سیری در زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام از منظر معظم له

سیری در زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام از منظر معظم له


چرا به امام یازدهم عسکری می گویند؟/ نص بر امامت امام حسن عسکری علیه السلام/ فعالیت های علمی امام حسن عسکری علیه السلام/ اصحاب و شاگردان امام حسن عسکری علیه السلام/ نامه ی امام حسن عسکری علیه السلام به مردم قم/ امام حسن عسکری علیه السلام و زمینه‌سازی برای عصر غیبت‌

امام حسن عسکری علیه‌السّلام فرزند امام علی النقی علیه السلام، پدر بزرگوار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یازدهمین پیشوای شیعیان است.[1] طبق قول مشهور، روز هشتم ماه ربیع الثانی سال232 ه ق، مصادف است با ولات با سعادت آن حضرت که در مدینه واقع شد.[2]،[3]

اسم شریف آن حضرت «حسن»، و کُنیه اش «ابومحمّد» است و مشهورترین القابش زکیّ و عسکری است؛ همچنین به آن حضرت و پدر و جدّ بزرگوارشان علیهم السلام «ابن الرضا» می گفتند.[4]

چرا به امام یازدهم «عسکری» می‌گویند؟

در عرب معمول است كه هنگامى كه مى خواهند به كسى احترام بگذارند نام اصلى او را نمى برند بلكه او را به كنيه صدا مى زنند يا به لقب [5]، چرا که در لقب معنا و وصفى را در آن لحاظ كرده اند. [6]

اما این رویه در مورد امام یازدهم رعایت نشده است و لقب مشهور ایشان به نام محل سکونت ایشان«عسکری»است. چرا که اکثر دوره حیات شریفشان، از سن ده سالگی تا لحظه شهادت، در شهر سامرا و در یک کمپ نظامی تحت نظارت شدید خلفای ستمگر عباسی بود.[7]

از سوی دیگر بهره گیری از این لقب، شبیه یک اسم رمز برای امام یازدهم بوده است. یعنی گاه شیعیان به‌جای نام و کنیه امام، از این تعبیر استفاده می‌کردند تا به نحوی در گفتگوها و نامه‌نگاری‌ها جانب احتیاط را رعایت نمایند.[8]

این مسأله بیانگر رشد شیعیان در اثر تعلیمات اهل‌بیت نسبت به زمان‌های سابق است؛ به نحوی که شیعیان توانستند ارتباطشان را با امام حفظ کنند، و با رعایت نکات مختلف امنیتی ، خودشان و همچنین امام معصوم را از گزند لطمه‌های خلفا و سربازانشان مصون نگه‌دارند و برای دوره غیبت صغرا و کبرا و ارتباط از طریق نواب خاص و عام آمادگی پیدا کنند.[9]

نص بر امامت امام حسن عسکری علیه السلام

پيامبر اسلام نمى توانست اسلام را كه همچون نهالى نو خواسته در معرض همه گونه خطرات بود، و نياز شديدى به مراقبت و نشر تبليغ [10]داشت، به حال خود واگذارد و براى بعد از وفات خود پيش بينى لازم را نكند.[11]

از سوى ديگر نمى توانست اين امر را به انتخاب مردم نيز واگذار كند، چرا كه جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله بايد صفات ويژه پيامبر را از «علم، تقوا و مقام، عصمت» داشته باشند. بديهى است آگاهى بر وجود اين صفات در كسى، جز براى خداوند ممكن نيست چون اينها امورى نيستند كه با مشاوره و انتخاب مشخّص گردند.[12]

در دسته خاصی از اخبار و روایاتِ وارد شده از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و امامان، معرفی و تعداد جانشینان پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مورد توجه قرار گرفته است؛ قابل توجه اين كه در بعضى از روايات كه از طرق اهل سنّت از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله به ما رسيده، نام دوازده امام صريحاً آمده است، و اسم و مشخّصات آنها تعيين شده است![13]

«شيخ سليمان قندوزى» عالم معروف اهل سنّت در كتاب «ينابيع المودة» چنين نقل مى كند:«مردى يهودى به نام نعثل، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و در ضمن سؤالاتش، از اوصيا و جانشينان بعد از او سراغ گرفت.[14]

