دنياى مادّى امروز؛ دنياى مرگ عاطفه ها است؛[1] در عصری که بسيارى از كشتارهاى دست جمعى، نشأت يافته از پيروى انسان ها از هواى نفس است: قتل عام مردم هيروشيما توسّط آمريكا؛ بمباران شيميايى مردم بى دفاع حلبچه توسّط رژيم بعثى عراق؛ زنده به گور كردن زنان و كودكان بوسنيايى؛ همه اثرات مخرّب حاكميّت هواى نفس بر زندگى بشر است.[2]
زیرا آنچه در عصر مدرنیته مهم است دلارهاى بيشتر و مقام هاى بالاتر است، به هر قيمت و با هر وسيله اى كه به دست آيد؛ اینگونه است که تولید و استفاده از سلاح هايى كه هدفش كشتار انسان ها و نابودى تمدّن بشرى و نقاط آباد جهان است به شدت مورد توجه قدرت های استکباری قرار گرفته است.[3]
بر این اساس دولتهاى زورمند عصر حاضر، سلاح هاى مخرّب اتمى در انبارهاى خود در اختيار دارند[4] و عجيب اين است كه این دولت ها با وجود اين وضع وحشتناك و تسليحات روزافزون و تهدید جان جوامع بشری، همواره شعارهایی هم چون انرژی هسته ای در خدمت صلح را تكرار مىكنند! در صورتى كه همه مى دانيم كه با اين مسابقه وحشتناك تسليحات اتمى، تحقّق اين آرمان انسانى، جز خواب و خيالى بيش نيست[5]
این پدیدۀ شوم در جهان معاصر، در حالی است که دین مبین اسلام، از تولید و استفاده از سلاح هاى كشتار جمعى به شدت منع کرده است،[6] وآن را حرام دانسته است؛ لذا اين كه ما به دنبال سلاح اتمى و دیگر تسلیحات کشتار جمعی نيستيم ريشه در عقايد دينى ما دارد که شایسته است اصول و مبانی این مسأله مهم مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.[7]
تحریم تسلیحات کشتار جمعی؛ تاکتیک یا راهبرد؟
گفتنی است جهاد از منظر اسلام خشونت و خونريزى و كشتار و ويرانى و قتل و غارت نيست، بلكه در حقيقت سيستم دفاعى قوى و مستحكمى است كه همچون[8]سيستم دفاعى طبيعى نهادينه شده در بدن تمام موجودات، زندگى بدون آن امكان پذير نيست و باعث جلوگيرى از درگيري اى نظامى و خشونت دشمن مى گردد.[9]
لذا گر چه در دوران پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله جنگ هاى متعدّدى رخ داد، ولى به عقيده ما، همه آنها جنبه دفاعى داشت، و هيچ كدام حالت تهاجمى نداشت. روشن است كه هر قوم و ملّتى مورد هجوم دشمن واقع شود، بايد از خود دفاع كند.[10]
اینگونه است که در روایات می خوانیم شما جنگ را آغاز نكنيد، بلكه هر زمان دشمن جنگ را شروع كرد شما جوابش را بدهيد و اگر دست از جنگ كشيد شما هم دست بكشيد.[11] اين دستور اسلامى، خود دليل بر اين است كه تحریم سلاح های کشتار جمعی که جنگ افزاری تهاجمی و مخاصمه جویانه است مولفه ای راهبردی است و نه تاکتیکی از آن جهت که جنگ هاى اسلامى جنبه دفاعى داشته است.[12]
و نیز خداوند متعال در قرآن کریم با آیۀ:« «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّةٍ...؛[13] براى مقابله با آنها [دشمنان] هر چه در توان داريد از نيرو و از اسب هاى ورزيده آماده سازيد...»؛ ما را موظّف ساخته كه براى دفاع از كيان اسلام و مسلمين از تمام قوا استفاده كنيم.[14]
