درمان بيمار را به قضا و قدر الهى و مانند آن واگذار نمىكرد، بلكه از مسير طبيعى خود استفاده مىكرد، كه در واقع نشانگر اهميت آن حضرت به طب و طبيب در آن جامعه است و در واقع قضا و قدر اين است كه مردم در اينگونه امور به دنبال عالم اسباب بروند.[45]
از اطباى معروف عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله حارث بن كلده است. در تاريخ آمده است، روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به عيادت سعد بن ابىوقاص رفت؛ و چون بيمارى او مشكل قلبى بود به او فرمود، سراغ حارث بن كلده برود تا وى را درمان نمايد.[46]
دستورات طبى كه از ناحيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام به مردم ارائه مىشد و توجهى كه به سلامتى مردم در بيانات آنها آمده نيز، همگى حاكى از برجستگى اين حقيقت در مسير رشد و توسعه جامعه است. البته در آن زمان كه مسائل طبى و اجتماعى، گسترش امروز را نداشت در آن شكل محدود عمل مىشد.[47]
خود درمانی ممنوع!
اسلام دستور داده علاوه بر رعایت بهداشت، اگر بيمار شديد به سراغ پزشك و دارو برويد، حتى اگر طبيب كافر باشد، چنانكه به هنگام ضربت خوردن على(عليه السلام) طبيب نصرانى براى آن حضرت آوردند.[48]
بهداشت اجتماعی در اسلام
ترديدى نيست كه از شاخصه هاى توسعه يافتگى، داشتن محيط پاكيزه، شهر و خيابان و كوچه تميز و هواى پاك و غذا و آب سالم و بهداشتى است، زيرا توسعه به مفهوم عام، شامل گستردگى زندگى در تمام جنبه هاى مثبت مىشود که یقیناً بهداشت و نظافت از اركان آن است.[49]
لذا جامعه اى مورد ستايش اسلام است كه از سطح مطلوب نظافت و بهداشت برخوردار باشد؛ خوراك و آب آشاميدنى سالم و وسايل شستشو و حمام در آن در حد استاندارد وجود داشته، از پلشتى ها دور باشد و مردم آن قذر و آلوده نباشند.[50]
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَةُ؛ آدم كثيف و ژوليده بد آدمى است».[51]
گاه پيامبر صلى الله عليه و آله افرادى را مىديد كه رعايت نظافت نمىكنند، آنها را نكوهش مىكرد که آیا این شخص چیزی برای پاک کردن لباسش پیدا نکرده؟!: «أنَّ النَّبيَّ صلَّى اللَّهُ عليهِ وسلَّمَ رأى رجلًا وسِخةٌ ثيابُه، فقال : أوَ ما وجَدَ هذا شيئًا يُنقِّي بِهِ ثيابَهُ؟».[52]
قرآن كريم از نعمت هاى خداوند را فروفرستادن آب تميز و پاك كننده مىداند: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً؛[53] و از آسمان آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم».[54]
در دستورات دين، از آلوده كردن آب پرهيز داده شده و پيامبر صلى الله عليه و آله حتى بول كردن در كنار رودخانه را ناپسند شمرده است.[55]
هواى سالم و ناآلوده از امورى است كه در بهداشت محيط و سكونت مطلوب مؤثر است. در رهنمود هاى بزرگان دين داشتن هواى پاك و سالم از شرايط محل سكونت دلپذير شمرده شده است: «لاتَطيبُ السُكنى إلاّ بِثَلاثٍ: الهَواءِ الطَّيِّبِ...؛ محل سکنونت پاک نمی شود مگر با سه چیز: هوای پاک و... ».[56]
سخن آخر: (معاشرت ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست)
در خاتمه و با توجه به شرایط پیش آمده و پیدا شدن علائمی از ابتلای تعدادی از مردم به ویرویس کرونا، لزوم رعایت نکات بهداشتی ضروری است.