 پيامبر صلى الله عليه و آله، آنها را چنين معرّفى فرمود: «ان وصيى على بن ابيطالب و بعده سبطاى الحسن و الحسين تلوه تسعة ائمة من صلب الحسين قال يا محمّد فسمهم لى: قال صلى الله عليه و آله اذا مضى الحسين فابنه على، فاذا مضى على فابنه محمّد فاذا مضى محمّد فابنه جعفر، فاذا مضى جعفر فابنه موسى، فاذا مضى موسى فابنه على، فاذا مضى على فابنه محمّد، فاذا مضى محمّد فابنه على، فاذا مضى على فابنه الحسن، فاذا مضى الحسن فابنه الحجة محمّد المهدى عليهم السلام فهؤلاءِ اثنا عشر؛وصى من على بن ابيطالب است و بعد از او دو فرزندم حسن و حسينند، و بعد از حسين نه امام از نسل او خواهد بود».[15] مرد يهودى گفت نامشان را ببر.[16]

پيامبر فرمود: «هنگامى كه حسين از دنيا برود فرزندش على است، و هنگامى كه فرزندش على از جهان چشم بربندد فرزندش [17] محمّد است، و هنگامى كه محمّد دنيا را وداع گويد فرزندش جعفر است، و بعد از جعفر فرزندش موسى، و هنگامى كه موسى از دنيا برود، فرزندش على است، و بعد از على فرزندش محمّد. و هنگامى كه محمّد ديده از جهان بربندد فرزندش على است. و پس از على فرزندش حسن و هنگامى كه حسن از جهان برود فرزندش حجّت محمّد المهدى است، اينها امامان دوازده گانه اند».[18]،[19] و چون در این اخبار اسامی خلفای بعد از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با صراحت و بی هیچ ابهامی ذکر شده است، یکی از دلایل نقلی محکم برای اثبات امامت امام عسکری علیه‌السلام می باشد.[20]،[21]

هم چنین از برترین دلایل نقلی امامت امام یازدهم، روایات امام هادی علیه‌السلام است.[22]

 امام هادی علیه‌السلام در پاسخ به اطرافیان، مبنی بر معرفی امام بعدی، برای رفع تصور اشتباه مردم که محمد، فرزند دیگرشان را امام بعدی می‌دانستند.امام حسن عسکری علیه‌السلام را به عنوان امام یازدهم، به شیعیان معرفی ‌کردند[23]

از سوی دیگر در وصایا، مکتوبات و سفارش های امام هادی علیه‌السلام، امام عسکری علیه‌السلام به عنوان امام بعدی معرفی شده است.[24]،[25]

امام هادی علیه‌السلام در یکی از نامه های خود به ابوبکر فهفکی اشاره می‌کند که شایسته ‌ترین فرد در میان آل محمد، فرزندم حسن (ابومحمد) است: «او خلیفه پس از من است و امر امامت بعد از من به او منتهی می‌شود، پس از من هر آن چه را که نیاز داری از او بپرس».[26]،[27]

گفتنی است امام حسن عسکرى عليه السلام ، پس از شهادت امام على النقى عليه السلام 6 سال عهده دار مقام امامت و ولایت بودند.[28]

فعالیت های علمی امام حسن عسکری علیه السلام

هر چند خلفاى جور تلاش مى كردند مردم را از دانش اهل بيت عليهم السلام بى بهره سازند و خلفاى اموى و عبّاسى با تنگناهايى كه براى امامان اهل بيت عليهم السلام ايجاد مى كردند، فرصت كافى را براى ترويج دين و پرورش شاگردان اين مكتب به آنان نمى دادند، امّا در همان فرصتهاى به دست آمده تعداد زيادى از طالبان دين و دانش از مكتب آن بزرگواران بهره ها گرفته اند.[29]

زمان امام حسن عسكرى عليه السلام فشارها بيش از گذشته بود. به قدرى حكومت عبّاسى از نفوذ امام نگران بود كه حضرت ناگزير شد هر هفته روزهاى دوشنبه و پنج شنبه در دربار حاضر شود.[30] ولى با اين حال، امام عليه السلام به تبيين شريعت و صيانت آن از تحريف اهتمام ورزید و شاگردان و نمايندگانى را در شهرها گماشته بود و اين گونه در مسير ترويج مكتب اهل بيت و فقه و حديث تلاش مى كرد.[31]