تعبير به «قوّه» كه در آيه شريفه[15] آمده، مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد. از جمله مهمترین مفاهیم آن، ارهاب و ترسانيدن دشمن است. يعنى مسلمانان از نظر امكانات نظامى و دفاعى در سطحى از آمادگى باشند كه ابهت و هيبت لشكر اسلام در دل دشمن ايجاد رعب و وحشت كند، به گونه اى كه حتّى فكر حمله به كشور اسلامى را از سر بيرون كند.[16]
آرى از نظر اسلام تجهيزات نظامى و آمادگى جنگى و دفاعى در حدّ اعلا براى ايجاد جنگ و خونريزى و ويرانى و خسارت به طرف مقابل نيست، بلكه براى جلوگيرى و پيشگيرى از جنگ است.[17]
هم چنین ترور كه نوعى حمله غافلگيرانه محسوب مى شود ممنوع است؛ از این رو تولید و استفاده از سلاح های کشتار جمعی که مغایر با اصل جوانمردی است در دین مبین اسلام مورد نفی واقع شده است.[18]
لذا در روایات می خوانیم غافلگيرانه حمله نكنيد، نيمه شب به سمت دشمن حمله نكنيد.[19] بلكه توصیه شده است جنگ بعد از ظهر باشد[20] تا درگيرى كمترى رخ دهد، و افراد كمترى كشته شوند. [21]
در این زمینه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: «انّ الايمان قيّد الفتك؛ ايمان مانع از ترور كردن است».[22] اگر با كسى سر جنگ داريد به صورت جوانمردانه بجنگيد، نه اين كه با بمباران شیمیایی آحاد مردم را بکشید به راستی آيا اسلام كه اجازه كشتن حيوانات و قطع درختان را نمى دهد، چنين جناياتى را مجاز مى شمرد؟ بی شک همۀ این امور از این مسأله حکایت دارد که تحریم تسلیحات کشتار جمعی در اسلام امری راهبردی و استراتژیکی است.[23]
ممنوعیت سلاحهای کشتار جمعی در زبان فطرت
ترديدى نيست كه هر كس نيروى مرموزى را در درون خود احساس مى كند كه بر تمام اعمال، گفتار و حتى بر انديشه ها و افكار او نظارت دارد. گر چه مردم در اين احساس با هم تفاوت بسيار دارند، ولى كمتر كسى را مى توان پيدا كرد كه اصل وجود آن را انكار كند.[24]
لذا هرگز اين نيروى مرموز راحت نمىنشيند و هميشه احساس مى كنيم كه با تذكرات پى در پى خود ما را به كارهاى خوب تشويق مى كند و از كارهاى بد باز مى دارد. مثلًا به ما مى گويد: پيمان شكنى مكنيد، ظلم و ستم روا مداريد.[25]
دوسو مى نويسد: «بر فرض هم نتوانيم به وسيله طبيعت خود اصل و ماهيت وجدان را بفهميم، اما يك چيز در درون ما شهادت مى دهد كه آن حتماً در ما وجود دارد!»[26]
لذا اگر تصميم بر انجام عمل خلافى بگيریم، وجدان ما به جنگ با ما برمى خيزد و در درون وجود ما طوفان و انقلابى بر پا مى سازد. اين انقلاب درونى به صورت رنگ پريدگى، عصبانيت پراكندگى حواس و بى خوابى در وجود ما ظهور مى كند، حال اگر تذكرات وجدان سودمند نيفتاد و عمل خلاف انجام گرفت وجدان شروع به سرزنش و ملامت مى كند، سيل اعتراض خود را متوجه فك انسان كرده و او را ناراحت و متأثر مى نمايد، او را در دادگاه خود محكوم و مجازات مى كند، شلاق بر روح او مى زند و او را وادار به توبه مى سازد.[27]
با این تفاسیر می توان به روشنی دریافت، تولید و استفاده از سلاح های کشتار جمعی با فطرت سليم انسانى سازگار نیست؛[28] بسيار اتفاق افتاده است كه افراد جنايتكار، پس از انجام عمل خود نه تنها به شدت پشيمان مى شوند، بلكه در وجود خود شعله هاى سوزانى را احساس مى كنند كه به جان آنها افتاده و آنها را شكنجه مى دهد.[29]