هم چنین باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و از ترس و استرس پرهیز نماییم.
خوب است در تمام خانه ها زیارت عاشورا و حدیث کسا خوانده شود، زیرا این دو به همه روحیه می دهد و آثار گران بهایی دارد.
باید دانست از جمله مسائلی که بر هر انسانی واجب است، حفظ جان و سلامت است و اگر انسان در این زمینه کوتاهی کند، در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد، لذا در این مقطع زمانی معاشرت ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست.
بی تردید اگر مردم به وظایف خود از نظر بهداشتی بهدرستی عمل نمایند، ان شاالله مشکلی نخواهد بود و ما هم دعا میکنیم و امیدواریم موثر واقع شود.[57]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. دائرة المعارف فقه مقارن
2. گفتار معصومين(ع)
[1] زندگى در پرتو اخلاق، ص64.
[2] همان.
[3] مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص324.
[4] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص370.
[5] احكام بانوان، ص27.
[6] بحار الأنوار، ج 59، صفحه 291.
[7] احكام بانوان، ص27.
[8] همان.
[9] همان.
[10] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص274.
[11] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص 65-/ 72 ؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص70).
[12] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص274.
[13] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص68.
[14] سورۀ نحل، آيه 69.
[15] بحارالانوار، ج 59، ص 290.
[16] «و (از نعمت های الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید».
[17] سورۀ اعراف، آيه 31؛ ( پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص69).
[18] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص68.
[19] همان، ص69.
[20] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص68.
[21] پيام قرآن، ج10، ص259.
[22] زندگى در پرتو اخلاق، ص34.
[23] خطوط اقتصاد اسلامى، ص60.
[24] مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.
[25] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص77.
[26] مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.
[27] همان.
[28] پيام قرآن، ج4، ص526.
[29] مكارم الاخلاق، ص 72؛ (گفتار معصومين(ع)،ج1، ص87).
[30] فروع كافى، ج 6، ص 495؛ (گفتار معصومين(ع) ،ج1، ص87).
[31] فروع كافى، ج 5، ص 448؛ ( گفتار معصومين(ع)، ج1، ص87).
[32] فروع كافى، ج 6، ص 511؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص88).
[33] فروع كافى، ج 6، ص 512؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص88).
[34] ميزان الحكمه، ج 10، ص 93؛ ( گفتار معصومين(ع)، ج1، ص88).
[35] گیاه دارویی.
[36] كافى، ج 3، ص 418، ح 7 و 10.
[37] كافى، ج 3، ص 418، ح 5؛ (كليات مفاتيح نوين، ص976 ).
[38] احكام بانوان، ص39.
[39] تفسير نمونه، ج4، ص294.
[40] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص286.
[41] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص217.
[42] بحارالانوار، ج 75، ص 235، ح 59؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
[43] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
[44] مصنف ابن ابىشيبه، ج 5، ص 421، ح 1؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
[45] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
[46] ر. ك: معجم الكبير طبرانى، ج 6، ص 50؛ الجرح والتعديل ابن أبى حاتم رازى، ج 3، ص 87؛ اسد الغابه، ج 1، ص 322 والاصابة، ج 1، ص 687( در المعجم الكبير، نام او سعد بن ابى رافع ذكر شده ولى در بسيارى ديگر از كتاب ها نام او سعد بن ابىوقاص آمده است)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
[47] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
[48] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص207.
[49] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص217.
[50] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216.
[51] كافى، ج 6، ص 439، ح 6؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[52] مسند ابى يعلى، ج 4، ص 23؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[53] سورۀ فرقان، آيه 48.
[54] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216.
[55] « كَرِهَ اَلْبَوْلَ عَلَى شَطِّ نَهْرٍ جاري»، (وسائل الشيعه، ج 1، ص 230، ح 9)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[56] بحارالانوار، ج 75، ص 234، ح 46، از امام صادق عليه السلام؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
[57] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 3/12/1398.