اصحاب و شاگردان امام حسن عسکری علیه السلام

از شاگردان برجسته و چهره هاى روشن مكتب امام حسن عسكرى علیه السلام مى توان به احمد بن اسحاق اشعرى قمى، أبو هاشم داوود بن قاسم جعفرى، عبد اللَّه بن جعفر حميرى، أبو عمرو عثمان بن سعيد عمرى، على بن جعفر و محمّد بن حسن صفار اشاره كرد.[32]،[33]

نامه‌ی امام حسن عسکری علیه السلام به مردم قم

گفتنی است مردم قم از همان آغاز ورود اسلام به اين شهر، از علاقه مندان ثابت قدم خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله بوده، و در همان عصر به عنوان شيعيان خالص و استوار شهرت داشتند.[34]

آنها در زمان امامان عليهم السلام برخى از باغ ها و املاك و حتّى خانه هاى خود را وقف امامان عليهم السلام كردند و هر سال خمس اموال خود را براى حضرات معصومين عليهم السلام مى فرستادند و به آل على بسيار احترام مى كردند به طورى كه قم پناهگاه آل على بود، و تعداد زياد امامزادگان موجود در قم شاهد اين مدّعاست. ارتباط اهل قم با امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادى و امام حسن عسكرى عليهم السلام و در عصر غيبت با نايبان خاص و عام امام زمان عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف در پيشانى تاريخ تشيّع مى درخشد.[35]،[36]

لذا لطف و احسان امام حسن عسکری علیه السلام نسبت به مردم قم فراوان بود به نحوی که عبدالعظيم حسنى در این زمینه مى گويد: «از امام حسن عسكرى عليه السلام شنيدم كه فرمود:«اهْلُ قُمْ وَاهْلُ آبَةِ[37]مَغْفُورٌ لَهُمْ لِزِيارَتِهِمْ لِجَدّى عَلِىّ بْنِ مُوسَى الرّضا عليه السلام بِطُوسٍ ؛ مردم قم و مردم آبة مورد غفران وبخشش الهى قرار گرفته اند؛ زيرا توفيق زيارت قبر جدّم على بن موسى الرضا عليه السلام را در طوس يافته اند».[38]،[39]

 هم چنین آن حضرت در مناقب آل ابیطالب علیه السلام در نامه ای که آن حضرت برای اهل قم نوشت، از خداوند متعال برای آنان آرزوی رحمت، عمر طولانی، رشد و هدایت نمو،د لذا می خوانیم:«أَنَّ اللّهَ تَعالی بِجُودِهِ وَ رَأْفَتِهِ قَدْ مَنَّ عَلی عِبادِهِ بِنَبیِّهِ مُحَمَّدٍ بَشیراً وَ نَذیراً وَ وَفَّقَکُمْ بِقَبُولِ دینِهِ وَ اَکْرَمَکُمْ بِهِدایَتِهِ وَ غَرَسَ فی قُلُوبِ اَسْلافِکُمُ الْماضِینَ رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ وَ اَصْلابِکُمُ الْباقینَ تَوَلّی کِفایَتَهُمْ وَ عَمَّرَهُمْ طَویلاً فی طاعَتِهِ، حُبَّ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ فَمَضی مَنْ مَضی عَلی وُتَیْرَةِ الصَّوابِ وَ مِنْهاجِ الصِّدْقِ وَ سَبیلِ الرَّشادِ؛ خداوند متعال با وجود لطف و عناتیش، با فرستادن پیامبر اسلام(ص) به عنوان مژده بخش و هشدار دهنده بر مردم منت نهاد و شما را به پذیرش دینش توفیق داد و با هدایتش گرامی داشت و بذر محبت و دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله را در قلوب گذشتگان و آیندگان شما در سرزمین اطاعتش کاشت، آن‌ها که از میان شما رفتند به نجات و سعادت رسیدند و میوه‌های کردار نیک خود را چیدند و به پاداش اعمالشان نایل شدند. ای مردم! همواره اراده و نیت ما، استوار و محکم است و روان ما به افکار نیک و پاک شما آرام است و پیوند قرابت بین ما و شما پرتوان است که چنین پیوندی از سفارش‌های گذشتگان ما و شما است، پیمانی است که بر عهده جوانان ما و پیران شما برقرار است و همواره با اعتقاد واحد و به هم پیوستگی محکم هستیم، چرا که خداوند این ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی را بین ما برقرار کرده است».[40]،[41]