مانند داستان افسرى كه در جنگ دوم جهانى بر روى شهر هيروشيماى ژاپن بمب اتمى انداخت و در چند لحظه، شهر آبادى را به تل خاكستر تبديل نمود و دهها هزار نفر از افراد بى گناه (كودكان شيرخوار، بيماران بيمارستان ها، و حيوانات بى زبان) را نابود كرد و اكنون بر اثر فشار و شكنجه وجدان، ديوانه شده است که در حقیقت نمونه اى از مجازات وجدان است. اين افسر جنايتكار را كه مجرى فرمان جنايتكاران ديگرى بود تنها و تنها فشار و شكنجه وجدان ديوانه كرد. [30]
البته فطرت را نمی شود فریب داد؛ بسيار شده است كه انسان براى فرار از سرزنش و فشار وجدان، توجيه و تفسيرى براى آن تراشيده و مطلب را در برابر وجدان خود وارونه نشان مى دهد همانگونه که ترومن رئيس جمهور اسبق آمريكا نقل مى كنند كه براى توجيه عمل خود (فرمان انداختن بمب هاى اتمى بر روى دو شهر بى پناه هيروشيما و ناكازاكى ژاپن در جنگ دوم جهانى و كشتن هزاران نفر بى گناه) گفته است: «اگر اين كار را نمى كردم ناچار به ادامه جنگ بوديم و آن وقت افراد بيشترى كشته مى شدند! بنابراين من از صدور اين فرمان، ناراحت نيستم!!» [31]
بديهى است رئيس جمهور امریکا براى فريب وجدان خود يا ديگران، متوسل به چنين عذرى شده وگر نه چگونه مى توانست از مجازات دردناك وجدان خود آسوده بماند و عمرى زندگى كند؟! در حالى كه افسرى كه مأمور اين كار بوده از شدت ناراحتى وجدان ديوانه شده، زيرا آنقدر سياستمدار نبوده كه بتواند چنين عذرى براى وجدان خود بتراشد و يا وجدانش بيدارتر از اين بوده كه با اين گونه منطق هاى ضعيف و بى پايه اغفال گردد! [32]
و به راستی تأسف آور است که دنياى امروز براى جنگ و کشتار جمعی مردم حساب باز كرده است، غربي هاى طرفدار جنگ و نابودى انسان خود را متمدّن مى دانند، و اسلام را متعلّق به گذشته. حال آيا برنامه هاى اسلام درباره جنگ با فطرت انسان هماهنگ تر است، يا برنامه هاى غير انسانى آنها، كه بر اثر بمباران اتمى هيروشيما و ناكازاكى هزاران نفر را در اين دو شهر به خاك و خون كشيده، و افراد زيادى را مجروح كردند كه هنوز از آثار آن رنج مى برند؟![33]
تحقق کرامت انسانی؛ زیربنای منع جنگ افزارهاي کشتار جمعي
بی شک انسان مؤمنى كه در عرصه مسائل اقتصادى فعاليت مى كند در كسب مال و توليد ثروت، خود را به راه هاى نامشروع و حرام و شيوه هاى ضد كرامت و حريّت، آلوده نمى سازد؛ حال آنکه بر اساس آمارى كه هر ساله در حال گسترش است و در پشت پرده توسط بسيارى از قطب هاى ثروت و با حمايت پنهانى سران بسيارى از دولت ها دامن زده مى شود ؛ تجارت بسيار پرسود انواع سلاح هاى مخرّب و حتى در صورت لزوم، سلاح هاى شيميايى و ميكروبى و به طور كلى سلاح هاى كشتار جمعى آشكارا و علنى جريان دارد.[34]
در چنين وضعيتى مؤمن اقتصادى تمام درآمدها و هزينه هايش در چهارچوب ارزش ها و كرامت انسانى است و تولید و استفاده از سلاح هاى مخرّب كشتار جمعى و ... در نگاه او ممنوع است و به شدّت از آن پرهيز دارد و به طور كلّى از ورود حرام به حوزه فعاليت هاى جامعه خويش اجتناب مى ورزد.[35]
