فرآیند تربیت دینی کودک از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

فرآیند تربیت دینی کودک از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی


تربیت کودک قبل از تولد / فرزندان و حق تربیت / انتخاب نام نیکو، حقی برای فرزندان / خانواده، اولین مدرسه تربیت کودک / مهر مادری، مبنای تربیت کودک / گفتار و رفتار والدین، ملاک عمل فرزندان / نقش ممارست در تثبیت تربیت دینی / حق انتخاب کودک/ فرزند سالاری آفت شیوه ی تربیتی مدرن / جایگاه محبت در تربیت دینی / نقش پررنگ «رسانه ملی» در رشد و ارتقای دینی کودک / فرزندان را از کودکی باید با اسلام و انقلاب آشنا کرد‌

يكى از مباحث مهم، مخصوصا در عصر و زمان ما، بحث [تربیت دینی] كودكان است. مولّفه ای كه نقش بسزايى در ساختار شخصيتى آنان در آينده دارد، و عامل رشد، تعالى و تكامل آنان به شمار می آید.[1]

اهمیت این مسأله وقتی دو چندان می شود که بدانیم دنياى مدرن، فكر و انديشه بشر را جهت مى دهد، و فرهنگ اجتماعيش را دگرگون مى سازد، و در نهایت انسان را به يك موجود كژانديش و هنجاركش مبدل می سازد. در اين راستا، اولين برنامه [مدرنیته] براى کودکان و نوجوانان طراحى شده است، چرا كه آنان آماده جامعه پذيرى و ايفاى نقش هاى مهم اجتماعى هستند. و در نتیجه طراحان به اين وسيله، كشور ها را زير سلطه خود در مى آورند، و يا [کودکان] را از موجوديت و هويت اصلى خودشان ساقط مى سازند.[2] که عادی سازی سند ننگین و استعماری 2030 و اجرای مرموزانه این سند در مدارس، به تنهایی مویّد این مدعاست.[3]

متاسفانه برخی گوششان به تذکرات بدهکار نیست. حال آنکه برخی از افراد نفوذی بدون توجه به وزیر آموزش و پرورش به دنبال اجرای این سند هستند.[4] و صد البته، رویکرد نادرست دولت فعلی، که نسبت به تربیت های دینی دلسوز نیست و حتی در برخی موارد بی تفاوت است؛[5] مزید بر علت شده و آسيب هاى اعتقادى، و آسيب هاى اخلاقى در حوزه تربيت دينى [در بین کودکان و نوجوانان] که ناشی از عوامل تشويق كننده به مفاسد اخلاقى، اباحى گرى، تفسير نادرست از مسأله آزادى و عدم اطلاع رسانى صحيح و بموقع، و محروم ماندن قشر کودک و نوجوان از آموزش هاى مستمر و گسترده دينى است،[شدت بخشیده است].[6]

 بدين جهت بحث پيرامون اين مسأله از اهميت خاصى برخوردار است، و لذا شايسته است بحث مستوفى و كاملى در جهات مختلف آن داشته باشيم.

تربیت کودک قبل از تولد

اگر چه اخلاق و صفات روحى انسان اعم از خوب و بد، از درون او بر مى خيزد و با اراده او شكل مى گيرد ولى نمى توان انکار كرد كه زمينه هاى متعدّدى براى شكل گيرى اخلاق خوب و بد وجود دارد كه يكى از آنها تربيت خانوادگى است؛ و اين مسأله قطع نظر از تحليل هاى علمى و منطقى، شواهد عينى و تجربى فراوان دارد كه قابل انكار نيست.[7]

اگر مفهوم تربيت[دینی] را اعم از «تكوينى» و «تشريعى» در نظر بگيريم،[8] نخستين مدرسه رحم مادر و صلب پدر است كه آثار خود را بطور غير مستقيم در وجود فرزند مى گذارد، و زمينه ها را براى فضيلت و رذيلت آماده مى سازد.[9] امام على(عليه السلام) در این زمینه در روایتی فرمود: «حُسْنُ الْاخْلاقِ بُرْهانُ كَرَمِ الْاعْراقِ؛ اخلاق پاك و نيك، دليل وراثت هاى پسنديده انسان (از پدر و مادر) است».[10]