آری امام علیه السلام در این نامه‌ در پرتو دعای خود مردم قم، گذشتگان و آیندگانشان را مشمول لطف خویش قرار داد و زندگی سرشار از صفا و معنویت را برای آنان در سایه‌سار امامت و عترت در پیمودن منهج پارسایی و امامت خواستار گردید.[42]

سخن آخر:(امام حسن عسکری علیه السلام و زمینه‌سازی برای عصر غیبت)

به علت فشارهای روز افزون عباسیان بر امامان معصوم و آزار و شکنجه آنان و نیز آماده نبودن جامعه برای پذیرش امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مشیّت الهی چنین تعلق گرفت که آخرین وصی پیامبرصلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام، حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در غیبت فرو رود؛ تا وجود مقدسش از گزند حوادث زمان، مصون بماند و آن حضرت در فرصت مناسبی به میان مردم بیایند و مردم از وجود پرفروغ آن امام بهره مند شوند.[43]

لذاحضرت عسكرى علیه السلام مشکلات بسیاری در حفظ جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متحمل شدند؛ از این رو نسبت به فرزند خود مراقبت هاى شديدى داشت و كمتر كسى را اجازه مى داد كه از حضرت مهدى عج الله تعالی فرجه الشریف ديدن كند.[44]

هم چنین بهره گیری از نقش ارتباطی نهاد وکالت با مردم از جمله مولفه های راهبردی امام عسکری علیه السلام در زمینه سازی برای عصر غیبت به شمار می آید.[45]

لذا وکلا به عنوان رابطین امام در شهر های مختلف به پرسش های شرعی، کلامی و اعتقادی مردم پاسخ می دادند مکاتبات و نامه ها را به محضر امام می رساندند و پاسخ های شفاهی را دریافت می کردند.[46]

با توجه به چنین ضرورت و کارکردی بود که امام حسن عسکری علیه السلام، نمایندگان مورد اعتمادی را منصوب می نمود تا برای حل مشکلات دینی و دنیوی شیعیان، رابطه میان آن حضرت و آنان باشند و شیعیان با موضوع مراجعه به نمایندگان، مأنوس شوند. [47]

به عنوان نمونه «احمد بن اسحاق بن عبداللَّه اشعرى» وكالت امام حسن عسكرى عليه السلام را در قم عهده دار بود[48].

هم چنین محمد بن حسن بن فرّوخ الصفار ، از برجسته‌ترین شیوخ حدیث قم بود که به تعبیر شیخ طوسی با امام حسن عسكرى عليه السلام مكاتباتى داشته و نامه هائى به آن حضرت نوشته و جوابهائى دریافت کرده است.[49]

رجالیان با عباراتی که حاکی از بلندی جایگاه علمی وی و وثاقتش است از او سخن رانده‌اند؛ نجاشى كه از علماء رجال است در حق او مى گويد:«كان وجها فى اصحابنا القميّين ثقةٌ عظيم القدر، راجحاً قليل السقط فى الرواية له كُتب »[50]،[51]

عثمان بن سعيد عمرى نیز که منسوب به قبيله «بنى عمرو بن عامر» است اشاره کرد، از يازده سالگى افتخار خدمتگزارى به خاندان رسالت را داشت، از اصحاب و ياران امام هادى و حضرت عسكرى عليهما السلام به شمار مى رفت و وكيل مخصوص امام عسكرى بود. او آنچنان مورد وثوق و اطمينان امام بود كه حضرت عسكرى علیه السلام درباره وى و فرزندش «محمّد بن عثمان» كه پس از درگذشت پدر افتخار نيابت از مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف را پيدا نمود، چنين فرمود: «عمرى و فرزند او مورد وثوق من هستند؛ هرچه از من براى شما نقل كنند حقيقتى است كه از من شنيده اند و نقل مى نمايند؛ هر دو نفر ثقه و مورد اعتماد من هستند، به سخنان هر دو گوش فرا دهيد و هر دو را اجرا نماييد».[52]،[53]

همۀ این امور نشان می دهد آن حضرت فرهنگ باور به امام غایب و رجوع به نائبان را در میان شعیه، نهادینه فرمود.[54]