بدیهی است نيازهاى واقعى و اساسى توده مردم در نظام مادی غرب نمى تواند نقش ايفا كند، بلکه اين تراست ها و كارتل ها هستند كه با ايجاد نيازهاى كاذب در توده مردم، تقاضا هاى دلخواه خود را نسبت به سلاح هاى كشتار جمعى به وجود مى آورند و سپس خود به تأمين نيازهاىِ به وجود آمده، دست به توليد مى زنند؛ ولى در مقابل نسبت به نيازهاى واقعى انسان ها هيچ تعهدى ندارند.[36]
از آن جهت که بسيارى از رجال سياسى دنيا فقط به پرستش دلار مى پردازند، و حقوق بشر، آزادى، دموكراسى، حقوق زنان، آزادى مطبوعات، آزادى عقيده، كنوانسيون محو اشكال تبعيض عليه زنان، معاهده منع گسترش سلاح هاى شيميايى و مانند آن براى آنها ابزارى است جهت رسيدن هر چه بيشتر به بت پول و ثروت. لذا كسانى كه در راستاى اهداف و اغراض و منافع آنان حركت كنند بهترين كشورها هستند، هر چند هيچ يك از اصول انسانى در كشورشان مراعات نشود و كشورهايى مانند ايران اسلامى كه در تضاد با منافع نامشروع آنان است، تروريست و ناقض حقوق بشر و توليد كننده سلاح هاى شيميايى معرّفى مى شود، هر چند پايبندترين كشورها به اصول انسانى باشند.[37]
عدم مشروعیت کاربرد سلاح کشتار جمعی در پرتو اصل تفکیک
بدیهی است دولت های استکباری به راحتى سلاح هاى كشتار جمعى و شيميايى و مانند آن را به كار مى گيرند. جنگ افزارهایی کشنده از قبیل سلاح اتمى که بى گناه و باگناه، زن و مرد، بيمار و سالم، بزرگ و كوچك، پير و جوان، كودك و بزرگسال، مرد و زن، نظامى و غير نظامى همه را مى كشد،[38] و همۀ اماکن حتّى بيمارستان ها و مهد كودك ها را هدف قرار می دهد.[39]
در حالى كه اسلام در هنگام جنگ و نبرد از مسايل اخلاقى نيز غافل نيست، و سربازانش را به سفارش مى كند که غير نظاميان را نكشيد.[40] شما با سربازان دشمن مى جنگيد، غير نظاميان گناهى ندارند، پس متعرّض آنها نشويد.[41]
در این زمینه در قرآن کریم می خوانیم: «وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَايُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»؛ و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى جنگند نبرد كنيد؛ و از حدّ تجاوز نكنيد، كه خدا متجاوزان را دوست ندارد».[42]
اين آيه شريفه به صراحت مى گويد: «اگر به شما حمله كردند با آنها بجنگيد و از خود دفاع كنيد، و در عين حال در موقع جنگِ دفاعى افراط نكنيد». آرى، از ديدگاه اسلام به هنگام نبرد، زن ها، بچّه ها، پيرمرد ها، حيوانات، درختان و آب آشاميدنى دشمن در امانند، و استفاده از سلاح هاى كشتار جمعى ممنوع است.[43]
حال آنکه بشر امروز بمب اتم مى سازد و يك نمونه كوچك آن را در هيروشيما و ناكازاكى بر سر مردم مى اندازد و صد و پنجاه هزار نفر را مى كشد و هزاران برابر آن را در زرّادخانه هاى خود انبار كرده است! نقل مى كنند خلبانى كه اوّلين بمب اتمى را بر روى يكى از شهرهاى ژاپن انداخت و آن شهر را تبديل به خاكستر كرد و جوائز متعدّدى براى اين جنايت گرفت، نفس لوامه اش در اواخر عمر بيدار شد و آن قدر او را سرزنش كرد كه منتهى به جنون وى گرديد، تا آنجا كه گويا فرياد مى زد: «من با يك بمب، سيصد هزار انسان را كشتم!».[44]