لذا اسلام براى تربيت فرزندان، در ابعاد مختلف آن، دستوراتى دارد كه در هيچ مكتب تربيتى ديده نمى شود؛ مثلا، در مورد زمان شروع تربيت، مكتب هاى ديگر معمولاً آغاز آن را سن پنج سالگى مى دانند و از اين زمان شروع به تربيت كودك مى كنند، ولى اسلام از ابتداى تولد نوزاد، بلكه قبل از تولد و زمانى كه در شكم مادر، در عالم جنين به سر مى برد، حتى قبل از انعقاد نطفه، دستورات ظريفى براى سعادت فرزند آينده به پدر و مادر مى دهد! و اگر تعجب نكنيد حتى قبل از ازدواج دو جوان، معيارهايى براى انتخاب يك پدر يا مادر خوب ارائه مى دهد، تا اولين گام هاى تربيتى فرزند آينده صحيح برداشته شود![11]

بدين جهت، سفارش شده كه همسرانتان را از خانواده اى صالح و شايسته و پاك انتخاب كنيد تا فرزندانى صالح و پاك براى شما بياورند.[12] و در دوران حاملگى مراقب نوع غذايى كه تناول مى كنند باشيد، از غذاهاى حرام و حتى مشكوك و شبهه ناك بپرهيزيد كه آثار نامطلوبى بر جنين مى گذارد.[13]

سپس تربيت فرزند صالح و رساندن او به سعادت و كمال مطلوب، از بدو تولد آغاز مى شود؛[14] آداب ولادت نوزاد، همچون اذان و اقامه گفتن در گوش او، نام نيك بر او نهادن و تلاش براى رسيدگى و مراقبت از كودك، تا فراهم ساختن فراگيرى صحيح و آموزش هاى لازم و مفيد و رشد و شكوفايى خصلت هاى پاك انسانى در او،[15] كه هر كدام در جاى خود زيبا و جذاب است، هر يك شاهدى بر مدعاى ماست.[16]

فرزندان و حق تربیت

آثار قطعى تربيت کودک، در دامان پدر و مادر محقق می گردد و کودکان در سال هايى كه سخت شكل پذيرند، زير نظر آنها هستند.[17] در واقع نخستين مدرسه هر انسانى دامان مادر و آغوش پدر اوست، و در همين جا است كه نخستين درس هاى فضيلت يا رذيلت را مى آموزد.[18]

تربيت والدین، ايمان و عقيده کودک را دگرگون می سازد و در اخلاق او اثر گذار است؛ همين امر سبب شده است كه مسأله تربيت فرزندان به عنوان يكى از اساسى ترين حقوق آنها بر پدر و مادر شمرده شود؛ در حديث نبوى(صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوالِدِ انْ يُحْسِنَ اسْمَهُ وَ يُحسِنَ ادَبَهُ؛ حقّ فرزند بر پدر اين است كه نام نيكى بر او بگذارد و او را بخوبى تربيت كند».[19]

در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ افْضَلَ مِنْ ادَبٍ حَسَنٍ؛ بهترين بخششى يا ميراثى كه پدر براى فرزندش مى گذارد، همان ادب و تربيت نيك است».[20]

امام سجّاد علىّ بن الحسين(عليه السلام) در همين زمينه تعبير رسائى فرموده است مى فرمايد: «وَانَّكَ مَسُؤُولٌ عَمَّا وَلِّيْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الْادَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلى رَبّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمَعُونَة لَهُ عَلى طاعَتِهِ؛ تو در برابر آنچه ولايتش برعهده تو گذارده شده است (از خانواده و فرزندان) مسؤول هستى نسبت به تربيت نيكوى آنها و هدايت به سوى پروردگار و اعانت او بر اطاعتش».[21]

انتخاب نام نیکو، حقی برای فرزندان

اسم بر اثر تكرار اثر تلقينى خاصى بر كودك مى گذارد. دخترى كه نامش «زهرا» است، و روزانه اين نام بارها به گوش او مى خورد، و ديگران او را با اين نام صدا مى كنند، پيوند خاصى بين خود و صاحب اصلى اين نام احساس مى كند، و خود را در سايه او مى بيند، همانگونه كه اگر براى دخترى نام زشت و زننده اى انتخاب شود، و همواره آن نام در گوش او طنين انداز گردد، بدون شك بى تأثير نخواهد بود. بدين جهت، انتخاب نام خوب و مناسب، يكى از حقوقى است كه فرزند بر گردن والدين خود دارد. و بر پدران و مادران است كه در انتخاب نام شايسته براى فرزندان دلبند خود، نهايت دقت را داشته باشند.[22]