در نتیجه وقتی یازدهمين پيشواى شيعه، حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام در سال دويست و شصت هجرى قمرى ديده از دنيا بربست و مقام امامت و رهبرى امّت به فرمان خداوند بزرگ به فرزند ارجمند وى حضرت مهدى عج الله تعالی فرجه الشریف، موعود جهانيان انتقال يافت و آن حضرت از آن جهت به فرمان خداوند از ديدگان مردم غايب گرديد.لیکن علیرغم اين غيبت، شيعيان خاصّ آن حضرت توانستند مسائل مورد نياز خود را به وسيله چهار نماينده خاصّ وى از حضرتش سؤال كنند و پاسخ آنها را بطور كتبى دريافت نمايند.[55]

 حتی با درگذشت آخرين نماينده خاص امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، اگر چه نيابت و نمايندگى خصوصى پايان يافت لیکن اداره امور شيعيان و بيان حلال و حرام و رسيدگى به خصومات و اختلافات و كلّيّه شؤون زندگى مردم به فقهاى بزرگ شيعه كه نمايندگان عامّ آن حضرت هستند واگذار گرديد که همۀ این دستاوردها، مرهون زمینه سازی امام حسن عسکری علیه السلام برای عصر غیبت است.[56]

 

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص617.

[2] منتهى الآمال؛ تاريخ زندگانى امام حسن عسكرى عليه السلام ، بحارالانوار؛ ج 50؛ ص 237؛ ح 8،( البتّه برخى نيز روز دهم و برخى روز چهاردهم را روز ولادت آن حضرت دانسته اند.« بحارالانوار؛ ج 50؛ ص 238؛ ح 12»).

[3] كليات مفاتيح نوين ؛ ص617.

[4] همان.

[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص234.

[6] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص545.

[7] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص234.

[8] همان.

[9] همان.

[10] اسلام در يك نگاه ؛ ص66.

[11] همان؛ ص 67.

[12] همان.

[13] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص306.

[14] همان.

[15] همان.

[16] همان.

[17] همان.

[18] ينابيع الموده؛ ص 441.

[19] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص 307.

[20] کافی؛ ج۲؛ ص۵۲۵، خصال؛ صدوق؛ ج۱؛ ص۵۰۹.

[21] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص 307.

[22] همان.

[23] کافی؛ ج۱؛ ص۳۲۵.

[24] الارشاد؛ج۲؛ ص۳۱۸.

[25] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص 307.

[26] کشف الغمه فی معرفة الأئمة؛ ج۲؛ ص۹۱۲.

[27] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص 307.

[28] اسلام در يك نگاه ؛ ص68.

[29] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص106.

[30] بحار الأنوار؛ ج 50؛ ص 251.

[31] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص104.

[32] ر. ك: رجال كشى؛ رجال نجاشى؛ فهرست و رجال شيخ طوسى و معجم رجال الحديث.

[33] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص107.

[34] همراه زائران قم و جمكران ؛ ص26.

[35] ر.ک: حضرت معصومه فاطمه.

[36] همراه زائران قم و جمكران، ص: 27.

[37] .« آبة» يا« آوه» روستايى است در اطراف جعفرآباد كه در ميان قم و ساوه قرار دارد، و به نظر مى رسد مردم صالح و شجاعى داشته است.

[38] بحارالانوار؛ ج 60؛ ص 231؛ ح 63.

[39] همراه زائران قم و جمكران ؛ ص83.

[40] بحارالانوار؛ج 50؛ ص 317؛ ح 14، مناقب آل ابیطالب علیه السلام؛ ج 4؛ ص 425، الکنی والالقاب؛ج 3؛ ص 71، معادن الحکمه فی مکاتیب الائمّه؛ ص 264.

[41] همراه زائران قم و جمكران ؛ ص83.

[42] همان.

[43] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص221.

[44] همان.

[45] همان.

[46] همان.

[47] همان.

[48] همراه زائران قم و جمكران ؛ ص41.

[49] كتاب النكاح ؛ ج 1 ؛ ص51

[50] رجال نجاشى؛ ص 354.

[51] كتاب النكاح ؛ ج 1 ؛ ص51.

[52] «العمرى و ابنه ثقتان فما اديا اليك عنى فعِنى يؤديان و ما قالاه لك فعنى يقولان، فاسمع لهما و اطعمها فهما الثقتان المأمونان».( کافي ؛ ج 1 ؛ ص 329).

[53] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص221.

[54] همان.

[55] همان؛ص218.

[56] همان؛ص219.

captcha