هم چنین بشر امروز بمب هاى شيميايى و ميكروبى توليد مى كند كه وقتى صدام جنايتكار يك نمونه آن را در شهر حلبچه بر سر مردم خودش ريخت، همه ديدند كه چه صحنه هاى وحشتناكى پيش آمد و چه انسان هاى بى گناهى كشته شدند، و آنها كه ماندند يك عمر با مرگ دست و پنجه نرم كرده و هر روز مرگ را لمس مى كنند!.[45]
لذا منع تولید و به کار گیری جنگ افزارهای کشتار جمعی از آن جهت است که گناهكار و بى گناه از بين مى روند و گاهى يك بمب شيميايى آن يك شهر چند هزار نفرى را با وضعى بسيار فجيع و دردناك نابود می کند.[46]
سلاح کشتار جمعی به مثابۀ تروریسم زیست محیطی
باید اذعان نمود تخریب سلاح هاى وحشتناك كنونى مخصوصا سلاح هاى كشتار جمعى علیه محیط زیست بسیار وسيع و وحشتناك است، به نحوی که به دنبال تخريب محيط زيست، انواع جان داران را نیز در خطر نابودى قرار مى گيرند لذا دنياى كنونى به اين فكر افتاده است كه براى حفظ محيط زيست و نسل حيوانات به پا خيزد و پيش از آن كه فاجعه اى در كره خاكى ما رخ دهد، چاره اى بينديشد.[47]
از سوی دیگر پيشوايان اسلام از هزار سال پيش و بيشتر بر اين موضوع تأكيد كرده اند كه يك نمونه آن سخنان صريح مولا أمير المؤمنين عليه السّلام است كه با صراحت مى فرمايد: «برابر سرزمين ها و حيوانات مسئوليد».[48]
روايات زيادى از پيامبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السّلام نيز در اين زمينه صادر شده كه اين مسأله مهم را در عالى ترين شكل و صورت بيان فرموده است؛ از جمله: آنکه در دستورات جنگى اسلام نقل شده: «درختان سرزمين دشمن را قطع نكنيد؛ نسوزانيد و با جريان سيل آساى آب، آنها را از ميان نبريد. آب آشاميدنى دشمن را آلوده نسازيد».[49]،[50]و یا در فرازی دیگر می خوانیم: «محيط زيست را آلوده نكنيد، درختان را قطع ننماييد، و حيوانات را نكشيد.»[51]،[52]
ولى همين آمريكايى ها كه صداى دفاع از حقوق حيوانات و محيط زيست آنها گوش فلك را كر كرده، در جنگ ويتنام هنگامى كه سربازان ويتنامى به جنگلها پناه مى بردند، جنگل را با سربازان درون آن به آتش مى كشيدند. امّا اسلام اجازه اين كار را نمى دهد و مى گويد: «شما با سربازان و دشمن نبرد مى كنيد، محيط زيست كه گناهى ندارد».[53]
تسلیحات کشتار جمعی؛ مغایر با اصول اخلاقی جنگ
براى شناخت اصالت مكتب ها يكى از بهترين راه ها آن است كه چگونگى رفتار آنها را با دشمن مخصوصاً در ميدان جنگ و پس از آن در برابر اسيران جنگى، و پيامدهاى جنگ مورد بررسى قرار داد.[54]
بررسى آيات قرآن و روايات اسلامى در مورد آداب جنگ اين حقيقت را به وضوح ثابت مى كند؛ كه اسلام مسائل اخلاقى و انسانى را حتّى در خشونت بارترين صحنه هاى زندگى يعنى ميدان جنگ ناديده نگرفته، و همه جا قهر را با لطف، و خشونت را با رحمت، عجين ساخته است.[55]
در آيات قرآن بارها به رعايت عدالت و عدم تجاوز از حدود معقول و انسانى در مقابل دشمنان تأكيد شده است. ديگر اينكه جنگ در برابر متجاوز باشد، يعنى تا جنگ بر شما تحميل نشود دست به اسلحه نبريد.[56]