خانواده، اولین مدرسه تربیت کودک

اولين مدرسه براى تعليم و تربيت كودك، محيط خانواده است، و بسيارى از زمينه هاى اخلاقى در آنجا رشد و نمو مى كند؛ محيط سالم يا ناسالم خانواده تأثير بسيار عميقى در پرورش فضائل اخلاقى، يا رشد رذائل دارد؛ و در واقع سنگ زيربناى اخلاق انسان در آنجا نهاده می شود.[23]

اهميت اين موضوع، زمانى آشكار مى شود كه توجه داشته باشيم اولاً كودك، بسيار اثر پذير است، و ثانياً آثارى كه در آن سن و سال در روح او نفوذ مى كند، ماندنى و پا برجا است![24]

در نتیجه كودك بسيارى از سجاياى اخلاقى را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خويش مى گيرد؛ شجاعت، سخاوت، صداقت و امانت، و مانند آنها، امورى هستند كه به راحتى كودكان از بزرگتر هاى خانواده كسب مى كنند؛ و رذائلى مانند دروغ و خيانت و بى عفتى و ناپاكى و مانند آن را نيز از آنها كسب مى نمايند.[25]

اين حديث را غالباً شنيده ايم كه اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود: «العِلْمُ في الصِّغَرِ كالنَّقْشِ في الحَجَرِ؛ تعليم در كودكى همانند نقشى است كه روى سنگ كنده مى شود» (كه ساليان دراز باقى و برقرار مى ماند).[26]

این روایت نشان می دهد روح و ذهن انسان در كودكى بسيار تأثيرپذير است؛ چرا که علم در «صِغَر» همچون نقش بر «حَجَر» است و بسيار پررنگ و پردوام خواهد بود. ازاين رو اگر پدر و مادر در تعليم و تربيت فرزند كوتاهى كنند خسارت عظيمى، هم دامان پدر و مادر را مى گيرد و هم فرزند را.[27]

مهر مادری، مبنای تربیت کودک

براى ساختن فرد يا جامعه آراسته به زيورهاى اخلاقى بايد به مسأله تربيت هائى كه از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر مى بينند توجّه داشت و اهمّيّت اين دوران در ساختار شخصيّت انسان ها را هرگز فراموش نكرد.[28]

در این میان، تربيت کودک از ابتدايى ترين دوران زندگى، يعنى تولّد نوزاد، تا دوران بلوغ و رشد، بر عهده مادر است. [29] و اين مادر است كه باعث تربيت فرزندان مي شود.[30]

وقتى مادران براى آرام كردن كودكان خود آنها را به آغوش مى كشند بى آنكه خودشان بدانند چه مى كنند؟ سر كودك را مجاور قلب خويش قرار مى دهند، و او از شنيدن صداى ضربان قلب مادر آرام مى گيرد! زيرا اين صدائى است آشنا كه از دوران جنينى با آن خود گرفته و عادت كرده است. به همين دليل كار او در اين زمينه صرفاً با يك الهام فطرى انجام مى گيرد و به نوبۀ خود زمینه ساز هدايت فطرى و غريزى است.[31]

و یا حتی به نظر مى رسد كه شير مادر تنها جسم كودك را تغذيه نمى كند؛ بلكه عواطف و روح او را نيز سيراب مى كند، به همين دليل كسانى كه از شير مادر محروم مى شوند داراى اشكالات و كمبود هاى عاطفى نيز احياناً خواهند بود.[32]

آری مهر و عاطفه مادری، عشق پاك و به دور از هر نوع آلايش، و عالى ترين مظهر جانبازى و فداكارى است،[33] که در آن حساب و كتابى مطرح نیست و [مادران]، هيچ نوع سود مادّى را در نظر نمی گيرد، بلکه انگيزه هاى كار در درون او نهفته و در اعماق قلب او لانه گزيده و بدون تشويق و تقدير، بدون تظاهر و ريا، بدون انتظار نفع و سود از فردى، آن را انجام مى دهد.[34]

و این امر، تعبیر عینی عشق پدر و مادر به فرزند است که اگر نبود هرگز اين همه مشكلات را براى پرورش و تربيت او تحمل نمى كردند.[35] لذا مادر، خویشتن را به دست فراموشى مى سپارد و كسى كه خويشتن را فراموش كند، منافع خويش را نيز فراموش خواهد كرد؛ در اين جاست كه غير از اظهار محبت [به کودک دلبندش]، چيزى را نمى بيند.[36]

گفتار و رفتار والدین، ملاک عمل فرزندان

نخستین گام تربیت فرزندان، باید از خود پدران و مادران آغاز شود، والدین باید خود را اصلاح کنند چرا که فرزند به آنها چشم دوخته و تمام حرکات آنها در حافظه فرزند نقش می بندد و در سنین بزرگی آن حرکات را تکرار می کند.[37]

پدر و مادر باید در محیط خانه به یکدیگر احترام بگذارند و محبت کنند و صمیمیت و صداقت داشته باشند؛ وقتی والدین چنین صفاتی داشته باشند، فرزندان یاد می گیرند.[38]

بنده بارها مشاهده کردم در بعضی خانواده ها که پدر و مادر نماز اول وقت می خوانند، کودکان سه چهارساله نیز رو به قبله یا پشت به قبله سجده می کنند.[39]

اگر پدر و مادری به فرزند خود به صورت زبانی بخواهند ادب بیاموزند ولی خودشان دروغ بگویند و با الفاظ زشت یکدیگر را خطاب کنند، این تربیت به هیچ وجه موثر واقع نمی شود.[40]

لذا انتظار نداشته باشید اگر والدین مؤدبانه با هم صحبت نکنند فرزند مؤدب تربیت شود،[41] هم چنین فرزند و کودکی که در کانون خانواده ای که همه اش دعوا است، تربیت شود مشخص می شود که چه سرنوشتی در انتظار او است.[42]

نقش ممارست در تثبیت تربیت دینی

با تمرين و ممارست و تربيت ، مى توان تغييرات و تعديل هايى در ايمان و عواطف و افكار و خواسته هاى افراد مختلف ايجاد كرد،[43] در این بین، فضائل اخلاقی و دینی مانند ساير فضايل، با تعليم و تربيت و انديشه و تفكر و تمرين و ممارست حاصل مى شود.[44]

البته هر قدر تمرين و ممارست بيشترى در اين زمينه شود، توفيق زيادترى در [تثبیت] فضایل اخلاقى حاصل مى گردد؛ زيرا تكرار اعمال نیک، هر چند از راه تحميل بر نفس خويش باشد، به تدريج به صورت عادت و سپس مبدل به حالت، و سرانجام به يك ملكه اخلاقى مبدل خواهد گرديد.[45]

هم چنین تربيت و تمرين خود کنترلی را تقویت کرده و انسان را به مقام نفس مطمئنه (روح آرام شده) رهنمون می سازد و اینچنین فرد، احساس امنيت و آرامش مى كنند.[46]

در این میان، نقش تربيتی پدر و مادر و معلم و استاد، بسيار مؤثر است. اگر آنها كودكان را از آغاز عمر به [فضائل دینی] از قبیل «جود» و «سخاوت» عادت دهند، اينگونه ملكات اخلاقی، به آسانى در وجود آنها ريشه مى دواند و در بزرگى جزء زندگى آنان مى شود.[47]

به عنوان نمونه در حالات «صاحب بن عباد» آمده است كه در كودكى هنگامى كه مى خواست براى فراگرفتن درس دينى به مسجد برود، هميشه مادرش يك دينار و يك درهم به او مى داد و مى گفت: «اين را به اولين فقيرى بده كه در مسير راه خود مى بينى». كم كم اين خصلت در وجودش ريشه دار شد تا اين كه در بزرگى چنان بذل و بخششى مى كرد كه همه به او آفرين مى گفتند. اگر كسى بعد از ظهر ماه مبارك رمضان به خانه اش مى آمد، سخاوتش مانع از آن مى شد كه كسى بدون خوردن افطار از خانه او بيرون رود. هر روز حداقل هزار نفر بر سر سفره او افطار مى كردند و بذل و بخشش او در ماه رمضان به اندازه تمام ماه هاى سال بود.[48]

حق انتخاب کودک

سختگيری، كمال طلبی، دقت و وسواس بی حد و حصر و كم طاقتی والدین در برابر بى نظمى کودکان، منشأ بروز مشکلات روانی است.[49]