سوّم در ميدان جنگ از حد تجاوز نكنيد و اصول اخلاقى را رعايت كنيد؛ بنابراين اگر دشمن اسلحه را بر زمين بگذارد و تسليم شود نبايد به او حمله كرد، و همچنين نسبت به كسانى كه قدرت بر جنگ ندارند مانند پيرمردان، كودكان و زنان نبايد مزاحمت شود، و نابود كردن باغ ها، مزارع و تخريب اماكن قابل استفاده و توسّل به سلاح هاى كشتار جمعى، همه از مصاديق تعدّى بر بيگناهان و انتخاب روش هاى غير انسانى است، كه از نظر اسلام ممنوع است.[57]
لذا در کلام وحی [58] بر اين معنى تأكيد شده و آمده است: فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواللَّهَ وَاعْلَمُوا انَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ؛ هر كس به شما تجاوز كند به مانند حمله وى بر او حمله كنيد و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، (و تعدّى و زياده روى ننماييد)؛ و بدانيد خدا با پرهيزكاران است».[59]
اشاره به اينكه اگر يارى خداوند و پيروزى را مى خواهيد، بايد از تعدّى و زياده روى حتّى در ميدان جنگ خوددارى كنيد.[60]
در روايات اسلامى نيز تعبيرات مختلف و دستورات فراوانى در مورد رعايت اصول انسانى در ميدان جنگ و پس از پايان آن نسبت به دشمنان وارد شده كه عواطف انسانى و روح مسالمت جويى در آن به خوبى متجلّى است.[61]
ارباب سير، در سيرت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله نوشته اند كه هر گاه لشكرى را مأمور جنگ مى كرد فرماندهان سپاه را با لشكر طلب مى فرمود و اين گونه موعظه و ارشاد مى كرد: «برويد به نام خداوند متعال، و استعانت بجوييد به خداوند و براى او و آيين رسول خدا صلى الله عليه و آله جهاد كنيد، اى مردم مكر نكنيد واز غنائم جنگى سرقت روا مداريد و اعضاى دشمن را بعد از كشته شدن جدا ننماييد، پيران و اطفال و زنان را به قتل نرسانيد و عابدان و رهبانان را كه در غاره و بيغوله ها جاى دارند به قتل نرسانيد».[62]
«درختان را از بيخ نزنيد مگر اينكه ناچار باشيد، نخل ها را نسوزانيد و با آب غرق نكنيد، درختان ميوه را ريشه كن نسازيد، زراعت را آتش نزنيد كه خود بدان محتاج خواهيد بود، و حيوانات حلال گوشت را نابود نسازيد مگر به اندازه اى كه براى تغذيه لازم داريد. هرگز آب دشمن را با زهر آلوده نسازيد و حيله و نيرنگ به كار نبريد ...».[63]
خود آن حضرت نيز هرگز با دشمنان غير از اين معامله نكرد، شبيخون بر دشمن نزد و جهاد با نفس را از هر چيزى بالاتر می دانست.[64] دقّت در دستورات بالا كه بسيار حساب شده است؛ به خوبى نشان مى دهد كه اسلام هيچ يك از مسائل اخلاقى مربوط به جنگ را ناديده نگرفته و شخص پيامبر صلى الله عليه و آله، تمام آنها را عملًا در مورد دشمنان مراعات مى نمود، نه همچون كسانى كه در گفتار خود از حقوق بشر و رعايت اصول انسانى بسيار دم مى زنند، ولى در نهایت تولید و به کار گیری تسلحات هسته ای را مورد توجه قرار می دهند.[65]
با این تفاسیر به خوبى می توان دریافت، كه اسلام توسّل به سلاح شيميايى و هر گونه سلاح كشتار جمعى را ممنوع مى شمرد، و حكومت اسلامى بايد از اين سلاح ها به طور كامل پرهيز كند.[66]