معمولاً انتظارات و توقع آنها از كودكانشان غير معقول و بدون در نظر گرفتن استطاعت جسمى و روانى آنهاست. عقايد و سليقه خود را به كودك تحميل مى كنند و بدين ترتيب حق انتخاب را از كودك مى گيرند.[50]

اما با توجه به اين نكته كه پيشگيرى بهتر از درمان است، بايد حداكثر سعى خود را در اين كار انجام دهيم كه زمينه ابتلا به بيمارى را در محيط خانواده به كمترين حد برسانيم. در رفتار و گفتار خود با فرزندان كمال توجه و دقت را داشته باشيم و همواره به آزادى سليقه و استقلال فكر آنها احترام بگذاريم.[51]

فرزند سالاری آفت شیوه ی تربیتی مدرن

از جمله اصول اساسی و اصول مهم تربیتی این است که که اگر بچه را در کودکی جسورش کنی و بیش از اندازه به وی دامنه بدهی سبب می شود در بزرگی نسبت به پدر و مادرش نافرمان شود، دیگر سخنی از پدر را نمی پذیرد و این نکته مهمی است.[52]

بی شک پدر و مادر علاقه به فرزند دارند و اما این علاقه باید علاقه حقیقی باشد نه علاقه کاذب. یک محبت واقعی داریم یک محبت دروغین محبت دروغین این است که اجازه دهیم بچه هرکاری بکند گاهی حرف های زشت می زند پدر و مادر می گویند بلبل زبانی می کند، دیدم پدر و مادری را که هر کار خلافی بچه شان انجام می دهد آن را توجیه می کنند این محبت را ما اسمش را می گذاریم محبت دروغین، اما محبت راستین محبتی است که خیر و صلاح این فرزند را برای امروز و آینده در نظر بگیرد گاهی ممکن است فرزند از یک مساله تربیتی ناراحت شود اما مثل داروی تلخی است که طبیب می دهد و باعث بهبودی و نجات از بیماری می شود بنابراین باید محبت ها محبت راستین باشد نه محبت دروغین و کاذب.[53]

اگر کودک جرأت پیدا کند اگر جسور شود پایه تربیتی کودک در بزرگی خراب می شود، نافرمان می شود و بی احترامی به پدر و مادر را می بینیم یعنی به دست خودم این سرمایه مهم الهی را تباه کردم؛ این مساله یعنی تفاوت این دو محبت مساله مهمی است که باید در امور تربیتی فرزند رعایت شود.[54]

جایگاه محبت در تربیت دینی

در محيط خانواده نمى توان تنها با مقياس خشك قانون و مقررات بى روح گام برداشت، بلکه باید با عواطف در مسير اصلاح [تربیت] گام برداشت.[55] چرا که كودكان و فرزندان كوچك در سايه «رحمت» پرورش مى يابند.[56]

از سوی دیگر كوچك تر ها چون نورسند و در آغاز زندگى، بايد مورد محبت قرار گيرند و با دلسوزى كامل پايه هاى سعادتشان به دست بزرگ تر ها گذارده شود، و اين است راه و رسم يك جامعه انسانى و مترقى.[57]

لذا امام علی(علیه السلام) در کلامی ارزشمند می فرماید: «وَ لْيَرْأَفْ[58] كَبِيرُكُمْ بِصَغِيرِكُمْ؛ [59]و بزرگ سالانتان نيز بايد نسبت به كودكانتان مهربان باشند»، ضعف هاى آن ها را جبران كنند و تجربيات خود را به آن ها منتقل سازند و از خطا هاى آنان تا آن جا كه ممكن است چشم پوشى نمايند و به آنان در همه چيز كمك كنند.[60]

آری ادب کردن به معنای خشونت نیست،[61] بلکه تربیت باید آمیخته با محبت باشد، بسیار هستند پدران و مادرانی که با خشونت فرزندانشان را تربیت می کنند و این نتیجه منفی و عکس می دهد از اصول تربیتی نباید جدا شد اما با محبت، توام با محبت اگر با محبت باشد مطمئن باشید که موثر واقع می شود اینکه که در کلمات لقمان « يَا بُنَيَّ» تکرار می شود خودِ این تعبیر «فرزندم» معنایش اظهار محبت است، عزیزم، فرزندم، اینها همه نشانه های محبت است تربیت باید با محبت توام باشد بارها سوال می کنند آیا تنبیه کردن کودکان برای مسائل تربیتی خوب است یا بد؟ ما می گوییم حتی الامکان تنبیه نباشد بلکه یک موارد خاص استثنایی باشد ولی اساس باید اساس محبت باشد.[62]

چنانچه والدین اینگونه باشند محيط خانواده ، محيطى مملو از محبت و آرامش و همكارى خواهد بود،[63] هم چنین رعایت این اصل در خانه، نسل هاى جديد و قديم را چنان به هم پیوند می زند كه مى توانند صف واحدى همچون بنيان مرصوص تشكيل دهند. در غير اين صورت، [اختلاف و گسست] ميان نسل هاى جديد و قديم، فضاى [خانه] را تاريك خواهد كرد.[64]

نقش پررنگ «رسانه ملی» در رشد و ارتقای دینی کودک

در عصر و زمان ما، رسانه های دیداری و شنیداری و مکتوب از جمله روزنامه ها، سایت ها، ماهواره ها، رادیو و تلوزیون و پیامک ها و سایر وسایل ارتباط جمعی نیز نقش مهمی در تربیت و یا انحراف افراد دارند.[65]

در بخشی از فضای مجازی، بدترین و زشت ترین مطالب و عکس ها و فیلم ها منتشر می شود،[66] و البته دسترسی آزاد و راحت کودکان به این منبع فساد نگران کننده است.[67]

حال افرادی که در مسئولیت های سطح بالا قرار دارند باید به فکر اصلاح این فضا باشند، به کودکان و نوجوانان این مرز و بوم رحم کنید.[68]

از جمله رسانه ملی که باید برای کودکان برنامه داشته باشد؛ چرا که کودکان برنامه می خواهند، بنابراین باید بنشینند و گروه سنی کودکان را در نظر بگیرند.[69]

برنامه های کودک، باید به طور غیرمستقیم یا مستقیم، هدفدار و دارای پیام و آموزنده باشد تا [تربیت دینی کودکان] ارتقاء یابد.[70]

سخن آخر: (فرزندان را از کودکی باید با اسلام و انقلاب آشنا کرد)

ضرورت آشنا کردن فرزندان با معارف دینی و انقلابی از کودکی غیر قابل انکار است، لذا والدین، فرزندان خود را همراه خود به مسجد ببرند؛ بعضی ها می گویند بچه ها را به مسجد نیاورید چراکه شلوغ می کنند؛ ابداً این منطق درست نیست؛ کودکان را از همان دوران کودکی به مسجد و برنامه های قرآنی و مفید ببرید.[71]

در راهپیمایی ها مشاهده می کنم، پدر و مادری، فرزند خود را آورده اند و پرچم کوچکی هم دست او داده اند؛ این کودک از همین سن پایین، درس انقلاب را یاد می گیرد و در ذهنش نقش می بندد.[72]
از سوی دیگر پدران و مادرانى كه در صدد تربيت فرزندانشان برنمى آيند؛ آنها را با مسايل دينى آشنا نمى سازند؛ فرزندان را به اماكن مذهبى مانند مساجد و حسينيّه ها عادت نمى دهند شايد فرزندى معتاد تحويل جامعه دهند كه باعث نابودى خود و خانواده اش گردد! به راستی چه كسى جرقه اوّليّه اين آتش را روشن ساخته است؟! چه كسى مواد سوخت اين آتش سوزى را فراهم نموده است!؟ هيچ كس، جز پدر و مادر![73]

لذا فرزندان را باید از سن کودکی تربیت کرد، واگر در دوران کودکی، توجه لازم نباشد، در دوران بالاتر نمی توان کاری کرد.[74]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منبع:

1. بیانات معظم له

2. اخلاق در قرآن

 


[1] تعزير و گستره آن، ص141.

[2] استفتاءات جديد، ج 3، ص535.

[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مدرسه امام کاظم(ع)،6/3/1398.

[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، 29/10/1397.

[5] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در چهاردهمین اجلاسیه مدیران حوزه علمیه خواهران، 28/5/1397.

[6] استفتاءات جديد، ج 3، ص536.

[7] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 175.