تأکید بر اصل تولید سلاح های متعارف
يكى از مسائلى كه دنيا با آن دست به گريبان است، و بسيارى از شخصيّت هاى سياسى دنيا در آن دخالت دارند. تولید اسلحه ممنوعه و وسايل كشتار جمعى است و دادگاهها و بازرسى ها نیز بى اثر است، چون عامل بازدارنده درونى نيست.[67]
در این بین حداكثرسازى سود با حداقل هزينه» هدف نهايى و اصلى فعاليت هاى توليدى در نظام سرمايه دارى است. در اين نظام هر كارى كه به سود بيشتر بيانجامد، هر چند مفاسد اجتماعى يا تخريب محيط زيست و يا حتى نابودى انسان ها را در پى[68] داشته باشد، توليد مى شود، لذا توليد سلاح هاى ميكروبى، شيميايى.. در اين نظام اقتصادى، مورد توجه است و در نظام اقتصاد سرمايه دارى عملًا دنبال مى شود.[69]
هر چند به حسب ظاهر در شعارها و قوانين رسمى به گونه اى ديگر مى گويند و مى نويسند؛ ولى حقيقت آن است كه بر اساس جهان بينى مادى، عملًا راهى جز «حداكثر خواهى سود» براى آنها باقى نمى ماند.[70]
ولى اسلام به مقتضاى واقع گرايى خود و اهتمام ويژه به بُعد معنوى و ارزش هاى اخلاقى انسان، محدوديت هايى را در امر توليد قائل شده است كه داراى ريشه هاى فطرى است و از اعماق وجود انسان، سرچشمه مى گيرد. [71]
اسلام به هيچ وجه به ضرر ديگران رضايت نمى دهد، حديث مشهور «لا ضرر» كه در كتب اهل سنت و شيعه از رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شده است[72]، وجود هر نوع توليد زيان آور را ممنوع مى كند، خصوصاً آنجا كه توليد فرآورده اى به زيان هاى عظيم اجتماعى منجر شود و يا حقوق گسترده ديگران را پايمال كند؛ مانند توليداتى كه به تخريب محيط زيست، به خطر افتادن زندگى آبزيان و حيوانات، نابودى جنگل ها و آلودگى درياها، و يا توليد سلاح هاى كشتار جمعى منجر گردد.[73]
از نگاه اسلام، توليد، توزيع، خريد و فروش و مصرف اين قبيل محصولات، جملگى حرام و نامشروع است و از مصاديق روشن «اكل مال به باطل» است كه در قرآن صريحاً از آن نهى شده است.[74]
سخن آخر: (مبارزه با تسلیحات کشتار جمعی؛ دروغ بزرگ آمریکا و ایادی آن)
نباید فراموش نمود يك دروغ ممكن است دنيايى را ناأمن كند، مثل دروغى كه در عصر ما آمريكايى ها و انگليسى ها و دیگر قدرت های غربی گفتند كه به دنبال مبارزه با تروريسيم و كشف و مبارزه با سلاح هاى كشتار جمعى هستند، كه با اين جمله ناامنى عجيبى در منطقه و دنيا ايجاد كردند و با پررويى تمام مى گويند كه ما به اين وسيله امنيّت ايجاد كرده ايم.[75]
به راستی سلاح هاى كشتار جمعى، بمب هاى شيميايى، موشك هاى دوربرد زمين به هوا، بمب هاى خوشه اى و ميكروبى و امثال اين ها را چه كسانى در اختيار دولت عراق قرار داد، تا به وسيله آن جنايت هاى شرم آورى بر ايران اسلامى بيافرينند؟[76]
حقیقت آن است که بودجه هايى سرسام آوری که در کشورهای غربی صرف تولید تسلیحات هسته ای مى شود، به روشنی کوس رسوایی آمریکا و متحدانش را در دنیا به صدا درآورده است.[77]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص128.