[8] پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقى فرزند اثر مى گذارند، از طريق تكوين و تشريع، منظور از تكوين در اينجا صفاتى است كه در درون نطفه ثبت است و از طريق ناآگاه منتقل به فرزند مى شود، و منظور از تشريع، تعليم و تربيتى است كه آگاهانه انجام مى گيرد، و منشأ پرورش صفات خوب و بد مى شود؛ (اخلاق در قرآن، ج 1، ص165).

[9] اخلاق در قرآن، ج 1، ص171.

[10]غرر الحكم، ح ۴۸۵۵ ؛ عيون الحكم والمواعظ، ص ۲۲۸، ح ۴۳۹۷؛ (اخلاق در قرآن، ج 1، ص171).

[11] والاترين بندگان، ص234.

[12] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: وسائل الشيعه، ج 14، ص29، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 174.

[13] حليةالمتقين، ص 44 و 45؛ (والاترين بندگان، ص235).

[14] كليات مفاتيح نوين، ص1162.

[15] كليات مفاتيح نوين، ص1163.

[16] والاترين بندگان، ص234.

[17] تفسير نمونه، ج 2، ص133.

[18] اخلاق در قرآن، ج 1، ص171.

[19]كنز العمّال، ح 45192؛ (اخلاق در قرآن، ج 1، ص171).

[20] كنز العمّال، ح 45411؛ (اخلاق در قرآن، ج 1، ص173).

[21] بحار الانوار، ج 71، ص 6،(جوامع الحقوق)؛ (اخلاق در قرآن، ج 1، ص173).

[22] والاترين بندگان، ص235.

[23] اخلاق در قرآن، ج 1، ص164.

[24] همان.

[25] همان.

[26] بحار الانوار، ج 1، ص 224؛ (اخلاق در قرآن، ج 1، ص164).

[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 15، ص253.

[28] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 175.

[29] استفتاءات جديد، ج 2، ص536.

[30] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در يازدهمين اجلاس سراسري مديران و روساي هيات امناي واحد هاي آموزشي و تربيتي حوزه هاي علميه خواهران،1/12/1393.

[31] پيام قرآن، ج 2، ص141.

[32] همان، ص92.

[33] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص621.

[34] همان، ص622.

[35] پيام قرآن، ج 7، ص62.

[36] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص623.

[37] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، برنامه چشمه معرفت، شبکه یک سیما، 7/3/1397.

[38] همان.

[39] همان.

[40] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس تفسیر قرآن، 7/6/1390.

[41] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، شبستان امام خمینی(ره)، حرم کریمه اهل بیت(ع)،5/6/1390.

[42] همان.

[43] زندگى در پرتو اخلاق، ص191.

[44] اخلاق در قرآن، ج 2، ص396.

[45] همان، ص397.

[46] تفسير نمونه، ج 3، ص202.

[47] اخلاق در قرآن، ج 2، ص397.

[48] سفينة البحار، ماده صحب؛ (اخلاق در قرآن، ج 2، ص397).

[49] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص348.

[50] همان، ص349.

[51] همان.

[52] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم،2/3/1394.

[53] همان.

[54] همان.

[55] برگزيده تفسير نمونه، ج 1، ص398.

[56] لغات در تفسير نمونه، ص562.

[57] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص159.

[58] « ليرأف» از ماده« رأفت» به معناى مهربانى گرفته شده است.

[59] نهج البلاغه، خ166.

[60] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 6، ص410.

[61] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، برنامه چشمه معرفت، شبکه یک سیما، 7/3/1397.

[62] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم،2/3/1394.

[63] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 13، ص159.

[64] همان، ج 6، ص410.

[65] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس تفسیر قرآن، 7/6/1390.

[66] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی،31/7/1395.

[67] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار روحانیون مسئول در دانشگاه آزاد اسلامی و جمعی از طلاب مدرسه علمیه دارالسلام تهران و طلاب سفیران هدایت، 22/1/1398.

[68] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،مدرسه امام کاظم(ع)،11/12/1397.

[69] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیرکل و کارکنان صدا و سیمای خراسان رضوی، 21/5/1396.

[70] همان.

[71] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، برنامه چشمه معرفت، شبکه یک سیما، 7/3/1397.

[72] همان.

[73] مثال هاى زيباى قرآن، ج 1، ص184.

[74] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، برنامه چشمه معرفت، شبکه یک سیما، 7/3/1397.

 

captcha