[2] همان.
[3] همان.
[4] خطرناكتر از بمبهاى اتمى، بمبهاى هيدروژنى است كه قدرت تخريبى و انرژى توليد شده آنها، بيش از 2 هزار برابر انرژى حاصله از انفجار اتمى است! براى انفجار اين بمبهاى خطرناك، چندين ميليون درجه حرارت لازم است! كه آن هم به وسيله انفجار يك بمب اتمى حاصل مىگردد! يعنى براى انفجار يك بمب هيدروژنى، ابتدا بايد يك بمب اتمى را منفجر كنند تا در اثر حرارت آن، انفجار هيدروژنى به وقوع پيوندد!،( آفريدگار جهان ؛ ص108).
[5] آفريدگار جهان ؛ ص108.
[6] رهبران بزرگ ؛ ص61.
[7] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص 74.
[8] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص324.
[9] همان؛ ص 325.
[10] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص287.
[11] وسايل الشيعه؛ ج 11؛ ابواب جهاد العدو؛ ب ؛ ح 4.
[12] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص287.
[13] سوره انفال؛آیۀ60.
[14] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص73.
[15] سوره انفال؛ آيه 60.
[16] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص75.
[17] همان.
[18] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص289.
[19] وسايل الشيعه؛ ج 11؛ ابواب جهاد العدو؛ ب 17؛ ح 1.
[20] همان؛ ح 2.
[21] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص289.
[22] بحار الانوار؛ ج 44؛ ص 344 ؛ همان؛ ج 45، ص 97.
[23] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص289.
[24] رهبران بزرگ ؛ ص61.
[25] همان ؛ ص62.
[26] ر.ک:اميل؛ ص 207.
[27] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص168.
[28] همان.
[29] رهبران بزرگ ؛ ص62.
[30] همان ؛ ص63.
[31] همان؛ص70.
[32] همان؛ص71.
[33] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص70.
[34] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص111.
[35] همان.
[36] همان ؛ ص326.
[37] سوگندهاى پر بار قرآن، ص 267.
[38] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص288.
[39] همان.
[40] وسايل الشيعه؛ ج 11؛ ابواب جهاد العدو؛ ب 18؛ ح 1 و 2.
[41] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص288.
[42] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص69.
[43] همان؛ ص 70.
[44] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص379.
[45] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج2 ؛ ص62.
[46] همان.
[47] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج6 ؛ ص437.
[48] همان.
[49] وسايل الشيعه؛ كتاب الجهاد؛ ب 16 و 15 از باب جهاد العدوّ.
[50] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج6 ؛ ص437.
[51] وسايل الشيعه؛ ج 11؛ ابواب جهاد العدو؛ ب 15، ح 2 و 3.
[52] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص288.
[53] همان؛ ص 289.
[54] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص314.
[55] همان.
[56] همان.
[57] همان؛ص315.
[58] سوره بقره؛آیۀ194.
[59] تفسير نمونه ؛ ج2 ؛ ص32.
[60] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص315.
[61] همان.
[62] همان؛ ص 316.
[63] همان.
[64] منتهى الآمال؛ ج 1؛ ص 16، بحارالانوار؛ج 97؛ صفحه 25 .
[65] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص316.
[66] همان.
[67] مشكات هدايت ؛ ص127.
[68] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص323.
[69] همان؛ص324.
[70] همان؛ ص 334.
[71] همان.
[72] ر. ك: كافى؛ ج 5؛ ص 280؛ مسند احمد؛ ج 1؛ ص 313.
[73] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص334.
[74] همان.
[75] مشكات هدايت ؛ ص150.
[76] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص158.
[77] همان.